واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عاقبت حرام خواري امام علي عليه السلام به کميل فرمودند: «يا کميل انّ اللسّان يبوح من القلب و القلب يقوم من الغذاء فانظر فيما تغذي قلبک و جسمک فان لم يکن ذلک حلالا لم يقبل الله تعالي تسبيحک و لا شکرک».(1)يعني اي کميل، زبان از قلب سرچشمه مي گيرد و قلب نيز از غذاي انسان. پس به آنچه قلب و جسم خود را به آن تغذيه مي کني، توجه کن که اگر حلال نباشد، خداوند متعال نه تسبيح تو را مي پذيرد و نه شکر تو را.در حديث ديگري آمده است:«من اصاب مالا من تهاوش اذهبه الله في نهابر».يعني هر کس مالي ازراههاي نامشروع به دست آورد، جزايش جهنم است.(2)از امام صادق (ع) نقل شده است:«ان الله عزوجل خلق الخلق و خلق معهم ارزاقهم حلالا فمن تناول شيئا منها حراما قصّ به من ذلک الحلال».(3)يعني خداوند عزوجل بندگان را آفريد و با ايشان روزي آنان را از حلال آفريد. پس هر که چيزي از حرام تناول کند، به همان مقدار از روزي حلال، وي را محروم کند و در قيامت به خاطر اعمالش مورد سرزنش و عقوبت قرار خواهد گرفت.پيامبر اکرم (ص) فرمودند:«لا تزل قدم عبد يوم القيامة حتي يسأل عن اربع: عن جسده فيما ابلاه و عن عمره في ما افناه و عن ماله مما اکتسبه و في ما انفقه و عن حبّنا اهل البيت».(4)يعني در روز رستاخيز هيچ بنده اي از محکمه ي الهي نمي گذرد تا از چهار چيز سؤال شود: از بدن او که به چه چيز آن را مبتلا ساخت؛ و از عمر او که در چه راه فنا ساخت؛ و از مال او که از چه راهي کسب و در چه صرف نمود؛ و از دوستي و محبت اهل بيت من.آثار و پيامدهاي حرام خواري:الف: لقمه حرام، تاريکي قلب و دل مي آوردعلت اينکه انسان لازم است از خوردن مال حرام اجتناب کند، اين است که حرام، قلب را تاريک مي کند و بصيرتش را از بين مي برد؛ ولي خوردن حلال سبب روشنايي و بينايي دل مي شود و تاريکي يا روشنايي دل از اعتقاد قلبي پديد مي آيد نه از مالي که انسان به حرام يا حلال بودنش معتقد است.ب: لقمه حرام، باعث عدم استجابت دعا مي شودوقتي که پيامبر صلي الله عليه و آله از حريص بر دنيا ياد مي کرد، مي فرمود: چه بسيار آدم ژوليده موي، خاک آلوده و دورافتاده در سفرها که طعام و لباسش حرام و خوراکش حرام است و دست هايش را بلند مي کند و يارب يارب مي گويد. پس کجاي آن دعا مستجاب مي شود.ج: لقمه حرام، عدم قبولي نماز را در پي دارد.غزالي گويد: ... ابن عباس مي گويد: خداوند نماز کسي را که در شکمش مال حرام باشد، قبول نمي کند.چنين گويند که هر که يک لقمه حرام خورد، چهل روز، تير دعاي او بر نشانه اجابت نرسد.د: لقمه حرام، آتش دوزخ را به همراه دارد.پيامبر صلي الله عليه و اله فرمود: هر گوشتي که از حرام برويد، آتش او را سزاوارتر است.و: لقمه حرام، مانع رسيدن به سعادت و توفيق مي شود.از صفات رذيله متعلقه به قوّه شهويه) مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است و آن از نتايج حبّ دنيا و حرص بر آن است و از اشدّ مهلکات و اعظم موانع وصول به سعادت است.هـ: لقمه حرام، باعث عدم قبولي واجبات و مستحبات است.از حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله مروي است که در بيت المقدس فرشته اي هست که هر شب ندا مي کند که هر که بخورد چيزي را که حرام باشد، خدا از او نه قبول مي فرمايد سنتي را و نه واجبي را.ي: لقمه حرام، باعث گلايه زن و فرزند در روز قيامت است.وارد شده است که زن و فرزندان آدمي در روز قيامت به او مي آويزند و او را در موقف حضور پروردگار بازمي دارند و مي گويند: پروردگارا! حق ما را از اين شخص بستان، به درستي که ما جاهل به احکام شريعت بوديم و او ما را تعليم نکرد و غذاي حرام به ما خورانيد و ما عالم به آن نبوديم.م: لقمه حرام، درد و رنج جسمي مي آورد.ابوالقاسم جعفر بن احمد الرازي مي گويد: ابوالخير عسقلاني را ماهي آرزوي همي آمد به چندين سال، چون ازجايي پديدار آمد حلال، دست فرا کرد تا بخورد. استخواني از استخوان هاي ماهي به انگشت وي فرا شد؛ بدان سبب دست از وي بداشت. گفت: يارب! کسي دست به شهوت حلال دراز کند، چنين کني. آنکه دست به شهوت حرام دراز کند، با وي چه کني.ن: لقمه حرام، در اولاد اثر سوء دارد.از قصّه پرغصّه آدم که گندم بهشت خورد، حکايت قابيل که مي گويند نطفه وجود او از آن گندم بسته بود، به عبرتي برگير؛ خاصيّت دو دانه گندم منهيّ مباح بهشت که آن باشد، خاصيت چرب وشيرين مهملات حرام و شبهه دار دنيا چه خواهد بود و بدان که تأثير غذا در نطفه از قبيل تأثير ساعت و حالت مرد و زن و اثر ترک ذکر حق در زمان جماع خواهد بود که به سرحدّ الجاء و اجبار نرسد و لهذا آن شخص مکلّف مي باشد و تصحيح نيّت و قوّت تدبير خود مناز و با قوت لايموت بساز که ضرر طعام دغدغه دار بدان از آن منفک نمي شود.ک: لقمه حرام، روزه را باطل مي کند.غيبت ودروغ و بهتان و قوت حرام، روزه باطل مي کند به دليل قرآن، قال الله تعالي»: سمّاعون للکذب أکّالون للسحت». دروغ و خوردن حرام، حق تعالي به يکديگر مقرون کرده است.پي نوشت : 1- سفينة البحار، ج 1، ص 299.2- کنز العمال، ج 4، ص 13.3- وسائل، ج 12، ص 28.4- بحار، ج 103، ص 11.منبع:کتاب اخلاق در بازار/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]