تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835083821
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2) نويسنده:فاضل حسامى نهاد حكومتنهاد سياست و حكومت در هر جامعهاى مطابق با باورها و ارزشهاى آن جامعه شكل مىگيرد.از جمله مؤلفههاى موجود در نهاد سياست، موقعيتها و نقشهاى آن موقعيتهاست. حال در يك جامعه دينى كه عقايد و ارزشها برخاسته از عقايد و ارزشهاى دينى استبه ناچار موقعيتها و نقشهاى اجتماعى در سطح كلان و يا به عبارت روشنتر، ساختار اجتماعى علىالاصول مطابق با همان عقايد و باورها مىباشد.موقعيتها و نقشهاى سياسى نيز از اين اصل كلى مستثنى نيست.در چنين جامعهاى ساختار سياسى با همان ويژگىهاى پيشبينى شده در دين طراحى مىشود.در چنين ساختارى نقش اصلى و اساسى نهاد حكومت و سياست پاىبندى به اصول و مبانى اعتقادات و ارزشهاى دينى و بسترسازى براى تحقق آنها است و اين وظيفه در هيچ شرايطى نبايد ناديده گرفته شود و يا تحتالشعاع ساير انتظارات واقع گردد.بنابراين، هر پديده و رخدادى كه باعث ناديده گرفتن «دين» شود، امر نابهنجار قلمداد مىگردد و وظيفه نهادهاى مختلف از جمله نهاد حكومت و سياست و خصوصا دستگاه حاكمه مقابله با آن است. البته اين تقابل ممكن است در شرايط اجتماعى - سياسى مختلف، اشكال گوناگونى به خود گيرد.بر اساس آنچه گذشت مىتوان چنين نتيجه گرفت كه يكى از آسيبهاى دين، روح سازشكارى مسؤولان و متوليان جامعه با امور نابهنجار و بدعتها و فتنههاست.حال اگر در شرايطى لازمه پاسدارى از «دين» حضور فعال سياسى - نظامى لازم باشد، كنارهگيرى از آن و ناديده گرفتن چنين ضرورتى آسيبى جدى به پيكره دين واردمىسازد.به همين دليل است كه على عليه السلام وقتى در مسند حاكميت قرار مىگيرد متذكر مىشود كه وظيفه و رسالتش برخورد قاطعانه و خصمانه با مخالفان ديندارى جامعه است.در غير اين صورت، سازش دستگاه حاكمه با دشمنان، موجبات انحراف را به دنبال دارد.انحراف دستگاه حاكمه، موجب تضعيف بنيادهاى دينى جامعه مىشود. «من بارها اين موضوع (رابطه خود با دستگاه جبار معاويه) را بررسى كردهام و پشت و روى آن و همه جوانب را مطالعه نمودم، ديدم راهى جز پيكار [و در غير اينصورت ] كافر شدن نسبتبه آنچه پيامبر اسلام آورده است ندارم..» . (43) البته حضور فعالانه در صحنههاى مختلف سياسى - اجتماعى، كار آسانى نيست و سختىهايى نيز به دنبال دارد، اما اين سختىها نبايد مانع انجام نقش دولتمردان شود، هر چند اين حضور موجب جنگهاى سخت داخلى و خارجى گردد و در اين راستا عدهاى از اعضاى جامعه و نخبگان كشته شوند. (44) «بهترين مرگها، كشته شدن در راه خداست.سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در اختيار اوست، هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ در بستر در غير طاعت پروردگار..» . (45) طبعا در چنين وضعيتى حمايتهاى اعضاى جامعه، براى موفقيت دولتمردان لازم و ضرورى است; چه آنكه بدون اينگونه حمايتها چه بسا نهاد حكومت در برنامه خود كه همان اجراء دستورات دينى است ناكام بماند.براى تامين اين هدف، يعنى به دستآوردن حمايتها و ادامه مقبوليتهاى عمومى، حضور فعال دستگاه تبليغاتى و كليه رسانههاى جمعى در راستاى تحقق ايدهها و آرمانهاى دين و حاكميت دينى ضرورت پيدا مىكند.آنها نقش آموزش شهروندان و اعضاى جامعه را بر عهده دارند. بر اساس ادعاى گذشته مبنى بر سيطره نهاد دين بر ساير نهادهاى اجتماعى، از جمله حاكميت، به خوبى آشكار مىگردد كه حاكميت دينى بايد تلاش كند حداكثر همراهىهاى مردمى را با خود داشته باشد - البته نه به قيمت ناديده گرفتن اصول و سرپيچى از آنها - تا در پرتو تقويتحاكميت، به تقويتبنيادهاى دينى نايل شوند. از اين رو، على عليه السلام به عنوان حاكم و ولىامر، مردم را مخاطب قرار مىدهد تا توضيحات لازم به گوش شهروندان برسد و ديگران زمينه فتنهگرىها و جوسازىها را نداشته باشند و براى پاسداشت اصول دينى خود حضورى فعالانه در پيش گيرند.آن بزرگوار مرتبا و به انحاى مختلف و شرايط متفاوت اين ضرورت را متذكر مىگردند كه قيام مسلحانه ايشان يك ضرورت تاريخى و وظيفه دينى و سياسى او بوده است و بدون اين كارها چيزى به نام دين باقى نمىماند. «...به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم، هرگز پايهاى براى دينبرپا نمىشد وشاخهاى از درختايمان سبز نمىگرديد» . (46) اما از آنجا كه به طور طبيعى انسانها از مرگ و كشته شدن بيمناك و هراسان هستند، لازم است نتايج مادى و معنوى جنگ در راه خدا را متذكر شود تا انديشه فقدان زندگى دنيوى، بر رفتار مؤمنان مستولى نگردد و سستى در پاىبندى به دين را به دنبال نداشته باشد. على عليه السلام فرمودند: «خداوند تبارك و تعالى جهاد را واجب و آن را عظمتبخشيد و آن را نصرت و پيروزى و مددكار خود قرار داد، به خدا سوگند كه دنيا و دين فقط به وسيله آن اصلاح مىشود» . (47) عدم بهكارگيرى روش مناسب فهم دين انسان براى كشف حقايق و واقعيتها، علاوه بر ابزارها و امكانات شناختشناسى، نيازمند روشهاى كشف آن حقايق و واقعيتهاست. همانگونه كه همه علوم قلمرو خاصى و روش ويژهاى براى خود دارند، «دين» نيز روش خاص خود را دارد كه بدون به كارگيرى آن روش، فهم دين و شناخت گزارهها و آموزههاى دينى از غير دينى ناممكن مىشود.مولا اميرالمؤمنين عليه السلام اين نكته را متذكر شده و اعلام مىدارند اگر دينشناسى توسط غير متخصصان متعهد صورت گيرد و يا ارزشها و الگوهاى خاص دينشناسى تبعيت نشود، دين با آسيب روبرو مىگردد; زيرا باعث مىشود چيزهايى به دين افزوده شود كه جزء دين نيست و چه بسا از خرافات باشد كه باعث كاستىهايى در دين شود. «اى مردم! سه دستهاند كه [اظهار ديندارى مىكنند اما] دين ندارند، آنان كه با انكار آيهاى از كتاب خدا به ظاهر ديندار شدهاند، آنان كه با نسبت دادن باطلى به خدا به ظاهر ديندار شدهاند و آنان كه از گنهكاران اطاعت كنند.اى مردم! دينى كه همراه با تفقه و باريكبينى نباشد خير ندارد» . (48) وقتى دين با تفقه و باريكبينى لازم همراه نباشد و نيز وقتى مفاد و محتواى دين برخاسته از درون خودش نباشد، بلكه ناشى از افزودنىها و كاستىها باشد، ناهمگونى و بعضا تعارض درفهمها و تفاسير و بينشها پيش مىآيد و ميزان و معيارى براى سنجش و ارزيابى آراء و نظريات و ديدگاهها وجود نخواهد داشت.در چنين وضعيتى مهمترين آسيب بر پيكره دين وارد مىشود و آن «نسبى» شدن دين و تنزل دادن تا سطح ايمانهاى فردى است.در واقع، پيامد و نتيجه اين فرآيند، انكار اصل دين است; زيرا در چنين صورتى «دين» به عنوان امر واقعى و بيرون از شناخت و فهم آدمى ديگر وجود نخواهد داشت، بلكه همان خواهد شد كه هر مفسرىآن را مىفهمد.در حالى كه «دين» يك حقيقت واحد تمام عيار است و هدف از بعثت انبيا رساندن همان حقيقت واحده به بندگان است; حقيقتى كه منظور و مراد متكلم و گوينده آن بوده نه آنچه كه ديگران مىفهمند و مىخوانند و تفسير مىكنند كه در غيراين صورت، به تعداد مفسران دين به وجود خواهد آمد و اين امر با ضروريات عقلى و نقلى سازگار نخواهد بود: على عليه السلام در يكى از خطبههاى نهجالبلاغه به همين پديده اشاراتى دارند. «هنگامى كه در حكمى از احكام قضيهاى براى يكى از قضات مطرح مىگردد، با راى خود در آن قضيه حكم مىكند، سپس عين همان قضيه به قاضى ديگرى روى مىآورد، اين قاضى بر خلاف حكم شخص اولى قضاوت مىنمايد.سپس قضاوت مزبور براى تشخيص و واقعيت، نزد كسى كه آنان را به قضاوت نصب كرده است جمع مىشوند، وى همه آراء آنان را تصويب مىنمايد، در صورتى كه خداى آنان يكى است.پيامبر آنان يكى است، كتابشان يكى است، آيا خداوند سبحان است كه آنان را به اختلاف دستور داده است و آنان اطاعتش كردهاند! يا آنان را نهى نموده و مخالفتش كردهاند يا خداوند سبحان دين ناقص فرستاده و از آنان براى تكميل دين كمك خواسته استيا اين قضات شركاى خداوندى در حكمتند كه آنان مىتوانند مطابق راى خود بگويند و خداوند رضايتبه حكم آنان بدهد؟ يا خداوند دين كامل فرستاده است ولى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در تبليغ و اداى آن دين تقصير نموده است! در صورتى كه خداوند سبحان مىگويد ما در قرآن هيچ تفريطى نكردهايم و در قرآن براى همه چيز بيانى است و خدا متذكر شده است كه بعضى از آيات كتاب الهى، بعضى ديگر را تصديق مىنمايد و در اين كتاب اختلاف وجود ندارد..» . (49) نظريهپردازان آسيبشناسى اجتماعى در تحليل كجروىها و كشف خاستگاه آن، رويكردهاى مختلف و متفاوتى دارند.يك رويكرد و گرايش حاكى از آن است كه معاشرت اعضاى جامعه با كجروان و همنشينى با آنها رفته رفته موجب مىشود كه فرد و عضو بهنجار، تبديل به عضو نابهنجار و كجرو در جامعه شود، خصوصا وقتى در اين معاشرتها از پاداشهايى بهرهمند گردد كه موجبات خشنودى او را فراهم كند. اميرالمؤمنين عليه السلام معاشرت با كجروان را موجب عضويت در گروههاى منحرف و سپس تبعيت از هنجارهاى حاكم بر آن گروهها و در نهايت عدم التزام عملى و ذهنى به دين مىدانند، (50) در حالىكه انتظار دين از اعضاى جامعه، اطاعت از باورها و ارزشها و هنجارهاى دينى است.اعضاى گروههاى منحرف سعى مىكنند در روابط اجتماعى به نحوى اقدام به كنش نمايند كه جلوه ظاهرى آن، زيبا، جذاب و همراه با پاداش باشد.آنان هيچگاه اهداف و ايدههاى خود را به طور علنى مطرح نمىكنند، چه بسا خود را «مصلحان» اجتماعى بدانند و ياحتى بالاتر از آن اصلاحطلبى را منحصر در خود ببينند. (51) اما در باطن و ذهن خود آهنگ انحراف از بايدها و نبايدهاى دينى را مىپرورانند و گوش دل بدان آهنگ مىسپارند.بنابراين، همراهى با آنها انحراف و باعث آسيب دين در عينيت جامعه است.به همين جهت على عليه السلام در كلام خود ويژگىها، خصوصيات و اهداف و عملكرد آنها را مىشمارد: «اى بندگان خدا، شما را به تقوا و پرهيزكارى سفارش مىكنم و از منافقان برحذر مىدارم; زيرا آنها گمراه و گمراه كنندهاند ، خطاكار و خطا اندازند.به رنگهاى گوناگون بيرون مىآيند و به قيافهها و زبانهاى متعدد خودنمايى مىكنند، از هر وسيلهاى براى فريفتن و درهم شكستن شما استفاده مىكنند و در هر كمينگاهى به كمين مىنشينند، دلهايشان بيمار و ظاهرشان پاك و آراسته است.در نهان براى فريب مردم گام برمىدارند، از بىراههها حركت مىكنند.وصفشان درمان، گفتارشان به ظاهر شفابخش، اما كردارشان دردى است درمانناپذير..» . (52) هدف گروههاى منحرف، ايجاد انحراف و گمراهى و ويژگى آنها عدم ثبات و تزلزل به جاى ثبات و تعادل است و در نيل به اهداف از روشهاى مختلف از جمله ايجاد ياس و شبهه بهره مىبرند.عضويت در اين گروهها و همراهى با آنها ضمن برهم خوردن انسجام و تعادل درونى جامعه، برنامههاى آن را در خصوص برنامهريزى در جهت رشد، فلاح، رستگارى و سعادت شهروندان تحتالشعاع قرار مىدهد. 1- ترك امر به معروف و نهى از منكر از ديگر عواملى كه موجب عدم تحقق دين در عينيت جامعه مىشود، «ترك امر به معروف و نهى از منكر» يعنى عدم ايفاى نقش اجتماعى كردن و نظارت اجتماعى از سوى اعضاى جامعه و شهروندان و تمامى محيطهاى انسانى است; زيرا علىالاصول همه شهروندان، بر اساس مكانيزم خاص خود در انتقال و آموزش صريح و يا پنهان ارزشها و هنجارها و نيز نظارت بر التزام يا تخطى از آنها نقش فعال و بسزايى دارند و همين امر موجب بقاى باورهاى فرهنگى و اجزا و عناصر آن و در نتيجه حفظ وحدت و يكپارچگى و انسجام جامعه مىشود.اين دو لازم و ملزوم يكديگر وتوام با هم اثر بخش است و بدون يكى از آنها، ديگرى كارآيى لازم را از دست مىدهد.در ادبيات دينى و در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام - با قطعنظر از مباحثحقوقى - اين دو فرآيند اجتماعى - دينى امر به معروف و نهى از منكر شناخته و معرفى مىشود و اگر اين دو در ساختار اجتماعى، از جايگاه خود برخوردار نباشد پيامدهاى ناگوارى به دنبال خواهد داشت.به همين جهت على عليه السلام اعلان خطر مىنمايند و تذكر مىدهند: «مفاسد آشكار شده، نه انكار كننده و تغيير دهندهاى پيدا مىشود و نه بازدارندهاى به چشم مىخورد، آيا با اين وضع مىخواهيد در دار قدس خدا و جوار رحمتش قرار گيريد و عزيزترين اوليائش باشيد؟ هيهات! خداى را درباره بهشت جاويدانش نمىتوان فريفت و هيچ كس قادر به جلب رضايتش نيست مگر با اطاعت از او.خداوند آمرين به معروف را كه خود ترككننده معروفند و نيز نهىكنندگان منكر را كه خود مرتكب آن مىشوند لعنت مىكند» . (53) ويژگى يك جامعه پويا آن است كه در سلسله مراتب طولى باورها و عقايد تا هنجارها و عمل، رويه يكسانى مشاهده گردد; عملها منطبق با اجزاى نظام فرهنگى و نظام فرهنگى پاسخگوى نيازهاى جامعه باشد.اين همگونى باعث مىگردد كه در «ذهن» اعضاى جامعه ايستارهاى ارزشى، تحقق عينى به خود ببيند و در مقام عمل التزام بدانها مشاهده گردد.حال اگر جامعهاى دستخوش عدم تعادل شد بين اين دو لايه و اين دو سطح ناهمگونى وتعارض پديدار مىشود. «باورها» در مسيرى ره مىپيمايد و «عمل» در سويى ديگر.اين فرايند را چه زيبا مولى به تصوير مىكشاند: «اى مؤمنان! هر كس ظلم و ستمى را مشاهده كند و يا كار زشتى كه مردم را به سوى آن مىخوانند; اگر تنها به قلبش آن را انكار كند سلامت را اختيار كرده است و گناهى بر او نيست و آن كس كه با زبان و بيان آن را مردود شمارد، مقامش برتر از گروه نخست است و آن كس كه با شمشير براى بزرگداشت نام خدا و سرنگونى ظالمان به مبارزه برخيزد او به راه هدايت راه يافته و بر جاده حقيقى گام گذارده و نور يقين در قلبش تابيده است» . (54) در اين كلام به هر دو مكانيزم نظارت اجتماعى غيررسمى و كنترل اجتماعى رسمى اشارت رفته است و پايان كلام ايشان بيانگر اين واقعيت است كه اين نظارت ضامن سلامت، سعادت و تعادل جامعه و اعضاى آن خواهد شد.شكل بارز و تجلى عينى «امر به معروف و نهى از منكر» در «جهاد» متجلى مىشود كه در مواردى براى انجام اين دو امر ضرورى حيات اجتماعى، از شديدترين شكل رسمى آن يعنى به كار بردن قدرت زور و سلاح استفاده مىشود; چه آنكه در چنين ضرورتى اگر «جهاد» به عنوان راه حل نهايى به كار برده نشود، كژى و انحراف، بدون برخورد با هيچ مانعى فراگير مىشود.لازمه چنين فرآيندى تبديل و تبدل ارزشها و نابسامانى اجتماعى خواهد بود. «نخستين جهادى كه در آن شكست مىخوريد، جهاد با دست، سپس با زبان و در نهايتبا دلهايتان است.پس وقتى كسى در دل كار نيك را نستايد و كار بد را نكوهش نكند، واژگون مىگردد..» . (55) اما حضور همه جانبه در جهاد كه در واقع جنگ است و چه بسا منجر به كشتن و يا كشته شدن شود نيازمند يك تحليل و يك تفسير رضايتبخش است; تفسيرى كه بتواند تمام زواياى آن را بگشايد و بازگويى كند; پاداشها و احترامها و منزلتها در صورت حضور و مشاركت در جهاد و بالعكس، تنبيهها و ذلتها و آثار ناگوار اجتماعى، در صورت عدم حضور.اين تفسير و بيان، ذهنيت مؤمنان را براى حضور فعال آماده مىكند. «جهاد درى از درهاى بهشت است، خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محكم و سپر مطمئن خداست.مردمى كه از جهاد روى برگردانند خداوند لباس ذلتبر تن آنها مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقير و ذليل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضييع جهاد حق آنها پايمال مىشود و نشانههاى ذلت در آنها آشكار مىگردد و از عدالت محروم مىشوند» . (56) اجراى امربه معروف و نهى از منكر، حاكميت دين در جامعه را تقويت مىكند و مانع آسيب آن مىشود: يكى از آن جهت كه اين عمل اجتماعى، يك وظيفه و رسالت دينى و از اعمال دينى محسوب مىشود و همين امر كنشگران را در انجام آن تقويت مىكند.تقويت اين عمل باعث مىشود مكانيزم اجتماعى كردن و كنترل اجتماعى جامعه تقويتشود و كاركردهاى مطلوب و مفيد براى نظام اجتماعى دينى داشته باشد.از جهت ديگر، امر به معروف مىبايست از طرف كسانى صورت گيرد كه عمل آنها براساس محتواى معروف و متناسب با آن شكل گرفته باشد و نيز خود در عمل نيز همگون با نهى از منكر عمل كنند.با توجه به اينكه در نظام اجتماعى دينى همه موظف به امر به معروف و نهى از منكر هستند و نيز همه مىبايست عملا متناسب با محتواى آن عمل كنند، خودبه خودزمينه بروزكجروى درجامعه بهحداقلممكن مىرسد. 2- آزادى و تسامح در انجام تكاليف از منظر على عليه السلام «دين» در كليتش به تمام اين ابعاد توجه كرده است، اما براى تحقق آن در عينيت جامعه، مىبايستبه موانع آن نيز توجه داشت.روح منفعتطلبى و زيادهخواهى هر انسانى به دنبال آن است كه بايدها و نبايدها را بر اساس تمايلات خود تفسير كند.اين ويژگى در بدو امر، خصوصيت طبيعى قلمداد مىشود، اما وقتى با ساير موارد به صورت نظاموار در نظر گرفته مىشود، به دليل آسيب و يا آسيبهايى كه به ساير بخشها وارد مىكند، نيازمند كنترل و جهتدهى است.به همين سبب على عليه السلام متذكر مىشوند كه در انجام الزامات و هنجارهاى دينى نبايد به خود آزادى داد و در انجام تكاليف و فرايض با سستى و تساهل و يا ناديده گرفتن و تسامح برخورد نمود، بلكه مىبايست آنچه از ناحيه دين به عنوان باورها، ارزشها و هنجارها و مناسك دينى آمده استبه تمامه صورت پذيرد، در غير اينصورت تسامح وتساهل در اين تكاليف موجب آسيب به ساير بخشها مىگردد. مواردى كه امكان چشمپوشى و آسانگيرى وجود داشته، توسط خود دين پيشبينى شده و به همين علت، دين «سمحه و سهله» مىشود، اما اين ويژگى نبايد بهانهاى شود براى آن كه مؤمنان به «حداقلها» در ظرف ذهن و عين رضايت دهند. (57) چنانكه رضايتبه حداقلها موجب چشمپوشى از تكاليف دينى و در نتيجه «عصيان» خدا مىگردد. «به خود بيش از حد آزادى مدهيد كه اين شما را به ستمگرى مىكشاند، و آنقدر هم مداهنه و سستى نورزيد كه سستى شما را به معصيت مىكشاند.اى بندگان خدا! آن كس كه نسبتبه خود از همه چيز خيرخواهتر است در برابر خداوند از همه مطيعتر خواهد بود، و آن كس كه خويشتن را بيشتر مىفريبد، گناه كارترين مردم در برابر خداست..» . (58) اين فرمانبردارى طيف گستردهاى از تكاليف را در بر مىگيرد.از سهلترين آن شروع و تا دشوارترين آن را پوشش مىدهد.اگر شركت در جهاد دشوارترين تكليف دينى نباشد، قطعا يكى از دشوارترينهاست; زيرا چه بسا در ميدان كار و زار، جان آدمى كه مهمترين سرمايه اوست از دستبرود.اما على عليه السلام با اين تكليف دشوار و پيچيده برخوردى بسيار آرام، ملايم و از روى شوق و عشق دارد و حاضر نمىشود با توجيهات دنياپرستى خود و يا ديگران را بفريبد; زيرا سستى ورزيدن در انجام اين تكليف موجب دورى و فاصله ازخدا مىشود.و چون شركت در جهاد و كشتن و كشته شدن در راه خدا به معناى انجام تكليف و واجب و يكى از مناسك دينى است و در نتيجه نزديك شدن به خدا و رضايت او را به دنبال دارد، شيرين و لذتبخش مىشود و در زمره بهترينها قرار مىگيرد. «بهترين مرگها كشته شدن در راه خداست.سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در اختيار اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ در بستر در غير طاعت پروردگار.گويا مىبينيم كه به هنگام فرار همهمه مىكنيد، همچون صدايى كه از سوسماران به هنگام ازدحامشان به وجود مىآيد، نه قادر به گرفتن حقى هستيد و نه جلوگيرى از ظلم و ستم، اين شما و اين راه راست، نجات براى كسى است كه خود را به ميدان افكنده و هلاكت و بدبختى از آن كسى است كه كندى ورزد و توقف كند» . (59) 3- صفات ناپسند اخلاقى و عدم التزام به هنجارها بديهى است كه در يك جامعه دينى، روابط اجتماعى نيز مىبايستبر اساس هنجارهاى دينى صورت پذيرد تا در پرتو التزام بدانها ضمن تامين خوشايندى و رضايت كنشگران، آنها را به سمتسعادت و كمال رهنمون شود.برخى از قالبها و الگوهاى عمل با هنجارهاى دينى ناسازگار است كه از منظر «دين» كجروى قلمداد مىگردد و به ينيتيافتن اسلام در جامعه آسيب مىرساند.ناگفته پيداست كه چه بسا در مواردى اين رفتارهاى نابهنجار موجبات رضايت و خوشنودى كجروان را فراهم كند.در اين خصوص موارد متعددى وجود دارد كه بعضى از آنها به عنوان نمونه ذكر مىگردد.از جمله «دروغ» و خلاف واقع سخن گفتن است، كه ابتدايىترين اثر اجتماعى دروغ آن است كه امنيت مخاطب را به خطر مىاندازد و او نمىتواند به گفتهها و ادعاى گوينده اعتماد و اعتقاد پيدا كند.سرپيچى از هنجار سخن گفتن - كه همانا راستگويى است - موجب سلب اطمينان مخاطب نسبتبه متكلم مىشود، ايمان گوينده را نشانه مىرود و آن را از ميان مىبرد. (60) يكى ديگر از آفتهاى ديندارى، دروغ در جهتگيرى كنشهاست.ظاهر امر چنين است كه عمل به سوى خدا جهتگيرى شده، اما در اصل و باطن جهتگيرى براى غير خداست كه در اينصورت نيز «ريا» يعنى نقطه مقابل ايمان تحقق مىپذيرد. از جمله موارد ديگر «حسد ورزيدن» به ديگران است.چه بسا حسد باعثشود كه اعضا در مقابل يكديگر و در مسير راههاى زندگى، موانعى ايجاد كنند و به جاى آنكه تعامل آنها صورت تعاون و همكارى به خود بگيرد، رنگ و بوى تخاصم و ممانعت داشته باشد.شكل پيشرفته حسد ممكن است در كينهتوزى و دشمنى خود را نشان دهد. (61) به طور كلى، مواردى از كجروى كه در تعاملهاى اجتماعى موجب ناديده گرفتن حقوق ديگران شود، «ظلم» به حساب مىآيد; مفهومى كه طيف گستردهاى از كنشها را شامل مىشود.هر چند ممكن است ظلم به عنوان يك عمل فردى - ظلم به خود - صورت پذيرد و تحقق يابد، اما در اينجا مقصود آن شكلى است كه حقوق ديگران ناديده گرفته شود.خاستگاه و منشا پيدايش همه اين آفتها و كجروىها، ناديده گرفتن الزامهاى دينى و به جاى آن تبيعت از هوا و هوسهاى خود است (62) ، كه ريشه در خلق و خوى شيطانى دارد; چيرگى و غلبه هواها و هوسها و تمايلات شخصى كه موجب مىشود اعضاى جامعه هنجارهاى دينى (63) را ناديده گرفته و بر اساس ميل خود راه بپيمايند. يكى ديگر از آفتهاى دين كه بر تعاملات اجتماعى اعضاى جامعه تاثير بسزايى دارد، تفسيرهاى نادرست از كنشهاى ديگران و «سوء ظن» (64) نسبتبدانهاست كه در صورت بروز چنين حالتى، معتقدات دينى اعضاى جامعه با آسيب روبرو مىگردد; زيرا بر اساس آموزههاى دينى نمىتوان و نبايد تفسيرهاى نادرست از اعمال و رفتار ديگر اعضاى جامعه داشت، بلكه مىبايست همواره رفتار آنان را در يك قالب و الگوى مقبول و متناسب با اخلاق و هنجارهاى دينى تفسير و تعبير نمود.اگر «مفسر» دچار سوء ظن باشد، به ناچار كنشهاى كنشگران را بر اساس آن قالب و گرايش ذهنى خود تفسير مىكند و بر اساس آن تفسير، كنش خود را به سمت آنان جهتگيرى مىنمايد. طبعا در چنين فضايى ارتباطات انسانى و تعاملات اعضاى از شكل هنجارى خارج شده و رنگ و بوى خصومت و ستيرهجويى بىهنجارى، هرج و مرج و....پيدا مىكند.در همه اين موارد ناديدهگرفتن هنجارهاى دينى در تنظيم كنشهاى اجتماعى باعث مىشود انسجام و همبستگى اجتماعى اعضاى جامعه دستخوش آسيب گردد و همواره خصومتها عامل اصلى و مركزى شناخت و تفسير كنشها و تنظيم روابط اجتماعى گردد. 4- دنياگرايى و غفلت از مرگ يكى از ضروريات حيات بشرى، زندگى در «دنيا» به عنوان بخشى از آن حيات و زندگى مستمر است; زيرا اسلام حيات بشرى را از دو مجموعه كه به لحاظ شكلى و ظاهرى از يكديگر متمايز هستند و در عين حال در راستاى يكديگرند مىداند.تاثير و تاثر اين دو بخش لوازمى را در باورها ايجاد مىكند و همين امر به سطح هنجارها كشيده مىشود. بنابراين، باورهاى ذهنى و قالبهاى عمل مىبايستبه گونهاى شكل گيرد كه متناسب با آن باور اصولى و بنيادى باشد.بر همين اساس، «دنياگرايى» به معناى دلبستگى و سرسپردگى به دنيا مذموم شناخته مىشود; زيرا باعث فراموشى آخرت مىگردد.على عليه السلام دو وضعيت در دو سر يك محور به تصوير مىكشند كه نزديك شدن به يك سر محور به معناى دورى از سر ديگر است. (65) بنابراين، دنياگرايى باعث فراموشى و غفلت از آخرت مىشود و اين غفلت در شكلگيرى قالبهاى ذهنى، تعريف ارزشها و هنجارهاى عمل مؤثر مىافتد.چنانكه در دورههاى مختلف تاريخ، خصوصا دوران خود آن بزرگوار، دنياگرايى برخى عناصر تاثير زايدالوصفى در كنشهاى اجتماعى آنان داشته است (66) كه از پيمان شكنى تا كفر و خروج از دين را شامل مىشد.براى آن كه دنياگرايى سيطره و سلطه خود را بر كفار و ايدهها و سپس بر اعمال مؤمنان نيفكند بايد از اهرمهاى مختلف استفاده كرد و باورهاى اصولى را يادآور شد.يكى از باورها «ياد مرگ» است; مرگ به عنوان پايان زندگى دنيوى و عدم قدرت و امكان براى آدمى در جهت تبعيت عملى از هنجارهاى دينى.تاكيد بر يادآورى مرگ و نهى از غفلت از مرگ، خود بهترين مكانيزم اجتماعى براى پيشگيرى از كجروىها و دنياگرايى است; چه آنكه ياد مرگ انسان را به ياد پاداشها و مجازاتهاى پس از مرگ مىاندازد.اين يادآورى پاداشها و مجازاتها عاملى مىشود براى تنظيم رفتارها بر اساس هنجارهاى دينى و بازدارنده از كجروىهاى دينى.همچنان كه اهرم پاداش و تنبيه در تنظيم زندگى روزمره افراد تاثير قابل توجهى دارد. (67) 5- استفاده از روشهاى نادرستناگفته پيداست كه دغدغه خاطر هر مسلمان متعهدى، راهنمايى بشر و نوع انسانها به سوى فلاح، رستگارى و سعادت است.اين وظيفه در خصوص حفظ ايمان مسلمانان دو چندان مىشود; زيرا متفكر مسلمان خود را مسؤول ديندارى مسلمين مىداند و هر آنچه كه به ديندارى مسلمين، خواه در ذهن و خواه در عين، آسيب برساند، آفت مىداند و تلاش مىكند با آن به مبارزه برخيزد. عوامل انحراف ذهنى گاه به موضوعات برمىگردد; زيرا ممكن استبرخى مجموعههاى معرفتى باعث كجروى ذهنى شود و گاه به روشها بر مىگردد; چه آنكه ممكن استيك مجموعه معرفتى خود زمينه سعادت باشد، اما اگر از روش خاص آن علم به فراگيرى پرداخته نشود آفاتى را به دنبال خواهد داشت. على عليه السلام به هر دو زمينه اشاره مىفرمايند و تلاش مىكنند تا اطلاعات لازم را براى شناخت آفتها در اختيار مؤمنان قرار دهند. به همين جهت از تعليم و تعلم برخى از اين مجموعههاى معرفتى كه آميخته با اطلاعات و معلومات غيرواقعى و خرافى است (68) برحذر مىنمايند و نجوم (69) ، كهانت و سحر را از آن جمله مىدانند; (70) زيرا در كهانت و سحر و جادو منفعتى كه نياز بشر باشد وجود ندارد و بالعكس آويزهاى مىشود براى ترويجخرافات و نابسامانىهاى اجتماعى و فرهنگى كه خود وحدت و يكپارچگى نظام را به علت تعدد و تكثر باورها و عقايد، مورد تاخت و تاز قرار مىدهد وبه جاى باور و ايمان به آفريننده يكتا و قدرت لايزال، كفر را جانشين مىكند. به لحاظ روششناختى مىتوان چنين اظهار داشت كه در اصول و معارف دينى مىبايست از اصول بديهى و كاملا يقينى استفاده كرد و از ظن و گمانهزنى و شك و ترديد (71) ، شبههسازى و يا ورود به شبهات (72) تفسير به راى و تحليلهاى ذهنى و شخصى غيرمبتنى بر اصول بديهى (73) ، و جدل (74) در مباحث دينى پرهيز كرد. 6- عدم حضور فعال عالمان و دانشمندان در يك نظام پويا، لازم استبراى حفظ كارآيى و افزايش آن، تقسيم كارهاى رسمى و غيررسمى صورت گيرد و نهادها و مؤسسات، سازمانها و گروههاى اجتماعى هر يك به نوبه خود، نقش خود را ايفا نمايند.از جمله مىتوان به نقش عالمان و دانشمندان توجه نمود.مهمترين نقشى كه براى عالمان و دانشمندان متصور است آن است كه در علمآموزى فعالانه برخورد كنند و حضور جدى داشته باشند. (75) وقتى فضاى روابط انسانى بين عالم و دانشمند و پرسشگر و دانشجو، جايگاه خود را بيابد، علمآموزى فراگير مىشود و ميل به پرسشگرى از دانشمندان تقويت مىشود.اما اگر اخلاق و هنجارهاى حاكم رعايت نگردد، دانشجويان و طالبان علم به سراغ اهل علم نمىآيند.در اين صورت است كه نيازمندان علمى با مجهولات خود باقى مىمانند و جهل و نادانى بر آنها مستولى مىگردد.حال اگر اين مجهولات مربوط به حوزه دين باشد، آنگاه تاثير آن دو چندان مىشود; زيرا آنها نمىتوانند رفتارهاى خود را با هنجارهاى دينى مطابق سازند و افرادى همنوا با دين شوند، و اصولا آنها نسبتبه هنجارهاى دينى اطلاعات لازم و كافى ندارند تا رفتارهاى خود را با آن همنوا سازند و از اين خطرناكتر وقتى است كه همين پرسشگران به جاى مراجعه به دانشمندان و اهل علم متخصص و با كفايت، به كسانى كه صلاحيت لازم را ندارند، روى آورند و همين امر باعث پيدايش هرج و مرجها شود و دين آنها به مخاطره افتد. چه بسا عدم استقبال طالبان علم از اهل علم، به دليل عدم به كارگيرى علم از طرف اهل آن باشد; يعنى «عالم علمش را ضايع» كند و به كار نبندد.اين امر موجب مىشود كه جاهلان و طالبان، از علمآموزى استقبال نكنند; زيرا الگوهاى رفتارى اهل علم و متفكران براى آنها جذابيت لازم را نداشته است.آفت ديگرى كه براى اهل علم متصور است، دين فروشى آنان است; يعنى براى كسب منافع دنيوى و امتيازات اجتماعى، خشنودى و خرسندى دستگاه حاكمه و يا توده مردم، هورا كشيدنها و...دين خود را با دنيا معاوضه (76) و اسباب انحراف را براى توده مردم فراهم كنند.چه آنكه به طور عادى و طبيعى انديشمندان و متفكران در ساخت اجتماعى از منزلتهاى اجتماعى قابل قبولى برخوردار هستند. 7- زيادهروى در دوستى و دشمنى گروههاى اجتماعى در سطح كلان از دو ويژگى عمومى برخوردارند: يكى از آن ويژگىها عوامل همبستگى اعضا به يكديگر و انسجام آنهاست كه موجب پيدايش وحدت و يك كل يكپارچه است.ويژگى ديگر، حكايت از تفكيك و تمايز در گروه دارد، اما تمايز و تفكيكى كه موجب از بين رفتن وحدت و انسجام نمىگردد، بلكه در حفظ و بقاى آن انسجام مؤثر است.عامل وحدتبخش وجود باورها، ارزشها و هنجارهاى مشترك و حاكم بر گروه است و در پرتو همين عامل مشترك است كه «خودى» و «غيرخودى» شكل مىگيرد و عامل تفكيك و تمايز وجود موقعيتهاى متعدد و در پرتو آن تعدد نقشها و منزلتهاست. شكلگيرى گروههاى رسمى همواره با اين تفكيك و تمايز همراه است.هم تفكيك و هم سازماندهى موقعيتها و نيز اعطاى امتيازها و منزلتها مىبايستبر اساس الگوى ارائه شده از باورها و ارزشها و هنجارهاى آن گروه باشد طبعا هر يك از اين عوامل اگر در جايگاه خود قرار نگيرد، ممكن است پيامدهاى اجتماعى ناگوارى براى گروه به دنبال داشته باشد.نظامهاى اجتماعى دينى نيز بر اساس همين الگو، داراى ساختار خاص خود و مبتنى بر باورها و عقايد دربرگيرنده موقعيتهاى متعددى است كه شكل رسمى دارد و به همان ميزان از امتيازهاى رسمى برخوردار است. صوصيتبارز نظامهاى دينى سلطه كاريزمايى رهبران است كه در قالبهاى رسمى نمىگنجد و به همين دليل است كه در بعضى موارد با زيادهروىها و يا كاستىها همراه مىشود.على عليه السلام دراينباره اظهار مىفرمايند كه هم كسانى كه در دوستى به من جنبه افراط در پيش گرفتند به انحراف كشيده شدند و دين آنها به خطر افتاد و هم آنان كه در خصومت و دشمنى با من زيادهروى كردند. (77) على عليه السلام خود شاخص و ميزان براى همنوايى و بهنجارى و كجروى مىباشند.كسانى كه جايگاه و منزلت او را شناختند و بدان التزام عملى پيدا كردند همنوا و آنان كه جايگاه و منزلت او را نشناختند و دچار افراط و تفريط شدند كجرواند و ناگفته پيداست كه صرف وجود گروههاى كجرو و ناهمنوا با هنجارهاى دينى، عاملى در تضعيف حاكميت دين در جامعه است.به علاوه، براساس آموزههاى دينى موقعيت امامت و رهبرى جامعه با اصل دين گره خورده و ناديده گرفتن اين موقعيت و هنجارهاى مرتبط با آن، حاكميت دين در عرصه جامعه را با مشكلات و مسائل ساختارى روبهرو مىسازد و در نتيجه باعث مىشود كه دين جلوه تمام عيار خود را بر عرصه اجتماع نداشته باشد. 8- فقر انسان براى ادامه حيات و زندگى نيازمندىهايى دارد كه مىبايست تامين شود. از جمله مهمترين نيازهاى بشر، تامين خوراك، پوشاك، مسكن و مانند آن است.تامين اين نيازها در يك فرايند مبادلات اجتماعى صورت مىگيرد.هر يك از اعضاى جامعه كه توان مشاركت در مبادلات را نداشته باشد به طور متعارف در تامين نيازمندىها عاجز خواهد بود.درآمد اقتصادى يكى از ابزارهاى مهم براى تامين مايحتاج است.تامين ضروريات اوليه به كمك ابزارها و وسايل مشروع و مقبول يكى از شرايط بهنجار است.در غير اينصورت، چه بسا براى تامين مايحتاج اوليه - اگر از راهها و امكانات مشروع امكانپذير نشد - از راهها و وسايل غيرمشروع بهره جويد كه در اين صورت كجروى صورت گرفته است.هرچند ممكن است در زمينههاى ديگر بهنجار باشد و با هنجارهاى جامعه همنوايى كند، اما تامين مايحتاج از راههاى مخالف هنجارهاى جامعه به دليل فقر و نيازمندى كجروى مىباشد و همانطور كه بارها بيان شده ميزان بروز كجروىها با حاكميت دين در جامعه ارتباط مستقيم دارد و كجروى نسبتبه هنجارهاى دينى با ديندارى و تحقق دين در عينيت جامعه در تعارض است. «فرزندم از فقر بر تو مىترسم، از آن به خدا پناه ببر! چرا كه فقر دين انسان را ناقص و عقل و انديشه او را مشوش و مردم را نسبتبه او و او رانسبتبه مردم بدبين مىسازد» . (78) در اين كلام مولا اين نكته نيز وجود دارد كه در صورت بروز فقر در زندگى، علاوه بر آنكه فكر و ذهن شخص فقير درگير در موضوعاتى مىشود كه او را از انجام وظايف و تكاليف دينى باز مىدارد، احتمال گرايش به سمت كجروىها افزايش مىيابد.به علاوه آنكه خواه و ناخواه ارزيابى ديگر اعضاى جامعه درباره عضو فقير صورت مىگيرد و منزلت اجتماعى او را اندازهگيرى مىكنند و از آنجا كه در منزلت اجتماعى ميزان بهرهمندى اعضاء جامعه از منابع كمياب - قدرت، ثروت و احترام - تاثير مستقيم دارد، موجب نقصان منزلت اجتماعى مىشود.همين توجهات به جوانب پديده، عامل فشار و الزامى است كه فقير راه حلهاى مشروع براى رهائى از اين نقيصه را دنبال كرده و به سوى كار و كوشش و تلاش بيشتر روى آورد. پی نوشتها:43- همان، ج 2، ص 147 44- البته اين شكل كشتن و كشتهشدن، خداخواهانه است كه در ادبيات دينى «جهاد» و «شهادت» نامگذارى شده و از ارزش والايى برخوردار است. 45- ناصر مكارم شيرازى، پيشين، ج 2، ص 95 46- همان، ج 1، ص 163 47- كلينى، الكافى، جلد 5، ص 8 و نيز ر.ك.به: نهجالبلاغه، خطبه 110، ص 163 48- محمدباقر مجلسى، پيشين، جلد 2، باب 16، ص 117، روايت 19 49- براى روشن شدن علت اختلاف و گونههاى آن، ر.ك.به: علامه محمدتقى جعفرى، ، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، خطبه 18 50- ر.ك.به: نهجالبلاغه، خ 14 51- «قالوا انما نحن مصلحون» (بقره: 11) 52- ناصر مكارم شيرازى، پيشين، ج 2، ص 350 و 351 53- نهج البلاغه، خطبه 129، ص 187 54- نهجالبلاغه، حكمت 373، ص 541 55- نهجالبلاغه، حكمت، 375، ص 543 56- ناصر مكارم شيرازى، پيشين، ج 1، ص 117 57- ر.ك.به: نهجالبلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، ص 299- 298 58- ناصر مكارم شيرازى، پيشين، ج 1، ص 213 59- همان، ج 2، ص 95 60- ر.ك.به: نهجالبلاغه، خطبه 86، ص 116 61- ر.ك.به: نهجالبلاغه، خطبه 86، ص 116 62- ر.ك.به: نهجالبلاغه، كلام 50، ص 88 63- غررالحكم و دررالكلم، ص 64 64- همان، ص 263 65- نهجالبلاغه، حكمت 103، ص 486 66- همان، خطبه 3، ص 49 67- براى اطلاع بيشتر در اين زمينه، ر.ك.به: كتابهاى نظريههاى جامعهشناسى 68- علىابن ميثم بحرانى، المصباح (شرح الكبير)، چاپخانه خدمات چاپى - چاپ دوم، 1404 ق.، ص 216 69- طبعا منظور از نجوم علم ستارهشناسى و كيهانشناسى كه حالات زمين و رخدادهاى طبيعى را بحث و بررسى مىكند نيست، بلكه بهرهگيرىهاى ناشايستبراى پيشگويى احوال آدميان مورنظر است كه بازگشتبه سحر و جادو دارد. 70- نهجالبلاغه، كلام 79، ص 105 71- ر.ك.به: غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، چاپ اول، ص 62 و 65 و 71 72- ر.ك.به: نهجالبلاغه، وصيتبه امام حسن محبتبى. 73- ر.ك.به: همان، خطبه 86، ص 119 74- ر.ك.به: همان، حكمت 31، ص 473 75- ر.ك.به: همان، حكمت 372، ص 541 76- ر.ك.به: غررالحكم، ص 48، ص 241 77- نهجالبلاغه، كلام 127، ص 184. 78- ناصر مكارم شيرازى، پيشين، ج 3، ص 345 منبع: فصلنامه علمی تخصصی معرفت/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]
صفحات پیشنهادی
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2)
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2) نويسنده:فاضل حسامى نهاد حكومتنهاد سياست و حكومت در هر جامعهاى مطابق با باورها و ارزشهاى آن جامعه شكل مىگيرد.از جمله مؤلفههاى موجود ...
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2) نويسنده:فاضل حسامى نهاد حكومتنهاد سياست و حكومت در هر جامعهاى مطابق با باورها و ارزشهاى آن جامعه شكل مىگيرد.از جمله مؤلفههاى موجود ...
چند ترفند ویندوزی به همراه 60 مقاله دیگر
چند ترفند ویندوزی به همراه 60 مقاله دیگر- دين پژوهي آيت شجاعت بر ساحل صحيفه ... هدایت قسمت اول آسيبشناسى دين در سيره علوى 2 آسيبشناسى دين در سيره علوى 1 ...
چند ترفند ویندوزی به همراه 60 مقاله دیگر- دين پژوهي آيت شجاعت بر ساحل صحيفه ... هدایت قسمت اول آسيبشناسى دين در سيره علوى 2 آسيبشناسى دين در سيره علوى 1 ...
مباحث تخصصی عالمان دینی در جامعه مطرح نشود
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2) در چنين جامعهاى ساختار سياسى با همان ويژگىهاى پيشبينى شده در دين طراحى مىشود. ... و يا ارزشها و الگوهاى خاص دينشناسى ...
آسيبشناسى دين در سيره علوى(2) در چنين جامعهاى ساختار سياسى با همان ويژگىهاى پيشبينى شده در دين طراحى مىشود. ... و يا ارزشها و الگوهاى خاص دينشناسى ...
آسيب شناسي فرهنگ عاشورا و راهبردهاي عاشوراپژوهي
آسيب شناسي فرهنگ عاشورا و راهبردهاي عاشوراپژوهي نويسنده:عليرضا مزروعي فرهنگ عاشورا، فرهنگي برخاسته از متن قرآن كريم و سيره اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است. ... شدن، جهاد و فداكاري همه جانبه، قرباني كردن خود در راه احياء دين، آميختن عرفان با حماسه و جهاد .... آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري نمي گردد.2- انما خرجت ...
آسيب شناسي فرهنگ عاشورا و راهبردهاي عاشوراپژوهي نويسنده:عليرضا مزروعي فرهنگ عاشورا، فرهنگي برخاسته از متن قرآن كريم و سيره اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است. ... شدن، جهاد و فداكاري همه جانبه، قرباني كردن خود در راه احياء دين، آميختن عرفان با حماسه و جهاد .... آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري نمي گردد.2- انما خرجت ...
تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(2)
تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(2) بايسته هاي تربيت اجتماعي نوجوانان : از سيره و گفتار اميرمؤمنان علي .... چرا كه در عمل، اين مؤمنان هستند كه بارِ حمايت از دين و حاكميت آن را به دوش مي كشند. ... آسيب شناسي تربيت اجتماعي نوجوانان : تنها شناخت حقيقت صحيح، كافي نيست؛ بلكه شناسايي آفت ها و موانع راه، از اهميت فراواني برخوردار است.
تربيت اجتماعي از ديدگاه علوي(2) بايسته هاي تربيت اجتماعي نوجوانان : از سيره و گفتار اميرمؤمنان علي .... چرا كه در عمل، اين مؤمنان هستند كه بارِ حمايت از دين و حاكميت آن را به دوش مي كشند. ... آسيب شناسي تربيت اجتماعي نوجوانان : تنها شناخت حقيقت صحيح، كافي نيست؛ بلكه شناسايي آفت ها و موانع راه، از اهميت فراواني برخوردار است.
آسيبشناسي اركان انقلاب اسلامي (4)
آسيبشناسي اركان انقلاب اسلامي (4) آسيب هاي تأخيري سير تكاملي انقلاب ... 2 ـ وابستگياقتصادي كه درطولاني مدت وابستگيدرساير زمينههارا نيزبهدنبالدارد. ... 19 ـ التقاط معارف ديني و القائات غربي (تفكرات غيرديني را به رنگ دين آراستن). .... و مرموز سياسي امروز، شناختِ عميق انديشهها و سيره و سياسي امام خميني(ره) و حضرت ...
آسيبشناسي اركان انقلاب اسلامي (4) آسيب هاي تأخيري سير تكاملي انقلاب ... 2 ـ وابستگياقتصادي كه درطولاني مدت وابستگيدرساير زمينههارا نيزبهدنبالدارد. ... 19 ـ التقاط معارف ديني و القائات غربي (تفكرات غيرديني را به رنگ دين آراستن). .... و مرموز سياسي امروز، شناختِ عميق انديشهها و سيره و سياسي امام خميني(ره) و حضرت ...
پژوهش نامه ي دين و مطالعات اجتماعي (3)
2) سپهر، محمد علي، چيستي وحدت اجتماعي و اهداف آن، انديشه ي حوزه، ش69. ... 10) پروين، فرهاد، حقوق شهروندي در سيره ي نبوي و در حقوق ايران، انديشه ي حوزه ش 72. .... خسروپناه، عبدالحسين (1380)، جامعه ي علوي در نهج البلاغه، قم، مرکز مطالعات و پژوهش هاي ... خسروپناه، عبدالحسين (1384)، آسيب شناسي جامعه ي ديني، قم، دفتر نشر معارف و ...
2) سپهر، محمد علي، چيستي وحدت اجتماعي و اهداف آن، انديشه ي حوزه، ش69. ... 10) پروين، فرهاد، حقوق شهروندي در سيره ي نبوي و در حقوق ايران، انديشه ي حوزه ش 72. .... خسروپناه، عبدالحسين (1380)، جامعه ي علوي در نهج البلاغه، قم، مرکز مطالعات و پژوهش هاي ... خسروپناه، عبدالحسين (1384)، آسيب شناسي جامعه ي ديني، قم، دفتر نشر معارف و ...
انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى (2)
انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى (2)-انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى (2) ... زشت و نفسانى، از آنجا ناشى شده که مخالفان حکومت علوى با توجه به شناختى ک. ... این، بیعتى عمومى است که هر کس از آن سر باز زند، از دین اسلام سر باز زده و راه ..... آسيبشناسي زمامداران از منظر امام علي(ع) (1) ... زیارت امیرالمؤمنین(ع) در سیره معصومین(ع) ...
انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى (2)-انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى (2) ... زشت و نفسانى، از آنجا ناشى شده که مخالفان حکومت علوى با توجه به شناختى ک. ... این، بیعتى عمومى است که هر کس از آن سر باز زند، از دین اسلام سر باز زده و راه ..... آسيبشناسي زمامداران از منظر امام علي(ع) (1) ... زیارت امیرالمؤمنین(ع) در سیره معصومین(ع) ...
استاد حوزه و دانشگاه : انقلاب اسلامي مقدمه ظهور امام زمان است
وي گفت :رسالت حوزه هاي علميه درك صحيح دين و ابلاغ آن به مردم است و براي اين ... را از مهمترين ويژگيهاي يك عالم برشمرد و بيان داشت: امروز سيره علمي و عملي علما ... آسيب شناسي تاريخ نگاري انقلاب اسلامي در پرتو نهضت مشروطه (2)-آسيب شناسي ... علي علوي سيستاني(1) نهضت مشروطه؛ مقدمه تاريخي انقلاب اسلامي پديده هاي تاريخي .
وي گفت :رسالت حوزه هاي علميه درك صحيح دين و ابلاغ آن به مردم است و براي اين ... را از مهمترين ويژگيهاي يك عالم برشمرد و بيان داشت: امروز سيره علمي و عملي علما ... آسيب شناسي تاريخ نگاري انقلاب اسلامي در پرتو نهضت مشروطه (2)-آسيب شناسي ... علي علوي سيستاني(1) نهضت مشروطه؛ مقدمه تاريخي انقلاب اسلامي پديده هاي تاريخي .
حق و مصلحت در سيرۀ علوي
حق و مصلحت در سيرۀ علوي نويسنده:ظاهر حبيبي منبع: اختصاصی راسخون چكيده بي ... سر شار از ارزشهاي ديني است ، زيرا در سيره آن حضرت همراه با احياي فرهنگ قرآني وسنت ن. ... (2)شهيد مطهري ميگويد: معناي سيره : سيره در زبان عربي ازماده «سير» است سير ... (3)حق: واژه «حق» از لحاظ معنا شناسي به معناي ثابت ، ضدباطل وموافقت است چنانچه ...
حق و مصلحت در سيرۀ علوي نويسنده:ظاهر حبيبي منبع: اختصاصی راسخون چكيده بي ... سر شار از ارزشهاي ديني است ، زيرا در سيره آن حضرت همراه با احياي فرهنگ قرآني وسنت ن. ... (2)شهيد مطهري ميگويد: معناي سيره : سيره در زبان عربي ازماده «سير» است سير ... (3)حق: واژه «حق» از لحاظ معنا شناسي به معناي ثابت ، ضدباطل وموافقت است چنانچه ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها