تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804008507




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اصول‌ تغذيه‌ در سيره پيامبر اعظم‌«ص» (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصول‌ تغذيه‌ در سيره پيامبر اعظم‌«ص» (2(
اصول‌ تغذيه‌ در سيره پيامبر اعظم‌«ص» (2) نويسنده: محمد رضا جبارى 7 ـ 10. عدم‌ تقيّد به‌ وجود لوازم‌ اضافى‌ در برخى‌ روايات‌ آمده‌ است‌ كه‌ پيامبر اكرم‌…‌ تقيدى‌ به‌ وجود سفره‌ و لوازم‌ آن‌ نداشت‌ و غذا را روى‌زمين‌ نهاده‌ و تناول‌ مى‌كرد، 75 به‌ ويژه‌ در صورتى‌ كه‌ چيزى‌ يافت‌ نمى‌شد تا آن‌ را به‌ عنوان‌ سفره‌ يا در حكم‌سفره‌ قرار دهد. به‌ عنوان‌ مثال‌، روزى‌ يكى‌ از انصار مقدارى‌ خرما براى‌ حضرت‌ هديه‌ آورد و چون‌ در خانه‌ ظرفى‌نيافتند، حضرت‌ با لباس‌ِ خود زمين‌ را جارو كرده‌ و فرمود: اين‌جا بريز؛ به‌ خدا قسم‌ اگر دنيا نزد خدا به‌ قدر بال‌ مگسى‌ ارزش‌ داشت‌ چيزى‌ از آن‌ را به‌ كافر و منافق‌ نمى‌داد. 76 7 ـ 11. خوردن‌ با دست‌ در راستاى‌ پرهيز پيامبر اكرم‌…‌ از هرگونه‌ رفتارى‌ كه‌ به‌ گونه‌اى‌ شائبه‌ تشبّه‌ به‌ سلاطين‌ و اهل‌ كبر راتقويت‌ مى‌كرد، آن‌ حضرت‌ هنگام‌ غذا خوردن‌ نه‌ هم‌چون‌ آنان‌ از دو انگشت‌، بلكه‌ ـ بسته‌ به‌ اقتضاى‌ مورد ـ از سه‌ ياچهار انگشت‌ و گاه‌ از تمام‌ دست‌ يا هر دو دست‌ براى‌ تناول‌ غذا بهره‌ مى‌جست‌. 77 امام‌ صادق‌(عليه السلام)‌ دراين‌ خصوص‌ فرموده‌ است‌: پيامبر اكرم‌…‌، هم‌چون‌ عبد مى‌نشست‌ و دست‌ بر زمين‌ مى‌نهاد و با سه‌ انگشت‌ غذا مى‌خورد؛ او هم‌چون‌جبابره‌ با دو انگشت‌ نمى‌خورد. 78 طبرسى‌ نيز در توصيف‌ اين‌ معنا گفته‌ است‌: پيامبر اكرم‌…‌ با سه‌ انگشت‌ ابهام‌ و دو انگشت‌ كنار آن‌، و گاه‌ با كمك‌گيرى‌ از انگشت‌ چهارمى‌ و [گاه‌] باتمام‌ دست‌ غذا مى‌خورد، و با دو انگشت‌ نمى‌خورد و مى‌فرمود: خوردن‌ با دو انگشت‌ [هم‌چون‌] خوردن‌ شيطانى‌است‌. 79 7 ـ 12. اسراف‌ گريزى‌ پيامبر اكرم‌…‌ پس‌ از صرف‌ غذا، انگشتانى‌ را كه‌ با آن‌ها غذا خورده‌ و باقى‌مانده‌ غذا به‌ آن‌ها چسبيده‌بود، و هم‌چنين‌ باقى‌مانده‌ غذاى‌ ظرف‌ را مصرف‌ كرده‌ و دست‌ خود را پس‌ از خوردن‌ غذا و پاك‌ كردن‌ تمام‌ انگشتان‌، با دستمال‌ پاك‌ مى‌كرد و مى‌فرمود: «معلوم‌ نيست‌ كه‌ بركت‌ در كدام‌ انگشت‌ [نهاده‌ شده‌] است‌». 80 آن‌ حضرت‌درباره‌ مصرف‌ غذاى‌ مانده‌ در ظرف‌ نيز مى‌فرمود: «بيشترين‌ بركت‌ در آخر غذاست‌». 81 از امام‌ صادق‌عليه‌السلام‌ نيز نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ فرمود: پيامبر اكرم‌…‌ ظرف‌ غذا را مى‌ليسيد و مى‌فرمود: كسى‌ كه‌ چنين‌ كند گويا به‌ اندازة‌ غذاى‌ آن‌ ظرف‌، صدقه‌ داده‌ است‌. 82 بنا به‌ روايت‌ ديگرى‌ از امام‌ صادق‌(عليه السلام)‌، پيامبر اكرم‌…‌ مى‌فرمود: آن‌ گاه‌ كه‌ يكى‌ از شما پس‌ از خوردن‌، غذاى‌ باقى‌مانده‌ در انگشتان‌ را بليسد خداوند خطاب‌ به‌ او مى‌فرمايد: بركت‌ خداوند برتو باد. 83 اين‌كه‌ ليسيدن‌ انگشتان‌ يا ظرف‌ غذا منشأ بركت‌ دانسته‌ شده‌، مى‌تواند ناشى‌ از آن‌ باشد كه‌ در اين‌ كار به‌ نوعى‌ شكرنعمت‌ و پرهيز از اسراف‌ و كفران‌ نعمت‌، نهفته‌ است‌ و از اين‌ رو، صاحب‌ چنين‌ عملى‌ مشمول‌ «لئن‌ شكرتم‌لازيدنّكم‌»84 مى‌شود. بنا بر روايتى‌ ديگر، پيامبر اكرم‌…‌ ظرف‌ غذا را مى‌ليسيد و مى‌فرمود آخر غذا بيشترين‌ بركت‌ رادارد، و فرشتگان‌ بر كسانى‌ كه‌ چنين‌ مى‌كنند درود فرستاده‌، براى‌ وسعت‌ روزى‌ آنان‌ دعا مى‌كنند. و چنين‌ كسى‌حسنه‌اى‌ دوچندان‌ دارد. 85 از آن‌جا كه‌ حكمت‌ ليسيدن‌ انگشتان‌ توسط‌ پيامبر…‌ و ديگر معصومان‌…‌ پس‌ ازصرف‌ غذا، پرهيز از اسراف‌، و اداى‌ شكر نعمت‌هاى‌ الهى‌ بود، آنان‌ قبل‌ از پاك‌ شدن‌ كامل‌ دستان‌ از غذا، آن‌ها را بادستمال‌ پاك‌ نمى‌كردند. بنا به‌ نقل‌ عياشى‌ امام‌ صادق‌(عليه السلام)‌ فرمود: پدرم‌ اكراه‌ داشت‌ از اين‌كه‌ دستانش‌ را در حالى‌ كه‌ چيزى‌ از غذا بر آن‌ مانده‌ بود، پاك‌ كند مگر پس‌ از مكيدن‌ انگشتان‌ توسط‌خود ايشان‌ يا كودكى‌ كه‌ حضور داشت‌، و اين‌ به‌ خاطر تعظيم‌ [و رعايت‌ حرمت‌] غذا بود. 86 روشن‌ است‌ كه‌ اين‌ گونه‌ رفتارها براى‌ تواضع‌ در برابر خداوند، رعايت‌ عظمت‌ و حرمت‌ رزق‌ او، پرهيز از تشبّه‌ به‌ ملوك‌و رفتار جباران‌ بوده‌ است‌. 87 7 ـ 13. رعايت‌ بهداشت‌ غذايى‌ از جمله‌ ويژگى‌هاى‌ مهم‌ پيامبر اكرم‌…‌ توجه‌ به‌ بهداشت‌ در ابعاد مختلف‌ بود. در همين‌ راستا، درخوردن‌ و آشاميدن‌ نيز نمودهاى‌ اين‌ امر ديده‌ مى‌شود. به‌ عنوان‌ مثال‌، ايشان‌ بر شستن‌ دست‌ها، هم‌ قبل‌ و هم‌ بعد ازغذا، بسيار تأكيد مى‌كرد، به‌ ويژه‌ كه‌ در آن‌ عصر، معمولاً غذا را با دست‌ تناول‌ مى‌كردند. بنا بر روايتى‌، آن‌ حضرت‌فرموده‌ است‌: شستن‌ دست‌ها قبل‌ و بعد از غذا موجب‌ از بين‌ رفتن‌ فقر و جلب‌ روزى‌ است‌. 88 و در برخى‌ روايات‌ نيز بر داشتن‌ وضو قبل‌ و بعد از غذا تأكيد شده‌ است‌. 89 بنا بر نقل‌ اميرالمؤمنين‌(عليه السلام)‌، پيامبر اكرم‌…‌ فرمود: كسى‌ كه‌ مى‌خواهد فزونى‌ در خير يابد، هنگام‌ حاضر شدن‌ غذا وضو سازد. 90 و در روايتى‌ ديگر، فرمود: وضو قبل‌ از غذا موجب‌ نفى‌ فقر، و وضوى‌ بعد از غذا موجب‌ نفى‌ جنون‌ و موجب‌ صحت‌ بينايى‌ است‌. 91 و نيز فرمود: كسى‌ كه‌ قبل‌ از غذا وضو سازد با وسعت‌ روزى‌ زندگى‌ كرده‌ و از بيمارى‌ جسم‌ رهايى‌ مى‌يابد. 92 نمود ديگر بهداشت‌ غذايى‌ در سيره‌ نبوى‌…‌، تأكيد حضرت‌ بر بهداشت‌ ظرف‌ آب‌ و غذاست‌. بنا برروايتى‌ از امام‌ صادق‌(عليه السلام)‌، پيامبر اكرم‌…‌ دوست‌ داشت‌ كه‌ از ظروف‌ شامى‌ كه‌ از شام‌ برايش‌هديه‌ مى‌آوردند، آب‌ بنوشد93 و مى‌فرمود كه‌: «اين‌، نظيف‌ترين‌ ظرف‌هاى‌ شماست‌». 94 هم‌چنين‌ آن‌ حضرت‌ در ظروف‌ چوبى‌، پوستى‌ و سفالى‌، و هم‌ در كف‌ دو دست‌ آب‌ مى‌نوشيد و مى‌فرمود: «هيچ‌ظرفى‌ تميزتر از كف‌ دست‌ نيست‌». 95 پيش‌ از اين‌ گذشت‌ كه‌ توصيه‌ و عمل‌ حضرت‌ بر نوشيدن‌ با كف‌ دودست‌ بايد در كنار توصيه‌ و عمل‌ حضرت‌ بر شستن‌ دستان‌ قبل‌ از خوردن‌ و آشاميدن‌ مورد توجه‌ قرار گيرد. بنا بر بعضى‌ روايات‌، پيامبر اكرم‌…‌ از اين‌كه‌ كسى‌ در مشك‌ را خم‌ كرده‌ و آب‌ بنوشد نهى‌ مى‌فرمودو خود نيز چنين‌ نمى‌كرد و مى‌فرمود: اين‌ عمل‌ آن‌ را بدبو و متعفن‌ مى‌كند. 96 گفته‌ شده‌ كه‌ اين‌ نهى‌ ممكن‌است‌ ناشى‌ از دو چيز باشد: نخست‌، اين‌كه‌ ممكن‌ است‌ در چنين‌ حالتى‌ حيوانى‌ كه‌ داخل‌ مشك‌ رفته‌، به‌ اين‌ وسيله‌داخل‌ دهان‌ شود. دوم‌، ـ چنان‌كه‌ ذيل‌ روايت‌ تصريح‌ شده‌ ـ ممكن‌ است‌ به‌ سبب‌ بدبو شدن‌ آب‌ مشك‌ در نتيجه‌ خم‌شدن‌ و كثيفى‌ و آلودگى‌ تدريجى‌ قسمت‌ خم‌ شده‌ باشد، چرا كه‌ با وجود مرطوب‌ بودن‌ مشك‌ و خم‌ شدن‌ يك‌ قسمت‌و مرطوب‌ ماندن‌ طولانى‌ و مكرر دهانة‌ آن‌، امكان‌ كثيفى‌ و عفونت‌ آن‌ قسمت‌ بيشتر است‌. 97 و اين‌، نكته‌بهداشتى‌ ظريفى‌ است‌. پيش‌ از اين‌، اشاره‌ به‌ روايتى‌ شد كه‌ طبق‌ آن‌، پيامبر اكرم‌…‌ هنگام‌ تنفس‌ در اثناى‌ نوشيدن‌ آب‌، ظرف‌ آب‌ را از مقابل‌ دهان‌ دور كرده‌ و پس‌ از تنفس‌، آن‌ را مجدداً به‌ دهان‌ نزديك‌ مى‌كرد، 98 و اين‌ مى‌تواند ازتوجه‌ آن‌ حضرت‌ به‌ ظريف‌ترين‌ اصول‌ بهداشتى‌ و تربيتى‌ حكايت‌ كند، زيرا تنفس‌ در ظرف‌ آب‌، به‌ ويژه‌ اگر ديگرى‌ نيزبخواهد از آن‌ بنوشد، با ادب‌ و اصول‌ بهداشتى‌، هم‌خوان‌ نيست‌. نتيجه‌ مى‌توان‌ با تأمل‌ در آنچه‌ گذشت‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ دست‌ يافت‌ كه‌ رفتار به‌ ظاهر طبيعى‌ و ساده‌اى‌ كه‌ موجودات‌ زنده‌ چون‌انسان‌ و حيوان‌ در آن‌ مشتركند، مى‌تواند از آداب‌ و قواعدى‌ برخوردار باشد كه‌ انسان‌هاى‌ برجسته‌اى‌ چون‌ انبياء ـ ازجمله‌ پيامبر خاتم‌…‌ ـ و نيز امامان‌ معصوم(عليهم السلام) مقيد به‌ رعايت‌ آن‌ها بوده‌اند. اين‌ رفتار طبيعى‌ وساده‌ نيز همچون‌ ديگر نمودهاى‌ حيات‌ اين‌ بزرگان‌، جلوة‌ توحيدى‌ داشته‌ و مقدمة‌ حركت‌ و سلوك‌ معنوى‌شان‌ بوده‌است‌. در نوع‌ غذا، تنوع‌، مقدار، زمان‌ و چگونگى‌ مصرف‌ آب‌ و غذا، آداب‌ دقيق‌ و قابل‌ تأملى‌ وجود داشته‌ كه‌ براى‌بشر امروز از ضرورى‌ترين‌ دستورات‌ زندگى‌ دنيايى‌ است‌. بشر ناچار از تغذيه‌ است‌ و بسيارى‌ از مشكلات‌ بهداشتى‌ ـ وحتى‌ روانى‌ ـ او به‌ دنبال‌ سوء رفتار او در تغذيه‌ پديد مى‌آيد، و معصومان(عليهم السلام) در سيره‌ و سخن‌ خود تلاش‌داشته‌اند الگوهايى‌ ثابت‌ و ماندگار در اين‌ باره‌ از خود برجاى‌ نهند. كتاب‌نامه‌ . ابن‌ حنبل‌، احمد (م‌ 241 ق‌)، مسند احمد، بيروت‌، دارصادر. . ابن‌ عساكر، على‌ بن‌ حسن‌ بن‌ هبة‌ الله (م‌ 571ق‌)، تاريخ‌ مدينة‌ دمشق‌، تحقيق‌ على‌ شيرى‌، بيروت‌، دارالفكر، 1415 ق‌. . بخارى‌، محمد بن‌ اسماعيل‌ (م‌ 256 ق‌)، صحيح‌ البخارى‌، بيروت‌، دارالفكر، 1401 ق‌. . برقى‌، احمد بن‌ محمد بن‌ خالد (م‌ 274 ق‌)، المحاسن‌، تحقيق‌ سيد جلال‌الدين‌ حسينى‌؛ دارالكتب‌ الاسلاميه‌. . بغدادى‌، احمد بن‌ على‌ خطيب‌ (م‌ 463 ق‌)، تاريخ‌ بغداد، تحقيق‌ مصطفى‌ عبدالقادر عطا، بيروت‌، دارالكتب‌ العلميه‌، 1417 ق‌. . بيهقى‌، احمد بن‌ حسين‌ بن‌ على‌ (م‌ 458 ق‌)، السنن‌ الكبرى‌، بيروت‌، دارالفكر، [بى‌تا]. . ترمذى‌، محمد بن‌ عيسى‌ بن‌ سوره‌ (م‌ 279 ق‌)، الشمائل‌ المحمديّه‌…‌، تحقيق‌ سيد عباس‌ جليمى‌، بيروت‌، مؤسسة‌الكتب‌ الثقافيه‌، 1412 ق‌. . ترمذى‌، محمد بن‌ عيسى‌ (م‌ 279ق‌)، سنن‌ ترمذى‌، تحقيق‌ عبدالوهاب‌ عبداللطيف‌، بيروت‌، دارالفكر، 1403 ق‌. . تميمى‌ مغربى‌، نعمان‌ بن‌ محمد بن‌ منصور بن‌ احمد بن‌ حيون‌ (م‌ 363 ق‌)، دعائم‌ الاسلام‌، تحقيق‌ آصف‌ بن‌ على‌ اصغر فيضى‌، دارالمعارف‌، 1383 ق‌ / 1963م‌. . حرّ عاملى‌، محمد بن‌ حسن‌ (م‌ 1104 ق‌)، وسائل‌ الشيعة‌، تحقيق‌ محمد رازى‌، تهران‌، اسلاميه‌. . حسنى‌ راوندى‌، فضل‌ الله بن‌ على‌ (م‌ 571 ق‌)، النوادر، تحقيق‌ سعيدرضا على‌عسكرى‌، قم‌، دارالحديث‌، 1377. . حميرى‌ بغدادى‌، ابوالعباس‌ عبدالله بن‌ جعفر (م‌ 300 ق‌)، قرب‌ الاسناد، تحقيق‌ و نشر مؤسسة‌ آل‌ البيت‌ لاحياء التراث‌، قم‌، 1413 ق‌. . راوندى‌، قطب‌ الدين‌ (م‌ 573 ق‌)، الدعوات‌، قم‌، مدرسة‌ الامام‌ المهدى‌(عليه السلام)‌، 1407 ق‌. . سرخسى‌، شمس‌الدين‌ (م‌ 483 ق‌)، المبسوط‌، تحقيق‌ جمعى‌ از فضلا، بيروت‌، دارالمعرفه‌، 1406 ق‌. . سيدمرتضى‌، على‌ بن‌ حسين‌ موسوى‌ (م‌ 436 ق‌)، الانتصار، قم‌، مؤسسة‌ النشر الاسلامى‌، 1415 ق‌. . سيد مرتضى‌، على‌ بن‌ حسين‌ موسوى‌ (م‌ 436 ق‌)، امالى‌ المرتضى‌، تحقيق‌ احمد بن‌ امين‌ شنقيطى‌، قم‌، كتابخانه‌ آيت‌ الله‌ مرعشى‌ نجفى‌، 1403ق‌. . شيخ‌ صدوق‌، محمد بن‌ على‌ بن‌ بابويه‌ قمى‌ (م‌ 381ق‌)، من‌ لايحضره‌ الفقيه‌، تحقيق‌ على‌ اكبر غفارى‌، قم‌، نشر جامعه‌ مدرسين‌، 1404 ق‌. . طبرسى‌، حسن‌ بن‌ الفضل‌ (قرن‌ ششم‌)، مكارم‌ الاخلاق‌، بيروت‌، مؤسسة‌ الاعلمى‌ للمطبوعات‌، 1392 ق‌ / 1972م‌. . طبرى‌، محمد بن‌ جرير بن‌ رستم‌ (قرن‌ چهارم‌)، دلائل‌ الامامه‌، قم‌، مؤسسة‌البعثه‌، 1413 ق‌. . طوسى‌، محمد بن‌ حسن‌ (م‌ 460 ق‌)، الامالى‌، تحقيق‌ مؤسسة‌ البعثه‌، قم‌، دارالثقافة‌ للطباعة‌ و النشر و التوزيع‌، 1414 ق‌. . قضاعى‌، قاضى‌ ابى‌ عبدالله محمد بن‌ سلامه‌ (م‌ 454 ق‌)، مسند الشهاب‌، تحقيق‌ حمدى‌ عبدالمجيد سلفى‌، بيروت‌، مؤسسة‌ الرساله‌، 1405ق‌. . كلينى‌، محمد بن‌ يعقوب‌ (م‌ 329 ق‌)، الكافى‌، تحقيق‌ على‌ اكبر غفارى‌، چاپ‌ سوم‌: تهران‌، دارالكتب‌ الاسلاميه‌، 1367 ق‌. . كوفى‌، ابن‌ ابى‌ شيبه‌ (م‌ 235 ق‌)، المصنف‌، تحقيق‌ سيد محمد لحام‌، چاپ‌ اول‌: بيروت‌، دارالفكر، 1409 ق‌. . كوفى‌ اهوازى‌، حسين‌ بن‌ سعيد (قرن‌ 2 و 3)، كتاب‌ الزهد، تحقيق‌ غلامرضا عرفانيان‌، قم‌، علميه‌، 1399 ق‌. . مجلسى‌، محمد باقر (م‌ 1110ق‌)، بحارالانوار، مؤسسة‌ الوفاء، چاپ‌ دوم‌: بيروت‌، 1403ق‌. . نورى‌ طبرسى‌، ميرزا حسين‌ (م‌ 1320 ق‌)، مستدرك‌ الوسائل‌ و مستنبط‌ المسائل‌، چاپ‌ دوم‌: قم‌، مؤسسة‌ آل‌ البيت‌ لاحياء التراث‌، 1409 ق‌. . نيسابورى‌، محمد بن‌ فتال‌ (شهيد در 508 ق‌)، روضة‌ الواعظين‌، با مقدمة‌ سيد حسن‌ خرسان‌، قم‌، منشورات‌ الرضى‌، [بى‌تا]. . يحصبى‌، قاضى‌ ابى‌ الفضل‌ عياض‌، (م‌ 544 ق‌)، الشفاء، بتعريف‌ حقوق‌ المصطفى‌…‌، بيروت‌، دارالفكر، 1409 ق‌. پی نوشتها: 1 دكترى علوم قرآن و حديث. 2 قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «بارك لنا فى الخبز و لاتفرّق بيننا و بينه، فلولا الخبز ما صلينا و لا صمنا و لا ادّينا فرائض ربنا» (كليني، الكافي، ج 5، ص 73، ح 13 و ج 6، ص 287، ح 6). 3 «انما بنى الجسد على الخبز»؛ (همان، ج 6، ص 286، ح 3 و 7). 4 «قال ابوذر حين سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الايمان. فقال: الصلوة و اكل الخبز. فنظر اليه الرجل كالمتعجب. فقال: لولا الخبز ما عبداللَّه تعالي؛ يعنى بأكل الخبز يقيم صلبه فيتمكن من اقامة الطاعة» (شمس الدين سرخسي، المبسوط، ج 30، ص 258). 5 «... و كان يأكل ما احلّ اللَّه له مع أهله و خدمه أذا أكلوا... » (طبرسي، مكارم الاخلاق، ص 26 و مجلسي، بحار الانوار، ج 16، ص 241). 6 «... كان يأكل كل الاصناف من الطعام... » (طبرسي، همان، ص 26 و مجلسي، همان، ج 16، ص 241). 7 و عن ابى الحسن الرضاعليه‌السلام: «ما من نبى الاّ و قد دعى لأكل الشعير و بارك عليه. و ما دخل جوفا الاّ اخرج كل داء فيه، و هو قوت الانبياء و طعام الابرار، ابى اللَّه ان يجعل قوت انبيائه الا شعيراً» (كليني، همان، ج 6، ص 305، ح 1). 8 «عن قتادة: كنّا نأتى الانس و خبازه قائم، فقال يوما: كلوا فما اعلم رسول اللَّه رأى رغيفاً مرققا و لا شاة سميطا قطُّ» (مسند احمد، ج 3، ص 134 و صحيح البخاري، ج 6، ص 206). 9 «دخل رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله الى ام‌سلمه رضى اللَّه عنها فقربت اليه كسرة، فقال: هل عندك ادام؟ فقالت: لا يا رسول اللَّه، ما عندى الّا خلّ، فقال: نِعْمَ الإدام الخلّ ما اقفر بيت فيه خل» (كليني، همان، ج 6، ص 329، ح 1 و مجلسي، همان، ج 16، ص 267، ح 70). 10 عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «قال اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام: اقرّوا الحار حتى يبرد فان رسول اللَّه قرب اليه طعام حارّ فقال: اقروه حتى يبرد ما كان اللَّه عز و جل ليطعمنا النار و البركة فى البارد» (ر. ك: كليني، همان، ج 6، ص 322، ح 4-1، باب الطعام الحارّ). 11 مراد از مغافير، بقاياى گياهان در شكم زنبور عسل است كه آن را در عسل داخل مى‌كند. 12 «... و كان‌صلى الله عليه وآله لا يأكل الثوم و لا البصل و لا الكرات و لا العسل الذى فيه المغافير، و هو ما يبقى من الشجر فى بطون النحل فيلقيه فى العسل فيبقى ريح فى الفم» (طبرسي، همان، ص 30 و ر. ك: طبري، دلائل الامامه، ص 11 و بيهقي، السنن الكبري، ج 7، ص 50 و خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 2، ص 262). 13 كليني، همان، ج 6، ص 305، ح 1. 14 عن خالد بن نجيح عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «اللبن من طعام المرسلين» (برقي، المحاسن، ج 2، ص 491)؛... عن خالد بن نجيح عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «الخلّ و الزيت من طعام المرسلين» (همان، ص 482)؛... عن خالد بن نجيح عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «السويق طعام المرسلين» (كليني، همان، ج 6، ص 306)؛ عن هشام بن سالم عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: اللحم باللبن مرق الانبياء» (برقي، همان، ج 2، ص 467). 15 كان احبّ الطعام اليه اللحم، و كان يقول: «هو يزيد فى السمع و البصر». و «اللحم سيد الطعام فى الدنيا و الاخرة، و لو سألت ربّى أن يطعمينه كلّ يوم لفعل» (طبرسي، همان، ص 30). 16 «وكان صلى الله عليه وآله يأكل اللحم طبيخاً بالخبز و يأكله مشوياً بالخبز» (همان). 17 «و كان‌صلى الله عليه وآله يأكل البرد و يتفقد ذلك اصحابه فيلتقطونه له فيأكله و يقول انه يذهب بأكلة الأسنان» (همان، ص 31). 18 عن الصادق‌عليه‌السلام: ان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله كان يفطر على الحلو، فاذا لم يجده يفطر على الماء الفاتر و كان يقول: «انه ينقى الكبد و المعده و يطيّب النكهة و الفم و يقوى الاخراس و الحدق، و يحدّ الناظر و يغسل الذنوب غسلا، و يسكن العروق الهائجة و المرة الغالبة و يقطع البلغم، و يطفى‌ء الحرارة عن المعدة و يذهب بالصداع» (نيسابوري، روضة الواعظين، ص 341؛ طبرسي، همان، ص 27 و 28 و مجلسي، همان، ج 16، ص 242). در برخى از آثار ياد شده براى افطار با آب ولرم در روايتى از امام صادق‌عليه‌السلام نيز آمده است:... عن ابن ابى عمير عن رجل عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام «اذا افطر الرجل على الماء الفاتر نقى كبده و غسل الذنوب من القلب و قوى البصر و الحدق» (كليني، همان، ج 4، ص 152). 19 عن ابى عبداللَّه: «كان النبى‌صلى الله عليه وآله يأكل العسل و يقول: آيات من القرآن، و مضغ البان، يذيب البلغم» (همان، ج 6، ص 332). در روايتى مشابه، از امام صادق‌عليه‌السلام درباره اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام چنين نقل شده است:... عن محمد بن مسلم عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «قال اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام: لعق العسل شفاء من كل داء. قال اللَّه عز و جل: يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس و هو مع قرائة القرآن. مضغ اللبان يذهب البلغم» (همان). 20 و لقد جاءه‌صلى الله عليه وآله بعض اصحابه يوماً بفالوذج فأكل منه و قال: ممّ هذا يا اباعبداللَّه؟ فقال: بابى انت و امّي، نجع السَّمْن و العسل فى البُرْمة و نضعها على النار ثم نقليه ثم نأخذ الحنطة اذا طحنت فنلقيه على السمن و العسل ثم نسوطه حتى ينضج فيأتى كما تري. فقال‌عليه‌السلام: «ان هذا الطعام طيّب» (طبرسي، همان، ص 28). 21 محمد بن يعقوب الكليني، عن على بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابى عمير عن عبدالرحمن بن الحجاج عن ابى عبداللَّه عليه‌السلام قال: «أفطر رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله عشيّة خميس فى مسجد قبا فقال: هل من شراب؟ فأتاه أوس بن خولى الانصارى بُعسّ مخيض بعسل، فلما وضعه على فيه نحّاه، ثم قال: شرابان يكتفى بأحدهما من صاحبه، لا أشربه و لا احرّمه، و لكن أتواضع للَّه فان من تواضع للَّه رفعه اللَّه، و من تكبّر خفضه اللَّه، و من اقتصد فى معيشة رزقه اللَّه، و من بذر حرمه اللَّه، و من اكثر ذكر الموت احبّه اللَّه» (كليني، همان، ج 2، ص 122، ح 3؛ شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 11، ص 219، ح 31 و مجلسي، همان، ج 16، ص 265 و ج 75، ص 126، ح 25). اين روايت را حسين بن سعيد اهوازى نيز در كتاب الزهد، ص 55، ح 148، از ابن ابى عمير و او از عبدالرحمان بن حجاج نقل كرده است و در بحارالانوار، ج 16، ص 265، ح 64، ج 75، ص 126 در ادامه روايت 25 آمده است. 22 ولكن بعثنى بالحنيفة السهلة السمحة» (كليني، همان، ج 5، ص 494)؛ «جئتكم بالشريعة السهلة السمحاء» (سيد مرتضي، الانتصار، ج 9، ص 407). 23 قال ابوجعفرعليه‌السلام: «ما من شى‌ء ابغض الى اللَّه عز و جل من بطن مملوء» (الكافي، ج 6، ص 270، ح 11). 24 عن ابى جعفرعليه‌السلام: «اذا شبع البطن طغي» (همان، ح 10). 25 قال بعض السلف: «لا تأكلوا كثيراً فتشربوا كثيراً فترقدوا كثيراً فتحسروا كثيراً» (يحصبي، الشفاء بتعريف حقوق المصطفى‌صلى الله عليه وآله، ج 1، ص 85). 26 نوري، مستدرك الوسائل، ج 16، ص 221-209. 27 عن المقدام بن معديكرب: قال سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يقول: ما ملأ ابن آدم وعاء شرّاً من بطن، حسب ابن آدم أكلات يقمن صلبه، فان كان لا محالة فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنفسه» (احمد بن حنبل، مسند، ج 4، ص 133). روايت مشابهى با همين مضمون از امام صادق‌عليه‌السلام نقل شده است (ر. ك: برقي، همان، ج 2، ص 440 و كليني، همان، ج 6، ص 269). 28 و عن عايشه: لم يمتلى‌ء جوف النبى‌عليه‌السلام شبعا قطّ» (يحصبي، همان، ج 1، ص 85). 29 «و كان احبّ الطعام اليه ما كان على ضفف، فلا يأكل مع الشبع» (طبرسي، همان، ص 27 و مجلسي، همان، ج 16، ص 241). «ضفف» را گاه حاجت و نياز معنا كرده‌اند و گاه به اجتماع چند نفر بر غذا، و بنا بر معناى دوم، اين روايت به مبحث بعد مربوط خواهد بود (ر. ك: صحاح جوهري، ماده ضفف و مجلسي، همان، ج 16، ص 254 و 255). 30 و قال‌صلى الله عليه وآله: «كل و أنت تشتهي، و أمسك. و أنت تشتهي» (نوري، همان، ج 16، ص 221). 31 «عن انس: انه‌صلى الله عليه وآله لم يجتمع عنده غداء و لا عشاء من خبز و لحم الاعلى ضفف» (مسند احمد، ج 3، ص 270 و ترمذي، الشمائل المحمديه، ص 318). 32... عن منصور بن زادان عن الحسن قال: «كان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله يؤاسى الناس بنفسه حتى جعل ]يرقع‌[ ازاره بالأدم و ما جمع بين عشاء و غداء ثلاثة ايام حتى قبضه اللَّه» (ابن ابى شيبه، المصنف، ج 8، ص 143، ح 126). 33 عن ابى اخى شهاب بن عبدربه، قال: شكوت الى ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام ما القى من الاوجاع و التخم، فقال: تغد و تعش، و لا تأكل بينهما ]شيئا[ فان فيه فساد البدن. اما سمعت اللَّه عز و جل يقول: «لهم رزقهم فيها بكرة و عشيّا» (كليني، همان، ج 6، ص 288، ح 2). 34 عن الصادق‌عليه‌السلام: «لا تدع العشاء ولو بثلاث لقم بملح و من ترك العشاء ليلة، مات عرق فى جسده لا يحيى ابداً» (طبرسي، همان، ص 195). 35... عن انس بن مالك عن النبى‌صلى الله عليه وآله، انه قال: «تعشوا ولو بكفّ من حشف، فان ترك العشاء مهرمة» (سنن الترمذي، ج 3، ص 188 و مجلسي، همان، ج‌66، ص 346، ح 22). 36 عن ابى حمزة عن ابى جعفرعليه‌السلام قال: خطب رسول اللَّه صلى الله عليه وآله الناس فقال: «الا أخبركم بشراركم؟ قالوا بلى يا رسول اللَّه، قال: الذى يمنع روزه، يضرب عبده و يزود وحده... » (كليني، همان، ج 2، ص 290). 37 عن عبداللَّه بن مسكان عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «الطعام اذا جمع أربعا فقد تمّ: إذا كان من حلال و كثرت الايدى عليه و سمّى اللَّه فى اوله و حمداللَّه فى آخره» (برقي، همان، ج 2، ص 398). 38 قال صلى الله عليه وآله: «أحبّ الطعام الى اللَّه ما كثرت عليه الايدي» (نوري، همان، ج 16، ص 227، ح 11، به نقل از: مستغفرى سمرقندي، طب النبى‌صلى الله عليه وآله). 39 الجعفريات باسناده عن جعفر بن محمد عن ابيه عن جده على بن الحسين عن ابيه على بن ابيطالب‌عليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «الجماعة بركة و طعام الواحد يكفى الاثنين، وطعام الاثنين يكفى الاربعة» (نوري، همان، ج 16، ص 230، ح 1، به نقل از: الجعفريات، ص 159). هم‌چنين از امام صادق‌عليه‌السلام از پيامبر اكرم‌صلى الله عليه وآله روايتى مشابه بدين صورت نقل شده است:... عن غياث بن ابراهيم عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «طعام الواحد يكفى الاثنين و طعام الاثنين يكفى الثلاثة و طعام الثلاثة يكفى الاربعه» (برقي، همان، ج 2، ص 398 و كليني، همان، ج 6، ص 273 باب اجتماع الايدى على الطعام). 40 قاضى نعمان ذيل روايتى مشابه از امام صادق‌عليه‌السلام، سخنى شبيه آن‌چه گفته شد، دارد. روايت و نيز سخن قاضى نعمان چنين است: و عن جعفر بن محمدعليه‌السلام انه قال: «الثريد بركة، و طعام الواحد يكفى الاثنين»، يعنى عليه السلام انه يقوتهم، لا على الشبع و الاتساع (تميمى مغربي، دعائم الاسلام، ج‌2، ص 111). 41 «كان صلى الله عليه وآله يأكل كل الاصناف من الطعام، و كان يأكل ما احلّ اللَّه له مع اهله و خدمه إذا أكلوا، و مع من يدعوه من المسلمين على الارض و على ما أكلوا عليه و مما أكلوا، الاّ أن ينزل بهم ضيف فيأكل مع ضيفه... » (طبرسي، همان، ص 26 و 27 و مجلسي، همان، ج 16، ص 241). 42 سأل رجل رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله، فقال: يا رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله، انا نأكل و لا نشبع! قال: «لعلكم تفترقون عن طعامكم، فاجتمعوا عليه، و اذكروا اسم اللَّه عليه، يبارك لكم ]فيه‌[» (طبرسي، همان، ص 149 و نيز ر. ك: ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج 62، ص 420). 43 ابوالبختري، عن جعفر، عن أبيه عليه‌السلام، «أنّ المساكين كانوا يبيتون فى المسجد على عهد رسول اللَّه صلى الله عليه وآله، فأفطر النبى‌صلى الله عليه وآله مع المساكين الذين فى المسجد ذات ليلة عند المنبر فى بُرْمة، فأكل منها ثلاثون رجلا، ثم ردّت الى ازواجه شبعهن» (حميرى بغدادي، قرب الاسناد، ص 148 و مجلسي، همان، ج 16، ص 219، ح 9). 44 «كان‌صلى الله عليه وآله اذا أكل سمّي... » (طبرسي، همان، ص 27). 45 برقي، همان، ج 2، ص 398. 46 «و كان‌صلى الله عليه وآله اذا وضعت المائدة بين يديه قال: بسم اللَّه، اللهم اجعلها نعمة مشكورة نصل بها نعمة الجنة»؛ «و كان‌صلى الله عليه وآله اذا وضع يده فى الطعام قال: بسم اللَّه، اللهم بارك لنا فى ما رزقتنا و عليك خلفه» (طبرسي، همان، ص 27 و مجلسي، همان، ج 16، ص 242-241). 47 «و كان صلى الله عليه وآله اذا شرب بدء فسمّى و حساحسوة و حسوتين ثم يقطع فيحمد اللَّه ثم يعود فيسمّى ثم يزيد فى الثالثة، ثم يقطع فيحمداللَّه فكان له فى شربه ثلاث تسميات و ثلاث تحميدات... » (طبرسي، همان، ص 31 و مجلسي، همان، ج 16، ص 246). 48 «الحمدللَّه منزل الماء من السماء و مصرف الامر كيف يشاء، بسم اللَّه خير الاسماء» (طبرسي، همان، ص 151 و مجلسي، همان، ج 16، ص 475). 49 و عن على‌عليه‌السلام: «تفقدت رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله غير مرة و هو يشرب الماء، تنفس ثلاثا، مع كل واحدة منهنّ تسمية إذا شرب، و حمد اذا قطع» (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 130، ح 453). 50 و عن رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله انه كان اذا شرب اللبن قال: اللهم بارك لنا فيه و زدنا منه، و إذا شرب الماء قال: الحمدللَّه الذى سقانا عذبا زلالاً برحمة، و لم يسقنا ملحا أجاجا بذنوبنا» (همان، ح 456). 51 و عن ابى جعفر و ابى عبدالله‌عليهماالسلام انهما قالا: «ثلاث انفاس فى الشراب افضل من نفس واحدة. » و كرها أن يتشبّه الشارب بشرب الهيم، يعنيان الابل الصادية، لاترفع رؤوسها من الماء حتى تروي» (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 130، ح 454). 52 عن ابن عباس: «ان النبى‌صلى الله عليه وآله كان اذا شرب تنفّس مرّتين» (همان). 53 «... و كان صلى الله عليه وآله ربّما شرب بنفس واحد حتى يفرغ» (طبرسي، همان، ص 31). 54. و عن رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله انه مرّ برجل يكرع فى الماء بفيه، يعنى بشربه من اناء أو غيره من وسطه، و قال: «أتكرع ككرع البهيمة؟ ان لم تجداناء فاشرب بيديك، فانهما من أطيب آنيتك» (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 130، ح 451). 55. و عنه صلى الله عليه وآله انه قال: «مصوّا الماء مصّاً و لا تعبّوه عبّا، فان منه يكون الكباد» (همان، ح 452 و طبرسي، همان، ص 31). 56. «و كان‌صلى الله عليه وآله لايتنفس فى الاناء اذا شرب، فان أراد أن يتنفس، أبعد الاناء عن فيه حتى يتنفس» (طبرسي، همان، ص 31). 57. «كان‌صلى الله عليه وآله اذا اكل سمّى و يأكل بثلاث اصابع و ممايليه و لا يتناول من بين يدى غيره» (همان، ص 23 و 28). 58. «و كان‌صلى الله عليه وآله إذا أكل مع القوم، كان أول من يبدء و آخر من يرفع يده» (همان، ص 23). 59. «و كان صلى الله عليه وآله إذا أكل اللحم لم يطأطى‌ء رأسه اليه و يرفعه الى فيه ثم ينتهشه انتهاشاً» (همان، ص 30). 60. «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ... فِى جَنَّاتِ النَّعِيمِ... » (واقعه(56) آيه 8)؛ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ فسلام لك من اصحاب اليمين... » (همان، آيه 90)؛ «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً... » (انشقاق (84) آيه 7). 61. «... و كان يمينه‌صلى الله عليه وآله لطعامه و شرابه و اخذه و اعطائه، فكان لا يأخذ الا بيمينه، و لا يعطى الا بيمينه، و كان شماله لما سوى ذلك من بدنه، و كان يحبّ التيمّن فى كل اموره: فى لبسه و تنعّله و ترجّله... » (طبرسي، همان، ص 23). 62. روينا عن جعفر عن ابيه عن آبائه‌عليهم‌السلام: «ان رسول الله‌صلى الله عليه وآله نهى عن الشرب و الاكل بالشمال، و أمر أن يسمّى الشارب اذا شرب، و يحمده اذا فرغ، يفعل ذلك كلما تنفس فى الشراب أو ابتدء او قطع» (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 130، ح 447). 63. و عن رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «انه نهى أن يأكل أحد بشماله او يشرب بمشاله، او يمشى فى نعل واحد. و كان يستحب اليمين فى كل شى‌ء» (همان، ج 2، ص 119، ح 399 و نيز ر. ك: نوري، همان، ج 16، ص 228، باب كراهة الاكل و الشرب و التناول بالشمال مع عدم العذر). 64.... عن معاوية بن وهب عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام: «ما أكل رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله متّكئا منذ بعثه اللَّه عز و جل نبيّاً حتى قبضه اللَّه اليه متواضعاً للَّه تعالي.... » (كليني، همان، ج 6، ص 164، ح 175؛ طبرسي، همان، ص 23 و 27 و مجلسي، همان، ج 16، ص 242 و ج 41، ص 130، ح 41). 65.... عن محمد بن مسلم قال: دخلت على ابى جعفرعليه‌السلام ذات يوم، و هو يأكل متكئاً، و قد كان بلغنا أن ذلك يكره، فجعلت انظر اليه، فدعانى الى طعامه، فلما فرغ، قال: يا محمد، لعلك‌ترى ان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله ما رأته عين و هو يأكل متكئاً منذ بعثه اللَّه الى أن قبضه؟ ثم ردّ على نفسه فقال: لا واللّه ما رأته عين و هو يأكل متكئاً منذ بعثهاللّه الى أن قبضه... فيختا را التواضع لربه عز و جل... » (كليني، همان، ج 8، ص 129، ح 100؛ شيخ طوسي، الامالي، ج 2، ص 629 و مجلسي، همان، ج 16، ص 277، ح 116 و ج 40، ص 339، ح 25). 66.... عن ابى خديجه قال: سأل بشير الدهان ابا عبداللَّه‌عليه‌السلام و انا حاضر، فقال: هل كان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يأكل متكئاً على يمينه و على يساره؟ فقال: ما كان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله‌يأكل متكئاً على يمينه و لا على يساره، ولكن كان يجلس جلسة العبد. قلت: و لم ذلك؟ قال: تواضعاً للَّه عز و جل» (كليني، همان، ج 6، ص 271، ح 7 و مجلسي، همان، ج 16، ص 262، ح 53). 67.... عن المعلى بن خنيس قال: قال ابوعبداللَّه‌عليه‌السلام: «ما أكل نبى اللَّه و هو متكى‌ء منذ بعثه اللَّه عز و جل، و كان يكره أن يتشبه بالملوك، و نحن لا نستطيع ان نفعل» (كليني، همان، ج 6، ص 272، ح 8). 68. و كان‌صلى الله عليه وآله يقول: «انما أنا عبد آكل كما يأكل العبد و أجلس كما يجلس العبد» (يحصبي، همان، ج 1، ص 86). 69.... عن جابر عن ابى جعفرعليه‌السلام قال: «كان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله يأكل أكل العبد، و يجلس جلسة العبد، و كان يأكل على الحضيض و ينام على الحضيض» (كليني، همان، ج 6، ص 271، ح 6؛ برقي، همان، ج 2، ص 457، ح 387 و مجلسي، همان، ج 16، ص 262، ح 55). 70.... عن ابى جعفرعليه‌السلام، قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «خمس لا أدعهنّ حتى الممات: الأكل على الحضيض مع العبيد، و ركوبى على الحمار مؤكفا، و حلبى العنز بيدي، و لبس الصوف، و التسليم على الصبيان، لتكون سنّة من بعدي» (شيخ صدوق، الأمالي، ص 130 و مجلسي، همان، ج 16، ص 215، ح 2). 71.... عن ابن عباس: «كان صلى الله عليه وآله يجلس على الارض و يأكل على الارض ويعتقل الشاة، و يجيب دعوة المملوك على خبز الشعير» (طبرسي، همان، ص 16 و مجلسي، همان، ج 16، ص 222، ح 19). 72.... عن ابى بصير عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله يأكل اكل العبد، و يجلس جلوس العبد و يعلم انه عبد» (برقي، همان، ج 2، ص 456، ح 386 و مجلسي، همان، ج 16، ص 225، ح 29). 73. «و كان صلى الله عليه وآله كثيراً اذا جلس ليأكل أكل ما بين يديه و يجمع ركبتيه و قدميه كما يجلس المصلّى فى اثنتين، الا أنّ الركبة فوق الركبة و القدم على القدم، و يقول صلى الله عليه وآله: أنا عبد آكل كما يأكل العبد، و اجلس كما يجلس العبد» (طبرسي، همان، ص 27). 74. و عن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله انه نهى عن ثلاث أكلات: أن يأكل احد بشماله، او مستلقياً على قفاه، او منبطحاً على بطنه» (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 119، ح 399). 75. «و روى أن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله لم يأكل على خوان قطّ حتى مات... » (همان، ص 28). 76. مجلسي، همان، ج 16، ص 284، ح 133. 77. «و يستعين باليدين جميعاً» (طبرسي، همان، ص 29 و نيز ر. ك: تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 119، ح 402). 78.... عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام: «كان رسول‌اللَّه صلى الله عليه وآله يجلس جلسة العبد و يضع يده على الارض و يأكل بثلاث اصابع، و ان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله كان يأكل هكذا، ليس كما يفعل الجبّارون، أحدهم يأكل باصبعيه» (كليني، همان، ج 6، ص 297، ح 6؛ برقي، همان، ج 2، ص 442 و مجلسي، همان، ج 63، ص 414). 79. و كان‌صلى الله عليه وآله يأكل باصابعه الثلاث، الابهام و التى تليها و الوسطي، و ربما استعان بالرابعة، و كان‌صلى الله عليه وآله يأكل بكفّها كلها و لم يأكل باصبعين و يقول: ان الأكل باصبعين هو أكلة الشيطان» (طبرسي، همان، ص 28). 80. «و كان‌صلى الله عليه وآله اذا فرغ من طعامه، لعق اصابعة الثلاث التى اكل بها، فان بقى فيها شى‌ء عاوده فلعقها حتى تنظف، و لا يمسح يده بالمنديل حتى يلعق اصابعه واحدة واحدة و يقول: انه لا يدرى فى اى الاصابع البركة» (همان، ص 30). 81. «و كان‌صلى الله عليه وآله يلحس الصحفة و يقول: آخر الصحفة اعظم الطعام بركة» (همان). 82.... عن عمرو بن جميع عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يلطع القصعة و يقول: من لطع قصعة فكأنما تصدق بمثلها» (كليني، همان، ج 6، ص 297، ح 4؛ برقي، همان، ج 2، ص 443، ح 318 و شيخ حر عاملي، همان، ج 16، ص 496، ح 1). 83.... عن ابى‌عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «إذا اكل احدكم طعاماً فمصّ اصابعه التى أكل بها، قال اللَّه عز و جل: بارك اللَّه فيك» (برقي، همان، ج 2، ص‌443، ح 315). 84. ابراهيم (14) آيه 7. 85. و عنه‌صلى الله عليه وآله انه كان يلعق الصحفة، و قال: «آخر الصحفة اعظمها بركة. و ان الذين يلعقون الصحاف تصلى عليهم الملائكة و يدعون لهم بالسعة فى الرزق، و للذى يلعق الصحفة حسنة مضاعفة. » و كان‌صلى الله عليه وآله اذا أكل لعق اصابعه حتى يسمع لها مصيص (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 120، ح 405). 86. عن جعفر بن محمدعليه‌السلام قال: «كان أبى يكره أن يمسح بالمنديل و فيها شى‌ء من الطعام تعظيماً له، الا أن يمصّها أو يكون الى جانبه صبّى فيعطيه انامله يمصّها» (همان، ج 2، ص 120، ح 406). 87. همان. 88. ابوالقاسم الكوفي، فى كتاب الاخلاق، عن رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله، انه قال: «غسل اليدين قبل الطعام و بعده ينفى الفقر و يجلب الرزق» (نوري، همان، ج 16، ص 269، ح 11). 89. گفتنى است كه برخى انديشمندان وضو در اين روايات را به معناى لغوى آن، يعنى شستن دست‌ها دانسته‌اند (ر. ك: سيد مرتضي، الأمالي، ج 2، ص 58). 90.... ان عليّاعليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «من سرّه أن يكثر خير بيته فليتوضاً عند حضور طعامه» (الجعفريات، ص 27؛ شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 358 و نوري، همان، ج 16، ص 267). ]90[ 91. سهل ابن ابراهيم مروزى عن موسى بن جعفرعليه‌السلام عن ابيه عن جدّه متصلا قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «الوضوء قبل الطعام ينفى الفقر، و بعده ينفى اللمّ و يصح البصر» (قضاعي، مسند الشهاب، ج 1، ص 205 و ر. ك: قطب‌الدين راوندي، الدعوات، ص 142). 92. قال جعفرعليه‌السلام عن ابيه عن آبائه عن على‌عليه‌السلام قال: قال رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله: «من توضأ قبل الطعام، عاش فى سعة، و عوفى من بلوى فى جسده» (فضل اللَّه راوندي، النوادر، ص 222). 93.... عن طلحة بن زيد عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله يشرب فى الاقداح الشامية يجاء بها من الشام و تهدى له‌صلى الله عليه وآله» (كليني، همان، ج 6، ص‌385، ح 1 و مجلسي، همان، ج 16، ص 268، ح 79). 94.... عن طلحة بن زيد عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان النبى‌صلى الله عليه وآله يعجبه ان يشرب فى الاناء الشامي، و كان يقول: هذا انظف آنيتكم» (كليني، همان، ج 6، ص 386، ح 8 و مجلسي، همان، ج 16، ص 286، ح 80). 95. «و كان‌صلى الله عليه وآله يشرب فى الاقداح التى يتخذ من الخشب، و فى الجلود، و يشرب فى الخزف، و يشرب بكفّيه، يصبّ فيهما الماء و يشرب و يقول: ليس اناء اطيب من الكف» (طبرسي، همان، ص 31). 96. «و كان‌صلى الله عليه وآله يشرب من افواء القرب و الاداوى و لا يختنثها اختناثاً و يقول: «ان اختناثها ينتنها» (همان). 97. و عن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: أنه نهى عن اختناث الاسقية، و هو أن يثنّى افواه القرب ثم يشرب منها. و قيل ان ذلك نهى عنه لوجهين: احدهما انه يخاف أن تكون فيها دابّة أو حيّة فتنساب فى فم الشارب، و الثانى ان ذلك ينتنها (و هو الاحسن) (تميمى مغربي، همان، ج 2، ص 129، ح 448). 98. «و كان صلى الله عليه وآله لا يتنفّس فى الاناء اذا شرب، فان أراد أن يتنفس أبعد الاناء عن فيه حتى يتنفس» (طبرسي، همان، ص 31).
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 709]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن