تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845307238




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مباني «گزينش» و «نظارت بر انتخابات» (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 مباني «گزينش» و «نظارت بر انتخابات» (قسمت اول)
مباني «گزينش» و «نظارت بر انتخابات» (قسمت اول) نويسنده:سيد احمد مرتضايي چکيدهدر تشکيل هر حکومتي، ارکاني همچون سرزمين و نيروهاي انساني نقش اساسي دارند. از ميان ارکان تشکيل دهنده ي حکومت، رکن اصلي به طور عام ، نيروهاي انساني و به طور خاص ، زمام داران، کارگزاران ، و کارمندان ادارات، نهادها و سازمان هاي آن است . در هر نظامي، با توجه به مباني و اهداف خاص آن ، گزينش و انتخاب و نظارت بر انتخابات نيز بر اساس همان اهداف و مباني صور مي گيرد . بنابراين ، مباني ، مناصب و مشاغل حکومت امانت محسوب مي شوند. از اين رو، بايد امانت ها را تنها به افراد امين سپرد . تفاوت و نا برابري ذاتي و اکتسابي انسان ها نيز مقتضي گزينش و انتخاب برترين ها براي تصدي مشاغل و مناصب حکومتي است . مناصب و مسئوليت ها نيز متفاوت و نابرابرند. به همين دليل ، براي تصدي هر يک، بايد شرايطي متناسب با آن تعيين و تنها واجدان آن شرايط را گزينش و انتخاب نمود. علاوه بر اين مباني ، در متون ديني دستورات صريح و روشني در خصوص گزينش و انتخاب وارد شده است . بر اين اساس ، گزينش و انتخاب يک تکليف ديني محسوب مي شود . انتخاب و گزينش خداوند متعال و معصومان عليه السلام مبناي ديگري براي انتخاب زمان داران و کارگزاران است .در اين نوشتار، پس از طرح هفت مبناي مشترک «گزينش » و «نظارت بر انتخاب و انتخابات»، مبناي اختصاصي آن يعني نظارت کامل خداوند بررسي مي گردد. کليد واژه ها : مباني ، گزينش ، انتخاب ، نظارت ، زمان داران ، کارگزاران . مقدمه در هر نظامي، تصدي مناصب و مقامات حکومتي و پذيرش مسئوليت ، بر اساس مباني و اهداف آن نظام است . حکومت اسلامي نيز مبتي بر مباني و اهداف خاصي است که با ديگر نظام هاي سياسي متفاوت است و گزينش و انتخاب و نظارت بر انتخابات بر اساس آن صورت مي گيرد. در جهان بيني اسلامي ، ولايت و حاکميت به خالق متعال و مالک هستي اختصاص دارد و اصل بر ولايت خداوند متعال است و در نتيجه ، هر ولايتي غير آن بايد با دليل و براساس ولايت الهي ، و مأذون از سوي خداوند متعال باشد. بنابراين ، مشروعيت ولايت و حکومت غير خداوند مشروط به رعايت سلسله مراتب طولي و وجود شرايط ولايت و حکومت است . به همين دليل، در حکومت اسلامي ، حاکمان و کارگزاران حکومتي بايد بر اساس مباني و اهداف خاص اسلامي، داراي شرايط ويژه ي اعتقادي، اخلاقي وعلمي باشند تا مجاز به اعمال ولايت گردند. براين اساس، بدون وجود آن شرايط ، کسي حق و صلاحيت تصدي بدون شرايط ، متصدي غاصب به شمار مي رود. علاوه بر اين ، بدون واجدان اين شرايط ، نظام اسلامي به اهداف عالي خود نمي رسد. از ديدگاه اسلام ، برخي شرايط عام و وجود آنها در تمام مناصب لازم است . اما علاوه بر شرايط عمومي ، هر منصبي متناسب با ماهيت آن ، شرايط ويژه اي لازم دارد؛ زيرا بدون نيروي انساني واجد شرايط و شايسته ، حتي با فراواني امکانات، نمي توان به اهداف رسيد و نيروهاي ناصالح موجب هدر دادن تمام امکانات و فرصت ها مي شوند. بنابراين ، براي رسيدن به اهداف سازماني و تعيين شده و براي ايجاد تحول و اصلاح امور، بايد از ميان نيروهاي انساني صالح و شايسته ، با حاکميت عادلانه ي قانون و با نظارت دقيق و بي طرفانه و نفي روابط شخصي و فاميل سالاري ، برترين ها به عنوان زمامدار و کارگزار، انتخاب و گزينش شوند. با توجه به مباني و منابع اسلامي ، اصل انتخاب و گزينش کارگزاران و نظارت بر انتخاب آنان با ادله ي متعدد و متفاوتي اثبات مي شود.1. امانت بودن منصب و مسئوليت ديدگاه اسلام درباره ي مناصب و مسئوليت هاي حکومتي ، ديدگاهي تکليف محور است ، اما در مکاتب مادي و در اديان تحريف شده ، مسئوليت هاي اجتماعي و حکومتي را حق انسان ها مي دانند و محدوديت آن را تضييع حقوق انساني مي شمارند. از ديدگاه اسلام ، امامت، رهبري ، منصب و مسئوليت حکومتي يک امانت است و طبق دستور صريح خداوند متعال، امانت ها، را بايد به شايستگان و صاحبان آنها سپرد: «ان الله يأمرکم أن تودوا الأمانات الي أهلها» (نساء 58) خداوند به شما فرمان مي دهد که امانت ها را به صاحبانش بازگردانيد. همان گونه که حفاظت از امانت يک واجب عقلي و شرعي است ، واگذاري و انتقال امانت به صاحب آن نيز واجب ديگري است و اين واگذاري جز با شناسايي افراد امين ممکن نيست . از اين رو، شناسايي کامل افراد و تشخيص دقيق امين و احراز امانت داري يک تکليف عقلي و شرعي است و تا امانت داري و صلاحيت اشخاص احراز نشود، نبايد امانت و مسئوليت را به آنها واگذار نمود و در صورت عدم احراز صلاحيت، واگذاري مسئوليت به ناصالحان و نااهلان، خلاف ، عقل و شرع محسوب مي گردد. علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي فرمايد: جاي اين ايراد نيست که کسي بگويد: لفظ امانت و حکم ، ظاهر در امانت هاي مالي، و حکم در اختلافات مادي است؛ زيرا وقتي در مرحله ي تشريع گفته شود: امانت را به صاحبش برسانيد، و بين دو نفر که اختلاف دارند به عدالت حکم کنيد اين معنا به ذهن شنونده تبادر مي کند که منظور از امانت ، امانت مالي، و منظور از داوري در اختلاف مالي است، براي اينکه تشريع وقتي مطلق شد مقيد به موضوعات احکام فرعي فقهي نمي شود، بلکه وقتي مثلاً قرآن کريم به طور مطلق مي فرمايد: رد امانت واجب است ، و يا به طور مطلق مي فرمايد حکم به عدل واجب است ، از اين دو مطلق هر موضوعي که مربوط به فقه باشد حکم مناسب خود را مي گيرد، و هر موضوعي که مربوط به اصول معارف باشد آن نيز حکم خود را مي گيرد ، و همچنين هر فن ديگري از معارف ديني حکم مناسب خود را مي گيرد.(1) آيه ي شريفه درباره ي مطلق حکم نازل شده ، دستور مي دهد هر حقي را به صاحبش بدهيد، و قهراً بر مسئله امامت هم منطبق مي گردد.(2) اميرالمؤمنين علي عليه السلام خطاب به اشعث بن قيس ، فرماندار آذربايجان ، درباره ي امانت بودن مسئوليت فرمودند: « و ان عملک ليس لک بطعمه، ولکنه في عنقک أمانه » (3) پست فرمان داري برايت وسيله آب و نان نيست، بلکه امانتي در گردن توست ، بايد از فرمانده و امام خود اطاعت کني، حق نداري نسبت به رعيت استبداد بورزي و بدون دستور، به کار مهمي اقدام نمايي. از اين دستور امام عليه السلام استفاده مي شود که بر خلاف بسياري از مکاتب انساني ، که هدف اصلي شان از حکومت، مادي و اقتصادي است، در اسلام ، اين هدف نهايي نيست و ثروت و اقتصاد تنها به عنوان ابزار و وسيله اي براي رسيدن انسان به سعادت محسوب مي شود. از اين رو، نبايد کسي را که به دنبال اهداف مادي است، براي واگذاري مسئوليت انتخاب نمود، بلکه کساني بايد انتخاب شوند که به امانت بودن مناصب حکومتي اعتقاد داشته باشند. حضرت علي عليه السلام خطاب به يکي از کارگزاران خود درباره ي آثار خيانت در امانت فرمودند: کسي که امانت الهي را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده کند، خود و دين خود را پاک نساخته و درهاي خواري را در دنيا به روي خود گشوده و در قيامت ، خوارتر، رسواتر خواهد بود ؛ و قطعاً بزرگترين خيانت ، خيانت به ملت، و رسواترين دغل کاري ، دغل بازي با امامان است. بدرود.(4) اميرالمؤمنين عليه السلام با نظارت دقيق بر امانت ها ، بررسي و پي گيري گزارش هاي ناظران و برخورد قاطع با متخلفان ، خطاب به يکي از کارگزاران خود درباره ي خيانت در امانت مي فرمايد : از تو خبري رسيده است که اگر چنان کرده باشي ، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرماني، و در امانت خود خيانت کرده اي . به من خبر رسيده است که کشت زمين ها را برداشته ، و آنچه را مي توانستي گرفته اي ، و آنچه را در اختيار داشتي به خيانت خورده اي ، پس هر چه زودتر حساب اموال را براي من بفرست و بدان که حساب رسي خداوند از حساب رسي مردم سخت تر است . بدرود .بنابراين ، اولاً ، از ديدگاه اسلام ، مناصب و مسئوليت هاي حکومتي امانت محسوب مي شوند . ثانياً ، يکي از مشخصه هاي امانت، موقت بودن آن است و امانتدار نبايد خود را مالک امانت بپندارد ، بلکه بايد محدوديت زماني را مد نظر داشته باشد تا به امانت دل بستگي نداشته باشد که در صورت لزوم ، در انتقال و واگذاري آن به شايسته تر و اهل آن ، بدون تعلق و تعلل موفق شود. ثالثاً ، امين داراي شرايط ويژه ي اعتقادي و اخلاقي است و به سبب اين شرايط و صفات، مورد اعتماد و امين مردم قرار مي گيرد و در واقع، بدون اين شرايط ، صلاحيت امانت داري ندارد. از اين رو، بايد پيش از پذيرش امانت، اين شرايط براي امانت دهنده احراز شوند، يعني بايد امين ، شناسايي و امانت داري او در ابتداي واگذاري امانت احراز شود. رابعاً ، همان گونه که امانت داري براي واگذاري و انتقال امانت لازم است ، تداوم امانت داري نيز لازم است و پس از واگذاري مسئوليت ، يعني هنگامي که امانت در دست آنان است، همچنان بايد از شرايط ويژه ي امين برخوردار باشند تا از سو استفاده از امانت جلوگيري و در صورت تخلف و خيانت در امانت ، با متخلف برخورد و امانت از او پس گرفته شود . به عبارت ديگر، هم نظارت پيشيني و احراز شرايط و هم نظارت مستمر بر عملکرد لازم است . 2. عدم تساوي در قابليت ها و شايستگي ها و برتري برخي انسان ها بر برخي ديگر خداوند متعال انسان ها را به لحاظ استعداد ها و توانايي ها، متفاوت آفريده است ، چنان که افراد به لحاظ ويژگي هاي اکتسابي نيز مختلفند . به همين دليل ، خداوند عليم در موارد متعددي به عدم تساوي انسان ها تصريح نموده است . در اين نوشتار، به برخي از اين نابرابري ها و برتري ها اشاره مي شود : 1. ايمان و اعتقاد و عمل براساس باورها و اعتقادات، مبنا و ريشه ي بسياري از نابرابري ها و تفاوت ها ست ؛ زيرا کسي که التزام به احکام اسلام نداشته باشد مؤمن نيست و کسي که مؤمن نباشد فاسق است و هيچ گاه فاسق حتي با وجود برتري هاي ديگر، نمي تواند مورد اعتماد باشد. بنابراين ، از موارد مهم نا برابري و عدم تساوي انسان ها، مؤمن و فاسق بودن آنهاست. خداوند متعال به اين تفاوت مهم تصريح نموده است . « أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقاً لا يستوون» (سجده 18) آيا کسي که با ايمان باشد ، همچون کسي است که فاسق است؟ نه هرگز اين دو برابر نيستند . 2. برخي از ويژگي هاي انسان ها که آنها را از همديگر متمايز مي سازد صفات اخلاقي و روحي آنهاست . آنها که خود را از ناپاکي ها و پليدي ها پيراسته اند، متخلق به اخلاق الهي شده اند؛ اما آنان که گرفتار دام هاي شيطاني گشته و دچار رذايل اخلاقي شده اند، از انسانيت و مقام والاي انساني فاصله گرفته و متصف به صفات و ويژگي هاي حيواني مي شوند. خداوند متعال درباره ي اين نابرابري مي فرمايد: «قل لا يستوي الخبيث و الطيب» (مائده 100)؛ بگو (هيچ گاه) ناپاک و پاک مساوي نيستند . در ميان صفات اخلاقي، تقوا و پرهيزگاري از همه مهم تر و ملاک برتري انسان هاست؛ زيرا خداوند سبحان مي فرمايد : «ان أکرمکم عندالله أتقاکم » (حجرات: 13) گرامي ترين شما نزد خداوند با تقوا ترين شماست . 3. علم و تخصص يکي از تفاوت هاي اصلي انسان هاست . که امروزه با عناوين گوناگوني همچون «اجتهاد» و «اسلام شناسي» و يا مدارک تحصيلي در مقاطع گوناگون دانشگاهي مطرح مي شود و موجب برتري ها و امتياز هاي بسياري شده است. از اين رو، نوع تخصص و ميزان و رتبه ي آن در پذيرش و اعطاي مناصب و مسئوليت ها متفاوت است ؛ ولي اصل دانش و آگاهي به عنوان يک نياز عمومي ، در تمام موارد لازم است و خداوند عليم اين برتري مهم را در قرآن کريم بيان نموده است : «قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذکر أولوا الألباب » (زمر: 9)؛ بگو آيا کساني که مي دانند با کساني که نمي دانند يکسانند؟ تنها خردمندان متذکر مي شوند . 4. سابقه ي افراد، به ويژه سابقه ي مبارزه و جهاد، از موارد برتري انسان ها بر يکديگر است؛ زيرا در کارزار جنگ ، ويژگي هايي همچون اعتقاد، ايمان، شجاعت و توانايي انسان ها شناخته مي شود و کساني که در اين امر مهم و پرخطر شرکت نموده اند، توانايي، شايستگي و برتري خود را براي بسياري از امور ديگر به اثبات رسانده اند . دوران هشت سال دفاع مقدس ، امتحان بزرگي براي شناسايي مؤمنان واقعي و مدعيان و ظاهر نمايان بود و کساني که در اين پيکار عظيم اسلام و کفر شرکت نموده اند ، برتري و تعهد وفاي خود را ثابت نموده و نسبت به ديگران اولويت دارند . به همين دليل، سابقه ي حضور در جبهه يکي از امتيازات و برتري ها و مورد تصريح و تأکيد خداوند متعال قرار گرفته است : «لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير أولي الضرر و المجاهدون في سبيل الله بأموالهم و أنفسهم فضل الله المجاهدين بأموالهم و أنفسهم علي القاعدين درجه و کلا وعد الله الحسني و فضل الله المجاهدين علي القاعدين أجراً عظيما» (نساء: 95)؛ (هرگز) افراد با ايماني که بدون بيماري و ناراحتي از جهاد باز نشستند، با مجاهداني که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، يکسان نيستند. خداوند مجاهداني را که با مال و جان خود جهاد کردند، بر قاعدان [= ترک کنندگان جهاد] برتري مهمي بخشيده و به هر يک از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيکشان)، وعده ي پاداش نيک داده و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمي برتري بخشيده است . 5. موقعيت زماني انجام عمل انسان نيز مهم و سرنوشت ساز است ؛ زيرا در موقعيت حساس و مورد نيازي همچون جنگ، عمل انسان نسبت به زمان صلح و آرامش ، ارزشمند تر است و موجب تقاوت و برتري انسان ها مي گردد: « لا يستوي منکم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئک أعظم درجه من الذين أنفقوا من بعد و قاتلوا» (حديد: 10)؛ کساني که پيش از پيروزي انفاق کردند و جنگيدند (با کساني که پس از پيروزي انقاق کردند) يکسان نيستند؛ آنها بلند مقام تر از کساني هستند که پس از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند. 6. خداوند متعال انبيا و فرستادگان خود را نيز نسبت به همديگر مساوي نمي داند و برخي را نسبت به برخي ديگر برتري بخشيده است : « و لقد بعضي النبيين علي بعض » (اسراء: 55)؛ ما بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم . و در آيه ي ديگري مي فرمايد : « تلک الرسول فضلنا بعضهم علي بعض منهم من کلم الله و رفع بعضهم درجات و آتينا عيسي ابن مريم البينات و أيدناه بروح القدس » (بقره: 253)؛ بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم؛ برخي از آنها، خدا با او سخن گفت ، و بعضي را درجاتي برتر داد ، و به عيسي بن مريم نشانه هاي روشن داديم و او را با روح القدس تأييد نموديم . در آيه ي ديگري، اولويت پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله را بيان مي فرمايد : « النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم » (احزاب: 6)؛ پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است . 7. انسان ها از دو جنس متفاوت زن و مرد آفريده شده و به اقتضاي طبيعت و خلقتشان ، ويژگي ها و تفاوت هايي با هم دارند . به همين دليل، خداوند مردان را مسئول و سرپرست زنان قرار داده است . «الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما أنفقوا من أموالهم » (نساء: 34)؛ مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتري هايي که خداوند ( از نظر نظام اجتماع ) براي بعضي نسبت به بعض ديگر قرار داده است و به خاطر انفاق هايي که از اموالشان (در حق زنان) مي کنند .8. تلاش و کوشش انسان ها در زمينه هاي گوناگوني موجب تفاوت آنها مي شود و به دليل آثار عملکرد انسان ها ، در آخرت نيز تفاوت وجود خواهد داشت : « انظر کيف فضلنا بعضهم عل بعض و للآخره أکبر درجات و أکبر تفضيلا » ( اسراء: 21)؛ ببين چگونه بعضي را ( در دنيا به خاطر تلاششان ) بر بعضي ديگر برتري بخشيده ايم . درجات آخرت و برتري هايش ، از اين هم بيشتر است . خداوند متعال درباره ي نامساوي بودن و نابرابري اخروي انسان ها که نتيجه ي تفاوت عملکرد دنيوي است مي فرمايد : « لا يستوي أصحاب النار و أصحاب الجنة أصحاب الجنة هم الفائزون » (حشر: 20)؛ هرگز دوزخيان و بهشتيان يکسان نيستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پيروزند .9. برخي تفاوت ها لازمه ي زندگي انسان است و بدون آنها ، نه نسل انسان باقي مي ماند و نه شناسايي انسان ها ممکن خواهد بود : « يا أيها الناس انا خلقناکم من ذکر وأنثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (حجرات: 13)؛ اي مردم، ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد . 10. برخي از تفاوت ها لازمه ي زندگي اجتماعي انسان و تشکيل حکومت است . اگر تمام انسان ها از تمام جهات مساوي بودند، در زندگي اجتماعي و تشکيل حکومت و تأمين نيازهاي گوناگون مشکلات غير قابل حلي ايجاد مي شدند؛ زيرا هيچ کس حاضر به تأمين نيازهاي کوچک و تصدي مشاغل کم اهميت نمي شد و آنها را خلاف شأن خود مي پنداشت و در نتيجه، بسياري از نيازهاي انسان برآورده نمي شد و براي تصدي مناصب مهم و حکومتي نيز اختلاف و تعارض ايجاد مي شد و هيچ کس از دستور ديگري اطاعات نمي کرد . بنابراين، نابرابري و برتري برخي انسان ها موجب تشکيل جامعه و تأمين نيازهاي گوناگون در مشاغل متقاوت انسان ها و اداره ي جامعه با سلسله مراتب مديريتي مي شود . خداوند حکيم در اين زمينه مي فرمايد: «و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتخذ بعضهم بعضا سخريا» (زخرف: 32)؛ بعضي را بر بعضي برتري داديم تا يکديگر را مسخر کنند ( و با هم تعاون نمايند. ) علامه طباطبائي در تفسير اين آيه مي فرمايد : کثرت حوايج انسان در زندگي دنيا، آن قدر زياد است که فرد فرد انسان ها نمي توانند همه ي آنها را در زندگي فردي خود، برآورده نمايند و مجبورند که با طور اجتماعي زندگي کنند و از اين روست که اولاً ، بعضي بعضي ديگر را به خدمت خود مي گيرند و از آنان استفاده مي نمايند؛ و ثانياً ، اساس زندگي را تعاون و معاضدت يکديگر قرار مي دهند. (5) بنابراين ، تفاوت و نابرابري لازمه ي زندگي مادي است و برخي از اين نابرابري ها ذاتي، اما بسياري ديگر اکتسابي است و در هر صورت ، از عدم تساوي نتيجه مي گيريم که توانايي به نابرابري ها و توانايي هاي گوناگون ، هر انساني توانايي انجام هر کاري را ندارد و بايد متناسب با توانايي افراد ، آنها را براي تصدي امور حکومتي گزينش و انتخاب و شايستگي افراد، نيازمند نظارت دقيق به وسيله ي ناظران مستقل و بي طرف است و تنها با نظارت کامل ، مي توان از تصدي نابجاي ظاهرسازان و نااهلان جلوگيري کرد و شايسته ترين و مناسب ترين افراد را انتخاب و گزينش نمود. در خاتمه موضوع عدم تساوي و نابرابري ، توضيح مختصري درباره ي «تفاوت» ، «تبعيض» و «عدالت» ، لازم است. بي توجهي به تفاوت ها و نابرابري ها يکسان ديدن انسان ها، چه از سوي خداوند و چه از سوي انسان ، با عدالت سازگار نيست ؛ زيرا يکسان ديدن انسانها ، مانند نمره مساوي به همه ي دانش آموزان دادن صرف نظر از ميزان استحقاق آنها، و يا نسخه مساوي براي همه ي بيماران نوشتن، ناعادلانه و بي توجهي به تفاوت انسان ها در موارد گوناگون است و اساساً عدالت با برابري يکسان نيست و نمي توان گفت همواره «عدالت» به معناي برابري است؛ زيرا گاهي متفاوت بودن ، عين عدالت است.آيه الله شهيد مرتضي مطهري در تبيين «تفاوت» و «تبعيض» مي فرمايد: آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است، نه تبعيض. «تبعيض» آن است که در شرايط مساوي و استحقاق هاي همسان، بين اشيا فرق گذاشته شود، ولي «تفاوت» آن است که در شرايط نامساوي ، فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر، تبعيض از ناحيه ي دهنده است و تفاوت، مربوط به گيرنده. ( 6) شهيد مطهري خلاصه ي بخش تبعيض ها را در چند جمله بيان مي فرمايد: 1. جهان هستي با يک سلسله نظامات و قوانين ذاتي و لا يتغير اداره مي شود و به موجب آن، هر شيء و هر پديده ، مقام و مرتبه و موقع خاصي دارد ؛ تغيير و تبديل را در آن راه نيست . 2. لازمه ي نظام داشتن هستي ، وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت براي هستي است و همين مطلب منشأ پيدايش تفاوت ها و اختلاف ها و پيدايش نيستي ها و نقص هاست . 3. تفاوت و اختلاف آفريده نمي شود ، بلکه لازمه ي ذاتي آفريدگان مي باشد ، و اين پندار خطاست که کسي گمان کند آفريدگار ما بين موجودات ، تبعيضي روا داشته باشد . 4. آنچه نقض بر عدالت يا حکمت مي تواند باشد تبعيض است ، نه تفاوت ، و آنچه در جهان وجود دارد تفاوت است، و نه تبعيض .(7) پي نوشتها : 1. سيد محمد حسين طباطبائي ، الميزان ، ترجمه ي سيد محمد باقر موسوي همداني (قم ، انتشارات اسلامي ، 1374) ، ج 4، ص 603.2. همان ، ص 613.3. نهج البلاغه ، ترجمه ي محمد دشتي (نرم افزار باب العلم ، مرکز تحقيقات رايانه اي حوزه ي علميه ي قم ) ، ن 5.4. همان ، ن 26.5. سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 18، ص 148.6. مرتضي مطهري ، مجموعه آثار (تهران، صدرا ، 1377) ،چ هشتم ،ج 1( عدل الهي ) ، ص 125.7. همان، ص 143.منبع: مجله ي معرفت 125/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن