تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803584732




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دريچه‏اي به مبحث اسلامي كردن دانشگاهها


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دريچه‏اي به مبحث اسلامي كردن دانشگاهها
دريچه‏اي به مبحث اسلامي كردن دانشگاهها نويسنده: امام خميني(رحمت الله علیه) دانشگاه در منظر شخصيتي چون امام خميني از دو جهت جايگاهي ويژه مي‏يابد. از يك سو امام ، عالمي برجسته و فقيهي عارف و عامل و مسلط بر پهنه ی وسيعي از علوم و معارف حوزوي بود كه نفس اين وسعت دامنه توام با عمق و اجتهاد نظر و راي بديع در هريك از آن زمينه‏ها، از اهتمام و عنايت كم نظير ايشان به كسب دانش و معارف حكايت مي‏كند كه به گونه‏اي فراتر از رسم متعارف حوزه‏هاي عصر خودشان، با وسعت نظر و سعه ی صدر لازم، از مشربهاي مختلف عقل و نقل و شهود بهره گرفته است.طبعاً چنين شخصيتي با آن پشتوانه ی عظيم علمي كه خود مولود درك صحيح از تاكيدات مكتب نجات بخش اسلام برفريضه ی كسب علم است، به دانشگاه به عنوان جايگاه تعليم و تعلم و كشف رموز و آيات خلقت به مثابه ی تجليگاه بعدي از فطرت حقيقت جوي بشر مي نگرد كه چنان چه در مسير درست هدايت شود مي تواند، نردبان صعود وي در طي طريق رسالت "خليفة اللهي"باشد.از طرف ديگر، امام رهبري بصير و دورانديش بود كه افق نگاه نافذش به رسالت آينده انقلاب در هدايت و راهبرد جهان اسلام نظر داشت و در اين چشم‏انداز، دانشگاه نقش و اعتباري كم نظير براي تربيت متخصصان متعهدي دارد كه بتوانند چارچوب سياستهاي حاكم و ظالم جهانخواران را درهم شكنند و جسارت ايجاد داربستهايي بر محور كرامت انساني را داشته باشند. او كه بروشني هرچه تمامتر به نقش عنصر "علم و آگاهي" در مناسبتهاي فعلي و جهان آينده آگاهي داشت، به اهميت دانشگاه در دستيابي به اين ابزار حيات و رمز حضور موفق در نبرد سرنوشت ملتها واقف بود و به همين دليل در بحبوحه ی گرفتاريها و در شرايطي كه بحران و مشكلات ناشي از جنگ تحميلي به اوج رسيده بود و بخش وسيعي از شهرها و موقعيتهاي حساس كشور زير بمباران و در معرض پرتاب موشكهاي كينه جويانه ی جبهه متحد استكبار جهاني قرار داشت، با دورانديشي و آرامش بي‏همانندش فرمود:"جنگ چيز مهمي نيست، حل مي‏شود...، امّا مسأله دانشگاه يك مسئله فوق‏العاده است و اين افرادي كه از دانشگاه در مي‏آيند يا مخرب يك كشور هستند يا سازنده ی آن".1امام شاهد و ناظر تيزبيني بود كه با نگراني بسيار، سالها سلطه ی استعمار و ايادي دست نشانده‏اش بر دانشگاههاي كشور را نظاره كرده و نتيجه اين سلطه را بارها گوشزد نموده بود. از يك طرف دانشگاهها از نظر تخصصي و علمي آن چنان بي‏بضاعت بودند كه در بسياري از زمينه‏هاي علمي به بيگانگان نياز داشتند و امام نشانه ی اين بي‏كفايتي علمي يا باور نداشتن به كفايت آن را در مراجعه ی خانواده ی سلطنتي و مقامهاي عالي رتبه رژيم براي درمان ابتدايي‏ترين بيماريها و جراحيها به مراكز درماني خارج مثال مي‏زد.از سوي ديگر امام امت به تربيت‏شدگان و پروش يافتگان نظام دانشگاهي كشور نظر داشت كه امثال "هويدا"ها و "شريف امامي"ها را تحويل جامعه داده بود كه از هيچ خدمتي به بيگانگان فروگذار نمي‏كردند و هم چون نوكران حلقه به گوش اطاعت فردي را مي‏كردند كه خود مطيع بي اراده ی اربابان خارجي بود. امام با تلخي هرچه تمامتر از روندي ياد مي‏كرد كه استعمار از طريق سلطه بر مراكز تعليم و تربيت و نظام علمي كشور ، با دست و تدبير اين تحصيل كرده‏هاي خود فروخته به غارت سرمايه‏هاي مادي و معنوي ما مي‏پرداخت و بندهاي اسارت ملي با سرپنجه ی اين پرورش يافتگان نظام دانشگاهي وابسته تنيده مي‏شد.امام با آن ويژگيها و با آگاهي از چنين مطامعي كه همراه با دسيسه‏هاي گوناگون خناسان به جدايي و تفكيك همه جانبه دانشگاه از سنت علمي و فرهنگي ريشه‏دار حوزوي منجر شده بود در مسند رهبري و مديريت اين انقلاب كه در درجه ی اول يك انقلاب فرهنگي به حساب مي‏آمد، نمي‏توانست نسبت به دانشگاه كم اعتنا بماند.براين اساس علاوه بر عنايت و توجه مستمري كه در فرآيند مبارزات پيش از انقلاب به قشر دانشگاهي و نسل متدين امّا معدود اساتيد و دانشجويان آن سالها از خود نشان مي‏دادند، از فرداي پيروزي انقلاب، نظام تعليم و تربيت كشور و بويژه آموزش عالي آن كانون توجه رهبري انقلاب قرار گرفت و از هر فرصت براي تحول وبازسازي اين مركز مهم انسانسازي استفاده شد.ماهها و حتي سالهاي اول انقلاب، به دليل حضور و نفوذ جريانهاي فكري چپ و نيز تداوم فرهنگ گذشته، بخش مهمي از توجه امام مصروف مقابله با توطئه‏ها و دسيسه‏هاي خطرآفرين اين عوامل مي‏شد. امّا مسأله تحول در نظام فرهنگي و علمي كشور موضوعي نبود كه از نظر ايشان دوربماند. بارزترين نمود اين توجه چهارده ماه پس از پيروزي انقلاب در پيام نوروزي 1359 ظاهر شد كه طي آن فرمودند:"بايد انقلابي اساسي در تمام دانشگاه هاي سراسر ايران به وجود آيد".اين اشاره، نقطه شروع و انگيزه ی حركتي شد كه فرزندان و پيروان راستين امام در دانشگاهها آغاز كردند و تحت عنوان "انقلاب فرهنگي "نقطه عطفي در جهت حاكميت و حضور و نفوذ فرهنگ اسلامي انقلاب در دانشگاهها به حساب آمد.صرف نظر از پاره‏اي تلاشهاي عناصر ليبرال حاضر در مسند قدرت براي انحراف اين حركت، در حقيقت پس از اين رخداد است كه نفوذ رسمي جريانهاي فرهنگي ضدانقلاب در محيط دانشگاهي كمرنگ مي‏شود و "مسأله ی اسلامي شدن دانشگاهها" در دستور كار شوراي عالي انقلاب فرهنگي و دست اندركاران و مدافعان انقلاب فرهنگي قرار مي‏گيرد و آزموني سخت براي طيفهاي حاضر در صحنه نظام دانشگاهي كشور برپا مي‏شود.طبعاً بخش متشابهي از پرورش يافتگان و هواداران فرهنگ غيراسلامي گذشته نمي‏توانند خود را با اين حركت همسو كنند و اردوگاه كيفي وفاداران به ارزشها و اهداف اصيل انقلاب و رهبري ، با فرار مغزهاي خودباخته روبرو مي‏شود. گذشته از پاره‏اي افراط و تفريطها و نيز معدود افراد فرصت‏طلب، موضع افراد و عناصر دانشگاهي در آن جريان، آيينه ی تمام نمايي است كه سره را از ناسره شناخت و محك ارزشمندي براي تشخيص هويت افراد فراهم آورد.انقلاب فرهنگي مورد نظر امام با برداشتها و تفسيرهاي گوناگوني مواجه شد كه بخش عمده ی برداشتهاي ناصواب، مربوط به معانديني بود كه براثر زمينه‏هاي فرهنگي و تربيتي گذشته ی خويش يا به نحو شيطنت‏آميز قصد داشتند تصويري انحرافي از آن ارائه نمايند و در مناسبتهاي مختلف كوشيدند تا ضمن افشاي اين جلوه‏هاي دروغين، ويژگي هاي دانشگاه اسلامي مورد نظر را تشريح نمايند.اگر بخواهيم رئوس اين ويژگيها را برشماريم مي‏توانيم به موارد زير اشاره كنيم:1ـ دانشگاه اسلامي، در درجه ی اول مامور به تربيت انسان الهي است و اين رسالت بدون تاكيد بر بُعد تزكيه ی نفساني محقق نمي‏شود. براين اساس، خدا باوري و خداترسي، اصل مقدّمي است كه بايد آشكارا در محصولات نظام دانشگاهي جلوه كند و سلامت اخلاقي و اعتقادي استادان و حاكميت فرهنگ معنوي بر فضاي عمومي دانشگاه از لوازم اجتناب ناپذيري است كه براي تحقق اين امر مورد تاكيد قرار گرفته است.2ـخودباوري و خوداتكايي علمي و فرهنگي از لوازم اساسي تحقق استقلال جامعه ی اسلامي است و دانشگاه در تامين آن نقش اصلي برعهده دارد. براين اساس تاكيد بر وجه معنوي و اعتقادي دانشگاه به هيچ‏وجه، نمي‏تواند عامل يا بهانه‏اي براي تسامح وتساهل در قدرت علمي و ژرفاي پژوهشي دانشگاه باشد. كوشش براي انطباق هرچه بيشتر مناسبت هاي علمي و پژوهشي دانشگاه با نيازهاي واقعي حال و آينده ی جامعه ی اسلامي و گسترش پهنه ی آن بر همه ی سطوح و حوزه ی معارف و دانشهاي مورد نياز بويژه تعميم و تعميق آن تا عاليترين سطوح تحصيلي در داخل كشور و پرهيز اكيد از اتكا به سياستهاي اعزام دانشجو به خارج بويژه به كشورهايي كه قصد سلطه و تحكّم برما را دارند از بارزترين نمودهاي مواضع امام در اين زمينه است. بلند همتي و آينده نگري امام در اين عرصه تا بدانجاست كه پذيرش دانشجو از تمام كشورهاي اسلامي و تربيت كادرهاي متعهد براي تحقق رسالت جهاني انقلاب را خاطرنشان مي‏سازد.3ـ تعهد اجتماعي و مسئوليت سياسي دانشگاه و دانشگاهيان از ديگر وجوه مورد عنايت موكد حضرت امام است.امام از دانشگاهيان انتظار دارند هم چون ناظري بصير و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عمل كردها و تصميم‏گيريها را مدنظر داشته و با نقادي دلسوزانه خطا و لغزش احتمالي را گوشزد نمايند و هم چون مشاوران و كارشناساني امين مساعدت خويش را از دست اندركاران و مجريان امور دريغ ندارند. هم چنين در رخدادها و مراحل حساس و تعيين كننده‏اي هم چون انتخابات، همراه با ديگر بازوان فكري جامعه، با ارایه ملاكها و معيارها مردم را براي مشاركت و حضور موثر در سرنوشت خويش مدد رسانند و در جهتگيريها و خلق بسترهاي اجتماعي ـ فرهنگي تسهيل كننده راه تحكيم مقاومت ملي و انقلابي در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامي و هادي باشند و به مدد قدرت فني و دانش خويش در تشخيص و افشاي ترفندهاي دشمنان، لحظه‏اي درنگ به خود راه ندهند.4ـ به عنوان شرط و ابزار تحقق اهداف فوق، وحدت و همسويي حوزه و دانشگاه را از رسالتهاي اجتناب ناپذير اين دو مركز فكري برمي‏شمارد و لوازم و موانع آن را گوشزد مي‏نمايد. از آن جمله، به فني‏ترين مباحث نظري و ظرايف روشي توجه داشته و مي‏فرمايد:"فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزوي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيت‏ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند تا ميدان براي گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد."علاوه بر توجه به اين ظرايف و ملاحظات دروني، توطئه ديرينه و ريشه‏دار خناسان و عوامل بيگانه را بسيار جدي گرفته، به طرفين خاطرنشان مي‏سازد كه در هر موقعيت و موضوعي كه محتمل است تقابل يا دوگانگي احساس شود، مراقب دشمن باشند و ردپاي آن را بيابند.در مجموع مي‏توان گفت، اصلي‏ترين محور پيوند دهنده ی حوزه و دانشگاه در مشرب امام ، فرهنگ اسلام ناب محمدي است كه تبعيت و تاكيد هريك از اين دو جريان برمشخصه‏هاي آن،سبب تاليف قلوب و جلب طرف ديگر مي‏شود و جدايي و انحراف از آن اعم از روي كردهاي متحجرانه‏اي كه ممكن است به نام اسلام از سوي پاره‏اي مدعيان اسلام مطرح شود يا ديدگاه هاي التقاطي و غرب باورانه‏اي كه از سوي مدعيان به اصطلاح تفكر علمي مطرح شود، به جدايي و سوء ظنهاي ناميمون گذشته دامن خواهد زد. لذا وقوف و آگاهي كامل و التزام عملي به شاخصه‏هاي اسلام ناب، ضامن تقويت و تحكيم اين وحدت است و اكنون كه سالها از طرح موضوع اسلامي شدن دانشگاهها مي‏گذرد موقعيتها و ناكاميها را در پرتو اين شاخص مي‏توان ارزيابي كرد.در كنار مجموعه ملاحظات ايجابي فوق، امام از نظر سلبي نيز به مسائلي اشاره دارند كه ممكن است از طرف دوستان جاهل يا بدخواهان مغلطه‏گر مطرح شده باشد. ايشان صريحاً مي‏فرمايند كه منظورشان از دانشگاه اسلامي، حصر دانشگاه به رشته‏ها و معارف معمولي ديني حوزه‏ها نيست واساساً طرح اين موضوع را يك مغلطه مي‏دانند، آنجا كه مي‏فرمايند:"منظور آن نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعت تحصيل كند، بلكه بايد فقط همين آداب صلوة را بجا آورد. اين يك مغلطه‏اي است كه تا صحبت دانشگاه اسلامي مي‏شود، آنهايي كه مي‏خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً به طرف غرب بكشانند فرياد مي‏زنند كه اينها با تخصص مخالف‏اند، با علم مخالف‏اند، خير، ما با تخصص مخالف نيستيم، با نوكري اجانب مخالفيم... ما مي‏گوييم تخصصي كه ما را به دامن آمريكا بكشد يا انگلستان يا شوروي و يا چين. اين تخصص، متخصص مهلك است نه تخصص سازنده. ما مي‏خواهيم متخصصيني در دانشگاه تربيت شوند كه براي ملت خودشان باشند."امام با برداشتهاي سطحي و متحجرانه‏اي كه ممكن است به نام دفاع از اسلام و روحانيت نيز مطرح شود برخورد نموده، بعضي از اين موارد را توطئه‏هاي بسيار خطرناك ناميده‏اند. ايشان در سالهاي اوليه ی انقلاب فرهنگي با اقداماتي كه در بعضي دانشگاهها براي تفكيك يا پرده‏كشي در كلاسها صورت گرفته بود مخالفت كردند و مانع از اجراي آن طرحها شدند. هم چنين با عقايدي كه به عنوان دفاع از روحانيت، مدعي حق انحصاري روحانيت براي شركت در فعاليتهاي سياسي شده بود، بشدت برخورد نمودند تا آنجا كه مي‏فرمايند:"از قراري كه من شنيده‏ام در دانشگاه بعضي از اشخاص رفته‏اند گفته‏اند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است. تا حالا مي‏گفتند كه مجتهدين در سياست نبايد دخالت بكنند، اين منافي با حق مجتهدين است، آنجا شكست خورده‏اند حالا عكسش را دارند مي‏گويند. اين هم روي همين زمينه است، اين كه مي‏گويند انتخابات از امور سياسي است و امور سياسي هم حق مجتهدين است هردويش غلط است...اين يك توطئه‏اي است كه مي‏خواهند همان طوري كه درصدها سال توطئه‏شان اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده‏هاي زياد كردند و ما ضررهاي زياد از اين برديم، الان هم گرفتار ضررهاي او هستيم، حالا ديدند اين شكست خورد، يك نقشه ی ديگر كشيدند و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهيها بدانند اين را كه همان طوري كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوي جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق مابين دانشگاهي و دانشجو و مثلاً مدرسه‏اي و اينها نيست، همه شان با هم هستند. اين كه در دانشگاه رفتند و يك هم چون مطلبي را گفتند، اين يك توطئه‏اي است براي اين كه شما جوانها را مايوس كنند...اين از آن توطئه سابق بدتر است براي ايران، براي اين كه آن يك عده از علما را كنار مي‏گذاشت، منتها به واسطه ی آنها هم يك قشر زيادي كنار گذاشته مي‏شوند، اين تمام ملت را مي‏خواهد كنار بگذارد. يعني نه اين كه اين مي‏خواهد مجتهد را داخل كند، اين مي‏خواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهي ها متوجه باشند كه اگر چنان چه افرادي در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مي‏كنند. اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند...".پي نوشت : 1ـ صحيفه نور، ج19،صفحه 253. منبع: مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن