تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند روزه را واجب كرده تا بدين وسيله دارا و ندار (غنى و فقير) مساوى گردند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837198018




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی(رحمت الله علیه)(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی(رحمت الله علیه)(3)
آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی(رحمت الله علیه)(3) نويسنده: تقی صوفی نیارکی راهیابی به محضر سید شوشتریاز نکته های درخور توجه و دقت در زندگی آقانجفی، این است که آشنایی ایشان با مرحوم شوشتری به شکل معارف و متداول نبود است؛ چنان که آشنایی شاگردان با استادان به طور معمول و متداول این گونه است که شاگرد یا از طریق شرکت در درس استاد، پی به تبحر او در زمینه مورد نظر می برد و یا به توصیه دیگران با استاد آشنا شده و ارتباط برقرار می کند.ولی این امر درباره آقانجفی به گونه دیگری اتفاق افتاده که حاکی از آن است که ایشان از همان ابتدا مورد عنایت ویژه الهی بوده اند. این واقعه در زمانی اتفاق می افتد که آقانجفی بدون داشتن استادی در زمینه اخلاق، خود مشغول به تزکیه و تهذیب و تحصیل اخلاق بوده اند، در عالم رؤیا او ار به محضر آقای شوشتری راهنمایی می کنند. شگفت تر آنکه وقتی آقانجفی در مسجد کوفه به خدمت سید شرفیاب می شود، مرحوم شوشتری به او می فرمایند: از عالم معنا به من نیز برای دستگیری و کمک به شما اشاره ای نموده اند.تشرف به خدمت یکی از اولیای الهیمرحوم آقا نجفی در ایامی که مشغول تحصیل بوده اند، احساس می کنند که بسیاری از مسائل و مطالب عرفانی و فلسفی و کلامی برای او به هیچ وجه قابل حل نیست و به صورت یک معضل غیر قابل درمان درآمده و برای رهایی از این ورطه، راهی به نظر نمی رسد. تا آن که به اشاره مرحوم سید علی آقا شوشتری مأمور به انجام اعمال و اذکاری می شوند و پس از گذشت یک اربعین به خدمت یکی از اولیای الهی رسیده، پاسخ پرسش خود را دریافت می کنند. البته بعید نیست که مرحوم شوشتری چون عالم بر امور خفیه بوده اند و می دانستند که سالهای زیادی در قید حیات نخواهند بود، چنین کرده اند، تا آقانجفی پس از رحلت ایشان در اموری این گونه سرگردان نماند؛ چرا که تشرف آقانجفی به نجف اشرف تقریباً هم زمان بوده با رحلت شیخ انصاری.این واقعه را آقانجفی این گونه شرح می دهد:... هنگامی که در ارض اقدس، نجف اشرف مشغول تحصیل علوم بودم، مسائل و مطالب بسیاری بر حقیر مشکل شده بود که راهی برای حل آنها پیدا نمیشد تا آن که به اشاره مرحوم سید علی شوشتری – اعلی الله مقامه – مشغول تزکیه اخلاق شدم و در هر شب بعد از فراغ از نماز شب مشغول تضرع و زاری و استغفار می شدم و از جمله ادعیه صحیفه و ختوم مأثوره را مواظبت می کردم تا این که شب چهلم را در مسجد سهله احیا داشتم؛ چون صبح شد به کنار شط فرات رفتم.شخصی را دیدم بر روی آب راه می رود و به جانب من می آید، چون کنار خشکی رسید، از آب خارج شد و مرا امر به جلوس فرمود و فرمود: سؤال کن از آن چه می خواهی. حقیر سؤال کردم و جواب هر یک را شنیدم. پس خواستم آن شخص را بشناسم، از نظر من غائب شد.عنایت ربانیپس از آن واقعه و ناپدید شدن آن مرد الهی، آقانجفی بسیار اندوهگین و متأثر میشوند و برای جامه عمل پوشاندن به رهنمودهای او به مدت یک سال تمام مشغول به مجاهدت و تحصیل اخلاق می شوند در پایان همان سال به قصد زیارت عسکریین علیهما السلام به سامرا مشرف شده و به مدت چهار روز تمام در آنجا مشغول اعمال مذکوره می شوند. روز چهارم زیارت به حرم مشرف شده و هنگامی که وارد حرم مطهر می شوند دفعتاً چشمشان می افتد به همان مرد الهی که یک سال قبل از او دستگیری کرده بود. آن مرد الهی پس از فراغت از نماز به سمت مقامی که سرداب مطهر در آن جا است رهسپار می شوند. آقانجفی هم بدنبال ایشان راه می افتد. با آنکه آن شخص با کمال وقار و طمأنینه و آرامش راه می رفت ولی آقانجفی هر چه بر سرعت خود می افزود به آن مرد نمی رسید، تا آنکه وارد سرداب مطهر شده و ساعتی در آنجا مشغول زیارت و تضرع و زاری به درگاه الهی می گردد.آقانجفی در حالی که نظاره گر احوالات او بود به ناگاه متوجه می شوند که هر آنچه در سرداب است مشغول تسبیح الهی می باشد در این هنگام آن مرد الهی روی به آقانجفی نموده و می گوید:این است تسبیح ممکنات که از حقیقت آن سؤال نمودی «هداک و ثبتک فی الصراط المستقیم» و احدی تسبیح آن ها را نمی شنود؛ مگر کسی که تصفیه قلب و تزکیه نفس نموده باشد و قلب از غواشی ظلمانیه پاک شده باشد.در این هنگام آقانجفی به سجده می افتد و شکر و حمد الهی را به جای می آورد. زمانی که سر از سجد بر می دارد می بیند که آن مرد الهی از نظر پنهان شده است.قطره ای از آب حیاتمرحوم آقای نجفی می نويسد :شبی با کمال پریشانی احوال،ما بین مسجد سهله و کوفه مشغول توجه و تضرع بودم و پریشان احوال، متذکر آیات عذاب بودم. از آن سمت راه را گم کردم و در زمین پس و بلندی می افتادم. ناگاه باران شدیدی گرفت که مشرف به هلاکت شدم و از حیات خود مأیوس شدم. باد شدیدی هم می آمد که گاهی می افتادم. شخصی از بزرگان دین را دیدم. دست مرا گرفت و به نزدیک مسجد صعصعه رسانید و در آن جا به قدر یک ساعت نصایح بالغه فرمود... مجلملاً چون خواست غایب شود، ظرفی به من داد که در آن شربتی مثل پالوده بود. چون آشامیدم، دانستم آن چه را که دانستم. دیگر آن شخص را ندیدم تا در سفر مشهد مقدس در شب اربعین در توضیف خانه او را دیدم و آنچه باید بفرماید شنیدم و به درگاه الهی شاکر شدم.توسل به حضرت مهدی علیه السلام و رفع عذاب قبردر شب نیمه شعبان در بیابان تخت فولاد اصفهان، کنار بعضی از قبور در سجده مشغول ذکر یونسیه بودم. یک نفر عشار در روز قبل مدفون نموده بودند. رایحه کریه استشمام نمودم و آتشی که مایل به سیاهی بود، سه مرتبه از آن قبر ظاهر شد. فقیر از شدت وحشت مدهوش افتادم، تقریبا تا یک ساعت متلفت نبودم. بعد از آن مشغول به نافله شب شدم و بعد از نافله در سجده در محل دیگر مشغول ادعیه مأثوره بود. در سمت دیگر از دو قبر چنان آتشی ظاهر شد و ... استغاثه از قبر شنیدم که متوسل به حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه شدم. سپس دیدم نوری ظاهر شد هنگامی که از سمت آن دو قبر عبور نمودم، دیگر اثری از آن عذاب نیافتم.برکات مرقد امام حسین علیه السلاممرحوم آقانجفی اصفهانی از مرقد مطهر ابی عبدالله علیه السلام فایده های بسیاری برده و از فیوضات پر شماری بهره مند شده است. از جمله آنها انکه شبی از شبهای جمعه، به حرم مشرف شده و تا سحر مشغول استغاثه به درگاه حضرت امام حسین علیه السلام و امام عصر علیه السلام می شود. هنگام سحر پس از آنکه نماز شب را به جای می آورد، مدت زمان زیادی به سجده می رود تا اینکه صدایی می شوند که می گوید: ای بنده خدا بلند شو حاجتت بر آورده شد. هنگامی که سر بر می دارد، مردی را می بیند که به او مقداری تربیت شریف و دانه ای سیب مرحمت می کند.آقانجفی هنگامی بازگشت از مشاهد مشرفه، در یکی از منازل بین راه مبتلا به وبای شدیدی می شود، به گونه ای که به حالت احتضار می افتد و در حالتی قرار می گیرد که عالم برزخ و حالات آن را می بیند و یقین به مرگ می کند.در این هنگام دوست او مقداری از آن تربت به خورد ایشان می دهد که بلافاصله زنده می شود، آن سیب به گونه ای بوده دائماً بوی مشک می داده و آقانجفی از حقیقت آن کسی را آگاه نمی کرد تا آنکه روزی یکی از نزدیکان، از حقیقت سیب سئوال می پرسد و ایشان نیز به ناچار حقیقت امر را برای او بازگو می کند و پس از این واقعه آن سیب ناپدید می شود. خود ایشان احتمال می دهد که ناپدید شدن آن، به علت آشکار کردن سر آن نزد دیگران بوده است.*

نمونه دستخط و مهر مرحوم آقا نجفی کتمان سّرمرحوم آقانجفی غالباً در نجف اشرف به نماز جماعت مرحوم حاج ملا علی بن میرزا خلیل تهرانی شرکت می کرد. ایشان علت ارادت خود را این گونه بیان میکنند: زمانی مرحوم حاج ملا علی، دعایی سودمند برای شفای زخمها و ناراحتیهای پوستی به ایشان می دهند و آقانجفی بارها آن را تجربه می کنند، و با تعجب می بینند که بلافاصله اثر کرده و زخم خوب می شود. تا آن که بعضی از رفقای خود را از این امر آگاه می کند.پس از افشای این مطلب احساس می کند که تمام آن دعا از ذهنش پاک شده و آن را کاملاً فراموش کرده است. ناچار دوباره به خدمت ملاعلی رسیده و از او درخواست تعلیم دوباره دعا را میکند؛ اما برخلاف انتظار، مرحوم ملاعلی منکر همه چیز شده و می گوید من چیزی نمی دانم و اصلاً چنین چیزی به تو یاد نداده ام! و احتمالاً این برخورد مرحوم ملاعلی به سبب تنبیه بوده که چرا دست به افشای سرزده است.در محضر عصمت کبرای حق علیها السلاممرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی این واقعه را این گونه شرح می دهد:در شب نهم محرم الحرام سنه 1282 در کربلای معلی مشرف بودم. نصف شب بعد از تهجد، چند دقیقه به خواب رفته، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را در خواب دیدم که آن حضرت و جمع کثیری از شیعیان ایستاده بودند و آن مظلومه، مصایبی را که بر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از سقیفه وارد شده بود بیان می فرمود و مردم گریه میکردند. چون ذکر مصیبت تمام شد، مردم متفرق شدند.پس نظر به اینکه من به واسطه نسبت و سبب محرمیت داشتم، نقاب از روی خود برداشته و فرمودند: این اول مصیبتی است که بر ما اهل بیت علیم السلام وارد شده است، شاد مباد چشمی که این مصیبت را بشنود و قلب او محزون و چشم او گریان نشود و آنچه ظلم بر اهل بیت وارد شد، نتیجه ظلمی بود که به واسطه سقیفه وارد شد و بعد فرمودند: در شادی ما و در حزن ما اندوهناک باشید.عرض کردم: چه ثواب است برای کسی که در مصیبت شما گریه کند؟فرمودند: گناهان او آمرزیده می شود و من در روز قیامت او را شفاعت خواهم نمود. به درستی که هرگاه اهل مشرق و مغرب عالم بر محبت اهل بیت علیهم السلام اتفاق می کردند و در مصیبت ایشان محزون بودند، هر آینه خداوند جهنم را خلق نمی فرمود. به درستی که آتش جهنم بر دوستان اهل بیت علیهم السلام حرام است.

مرحوم آقا نجفی سلوک صراط شریعتآنچه که مسلم و محرز است، شیوه ایشان و استادانشان با راه و روش بسیاری از نحله ها و دسته هایی که ادعای عرفان دارند تفاوت بسیار دارد. روش ایشان کاملاً در چارچوب شریعت و مطابق با آن و تمام اعمال و رفتار و ریاضت هایشان ریشه در شریعت دارد و در همه احوال در تلاش بودند تا کوچکترین تخطی از شریعت و موازین آن نداشته باشند. مقام ایشان، نتیجه عمل به شرع و التزام به دستورات شرعی بوده است و نقطه افتراق سیر و سلوک عرفانی ایشان با دیگر مدعیان عرفان، در همین تعبد به شرع و تسلیم در مقابل دستورات آن است.از دیدگاه عرفانی و سیر و سلوک ربانی مرحوم محمدتقی اصفهانی و استادانشان، «طریقت» عین «شریعت» و «شریعت» عین «طریقت» است و بدون التزام به « ظاهر شریعت» نمی توان به «باطن شریعت»دست یافت.خضوع و خشوع حیوانات به درگاه حضرت امیر علیه السلامدر حالات آن مرحوم بسیار دیده می شد که وی برای انجام اعمال عبادی به مکانهای دور از شهر و آبادی می رفت و یا برای رفتن به برخی اماکن متبرکه مانند مسجد سهله و غیره با پای پیاده مسافتهای زیادی را در بیابانها به تنهایی می پیموده است. در یکی از شبها در مکان دور از آبادی در دل شب، تک و تنها با یک شیر درنده مواجه می شود، در حالی که توانایی بر فرار هم نداشته است. در این هنگام به سجده می افتد و متوسل به اهل بیت علیهم السلام می شود. ناگهان صدای مردی به گوشش می رسد که در حال صحبت با شیر درنده است. تا آقانجفی سر خود را بلند می کند آن شخص ناپدید می شود و می بیند که آن شیر در حالی که صورت به زمین نهاده و با خضوع و خشوع به سمت نجف ایستاده، به زبان خود به درگاه امیر مؤمنان علیه السلام انابه و استغاثه می کند.غروب غم انگیزمرحوم نجفی در اواخر سال 1330 هـ.ق. به بیماری استسقاء مبتلا می شود و دو سال به بستر ناتوانی می افتد ولی در همه این مدت هیچ گونه ناله و شکایتی نمی کند و در عین حال، با ستمگران نیز در مجادله بود. چند ساعت پیش از وفاتش به تنظیم وصیتنامه و وقفنامه و انفاق به فقرا و شفاعت نزد حاکم بختیار اشتغال داشت. در واپسین لحظات عمر، مکتوب نهایی شفاعت را برای رفع ظلم و اصلاح کار یک شخص بیچاره به حکمران وقت، صمصام السلطنه بختیاری نوشته بود. آن مکتوب وقتی به دست حاکم رسید که صدای شیون از خانه و محله آقانجفی بلند بود. حکمران با تحیر گفت: اگر اوست که مرده، پس کیست که این کاغذ را می نویسد؟!در سوگش مردم ولایت اصفهان تا چهل روز بسیار سوگواری کردند و از مذاهب گوناگون در سوگ وی شرکت جستند.در یکی از روزنامه های آن زمان آمده است : از روز وفات تا کنون که هفتمین روز رحلت مرحوم آیت الله بود، همه روزه از صبح تا شام هنگامه غریبی بر پا بود.می توان به طور اطمینان مدعی شد که از صدر اسلام تا کنون برای هیچ رییس مذهبی مثل این چند روز عزاداری نشده. می توان گفت که در تمام سیصد هزار جمعیت اصفهان و توابع در این چند روز یک حالت جنونی مشاهده می شود.

منبع: در حريم وصال/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن