تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):من وصىّ آخرين‏ ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى ‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826401528




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا عبادت علي (ع) بالاتر از عبادت ثقلين است ؟!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پاسخ به شبهه : عبادت علي عليه السلام بالاتر از عبادت ثقلين است ؟!
آیا عبادت علي (ع) بالاتر از عبادت ثقلين است ؟! نويسنده: مجيد کياني شبهه :چگونه عبادت علي ابن ابيطالب از عبادت ثقلين بالاتر است در حاليکه اين جنگها و خدمات او در عملکرد خلفاء نيز وجود دارد .پاسخ : منظور از « عبادت امام علي - عليه السلام - بالاتر از عبادت ثقلين است » چه مي باشد . اگر منظور از عبادت علي - عليه السلام - نمازها و روزه ها و بقيه ي اعمال عبادي آن حضرت باشد با اينکه علي - عليه السلام - اولين کسي بود که به پيامبر ايمان آورد و مسلمان شد و اولين کسي بود که با پيامبر - صلي الله عليه و آله - نماز خواند (1) و ايمان علي - عليه السلام - به اعلي مرتبه اي از ايمان قرار داشت خدا و پيامبر - صلي الله عليه و آله - را خيلي دوست مي داشت ، خدا و رسولش هم او را دوست داشت (2) و با اينکه علي - عليه السلام - تمام وجودش را وقف دين اسلام کرده بود و در عبادت ، در پيشگاه خداوند لحظه اي غفلت نمي کرد و عابد و زاهد وارسته ي زمان خود بود و مقام عظمايي داشت ، با اين همه کلام و روايتي از پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - به ما نرسيده است ( نه از طريق اهل سنت و نه از طريق شيعه ) که پيامبر گفته باشد صرف عبادت روزمره ي علي - عليه السلام - از عبادت جن و انس حتي از عبادت انبياء و از عبادت شخص رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - بالاتر باشد و هيچ کسي از شيعه و سني گمان نمي رود که به اين معنا معتقد باشند .در حاليکه چنين روايتي که صرفا براي عبادت علي - عليه السلام - اين فضيلت را ذکر کرده باشند در هيچ کتاب و منبعي ديده نشده است .اما اگر منظور پرسشگر حديث معروفي باشد که در جنگ خندق از پيامبر اکرم - صلي الله عليه و آله - درباره ي علي - عليه السلام - صادر گرديده که آن حضرت فرمود : « ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين » (3) با مطالعه و بررسي جنگ احزاب (خندق) کاملا موضوع روشن مي گردد . ما براي روشن شدن موضوع در دو محور بحث مي کنيم :محور اول : بررسي اوضاع مدينه و کيفيت جنگ احزاب :از بدو ظهور اسلام ، کفار و بت پرستان قريش به انحاء مختلف کينه و دشمني خود را با پيامبر - صلي الله عليه و آله - ابراز مي کردند کساني را که اسلام مي آوردند مورد اهانت و ضرب و شتم قرار مي دادند . حتي پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله - نيز مورد آزار و اذيت قرار مي گرفتند و به آن حضرت ساحر و جادوگر مي گفتند و بارها کوشيدند تا آن حضرت را به قتل برسانند که موفق نشدند و آخرالامر پيامبر - صلي الله عليه و آله - عرصه ي زندگي مکه را بر خود و مسلمانان تنگ ديد و به اذن خداوند به مدينه هجرت کردند که با استقبال اعراب مدينه روبرو شده و در پي آن اکثر مردم مدينه اسلام آوردند و مدينه به پايگاه دين اسلام تبديل شد و روز به روز رو به شکوفايي و گسترش نهاد . اين وضع براي مشرکان مکه قابل تحمل نبود به همين خاطر براي نابودي و ريشه کن کردن دين اسلام دست به اقدامات تبليغاتي و اقتصادي و حملات شديد نظامي مي زدند و در اين راستا با فرستادن هيئت هاي مختلف تلاش مي کردند که يهوديان مدينه را براي دشمني و جنگ با پيامبر - صلي الله عليه و آله - تحريک کنند ، که تا حدودي نيز موفق شدند به گونه اي که پيامبر - صلي الله عليه و آله - مورد آزار و اذيت شديد و مداوم بعضي از يهوديان مدينه قرار گرفت .مشرکان معاملات با مسلمانان را تحريم کرده بودند ، و براي جلوگيري از گسترش دين اسلام هميشه در تلاش بودند و در اين راستا ، چندين جنگ کوچک و بزرگ را بر پيامبر تحميل کردند مانند غزوات : بدر ، که در جنگ بدر کبري هزار نفر مرد جنگي مجهز را در مقابل سيصد نفر مسلمان با کمترين تجهيزات وارد جنگ نمودند . (4)يکي از جنگ هاي خطرناکي را که قريش به قصد از بين بردن اسلام ترتيب داده بود ، جنگ احد است که با سه هزار مرد جنگي و تعدادي از زنها که براي تحريک نظاميان در جنگ شرکت کرده بودند ، وارد کارزار با پيامبر - صلي الله عليه و آله - شدند و در مقابل پيامبر - صلي الله عليه و آله - با هفتصد نفر مجاهد از دين اسلام دفاع کردند . (5) به همين ترتيب مشرکين قريش خصوصا ابوسفيان تا آخرين نفس از پاي ننشستند و چندين جنگ را به طور مستقيم و غير مستقيم عليه پيامبر - صلي الله عليه و آله - به راه انداختند يکي از جنگ هايي که با همکاري يهوديان بني نضير بر مسلمين تحميل گرديد جنگ احزاب است .بعد از استقرار پيامبر - صلي الله عليه و آله - و مسلمين در مدينه ميان مسلمانان و هر يک از قبائل يهود تعهد عدم تجاوز به يکديگر امضا گرديد که هر کدام داراي مفادي بودند و از جمله در قراردادها و عهدهايي که بين مسلمين و بني نضير منعقد گرديد، اين موارد درج شده بود : در صورتي که بني نضير عهد خود را بشکنند بايد بدون عذر و بهانه شهر مدينه را ترک کنند والا دست مسلمين براي هرگونه اقدام عليه آنها باز مي باشد . (6) بعد از آنکه قبيله ي بني نضير پيمان خود را شکستند طبق مفاد عهدنامه از مدينه اخراج گرديدند اين خروج با به جا گذاشتن اموال و املاک براي سران قبيله بسيار سنگين تمام شد به همين خاطر براي پس گرفتن املاکشان زمينه سازي نمودند تا آتش جنگ را شعله ور سازند . سران بني نضير مانند حي بن اخطب ، سلام ابن ابي حقيق ، کنانه ابن ربيع ، هود بن قيس وائلي و ... (7) راهي مکه مرکز مشرکين شدند تا قريش را براي يک جنگ بزرگ عليه مسلمين تحريک کنند بعد از گفتگوي زياد سران قريش براي جنگ اعلام آمادگي کردند و با هم پيمان بستند تا پيروزي کامل دست از جنگ با پيامبر - صلي الله عليه و آله - برندارند . قريش تمام قبائل عرب را ، چه آنهايي که در مکه و اطراف ساکن بودند و چه آنهايي که در مسير مدينه ساکن بودند مانند : اهل تهامه، نجد، بني غطفان ، بني فزاره و قبائل ديگري از اعراب را در اين جنگ بسيج کردند تا همراه با قبائل يهوديان بني نضير ، بني وائل و قبائل کوچکتري از يهوديان در اين جنگ شرکت کنند به گونه اي که مجموع لشکر احزاب بالغ بر ده هزار نفر مي شد . (8)دسيسه هاي مهم وخطرناک در اين جنگماهيت جنگ احزاب برخلاف جنگ هاي قبل از آن بود . اين بار جنگ کاملا جنبه ي عمومي به خود گرفته بود به طوري که تمام جزيره العرب اعم از مشرکين و يهوديان در مقابل اسلام قرار گرفته بودند. در روز واقعه پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرودند : « برز الايمان کله علي الشرک کله » يعني ايمان به تمامي ، روبروي کفر به تمامي قرار گرفته است (9) دسيسه ي خطرناک و مهم که در طرح ريزي جنگ احزاب مقصد و هدف دشمنان اسلام بود به قرار ذيل است :1- هدف اصلي برگزارکنندگان جنگ احزاب نابودي کامل دين اسلام و از بين بردن پيامبر - صلي الله عليه و آله - و همه ي مسلمانان بود .2- وادار کردن همه قبائل مشرک عرب و يهوديان اطراف مدينه براي شرکت در اين جنگ3- اختلاف انداختن بين مسلمانان ويهوديان داخل مدينه که با پيامبر - صلي الله عليه و آله - پيمان عدم تعرض بسته بودند مانند يهوديان بني قريظه . که در اين دسيسه تا حدودي موفق شدند و با تحريک حي بن اخطب قبيله ي بني قريظه عهدنامه را پاره کردند و رسما به ابراز دشمني در برابر مسلمانان پرداختند و اعلام جنگ نمودند طرح جنگي را که ابتدا بني قريظه در نظر داشت اين بود که در آغاز کار شهر مدينه را غارت کنند زنان و کودکان مسلمان را که به خانه ها پناهنده شده بودند مرعوب سازند اين نقشه را به تدريج عملي ساختند و در داخل شهر مدينه دسته هاي نظامي به راه انداختند و موجب نگراني مسلمانان و وحشت زنان و کودکان گرديدند . (10)4- محاصره ي کامل مدينه توسط لشکر ده هزار نفري احزاب ، از نظر نظامي محاصره ي کامل يک شهر با نيروهاي نظامي تا به دندان مسلح به منزله ي سقوط آن شهر مي باشد آن هم در حالي که مدافعين شهر بيش از سه هزار نفر با کمترين تجهيزات نبود . با در نظر گرفتن وضعيت نظامي و جغرافيايي شهر مدينه و محاصره ي شديد آن با نيروي عظيمي که با دل هاي مالامال از کينه و دشمني آمده بودند و هدفي جز برچيدن نظام اسلامي و کشتن پيامبر - صلي الله عليه و آله - و مسلمانان را نداشتند .سيره نويسان در وصف اين روز مي نويسد وقتي عمرو بن عبدود با تعداد قليلي از پهلوان قريش از خندق عبور کردند در صفوف مسلمين چنان رعب و وحشت مستولي گرديد که نفس ها در سينه حبس شده بود . ابن هشام در سيره اش مي نويسد در اين وقت بود که ترس و اضطراب مسلمانان به حد اعلا رسيد زيرا دشمن از هر سو آنها را احاطه کرده بود به طوري که برخي را متزلزل کرد و نفاق قلبي دسته اي را ظاهر ساخت تا آنجا که معتب بن قشير يکي از منافقين گفت : محمد - صلي الله عليه و آله - به ما وعده ي گنجهاي کسري و قيصر را مي دهد با اينکه ما از ترس جرأت اينکه براي قضاي حاجت برويم را نداريم . (11)در سيره ي حلبيه روايت مي کند هنگامي که عمرو بن عبدود به ميدان آمد فرياد زد : کيست که به جنگ من آيد : بعد از لحظه اي سکوت که همه ي نامداران صحابه سر به گريبان انداخته بودند فقط علي « کرم الله وجه » که نزد رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بود برخاست و گفت يا رسول الله : من به جنگ او مي روم . رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود : بنشين، او عمرو بن عبدود است عمرو براي بار دوم فرياد زد و شروع کرد به سرزنش و توبيخ مسلمانان ، مي گفت : کجاست آن بهشتي که شما پنداريد که هر کس از شما کشته شود به آنجا مي رود . آيا مردي نيست که به جنگ من آيد و سپس شعري بدين مضمون خواند : صداي من گرفت از بس فرياد زدم آيا مبارزي هست . و بار دوم نيز علي - عليه السلام - برخاست و گفت : يا رسول الله ! من به جنگ او مي روم . رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود او عمرو است . علي - عليه السلام - گفت : اگر چه عمرو باشد . رسول خدا - صلي الله عليه و آله - به علي - عليه السلام - اجازه داد تا به جنگ عمرو برود . رسول خدا - صلي الله عليه و آله - در آن حال شمشير خود ذوالفقار را به علي - عليه السلام - داد و زره خود را به او پوشانيد و عمامه ي مخصوص خود را بر سر او نهاد آنگاه دست به دعا برداشت و گفت : بارالها ! اين برادر و پسرعموي من است . پروردگارا مرا تنها مگذار . علي - عليه السلام - عازم ميدان نبرد گرديد بعد از مبارزات شديد عمرو شمشيرش را بر فرق علي - عليه السلام - فرود آورد و علي - عليه السلام - سپر را روي سر کشيد ولي ضربت عمرو آنقدر شديد بود که سپر علي - عليه السلام - را شکافت و عمامه را پاره نمود و به فرق سر آن حضرت رسيد که شديدا مجروح گرديد علي - عليه السلام - نيز به او مهلت نداد با شمشير به پاي عمرو زد و عمرو روي زمين افتاد و مسلمانان با صداي بلند تکبير گفتند ، رسول خدا - صلي الله عليه و آله - از صداي تکبير دانست که علي « کرم الله وجه » عمرو را به قتل رسانده است . در روايت است که رسول خدا - صلي الله عليه و آله - در آن حال فرمود فضيلت اين کار علي بن ابي طالب ( کشتن عمرو ) از عبادت جن و انس بالاتر است « مرحوم حلبي در پاسخ ابن تيميه که گفته است چگونه کشتن کافري فضيلتش زيادتر از عبادت جن و انس و حتي انبياء است ، مي گويد : براي اينکه اين کشتن دين را ياري کرد و کفار را مخذول ساخت » (12) آيا در چنين حالتي که دين به تمامي ، در مقابل شرک به تمامي قرار گرفته بود شکست علي در مبارزه ي با عمرو شکست همه ي مسلمانان نبود ؟!آيا شکست مسلمانان شکست دين نبود ؟! آيا در صورت پيروزي مشرکين و يهوديان آنها جز محو و ريشه کن شدن دين اسلام چيز ديگري مي خواستند ؟ قهرا اينجاست که هر انسان معتقد به دين ، مجاب مي شود که عمل علي - عليه السلام - در روز خندق حقيقتا بالاتر از عبادت ثقلين است چون در صورت شکست مسلمانان چيزي از دين باقي نمي ماند بنابراين عبادت جن و انس موضوعا منتفي مي شد . و ديگر مقايسه معنا نداشت .محور دوم :بحث اين است که رسول گرامي اسلام پيامبري الهي بود و مانند بشري عادي نبود که صرفا کلمات عاطفي بيان دارد بلکه آن حضرت با دارا بودن مقام عصمت و مقام تشريع و تقنين تمام کلمات و گفتارش ناشي از وحي و الهام بوده است . اين مطلب را در قرآن کريم تأييد کرده است که مي فرمايد : « و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي » (13) يعني : پيامبر - صلي الله عليه و آله - برطبق خواسته هاي نفساني حرف نمي زد . بلکه منحصرا فرمايشات پيامبر - صلي الله عليه و آله - متصل به وحي و الهام الهي بود . آيه ي شريفه ي ديگر مي فرمايد : « و لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنة » (14) يعني پيامبر - صلي الله عليه و آله - الگوي نيکويي است براي شما . آيه ي شريفه ما را ارشاد مي کند بر اينکه پيامبر - صلي الله عليه و آله - گفتار و اعمالش بر ميزان دستور الهي است و ما آن حضرت را بايد الگو قرار دهيم . آيات فراواني دلالت مي کند که پيامبر - صلي الله عليه و آله - تمام اعمال و گفتارش ريشه در وحي و الهام دارد . و فرمايشات آن حضرت توأم با فلسفه و دلائل الهي بيان شده است لذا با تعبد به اينکه اين کلام « ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين » از صاحب شريعت و از کسي که متصل به وحي بوده مانند ديگر کلمات و تشريعات پيامبر - صلي الله عليه و آله - که به آنها متعبد و معتقد هستيم ، متعبد و معتقد مي شويم .اما درباره ي خلفاي ديگر نکاتي قابل ذکر است . در مورد اينکه در زمان حيات رسول الله - صلي الله عليه و آله - اين سه خليفه در جنگ ها حضور داشتند يا نه و يا چه خدماتي مي کردند خبر خاصي نقل نشده است . در تاريخ و سيره در باب جنگ هاي پيامبر - صلي الله عليه و آله - از سعد بن عباده و سعد بن معاذ و رافع بن خديج و ديگر صحابه که به رسول خدا - صلي الله عليه و آله - مشورت مي دادند و يا براي سربازان اسلام نان و خرما تهيه مي کردند رواياتي نقل شده است ولي از اينان چندان خبري نيست تنها مغازي واقدي در بيان جنگ خندق درباره ي عمر بن خطاب مي نويسد : « بعد از آنکه عمرو بن عبدود به دست علي بن ابي طالب کشته شد ، بقيه ي ياران عمرو يعني نوفل و ضرار ابن الخطاب و ... پا به فرار گذاشتند به دنبال آنها زبير بن عوام و عمر بن خطاب رفتند و با هم درگير شدند تا اينکه ضرار بن خطاب مشرک با نيزه به طرف عمر بن خطاب حمله ور شد و نيزه به بدن عمر خورد ضرار نيزه را از بدن عمر برداشت و گفت اينکه تو را نمي کشم منتي است بر گردن تو که به ياد داشته باشي و من قسم خورده ام که کسي از قريش را نکشم بعد ضرار با کمال آرامش بدون کمترين ترس و واهمه اي پشت به عمر کرد و از خندق عبور نمود و به ابوسفيان و يارانش پيوست . آيا اگر عمر بن خطاب در مقابل عمرو بن عبدود پهلوان معروف عرب قرار مي گرفت چه مي شد ؟ وقتي ضرار بن خطاب که به مراتب پايين تر از عمرو بود عمر بن خطاب را حريف جدي در ميدان جنگ به حساب نياورد پس مقايسه ي بين علي بن ابي طالب و عمر بن خطاب غلط و گمراهي بزرگي است يا در جنگ خيبر همه ي سيره نويسان نقل کرده اند : در جنگ خيبر رسول خدا - صلي الله عليه و آله - روز اول پرچم را به دست ابابکر داد او رفت و شکست خورده برگشت ، روز دوم پرچم را به دست عمر بن خطاب داد او نيز رفت و شکست خورده برگشت ، رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود : فردا پرچم را به دست کسي مي دهم که به اذن خداوند با فتح و پيروزي برمي گردد سيره نويسان مي نويسند آن شب بزرگان صحابه تا پاسي از شب با خود فکر مي کردند که شايد فردا پرچم به دست او سپرده شود ، صبح بعد از نماز همه بر همديگر سبقت مي گرفتند براي پيوستن به اول صف لشکر که شايد پيامبر - صلي الله عليه و آله - ببيند و پرچم را به دست او بدهد ، پيامبر - صلي الله عليه و آله - بعد از طلبيدن، پرچم علي بن ابي طالب را خواست در حالي که آن بزرگوار به ناراحتي چشم مبتلا بود . حضرت آب مبارک دهان را به چشم او ماليد و پرچم را به دست او داد ، علي - عليه السلام - در آن روز «مرحب» را که قوي ترين پهلوان يهود بود به قتل رسانيد . درب قلعه ي خيبر را که نقل شده هشت نفر آن را نمي توانستند از جا حرکت دهند با يک دست از جا کند و قلعه را فتح کرد . (15) .آيا عمل و عبادت علي بن ابي طالب - عليه السلام - با خلفاي ديگر قابل قياس مي باشد ؟ آيا به خاطر اينکه ابابکر و عمر بعد از پيامبر - صلي الله عليه و آله - به هر دليلي خلافت را به دست گرفت مي شود کسي بگويد که شکست عمر و ابابکر در روز خيبر بالاتر از عبادت جن و انس است ؟!!!آيا صحيح است که کسي معتقد شود ، جان سالم به در بردن عمر از نيزه ي ضرار و منت گذاشتن آن مشرک در روز خندق افضل از عبادت جن و انس است ؟ !!!درباره ي علي بن ابي طالب نقل مي کنند: سعد بن عباده در همه ي جاها پرچمدار رسول الله - صلي الله عليه و آله - بود در حال صلح ، موقعي که جنگ پيش مي آمد پرچم را به دست علي بن ابي طالب - عليه السلام - مي داد . (16) مضمون روايت صراحت دارد که همه ي جنگ هاي پيامبر - صلي الله عليه و آله - با پرچمداري علي بن ابي طالب به پيروزي رسيده است . اين است معناي کلام رسول الله - صلي الله عليه و آله - که عبادت علي - عليه السلام - بالاتر از عبادت جن و انس است .اما خليفه ي سوم عثمان بهتر است وي را در کنار خلفاي بني اميه قرار دهيم . در تاريخ و سيره فضيلت و خدمت نظامي شايان ذکري در زمان پيامبر - صلي الله عليه و آله - يا در زمان خلفاي قبل از خود و نه در زمان خلافت خودش ، براي او نقل نشده است جز اينکه به عثمان ذوالنورين لقب داده اند يعني دو تن از دختران پيامبر - صلي الله عليه و آله - يکي پس از ديگري به عقدش بوده است ، آيا صرف داماد پيامبر بودن فضيلت است ؟و فضيلت ديگري که علماي اهل سنت به آن معتقداند اينکه عثمان قرآن را جمع آوري کرد و اين دو فضيلت با بدعت هايي که در زمان خلافتش انجام داد برابري نمي کند . عثمان در زمان خلافتش بيت المال را منحصرا در اختيار بني اميه قرار داده بود . (17) وي در زمان خلافتش تمام والي ها و حاکمان ولايات اسلامي را از بدترين افراد بني اميه تعيين کرده بود ، وقتي آنها بر مسلمين ظلم روا مي داشتند عثمان به شکايات مسلمين اعتنايي نمي کرد ، او حکم بن العاص و مروان پسر او را که مطرود رسول خدا - صلي الله عليه و آله - و ملعون به زبان آن حضرت بودند از تبعيد به مدينه برگرداند و مروان ملعون را بر امور مسلمين مسلط گردانيد . (18)پی نوشت:1. بدايه و نهايه ، جلد 7 ، ص 224 ، ابن کثير ، دارالمعارف و دارجزم بيروت طبع 1416 .استعاب ، ج 3 ، ص 197 ، دارالکتب العلميه ، بيروت ، ط اول 1415 ه ، عبدالبر قرطبي .اسدالغابه ، ج 3 ، ص 590 ، ابن اثير علي بن محمد جزري شوکاني ، متولد 630 ، ط دارالفکر بيروت 1409 ه .2. استعاب ، ج 3 ، دارالکتب العلميه ، بيروت ، ط اول 1415 ه ، عبدالبر قرطبي .3. سيره ي حلبيه ، جلد 2 ، ص 319 ، و ص 320 ، مکتبه الاسلاميه بيروت ، علي بن برهان الدين شافعي .4. تاريخ طبري ، ج 2 ، ص 22 ، ابوجعفر محمد بن حرير طبري ، متوفاي 310 ، ط دوم ، 1408 ه ، دارالکتب العلميه بيروت .5. تاريخ طبري ، جلد 2 ، ص 60 ، ابوجعفر محمد بن جرير طبري ، متوفاي 310 ، ط دوم 1408 ه ، دارالکتب العلميه بيروت .6. بحارالانوار ، ج 19 ، ص 111 ، محمد باقر مجلسي ، م 1111 ، دارالکتب الاسلامية ، تهران ، چاپ دوم ، 1361 ش .7. تاريخ طبري ، ج 2 ، ص 90 ، ابوجعفر بن جرير طبري ، متوفاي 310 ، ط دوم ، 1408 ه ، دارالکتب العلميه بيروت8. تاريخ طبري، ج 2، ص 129، ابوجعفر بن جرير طبري، متوفاي 310، ط دوم، 1408 ه، دارالکتب العلميه بيروت فروغ ابديت ، جلد 2 ، ص 129 ، مرکز انتشارات دفتر تبليغات قم ، سال انتشار 1366 ش ، جعفر سبحاني .9. ينابيع الموده ، ج 1 ، ص 92 ، انتشارات العملي المطبوعات بيروت ، نوشته ي سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي .10. فروغ ابديت ، جلد 2 ، ص 133 ، مرکز انتشارات دفتر تبليغات قم ، سال انتشار 1366 ش ، جعفر سبحاني .11. ترجمه ي سيره ي ابن هشام ، ج 2 ، ص 160 ، مترجم سيد هاشم رسولي ، چاب دم ، 1364 ش قم .12. سيره ي حلبيه ، ج 2 ، ص 319 ، 320 ، علي بن برهان الدين حلبي شافعي ، ناشر المکتبه الاسلاميه بيروت ينابيع الموده ، ج 1 ، ص 93 ، موسسه ي اعلمي المطبوعات بيروت ، نوشته ي سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي .13. قرآن کريم ، سوره نجم ، آيه 3 و 4 .14. قرآن کريم ، سوره ي احزاب ، آيه 21 .15. بدايه و نهايه ، جلد 7 ، ص 225 ، ابن کثير ، متوفاي 774 ، دارالمعارف ، ط 1416 ه ، دارالحزم ، بيروت سير اعلام النبلا ، ج 2 ، ص 618 ، دارالفکر ، بيروت ، ط اول 1417 ، شمس الدين ذهبي ، متوفاي 748 ؛ تاريخ طبري ، 2 ، ص 107 ، محمد بن جرير طبري ، دارالکتب العلميه ، ط : دوم ، 1408 ، بيروت ، ترجمه سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص 228 ، مترجم هاشم رسولي ، ج دوم .16. اسدالغابه ، ج 3 ، ص 294 ، ابن اثير علي بن محمد جزري ، متوفاي 603 ، دارالفکر بيروت ط 1409 ه .17. ترجمه مروج الذهب ، ج 1 ، ص 695 ، ترجمه ي ابوالقاسم پاينده ، چاپ پنجم ، 1374 ش ، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي .18. ترجمه ي مروج الذهب ، ج 1 ، ص 691 ، ترجمه ي ابوالقاسم پاينده ، چاپ پنجم ، 1374 ش ، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي .منبع:مقاله پاسخ به شبهه، عبادت علي (ع) بالاتر از عبادت ثقلين است
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3042]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن