تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا داناست به هر رازى كه مردم در دل نهان داشته اند، و به نجواى آهسته رازگويان و به هر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835146867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آزادي، جنسيت و اديان الهي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آزادي، جنسيت و اديان الهي (1)
آزادي، جنسيت و اديان الهي (1) نویسنده : رؤيا متين كلمات كليدي : اسلام ، يهوديت ، مسيحيت ، آزادي ، جنسيت ، برابريچكيدهرابطه آزادى و جنسيت از پرنزاع‏ترين مباحثى است كه در طول تاريخ، به دلايل گوناگون، كانون توجه متفكران بوده است.اديان الهى به عنوان برترين مرجع تفسير مفاهيمى مانند آزادى و برابرى ، بهترين ملجأ براى پاسخ‏گويى به مسائل فرهنگى ـ اجتماعى مى‏باشند كه در هر زمان به صورتى نو مطرح مى‏گردند و به اقتضاى رخدادهاى جديد، پاسخ‏هاى متفاوتى مى‏طلبند. نوشتار حاضر براى فهم حدود آزادى جنسيتى در برخوردارى از حقوق گوناگون در اديان بزرگ وحيانى اسلام ، يهوديت و مسيحيت ، برابرى در مسئله خلقت را به عنوان ريشه اختلافات مورد بررسى قرار داده است. فرعيت و فروتر بودن زن در خلقت و گناه اوليه حضرت حوّا ، بر اساس باورهاى دينى يهوديان و مسيحيان ، نزد برخى از آن‏ها ، عامل توجيه بعضى نابرابرى‏ها تلقّى گرديده است. قرآن در اين رابطه ، پرده از بسيارى حقايق برمى‏دارد.مقدّمهمفاهيمى مانند «آزادى» و «برابرى» از مشتبه‏ترين مفاهيمى هستند كه پيوسته در جوامع و فرهنگ‏هاى گوناگون مورد بررسى و نقد قرار گرفته‏اند. مفهوم «آزادى» زن و مرد ، مصاديق و محدوده آن و نحوه ظهور آن در جامعه، گاه به دليل اختلافات مبنايى نزد نظريه‏پردازان و گاه به اقتضاى تحولات تاريخى و ويژگى‏هاى خاص جوامع ، جلوه‏هاى متفاوتى داشته‏اند.گذشته از تحوّلات مربوط به تفسير اين مفاهيم و صحّت يا خطاى كاربرد آن‏ها در طول تاريخ، برخى از صاحبان قلم بحث از آزادى و برابرى جنسيتى را با نهضت فمنيستى گره مى‏زنند كه از اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 برپا گرديد. بعضى از جامعه‏شناسان و نويسندگان غربى بر اين گمانند كه آزادى در برخوردارى از حقوق طبيعى را فقط مى‏توان در قالب نهضت فمنيستى جست‏وجو كرد كه با فرياد عليه ظلم اعمال شده در حق زنان، در طول تاريخ ، از غرب آغاز گرديد و در موج اول ، با اخذ جواز حق رأى به زنان به پيروزى نسبى ختم شد.[1]بررسى مفاهيم «آزادى» و «برابرى» در موج‏هاى دوم و سوم ، در گرايش‏هاى مختلف راديكال ، ليبراليسم ، ماركسيسم ، اگزيستانسياليسم و مانند آن ، معنا و مصداق ويژه‏اى دارد كه بحث درباره آن مجال ديگرى مى‏طلبد.تتبّعات تاريخى و جامعه‏شناسانه مربوط به حوادث اين دوران[2] و مطالعه آثار پيشتازان اين نهضت[3] به انضمام پيامدهاى اجتماعى ـ اخلاقى اين جنبش، كه به بهانه و يا به قصد آزادى زنان و رهايى از ظلم و ستم آغاز شد و به تدريج ، به آزادى‏هاى جنسى و فسادهاى اخلاقى منتهى گرديد ، ترديدى در بى‏پايه بودن و انحراف نهضتى كه به ظاهر درصدد رهايى زنان برآمده بود ، باقى نمى‏گذارد.مفاد كنوانسيون «رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان» ،[4] كه حكايت از ناآگاهى و جهالت بشر از درك صحيح مفاهيمى همانند آزادى ، عدالت ، برابرى و خواسته‏هاى به حق زنان دارد ، به عنوان ثمره اين جنبش، نمادى از شكست فمنيسم در دست‏يابى به برابرى‏هايى است كه شايسته شئون انسانى زن مى‏باشد.شايد امروزه اين سؤال بيش از پيش منطقى و معقول به نظر برسد كه چرا وجود نابرابرى‏هاى اجتماعى بايد راه را براى حركت‏هايى باز كند كه نتيجه‏اى جز نقض حرمت و ارزش انسانى زنان ندارد، حتى اگر براى برخى جوامع، از نظر ظاهرى آثار مثبتى نيز به بار آورده باشد؟به راستى ، چه كسى در اين زمينه مقصّر است؟ آيا متون دينى اديان ، گوياى نابرابرى جنسيتى در برخوردارى از حقوقند؟ يا زنان و مردانى كه در جوامع گوناگون دينى و غيردينى زندگى مى‏كنند و به دليل ناآگاهى يا دلايل روان‏شناسى و به عمد يا به سهو، نابرابرى را در جامعه گسترش داده‏اند، بايد بار تقصير را بر دوش بكشند؟برخى از نويسندگان غربى[5] برخورد ناصحيح سنّت يهودى ـ مسيحى با مسئله زنان و وجود آيات حاكى از نابرابرى در متون دينى و يا متون مورد تأييد و تمسّك دينداران اديان يهودى و مسيحى را از جمله عوامل نابرابرى جنسيتى در جوامع غربى مى‏دانند و عالم نبودن يا عامل نبودن به فرامين دينى اسلام را در كشورهاى مسلمانى مانند عربستان، عامل ناديده گرفتن حقوق زنان تلقّى مى‏كنند.چاره‏انديشان براى حل معضل نابرابرى در جوامع دينى و غيردينى راه‏حل‏هاى متفاوتى پيشنهاد مى‏كنند: گروهى معتقدند كه مدرنيزه كردن زنان و غربى نمودن آن‏ها بدون هيچ تقيّدى به آداب دينى، تنها راه چاره آنان براى احقاق حقوق از دست رفته‏شان مى‏باشد.گروهى ديگر آميزه‏اى از تفكرات و رفتارهاى دينى ـ فمنيستى را راه نجات زنان مى‏دانند.اين نوشتار راه حل سومى را پيشنهاد مى‏كند، و آن رجوع مجدّد به متون دينى و استنباط مفاهيم و مصاديق آزادى، استقلال و برابرى بر اساس آيات قرآن و آموزه‏هاى پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏و‏آله) و ائمّه اطهار عليهم‏السلام مى‏باشد؛ زيرا گرچه ممكن است زنان مسيحى و يهودى غربى با پناه بردن به جنبش‏هايى، به حدى از آزادى و استقلال هم دست يافته باشند، اما نتايج حاصل از آن حركت‏ها قطعا به منفعت آن‏ها و جامعه آن‏ها نيست. شكستن حريم خانواده ، مسائل و مشكلات جنسى ـ بهداشتى و بحران‏هاى روحى حاصل از آن، همه نشانگر اين واقعيت هستند كه پاسخ حقيقى را بايد در جاى ديگرى جست‏وجو كرد.مقايسه اديان در اين مورد، بيانگر اين حقيقت است كه دين اسلام به عنوان آخرين و جامع‏ترين دين ، علاوه بر احترام به شخصيت انسانى زن ، بهترين پاسخ و راه حل را در رابطه با حقوق انسانى و طبيعى زنان و مردان پيشنهاد كرده است ، گرچه يهوديت و مسيحيت نيز به عنوان اديان الهى در برخى موارد، به ذكر حقايقى پرداخته است كه با حقايق موجود در دين اسلام شباهت دارد.بى‏ترديد، شناخت آموزه‏هاى دينى و عمل به آن‏ها براى يافتن هويّت انسانى خود و اجراى حقوق فردى و اجتماعى، امرى ضرورى و منطقى به نظر مى‏رسد، به ويژه امروزه كه مسائل زنان به حوزه سياست نيز راه يافته و گاه دولت‏ها براى پيشبرد اهداف سياسى خود ، با ترفندهايى از جمله تشويق آثارى كه به گونه‏اى تأييد حكومت‏هايى است كه در واقع، نه به زن بها مى‏دهند و نه به دين ، به اين مسائل رنگ و بوى سياسى مى‏دهند و حركت زنان را براى اجراى سياست‏هاى خود به بازى مى‏گيرند.برابرى، جنسيت و داستان خلقتبه نظر مى‏رسد رويكرد اديان يهود و مسيح در ارتباط با حقوق زنان و برخوردارى از آزادى‏هاى اجتماعى و سياسى، چندان مطلوب نبوده و با توجه به حقوق مردان ، تبعيض‏هاى بسيارى اعمال كرده‏اند. عهد عتيق و عهد جديد به انضمام آراء مفسّران اين دو كتاب مقدّس ، حاوى شواهد فراوانى در اين رابطه مى‏باشند. وجودِ نابرابرى‏هاى جنسيتى در سنّت يهودى ـ مسيحى نه به معناى نابرابرى مطلق است و نه بدين معنا كه مى‏توان با توجه به تلاش‏هايى كه توسط متديّنان يهودى و مسيحى و يا مدافعان حقوق زنان براى توجيه اين تبعيض‏ها صورت گرفته است، برابرى را استنباط نمود.به دليل اينكه در بخش‏هاى گوناگون تورات و انجيل و تلمود و تفاسير عهد جديد، نابرابرى حضرت حوّا و حضرت آدم در خلقت، عاملى براى توجيه تبعيض‏ها و مبنايى براى صدور احكام متفاوت حقوقى و اجتماعى تلقّى گرديده، بهتر است داستان خلقت را در سه دين الهى اسلام، يهوديت و مسيحيت، به عنوان ريشه برخى اختلافات، با هم مقايسه نماييم. در اين رابطه، در دو دين بزرگ يهوديت و مسيحيت به دو ديدگاه مختلف اشاره خواهد شد: موافقان برابرى و مخالفان برابرى.داستان خلقت حضرت آدم و حوّا بيش از همه جا در سفر «پيدايش» در عهد عتيق، كه مورد تأييد يهوديان و مسيحيان، هر دو مى‏باشد و در قرآن در سوره‏هاى اعراف، حجر، طه و جز آن مطرح شده است. در باب اول و دوم سفر «پيدايش»، داستان خلقت به اجمال و تفصيل بيان شده است و باب سوم درباره «هبوط» و علت آن سخن مى‏گويد.در باب اول، بى‏آنكه به خلقت حضرت آدم و حوّا به طور مجزا اشاره شده باشد، از خلقت آدم يا انسان مى‏گويد و از اينكه خداوند او را به صورت خود آفريد و آن‏گاه وى را بر زمين مسلّط گردانيد: «پس خدا آدم را به صورت خود آفريد ، او را به صورت خدا آفريد ، ايشان را نر و ماده آفريد...»[6]كتاب مقدّس در اين باب ، تفاوتى بين خلقت زن و مرد قايل نشده است و تصريح مى‏كند كه هر دوى آن‏ها به طور يكسان به صورت خدا خلق شدند. اما در باب دوم،[7] اشاره مى‏كند كه پس از اتمام خلقت حيوانات، ابتدا حضرت آدم خلق شد.در روز ششم ، «خداوند آدم را از خاك زمين سرشت و در بينى وى روح حيات بدميد و آدم نَفْس زنده شد ... .»[8] «خداوند آدم را در بهشت جاى داد و مسئوليت حفاظت از آن را بر عهده او نهاد»[9] و قبل از خلقت حوّا فرمود: «از همه درختان باغ آزادانه بخور، بجز از درخت معرفت نيك و بد؛ زيرا روزى كه از آن بخورى حتما خواهى مرد.»[10]در اين زمان، هنوز آدم تنها بود و «خداوند خواست ياورى براى آدم بيافريند كه موافق او باشد»[11] و چون در بين حيوانات ياور و موافقى براى آدم نيافت، حوا را از دنده آدم خلق كرد.[12] حوّا مانند آدم مى‏دانست كه خداوند مرگ را با خوردن ميوه منع شده گره زده است، ولى مار (شيطان) او را فريب داد و پيوند بين مرگ و خوردن ميوه را انكار كرد و به زن گفت: «هر آينه نخواهيد مرد، بلكه خداوند مى‏داند در روزى كه از آن بخوريد چشمان شما باز مى‏شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود.»[13] بدين‏سان، حوّا فريب شيطان را خورد، از ميوه ممنوع تناول كرد و آدم را نيز بر اين امر اغوا نمود[14] و آن‏گاه خداوند آن‏ها را از باغ عدن بيرون كرد.[15]با توجه به آيات مذكور در سنّت و فرهنگ يهودى ـ مسيحى به دليل فرعيت حوّا نسبت به آدم در خلقت، زن موجودى فروتر محسوب مى‏شود و به خاطر اغوا شدن توسط شيطان و فريب دادن آدم[16] و خوردن از ميوه منع شده، كه باعث هبوط آن‏ها از بهشت گرديد، زن بودن عامل و نشانه شر بودن تلقّى مى‏گردد. درد زايمان، اشتياق به همسر و حكمرانى مرد بر زن ، از نخستين مجازات‏هايى هستند كه حوّا به واسطه خوردن ميوه منع شده متحمّل گرديد[17] و زمين نيز به سبب گناه آدم لعن شد.[18]در بخش‏هاى گوناگون تورات و انجيل ، از جمله در «جامعه سليمان» ، «سفر پيدايش» ، «سفر خروج»، «رساله پولس» و مانند آن، مى‏توان اين نوع نگرش پست‏نگرانه و نتايج حاصل از آن را مشاهده كرد. در ذيل، به چند مورد اشاره مى‏شود:«زنى كه دلش دام‏ها و تله‏هاست و دست‏هايش كمندها مى‏باشد، تلخ‏تر از مرگ است. هر كس كه رضايت خدا را طلب كند او را رها خواهد كرد، اما گناه‏كار در دام او گرفتار خواهد شد.»[19]«پس از جست‏وجو در ميان هزار مرد، يك درست‏كار را يافتم، اما در ميان جمع زنان، حتى يك زن درست‏كار يافت نشد.»[20]و در جايى ديگر، شرارت زن را برتر از همه شرارت‏ها مى‏بيند و مرگ آدمى را نتيجه شرارت و گناه حوّا مى‏داند: «هيچ زهرى تلخ‏تر از زهر مار و هيچ شرارتى بزرگ‏تر از شرارت يك زن نيست.»[21] «گناه با يك زن شروع مى‏شود و به دليل وجود اوست كه همه ما بايد بميريم.»[22] «يك مرد برده است، باعث بى‏آبرويى و شرمسارى اوست اگر يك زن از او حمايت كند.»[23]پولس در رساله اول خود به تيمو تائوس ، بدين دليل اجازه تعليم دادن زن به مرد و يا تسلط وى بر شوهر را نمى‏دهد كه «آدم اول ساخته شد و بعد حوّا ، و آدم فريب نخورد، بلكه زن فريب خورد و در تقصير گرفتار شد.»[24]برخورد منفى سنّت يهودى ـ مسيحى با زنان، محدود به آيات كتاب مقدّس نمى‏باشد، بلكه با توجه به اينكه در دين يهود، علاوه بر تورات ، به تدريج ، تلمود و آموزش خاخام‏ها ، جزو منابع مهم دينى يهود تلقّى گرديدند و در مسيحيت نيز تفاسير برخى از آباء كليسا مانند ترتوليان مورد اعتناى مسيحيان قرار گرفتند، فرازهايى از اين نوع، بسيار به چشم مى‏خورند.مسيحيان باور دارند كه انسان از طريق زندگى، مرگ و احياى حضرت مسيح عليه‏السلام از حالت گناه آزاد مى‏شود، اما بار گناهى كه حوّا انجام داد بر دوش همه زن‏ها سنگينى مى‏كند؛ گناهى كه باعث شد تا حضرت مسيح عليه‏السلام براى نجات بشر از آن به صليب كشيده شود.از سوى ديگر، يهوديان و مسيحيانى كه مدافع تساوى حقوق زن و مرد مى‏باشند، براى توجيه آيات كتاب مقدّس، دست به توجيهاتى زده‏اند و برخى بر اين باورند كه در متون اصلى يهوديت و مسيحيت، هيچ تفاوتى بين زن و مرد، از لحاظ انسانيت و ديگر حقوق، وجود ندارد ، بلكه انحرافاتى كه به واسطه خاخام‏هاى يهودى و تلمود دست نوشته بشر و تفاسير كتاب مقدّس به وجود آمده ، اسباب اين توهّم را پديد آورده‏اند و انحرافاتى كه در انجيل مكتوب پس از حضرت عيسى عليه‏السلام رخ داده، در رساله‏هاى پولس به خوبى نمايان هستند.[25]از دگرسو، شواهد بسيارى، هم در كتاب مقدّس و هم در تاريخ يهوديت و مسيحيت وجود دارند كه گوياى اين هستند كه نه از نظر حضرت موسى عليه‏السلام و نه در نگاه حضرت عيسى عليه‏السلام زن هيچ فرعيتى نسبت به مرد ندارد و اين دو در انسانيت و حتى آزادى در برخوردارى از حقوق فردى و اجتماعى ، يكسان مى‏باشند. تاريخ يهود درباره اعمال شجاعانه زنان مؤمنى كه مستقل از مردان، در مقابل رهبران مرد مانند فرعون قيام كردند ، داستان‏هايى دارد كه مورد تأييد خداوند مى‏باشد. ماجراى خواهر و مادر حضرت موسى عليه‏السلام و نجات حضرت موسى عليه‏السلام توسط همسر فرعون ، و حتى زنانى كه فرعون دستور قتل پسران آن‏ها را داده بود، در تاريخ مشهودند. سفر «داوران» از زنى به نام دبوره (Deborah) نام مى‏برد كه در بين داوران آن زمان ، تنها كسى است كه سنّت حضرت موسى عليه‏السلام را دنبال مى‏كرد و بر بنى‏اسرائيل به عنوان قاضى حكم مى‏راند.[26] پولس در رساله خود به غلاطيان نجات يافتن از طريق حضرت مسيح عليه‏السلام را نه به گروه خاصى منحصر مى‏كند و نه جنبش خاصى ، بلكه زن و مرد و غلام[27] و آزاد از اين نظر با هم برابرند: «همه شما كه در مسيح تعميد يافتيد ، مسيح را دربرگرفتيد. هيچ ممكن نيست كه يهود باشد يا يونانى و نه غلام و نه آزاد و نه مرد و نه زن ؛ زيرا كه همه شما در عيسى مسيح واحد مى‏باشيد.»[28]اما يهوديت خاخامى و تلمودى، كه بعدا توسعه يافت ، تأثير خود را بر زندگى يهود ، مطالعه تورات و عبادت روزانه گذاشت. با رايج شدن يهوديت خاخامى ، زنان به تدريج، از مطالعه تورات و عبادت روزانه معاف شدند. اما اين معافيت از تعليم و تعلّم ، به تدريج در آيين يهود خاخامى حرام و ممنوع اعلام شد. اليزر (Eliezer) خاخام قرن اول مى‏گويد: «كلمات تورات سوخته شوند بهتر از آن است كه به يك زن آموخته شوند ... هر كس كه تورات را به دختر خود بياموزد ، مانند كسى است كه شهوت‏رانى را به او آموخته است.»[29] و تلمود لعن و نفرين را نثار مردى مى‏كند كه زن و بچه‏هاى او بگويند: رحمت خدا بر او![30]يهوديان در ادعيه روزانه اين دعا را زمزمه مى‏كنند كه «سپاس خدايى كه مرا يك غيريهودى خلق نكرد! سپاس خدايى كه مرا يك زن خلق نكرد! و سپاس او را كه مرا يك جاهل و نادان خلق ننمود!»[31]نويسندگان بسيارى، به ويژه از مسيحيان ، درصدد توجيه آيات مربوط به خلقت و ديگر آيات برآمده‏اند و سعى دارند تا با استناد به آياتى كه به نوعى، به حمايت از زنان مى‏پردازند يا آن‏ها را با مردان يكسان مى‏بينند، از شدت اين نابرابرى بكاهند.ادامه دارد ...پي نوشت : [1]. براى مثال ر. ك: آندره ميشل، جنبش اجتماعى زنان، ترجمه هما زنجانى‏زاده، نشر نيكا، 1377، چ 2.[2] . براى نمونه، ر. ك: حميرا مشيرزاده، از جنبش تا نظريه اجتماعى، چ 2، سپهر، 1383.[3] . از جمله ر. ك: سيمون دوبوار، جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوى، نشر قدس، 1380 / جان استوارت ميل، انقياد زنان، ترجمه علاءالدين طباطبائى، هرمس، 1379 / يان مگنزى و ديگران، مقدّمه‏اى بر ايدئولوژى‏هاى سياسى، ترجمه م. قائد، نشر مركز، 1375.[4] . براى مطالعه مفاد كنوانسيون، ر. ك: شروط غير معتبر و آثار حقوقى آن در كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان، قم، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، 1382، بخش ملحقات، ص 91 ـ 111.[5] . براى نمونه ر. ك:Saimah Ashraf Saimah, "Shattering Illusions: Western Conceptions of Muslem Women, in: www.salam.muslimsonline.com/huma/sisters/index.html.[6] . آيه 28.[7]. آيات 7 ـ 24.[8] . باب دوم، آيه 7.[9] . همان، آيه 15.[10] . همان، آيات 16 و 17.[11] . همان، آيه 18.[12] . همان، آيه 23.[13] . باب سوم، آيه 6.[14] . همان، آيات 6 ـ 7.[15] . همان، آيه 23.[16] . در حالى كه آيات مورد نظر دلالت بر گناه‏كارى حوّا دارند، اما پولس در جايى آدم را مقصّر مى‏داند و ادعا مى‏كند كه گناه و مرگ هر دو از طريق آدم به وجود آمدند. (رساله به روميان، باب 5، آيات 12 ـ 14) برخى از مفسّران حضرت آدم را از اين‏رو گناه‏كار مى‏دانند كه وى نتوانست فرمان خدا را به حوّا برساند و او را از خوردن ميوه منع كند. Pauls. P. T., "Feminism and the Church, P. 5"[17] . پيشين، آيه 16.[18] . همان، آيه 17.[19] . جامعه سليمان، باب 7، آيه 26.[20] . همان، آيه 28.[21] . Sirach, ch. 25, Verse 23, The New American Bible (United State Conference of Catholic Bishop, 2002).[22] . Ibid, Verse 14.[23] . Ibid. Verse 21.[24] . باب دوم، آيات 11 ـ 14.[25] . براى نمونه ر. ك:Scovill, N.B., "The Liberation of Women", Religious Sources, 1995.[26] . باب چهارم، آيات 4 به بعد «و در آن زمان، دبوره نبيّه زنِ كمغيدوت، اسرائيل را داورى مى‏نمود ...»[27] . از جمله زنانى كه در تاريخ كاتوليك به عنون قهرمان ايفاى نقش كرده‏اند، از اين قرارند:St. Teresa of Avila, St. Catherine of Siena, St. Therese of Liseux, St. Clare, St. Hidegard of Bingen, Mother Teresa.به نقل از:D. Armstrong, "Gender Roles, Male Priests, Equality and Feminism", P. 1. http://ic.net/erasmas/raz116/htm.[28] . باب سوم، آيات 27 ـ 29.[29] . به نقل از:Stedman, E. A Womans Worth, Ch. 13.[30] . Ibid.[31] . Ibid./س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن