تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):توبه زيباست، ولى از جوان زيباتر .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803616263




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روحانیت، امام(ره) و انقلاب اسلامی(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روحانیت، امام(ره) و انقلاب اسلامی
روحانیت، امام(ره) و انقلاب اسلامی(2) نويسنده:دکتر بهرام اخوان کاظمی امام‌خمینی، پس از پیروزی انقلاب تا زمان ارتحال، بنا به سیره پیشینیان با مراجع رفتار نمود. ایشان، چه در عمل و چه در بیان، مشارکت و منزوی نبودن مراجع را خواستار بودند؛ چنان‌که در اواخر سال ۱۳۶۲ می‌فرماید: «از آن توطئه‌ها و مفاسدی که از انزوای متدینین پیش آمد و سیلی‌ای که اسلام و مسلمین خوردند، عبرت بگیریم و بدانیم و بفهمیم که نظام اسلام و اجرای احکام آسمانی آن و مصالح ملت و کشور اسلامی و حفظ آن از دستبرد اجانب، بستگی به دخالت اقشار ملت و به‌ویژه روحانیون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خدای نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامی از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه، لطمه و صدمه‌ای وارد شود، یک یک تمام ملت در پیشگاه خدای قهار و توانا مسئول خواهیم بود و نسل‌های آینده ممکن است از کناره‌گیری‌های کنونی مورد هزارگونه تجاوز واقع شوند و ما را نبخشند.»[۲۸] امام حتی در وصیت‌نامه‌شان نیز بر این امر تاکید فراوان نموده است: «به جامعه روحانیت، خصوصا مراجع معظم، وصیت می‌کنم که خود را در مسائل جامعه، خصوصا مسائلی مثل انتخاب رئیس‌جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بی‌تفاوت نباشند.»[۲۹] در همین بیان، امام، ضمن یادآوری منزوی شدن علما در نهضت مشروطیت به دست سیاست‌بازان شرق و غرب، به مداخله نکردن آن‌ها در امور کشور مسلمانان اشاره نموده است. در دوران ده ساله رهبری امام، اعاظم مراجع در صحنه‌های مختلف انقلاب شرکت نمودند؛ البته تاکید اساسی آن‌ها در این همراهی‌ها، حفظ اصالت اسلامی نهضت بود و سعی می‌نمودند با تذکر و انتقادهای خود این اصالت را یادآور شوند. در این میان، مشارکت و نظردهی مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی بیشتر بود و حتی ایشان مصوبات مجلس و سایر امور تقنینی و اجرایی را با دقت زیر نظر داشت، و از ابراز نظرهای متعدد، کوتاهی نمی‌کرد؛ البته غربی‌ها این اظهارنظرهای اسلام‌خواهانه را مترادف با مخالفت با نظام جمهوری اسلامی معرفی می‌کردند؛ همچنان‌که خانم نیکی کدی در این‌باره می‌گوید: «شهرت دارد که نه تنها آیت‌الله شریعتمداری، که در خلال سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۸.ش) علیه سیاست‌های دولت سخن می‌گفت، بلکه اکثر رهبران مُسن روحانی، که به نام آیت‌الله العظمی معروف می‌باشند، در زمینه‌های مختلف و به درجات گوناگون با افکار و سیاست‌های [امام] خمینی مخالف‌اند، اما برای آن‌ها مشکل است که در زمان حیات [امام] خمینی، این مخالفت‌ها را به طور علنی ابراز کنند.»[۳۰] البته واقعیت چنین نبود؛ زیرا اگرچه عموم مراجع وقت اختلاف‌نظرهایی داشتند و حتی بعضاً در حدود اختیارات ولی فقیه هم، اتفاق‌نظر فقهی با امام نداشتند، اکثر ایشان مؤید و کمک‌حال نظام نوپای جمهوری اسلامی بودند و امام هم، به مناسبت‌های مختلف و ضمن احترام خاصی که برای مراجع قائل بود، سعی می‌نمود که نظر آن‌ها را نیز جویا شود و تا حد ممکن تامین نماید. به علاوه، این اختلاف برداشت‌ها، فقط منحصر به مراجع نبود، بلکه در مجلس، شورای نگهبان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و امثال آن‌ها نیز دیده می‌شد. آقای هاشمی رفسنجانی در این باره گفته است: «در مجلس، در شورای محترم نگهبان، در مراجعمان، اختلاف‌نظر ممکن است وجود داشته باشد؛ این‌ها قابل حل است، همین‌طور که داریم حل می‌کنیم و جلو می‌رویم، البته زمان لازم دارد. این اختلاف برداشت‌ها متکی به قرن‌هاست.»[۳۱] پیام‌های مراجع عظام به مناسبت فوت امام به خوبی احترام والا و ایمان عظیم این علمای وارسته را به رهبر فقید انقلاب نشان می‌دهد[۳۲] و بیانگر آن است که تعدد شیوه و سطوح نظری و عملی آن‌ها در مسائل فقهی، سیاسی و اجتماعی، مبتنی بر اجتهاد متفاوت شرعی بوده و ترادفی با مخالفت‌های مبتنی بر هوا و هوس نداشته است. امام هم این مطلب را چنین اظهار نموده ‌است: «کتاب‌های فقهای بزرگوار اسلام پُر است از اختلاف‌نظرها و سلیقه‌ها و برداشت‌ها در زمینه‌های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و عبادی، تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود... حال آیا می‌توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته‌اند ــ نغوذبالله ــ خلاف حق، خلاف دین خدا عمل کرده‌اند؟ هرگز.»[۳۳] ● مقابله امام با تقدس‌مآبی و تحجر از دید امام خطرناک‌ترین دشمنان اسلام و نهضت اسلامی، مقدس‌مآبان و خشک‌مغزان هستند و به همین دلیل اولین اقدام در مبارزات طولانی امام شکستن جو تحجر و مبارزه با مقدس‌مآبی بود، «زیرا اگر سد متحجرین که به آمیختگی و امتزاج دین و سیاست اعتقادی نداشتند، شکسته نمی‌شد، امام هرگز نمی‌توانستند قدم بعدی مبارزه را، که بسیار طولانی بود، با قوت و استحکام بردارند، لذا به خوبی تشخیص داده بودند که روشنگری صاحبان اندیشه، ابتدا باید از حوزه شروع شود و سپس توقع تحول را در بیرون حوزه‌ها داشت.»[۳۴] امام در ابتدای مبارزات، در نشستی با علما و مراجع، این خطر را این‌گونه یادآور گشت: «ما پیش از هر کاری لازم است تکلیف خود را با روحانی‌نماها که امروز خطرناک‌ترین دشمن برای اسلام و مسلمین محسوب می‌شوند و به دست آن‌ها نقشه‌های شوم دشمنان دیرینه اسلام و دست‌نشاندگان استعمار، پیاده و اجرا می‌گردد، روشن سازیم و دست آن‌ها را از حوزه‌های علمیه، مساجد و محافل اسلامی کوتاه بکنیم، تا بتوانیم دست تجاوزکار استعمار و مخالفین اسلام و قرآن کریم را قطع کرده، از استقلال و صیانت کشورهای اسلامی و ملت اسلام دفاع کنیم.»[۳۵] متحجران و مقدس‌مآبان اساساً به جدایی دین و روحانیت از سیاست معتقد بودند و به تبع آن، اعتقادی به مبارزه با نظام جائر حاکم نداشتند. انگیزه چنین تفکری مبتنی بر عواملی همچون جهالت، دنیاپرستی و راحت‌طلبی، وابستگی به استعمار یا دستگاه حاکمه داخلی، فقدان بینش صحیح سیاسی و فقهی، و تأویل نادرست از بعضی روایات بود. آن‌ها هرگونه تحرک مثبت را در حوزه‌ها منکوب و بدنام می‌نمودند، مداخله علما را در سیاست، گناه و فسق می‌شمردند، و فراگیری زبان خارجی، فلسفه و حتی داشتن روزنامه را تخطئه می‌کردند. سوار شدن تاکسی را چیزی نوظهور می‌دانستند و درشکه را ترجیح می‌دادند تا اینکه آیت‌الله فقید بروجردی سد را شکست و دیگران هم جرات کردند سوار تاکسی شوند.[۳۶] «مقدسین متحجر در زمینه دروس عرفان و فلسفه تحمل بینش امام را نداشتند و شرایط را جوری مهیا ساختند که وقتی می‌خواستند کتاب "منظومه" ایشان را از جایی بلند کنند، از انبر استفاده می‌کردند و لمس کردن آن را نجس می‌دانستند.»[۳۷] حتی منقول است که این افراد در به تعطیل کشاندن درس انسان‌ساز اخلاق امام، در دهه ۱۳۴۰.ش، دست داشته‌اند. آیت‌الله موسوی اردبیلی درباره صاحبان این طرز تفکر گفته است: «این‌ها معمولا با هر حادثه جدیدی مخالف‌اند، با انقلاب مخالفت می‌کنند؛ یک روز می‌گفتند: گوجه‌فرنگی مال ارمنی‌هاست؛ یک روز با برق مخالفت می‌کردند؛ می‌گفتند: در این برق شیطان جریان دارد، برای اینکه خود به خود چراغ بدون نفت روشن نیست. یک روزی با این کفش‌های گالش مخالفت می‌کردند و می‌گفتند: نعلین بهتر است. یک روز هم با لوله‌کشی مخالفت می‌کردند و می‌گفتند: احکام آب قلیل از بین می‌رود، اگر شما لوله‌کشی کردید، همیشه حکم کر و جاری پیدا می‌کند... .»[۳۸] «متحجرین بدون توجه به تغییر شرایط زمان و مکان، در مقابل حرکت توفنده امام علیه رژیم، همه‌اش بحث عفو و رأفت اسلامی را طرح می‌کردند. آن‌ها جلوی باب اجتهاد را می‌گرفتند.»[۳۹] و در این زمینه با سنت اخباری‌گرایانه، با روایات مواجه می‌شدند و ضمن انتخاب و تفسیر معدودی از آن‌ها، سعی می‌کردند به طرز تفکر خود سندیت شرعی بخشند. این دسته، بسیاری از احکام سیاسی ــ اجتماعی اسلام را مختص زمان حضور امام عصر(عج) می‌دانستند. باید اذعان نمود که به دلیل قدرت این نحوه تفکر و دشواری مقابله با آن و ضرورت حفظ آرامش کشور، صریح‌ترین افشاگری‌های امام از مقدسان نافهم و متحجران، در آخرین ماه‌های عمر ایشان به عمل آمد. آیت‌الله موسوی اردبیلی درباره دلیل تاخیر این افشاگری، به دشواری این امر و قدرت اشخاص یادشده استناد نموده و معتقد است: «حضرت امام ــ رضوان‌الله تعالی علیه ــ در هیچ مساله‌ای مثل این مساله محتاط نبودند؛ در تمام مسائل از اول انقلاب، همه این حرف‌ها مربوط به دوران آخری هستند. ایشان این معنا را نگه داشت در آن وقتش که دیگر لازم بود بگوید، برای کسی که می‌خواهد در مقابل این فکر بایستد؛ آخر این فکر طرفداری دارد؛ این طور نیست که بی‌طرفدار باشد و قدرت آن هم قدرت نظامی نیست؛ بمب و موشک نیست؛ قدرت قدسی است؛ تقواست؛ به عنوان متّقی، به عنوان مظلوم‌نمایی، به عنوان حق می‌آید و در جلو می‌ایستد، لذا بسیار مشکل است.»[۴۰] امام‌خمینی در سوم اسفند ۱۳۶۷، در پیامی تاریخی به مراجع روحانیان سراسر کشور، در تبیین استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی، دردمندانه چهره تحجر و تقدس‌مآبی را افشا نمود. همچنین ایشان در ۲۵ دی‌ماه همین سال، در پیام دیگری به منظور تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، خطر متحجران و مقدس‌مآب‌ها را به روشنی یادآور شد. جالب اینجاست که این افشاگری‌ها دقیقا هنگامی انجام شد که به تازگی امام منشور ۱۶ دی‌ماه خود را در مورد تصریح مجدد و وافی به اختیارات وسیع ولایت فقیه، صادر نموده بود. بخشی از افشاگری‌های امام در مورد تحجر و تقدس‌مآبی، که هنوز به حیات خود ادامه می‌داد، چنین است: «در شروع مبارزات اسلامی، اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است. عده‌‌ای مقدس‌نماهای واپس‌گرا همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند، خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.»[۴۱] «... در سال ۴۱، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزه، روحانیت اصیل چه خون دل‌ها خوردند، متهم به جاسوسی و بی‌دینی شدند، ولی با توکل بر خدای بزرگ، کمر همت بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و تحجرگرایی، سرافراز ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند.»[۴۲] دو نکته اساسی در مورد مقدس‌مآبان و متحجران و رابطه آن‌ها با نهضت اسلامی امام شایان ذکر است: اول آنکه به قول امام پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و دوم اینکه این افراد، حتی در زمان حیات امام، هیچ‌گاه از تخطئه و تهمت نسبت به ایشان دست نکشیدند و این تهاجمات، در زمانی که ایشان به منظور پاسخگویی به معضلات و مسائل جدید، به شیوه اجتهاد لازم عمل می‌کردند، بیشتر بوده است. ● جایگاه روحانیت در حکومت و ارتباط آن با دولت در مبحث موضع امام در مورد روحانیت، یکی از سوال‌های شایع همواره این بوده است که اساسا روحانیان چه جایگاهی در دولت اسلامی دارند؟ آیا آن‌ها جزء دولت هستند و ‌باید نهادی دولتی باشند و می‌توانند مشاغل کلیدی را در دست گیرند یا قضیه عکس این برداشت است؟ این سوال‌ها، به‌ویژه در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بیشتر مطرح بود و غربی‌ها با طرح چنین پرسش‌هایی قصد داشتند از میزان مداخله روحانیان در سیاست آگاه گردند. اینان مداخله روحانیان را در مشاغل کلیدی و دولتی مترادف با افزایش اصول‌گرایی انقلاب می‌دانستند و به همین دلیل سوال‌های بسیاری در حول این محور از امام مطرح می‌نمودند. با توجه به اهمیت این پرسش و پاسخ‌ها، در این مبحث، پاره‌ای از آن‌ها نقل شده است: ۱) سوال روزنامه انگلیسی اکونومیست (۱۸/۱۰/۵۷): نقش روحانیت و رهبران مذهبی را در آینده چگونه می‌بینید؟ جواب: روحانیان در حکومت آینده مسئولیت ارشاد و هدایت دولت را برعهده دارند.[۴۳] ۲) سوال خبرنگاری رویتر (۴/۸/۵۷ ــ پاریس)... آیا علما خود حکومت خواهند کرد؟ جواب: علما خود حکومت نخواهند کرد، آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند، این حکومت در همه مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.[۴۴] ۳) سوال رادیو تلویزیون فرانسه (۲۳/۶/۵۷ ــ نجف): دریافت شما از حکومت اسلامی چیست؟ آیا منظور این است که رهبران مذهبی حکومت را خود اداره کنند؟ مراحل این حکومت کدام است؟ جواب: خیر، منظور این است که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره نمی‌کنند، لکن مردم را برای تامین خواسته‌های اسلام رهبری می‌کنند، چون اکثریت قاطع مردم مسلمان هستند، حکومت اسلامی از پشتیبانی آنان برخوردار می‌شود و متکی به مردم می‌گردد.[۴۵] از پاسخ‌های امام برمی‌آید که ایشان معتقد بود که روحانیت مسئولیت ارشاد و هدایت دولت را بر عهده خواهد داشت، اما شواهد نشان می‌دهد که پس از گذشت مقطعی از پیروزی انقلاب، روحانیان به پذیرش مسئولیت‌های کلیدی در امور حکومت اقدام نموده‌اند. حال این سوال مطرح می‌شود که آیا بین سیره نظری امام و واقعیت‌های موجود، تعارض وجود دارد؟ جواب این پرسش منفی است و در توضیح پاسخ باید گفت که امام‌خمینی همواره بر استقلال روحانیت و در نیامیختن آن با دولت پای می‌فشرده‌اند. نظر شهید مطهری مؤید این ادعا و پاسخگوی اشکال ایراد شده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب درباره امام اظهار کرد: «ایشان معتقدند که روحانیت باید مستقل و به صورت مردمی، مانند همیشه باقی بماند و آمیخته با دولت نشود. ایشان با این ‌که روحانیت به طور کلی وابسته به دولت شود، آن‌چنان‌که روحانیت اهل تسنن هست، به شدت مخالف‌اند، ولو در دوره حکومت اسلامی، و نیز با این که روحانیین بیایند جزء دولت شوند و پست‌های دولتی را رسماً اشغال بکنند، مخالف‌اند. این کارهایی که بالفعل کمیته‌ها دارند که در راس کمیته‌ها غالبا روحانیین قرار گرفته‌اند یک امر اضطراری و اجباری است؛ البته این به معنی تحریم نیست به معنی پیشنهاد است. ممکن است یک وقتی ضرورت ایجاب بکند که فرد [روحانی] معین، چون کس دیگری نیست، یک پست دولتی را اشغال کند، و دیگر نمی‌گوییم چون بر روحانیین تحریم شده نباید چنین بشود؛ مثلا پُست آموزش پرورش را در نظر می‌گیریم.»[۴۶] امام(ره) ترجیح می‌داد که وظیفه روحانیت در مراقبت و نظارت فعال خلاصه شود و در مورد رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر شدن آن‌ها می‌فرمود که «صلاحشان هم نیست که این‌ها بشوند»؛[۴۷] همچنان‌که روحانیت را نه منسوب به دولت و نه خارج از آن می‌دانستند. ایشان در دی‌ماه ۱۳۵۸ در این‌باره این‌گونه تصریح کرد: «اینکه شما سوال کردید که آیا روحانی می‌خواهد به دولت منضم بشود یا چی؟ نه نمی‌خواهد دولت باشد، اما خارج از دولت نیست، نه دولت است، نه خارج از دولت. دولت نیست؛ یعنی نمی‌خواهد برود در کاخ نخست‌وزیری بنشیند و کارهای نخست‌وزیر را بکند؛ غیر دولت نیست، برای اینکه نخست‌وزیر، اگر پایش را کنار بگذارد، این جلویش را می‌گیرد؛ می‌تواند بگیرد، بنابراین نقش دارد و نقش ندارد.»[۴۸] پس از تجربه تلخ روی کار آمدن دولت موقت و دوران حکومت بنی‌صدر و آسیب‌هایی که در این میان به انقلاب اسلامی وارد گردید، بنا به پیشنهاد و درخواست یاران امام و پذیرش عمومی و تایید مردم، امام‌خمینی به حسب اضطرار و به خاطر ضرورت و اولویت حفظ نظام، با ریاست روحانیان در مناصب کلیدی نظام، موافقت نمود، هرچند که ایشان تا آخر حیاتشان از ترجیح نظری خود در این‌باره عدول نکرد. با این توضیحات مشخص می‌گردد که موضع امام در مورد جایگاه روحانیت در حکومت اسلامی و چگونگی ارتباط آن با نهاد دولت روشن و ثابت بوده است و تعارض و دوگانگی در آن به چشم نمی‌خورد. شایان ذکر است که اعتقاد امام به وظیفه «نظارت عالیه و فعال روحانیت»، و تمایل نداشتن به مداخله این نهاد عظیم و حساس در حکومت، به معنای تمایز و فاصله‌گذاری بین دین و سیاست و به حاشیه راندن روحانیت و حذف آن‌ها از خدمات کلیدی دولتی نبوده و نیست، بلکه این‌گونه استنباط می‌شود که دیدگاه ایشان ناظر بر این بود که روحانیت اصلی‌ترین دستگاه صیانت اسلام و ملجأ همه مردم است و به عنوان مثال اگر این قشر به باند و جناح‌های سیاسی خاصی وارد شود، عمومیت خود را از دست می‌دهد و چه بسا اسلامی بودن آن نیز تا حدی دچار خدشه شود. از سویی روحانیت اصیل، شاخص اسلامی بودن هر نظام اسلامی است و بدیهی است اگر این دستگاه در حکومت‌ها ــ یا شکل‌های متغیر اِعمال حاکمیّت دولت اسلامی ــ محو نشود، بهتر خواهد توانست حافظ اسلام باشد و معیارهای آن را به حاکمان هر زمان، گوشزد نماید. روحانیت با تراز و میزان‌های اسلامی، حکومت را ملاحظه، تصحیح و راهبری می‌کند و هر حکومتی که مطابق این موازین باشد از استظهار و انتقاد سازنده این نهاد برخوردار می‌شود. روشن است که روحانیت، با چنین جایگاهی، اگر خود در شکلی از حکومت‌های فعلی محو شود، حکومت اسلامی راهبر و کنترل‌کننده اصلی خود را از دست خواهد داد و فقط ثناگویی به ثناگویان قبلی اضافه خواهد شد و دیر یا زود اسلامی بودن نظام تضعیف یا نابود خواهد گردید، هرچند چنین نظامی هم ممکن است به ظاهر حامل نام اسلامی باشد. لذا گزینش و توصیه امام(ره)، روحانیت مستقل دینی است نه روحانیت ایدئولوژیک، که به دنبال عقاید مجعول، مصنوع و موهوم دنیاجویان قدرت‌طلب و خرافه‌پرستان باشد. این نگرش به خوبی بیانگر آن است که امام‌خمینی به وضوح سابقه طولانی همراهی فقه حکومتی ــ فقه‌الخلافۀ ــ بسیاری از مذاهب غیرشیعی با حکومت‌های جائر و عواقب منفی این امر را مدنظر داشت و بر این باور بود که این مذاهب خواسته یا ناخواسته، با توجیهات شرعی از اصول اسلامی، همانند عدالت و آزادی به نفع اقتدار حاکمان متغلب و امنیت جائرانه عقب نشسته، و به همین دلیل به وعاظ‌السلاطین تبدیل شده‌اند.[۴۹] یکی از راه‌های اساسی مقابله با این خطر، حفظ استقلال روحانیت است که می‌تواند از تکرار مجدد و احتمالی تبدیل امامت و خلافت به ملوکیت و سلطنت جلوگیری کند. بنابراین به هیچ وجه ادای وظیفه کنترل و مراقبت فعال حکومت توسط روحانیان، به معنای نپذیرفتن وظیفه دولتی از سوی این قشر نیست و به تعبیر امام (ره): «مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل‌های آتیه. و چه بسا که در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است.»[۵۰] امام همه مسلمانان و از جمله روحانیت را به حفظ امانت الهی ــ حکومت اسلامی ــ توصیه می‌کرد و تقاضا می‌نمود که ایشان در راه ایجاد مقتضیات بقا و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند.[۵۱] و همان‌طور که قبلا به اختصار بیان گردید، ایشان در وصیت‌نامه خویش، روحانیت و مراجع عظام را از کنار کشیدن و بی‌تفاوتی به امور سیاسی بر حذر کرده است و شکست مشروطه و تصاحب آن توسط سیاست‌بازان شرق و غرب، و صدمه به قانون اساسی و اسلام را به این دلیل می‌داند که «روحانیون، که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج‌ها بنیان گذاشتند، از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست‌بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب‌زدگان سپردند.»[۵۲] ● شیوه اجتهاد فقهی امام(ره)، و حوزه و روحانیت یکی از آفات حوزه‌ها، ضعف شیوه‌های اجتهادی و انفعال فقهی بخشی از علما و روحانیت در مواجهه با مسائل روز، که گریبان‌گیر جهان اسلام است، و ندادن پاسخ‌های مقتضی به آن‌ها بوده است. این قضیه از دید امام ــ به عنوان فقیهی آگاه به زمان و مصلحی سیاسی و اجتماعی ــ دور نمانده و ایشان در سیره نظری و عملی خویش، شیوه‌های صحیح استنباط احکام و حجت‌های دینی از ادله شریعت و ویژگی‌های این تلاش اجتهادی را تحت عنوان «شیوه اجتهاد لازم» بیان نموده است. این سبک استنباط در حقیقت تتمّه و وجه تکمیلی شیوه اجتهادی قدیمی و رایج‌تر، که اجتهاد مصطلح نامیده می‌شود، می‌باشد. البته شیوه‌های استنباط متعددند، اما با توجه به اهمیت دو شیوه اخیر، در اینجا آن دو با ذکر نظریات اصلاحی امام بیان گشته‌اند. الف‌) شیوه اجتهاد «مصطلح» یا «رایج»: امام این شیوه را، که عموما فقهای متاخر و معاصر از آن استفاده کرده‌اند، به دلیل توجه کافی نکردن به عامل زمان و مکان ناکافی شمرده؛ اگرچه ایشان همواره از مجتهدان گذشته تقدیر کرده، و شیوه آن‌ها را نیز ضروری شمرده‌ است. دست‌مایه‌های علمی این شیوه به موارد زیر منحصر می‌باشد: آشنایی با علوم عربی به میزانی که بتوان از آن برای اجتهاد بهره گرفت؛ آشنایی با تفسیر قرآن؛ آشنایی و تسلط بر علم اصول و قواعد استنباط حکم؛ شناخت منطق و قواعد استدلال؛ آشنایی با علم رجال و درایه و بهره کافی از شناخت حدیث و کلمات معصومان.[۵۳] از سوی دیگر در زمینه شرایط فردی مجتهد، اموری را متذکر می‌شوند که عبارت‌اند از: عدالت، زهد، تقوا، ورع، حیا، بی‌اعتنایی به دنیا.[۵۴] و در صورت تعدد افرادی که دارای این ویژگی‌ها باشند، اعلمیت را هم به این شرایط افزوده‌اند. از دید امام بسندگی به چنین دست‌مایه‌هایی برای اجتهاد کافی نیست و چنین شیوه اجتهادی از پاسخگویی به نیازهای گوناگون حکومت اسلامی ناتوان است: «یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‌ها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم‌گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی‌تواند زمام جامعه را به‌دست گیرد.»[۵۵] به همین خاطر ایشان معتقد است: «البته در عین اینکه از اجتهاد جواهری به صورتی محکم و استوار ترویج می‌شود، از محاسن روش‌های جدید و علوم مورد احتیاج حوزه‌های اسلامی باید استفاده کرد.»[۵۶] از نقایص این نوع اجتهاد، بی‌توجهی به تغییر موضوعات احکام تحت‌تاثیر زمان و مکان است؛ البته ایراد چنین اشکالی فقط مختص امام نبوده است و کسانی مثل شهید مطهری[۵۷] و مرحوم طالقانی[۵۸] از پیشگامان انتقاد از چنین شیوه اجتهادی از ابتدای دهه ۱۳۴۰.ش بوده‌اند. البته این نکته را نباید از نظر دور کرد که شرایط خاص حکومتی، که در این زمان برای فقه و فقاهت به‌وجود آمده، در زمان‌های سابق مطرح نبوده است و این توجیه مقبولی است بر صحت روشی که در اجتهاد مصطلح مرسوم بوده است، زیرا «به‌جز در احوال شخصیه و نیز در آنچه مربوط به فرد مسلمان است، فقه اسلامی و از جمله فقه شیعی، در طول قرن‌ها، مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گرفته است، پس از تشکیل حکومت اسلامی، فقه شیعه یک‌سره در معرض عمل جامعه ایرانی است... .»[۵۹] اما این دلیل، عذری برای ادامه کاربرد ایستای شیوه اجتهاد مصطلح نمی‌باشد و نمی‌توان گفت که هرگونه اصلاح‌خواهی و گسترش آن جایز نیست. این واقعیتی است که «هنوز توان عظیم فقه، در گره‌گشایی معضلات زندگی و حل نقاط کور در مناسبات اسلامی فرد و جامعه به کار گرفته نشده، و بعضا شناخته نشده است. پدیده‌های روز به روز زندگی در مقام استفهام و استفتا از فقه اسلامی، طبعا باید به پاسخی قانع‌کننده و حکمی قابل استدلال برسد.»[۶۰] این در حالی است که از دید امام، اجتهاد مصطلح، با بسندگی به قیل و قال‌های مدرسه‌ای و طرح نظریه‌های اجرانشدنی و بیان کلیات، نتوانسته است در شرایط و پیچیدگی‌های خاص زمانی و مکانی کارآمد باشد و لذا به حل معضلات داخلی و خارجی موفق نگشته و چنین ناکارآمدی، در عصر تحقق نظام اسلامی در ایران، عیان‌تر گردیده است. در تایید این ناکارآمدی، امام اظهار کرده است: «حکومت، فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می‌کند و این بحث‌های طلبگی مدارس، که در چارچوب تئوری‌هاست، نه‌تنها قابل حل نیست، که ما را به بن‌بست‌هایی می‌کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می‌گردد. باید سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ‌وخم‌های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد.»[۶۱] ب‌) شیوه اجتهادی امام: مهم‌ترین ویژگی این شیوه، لحاظ نمودن عامل زمان و مکان در اجتهاد می‌باشد و به همین خاطر در بعضی از سخنان امام(ره) از آن تحت عنوان «نقش زمان و مکان در اجتهاد» یاد شده است. چنین شیوه‌ای در حل مسائل فقهی و حکومتی بسیار بالنده و راه‌گشاست، زیرا در این روش، هم در مرحله نظری و عملی، تفریع و تطبیق انجام می‌شود و هم بعد از سنجیدن ابعاد قضایا و بررسی ویژگی‌های موضوعات در بستر زمان، اجتهاد براساس منابع شناخت انجام می‌گردد. «بدین جهت این شیوه، هم در مسائلی که مربوط به زندگی فردی است و هم در مسائلی که مربوط به حکومت است، مطلوب خواهد بود، زیرا در آن، شرایط زمان و مکان و احوال، که در تغییر موضوعات احکام الهی نقش دارند، رعایت می‌شود و مطابق آن‌ها اجتهاد براساس منابع اصلی استنباط متحول می‌شود و در نتیجه هیچ رویدادی نیست که با این شیوه بی‌پاسخ بماند. به علاوه موجب غنا و سرشاری و گسترش فقه اسلامی از نظر فروع و مصادیق می‌شود و حکومت اسلامی را مبسوط‌الید در همه زمینه‌های اجتماعی و حکومتی، نگه می‌دارد.»[۶۲] امام به شدت این شیوه اجتهادی را برای رفع معضلات به فقها و روحانیت پیشنهاد می‌نمود و خصوصا در ماه‌های آخر حیات، بر این مساله بیشتر پای می‌فشرد. ایشان در یکی از همین بیانات، ضمن طرح موضوعات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که مورد مباحث فقهی قرار نگرفته، اذعان ‌کرده است: «... همه این‌ها گوشه‌ای از هزاران مساله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آن‌ها بحث کرده‌اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمان‌های گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها باید برای آن فکری بنمایند.»[۶۳] از دیدگاه امام، مهم‌ترین مسائل یادشده، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه است[۶۴] و فقها و اندیشمندان وظیفه دارند ابعاد مختلف آن را، از حیث نظری و عملی و با توجه به مقتضیات جدید، تبیین و موشکافی نمایند، و سایر متفرعات آن را با مشورت و تبادل نظر به‌دست بیاورند.[۶۵] شایان ذکر است که نظریه ولایت مطلقه فقیه امام نیز اساسا محصول شیوه اجتهاد «لازم» ایشان و ملازم با آن است. از این منظر، اسلام چون دین جامع و خاتم است؛ لذا فقیه جامع‌الشرایط باید، علاوه بر اجتهاد به شیوه «لازم»، مبسوط‌الید، و اختیارات گسترده‌ای داشته باشد؛ یعنی باید اساس حکومتی را بنا گذارد که تمامی شئون فردی و اجتماعی جوامع بشری را دربر گیرد و معضلات انسان‌ها را کارسازی و پاسخگویی نماید. در این صورت است که اسلام، اجتهاد و فقاهت، جنبه عملی می‌یابد و تمامی زوایای زندگی فرد و جامعه را شامل می‌شود. بنابراین، جامعیت و خاتمیت اسلام با اجتهاد به شیوه لازم، و دارا بودن اختیارات وسیع حکومتی ولی فقیه معنا پیدا می‌کند و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. امام معتقد بود که اسلام جامع است و اگر خدشه یا نقض آن به ذهن کسی خطور کند، به دلیل تحریفات چند صد ساله استعمار، و سستی و وضع نابسامان حوزه‌ها و روحانیت بوده است. روحانیت و علما نباید با انزوا و گوشه‌نشینی در کنج حجره‌ها فقط مشغول مباحثه و مساله‌گویی باشند و از مسائل زمان و مکان که جامعه اسلامی با آن رو‌به‌روست بی‌‌خبر باشند. آن‌ها باید با شجاعت و صلابت، ماهیت و حقیقت احکام اسلامی را به شکل صحیح برداشت کنند و آن را برای بیداری و انگیزش مردم تبلیغ نمایند.[۶۶]روحانیت باید فکر خود را پرورش دهد و فقط به روایت حدیث در بیان احکام بسنده نکند،[۶۷] بلکه با مداخله عقل، احکام واقعی را از غیرواقعی و روایات مبتنی بر تقیه را از غیر آن تشخیص دهد. به همین دلیل، تامل در موقعیت‌های صدور روایات، و معرفت به احکام، و شناخت احادیث بر طبق موازین عقلی و شرعی لازم است. لذا روایت و حدیث هم به تنهایی برای صلاحیت ولی فقیه کفایت نمی‌کند، بلکه او باید از خصوصیات فوق برای شناخت احادیث برخوردار باشد.[۶۸] بنابراین فقیهی که منزوی است و در امور مسلمانان مداخله نمی‌کند و اهتمام نمی‌ورزد، نمی‌تواند حافظ و ناشر احکام اسلام باشد و او «حصن‌الاسلام» نیست.[۶۹] این نظریات در سیره امام دارای سابقه قبلی است. از نظر امام، اساسا ماهیت و حقیقت اسلام، با استنباط به شیوه لازم کشف می‌شود و از نظر عقل و نقل نیز باید ولایت مطلقه فقیه را بدین شکل از منابع اسلامی استنباط کرد و بر همین منوال یکی از شرایط مهم ولی فقیه، آگاهی و زمان‌شناسی و خبرگی او در اجتهاد به شیوه «لازم» است و معرفت کامل فقیه به کلیه قوانین و احکام اسلامی از چنین فقاهت صحیحی حاصل می‌شود.[۷۰] ● نتیجه‌: روحانیت و حوزه‌های علمیه، در گذشته و حال، عظیم‌ترین سهم را در حفظ و ترویج اسلام و پس از آن، پیروزی انقلاب سترگ اسلامی ایران داشته‌‌اند به همین دلیل، بخش عمده‌ای از بیانات و آثار مبسوط امام‌خمینی مملو از تجلیل و شرح خدمات و مجاهدت روحانیت اصیل است. اما این نیز انکارناپذیر است که این نهاد، خصوصا در دهه‌های پیشین، با آفات بسیاری مواجه بوده و همواره فکر اصلاح حوزه‌ها دل‌مشغولی بسیاری از زعمای شیعی و از جمله امام را موجب شده است. به همین دلیل، ایشان نیز در ابتدای نهضت، حرکت اصلاحی و روشنگری خود را از آنجا آغاز نمود. نوشتار حاضر بر آن است که انقلاب اسلامی و حرکت امام اصلاحات عمده‌ای در حوزه‌ها و روحانیت و سیره نظری و عملی مراجع به وجود آورده و تغییرات بنیادینی را در این نهادها ایجاد نموده است، اما توصیه‌های مکرر ایشان تا واپسین دم حیات، مشعر بر این است که در زمینه آفت‌زدایی از حوزه‌ها و همچنین ارتقای آن باید بیش از پیش و مصرانه‌تر اقدام شود. درهرحال، به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین تاثیر امام بر حوزه‌ها و روحانیت، علاوه بر ایجاد خیزش و روحیه انقلابی در آن‌ها، طرح مقتدرانه شیوه اجتهاد مبتنی بر لحاظ موکد عامل زمان و مکان و آغاز انقلاب فقهی و توجه بیشتر به جایگاه عقل در استنباط احکام بود و به نظر می‌رسد که این انقلاب هنوز نوپاست و بزرگ‌ترین وظیفه روحانیت در حال حاضر، عنایت افزون‌تر به تکمیل این نهضت می‌باشد. ارمغان چنین توجهی، تضمین حیات اسلام و انقلاب اسلامی در دنیای امروزی است. به همین سبب و بدون برنامه‌ریزی دقیق و صحیح، این مراکز به این اهداف نمی‌رسند و آسیب‌پذیر خواهند بود. بسیار واضح است که تحقق دیدگاه‌های امام‌خمینی(ره) درباره حوزه‌ها و نهاد روحانیت، تضمین موفقیت و اثرگذاری بیشتر این نهاد در انقلاب اسلامی و دستیابی سریع‌تر به اهداف عالیه این نهضت الهی ــ مردمی را باعث خواهد بود.پی‌نوشتها[۱]ــ برای اطلاع بیشتر از جایگاه تشیع، روحانیت و مراجع قدرت آنها در رهبری و بسیج عمومی مردم در جنبشها و اعتراضات سیاسی و اجتماعی تاریخ ایران و انقلاب اسلامی رک:احمد نقیب‌زاده و وحید امانی، نقش روحانیت شیعه در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲؛ صادق زیباکلام، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، ۱۳۷۲؛ سعید زاهد، جنبش‌های اجتماعی معاصر ایران، تهران، سروش و طه، ۱۳۸۱؛ بهرام اخوان کاظمی، نقد و ارزیابی نظریه کاریزمایی در تبیین رهبری امام‌خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵[۲]ــ برای نمونه رک: در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هشتم؛ روحانیت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، صص۱۶ــ۱۵[۳]ــ امام‌خمینی، کشف‌الاسرار، [بی‌جا]، نشر ظفر، ۱۳۲۳، ص۲۰۱[۴]ــ مرتضی مطهری، «مشکل اساسی سازمان روحانیت»، رک: بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، شرکت سهامی انتشار، دی ۱۳۴۱، ص۱۷۵[۵]ــ محمدتقی جعفری، «حوزه و توجه به آرمانها»، مجله حوزه، ش ۱۴۰[۶]ــ مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، تهران، صدرا، چاپ ششم، بهار ۱۳۷۱، صص۲۱۰ــ۲۰۹[۷]ــ سیدحمید روحانی، نهضت امام‌خمینی، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، خرداد ۱۳۶۴، ص۴۲۴[۸]ــ امام‌خمینی، وصیتنامه سیاسی ــ الهی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، خرداد ۱۳۶۸، ص۲۱[۹]ــ رک: همان، ص۴۵[۱۰]ــ سیداحمد خمینی، «امام، حوزه و سیاست»، حضور، ش ۱ (خرداد ۱۳۷۰)، ص۸[۱۱]ــ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هشتم؛ روحانیت، همان، ص۲۱۳[۱۲]ــ رک: مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، چاپ هشتم، دی ۱۳۷۱، ص ۱۸۴ و چاپ ششم، بهار ۱۳۷۰، صص۳۴ــ۳۲[۱۳]ــ برای اطلاع بیشتر در این‌باره رک: سیدحمید روحانی، همان؛ «امام و رسالت جهانی»، مجله ۱۵ خرداد، ش ۲ (خرداد و تیر ۱۳۷۰)[۱۴]ــ سیدحمید روحانی، همان، ج۲، صص۴۹۳ــ۴۹۲[۱۵]ــ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ششم؛ رهبری انقلاب اسلامی، همان، ص۲۹[۱۶]ــ محمدرضا توسلی، «وضع حوزه‌ها در زمان تبعید امام»، حضور، ش ۲ (آبان ۱۳۷۰)، ص۱۹[۱۷]ــ سیدحمید روحانی، همان، ص۱۶۲ (نخستین سخنرانی امام در نجف در ۲۳ آبان ۱۳۴۴).[۱۸]ــ کیهان، ش ۱۵۰۶۹، ۵/۳/۷۷ (بیانات آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم پنجمین سالگرد ارتحال امام).[۱۹]ــ سیداحمد خمینی، همان، ص۹[۲۰]ــ بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، همان، ص۱۸۷[۲۱]ــ محمدحسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام‌خمینی از آغاز تا تبعید، ج۱، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، بهار ۱۳۷۱، ص۱۵۳[۲۲]ــ سیدحمید روحانی، همان، دارالفکر، بی‌تا، ص۷۲۲[۲۳]ــ صحیفه نور، ج۱، ص۴۰[۲۴]ــ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ششم؛ رهبری انقلاب اسلامی، همان، صص۱۱۷ــ۱۱۶۲۵]ــ رک: امام‌خمینی، ولایت فقیه، قم، آزادی، بی‌تا، صص۱۷۶ــ۱۷۵[۲۶]ــ ناصرالدین‌ انصاری قمی، آیت‌الله العظمی گلپایگانی، فروغ فقاهت، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۳، ص۱۱۶[۲۷]ــ حکومت در اسلام (مقالات سومین کنفرانس اندیشه اسلامی)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بهمن ۱۳۶۴، ص۵۰[۲۸]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۸، صص۲۳۲ــ۲۳۱[۲۹]ــ امام‌خمینی، وصیتنامه سیاسی ــ الهی، همان، ص۱۸[۳۰]ــ نیکی آر. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمۀ عبدالکریم گواهی، تهران، قلم، ۱۳۶۹، ص۳۸۷[۳۱]ــ حکومت در اسلام (مقالات سومین کنفرانس اندیشه اسلامی)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴، ص۵۰[۳۲]ــ به عنوان مثال: پیام مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی به مناسبت رحلت امام(ره) به شرح زیر است: «شخصیتی دعوت حق را لبیک اجابت گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاری‌ها و رهبری‌های قاطع و محکم خود، اسلام را در عالم معاصر زنده کرد و ندای تکبیر و توحید را به گوش جهانیان رسانید و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانید و فریاد کوبنده‌اش دلهای مستکبران ابرقدرت را به لرزه درآورد... و با اتکا به نصرت الهی و شجاعت و ایمانی، انقلاب اسلامی ایران را به‌وجود آورد... فقیهی بزرگ و مرجعی مسلم به جهان باقی شتافت که در زهد و عبادت و شب‌زنده‌داری و خوف از خدا و حق‌گویی و حقیقت‌طلبی، و صفات ممتازه دیگر از آیات الهی بود... .» (ناصرالدین‌ انصاری قمی، همان، ص۲۹)[۳۳]ــ صحیفه نور، همان، ج۲۱، ص۴۶[۳۴]ــ سیداحمد خمینی، همان، ص۹[۳۵]ــ سیدحمید روحانی، همان، ج۱، ص۶[۳۶]ــ علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت‌الله العظمی بروجردی، تهران، نشر مطهر، چاپ دوم، پاییز ۱۳۷۱، ص۴۲۵[۳۷]ــ سیداحمد خمینی، همان، ص۹[۳۸]ــ «مصاحبه با آیت‌الله موسوی اردبیلی»، حضور، ش ۱ (خرداد ۱۳۷۰)، صص۱۲ــ۱۱[۳۹]ــ «مصاحبه با آیت‌الله یوسف صانعی»، همان، ص۱۷[۴۰]ــ «مصاحبه با آیت‌الله موسوی اردبیلی»، همان، صص۱۲ــ۱۱[۴۱]ــ صحیفه نور، همان، ج۲۱، ص۹۱[۴۲]ــ همان، صص۱۷۵ــ۱۷۴[۴۳]ــ طلیعه انقلاب اسلامی (مجموعه مصاحبه‌های امام‌خمینی در نجف)، پاریس و قم، ص۲۶۶[۴۴]ــ همان، ص۳۰[۴۵]ــ همان، ص۱۴[۴۶]ــ مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، همان، صص۲۷ــ۲۵[۴۷]ــ صحیفه نور، همان، ج۱۱، ص۱۳۴[۴۸]ــ همان، ص۱۳۳[۴۹]ــ برای اطلاع بیشتر از نحوه ظهور مذاهب فقهی و تعامل آنها با حکومت خلفای جائر رک: محمود شهابی، ادوار فقه، ج۳، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸؛ و داود فیرحی، «مبانی اندیشه‌های سیاسی اهل سنت»، حکومت اسلامی، سال اول، ش ۲، (زمستان ۷۵)، صص۱۷۱ــ۱۲۱[۵۰]ــ امام‌خمینی، وصیتنامه الهی ــ سیاسی، همان، ص۴۱[۵۱]ــ رک: همان، ص۱۹[۵۲]ــ رک: همان، ص۳۹[۵۳]ــ محمدکاظم خراسانی، فوائدالاصول، ص۴۲۹[۵۴]ــ سیدمحسن حکیم، مستمسک العروۀ‌الوثقی، ج۱، ص۴۰[۵۵]ــ صحیفه نور، همان، ج۲۱، صص۴۷ــ۴۶[۵۶]ــ همان، ص۱۳۰[۵۷]ــ برای نمونه رک: مرتضی مطهری، «اجتهاد در اسلام»، بحثی پیرامون مرجعیت و روحانیت، همان، ص۵۸[۵۸]ــ سیدمحمود طالقانی، «تمرکز مرجعیت و فتوا»، بحثی پیرامون مرجعیت و روحانیت، همان، صص۲۱۰ــ۲۰۹[۵۹]ــ پیام آیت‌الله خامنه‌ای به کنگره دایرۀ‌المعارف الاسلامی، کیهان، ش ۱۴۹۸۳، ۱۴/۱۱/۷۲[۶۰]ــ همان.[۶۱]ــ صحیفه نور، همان، ج۲۱، ص۶۱[۶۲]ــ محمدابراهیم جناتی، همان.[۶۳]ــ صحیفه نور، همان، ج ۲۱، صص۴۷ــ۴۶[۶۴]ــ رک: همان.[۶۵]ــ امام‌خمینی، ولایت فقیه، همان، ص۱۵۱[۶۶]ــ رک: همان، صص۵، ۷، ۸، ۱۷۳ و ۱۷۴[۶۷]ــ رک: همان، صص۱۵۵ــ۱۵۴[۶۸]ــ رک: همان، صص۶۹، ۷۰، ۱۰۴، ۱۰۵، ۱۷۳ و ۱۷۴[۶۹]ــ رک: همان، صص۱۵۹ــ۱۵۸[۷۰]ــ برای اطلاع بیشتر رک: بهرام اخوان کاظمی، قدمت و تداوم ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه امام‌خمینی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ منبع:ماهنامه زمانه
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن