تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833538444
میلادفرخنده
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
میلادفرخنده تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون اشاره در هفدهم ربیع الاول ، فرشتگان عرش، در انتظارند تا سرزمین مدینه از درخشش ششمین آفتاب امامت، منور شود. در خانه امام محمد باقر علیهالسلام ، چشمه چشمهای منتظر میجوشد تا از دیدن رخسار کودکی یوسفجمال، زلال شود.عاقبت، انتظار به پایان میرسد. ششمین حجت خدا چشم برجهان میگشاید. برای رسیدن به حضرت دوست. حدیث زیبایش هنوز در صحیفه روزگار میدرخشد که فرمود: «ما برگزیدگان خدا، راه روشن به سوی خدا و صراط مستقیم هستیم». آری، خاندان نبوت، چراغهای هدایت انسانهایی هستند که به دنبال سرزمین نور و روشناییاند.*******صبح صادقزینب مسروراندیشه در حیرت است از کسی که بهتر از او را، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی راه نیافته...؛ او، آیینه ذات پروردگار بود و میدانست هر آنچه را در آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ بود؛ از گذشته تا آینده. او هر آنچه داشت، از خدا داشت و «قرآن» که «بیان کننده همه چیز است».دولتهایی پوشالی در نبرد بودند و جدال؛ یکی با کژ اندیشههایی محال و دیگری در حال زوال و... «حال» بهترین مجال برای آنکه «شیعگی» جان بگیرد و اسلام، سامان. او بیشتر از همگان، هر چیز را برایمان باز گفت و خویش آن سان بود، که مینمود. و «شیعه» منسوب به اوست؛ آیا ما پیروانی صادق هستیم؟فرزند آسمانی مدینة الرسول، با سی و چهار سال احیاگری و اهتمام، شیعه را یکسره «جعفری» کرد. عطر خوش عرفان، کلام، فقه، عقاید و... از جانش میتراوید و در جای جای جهان میپیچید؛ آنگونه که هزاران شاگرد را در مکتبش پرورانید.*******امام جعفر صادق، از آسمان آمدرزیتا نعمتیآن روز، در خانه اُمِّ فروه، آسمان به زمین پیوند خورد.قابله، سراسیمه بیرون دوید و مژده میلادش را داد.راز ماندگاری نوزاد امام باقر علیهالسلام ، حکمت الهی سینهاش بود که او را به جایگاهی رساند که تنها در مسجد کوفه، 900 تن از شاگردان آن امام میزیستند و کاروانها، آوازه علم حضرت را به شهرها میبردند. صبح صادق آمد تا جریان امامت را به روشنایی پیوند زند:امام جعفر صادق از آسمان آمد به جسم خسته عالم دوباره جان آمد *******وقف علم و معرفتحجت ششم! عصر تو، عصر جنبش غالیان و جنبش خوارج بود. ولی تو همواره خود را با درایت کنار کشیدی و نیم قرن از عمر شریف خود را وقف علم و معرفت کردی؛ مدتی در مدینه و سپس در عراق. آن روز که خلافت منصور عباسی را پیشگویی کردی، حتی دشمن نیز اقرار به این کرد که تو را باید «صادق» لقب نهاد.*******پایهگذار مکتب سبز جعفریتو ـ استاد نسل معاصر خود بودی. سیاست و ملک را به خواستاران آن واگذاشتی و میوههای محضر علم تو، یکی یکی رسیدند؛ مالک، ابوحنیفه، جابربن حیان و هزاران هزار دیگر. تنها با دستهای تو بود که عرفان در اسلام ریشه دواند و مکتب مردمسالاری و تعادل اندیشه، شکل گرفت. شیعیان را به گرد شمع وجود خود جمع کردی و آن روز بود که تدبیر تو در رفتار، تسلط تو را بر همه امور نشان میداد؛ روش معتدلی که از راه کشف و کرامت به تو رسیده بود.*******مدهوش صبح «صادق»یمفاطره ذبیحزادهسپیده صبح صادق، دمیده از سمت اشراق مدینه! لعل لب فرشتگان، مترنم از نوای خوش بشارت است؛ بشارت آمدن کودکی از تبار صالحان و هادیان!فرشتگان، سر از حجرههای آسمان برآوردهاند تا رد روشن شهاب جعفر صادق علیهالسلام را تا کهکشان دامان پاک و پرستاره «ام فروه»، بدرقه کنند. دشتی از اقاقیا و داوودی، تا پای خانه پرنور باقرالعلوم صف کشیدهاند و چشم دوختهاند بر جمال بیمثال گل تازه دمیدهاش.شور و شوق، به سماع آمده است در دیدگان خیس شیعیان علی. امشب، نور سینایی صادق، بر قلب طور مدینه تابیده است و عاشقان ولایت، مدهوش جلوه پرفروغ و ربانی اویند.*******مقدمش گلباران!هفده ربیع، بهاریترین فصل اهل زمین است. در نیلوفرانه قدوم ختم رسل، برای روشنی دیدگان جد عزیزش، نور در دیدگان منتظر آینهها پراکندهاند؛نور عالمگیر صادق آل احمد را!مولای عطوفی آمده است که در تاریکی شبانه کوچههای مدینه، به رسم علی علیهالسلام ، انبان نان فقیران بنیساعده را بر دوش میگرفت. زبانش از ذکر خدا لبریز بود و بیشتر روزهایش به روزه سپری شد. پینه دستانش، آشنای دیرینه بستانهای مدینه بود.آری! صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله ؛ آمده است؛ صابر راه حق و رئیس مذهب عشق، آمده است. قدومش گلباران!*******علم اولین و آخرین«صبر»ش چنان بود، که در مصیبتها همگان را به شگفتی وامیداشت. «عفو»ش آن سان که برای آمرزش دشنامدهندگان خویش، به نماز برمیخاست و هدایتشان را در دعا از خداوند میخواست.«سخاوت»های پنهانیاش، شبان تارِ مدینه را روشن و دلهای تهیدستان را بسی خشنود میساخت.«عبادت»ش، چندان عاشقانه بود، که پیوسته او را در ذکر و روزه و نماز، به درگاه آن یگانه بینیاز میدیدند و علمش چنان بود که در مکتب او، چهار هزار شاگرد، از مخالف و موافق، بهره میبرد. *******از صدف «قال الصادق»حجت ششم! مسجد مدینه، آذین شده است برای طلوع انوار آسمانی فقه تو.ستونهایش، گوش سپردهاند، شیوایی کلام فاضلانهات را.وجب به وجب زمین مدینه، عطر ملکوت گرفته است.ملائک، بال گستردهاند بر خاک راه تو تا پابوس احیاگر آیین محمدی صلیاللهعلیهوآله باشند.فقه، میجوشد از لحظههای پرنور و صادقانهات. «قال الصادق»های تو، ستاره پاشیده است بر تارک چند صدسال اجتهاد و فقاهت. مکتب توحیدیات، در لحظه لحظه «شیعه بودن» شناور است.یک عمر، درّ گرانبهای احکام خدا، از صدف «قال الصادق» تو تراویده است. از هشامها و مفضلها، تا شیخ مفیدها و بحرالعلومها، از خوشه خوشرنگ و بهشتی کلام تو روییدهاند.مولا جان! شیعه اگر زنده است، شیعه اگر پویاترین مکتب دنیاست، شیعه اگر اوج گرفته بر آسمان بالندگی، همه به یمن تلألوی علم لدنی توست.*******در مکتب جعفریاتمصطفی پورنجاتیامروز، روز میلاد مشق دانایی است؛ روز تحریر حکمت و شکفتن معرفت.صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله ! از سرزمین درس و مکتب جعفریات، از آن منبر و مسجد و محراب، پژواک درسهای تو هنوز به گوش میرسد.کتابهای حدیث، مفتخرند که تبارشان به کلام تو ختم میشود و طعم دانایی، با تکرار ترکیبهایی از کلام توست که در کام جانها نقش میبندد.آهنگ اندیشههای بیگانه، از دورها تا دل اسلامآوردگان شهر سفر میکرد و بر ذهنها و زبانها مینشست. در آرامش آبها، موجها و طغیانهایی برمیکشید و بیتاب میکرد، فرقهها و نحلههای رنگارنگ را.غوغا و اضطراب برپا شده بود؛ معرکهای از رأیها و نظرها.تو، پرستار لطافت قلبها، دست بخشایش را بازگشودی و به انتظار پرسشها و ابهامها پایان دادی.عطش و حیرت، زیر باران دانایی که از تو میبارید، سیراب و آرام میشد.*******آیینه صداقتسید علی اصغر موسویهفدهمین روز از بهارانه ربیع است!؛ بهاری در بهار مدینه شکوفا شد و آسمان، تمام توجهش به زمین است.کوچههای محله «بنیهاشم»، عطر گلهای «محمدی» میدهد و این مناسبت زیبا با نام و یاد پیامبر عشق و آیینه جمال دلارای الهی، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله ، متبرک است.گویی آسمان، در برابر زمین به تواضع ایستاده است و پرده از روی اسرار خود برداشته؛ ناشناختههایش آشکار و انوارش فراگیر شده است.چیست این شادمانه آسمان و زمین؟چیست این شور پنهان در هیجان کاینات؟کیست این که میآید از کانون مهر؟کیست این که میریزد به دامان بهاران، شور عشق؟.... «آب زنید راه را»، میآید از کانون عشق، نوری که آفاق را به «تصدیق نامش» فرا خواهد خواند.میآید از سمت آسمان، آیینهای که پرتو انوار الهی را در سراسر زمین خواهد گسترد.میآید «پیام آوری» که پیک علوم آسمان و زمین، به «صداقت» کلامش سوگند خواهند خورد و نامش در ذهن کاینات فراگیر خواهد شد.شکوهمندی که گیرایی کلامش، نغمههای آسمانی را به سکوت وا خواهد داشت!قرآن به تفسیر علویاش خواهد بالید و تشنگان حقیقت، آستان نشین درگاهِ کبریایی اش خواهند شد.«کیمیای» کلامش را «جابر بن حیان»؛ صداقتِ «فقه»اش را ابو بصیر و روایت حدیثش را «زرارة بن اعین» و ... تکثیر کرد.میآید از سمت بهاریترین فصل هستی، تا در دامان عصمت «خاتونی»، به بزرگی و عزّت برسد در علم و عصمت، در عفت و تقوا، در ایمان و شرافت، در ذات و نسب!بانویی که «صادق»ترین «آیینه صداقت» را برابرنگاه آسمان خواهد گرفت تا افلاکیان پی به عظمت «آل اللّه» ببرند!آیینهای که بازتاب نور الهی در زمین است و از پرتو شعشعه ذاتش چراغ «ششمین شاخه طوبا» روشن شده است!میآید، «امامی» که بر قلّه سترگ دانش خواهد ایستاد و جاهلان عصر را صلا خواهد داد.میآید، «امامی» که در عصر استبداد و جهل، کشتیبان تنها سفینه حقیقت «تشیّع علوی علیهالسلام » خواهد شد تا در گردابِ «دین شویی» امویان و عبّاسیان، سرگردان نماند!میآید «امامی» که عظمت «فقه جعفری»اش، راه گشای، تمام بن بستهای فکری خواهد شد و به پرچم سبز تبارش، اعتباری پایانناپذیر، خواهد بخشید.میآید تا با «ید بیضای» دانش، پیروان نور را، به سرمنزل مقصود، راهنما باشد.حضور حضرتش، فرصتی زیبا و قسمتی زیباتر از تقدیرات الهی در سرنوشت ماست؛ مقدمش گلباران و نام عزیزش، قرین صلواتمان باد؛ اللهم صل علی جعفر بن محمدٍ الصادق علیهالسلام *******منطق آفتابامیر مرزبانبه اولین فصل سبز سال سوگند! این که آمده، خود فروردین است.این کودک نو رسیده که منظور همه دقیقههای امروز است؛ راستگو همچون پدر... شریف همچون مادر، لطیف همچون تمام خاندان بهاری اش.خانه پنجمین امام، امروز برای کودکی آذین بسته که آمده تا ستاره ششم آسمان ایمان باشد.یا صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله ! تو خلاصه همه صداهای منبسط شده تاریخی؛ معلم همه عشق، آموزگار شعر و شور و شروه.آقا سلام! توی کلاس سبز تو جایی برای پاهای ناتوان من هست؛ جایی برای خستگی شانههای جاهل، تا بنشینم و در زُلال چشمهای تو زُل بزنم؟آقا! محبت تو یعنی شاخه پُر بار شیعه.شیعه، صدای نفسهای تو را توی هر کتاب میشنود.هر چه دارد، از منطق آفتابی تو دارد.«به رغم مدعیانی که منع عشق» میکنندمان، هنوز هم جمال تو حجّت است؛ موجهترین حجت ما.ای حجت خدا. برایم صلوات، معنای تازه دارد.تو آمدی تا بفهمند این پیراهن پوسیده بر تن خلفای جور، اسلام نیست.آمدی تا راه سُرخ ستاره را ادامه بدهی... دلم برای کودکی امشب پر میزند که علم، گوشه نشین مکتب اوست، خضر، سالک راهش و عیسی طفل نوآموز کرامتش.خدایا! من به صداقت این لحظهها، به روح نورانی صادق الائمه، به علم آسمانیاش نیازمندم.خدایا! جاهلم به آن چه که تو مقدر آسمانها و زمین کردهای. جاهلم به همه علوم.خدایا! مرا به حلقه شاگردان او برسان. مرا به زلال دانش جعفری مهمان کن.خدایا! دلتنگ قدم زدن در همان حوالی که او رد میشود هستم؛ همان جا که درس نور میداد، به همان اطاق که آمد تا درس مهر بدهد.خدایا! دستهایم بهانه دارند. دستهای بهترین آموزگار را بر سرم بکش؛ راستگوترین آموزگار.*******شانه به شانه بهارمعصومه داوود آبادی«کسی که بمیرد و امامش را نشناسد، بمانند مردن جاهلیت مرده است».سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت، ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگهای تو جریان دارد! صداقت، وامدار چشمان آینه گون توست و مذهب همیشه سبز شیعه، در پناه دستهای مدبّرت به گُل نشسته است.سلام بر تو که هفدمین روز ربیع، با گامهای نورانیات آغاز میشود و خاک مدینه را تپشهای مقدس قلبت به شکفتن میخواند.راست کرداران، آئین تو را به عاریت گرفته و راست گفتاران، هجای لبهایت را به سرمشق نشستهاند.تو صادق آل محمدی. آن گونه بزرگی که خجستگی ولادتت، با میلاد بزرگْ پیامبر خداوند مقارن شده است. هنوز صدای رسای تدریست، گوش فرزندان تاریخ را مینوازد و شاگردانت، برجستهترین چهرهها در گستره علوم فقهی و طبیعی به شمار میروند. تو آن رود بزرگی که تا جهان باقی است، مذهب سر فراز تشیع، از شعبههای پاکش سیراب خواهد شد.ای بزرگ! امروز که میآیی، پنجرهها ستاره آویز میلاد آسمانی ات، لبخند میزنند. پرندگان بر دروازههای روشن مدینه، آمدنت را ترانه میخوانندو دریاچههای آبی عرفان، مژده رسیدنت را در گوش یکدیگر نجوا میکنند.شانه به شانه بهار، در آغوش شکوفههای صدق و راستی از راه میرسی و شیعیان عشق، ورود خجستهات را دفزنان به استقبال میآیند.تو میآیی و قدمهای جستجوگرت، جغرافیای دانش و آگاهی را درمینوردد.میآیی؛ بالهای بلند معرفتت را بر این آسمان خالی میگسترانی و این گونه جهان، محصل همیشه مکتبت خواهد شد.*******صبح صادقنسرین رامادانپرتو رنگارنگ خورشید، اندک اندک بر فراز آسمان مدینه تابیدن میگرفت تا زمین، نظاره گر طلوع دوباره مهر باشد.مدینه، بی صبرانه چشم به راه سپیده صبح بود.... و ناگهان، نبض زمان تندتر از همیشه به تپیدن افتاده، شعلههای سرکش و ابدی آتش، بیش از پیش، بر دوزخ جسم و جان ابلیس و خودش نشست و از پس ابرهای رحمت آفتابی برآمد.زلال اشک، چونان شبنم سحرگاهی بر چشمان خسته مادر نشست مولودی از بطن عشق و طهارت زاده شد تا متن دین را بگستراندو او صادق آل محمد بود و بنیانگذار نهضتی بزرگ؛ او چشمه سار فضل و دانشاش محلّ فیض چهار هزار درخت طوبی بود و آبشار عظیم عطوفتش، بنیان کن هر چه سنگِ خاراست.او گستراننده نور پدر بود در تاریکنای جهای و روشنای دیده و دل باقرالعلوم علیهالسلام ، شکافنده دانشها.اینک، فرشتگان، دسته دسته میآیند و به تماشای ابنُ المکّرمه مینشینند.اینک، زمزمه تسبیح و تهلیل، از چار سوی مدینه، به گوش میرسد اینک، شمیم و عطر گل محمدی، سر تا سر زمین را پر کرده است و مشام جانهای خسته شیعیان را مینوازد.اینک، هزار هزار قافله دل، به دیدار آن امام میآید تا طلوع هشتمین ستاره عصمت از آسمان ولایت را جَشن بگیرد و مرهم عشق، بر زخم کهنه شیعه بگذارد.*******خورشید مدینه دانشجواد محدثیای صادق آل پیامبر!با بیانی بلیغ و کلامی فصیح، زبان رسای اسلام بودی.با سخنانی حکیمانه، منطقی استوار و علمی سرشار، برگزیده روزگار بودی و بنده شایسته پروردگار!تجسّم صبر و اخلاص بودی؛ چشمه جود و سخاوت، کوه حلم و بردباری، نامآور فراست و شجاعت و جلوه هیبت و جلالت.چهره فروزان اهل بیت بودی، و وارث علوم رسالت.از سلاله پیامبران بودی؛ عطر و بوی پیامبر را میدادی و مهابت و شکوه او را داشتی!ای خورشید مدینه دانش! کدام معلمی را میتوان نام برد که به اندازه تو، تربیت یافته مکتب عترت داشته باشد؟کدام حوزه است که شاگردیِ تو، بر سر درِ آن نقش نبسته است؟کدام فقیه است که خوشهچین خرمن حدیث تو نیست؟*******ششمین شاخه طوبیسیدعلی اصغر موسویبشارت باد تو را، ای پاکترین شهر خدا!بشارت باد تو را، ای خانه سرشار از مهر!بشارت باد تو را، ای روز آکنده از طراوت!بشارت باد تمام لحظههای سبزِ سبزت را!حیرتی زد جوش، زان نقش قدم، در طبع خاک تا نظر وا کرد، بر فرقاش گلستان ریختند نام او بردند، اسمای قدم، آمد به حرف از لب او، دم زدند، آیات قرآن ریختند آسمان، طرحی نو درانداخته و انتظار مردی را میکشید که نبوغ علویاش، چراغ مصطفوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم را روشن نگهدارد.تمام آسمان، همچون حریر رها در باد، با بال فرشتگان میرقصید و چراغهای بلورین عرش، آکنده از صداقت سبز بود.خورشید و ماه، این پیشکاران آستان امامت، با خیل ستارگان، به پرتوافشانی خویش مباهات میکردند!هفدهمین شکوفه «ربیع»، در حال باز شدن بود، شکوفهای که نام مبارک «هشتمین معصوم»، حضرت جعفربن محمدصادق علیهالسلام را به «ششمین» شاخه طوبی میآویخت و عرشیان را با نغمه «اَلسَّلامُ عَلیْک یا صادِقَ ال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم » آشنا میکرد! اینبار، نوبت مدینه بود، تا خاطرات مکّه را یاد آورد.مولودی پا به عالم ناسوت گذاشت، که آگاهترین مردم به رموز عالم لاهوت بود. برگزیدهای که علمش، فراتر از تمام علوم و اعجازش، فراتر از زمان و مکان بود!اسلام، رهین اخلاق و صداقتش و تشیّع، مدیون «فقه» و علوم اوست.بلوغ علمیِ شاگردان حضرت صادق علیهالسلام در تمامی علوم، الهی و طبیعی، علمی و عملی و نظری و استنباطی، نشانه بیکرانگی اوست، نشانه عظمت عرشی اوست که رضای حضرت حق«جل جلاله» را در هدایت خلق دیده بود!*******مولا جان!ای پیر لحظههای حقیقت فروز دل رندان دهر، تشنه دُردی ز ساغرت عشق و خرد که آینهداران هستیاند! گردیدهاند، محو تماشای منبرت فقه و اصول و فلسفه، جز نقطهای نبود گر میگشود حوصله، اوراق دفترت جاریترین زلال ازل تا ابد تویی نامیده کردگار جهان، چون که جعفرت علیهالسلام *******صبح صادقابراهیم قبلهآرباطاندر حوالی صبح، قطرههای لطیف باران، صورت خاک گرفته مدینه را شست و با آهنگی منظّم و رقصی موزون، دستهای التماس زمین را نوازش کرد.بارانی که با وزش ملایم نسیم همراه بود، طراوتی به کوچههای مدینه بخشید.آسمان مدینه، زیباترین لباس خود را بر تن کرده بود و انعکاس آبی آسمان، در چشم هر عابری، امام محمد باقر علیهالسلام را به اعماق دریای بیکران اعجاز و کرامت خداوند بُرد. ناگهان، لبهایش به هم خورد: «اَلْحَمْدُ لِلّه رَبِّ الْعالَمینَ».قدسیان، فوج فوج، بر خانه امام محمد باقر علیهالسلام فرود آمدند؛ با طبق طبق احسان و برکت که برای خاکیان، از افلاک به ارمغان آورده بودند.انتظار به پایان رسید و جهان، به جمال ششمین ستاره امامت روشن شد. صدای صلوات و شادی، تمام خانه را پر کرد و با بوی یاس و یاسمن در هم آمیخت. تا کودک پلک گشود و در آغوش گرم امامت جای گرفت، بوی سیب، تا ملکوت پیچید و آسمان، از قدومش متبرّک شد.آمد، تا همه دنیا، با آمدنش صبحی راستین را به تماشا بنشیند و تمام مکتبهای تشنه هان، از علوم غیبیاش سیراب شوند.آمد، تا از واژه واژه کلام آسمانیاش، تمام مذاهب رونق بگیرند.خوشحالی از دیدگان ملائک میبارد. زمین یکپارچه غرق شادی است. روز میلاد صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.*******آبشارمهدى زارعىگل كرد ردپاى كسى كه به يمن اوبا يك گل شكفته زمستان، بهار شدمردى رسيد با سبد نور از بهشتنورى كه شهد و شربت و سيب و انار شدپس برتن كوير و در انبوه تشنگانشهدى چكاند و خاك كوير آبشار شداز سيب و از انار به هر جاهلى خوراندعلمش شكفت و عالم دهر و ديار شدبر سستى فلاسفه و هر چه كه حكيمدستى كشيد و سستيشان استوار شددر انجما جبر كه نورى دميد، جبرذره ذره ذوب شد و اختيار شددر دشت علم، هرچه غزال رمنده بودبا تير آسمانى فكرش شكار شد.مردى كه چشمش آينه كائنات بودچشمى كه هر كه ديد، دلش بىقرار شداما چه حيف! دوره آيينه هم گذشتچرخيد چرخ و نوبت گرد و غبار شداز دست روزگار به يك باره آينه افتاد و وقت واقعه احتضار شد*******پيامبر رحمت و امام صادقميلاد پيامبر رحمت و امام صادقانتظار آمد به سر اى بيقراران تهنيتشد خزان سر، آمده فصل بهاران تهنيتجلوه گر گرديده حق اى حق شعاران تهنيتساقى از ره مىرسد جمع خماران تهنيتپرمشام جان شد از عطر نكوى تُفْلِحوُاميگساران باده نوشيد از سبوى تُفْلِحوُاشد ربيع الاول و خوش رنگ و بو دارد ربيعازبهار و عيش و مستى گفتگو دارد ربيععيد زيباى برائت از عدو دارد ربيععيد ميلاد دو دلدار نكو دارد ربيعموسم سرمستى دلهاى شيدا آمدهمصطفى با حضرت صادق به دنيا آمدهبشنو از بال ملائك نغمه توحيد رادر افق بنگر بروز واژه اميد راحق طلب، از سينه ات بيرون نما ترديد رااخذ كن از رهبران زنده دل تأييد رابا ولايت شو عجين و بر سر ميثاق باشيا على برگو، به وصل يار خود مشتاق باشدو نهال بارور در باغ دين روئيده شدياسهاى آسمانى در زمين روئيده شدنخل حق در سرزمين مشركين روئيده شدلاله در باغ دل اهل يقين روئيده شدگلشن جان را ز عطر اين دو گل خوشبو ببينرو نما سوى حجاز و جلوه يا هو ببينعاشقان بُستان جانبخش دعا را بنگريداين دو نور عالم آراى خدا را بنگريدباده نوشان مِى قالوابلى را بنگريدوجه صادق را، جمال مصطفى را بنگريدصد سلام و صد درود اين دو گل دلخواه راسر دهيد اى عاشقان آواى صلى اللَّه راسينه شد نورٌ عَلى نُور امتزاج نورشدديده حق روشن و چشمان باطل كور شدبركليم ذى المعارج قلب عالم طورشدبت پرستى در جهان منكوب شد مقهور شدآتش آتشكده بى شعله و خاموش شدطاق كسرى ريخت، ذكر يا اَحَد منقوش شدآسمان عاشقى شد پر ستاره زين دو گلعشقبازى با تداوم شد هماره زين دو گلبر دل عشاق صادق شد اشاره زين دو گلديده دل شد گشوده بر نظاره زين دو گلبر جمال اين دو ياس بى قرينه بنگريدگاه سوى مكه گه سوى مدينه بنگريدمحور اسلام و قرآن در ثبات از اين دو مَهمكتب توحيد باشد در حيات از اين دو مهروشن آفاق تمام كائنات از اين دو مهمنجلى اوصاف بى پايان ذات ازاين دو مهمِى فروشان مِى يكتا پرستى را ببينجرعهاى يا هو بزن دنياى مستى را ببينپرتوِ نور نبوت با امامت ديدنى ستغنچه اخلاص از باغ ولايت چيدنى ستوارد حصن ولايت هر كه شد در ايمنى سترمز عترت دوستى، بيزارى از نفسِ دَنى ستنفس بگذار و ولاى آل ياسين را گزينشو برى ازاهل بِدعَتْ روح آيين راگزينمستى دل از مِى لولاك آل احمد استهستى ما بسته بر خاك نعال احمد استچشم ما در سير آفاق جمال احمد استمركز پرگار خلقت كنج خال احمد استدست ما در بر سراى آل احمد مىزندقلب ما در هر طپش با يا محمد مىزندكيستم من؟ ذرهاى در آستان اهل بيتآشناى دستهاى مهربان اهل بيتشكر حق باشد دلم محتاج نان اهل بيتگاه دستم گاه پايم گه زبان اهل بيتمن اُويسم بوذَرَم سلمانم و مِنّاستَمبنده آشفته كوى اباالزهراستممن اباالزهرايىام نسل و تبار احمدمگنبدالخضرايىام شمع مزار احمدمشيعهاى فارغ ز خويش و بيقرار احمدمآرزو دارم كند حق همجوار احمدمبنگريد اين از منيّت خسته گمراه راعبد زهرا عبد طاها عبد آل اللَّه راحمْيَرىِ دوره خويشم گداى صادقمبا همه نقصم اسير و مبتلاى صادقممعصيتكارم ولى عبد سراى صادقمخوب يا بد آرزومند دعاى صادقمكاستىهاى مرا درمان كند خاك بقيعكاش بودم ذرهاى در بين خاشاك بقيعكاش منهم يك پرستو در مدينه مىشدمزائر كوى نبى بى قرينه مىشدمكاش منهم كشته يك زخم سينه مىشدممرهمى بر درد بانوى حزينه مىشدمكاشكى از جام زهرايى مرا شهدى رسددست من بر دامن نور خدا مهدى رسد*******دو صبح صادقدر هفدهم ربيع جلّ الخالق كز مشفق دين دمد دو صبح صادق هم جشن ولادت رسول مدني هم عيد ولادت امام صادق (علیه السلام)*******طلوع آفتاب و ماه امشب كه صفا با دل و جان همراه استهنگام طلوع آفتاب و ماه است هم جشن ولادت امام صادق هم عيد محمدبن عبدالله است*******ميلاد امام جعفر صادق (علیه السلام)تا پرتو نور صادق آمد جاني به تن خلايق آمد به به كه ز مشرق حقيقت خورشيد همه مشارق آمد در هفدهم ربيع الاول آن سرور پاك لايق آمد از دامن پاك امّ فروه آن درّ يم حقايق آمد اين گوهر باقر العلوميكانون رجاء واثق آمد تا چهر ، به از مهش عيان شد احسن ز ميان خالق آمددرياي فضائل و محاسنعالم به جمالش عاشق آمدبيمار دلان دگر ننالندزيرا كه طبيب حاذق آمد در پهنه عالم صداقت الحق كه امام صادق آمد شاگر درش ز كسب دانش استاد به هر دقايق آمد گر يكدل و يك زبان بود يار حرفش به هدي مطابق آمد از فيض وجود اوست بر خلق رزق از در حيّ رازق آمد از فيض در محبت دوست اين شعر ز طبع «ناطق» آمددر مذهب رسمي تشيعگيرند ز علم او تمتع*******انوار صبح صادقدكتر قاسم رساچون از افق برآيد انوار صبح صادق در پاى سبزه بنشين با همدمى موافقشد موسم بهاران پرلاله كوهساران بستان پر از رياحين صحرا پر از شقايقبلبل كه در غم گل مى كرد بى قرارى شكر خدا كه معشوق آمد به كام عاشقيك سو نشسته خسرو در بزمگاه شيرين يك سو نهاده عذرا سر در كنار وامقابر بهار گسترد ديباى سبز در باغ باد از شكوفه افكند بر روى آب قايقبر آستان معشوق تسليم شو كه آن جا صاحبدلان نهادند پا بر سر علايقزد بلبل سحرخيز فرياد شورانگيز كاى مست خواب غفلت و اى بنده منافقشد وقت آن كه خوانند حمد و ثناى معبود شد گاه آن كه نالند در پيشگاه خالقاز بوستان احمد بگذر كه بلبل آن جا بر شاخ گل سرايد وصف جمال صادق(عليه السلام)نور جمال صادق چون از افق برآمدشد صبح عالم آراش بر شام تيره فايقاز شرق و غرب بگذشت نور فضايل او چون آفتاب علمش طالع شد از مشارقتن پيكر فضايل، جان گوهر معانى دل منبع عنايات رخ مطلع شوارقهمچون صدف ز دريا دُرهاى حكمت اندوخت چون گوهر وجودش شايسته بود و لايقبر پايه كمالش محكم اساس توحيد از پرتو جمالش روشن دل خلايقخورشيد برج ايمان، شمشاد باغ امكانگنجينه كمالات، سرچشمه حقايقهادى شوند يكسر گر لحظه اى بتابد نور هدايت او بر جسم هاى عايقبر لوح سينه اوست آيات حق هويدا وه! وه! عجب سوادى است با اصل خود مطابقافكار تابناكش روشن تر از كواكب انديشه هاى پاكش خرّم تر از حدايقآيين جعفرى را بگزين كه دردمندان درمان خويش جويند از اين طبيب حاذقشاها «رسا» ندارد جز اشتياق رويت بنماى رخ كه خلقى است بر ديدن تو شايقدر عرصه قيامت دست از تو برنداريم كاندر شفاعت توست ما را رجاى واثق*******واپسین وصیتهمو بود، که در واپسین لحظههای حیاتش، خویشان خویش را فراخواند و در وداع آخر که همه چشمها و گوشها متوجه او بود، برترین سفارش را برای ما فرمود:«شفاعت ما، هرگز به کسی که نماز را سبک شمارد، نمیرسد».و ما، منسوب به اوییم. وی آنسان بود که میگفت. آیا ما نیز اینگونه هستیم که میگوییم؟!*******پیامهای کوتاه* میلاد پایهگذار دانشگاه بزرگ جعفری، پایهگذار مکتب شیعه دوازده امامی، امام جعفر صادق علیهالسلام ، مبارک باد!* میلاد گل بوستان نبوی، وامدار شیعه علوی، امام جعفر صادق علیهالسلام مبارک باد!* طلوع آفتاب علم لدنی، امام صادق علیهالسلام بر پهنای قرنها فقاهت و اجتهاد، مبارک باد!* صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله آمده است و صابر راه حق و رئیس مذهب عشق؛ قدومش گلباران!* امروز، در دشت دلها، بوی دانایی دمیده است. تولد مکتب صادق علیهالسلام و مذهب جعفری مبارک باد.*خجسته سالروز طلوع خورشید هدایت، تبلور دُرّ دریای عصمت، تلألؤ نگین انگشتری امامت، شکوفایی گل بوستان احمد صلیاللهعلیهوآله ، ولادت صادق آل محمّد صلیاللهعلیهوآله بر تمام دوستداران معرفت و حقیقت مبارک باد.منابع:ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره48ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره72ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره95ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره107www.hawzah.netwww.shiati.irwww. emam_sadegh.jahanpayam.net/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 599]
صفحات پیشنهادی
میلادفرخنده
میلادفرخنده تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون اشاره در هفدهم ربیع الاول ، فرشتگان عرش، در انتظارند تا سرزمین مدینه از درخشش ششمین آفتاب امامت، ...
میلادفرخنده تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون اشاره در هفدهم ربیع الاول ، فرشتگان عرش، در انتظارند تا سرزمین مدینه از درخشش ششمین آفتاب امامت، ...
فجر صادق - ویژه نامه ولادت امام جعفر صادق علیه السلام
در آن زمان فرقه هایی همچون میلادفرخنده حیات با برکت صادق آل رسول عصر شکوفایی بحثهای کلامی حکایتها و هدایتها(2) راویان امام صادق(علیه السلام) – (2) #دین و اندیشه# ...
در آن زمان فرقه هایی همچون میلادفرخنده حیات با برکت صادق آل رسول عصر شکوفایی بحثهای کلامی حکایتها و هدایتها(2) راویان امام صادق(علیه السلام) – (2) #دین و اندیشه# ...
سردارشهید مهدی باکری در یک نگاه
... از نگاه دیگران - 1 · حکایتها و هدایتها(2) · عصر شکوفایی بحثهای کلامی · میلادفرخنده · فرق و مذاهب در عصر امام صادق(علیه السلام) · امام صادق (علیه السلام) از منظرآفتاب ...
... از نگاه دیگران - 1 · حکایتها و هدایتها(2) · عصر شکوفایی بحثهای کلامی · میلادفرخنده · فرق و مذاهب در عصر امام صادق(علیه السلام) · امام صادق (علیه السلام) از منظرآفتاب ...
میلاد حضرت امام محمد باقر عله السلام مبارکباد
میلادفرخنده در خانه امام محمد باقر علیهالسلام ، چشمه چشمهای منتظر میجوشد تا از دیدن رخسار کودکی ... 900 تن از شاگردان آن امام میزیستند و کاروانها، آوازه علم حضرت را ...
میلادفرخنده در خانه امام محمد باقر علیهالسلام ، چشمه چشمهای منتظر میجوشد تا از دیدن رخسار کودکی ... 900 تن از شاگردان آن امام میزیستند و کاروانها، آوازه علم حضرت را ...
نخستین موج دریای ولایت (شعر)
میلادفرخنده امشب، نور سینایی صادق، بر قلب طور مدینه تابیده است و عاشقان ولایت، مدهوش جلوه ... در آرامش آبها، موجها و طغیانهایی برمیکشید و بیتاب میکرد، فرقهها و ...
میلادفرخنده امشب، نور سینایی صادق، بر قلب طور مدینه تابیده است و عاشقان ولایت، مدهوش جلوه ... در آرامش آبها، موجها و طغیانهایی برمیکشید و بیتاب میکرد، فرقهها و ...
مرد ترکیبی بر فراز آسمان
میلادفرخنده او، آیینه ذات پروردگار بود و میدانست هر آنچه را در آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ بود؛ از .... و طعم دانایی، با تکرار ترکیبهایی از کلام توست که در کام جانها ...
میلادفرخنده او، آیینه ذات پروردگار بود و میدانست هر آنچه را در آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ بود؛ از .... و طعم دانایی، با تکرار ترکیبهایی از کلام توست که در کام جانها ...
مرده ای كه نمی خواهد بمیرد! ( حلقه سبز )
میلادفرخنده پایهگذار مکتب سبز جعفریتو ـ استاد نسل معاصر خود بودی. .... میآید از سمت آسمان، آیینهای که پرتو انوار الهی را در سراسر زمین خواهد گسترد. ... مرا به ...
میلادفرخنده پایهگذار مکتب سبز جعفریتو ـ استاد نسل معاصر خود بودی. .... میآید از سمت آسمان، آیینهای که پرتو انوار الهی را در سراسر زمین خواهد گسترد. ... مرا به ...
رسالت گل محمدی شکفتن است
میلادفرخنده صبح صادقزینب مسروراندیشه در حیرت است از کسی که بهتر از او را، هیچ چشمی ندیده، هیچ .... در مکتب جعفریاتمصطفی پورنجاتیامروز، روز میلاد مشق ...
میلادفرخنده صبح صادقزینب مسروراندیشه در حیرت است از کسی که بهتر از او را، هیچ چشمی ندیده، هیچ .... در مکتب جعفریاتمصطفی پورنجاتیامروز، روز میلاد مشق ...
زلال سخاوت
میلادفرخنده سخاوت»های پنهانیاش، شبان تارِ مدینه را روشن و دلهای تهیدستان را بسی خشنود میساخت. .... سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت، ای آن ...
میلادفرخنده سخاوت»های پنهانیاش، شبان تارِ مدینه را روشن و دلهای تهیدستان را بسی خشنود میساخت. .... سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت، ای آن ...
امام باقر علیه السلام چشمه زلال معرفت و علم
میلادفرخنده در خانه امام محمد باقر علیهالسلام ، چشمه چشمهای منتظر میجوشد تا از دیدن .... ای ششمین ستون معرفت، ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگهای تو جریان دارد!
میلادفرخنده در خانه امام محمد باقر علیهالسلام ، چشمه چشمهای منتظر میجوشد تا از دیدن .... ای ششمین ستون معرفت، ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگهای تو جریان دارد!
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها