واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گنجینه ثروت)قسمت سوم ( گستره نیازها و مسؤولیت دولتنيازها خيلى گستردهتر از آن چيزى است كه انسان در وهلهى اول نگاه مىكند. شايد اگر در كشور ما فرضاً در يك موضوع هيچ كتابى وجود نداشته باشد، يا هيچ تأليف درستى نباشد، آدم حس نكند كه به اين كتاب نياز هست؛ ولى وقتى كه اين كتاب مطرح مىشود، مىبينيم نه، ذهنها آن را مىخواهند. معنايش اين است كه ما به هر فرآوردهى فكر و فرهنگ انسانى نياز داريم و بايستى آن را بدانيم.البته اين حرف معنايش آن نيست كه ما در زمينهى توليد و چاپ و نشر كتاب، بىمبالاتى كنيم. بىمبالاتى جايز نيست... بايستى بدانيم يك دولت، همچنان كه نسبت به بسيارى از امور مردم مسؤول است- كلّكم مسؤول عن رعيته- مسؤول وضع معيشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سياستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصيلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. اگر ديديم كه فرضاً در جامعهى ما كتابى هست كه هنرش فقط اين است كه احساسات جنسى را در جوانان تحريك كند، اين مضر است. اين را نمىشود به عنوان اينكه يك فرآوردهى فرهنگى است، آزاد بگذاريم تا هركه خواست، توليد و عرضه كند؛ نه، اين بحث خواست نيست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خيلى طالب دارد. خيلیها هستند كه اگر شما مواد مخدر را به آنها داديد، استقبال مىكنند و مصرف مىكنند؛ اما بعد كه معتاد شدند، شما را لعنت مىكنند! خيلیها هستند كه اگر مواد مخدر را از آنها بگيريد، ممكن است با شما دست به يقه هم بشوند؛ ولى بعد كه با اين كار توانستند از آن بيمارى نجات پيدا كنند، شما را دعا خواهند كرد. بنابراين، خواست، يك امر مطلق نيست؛ آن خواستى كه بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخيص مصلحت هم به عهدهى آن كسى است كه مسؤول است.مصاحبه پس از بازديد از يازدهمين نمايشگاه بينالمللى كتاب - 05/03/1377 استثناما نمىخواهيم به مردم بگوييم شما حتماً اين كتاب را بخوانيد، آن كتاب را نخوانيد؛ نه. انواع سلايق، انواع فكرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، بايد در مقابل خودشان ميدان بازى داشته باشند، براى اينكه آنچه را مىخواهند، بتوانند انتخاب كنند؛ اما آن چيزى كه گمراه كننده و فاسد كننده است، ما نبايد اجازه بدهيم وارد ميدان شود. اين، وظيفهى ماست، وظيفهى دولت است، وظيفهى وزارت ارشاد است. به همين خاطر، اين استثناى مطلبى است كه من گفتم: ما بايستى فرآوردهى كتابى زياد داشته باشيم.مصاحبه پس از بازديد از يازدهمين نمايشگاه بينالمللى كتاب - 05/03/1377 کتاب عملیاتی!در باب نظريهپردازى نبايد محدوديتى وجود داشته باشد. بيشتر بايستى براى نقد و ارزيابى و جدا كردن سره از ناسره همت شود؛ اما در زمينهى كار عملياتى، بايد جلو كتابهاى مضر را گرفت. ما كتاب عملياتى داريم. كتاب عملياتى اين است كه عملاً يك نفر را دچار مشكل مىكند؛ مثل همان احساسات جنسى... اينجا بحث نظريه نيست. كسى كه خواند، خودش بهطور طبيعى تحت تأثير قرار مىگيرد. جلو اين را بايد گرفت؛ اين اصلاً چيز قابل نقدى نيست. اين ملاك است؛ يعنى آن نوشتهاى كه وقتى وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عمليات مىشود و قابل اين نيست كه به آن جواب داده شود، مضر است و بايستى جلوش را گرفت.مصاحبه پس از بازديد از يازدهمين نمايشگاه بينالمللى كتاب - 05/03/1377 مزد بیشتر!بهنظر من، طبقهى ناشر در هر بخشى از نشر و طبع، جزو مجموعههاى ارزشمند جامعه محسوب مىشود؛ چون توليدكنندگان كتاب و ناشران آن، مهمترين وسيلهى انتقال فرهنگ را در اختيار مردممان مىگذارند. در اينجا نبايد كسى بگويد كه ناشران به دنبال كسب درآمدند. البته اين حرف، حرف درستى است؛ ناشران دنبال كسب درآمدند. گاهى مؤلف و مترجم هم همين فكر را مىكنند؛ ولى اين از ارزش كار آنها نمىكاهد... اگر كسى كه اين كار را انجام مىدهد، نيت مخلصانه داشته باشد و اين كار را براى اهداف عالى و الهى بكند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر مىشود.سخنرانی پس از بازديد از نمايشگاه كتاب در حسينيهى امام خمينى(ره) - 28/02/1378 جوابی نداریم!اگر در تجويز و ارائهى دارو، بىتوجهى كنيد و چيزى را در اختيار مشترى كتاب بگذاريد كه براى او زيانبار است، شما هم ضرر معنوى بزرگى كردهايد. در نهايت، به هيچوجه شانهى شما و شانهى ما از بار وِزر آن نوشتهاى كه شما وقتى آن را مىدهيد، به زيان تمام مىشود، فارغ نخواهد بود. اين نكتهاى كه ما بارها آن را تكرار مىكنيم، ناشى از يك منطق و ناشى از يك استدلال قوى است. اينطور نيست كه به خاطر احساسات، يا به خاطر تصورات زودگذر، انسان از آنچه كه در عالم نشر و طبع مىآيد و زيانبار است، شكوه كند؛ نه. چون ضرر آن به قدر اهميت كار تأليف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.وقتى كه يك اثر هنرى و يك نوشته و يك عكس، يك تأثير ويرانگر اخلاقى دارد، اين قابل پاسخگويى نيست. جلو اين كار فرهنگى را بايد گرفت؛ اين آن مميزى واجب است؛ در جنجال عليه مميزى و سانسور نبايد هدف را گم كرد... اين هيچ ربطى ندارد به اينكه ما با فكر آزاد موافقيم يا مخالفيم. طبيعى است كه ما با آزادیهايى مخالفيم؛ مگر كسى شك دارد؟ ما با بعضى از آزادیها مخالفيم. ما با آزادیهاى جنسى مخالفيم؛ ما با آزادى گناه مخالفيم و اين كارى است كه مردم را به اين طرف سوق مىدهد. همين الان در كتابهاى ما هست؛ كتابهاى منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف اين نبود كه با گفتن من، نام يك اثر غلطى تكرار شود، اسمش را مىگفتم. كتابى كه جوانان را بهطور واضحى، با شيوههاى هنرى، به سمت گناه سوق مىدهد! اين يك مسألهى فكرى نيست كه ما بگوييم حالا اين كتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر كنيم؛ اين جواب ندارد!سخنرانی پس از بازديد از نمايشگاه كتاب در حسينيهى امام خمينى(ره) - 28/02/1378 به اعتماد ما میآیند!خطاست اگر كسى گمان كند، ما كه نسبت به مسألهى مطبوعات و كتاب و نوشتن و نشر در جامعه حساسيت بهخرج مىدهيم، با تفكر آزاد، با فكر آزاد و با مباحثهى آزاد مخالفيم؛ نه. ما كسانى هستيم كه اولين شعارهاى اين مسائل را دادهايم و الحمدلله تا الآن هم دنبالش بودهايم؛ اما با آزادى گناه و آزادى ويرانگرى مخالفيم. نمىشود اجازه داد كه نسل جوان يك كشور كه به اعتماد ما مىآيد كتاب را از شما مىخرد و مىگويد اينها متديّناند و در رأس كار هستند، از اين طريق گمراه يا فاسد شود؛ يا از اين طريق دشمن بخواهد كارى انجام دهد.سخنرانی پس از بازديد از نمايشگاه كتاب در حسينيهى امام خمينى(ره) - 28/02/1378 کتاب مقدس مهاجمان فرهنگی!بىبندوبارى و فساد هم يكى از شاخههاى تهاجم فرهنگى است؛ اما تهاجم فرهنگى بزرگتر اين است كه در طول سالهاى متمادى به مغز ايرانى و باور ايرانى تزريق كردند كه تو نمىتوانى؛ بايد دنبالهرو غرب و اروپا باشى. نمىگذارند خودمان را باور كنيم. دهها سال است كه نظريات پوپر در زمينههاى سياسى و اجتماعى كهنه و منسوخ شده و دهها كتاب عليه نظريات او در اروپا نوشتهاند؛ اما در سالهاى اخير آدمهايى پيدا شدند كه با ادعاى فهم فلسفى، شروع كردند به ترويج نظريات پوپر! سالهاى متمادى است كه نظريات حاكم بر مراكز اقتصادى دنيا منسوخ شده و حرفهاى جديدى به بازار آمده است؛ اما عدهاى هنوز وقتى مىخواهند طراحى اقتصادى بكنند، به آن نظريات كهنهى قديمى نگاه مىكنند! اينها دو عيب دارند: يكى اينكه مقلدند، دوم اينكه از تحولات جديد بىخبرند؛ همان متن خارجى را كه براى آنها تدريس كردهاند، مثل يك كتاب مقدس در سينهى خود نگه داشتهاند و امروز به جوانهاى ما مىدهند. كشور ما مهد فلسفه است، اما براى فهم فلسفه به ديگران مراجعه مىكنند!سخنرانی در ديدار جوانان، اساتيد، معلمان و دانشجويان دانشگاههاى استان همدان - 17/04/1383 کتاب انقلاب!وقتى انقلاب را مثل يك كتاب باز كنيد، در درون آن، فصول و سطور معرفت وجود دارد: معرفت دينى، معرفت سياسى و معرفت اخلاقى. همهى اينها در ذيل كلمهى انقلاب وجود دارد. در عرصهى سياسى، انقلاب تازهترين و جذابترين سخن را نه فقط براى ملت ايران كه براى بشريت دارد. بعضى خيال مىكنند اصطلاحات و تعبيرات معرفتى فراهمآمده در اردوگاه به اصطلاح ليبرال دمكراسى غرب كه وارد كشور مىشود، سوغاتهاى جديد و حرفهاى تازهاى است كه انقلاب آنها را نشنيده است و حالا بايد انقلاب و انقلابيون اين حرفها را بشنوند؛ اين خطاست. انقلاب در خلأ متولد نشد. انقلاب اسلامى و اين كتاب قطور معرفتى، وقتى تدوين شد كه همهى اين حرفها در دنيا بود؛ هم حرف و هم تجسم و عينيتش وجود داشت.ديدار با گروهى از اعضاى سپاه پاسداران - 24/06/1381 این کتاب افسانه نیست!سرگذشت پاسدارى در كشور ما، يك واقعيت شبيه به افسانه است. اگر همين حالا قطعههاى متفرقى از زندگى پاسداران فداكار را در كتابى جمع و به زبانهاى ديگر ترجمه كنند، كسانى كه در حال و هواى مسائل ايران و هشت سال جنگ تحميلى و حوادث كردستان و... نبودهاند، چنانچه اين كتاب را بخوانند، به احتمال زياد از هر ده نفر، هشت، نُه نفر خواهند گفت كه اينها افسانه و مبالغه است؛ در حالى كه افسانه نيست؛ واقعيت است؛ اما اين واقعيت آنقدر برتر از سطح عادى زندگى مردم مادى است كه براى بشر امروز به آسانى قابل باور نيست. سخنرانى در ديدار با فرماندهان و جمعى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب - 18/11/1370 /س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]