محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853984843
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 ديدگاه اسلام دربارة جنگ و دفاع اسلام دين منطق و استدلال است. بشر را به صلح وصفا تعاون و برادري دعوت ميكند و با هر گونه عامل تفرقه افكني و جداسازي انسانها مبارزه ميكند و همة انسانها را از يك مبدأ و اعضاي يك پيكر ميداند. در اين زمينه آيات بسياري در قرآن كريم به چشم ميخورد كه اكنون به چند نمونة آن اشاره ميكنيم: در سورة انبياء ميفرمايد: « و اي رسول ما تو را نفرستاديم مگر آنكه رحمت برا ي عالميان باشي.»34 در جاي ديگر ميفرمايد: « خدا هر كس را كه از پي رضا و خشنودي او راه سلامت پويد بدان كتاب هدايت كند.»35 و نيز ميفرمايد: « همانا خدا (خلق را ) به عدل و احسان فرمان ميدهد و به بذل و بخشش به خويشاوندان امر ميكند واز كارهاي زشت و ظلم نهي ميكند.»36 و در سورة نساء فرموده است : « اي مردم، بترسيد از پروردگار خود آن خدايي كه همةشما را از يك تن آفريد و هم از آن جفت او را خلق كرد.»37 بنابراين، در آيات ياد شده پروردگار متعال عوامل اصلي و اساسي وحدت و اتفاق را متذكر ميشود كه خالق انسانها يكي است و مبدأ هستي نيز يكتاست، و انسانها را از پيكر واحد آفريده، و نظام واحدي بر كل جهان حاكم است، و عوامل اصلي و واقعي وحدت و يگانگي انسانها نيز همين است، نه آن عوامل خيالي و عرضي كه بشر در مخيّله خود ميبافد از قبيل وطن و مليت و نژاد و غيره؛ و انسان را بر مبناي مفاهيم جوهري و اصيل به زندگي توأم با صلح و سلامتي و امنيت دعوت ميكند.38 همچنين انسانها را به اطاعت از مقررات الهي، كه متضمن برنامة صحيح تربيت بشر و دستورالعمل جامع زندگي است، فرا ميخواند.39 و آيين الهي را موافق با فطرت انسان بشمار ميآورد.40 اسلام هرگز يك نظام نظري خشك نبوده، بلكه با واقعيات انطباق و هماهنگي دارد و براي نظام هستي، بويژه آفرينش انسان انگيزه و فلسفه بيان ميكند؛ ميفرمايدآيا انديشه نميكنند كه خداوند براي انسان آسمان و زمين را مسخره كرده41، هر چه در كرةخاكي هست برا ي استفادةحياتي شما آفريدهايم.42 و براي راهنمايي و رسيدن به كمال نهايي ناموس تكويني و قوانين تشريعي و تربيتي فراهم ساخته 43، و همزمان با اين برنامهها به انسانها اخطار نموده كه افرادي طغيانگر براي سد راه حق و به تباهي كشيدن حيات بشر دست به فساد زده، ايجاد اختلاف ميكنند، اينها كساني هستند كه خود را بينياز تصور ميكنند و به غرور و برتريجويي و تكبر دچارند، اينها براي دستيابي به اهداف شوم خود با حيله و نيرنگ انسانها را به اسارت و اطاعت خود درآورده و ادعاي صلاحيت قيوميّت و ربوبيت بر آنها را دارند 44، و هشدار ميدهند كه انسان آن هنگام كه خود را بينياز از هر چيز تصور ميكند، راه طغيان و فساد را ميجويد و به هر جرمي دست ميزند.45 تا آنجاكه در مقابل مبدأ هستي و فرستادگان او قد علم كرده اعلان بينيازي از خدا و آيين الهي ميكنند.بر اين پايه، هميشه آن گروه از انسانها كه مجرم و فريبكارند و شيطنت ميورزند و به حقوق و حدود انسانها تجاوز ميكنند و به دشمني با پيامبران قيام مينمايند و با هيچ منطق و دليلي هدايت نميشوند، در چنين مواردي است كه جنگ و پيكار از نظر اسلام ضرورت پيدا ميكند و فرمان جهاد صادر ميگردد، تا زورگويان مجرم و شيطان صفتاني كه زندگي بشر را به بازي ميگرفتهاند و به خونريزي و پايمال كردن حقوق ناتوانان و سلطه بر آنها اقدام مينمايند را به عقب راند؛ و در حقيقت اسلام براي حفظ ناموس بشريت از اضمحلال و انحطاط، جنگ و مبارزه را در پيش ميگيرد و مردم را به ميدان رزم و قتال بسيج ميكند، تا تجاوزگران به حقوق و آزادي، انسانها را سر جاي خود بنشانند، و آن را مبارزه در راه خدا (احياي دين و آيين الهي ) به شما رميآورد؛ مبارزهاي كه عدالت و انصاف را د ربين مردم زنده ميگرداند و راه سعادت و خوشبختي و آرمانهاي والاي انساني را در زندگي هموار و آسان ميسازد. و به علاوه اسلام از اين نظر جنگ را در چارچوب قانون روا ميدارد كه به تقليل صدمات جنگي و كاهش آسيبها و لطمات آن پرداخته، و اجازه نميدهد جنگجويان مردم را از هر طرف در كوران آتشي سوزان قرار دهند، يا شكم زنان باردار را شكافند و بر پيرو جوان يا طفل شير خوار ترحمي نياورند، و آب و هوا را مسموم كنند، همانند جنگي كه مدعيان تمدن و طرفداران حقوق بشر لحظه به لحظه ناقوس غم انگيزش را به صدا در ميآورند و دنيا را به صورت كشتي طوفان زدهاي ميسازند. آري، اين جنگي است بر اساس تمدن و پيشرفت علمي قرن حاضر كه فاقد هر گونه فلسفه صحيح و بدور از ارزشهاي والاي انساني است. اما تمدن و فرهنگي كه خداوند براي سعادت انسانها ارزاني داشته، جنگ را فقط در صورتي تجويز ميكند كه تمامي راههاي ديگر مسدود باشد. بنابراين، اسلام جنگ را به عنوان وسيلهاي برا ي استقرار صلح و آرامش و اصلاح واقعي زندگي انسانها به وسيلةآيين الهي پذيرفته است، و نيز به عنوان « في سبيل الله» و برقراري حكومت الله مقرر و مورد تأكيد قرار داده است، نه براي حاكميت قومي يا نژادي، و نه براي استثمار و يغماگري د رجهت منافع فردي يا طبقاتي، بلكه براي نفي هرگونه سلطة غيرالهي بر انسانها. اكنون اين سئوال مطرح ميشود كه آيا مفاد آية شريفة« لا اِكْراهَ في الدِّين» 46 با آياتي كه فرمان جهاد را در بر دارند تناقض ندارد؟ از مطالب گذشته پاسخ اين سئوال روشن است، زيرا خاطرنشان ساختيم كه اسلام جنگ طلب نيست و اينكه جهاد را از جملةوظايف حتمي قرار داده به خاطر عواملي است كه جنگ را تحميل مينمايد و به همين خاطر جنگ و جهاد را براي تحقق اهدافي لازم شمرده است: اسلام به خاطر آزادي عقيدة پيروانش، و تأمين امنيت اعتقادي و اعتصادي و جاني آنان، در مقابل فتنه و آزار و اذيت دشمنان، جهاد را بر پيروانش واجب كرده، زيرا اسلام فتنه را، كه عبارت از فشار و اذيت و تضعيف روحية مسلمانان ميباشد،بالاتر از قتل محسوب نموده است. در حالي كه مسلمان براي حفظ مال و جان و ناموس خود مجاز و موظف به دفاع است، به طريق اولي مصمم به دفاع از عقيده و دينش خواهد بود، زيرا عفيده و دين با اصل حيات و كل هستي او پيوند دارد، بلكه بر اصل حياتش برتري دارد. و علاوه بر اين، در جنگ و قتال انسان يك حيات و زندگي را از دست ميدهد و حيات برتر و توأم با سعادت جاودانه را كسب ميكند. ولي در فتنه كه با تعذيب و انواع شكنجهها آميخته است وقتي عقيده را از دست داد هر دو حيات يعني حيات دنيا و آخرت را باهم از دست خواهد داد. اين نكته نيز روشن است كه مسلمانان از آغاز دعوت اسلام با انواع فتنهها، اذيتها و قتلهاي فجيع از سوي دشمنان مواجه گرديدهاند، كه تا امروز ادامه دارد و نمونههايي از آن را د رقرنهاي اخير در اندلس و فلسطين و جاهاي ديگر ميتوان نام برد، به طوري كه هماكنون در تمام نقاط زمين،مسلمانان مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته و انواع و اقسام فتنهها در جدا كردن آنها از اسلام به كار ميرود. در چنين مواردي است كه اسلام جهاد و جنگ تدافعي را الزامي دانسته تا محيط پيروان خود را از فتنه و سلطه دشمنان آزاد سازد و امنيت و آزادي به معني واقعي برقرار گردد. اسلام پس از آزاد سازي محيط خود از دشمنان و برقراري امنيت به منظور نشر دعوتش و رساندن آن به گوش جهانيان و براي رفع هرگونه مانعي كه دشمنان فراهم ميسازند جنگ را ضروري دانسته است،زيرا آزادي، حق فطري هر انسان است، و اسلام عاليترين نظام و كاملترين برنامة زندگي را مطابق فطرت انسان با تفسير صحيح و منطقي از جهان هستي و زندگي انسان و فلسفة حيات و آفرينش بشر به جهان بشريت ارائه ميدهد و ميخواهد اين نظام كامل و متعالي را كه تضمين كننده سعادت جاودانةبشر است و از جانب خالق انسان تفضّل و ارزاني شده، به تمام انسانها ابلاغ و اهدا نمايد. و بيترديد موانعي از ناحيةدشمنان دين و بشريت در سراسر جهان،كه بر موقعيت پوشالي خود احساس خطر ميكنند، به وجود ميآيد، كه با انواع مكر و حيله و ايجاد فتنه و ترديد در اذهان انسانها و پيروان دربند خود، از نشر دعوت اسلام جلوگيري به عمل آورند.در سورةاعراف دربارة مأموريت جهاني پيامبر عظيمالشأن اسلام ميفرمايد: « (اي رسول ما) به خلق بگو كه من بدون استثنا بر همةجنس بشر رسول خدايم. خدايي كه آسمان و زمين همه ملك اوست.»47 بنابراين، مأموريت پيامبر اكرم (ص) ابلاغ و نشر دعوت جهاني است، و لذا براي برطرف نمودن موانعغ در اين مورد نيز اسلام جهاد را لازم دانسته تا براي تأمين آزادي دعوت خود و از ميان برداشتن نظامهاي طغيانگر فتنه انگيز، گامهاي لازم برداشته شود، كه اين نوع مبارزه نيز در تاريخ دعوت همة پيامبران و رسولان الهي سابقه داشته است. علاوه بر اين، اسلام براي تحقق بخشيدن به نظام الهي خود و تنفيذ و اجراي قوانين و برنامههاي زندگي انسان جهاد را روا ميداند، تا حاكميت خدا د رجوامع بشري برقرار و تثبيت كند و دستگاه جبّاران و نظام طاغوتيان را – كه بر اساس حاكميت و ربوبيت انسان بر انسان استوار است، از ميان بردارد و پس از برقراري نظام اسلامي مردم را آزاد بگذارد. كه ضمن اطاعت از مقررات اجتماعي و اخلاقي و اقتصادي،در زندگي فردي خود بر مبناي عقيدهاي كه به آن معتقدند رفتار نمايند و هرگز گرايش به اسلام به آنان تحميل نشود. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: « و بگو دين حق همان است كه از جانب پروردگار شما آمد، پس هر كه ميخواهد ايمان آورد و هركه ميخواهد كافرشود.» 48 بنابراين اسلام پس از پيكا رو جهاد و برقراري حاكميت الله، هر فردي را كه بخواهد در حوزة حكومت و نظام اسلامي زيست كند و درهمة شئون اجتماعي تابع مقررات اسلام باشد، تحت حمايت خود قرار ميدهد، از آزادي عقيده و حقوق آنان دفاع ميكند، و احترام آنها را محفوظ ميدارد، و خلاصه بايد گفت كه جهاد و شمشير براي تحميل گرايش به اسلام تشريع نشده،بلكه تنها هدف آن تحقق نظام و حاكميت الهي است تا در سايةآن امنيت و آزادي و حقوق بشر تأمين گردد و گروههاي گوناگون – صرف نظر از اختلاف عقايدشان – د رپرتو رحمت الهي زندگي مسالمتآميز داشته باشند. در برنامههايي كه پيامبر اكرم (ص) براي زمامداران وقت ارسال ميفرمود همين مطلب ابلاغ ميشد، و در جنگ مسلمانان با ايران نيز وقتي فرماندة لشكر ايران به امر شاه از فرماندهان سپاه علت و فلسفةحمله و جنگ با ايران را سئوال كرد همين پاسخ را دادندكه، ما به فرمان خدا و رسولش آمدهايم تا بنده هاي خدا را از اسارت بندگان زورگو رها سازيم و به عبادت خداوند و اطاعت از اسلام ارشاد كنيم، ما براي توسعه طلبي يا سلطه جويي خود لشكر كشي نكردهايم . پس نتيجه ميگيريم كه ميان مفاد آيةكريمه « لا اِكْراهَ في الدِّينْ » 49 و آية مباركة « وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعتُمْ مِن قُوَّةٍ» 50 يا آية شريفة « وَ قاتِلُوهُمْ حَتّي لا تَكُونَ فِتْنَةً » 51 ، هيچ گونه منافات يا تناقضي نيست. آغاز و استمرار جنگ و فتنه همواره از سوي دشمنان اسلام بوده است از مطالب گذشته اين واقعيت دوشن شد كه اسلام براي آزادي جهانيان از بوغ سلطة زورگويان، و نجات انسانها از عبوديت غيرالله آمده، تا رابطة فطري و طبيعي انسان را با خالقش در حد اعلا تقويت و استحكام بخشد،و از خضوع بشر در برابر هر نظام موهوم و ساختگي – كه جز تباهي و اسارت در بر ندارد- جلوگيري كند، انسان را به تسليم در مقابل خالق جهان – كه همه هستي در برابر ذات اقدس او خاضع و خاشعند – دعوت نمايد. و به همين لحاظ است كه گسترش اسلام ذاتاً موجب خشم و رعب استثمارگران سلطه جو و مستكبران صاحب زور و زر شده تا بدانجا كه صرف نام و كيان اسلام دشمنانش را ميترشاند و ميآزارد، زيرا منطق متين و جاذبة نيرومندش كه مطابق فطرت انسان است به حدي است كه آنان را به وحشت مياندازد. از اين رو هرگز جباران و زورگويان را با اسلام الفت و مودتي متصور نيست و هميشه در كمين فتنهانگيزي بر عليه اسلام و مسلمانان بوده و هستند. قرآن در اين باره ميفرمايد: « و كافران پيوسته با شما مسلمانان نبرد ميكنند تا آنكه اگر بتوانند – شما را از دين خود برگردانند.» 52 و در جاي ديگر ميفرمايد: « بسياري از اهل كتاب آرزو و ميل آن دارند كه شما را از ايمانتان به كفر برگردانند به سبب حسدي كه بر ايمان شما برند.» 53 و نيز فرموده است: « و هرگز يهود و نصاري از تو راضي و خشنود نخواهند شد مگر آنكه پيروي از آيين آنها كني.» 54 پس، علت اساسي دشمني كافران و اهل كتاب همان عداوت و كينهاي است كه به اسلام و مسلمين دارند، و اين مسئله مطرح نيست كه برهان حقانيت اسلام آنان را قانع نساخته چه اگر مسلمانان حتي نهايت مهر و دوستي را به آنان ابراز كنند باز هم راضي نخواهند شد مگر اينكه پيرو ملت و آيين و نظام و فرهنگ آنها باشند. اين است اصل و پاية بغض و كينهاي كه در هر زمان و مكان نسبت به اسلام نمايان گرديده است، و بر همين اساس است كه يهود و نصاري بر ضد اسلام و مسلمين يورش و هجوم ميآورند و با وجود اختلاف بين نصاري و يهود و حتي اختلاف بين فرق گوناگون آنان و نزاع آنها با ملتهاي ضد دين و ملحد، همواره د رهدف مشترك يعني بسيج نيروهاي ملحد و فاسد بر عليه امت اسلام، اتفاق و اتحاد داشتهاند. آنان در ضديت و مبارزه با امت اسلام هميشه همرنگ و همروش نبوده، بلكه با نيرنگها و توطئههاي گوناگون برخورد نمودهاند. دشمنان اسلام در اوايل ظهور اسلام حماسههاي مسلمانان را در راه دين و عقيده تحت لواي توحيد مشاهده و درك نمودند كه قدرت مقاومت در برابر انسانهاي مؤمن و حقجو را ندارند، لذا تغيير روش دادند به طوري كه در جنگها و حملاتي كه در قرون اخير بر عليه مسلمانان به راه انداختند آن را از صورت جنگ با عقيده و آيين اسلام خارج كردند، و اين فقط به خاطر ترس و وحشت آنان از هيجان مذهبي مسلمين بود و بالأخره جنگ و كينه توزي خود را در زير چتر عوامفريبانة مسائل سياسي و اقتصادي اعمال نمودند. هم اكنون نيز دشمنان امت اسلامي، از صهيونيست جهاني تا امپرياليسم و كمونيسم بينالمللي، دست به دست هم داده تا نيروي قدرتمند عقيده و ايمان را از مسلمين سلب كنند، و چنانچه – خدايي ناكرده- نيرنگ آنان مؤثر افتد و مسلمين بپندارند كه جنگ و دشمني آنان با اسلام نيست، خود را بايد ملامت كنند كه از اخطارهاي مكرر قرآن دربارة دشمنان اسلام روي برتافتهاند و يا حداقل از ياد بردهاند. بنابراين با نگرش به تاريخ نتيجهگيري ميشود عاملي كه احزاب را بر عليه دولت نوپاي مسلمين در مدينه شورانيد و دستههاي جعل احاديث د رسنّت و سيره و تاريخ اسلام را سرپرستي ميكرد از يهود بود، و نيز عوامل پشت پرده، كه فريادهاي ملل اروپا را بر عليه دولت عثماني رهبري ميكرد و به تجزيةسرزمينهاي اسلامي انجاميد، باز هم از يهوديان بود. قدر مسلم دشمني يهود با اسلام در طول تارخ بينظير بوده و قابل انكار نيست، و نيز جنگ صليبي كه دو قرن ادامه يافت و امروز ضديتش با اسلام بُعد جهاني يافته گواه اين مدعاست. البته، اين خصلت پليد يهود در ستيز با حق و دين الهي و ايجاد فتنه و به فساد كشيدن جوامع بشري فقط در برابر اسلام نبوده، بلكه اين جماعت عنود با تمام انبياي الهي و شرايع آنان به مقابله و دشمني برخاستند و جنگ و فتنه برپا كردند، و بسياري از پيغمبران بني اسرائيل را هم كشتند. اينان از همان بدو ظهور موسي(ع) با آن همه آيات و براهين آسماني از حق سرباز زدند و لجاجت ورزيدند، كه قرآن كريم سرگذشت دشمني اين نسل لجوج را بخوبي بيان فرموده و خصلت ضد انساني آنان را به جهانيان معرفي كرده و خطر آنان را گوشزد قرموده است، و به همين دليل يهوديان بارها دست به تحريف قرآن زدند، ولي طرفي نبستند. بنابراين، موقعيت اسلام و مسلمين همواره مورد تهديد وخطر بالقوه و بالفعل بوده و چارهاي جز آمادگي كامل براي جهاد و دفاع نخواهد بود، و بي گمان د ربرابر جبهةمسلح شر، جبهة خير هم بايد مسلح شود، در غير اين صورت راهي جز ذلت و انتحار نخواهد بود كه آن هم شايستةمقام اهل ايمان نيست. پس،بايد مؤمنين از مال و جان خود براي دفاع از حريم اسلام و مسلمين دريغ نورزند، همان طوري كه خدا از آنان خواسته:« اِنَّ اللهَ اشْتَري مِنَ الْمُومِنينَ انْفُسَهُمْ وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُم الجَنَّة. » 55جهاد برنامة مشترك انبياء الهي دين خدا طي اعصار و قرون يكي بوده، و تمام پيغمبران مأمور ابلاغ برنامة مشتركي به مردم بودهاند. اسلام كه دين خاتمالانبيا(ص) است مرحلةنهايي همين برنامههاست، كه همگام بااحتناجات نهايي مردم در زندگي مادي و معنوي طرح گرديده است و هرگز كوچكترين منافاتي با اصول و مباني اديان قبل از خود ندارد. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: بگو اي پيغمبر محققاً مرا خدا به راه راست هدايت كرده است. به دين استوار و آيين پاك ابراهيم،كه وجودش از لوث شرك و عقايد باطل مشركان منزه بود.56 اسلام تمام اصول اديان گذشته را مبناي رسالت خويش قرار داده و براي بشريت راه آرامش و امنيت را هموار ساخته است. مباني اسلام عهدهدار حفظ جهان از لغزشها و كژيها در جهت تحقق زيست مسالمتآميز جوامع انساني است كه نهايتاً هدف آفرينش را تأمين ميكند. از ديدگاه اسلام خدا انسان را نيافريده تا توانمندان خون ناتوانان را بريزند و آنان را تحت سلطه و ستم خود از حقوق انساني محروم سازند،بلكه آفرينش انسان به اين منظور بوده كه تمام نيرها و انديشهها و تدبيرها و امكانات توليد و بهرهبرداري از مواهب طبيعت، همه و همه در راه تأمين سعادت جاودانةبشر مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين،محبت و اخوت و تعاون يكي از برنامههاي اصلي اسلام ميباشد، و به مردم ميآموزد كه روابط انسانها بر اساس پيوند فطري و طبيعي استوار است ونيز انسانها را به عدالت فرا ميخواند تا هر فردي قادر باشد وظايف خود را انجام دهد و نقش ويژهاش را در بالا بردن سطح زندگي ايفا نمايد،و از اين روست كه مردم را اكيداً از تجاوز كاري و دشمني بر حذر ميدارد و ميفرمايد: « و بايد شما در نيكوكاري و بقوا به يكديگر كمك كنيد و نه بر گناه و ستمكاري.» 57 پروردگار اجازه نميدهد كه نعمتهايش در راه ويراني آبادانيها و نابودي انسانها مصرف گردد، و به همين ملاحظات از نظر اسلام جنگ داروي مؤثري براي زدودن انگاهاي زورگو و طغيانگران مفسد و مستكبر از زندگي بشر است، و لذا پيروان اسلام بايد همگي لشگريان مصلح خدا باشند. خداوند در اين باره ميفرمايد: « همانا ما پيامبران خود را با ادلّه و معجزات ( به خلق ) فرستاديم، برايشان كتاب و ميزان و عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند و آهن ( و ديگر فلزات) را كه در آن هم سختي و كارزار و نيز منافع بسيار بر مردم است براي حفظ عدالت آفريديم، تا معلوم شود كه چه كسي با ايمان قلبي خدا و رسولان خدا را ياري خواهد كرد( هرچند ) كه خدا قوي و مقتدر( و از همه چيز بينياز است.) 58 و باز در جاي ديگر ميفرمايد: « و با كافران نبرد كنيد تا فتنه و تباهي از روي زمين برطرف شود و همه را آيين دين خدا باشد واگر از فتنه و نبرد دست كشيدند( با آنها عدالت كنيد ) كه ستم جز بر ستمكاران روا نيست.» 59 و نيز فرموده است: « اهل ايمان در راه خدا، و كافران در راه شيطان نبرد ميكنند، پس شما مؤمنان با دوستان شيطان نبرد كنيد ( و از آنها به هيچ وجه بيم و انديشه نكنيد ) كه مكر و سياست شيطان بسيار سست و ضعيف است. » 60 مبارزه اسلام با عوامل فساد اجتماعي تعليمات اساسي اسلام بيشتر بر محور عوامل اصلاح اجتماعي و ايجاد شرايط آرامش در زندگي دور ميزند. قرآن كريم در آغاز سورةمباركة نساء، تنظيم خانواده را بر پاية اصول فطري و اسلامي،از عوامل مؤثر تأمين آرامش محسوب و آنگاه دستور اطلاح داخلي جامعه را با زدودن عناصر نفاق و شقاق بيان ميدارد و سپس به مباني اصلاح جوامع بشري و از ميان بردن عوامل كفر و فساد ميپردازد و سه عامل خطر را، كه ساية شوم آن ويرانگر حيات بشر و نابودكنندة صلح و امنيت است، دقيقاً مورد بحث و تحليل قرار ميدهد و براي پيشگيري از تأثير آن و تأمين آسايش و سعادت بشر دستورات لازم را ارائه ميفرمايد. در اينجا به تناسب مطلب و عامل اساسي فساد يعني كفر و نفاق ميپردازيم،كه دربارةعامل اول در بخشهاي گذشته نيز مطالبي بيان شد،و اكنون به ذكر آيات مربوط به جهاد با نفاق و منافقين ميپردازيم. در قرآن كريم آيات بيشماري در نكوهش نفاق و منافقين آمده، و چهرههاي گوناگون آنان را برملا شاخته،و اين گروه را به عنوان خطرناكترين دشمن قلمداد نموده است، و عذابي سختتر از عذاب كافران براي آنان مقرر و بيش از كفار – كه دشمنان آشكارند – به بيان لزوم جنگ و مبارزه با آنان پرداخته است. آيات مباركة قرآن از صفات پليد منافقين پرده برداشته، آنها را به دورويي و كارشكني و مكر، خدعه و فريبكاري معرفي و نسبت به خطر آنان براي جامعه اسلامي هشدار داده است، زيرا نفاق و دورويي مهمترين عاملي است كه هر نهضتي را سرنگون، و هر اصلاحي را تباه ميكند و هر پيشرفتي را متوقف ميسازد. بدين لحاظ قرآن كريم دربارة تشكيل نيرو و تنظيم سپاه براي مبارزه با دشمنان آشكار تنها چند آيه آورده ولي هنگام سخن از نفاق،آيات بسياري را به آن اختصاص داده است و اين نكته را خاطر نشان ميسازد كه مؤثرترين حربه براي ايجاد شكست د رجبهة جنگ عامل نفاق ميباشد و چنانچه مزاج جامعه از اين بيماري مهلك پاك گردد قويترين نيروي پيروزي را در بر دارد، گر چه تعداد جنگجويان و ساز و برگ نظامي آن اندك و محدود باشد. هر مصيبت و بلايي را كه لشگريان اسلام در جنگهاي احد و حنين متحمل شدند فقط به خاطر كارشكني و نفاق بود و به طور كلي در تاريخ مبارزةحق و باطل كه سابقةديرينةآن از زمان پيدايش شهوات و برخورد تمايلات است. براي تحقير حق با وجود كثرت قواي آن، و تحكيم باطل با كمي نيرويش، عاملي قويتر از فتنهانگيزي و كارشكني در ميان پيروان حق به چشم نميخورد. اين عامل ويرانگر به هر جا برسد صفهاي منظم را پراكنده، دلهاي گرم و خروشان را سردو نااميد، و تصميمها را سست ميگرداند. ساية كثيف و سنگين همين عامل بر سر مسلمانان امروز گسترده شده و آنان را از پيشروي در همة صحنههاي زندگي نه تنها باز داشته كه عقب رانده است. بدين جهت است كه قرآن كريم چنان زبان نكوهشي دربارة منافقان سست عنصر گشوده كه هرگز درحق كافران چنين نياورده است. اوصاف زننده و پليدي كه براي آنان ذكر ميكند نظيرش درميان بتپرستان هم نيست. در عهد رسول اكرم (ص) هر جا كه پاي تفرقهافكني و نفاق به ميان ميآمد، قرآن بلافاصله متعرض احوال منافقان ميشد و نيات پليدشان را آشكار ميساخت، تا آنكه سورة توبه نازل شد و با اسلوب و روش خاصي اصناف و انواع آنان و خرابكاريهايشان را مشروحاً بيان كرد. قرآن در ضمن سرگذشتهايي كه از جنگهاي حق و باطل نقل ميكند بيشتر سعي دارد تا نقشههاي گوناگون منافقان را كه بامهارت طرح و با نيرنگهاي فريبنده ميان مسلمانان پخش ميگردند در سورههاي متعدد مانند سورة نساء و آل عمران و أنفال و توبه و احزاب و منافقون و محمد(ص) تبيين مينمايد. اينك به همراه خواننده گرامي بر آيات سورههاي مزبور مروري گذار مينماييم تا همگي در پرتو راهنمايي پروردگار متعال راه سعادت خود را بيابيم و آمادة تلاش برا ي زدودن موانع رشد و مقابله با تكامل فساد باشيم. در سورة نساء كارشكني به صورت اهمال، در اجابت فرمان جنگ آمده كه « منافقان » در اين باره سستي ميكردند و ديگران را هم به سستي واميداشتند. خداوند ميفرمايد: « و همانا گروهي از شما منافقند، به ظاهر دوست و د رباطن دشمن شمايند به خبرهاي مجعول هول انگيز شما را ترسان ساخته از جهاد باز ميدارند، و اگر به شما حادثة ناگواري رسد، آن منافق مردم، به طريق شماتت گويند خدا ما را مورد لطف قرار داد و از اين حادثه كه آنها را به كشتن داد محفوظ داشت، و اگر فضل خدا شامل حال شما گردد، گويي ميان شما و آنان ابداً دوستي نيست( تا نفع شما را نفع خود دانند ) گويند اي كاش ما نيز با آنها به جهاد رفته بوديم تا به نعمت فتج و غنيمت بسياري كه نصيب آنان شد بهرة فراوان ميبرديم .61 برخي از منافقان گرچه فعاليت و جنبشي به هنگام بروز جنگ از خود ظاهر ميساختند، ولي تنها به علت بهرهبرداري مادي آن بوده و هرگز ايمان قلبي و انگيزة باطني نداشتند تا جان خود را در راه فداكاري از دست بدهند. بنابراين، اينان را بايد از ميان سپاه مسلمين بيرون راند و محيط جنگاوران شير دل و با صفا را از آلودگيشان پاك ساخت و براي خنثي نمودن تأثير فكري آنان و اينكه ماديات در نظر سربازان مهم جلوه نكند، آنان را به بهرههاي معنوي و مزايايي كه د ردنيا و آخرت در پرتو رضاي پروردگار به دست خواهند آورد متوجه ساخت. قرآن كريم دراينباره ميفرمايد: « مؤمنان بايد در راه خدا با آنا كه حيات مادي دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد كنند، و هر كس د رجهاد به راه خدا كشته شود يا فاتح گردد زود باشد كه او را در بهشت ابدي اجري عظيم دهيم. » 62 با ذكر همين آيات از سورة نساء بسنده ميشود. اكنون، آيات ديگري از سورة آل عمران رامتذكر ميگرديم: د رسورةآل عمران موضوع جنگ احد و شدايدي كه به واسطة آن گريبانگير مسلمانان شد مطرح گرديده است. در اين غزوه دروغگويان و شايعهسازان با شايع كردن رحلت پيامبر اكرم(ص) جنگ رواني به راه انداختند، و اين شايعه گرچه اثر سوء گذاشت و شكافي د رنيروي جنگاوران مسلمانان ايجاد كرد، ليكن اذهان مسلمين را به مرگ و معاني پوياي آن و اينكه همه جا ممكن است به سراغ انسان بيايد و زمان جنگ و صلح نميشناسد، متوجه ساخت و به آنان آموخت كه سربازان نبايد از شنيدن نام مرگ دچار وحشت و نگراني شوند و در تصميم خود خللي وارد آورند. ميفرمايد: « محمد (ص) نيست مگر پيامبري از جانب خدا كه پيش از او نيز پيامبراني بودند و از اين جهان در گذشتند، اگر او نيز درگذردشما باز به دين جاهليت خود باز خواهيد گشت؟ پس هر كه مرتد شود به خدا ضرري نخواهد رسيد خود را به زيان انداخته، و هركس شكر نعمت دين گذارد و در اسلام پايدار بماند البته خداوند جزاي نيك اعمال به شكرگزاران عطا خواهد كرد. »63 و نيز درجاي ديگري از همين سوره نوع ديگري از كارشكني و تفرفه اندازي را كه د رقالب ابراز دلسوزي و تأسف بر سوگ شهدا عنوان ميشود بازگو ميفرمايد: « اي گرويدگان به دين اسلام شما بمانند آنان كه راه كفر و نفاق پيمودند نباشيد، كه گفتند اگر برادران و خويشان ما به سفرنرفته يا به جنگ حاضر نميشدند، به چنگ مرگ نميافتادند. اين آرزوهاي باطل را خدا حسرت دل آنان خواهد كرد خداست كه زنده ميگرداند و ميميراند (به هر وقت و هر سبب كه ميخواهد.) » 64 بنابراين مسلمين را از اين روش كه كافران به آن معتقدند و هيچ گونه ارزش و فضيلتي براي «شهادت» در راه خدا قائل نيستند باز ميدارد، و در مقابل اين افكار مسموم پاسخ ميدهد كه: « بگو اي پيغمبر اگر در خانههاي خود هم ميبوديد باز آنان كه سرنوشت آنها در قضاي الهي كشته شدن است از خانه به قتلگاه البته به پاي خود بيرون ميآمدند.» 65 پيغمبر عزيز ما با ياران معدود خود براي جنگ بدر بيرون ميشد، منافقان به روش استهزا ميگفتند: اينان را دينشان مغرور ساخته است، و با اين كلمات يأسآور ميخواستند مسلمانان را از مبارزه در راه خدا باز دارند، كه سرانجام نيز به پيروزي مسلمانان منجر شد. اين تمسخرها همچنان از طرف منافقان پليد ادامه داشت تا روزي كه دستجات بسياري از كفار به هم پيوستند و براي نبرد با پيغمبر اسلام (ص) به سوي مدينه هجوم آوردند. پيغمبر (ص) با آنان به جنگ پرداخت اما منافقان بيش از پيش شروع به كارشكني كرده ميگفتند: خدا و پيغمبرش جز غرور (خلاف واقع) وعدة ديگري به ما نميدهند. 66 درسورة منافقين به دو نوع از بدترين انواع كارشكنيهاي دورويان اشاره ميشود: يكي به هنگام نياز شديد به اعانةمالي كه بايد براي مهاجران و بازماندگان شهدا وصول شود، كه اين گروه پليد به مردم ميگفتند هرگز به اطرافيان پيغمبر (ص) كمك نكنيد تا از دورش پراكنده شوند. 67 در پاسخ اين گفتار شوم دورويان و منافقان قرآن ميفرمايد: « منابع ثروت آسمانها و زمين از خداوند است، ولي منافقان نميفهمند. » 68 سورةتوبه در اواخر سال نهم نازل شد، سالي كه رسول خدا (ص) تمام مسلمانان را براي جنگ با روميان به تبوك بسيج كرد،باز درپايان همين سال بود كه پسر عمّ خود حضرت اميرالمؤمنين(ع) را به هنگام حج به مكه اعزام داشت تا اوايل سورة توبه را براي مردم آن خطه تلاوت فرمايد. با توجه به اين حوادث و نيز ساير رخدادهاي مربوط به جامعة مسلمانان، ميتوان گفت كه سورة توبه ناظر به دو هدف اساسي است: الف. بيان موادي از قانون اساسي كه آن را بايد مسلمانان در روابط خود با مشركان و كافران رعايت كنند، كهك البته اين قسمت د رآيات نخستين خود باز گو شده است. ب. احوال منافقين كه در بسيج تبوك كارشكنيها و افكار پليدشان و فريبكاريهاي خود را در سر راه مسلمانان قرار ميدادند با بيان ميفرمايد، و نيز وضعيت دشمنان را مشروحاً توضيح ميدهد و اسرارشان را برملا ميسازد. در پايان ميبينيم كه پيغمبر (ص) را نيز از شركت دادن آنان د رجنگ نهي فرموده است و در جاي ديگر آلودگي آنان را به بديها و اعمال زشت معرفي نموده است و به موجب همين انحراف از اجتماع اهل ايمان مطرودشان ميداند: ( مردان و زنان منافق از همديگر و طرفدار يكديگرند، دست از نيكي كشيده، مردم را به كاربد واميدارند و از نيكوكاري منع ميكنند، و چون خدا را فراموش كردند خدا نيز آنها رافراموش كرد و به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند) كه در حقيقت بدترين زشتكاران عالم همان منافقانند.»69 سورة توبه نه تنها از سخنان تبليغاتي پوچ و صفات پليد آنان، بلكه از توطئة تبهكارانه آنها كه با به وجود آوردن جايگاه فساد به نام مسجد انجام گرفت پرده برداشت، و مسلمانان را آگاه ساخت كه آنجا براي تقويت افكار ضد اسلامي ساخته شده و حتي پناهندگان خارجي كه بر ضد مسلمين استمداد ميطلبيدند به آنجا روي ميآوردند. ابو عامر تبهكار مردي از قبياة خزرج پيش از هجرت پيامبر اكرم (ص) به مدينه، به كسوت راهبان و عباد درآمد و ابوعامر راهب لقب گرفت. او اوصاف پيغمبر آينده را از متون تورات و انجيل به دست آورده، براي مردم در اينباره سخن ميگفت، ولي همينكه رسول اكرم(ص) به مدينه قدم نهاد، يكباره بناي دشمني با آن حضرت گذاشت. او براي تحريك كفار به مكه سفركرد و جنگ احد را بر پا كرد كه بر اثر آن مسلمانان شديداً ضربه ديدند. يكي از كارهاي اين شياد در جنگ احد آن بود كه دستور داد گودالهايي در ميدان جنگ حفر نمايند تا سربازان اسلام به درون آنها افتاده، غافلگيرشان كنند حتي شخص نبي اكرم(ص) در يكي از اين گودالها پايش فرو رفت و دندانش شكست و سر مباركش نيز مجروح شد. ابوعامر دوستان و همكاران خود را در اول كارزار تشويق ميكرد تا به گروه مشركان بپيوندند و پيوسته در ميان قبايل ميگشت و همه را به اغتشاش عليه رسول خدا (ص) بر ميانگيخت. وي در پايان به دربار روم رفت و از آنها بر عليه پيغمبر اسلام(ص) درخواست مساعدت نمود و سلطان روم او را مطمئن ساخت كه به ياريش خواهد شتافت. از اينرو به ياران خود (منافقين) دستور داد تا جايگاهي ترتيب دهند كه هرگاه سپاه سنگين روم به جانب آنان حركت كرد به آساني بتواند درميان مسلمين راه باز كند. از اين پس منافقين با الهام از كمكهاي بيگانه به فكر تأسيس مسجدي در نزديكي مسجد قبا افتادند كه پس از اتمام آن از رسول خدا (ص) درخواست نمودند كه براي اداي نماز به آنجا تشريف ببرند، و اظهار ميداشتند كه اين مسجد را به خاطر بينوايان بنا كرده و سوگند ميخورند كه جز خير و خدمت مقصود ديگري ندارند و حال آنكه خدا بر دروغشان گواهي ميدهد. 70 آنان تصميم داشتند به وسيلة حضور پيامبر گرامي اسلام مردم را به سوي آن مسجد بكشانند و آنگاه مرموزانه و خائنانه به اضلال و گمراه نمودن آنان بپردازند و دلهايشان را از ايمان به رسول خدا تهي كنند. هنگامي كه نبي اكرم (ص) از جنگ تبوك بازگشت و تصميم گرفت كه با درخواست آنان موافقت نمايد، چهار آيه از سورة توبه نازل شد و پبغمبر (ص) دريافت كه منافقين پليد با چه نيتهاي ناپاكي بناي آن مسجد را به اتمام رساندهاند. سپس دستور داد تا مسجد بزهكاران را ويران سازند و اين است سرندشت هر جايگاه فاسد از نظر اسلام، حتي اگر به نام مسجد هم باشد، كه ايجاد چنين جايگاههاي فساد از برنامههاي استعمارگران است به منظور مقابله و ستيز با اسلام، با همكاري منافقين و مزدورانشان در كشورهاي اسلامي. در صدر اسلام منافقين بر لانة فسادشان پوشش مسجد و عبادت را ميافكندند ولي در زمان معاصر استعمارطلبان به وسيلةايادي مزدور خود با آذين دانش و فرهنگ و تمدن و هنر و بهبودي و اصلاح اقتصاد و ثروت و بالاخره به صورت پيمانهاي نظامي كه به اصطلاح آنان سبب نگهداري كشورهاي اسلامي از انقلاب و اغتشاش ميشود، به تأسيس و ايجاد مراكز فساد ميپردازند تا اسلام را تضعيف كنند و از بين ببرند. صنعتي كه هماكنون در جهان مسلمانان رخ نموده و آنان را به آغوش زورمندان قلدر كشانيده، يك واقعيت تلخي است كه تنها به ظاهر قيافةانساني و حق به جانب دارد، و بيترديد اين ظاهرهاي آراسته سرپوشي براي منابع فسادند كه همگي دنبالهرو همان منافقين صدر اسلام و ابوعامر راهبند، و گردانندگان اين صحنههاي شيطاني بازماندگان اويند، آنان كه تأسيسات موهوم خود را در رهگذر سيل بر پا داشتهاند و بالاخره روزي سرنگون خواهند شد. منبع:http://navideshahed.com/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]
صفحات پیشنهادی
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام - 1
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام - 1 جهاد جهاد مصدر است به معني تلاش كه در مفهوم آن ... او به كار رفته است 2 كه نهايتاً زندگي بر مبناي تحصيل رضاي خدا را نويد ميبخشد.
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام - 1 جهاد جهاد مصدر است به معني تلاش كه در مفهوم آن ... او به كار رفته است 2 كه نهايتاً زندگي بر مبناي تحصيل رضاي خدا را نويد ميبخشد.
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 ديدگاه اسلام دربارة جنگ و دفاع اسلام دين منطق و استدلال است. بشر را به صلح وصفا تعاون و برادري دعوت ميكند و با هر گونه عامل ...
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 ديدگاه اسلام دربارة جنگ و دفاع اسلام دين منطق و استدلال است. بشر را به صلح وصفا تعاون و برادري دعوت ميكند و با هر گونه عامل ...
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 3
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 3 نمونهاي از قهرمانيهاي صدر اسلام بر عليه ... 2. حديث شريف قدسي «عبدي تريد و أنا اريد و لم يكن إلا ما اريد؛ فسلم إلي الأمر و اعلم ...
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 3 نمونهاي از قهرمانيهاي صدر اسلام بر عليه ... 2. حديث شريف قدسي «عبدي تريد و أنا اريد و لم يكن إلا ما اريد؛ فسلم إلي الأمر و اعلم ...
فقط در دفاع از حق و اسلام سخن بگو
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 ديدگاه اسلام دربارة جنگ و دفاع اسلام دين منطق و ... اما تمدن و فرهنگي كه خداوند براي سعادت انسانها ارزاني داشته، جنگ را فقط در .
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 ديدگاه اسلام دربارة جنگ و دفاع اسلام دين منطق و ... اما تمدن و فرهنگي كه خداوند براي سعادت انسانها ارزاني داشته، جنگ را فقط در .
ارزش والای مصیبت
ك/2 /7406/ 380/ ... فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2. ... زنده ميگرداند و راه سعادت و خوشبختي و آرمانهاي والاي انساني را در ...
ك/2 /7406/ 380/ ... فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2. ... زنده ميگرداند و راه سعادت و خوشبختي و آرمانهاي والاي انساني را در ...
مساجد پايگاه جهاد فكري نظام اسلامي است
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 در چنين مواردي است كه اسلام جهاد و جنگ تدافعي را الزامي دانسته تا محيط پيروان خود ... بر انسان استوار است، از ميان بردارد و پس از ...
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 2 در چنين مواردي است كه اسلام جهاد و جنگ تدافعي را الزامي دانسته تا محيط پيروان خود ... بر انسان استوار است، از ميان بردارد و پس از ...
فلسفه تدفین شهدا در دانشگاه ها
فلسفه تدفین شهدا در دانشگاه ها-فلسفه تدفین شهدا در دانشگاه ها ایثار و شهادت در شمار ... بسیار زیادی که همه بیانگر جایگاه، قداست و ارزش والای شهید در اسلام هستند. ... یا ادامه بدهد»[2] بر این اساس است که حق شهید از حق تمام کسانی که از راه علم، فلسفه و ... و این دقیقا به خاطر نقشی است که شهید هم در زمان حیاتش و در جهاد و مبارزه با دشمنان و ...
فلسفه تدفین شهدا در دانشگاه ها-فلسفه تدفین شهدا در دانشگاه ها ایثار و شهادت در شمار ... بسیار زیادی که همه بیانگر جایگاه، قداست و ارزش والای شهید در اسلام هستند. ... یا ادامه بدهد»[2] بر این اساس است که حق شهید از حق تمام کسانی که از راه علم، فلسفه و ... و این دقیقا به خاطر نقشی است که شهید هم در زمان حیاتش و در جهاد و مبارزه با دشمنان و ...
پيشاهنگ جهاد و شهادت
پيشاهنگ جهاد و شهادت نويسنده: جمعی از پژوهشگران حوزه علميه قم شهيدان نواب صفوي ... تظاهرات با شکوهي روي ميدهد و با تير اندازي مأموران به سوي مردم 2 نفر کشته مي شوند ... علوم متداول حوزه، اصول فلسفه سياسي اسلام را آموخت و با فقه سياسي اسلام آشنا شد. ... حياتي قضيه، موجب از ارزش افتادن و تباهي ديگر اعضاي پيکر جامعه خواهد گشت.
پيشاهنگ جهاد و شهادت نويسنده: جمعی از پژوهشگران حوزه علميه قم شهيدان نواب صفوي ... تظاهرات با شکوهي روي ميدهد و با تير اندازي مأموران به سوي مردم 2 نفر کشته مي شوند ... علوم متداول حوزه، اصول فلسفه سياسي اسلام را آموخت و با فقه سياسي اسلام آشنا شد. ... حياتي قضيه، موجب از ارزش افتادن و تباهي ديگر اعضاي پيکر جامعه خواهد گشت.
نويسنده: ابوالفضل عزتي مقايسه بين مفهوم شهادت در مسيحيت و ...
5 ا کتبر 2008 – خبرگزاري فارس: اين مقاله ضمن مقايسه مفهوم شهادت در اسلام و مسيحيت، نقشي را كه اين ... فدا كند و بنابراين، شهيد فلسفه خود شد و نتيجه به فيلسوف شهيد شهرت يافت. .... ضمناً در مسيحيت، چون شهادت بر اساس ارزش خود رنج و تحمل مشقت صورت .... 2. در قرآن جهاد با مال، اكثراً، با جهاد نفس همراه است. 3. جهاد جاني(جنگ) در اسلام ...
5 ا کتبر 2008 – خبرگزاري فارس: اين مقاله ضمن مقايسه مفهوم شهادت در اسلام و مسيحيت، نقشي را كه اين ... فدا كند و بنابراين، شهيد فلسفه خود شد و نتيجه به فيلسوف شهيد شهرت يافت. .... ضمناً در مسيحيت، چون شهادت بر اساس ارزش خود رنج و تحمل مشقت صورت .... 2. در قرآن جهاد با مال، اكثراً، با جهاد نفس همراه است. 3. جهاد جاني(جنگ) در اسلام ...
كانون دانشجويي دفاع مقدس در پي تخصصي كردن ارزش هاي دفاع ...
12 ا کتبر 2008 – كانون دانشجويي دفاع مقدس در پي تخصصي كردن ارزش هاي دفاع مقدس است-كانون دانشجويي دفاع ... رهنمودهاي مقام معظم رهبري و تبيين فلسفه جهاد و شهادت براي دانشجويان صورت پذيرفته است. ... به مناطق دفاع مقدس و ايجاد تعامل با گروه هاي مقاومت در جهان اسلام از وظايف كانون دفاع مقدس برشمرد. ... [تعداد بازديد از اين مطلب: 2] ...
12 ا کتبر 2008 – كانون دانشجويي دفاع مقدس در پي تخصصي كردن ارزش هاي دفاع مقدس است-كانون دانشجويي دفاع ... رهنمودهاي مقام معظم رهبري و تبيين فلسفه جهاد و شهادت براي دانشجويان صورت پذيرفته است. ... به مناطق دفاع مقدس و ايجاد تعامل با گروه هاي مقاومت در جهان اسلام از وظايف كانون دفاع مقدس برشمرد. ... [تعداد بازديد از اين مطلب: 2] ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها