واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کسب روزی درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) متن حديثعَنِ ابْنِ عُمَرَ قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ(ص): لَيْسَ شَىْءٌ تُباعِدُكُمْ مِنَ النّارِ اِلاّ وَ قَدْ ذَكَرْتُهُ لَكُمْ وَلا شَىْءٌ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ اِلاّ وَ قَدْ دَلَلْتُكُمْ عَلَيْهِ اِنَّ رُوحَ الْقُدُسِ نَفَثَ فى رَوْعى اَنَّهُ لَنْ يَمُوتَ عَبْدٌ مِنْكُمْ حَتّى يَسْتَكْمِلَ رِزْقَهُ، فَاَجْمِلُوا فِى الطَّلَبِ فَلا يَحْمِلَنَّكُمُ اسْتِبْطاءُ الرِّزْقِ عَلى اَنْ تَطْلُبُوا شَيْئاً مِنْ فَضْلِ اللهِ بِمَعْصِيَتِه، فَاِنَّهُ لَنْ يُنالَ ما عِنْدَ اللهِ اِلاّ بِطاعَتِه اَلا وَ اِنَّ لِكُلِّ امْرِء رِزْقاً هُوَ يَأْتيهِ لا مَحالَةَ، فَمَنْ رَضِىَ بِه بُورِكَ لَهُ فيهِ وَ وَسِّعَهُ، وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِه لَمْ يُبارَكْ لَهُ فيهِ و لَمْ يَسَعَهُ، اِنَّ الرِّزْقَ لَيَطْلُبُ الرَّجُلَ كَما يَطْلُبُهُ اَجَلُهُ.(بحارالانوار، ج 77، ص 185)ترجمه:از ابن عمر روايت شده كه پيامبر(ص) فرمود: آنچه شما را از آتش جهنم دور مى سازد، براى شما بيان كردم و آنچه شما را به بهشت نزديك مى كند به خوبى برايتان شرح دادم و چيزى را فروگذار نكردم، به من وحى شد كه كسى نمى ميرد مگر اين كه روزى او كامل شود پس در طلب روزى اعتدال را مراعات كنيد. مبادا كندى (و كمى و عقب افتادن) روزى شما را وادار كند براى طلب آن مرتكب گناه شويد; زيرا كسى به نعمت هايى كه نزد خداست نمى رسد مگر به سبب فرمانبردارى او. بدانيد هر كسى بهره اى از روزى دارد كه ناچار به سراغ او مى آيد، پس كسى كه به روزى خودش قانع باشد رزق او مبارك مى شود و وسعت مى يابد و كسى كه بدان قانع و راضى نباشد مبارك و وسعتى نمى بيند. رزق به سراغ آدمى مى آيد همان گونه كه مرگ به سراغ آدم مى آيد.تفسير:حضرت رسول خدا(ص) مى فرمايد: به هر چه شما را - فعلا و قولا - از بهشت دور مى كند بر حذر مى دارم. و هر چه شما را به بهشت نزديك و از جهنم دور مى گرداند فرمان مى دهم. فايده اين حديث، اين است كه ما همواره تلاش كنيم كه احكام اسلام را پياده كنيم و اين حساب ما را از اهل سنّت - كه معتقدند هر جا نص نيست حكم هم نيست - جدا مى كند. به همين دليل، اهل تسنّن به فقها حق مى دهند كه قانون جعل كنند، قياس بشود و استحسان و مصالح مرسله را پياده كنند. چنين مذهبى كه نيمى در اختيار خدا و معصوم(ع) است و نيمى در اختيار مردم، با مذهبى كه همه اش از سوى خدا و معصومين(ع) است بسيار متفاوت خواهد بود و البته ظاهر آيه «اَلْيَومَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ;(1) امروز دين شما را كامل كردم» نيز همين است، چون دين عبارت است از مجموعه عقايد و قوانين و اخلاقيات. حديث اين ديدگاه را به ما مى دهد كه به عنوان يك مجتهد استنباط كنيم نه اين كه تشريع نماييم.در اين جا، چند تذكر لازم است:1- بعضى از افراد سست و بى حال با اتكا به تعبيراتى همانند «وَ ما مِنْ دابَّةِ فِى الاَْرْضِ اِلاّ عَلَى اللهِ رِزْقُها;(2) هيچ جنبنده اي در روي زمين نيست مگر اين كه روزى او بر خداست» يا رواياتى كه روزى را مقدّر و معيّن مى داند، چنين مى انديشند كه لزومى ندارد انسان براى تهيّه معاش، زياد تلاش كند، چرا كه روزى مقدّر است و به هر حال به انسان مى رسد، و هيچ دهان بازى بدون روزى نمى ماند!اين چنين افراد نادان كه شناختشان درباره دين و مذهب فوق العاده سست و ضعيف است، بهانه به دست دشمنان مى دهند كه مذهب عاملى است براى تخدير و ركود اقتصادى و خاموش كردن فعاليّت هاى مثبت زندگى، و تن در دادن به انواع محروميّت ها، به عذر اين كه اگر فلان موهبت نصيب من نشده حتماً روزى من نبوده; اگر روزى من بود، بدون چون و چرا به من مى رسيد و اين فرصت خوبى به دست استثمارگران مى دهد كه هر چه بيشتر خلقهاى محروم را بدوشند و آنها را از ابتدايى ترين وسايل زندگى مرحوم سازند. در حالى كه مختصر آشنايى به قرآن و احاديث اسلامى براى پى بردن به اين حقيقت كافى است كه اسلام پايه هر گونه بهره گيرى مادّى و معنوى انسان را سعى و كوشش مى شمرد تا آن جا كه در جمله شعارگونه قرآنى: «لَيْسَ لِلاِْنسانِ اِلاّ ما سَعى» بهره انسان را منحصراً در كوشش و كارش قرار مى دهد.پيشوايان اسلام براى اين كه سرمشقى به ديگران بدهند در بسيارى از مواقع كار مى كردند; كارهايى سخت و توانفرسا.پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنا نبودند; از چوپانى گرفته، تا خياطى و زره بافى و كشاورزى اِبا نداشتند. اگر مفهوم تضمين روزى از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزى باشد، نبايد پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى هستند اين همه براى روزى تلاش كنند.بنابراين ما هم مى گوييم: روزى هر كس مقدّر و ثابت است، ولى در عين حال مشروط به تلاش و كوشش; و هرگاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت. اين درست به آن مى ماند كه مى گوييم: «هر كس اجلى دارد و مقدار معيّنى از عمر» مسلماً مفهوم اين سخن آن نيست كه اگر انسان حتى دست به انتحار و خودكشى و يا تغذيه از مواد زيانبخش بزند تا اجل معينى زنده مى ماند; بلكه مفهومش اين است كه اين بدن استعداد بقا تا مدّت قابل ملاحظه اى دارد امّا مشروط به اين كه اصول بهداشت را رعايت كند و از موارد خطر بپرهيزد; و آنچه را سبب مرگ زودرس مى شود از خود دور كند.نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزى در واقع ترمزى است روى افكار مردم حريص و دنياپرست كه براى تأمين زندگى به هر در مى زننند، و هر ظلم و جنايتى را مرتكب مى شوند، به گمان اين كه اگر چنين نكنند زندگى شان تأمين نمى شود.آرى اين خدا، چگونه ممكن است به هنگامى كه انسان بزرگ مى شود و توانايى و قدرت به هر گونه كار و فعاليت پيدا مى كند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه مى دهد كه انسان در چنين حالى به گمان اين كه ممكن است روزى اش فراهم نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان بپردازد!؟البته نمى توان انكار كرد كه بعضى از روزى ها چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او مى آيد.آيا مى توان انكار كرد كه نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مى تابد و يا باران و هوا بدون كوشش و فعاليت به سراغ ما مى شتابد؟ آيا مى توان انكار كرد كه عقل و هوش و استعدادى كه از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است!؟اين را نيز نمى توان انكار كرد كه در پاره اى از موارد انسان به دنبال چيزى نمى رود، ولى بر اثر يك سلسله تصادف ها، موهبتى نصيب او مى شود، اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است امّا در واقع و از نظر سازمان آفرينش حسابى در آن مى باشد. بدون شك حساب اين گونه روزى ها از روزى ها از روزى هايى كه در پرتو تلاش و كوشش به دست مى آيند جداست. ولى اين گونه مواهب به اصطلاح باد آورده و يا به تعبير صحيح تر مواهبى كه بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسيده اگر با تلاش و كوشش خود از آن به طور صحيحى نگهدارى نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت، و يا بى اثر مى ماند.سخن معروف حضرت على(ع) در نامه 31 نهج البلاغه كه به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: «وَ اعْلَمْ يا بُنَىَّ! اِنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبَهُ; وَ رِزْقُ يَطْلُبُكَ; بدان فرزندم! روزى دو گونه است: يك نوع همان روزى هايى است كه تو بايد به جستوجويش برخيزى; و گونه ديگرش روزى هايى است كه آن در جستوجوى تو است و به سراغ تو مى آيد» نيز اشاره به همين حقيقت است.به هر حال، نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مى گويد: براى تأمين زندگى بهتر - چه مادى و چه معنوى - بايد تلاش بيشتر كرد، و فرار از كار به گمان مقسوم بودن روزى غلط است. (تفسير نمونه، ج 9، ص 20)2- درسى به همه طالبان علم مى دهد كه ايمان داشته باشيم كه خداوند روزى اهل علم را مى رساند، چرا كه اگر اهل علم به فكر جمع مال باشند دو خطر بزرگ در بر دارد:الف - اينها سرمشق مردمند بايد الگو باشند. اگر خودشان به دنبال دنيا بروند نمى توانند سرمشق ديگران باشند.ب - مالى كه ديگران (غير اهل علم) جمع مى كنند ضربه به مذهب نمى زند، ولى اگر اهل علم با حق و ناحق كردن و از طرق مختلف به جمع مال بپردازند، به دين ضربه مى زند. اين واقعاً مايه حسرت است.پی نوشتها:1. آيه 3 سوره مائده.2. آيه 6 سوره هود.منبع:پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 776]