تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846104158




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دل‎نوشته‎هاي فراق


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دل‎نوشته‎هاي فراق
دل‎نوشته‎هاي فراق اشعاری در فراق امام خمینی (رحمت الله علیه) آيات لبخند شاعر: علي هوشمندتو بودي و آيينه و آب بودغزل بود و شبهاي مهتاب بودتو بودي و دنياي ما شب نداشتو پيشاني آسمان تب نداشتتو بودي و باران غزل مي‎سرودنگاهت ره عشق را مي‎گشودتو بودي و تشويش معنا نداشتسکوت شب‎انديش معنا نداشتتو از معبد ياسها آمديتو از باغ گيلاسها آمدينگاه تو خورشيد را نشر دادو لبخند تو عيد را نشر دادلبت انتشارات لبخند بودلبت غرق آيات لبخند بودتو چون سورة نور نازل شديتو از مشعل طور نازل شديکسي چون تو با عشق سازش نکردگل سرخها را نوازش نکردهمه نيتت شوق پرواز بوددر انديشه‎ات ذوق پرواز بودتو از داغ گلها خبر داشتيز احساس افرا خبر داشتيتو اي روح دريا, تو اي روح موجتو اي معني واژة ناب اوجتو اي حامي نخلهاي صبورتو اي بازوي جاشوان جسورجنوب عطش در عزايت گريستدل پاک بندر برايت گريستتو رفتي دل از داغ لبريز شدغزلهاي باران غم‎انگيز شدتو رفتي و لبخند بر لب فسردو بغضي گلوي غزل را فشردتو رفتي و دنيا سيه‎پوش ماندو فانوس خورشيد خاموش ماندشکوفاترين باغ بودي امامچه زيبا غزل مي‎سرودي اماموقتي رفتشاعر: طيبه رئيسيباغي ستاره در ردايش بود وقتي رفتفرياد خلقي در صدايش بود وقتي رفتآن شب که چشم آسمان يکريز مي‎باريدآواز باران در عزايش بود وقتي رفتخورشيد, سرد و خسته و تنها به خود لرزيددر آسمانها جاي پايش بود وقتي رفتبر بالهاي باد, در هفت آسمان تا عشقبال ملايک ناخدايش بود وقتي رفتاي کاش برمي‎گشت و ما را در غمش مي‎ديدفرشي ز دلها زير پايش بود وقتي رفتخدايا نفهميدم آن پير را شاعر: هادي سعيديتو در فهم دنيا نگنجيده‎ايز دنيا چه جز رنج و غم ديده‎اي؟ترا جان زهرا (س) چه ديدي ز مابزرگا, اماما, چه ديدي ز ماتو بودي و فرياد و بُغضي خموشتو بودي و از شوکران نوش نوشتو بودي, تو بودي در اين‎جا غريب تو بودي و آرام و صبر و شکيبچه بي‎هوش و خاموش وامانده‎ايمکه در اين سفر از تو جا مانده‎ايمتو خود مرگ مي‎خواستي از خداو ما بي‎ تو مانديم, نفرين به ماز روح بلند تو شرمنده‎ايماگر چند از درد آکنده‎ايم دريغا دلت را نفهميده‎ايمو امروز داغ تو را ديده‎ايمنگاه جهاني به چشم تو بودو خورشيد از آن چشم پر مي‎گشودعجب مانده قومي غريب و يتيمکه از کوچه باغت نيامد نسيمخدايا نفهميدم آن پير راو عذري نمانده است تقصير راخدايا ز کوچيدن آفتاببراي اسيران چه دارم جوابهمانان که مي‎خواستند از خدابه پابوسش آيند از کربلاسبکبال سوي خدا مي‎روي«به مهماني لاله‎ها مي‎روي»ببين لاله‎هاي تو باز آمدندشهيدان تو را پيشواز آمدندبهشت از نگاهت چراغاني استخدا خود مهياي مهماني استپيمبر ترا مانده در انتظارکه بنشاندت مهربان در کنارعلي چشم بر راه تو دوخته‎ستدگرباره غمگين و دلسوخته‎ستو از داغ تو قلب زهرا شکستغريبانه مهدي به ماتم نشستبرايت زمين و زمان ضجّه زدافق در افق آسمان ضجّه زدچرا ماندم و ديدم اين روز راچنين لحظه‎هاي توان‎سوز رامگر مي‎توان بي‎تو ماند اي امامبراي تو مرثيه خواند اي امامچه بي‎هوش و خاموش وامانده‎ايمکه در اين سفر از تو جا مانده‎ايمهو العزيزشاعر: سيد ابوالقاسم حسيني «ژرفا»آن‎ روز ديدي عشق با ياران چه مي‎کردبا شوره ز‎ار چشمها باران چه مي‎کردديدي زلال چشم مست آسمانيشبا جان خاک‎آلود هشياران چه مي‎کردبيداريش آشوب خواب مردگان بودهم خواب او ديدي به بيداران چه مي‎کردديدي نهال رسته از لطف بهاريشبي دست و پا در پاي جوباران چه مي‎کردفرش قدوم سادة خدمتگزاريديدي سپاه اشک سرداران چه مي‎کرداين سيل را آرام روحش رام مي‎داشتورنه خدا داند به کهساران چه مي‎کردابر آمد و طوفان گرفت و دود برخاستغم بين که در جان عزاداران چه مي‎کردمظلوم ما را کاين چنين مسموم کردندجز شهد جان در جام دلداران چه مي‎کرد؟آن شب که بر سنگين‎دلان زنجير غم زددر حلقة شوق سبکباران چه مي‎کرد؟در سوک بهارشاعر: امير برزگرقامت هرچه سرو بود خميدرنگ از چهرة بهار پريدماه خرداد عين بهمن شدروز بازار آه و شيون شدنغمه در ناي عندليب شکستشاخة هر گل نجيب شکسترودها از خروش افتادندچشمه‎ساران ز جوش افتادندخاتم عشق را نگين افتادلرزه بر پيکر زمين افتادخلق در سوگ او سهيم شدندامّتي يک‎شبه يتيم شدندگرچه روح خدا نمي‎ميردجاي او را کسي نمي‎گيردليک با اين همه ز درگه دوستآن‎که هستي به دست قدرت اوستدارم اميد طالعي فيروز روزگاري نکوتر از ديروزدرد بسيار در دل من بودکه هم اکنون زمان گفتن بودغم گلوي قلم گرفت و فشردنامه را سيل اشک با خود بردمثنوي ناتمام و ابتر ماندطبع خشکيد و ديدة تر ماندتير خستهشاعر: ميرعظيم رفيق‎نيابر دوش مي‎بريم کمان‎گير خسته راماتم گرفته سينة شمشير خسته رافرياد مي‎کشيم: « دل از دست داده‎ايماز دست داده‎ايم همه, مير خسته را»ما کودکان عشق عزادار ماندنيمديديم پرکشيدن پا مير خسته رااين موجهاي گريه مگر رام مي‎شوند؟موجي نمي‎برد غم تکبير خسته را؟خورشيد گريه کرد, دل آسمان گرفتباران نديد بيشة بي‎شير خسته را«خرداد» مي‎رسد همه از حال مي‎رويمدارد چه کس توان بکشد «تير» خسته رااهل بيت بهارشاعر: محمدکاظم کاظميبنشين زار زار گريه کنيممثل ابر بهار گريه کنيمناله در سينه‎ها شکست امشبدل آئينه‎ها شکست امشباز سرم دست برنمي‎داريآه اي غم چه مردم‎آزاريآه يارب چه سخت بود آن شبواقعاً قحط بخت بود آن شبحرف دلهاي تنگ بود اينجاصحبت فرق و سنگ بود اينجاکبک و گنجشک و سار در ماتماهل بيت بهار در ماتمشانه و رنج, رنج دربدريسينه و داغ, داغ بي‎پدريرخت بستي ازين خراب شدهخُم رها کرده و شراب شدهآي سجاده آشنايت کوآي گلدسته همنوايت کوبا غمي دل گداز تنهائيمما و فيضيه باز تنهائيمبنشين سوگوار گريه کنيممثل ابر بهار گريه کنيمناله در سينه‎ها شکست امشبدل آئينه‎ها شکست امشبپاي تقدير لنگ مي‎شد کاشقاصد مرگ سنگ مي‎شد کاشاي زمين سينه‎ات کباب شوداي اجل خانه‎ات خراب شوداين چه فصل شراره باري بودمرگ اي مرگ اين چه کاري بودکاشکي اشتباه مي‎کرديبه‎سوي ما نگاه مي‎کردياي زمين سينه‎ات کباب شوداي اجل خانه‎ات خراب شودلحظه‎اي دست از سرم بردارآه اي اشک راحتم بگذارچرخ! اين فتنه‎ها بس است دگراز براي خدا بس است دگرمنبع:سایت همشهری/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن