واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زندگی نامه ی آیت الله حاج آقا رضا همداني رحمت الله علیه(1) ولادت در سال 1250 هـ . ق. در شهر همدان و در منزل آقا محمد هادي همداني نوزادي به دنيا آمد كه بعدها با نام «آقارضا» شناخته شد. او در اندك زماني همانند ستارهاي فروزان در آسمان علم و تقوا درخشيد و انسانهاي حقيقت جو را به سوي كمال رهنمون شد. آقا رضا بعد از گذراندن دوران كودكي و پرورش يافتن در دامان پدري دانشمند و با تقوا، تحصيل علوم ديني را در حوزة علمية همدان آغاز نمود. وي براي تكميل تحصيلات خويش عازم نجف شد و در درس شيخ مرتضي انصاري حضور يافت. حاج آقا رضا سپس به حلقة درس ميرزا محمد حسن شيرازي (1224 ـ 1312 هـ . ق.) پيوست و تلاشهاي شبانه روزي او براي فراگيري دانش سبب شد تا به عنوان يكي از شاگردان ممتاز درس ميرزاي شيرازي شناخته شود پس از هجرت ميرزاي شيرازي به سامراء، بسياري از شاگردان او به سامرا رفتند. حاج آقا رضا همداني نيز به سامراء رفت و در درسهاي فقه و اصول او حضور يافت. او در اوائل قرن چهاردهم هجري قمري، به نجف بازگشت و به تدريس علوم اسلامي و هدايت مردم پرداخت. استادان حاج آقا رضا همداني در مدت تحصيلات خويش از استادان بزرگواري استفاده نمود، كه مشهورترين آنها عبارتند از: 1. علامه شيخ مرتضي انصاري. 2. ميرزا محمد حسن شيرازي، معروف به ميرزاي شيرازي. 3. ميرزا محمد تقي شيرازي، معروف به «ميرزاي كوچك». 4. ميرزا حسن فرزند ميرزا خليل طهراني نجفي. 5. ميرزا محمد هاشم خوانساري شيخ محمد حرز الدين كه بعد از شنيدن آوازة علم و تقواي او به حضورش شتافت ميگويد: «آقا رضا همداني در ايام جواني به حوزه نجف قدم گذاشت و در اثرجديت و پشتكار در كسب علم و دانش به مراتب عالي نائل گرديد و در محفل درس ميرزاي شيرازي از چهرههاي درخشان شناخته شد و مورد توجه نخبگان حوزة نجف قرار گرفت و در رديف مدرسان درجة اول آن حوزه به شمار آمد. هنگامي كه آوازة او را شنيدم، خواستم از نزديك او را بسنجم و هنگامي كه با او روبه رو شدم، آن شخصيت فرزانه را بالاتر از آنچه شنيده بودم، يافتم. او صاحب نظري ژرفنگر و انديشمندي صائب بود. من او را مردي فقيه، اصولي و متكلم به تمام معنا ديدم. شايستگي او در نوشتن و تصنيف زيباتر و متينتر از تدريس وي بود. هر كس كه در بحث و درسهاي او حاضر شده باشد و به درستي و با انصاف اظهار نظرنمايد، به اين سخن معترف خواهد شد.»[1] مقام مرجعيت حاج آقا رضا همداني در اثر تلاشهاي فراوان براي فراگيري دانش، به درجة اجتهاد نائل شد و در استنباط احكام شرعي چنان كوشيد كه بسياري از خواص كه مقام علمي و معنوي او را ميشناختند، پس از وفات ميرزاي شيرازي (1312 هـ . ق.) او را به عنوان فقيه اعلم معرفي كردهاند. عده بسياري مقلد او شدند و از او درخواست فتوا نمودند. فقيه همدان برخلاف ميل قلبي، با نوشتن حاشيه بر نجاة العباد، نظرات فقهي خود را براي مقلدان خويش بيان نمود. در حقيقت، پس از وفات ميرزاي شيرازي مسئوليت زعامت و مرجعيت شيعه بر عهدة مجتهد وارستة همداني بود، آقا رضا همداني پس از آن كه مرجعيت عامه يافت، هيچ تغييري در زندگي خويش نداد و هم چنان بر روال سابق زندگي سادهاي داشت. امّا ديري نپاييد كه آن اسوة تقوا و فضيلت بنا به عللي از مسئوليت زعامت و مرجعيت فاصله گرفت و فقط به تدريس مشغول شد. تدريس و برنامة روزانه آيت الله سيد محسن امين، نويسندة اعيان الشيعه كه چندين سال در درس حاج آقا رضا همداني شركت كرده و از نزديك با شيوة زندگي او آشنا بود، در مورد روش استاد در تدريس و زندگي روزانهاش، مينويسد: استاد ما هر روز صبح از خانة خود كه نزديك مسجدي بود كه امامت جماعت آن را برعهده داشت، به مسجد ميآمد و بعد از اين كه تقريباً نيم ساعت منتظر رسيدن شاگردان ميشد، حدود يك ساعت درباره مطالبي كه روز قبل نوشته بود ـ كه بعد با عنوان «مصباح الفقيه» چاپ شد ـ براي ما درس ميگفت و سپس به خانهاش ميرفت و به نوشتن درس روز بعد ميپرداخت؛ تا اين كه ظهر ميشد. سپس استاد به مسجد ميآمد و نماز را به جماعت ميخواند و به خانه باز ميگشت. آن گاه همراه خواهرزاده و دامادش، شيخ علي همداني كه در علم و اخلاق به او شباهت زيادي داشت و هم چنين برادر زادهاش كه با او هم خانه بود و براي تحصيل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش، شيخ محمد غذا ميل ميكرد. غالباً غذاي اين چهار نفر حاضري بود؛ نان بيات عجمي با مقداري پنير و سبزي. آن گاه كمي ميخوابيد. بعد از بيدار شدن، مشغول مطالعه و نوشتن درس ميشد. در خانة ايشان، كنار در ورودي حجرة كوچكي بود كه با نردبان داخلي آن ميشدند. آن حجرة كوچك اطاق مطالعه اين مرد بزرگ بود. گاهي اوقات كه من محتاج ميشدم مسالهاي از او بپرسم يا معناي عبارتي از نوشتههايش را سؤال كنم، نزد او ميرفتم و ميديدم كه استاد قلم و كاغذ را در دست گرفته و كتابهاي جواهر و حدائق و وسائل پيش رويش گشوده است. استاد با ديدن من، كاغذ و قلم را زمين ميگذاشت و من مسأله را ميپرسيدم و او جواب ميداد. هنگامي كه گفت و گوي ما تمام ميشد، استاد دوباره كاغذ و قلم را به دست ميگرفت و من از اتاق خارج ميشدم. او تا يك ساعت به غروب هم چنان به مطالعه و نوشتن ادامه ميداد، آن گاه به مسجد ميرفت و تا رسيدن وقت مغرب، درس ميگفت. استاد پس از اقامة نماز جماعت مغرب، به حرم مطهر مشرف ميشد و به زيارت و نماز و دعا ميپرداخت. گاهي نيز به حجرهاي كه مدفن مرحوم سيد جواد عاملي (نويسندة مفتاح الكرامه) است، ميرفت و بعد از توقف كوتاهي، به خانهاش باز ميگشت و مشغول مطالعه و نوشتن ميشد.[2] شاگردان آيت الله حاج آقا رضا همداني در طول زندگي خويش، شاگردان بسياري را تربيت نمود كه هر كدام به نوبة خويش مشعلدار علم و معرفت شدند. اينك به اسامي تعدادي از ستارگان علم و فقاهت كه در محضر آقا رضا همداني نور معرفت يافتهاند، اشاره ميكنيم: 1. سيد محسن امين عاملي، نويسندة كتاب ارزشمند و بينظير اعيان الشيعه. 2. شيخ محمد جواد بلاغي. 3. شيخ علي همداني، داماد و خواهرزادة او. 4. شيخ علي، فرزند شيخ باقر (نوة صاحب جواهر) 5. شيخ آقا بزرگ تهراني، نويسندة كتاب گرانسنگ «الذريعه الي تصانيف الشيعه» 6. حاج محمد حسن آل كبه بغدادي 7. سيد حسن صدر، نويسندة كتاب تكملة امل الامل. 8. شيخ محمد آل كاشف الغطاء. 9. شيخ علي قمي، عارف و زاهد مشهور. 10. شيخ ابوالقاسم، فرزند محمد تقي قمي (خزانه دار حرم حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ). 11. شيخ علي حلّي. 12. شيخ حسين مغنيه عاملي. 13. شيخ منير صيداوي. 14. شيخ عبدالحسين كاظمي. 15. شيخ احمد آل كاشف الغطاء. 16. شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء. 17. شيخ جعفر آل الشيخ راضي. 18. سيد مشكور طالقاني. 19. سيد احمد طالقاني نجفي. 20. ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي. 21. سيد جمال الدين موسوي گلپايگاني. 22. سيد حسن حسيني (پسرخالة شيخ آقا بزرگ تهراني). 23. سيد صالح حلّي. 24. شيخ محمد تقي تهراني مقدس. 25. شيخ محمد حسين اصفهاني غروي كمپاني. 26. سيد محمود مرعشي نجفي پدر آيت الله العظمي نجفي مرعشي ـ قدس سره ـ. 27. شيخ محمد رضا اصفهاني. معروف به مسجد شاهي. 28. ميرزا صادق خليلي طهراني. 29. سيد حسين حسيني اشكوري نجفي. 30. شيخ محمد صادق گلپايگاني. از بين اين تربيت يافتگان مكتب آن مجتهد وارسته، دو نفر موفق شدند كه از آن استاد بزرگ فقه و اصول، اجازة اجتهاد دريافت نمايند كه عبارتند از: 1. حاج محمد حسن آل كبه بغدادي. 2. سيد محسن امين عاملي.[3] پي نوشت ها: [1] . معارف الرجال، ج 1، ص 323. [2] . اعيان الشيعه، ج 7، ص 20. [3] . مصباح الفقيه، مقدمه، ص 38. منبع: www.andisheqom.com/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1074]