پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849710141
«علی» آمد تا خورشید عدالت بدرخشد
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: آمدی که در اوج قدرت در کوچه پس کوچههای تاریک کوفه در پی رد اشک یتیم آشنای شبها و بیغولههای کوفه باشی تا گل لبخند بر لبان کودک یتیم بنشانی. آری! آمدی تا تاریخ خورشید عدالتش را بیابد.
به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از فارس، در کعبه باز شد تا فرزندی پا به عالم هستی بگذارد که اگر نمیآمد کره خاکی حتی با 10 یا 100 خورشید تابان دیگر کوره تاریک بود. آمدی تا به قدرتمندان نشان دهی که آنچه آنان برای رسیدن به آن، از ارتکاب هر عملی بیم ندارند برای خورشید تاریخ عدالت از آب بینی بز بیارزشتر است. آمدی که در اوج قدرت در کوچه پس کوچههای تاریک کوفه در پی رد اشک یتیم آشنای شبها و بیغولههای کوفه باشی تا گل لبخند بر لبان کودک یتیم بنشانی و غذا برای گرسنگان ببری. شگفتا! جمع اضدادی؛ شاعری و جنگجو، دانا و مظهر ایمان. خلیفهای اما در سرزمین تحت حکومتت خلخال از پای زن یهود میگیرند و از این ظلم دلخون میشوی! اما حسرتا که ابن روح متعالی باید تنها و همدم چاه باشد. حضرت رسول میفرماید: «انا مدینةالعلم و علی بابها، فمن اراد العلم فالیأت الباب»(1) «من شهر علمم و علی در آن است، هر که علم میخواهد گو که از در وارد شود.» سخن گفتن از علی بن ابی طالب، پسر عمو و داماد پیامبر خدا، چهارمین خلیفه اسلام و نخستین امام از سلسله امامان شیعه، در واقع سخن گفتن از گوهر ذاتی معنویت در فرادهش اسلام است. در وجود این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام است که انسان جلوه کامل دو سرچشمه اصلی فرهنگ اسلامی یعنی وحی الهی و سنت نبوی را مشاهده میکند.(2) مراد از سنت نبوی تنها تقلید ظاهری از اعمال و رفتار پیامبر یعنی نوعی تقلیل دادن حقایق به ظواهر، که در روزگار ما بسیار شایع گردیده، نیست، بلکه مراد جان و گوهر کمالات نبوی است که قرآن خود به آن اشاره میکند و میفرماید: «و إنک لعلی خلق عظیم»، «و تو دارای خلقی عظیم هستی» (القلم 4:68) (3) سخنان و اعمال پیامبر بیانگر این جوهر معنوی است ولی همه آن نیست. کسب و تحصیل این گوهر، و نه صرف تقلید ظاهری از گفتار و رفتار نبی اکرم (ص)، هدف و مقصود هر مسلمانی است که گرایش به سوی معنویت دارد. میان روح مؤمن و خلق نبوی پیوندی عمیق وجود دارد و این پیوند نزدیکی مرموزی است که فراتر از زمان و مکان است، چنانکه این آیه قرآن به خوبی به آن اشاره میکند: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم»، «پیامبر به مؤمنان از نفس خود آنان نزدیکتر است» (الاحزاب 6:23). بنابراین، رسول اکرم از حیث ظاهر کمالی را متجلی میسازد که هر مؤمنی بر حسب میزان قرب معنویاش با رسول اکرم (ص) در مییابد که تعیینکننده جوهر و حقیقت روح خود اوست . (4) بنابراین جای تعجب نیست که میبینیم پیامبر میفرماید: «علی مانند نفس خود من است» «کنفسی»(5) ، و با این بیان نه فقط رابطه فوقالعاده نزدیکی را که میان خود و علی احساس میکند بیان میدارد، بلکه قرابت و نزدیکی و در نهایت، مشابهت میان هر نفس مطهری را با خلق پیامبر نشان میدهد. اسرار آمیزتر آنکه آن حضرت به علی (ع) میفرماید: «تو از منی و من از توام» «أنت منی و أنا منک» (6) همچنین اتحاد هویت امام علی و حقیقت قرآن از این سخن پیامبر پیداست: «علی با قرآن و قرآن با علی است. آنها تا روزی که با هم نزد من در (بهشت) به کنار حوض (کوثر)بیایند، از یکدیگر جدا نمیشوند.» (7) روح قرآن و روح پیامبر کاملا با جان علی آمیخته شده بود و از امتزاج این دو سرجشمه فیاض با جان علی بود که طریقت معنوی و روحانی اسلام به وجود آمد. مسیر اصلی من برای تحقیق و تفکر درباره خصال و شمایل امام علی (ع) آن است که مجموعه تعالیم و آموزههایی را که به او نسبت داده شده مورد توجه قرار دهم.حتی اگر همه این هزاران گفتهای را که به او نسبت داده شده نتوان به طور قطع به او منسوب داشت، نفس کثرت این مجموعه گواه این واقعیت است که وی به راستی بیانکننده بخش عظیمی از این تعالیم عمیق و پرمعناست. از هیچ یک از صحابه دیگر پیامبر مجموعهای برابر یا حتی نزدیک به آنچه به امام علی (ع) نسبت داده شده است در دست نیست. همین طور، حتی اگر نقش بنیادی او در تأسیس مجموعهای از علوم مانند فقه، کلام، تفسیر، بلاغت، نحو، خط، و معارف عالی عرفانی و نیز علوم غریبهای مانند جفر و کیمیا (8) جای بحث داشته باشد، این واقعیت که محققان بعدی وی را شخصیتی شمردهاند که در این زمینهها قوه محرکه آغازین را فراهم آورده، خود گویای نفوذ و تأثیر عمیق تعالیم رسمی و درخشش خیره کننده مقام اوست. اگر بپذیریم که امام علی(ع) مبدأ علوم عقلی اسلامی است، توصیفی که پیامبر(ص) از امام علی(ع) به عنوان باب مدینه علم نبوی کردند، هم مبین نسبت و رابطه پیامبر(ص) با امام علی (ع) در زمان رسول اکرم است و هم نشانه پیشبینی نقشی است که امام علی(ع) بعدها در بسط و تأسیس علوم اسلامی داشتهاند و تمامی این علوم که از حیث علم بودنشان دانشهایی صوری و حصولی هستند در واقع تجلیات خارجی حقیقت وحیانی اسلاماند؛ یعنی همان حقیقتی که به طور انضمامی با جان امام علی(ع) عجین شده بود و ثمره آن را بدون تحریف و دستبرد به نسلهای پس از خود منتقل کرد. اما پیش از آن ورود به مطالب بعدی، اجازه دهید خطوط تاریخی اصلی زندگی آن حضرت را به اختصار به تصویر بکشم. * حیاتنامه اجمالی امام علی علیهالسلام امام علی(ع) به عمیقترین معنی کلمه «پیرو» پیامبر بود. وی جسما در سایه پیامبر میزیست و همه آنچه را که از وجود مقدس نبی اکرم میتراوید از لحاظ معنوی جذب میکرد. رابطه صمیمانه میان آنها در یکی از خطبههای امام (ع) این گونه خلاصه شده است:« هنگامی که کودک بودم مرا در زیر بال خود گرفت... من چون شتر بچهای که پا جای پای مادرش میگذارد او را پیروی میکردم. هر روز نشانهای از مکارم اخلاق خویش به من نشان میداد، و مرا فرمان میداد که به آن اقتدا کنم. هر سال برای اعتکاف به (کوه) حرا میرفت، تنها من او را میدیدم و هیچ کس دیگر او را نمیدید. در آن ایام هیچ خانوادهای برای دین اسلام گرد هم نمیآمد جز خانوادهای که از رسول خدا، خدیجه و خود من به عنوان نفر سوم (تشکیل میشد). من نور وحی و رسالت را میدیدم، و رایحه نبوت را استشمام میکردم ... » (9) در این حیات نامه اجمالی میخواهم شخصیت امام علی (ع) را از آن حیث که پیرو وفادار پیامبر و منتقل کننده راستین راه و رسم نبی اکرم است مورد بحث قرار دهم. پس، باید به دوره اول زندگیاش از آغاز تولد (حدود 599 م) تا رحلت پیامبر (632.11)، و دوره دوم حیاتش از رحلت پیامبر تا قبول خلافت (656.35) نظری بیندازیم. سومین دوره زندگی او، شامل دوران کوتاه خلافتش که جنگهای غم بار داخلی بر آن سیطره داشت و با شهادت او در سال(661.40) به اوج خود رسید، مورد بحث قرار نخواهد گرفت؛ زیرا مسائلی که در این قسمت از ترجمه احوال او پیش میآید آکنده از پیچیدگیهاری تاریخی و تاریخنگاری است (10) که وارد شدن در آن مرا از هدف اصلیام که معرفی سجایای معنوی این شخصیت خارقالعاده و همچنین بیان اهمیت و ارتباط کلی آن هم در متن خود اسلام و هم در خارج از آن است، منحرف میسازد. زیرا این سجایا و کمالات بسیار فراتر از مرزهای ظاهری و رسمی دین است؛ همچنان که از مسائل سیاسی که جنبه ظاهری اختلاف شیعه و سنی مبتنی بر آنهاست، بالاتر است. ورود به چنین مسائلی فعلا مانع توجه ما به پیام اصلی علی (ع) میشود. بر عکس، آنچه در اینجا میخواهم توجه را بدان جلب کنم، نیروی وحدتبخش تعالیم معنوی امام علی (ع) است که همه مسلمانان، صرف نظر از مکاتب فکریشان، درباره اهمیت و ژرفای حیرتانگیز آن موافقت دارند. بنابراین در آنچه پس از این خواهم گفت ابتدا به اختصار دوره نخستین زندگی علی (ع) را یعنی دورهای را که با پیامبر گذرانیده، با توجه به سخنان مستند و موثق پیامبر در توصیف آمام علی(ع)، از نظر میگذرانیم، زیر زمینه لازم را برای درک نقش وی به عنوان باب مدینه علم و حکمت نبوی برای ما فراهم میآورد. سپس، در بخش دوم این فصل، به بعضی از اصول اصلی سجایای معنوی او و تأکید خاص بر نقش عقل در این سجایا خواهم پرداخت. بنابر قول مراجع شیعی و چند منبع سنی، علی (ع) این امتیاز منحصر به فرد را دارد که در خانه کعبه، در مکه، متولد شده است . (11) مادرش فاطمه بنت اسد بود و پدرش ابوطالب، پسر عبدالمطلب، از سران خاندان هاشمی. ابوطالب سرپرستی برادرزاده یتیمش، محمد (ص)،را عهدهدار شده بود، و بعدا نیز که حضرت محمد(ص) آشکارا به تبلغ رسالت خود در مکه پرداخت حامی اصلی او بود. پیامبر اکرم(ص) چند سالی پیش از بعثت در زمان خشکسالی و قحطی، برای آنکه بار ابوطالب را سبکتر کند، پسر جوان او علی را که در آن موقع پنج ساله بود به میان خانواده خود برد. از این زمان به بعد بود که پیامبر از علی مانند فرزند خود سرپرستی میکرد، و علی به ندرت از پیامبر جدا میشد. علی علیهالسلام نخستین فرد ذکروی است که دعوت پیامبر را اجابت کرد و به دین اسلام گروید، وی در این هنگام جوانی نه یا ده ساله بود. ابوبکر نیز اولین مرد بالغ کاملی بود که به اسلام درآمد، و خدیجه، همسر پیامبر، هم نخستین زنی بود که قبول اسلام کرد. پاسخ بیدرنگ این پسر نوجوان به دعوت پیامبر و وفاداری خلل ناپذیراو به پیامبر دارای اهمیت بسیار است. هنگامی که در حدود سه سال بعد به پیامبر وحی رسید که «خویشان نزدیک خود را انذار کن» ، «و أنذر عشیرتک الاقربین» (الشعراء 214:26)، وی همه اعضای برجسته عشیره خود را به میهمانی فراخواند و پس از پذیرایی به آنها فرمود: (ای فرزندان عبدالمطلب! من هیچ جوان عربی را نمیشناسم که بهتر از آنچه من آوردهام برای قوم خود آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام. خدا مرا امر فرموده است که شما را به سوی او دعوت کنم. پس کدام یک از شما مرا در این امر کمک میکند تا برادر من،وصی من و خلیفه من در میان شما باشد؟» همه خاموش ماندند جز علی که لب به سخن گشود و گفت: «ای رسول خدا، من تو را در این کار یاری میدهم.» آنگاه پیامبر دست بر گردن علی نهاد و گفت: «این سات برادر من، وصلی من و جانشین من در میان شما، پس سخن او را بشنوید و از او فرمان ببرید.» (12) با اینکه در آن هنگام سران قبیله پیامبر این کار را به مسخره گرفتند، با گذشت زمان آن را جدیتر تلقی کردند و منش والا و کرامت و خردمندی پسر عموی جوان پیامبر آشکارتر و تابناکتر جلوهگر شد. در این دوره آغازین، مورد مهم دیگر نقشی است که آمام علی (ع) در هجرت رسول خدا از مکه به مدینه ایفا کرد (622 م)، و این رویدادی بود که سرآغاز تقویم مسلمانان به شمار میآید. دشمنان پیامبر نقشه کشیده بودند که او را بکشند، و علی که این را میدانست جان خود را به خطر افکند و، در حالی که پیامبر به سوی مدینه عزیمت کرده بود، در بستر او خوابید. (13) در مدینه پیامبر خدا میان مهاجران (کسانی که از مکه آمده بودند) پیمان برادری بست و به آنها گفت که دو به دو با یکدیگر عقد اخوت ببیندند و خود امام علی(ع) را به برادری برگزید. (14) در دوران مدینه، امام علی (ع) نقش بارز خود را در میادین جنگ و همچنین به عنوان کاتب وحی که به تدریج نازل میشد، و به عنوان یار و مونس پیامبر کاملا آشکار کرد. شجاعت و دلاوری علی علیهالسلام در جنگ علیه قوای فوقالعاده برتر قریشیان مکه و متحدان آنها، نظیر و مانند نداشت. علی تقریبا در تمام نبردهایی که زیر پرچم پیامبر انجام داد در صف مقدم نبرد و پرچمدار پرچم اسلام بود. او در تمام نبردهای تن به تن که معمولا جنگها با آن آغاز میشد پیروز و شکستناپذیر بود و به راستی در هر نبردی که شرکت داشت هرگز شکست نخورد. دلاوری تزلزلناپذیر او و چابکی و مهارتش به عنوان یک جنگجوی سلحشور به صورت افسانه درآمد. گویند در طی جنگ احد، صدایی از آسمان شنیده شد که میگفت «لافتی الا علی سیف الا ذوالفقار» ، «جوانمردی چون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست»، و ذوالفقار نام شمشیری بود که پیامبر به امام علی(ع) داده بود. اما معروفترین جنگی که نام امام علی (ع) را به عنوان جنگجویی شکستناپذیر در عالم اسلام بر سر زبانها افکند، نبرد خیبر در سال (629.7) بود. مسلمانان در مقابل برج و باروی دفاعی دشمن که به نظر تسخیر ناپذیر میآمد، درمانده شده بودند و در این احوال بود که پیامبر اعلام داشت پرچم سپاه اسلام را به دست کسی خواهد سپرد که « خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست میدارند»، و پیروزی به وسیله او به دست خواهد آمد و سپس به دنبال علی فرستاد که در آن وقت به علت درد چشم غایب بود. پیامبر درد چشم او را با نهادن آب دهان خود بر چشم او شفا داد، و علی به میدان رهسپار شد تا مسلمانان را به پیروزی برساند. نوشتهاند که در غوغای نبرد، در حالی که سپر خود را از دست داده بود، در قلعه خیبر را از جا کند و به عنوان سپر بر سر گرفت و تا پیروزی جنگید. پس از جنگ این در را هشت مرد قوی میتوانستند از جا بلند کنند. (15) دلاوری آمام علی (ع) در نبرد تنها یکی از خصایصی است که به وی مقامی یگانه در تاریخ اسلام میدهد، آنچه از همه بیشتر اهمیت دارد نزدیکی و قرابت او با پیامبر و حکمت و قداست و معنویتی است که از این نزدیکی میجوشد. امام علی (ع) این افتخار بزرگ را هم کسب کرد که با دخت گرامی پیامبر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، ازدواج کند و این بانوی بزرگوار همراه با مادرش بزرگوارش، حضرت خدیجه ، بزرگترین قدیسههای عالم اسلام شمرده میشوند. یکی از القاب حضرت زهرا علیها السلام (مجمع النورین) است یعنی جامع دو نور نبوت و ولایت، به این ترتیب، امام علی(ع) بعد از پیامبر صدر و سالار اهل بیت(ع) بود، یعنی ریاست خاندان پیامبر را برعهده داشت. (16) در یکی از آیات مهم قرآن به اهلبیت(ع) به عنوان کسانی که مطهرند و از همه پلیدیها پاک شدهاند اشاره شده است: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا »، «همانا خداوند اراده کرده است که از شما اهلبیت(ع) هر پلیدی (احتمالی / شک و شبهه) را بزداید و شما را چنان که باید و شاید پاکیزه بدارد.»(الاحزاب 33:33). رسول اکرم، بنابر چند مأخذ از مهمترین مآخذ قدیم، (حضرت فاطمه، امام علی، امام حسن، و امام حسین سلامالله علیهم) را فراخواند و گفت: «این اهل بیت من است.» (17) طبق گفته بسیاری از منابع، پیامبر اعضای خانواده خود را زیر عبای خود گرفت و آنگاه آیه فوق را تلاوت کرد. این حادثه وقتی رخ داد که هیئتی از مسیحیان نجران با پیامبر درگیر یک مباحثه دینی بودند، و آیهای که آیه مباهله خوانده میشود بر پیامبر نازل شد و به پیامبر امر شد که با نفرین متقابل با منکران معارضه کند. (18) مقام و مرتبت اهلبیت(ع) در آیه دیگری از قرآن مورد تأکید قرار گرفته و آن آیه 23 از سوی شوری، 42،است خداوند به پیامبرش میفرماید: «بگو، برای این کار از شما مزدی نمیخواهم به جز دوست داشتن خویشاوندان (اهل بیتم)»، « قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى » طبق گفته برخی از مهمترین مفسران قرآن مراد از «الْقُرْبَى» (خویشاوندان) در این آیه اهل بیت پیامبر است. (19) به این ترتیب، دوست داشتن اهل بیت صریحا در این آیه وحی گردیده و از مسلمانان خواسته شده است، و این معنای کلیتری را که این آیه بر آن دلالت دارد، یعنی دوست داشتن همه کسانی که انسان با آنها روابط خانوادگی دارد، نفی نمیکند.دامنه احترامی که باید همه مسلمانان بر اهلبیت پیامبر خانوادگی دارد، نفی نمیکند. دامنه احترامی که باید همه مسلمانان بر اهل بیت پیامبر بگذارند از این واقعیت نیز برمیآید که از آنها خواسته شده است که بر پیامبر و آل او درود و سلام فرستند. قرآن از مؤمنان میخواهد که همچنان که خداوند و فرشتگانش بر پیامبر صلوات میفرستند، آنها نیز بر او صلوات بفرستند و سلام کنند «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (الاحزاب 56:33) . وقتی این آیه نازل شد مردم از پیامبر پرسیدند که چگونه صلوات و درود بفرستیم، و پیامبر پاسخ داد صلوات بر او و آل او این گونه بفرستند: «اللهم صلی علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مجید»، «خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست همانگونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی. تو ستوده و بزرگواری» (20) اهمیت این تصلیه که در نمازهای اصلی قرائت میشود همراه با ضرورت دوست داشتن اهلبیت به خوبی در ابیات زیر از محمد بن ادریس شافعی، بنیانگذار یکی از چهار مذهب فقهی اهل سنت، بیان گردیده است: ای خاندان پیامبر خدا، دوست داشتن شما را (آیهای از ) قرآن که نازل فرمود، واجب شمرده است: برای نشان دادن عظمت مقام شما کافی است که اگر کسی بر شما صلوات و درود نفرستد، نمازش نماز نیست. (21) نیز مهم است که به گفته زیر از پیامبر ، که بر اهمیت مقام معنوی اهل بیت دلالت دارد، توجه کنیم: به راستی که من در میان شما دو چیز سنگین (ثقلین) باقی میگذارم: کتاب خدا و اهل بیتم را، این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض (کوثر در بهشت) به من بازگردند. (22) افزون بر همه این سخنان که درباره مقام امام علی(ع) به عنوان مهمترین عضو خاندان پیامبر گفته شده،سخنان دیگری از رسول خدا به نحو اخص در شأن آمام علی علیهالسلام وارد شده که شایسته است به تفصیل نقل شوند؛ زیرا تنها بر مبنای این سخنان است که انسان میتواند به نقش بسیار مهمی که علی در ساحت معنوی دین اسلام داشته است پی ببرد و آن را قدر بنهد. این گفتهها یا احادیث فهرستوار همراه با شرح مختصری آورده میشود؛ به همان شیوهای که در پذیرفته شدهترین مجموعههای حدیث ثبت گردیدهاند. اگر کسی رهنمود و هدایت نبوی را جدی بگیرد، نمیتواند امام علی(ع) را نادیده انگارد و به جد نگیرد. به همین دلیل مسلمانان بیشماری در طی قرنها درباره این سخنان اندیشیدهاند و از آنها تفسیرهای مختلفی ارائه کرده و الهامات بیشماری گرفتهاند. باید گفت این سخنان همچون قطعنامهای است که فرهنگ اسلام از خلال آن به امام علی (ع) مینگرد و از طرف دیگر قابلیت معنوی ما را برای پذیرش تعالیم امام افزایش میدهد. با توجه به سخنان پیامبر اکرم یک واقعیت مهم آشکار میشود و آن این است که نقش قاطع امام علی در حیات عقلانی و روحانی اسلام، چه در حوزه تشیع و تسنن و چه در حوزه عرفان، دارای «پشتوانه و تأییدی نبوی» است. احادیثی را که در زیر میآورم، میتوان در هر مجموعه رسمی و پذیرفته شدهای از احادیث شیعه یافت. اما برای آنکه نشان دهم که باور و تعهد برخاسته از آنها منحصر به اسلام شیعی نیست، آنها را از دو تن از موثقترین علمای حدیث اهل سنت ـ احمد نسائی ( وفات: 303 / 915) مولف کتاب «سنن»، که یکی از مجموعههای شش گانه (23) احادیث نبوی اهل سنت است، و حاکم نیشابوری (وفات: 405 / 1014) مولف کتاب المستدرک علی الصحیحین ـ نقل میکنم .(24) این دو کتاب مجموعهای از سخنان نبوی را دربر دارد که با معیارهایی که برای صحت حدیث به وسیله بخاری و مسلم (مولفای صحیحین) وضع شده است دقیقا تطبیق میکند، ولی همه گفتههای آن حضرت را شامل نمیشود. گفتههای زیر درباره فضایل امام علی(ع) نشان میدهد که چرا احمد بن حنبل (وفات: 241 / 855)، یکی دیگر از عالمان حدیث اهل سنت و مؤسس مذهب فقهی حنبلی، اظهار داشته است:«هیچ یک از صحابه پیامبر چنین فضایلی را که به علیبنابی طالب نسبت داده شده، نداشته است.»(25) «حقا که علی از من است و من از علی، «ان علی منی و انا منه»، و او بعد از من ولی همه مؤمنان است.» (26) «علی با قرآن و قرآن با علی است و این دو از هم جدا نمیشود تا (در بهشت) و در کنار حوض به من ملحق شوند.» (27) «سه چیز درباره علی بر من وحی شد: وی سید (رهبر) مسلمانان است، امام متقیان است و پیشوای کسانی است که نور ایمان بر جبین دارند.» (28) «نظر کردن به چهره علی عبادت است.» (29) «رحمت خدا بر علی باد. پروردگارا حق را با علی بگردان، و هر جا که علی رود حق را همراه او کن» «ادر الحق معه حیث دار». (30) « من شهر علمم و علی در آن است، هر که علم خواهد باید که از در وارد شود.» (31) « ای علی، تو در این جهان و جهان دیگر سرور و پیشوایی (سید)، هر که را تو دوست بداری من دوست می دارم، و هر که را من دوست بدارم خداوند دوست میدارد؛ دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خداست. وای بر کسانی که پس از من از تو بیزاری جویند.» (32) «هرکه میخواهد چون من زندگی کند و چون من بمیرد، و در بهشت جاودان که خداوند مرا وعده داه است بیارامد، بگو از علیبن ابیطالب پیروی کن، زیرا او هرگز نخواهد گذاشت از راه راست منحرف شوید و هرگز نمیگذارد که به گمراهی بیفتد.» (33) پیامبر (ص) فرمود:« علی روح من است» «کنفسی».(34) رسول اکرم به علی فرمود:« تو از منی و من از تو»، «انت منی و انا منک». (35) «... هر که علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است، و هر که علی را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است.»(36) « تو اختلافاتی را که بعد از من برای امت من پیدا میشود، روشن خواهی کرد.»،« انت تبین لامتی ما اختلفوا فیه بعدی.»(37) « در میان شما یکی هست که برای تأویل قرآن میجنگد همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر پرسید: آن منم؟ پیامبر گفت: نه. عمر پرسید: آن منم. پیامبر گفت: نه، او کسی است که دارد نعلین تعمیر میکند. پیامبر نعلین خود را برای تعمیر به علی داده بود.» (38) «ای علی در تو چیزی هست که به عیسی ـ درود و صلوات خدا بر او باد ـ شبیهت میسازد. یهودیان چنان از او منزجر بودند که به مادرش ناسزا میگفتند، و مسیحیان او را به حدی دوست داشتند که مقامی به او نسبت به میدادند که وی آن مقام را نداشت.» (39) «ای علی، هر که از من ببرد، از خدا بریده است، و هر کس از تو ببرد از من بریده است.» (40) «هر که علی را لعن کند، مرا لعن کرده است، و هر که مرا لعن کند چنان است که خدا را لعن کرده باشد.» (41) پیامبر به عایشه فرمود:«سید عرب را به نزد من بخوان» عایشه گفت: «ای رسول خدا، مگر تو سید عرب نیستی؟» پیامبر گفت:«من سید بنی آدمم و علی سید عرب است.» (42) «بعضی از بانوان از حضرت زهرا(س) پرسیدند که چرا پیامبر او را به همسری مرد تهی دستی چون علی داد است. وی این سخن را برای پیامبر نقل کرد. پیامبر فرمود: آیا خشنود نیستی که خداوند تبارک و تعالی بر مردم جهان عطایی کرد و دو مرد را (برای هدایت آنها) برگزید، یکی پدرت را و دیگر شوهرت را.» (43) «نخستین کس از شما که به حوض (بهشت) وارد میشود، اوست که نخست به دین اسلام درآمده است و او علیبنابی طالب است.»(44) «علی از من است و من از او، علی منی و انا منه، و هیچ کس جز خودم و علی نمیتواند وظیفه مرا انجام دهد.» امام علی (ع) خود روایت میکند که رسول خدا به او گفت که هیچ کس جز مؤمن او (علی) را دوست نخواهد داشت، و هیچ کس جز منافق با او دشمن نخواهد بود.(46) هنگامی که پیامبر اکرم عازم نبرد تبوک بود، علی را به عنوان وصی خود در مدینه باقی گذاشت. امام علی(ع) از اینکه نمیتوانست در رکاب پیامبر باشد غمگین شد. پیامبر به او گفت: ایا خرسند نیستی که نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی باشی الا اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»، «اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی.» (47) پیامبر (ص) دعا کرد که خداوند «محبوبترین بندهاش» را بفرستد تا در خوردن پرنده کباب شدهای (که برای او آورده بودند) با او شریک شود. نخست ابوبکر پیش آمد اما پیامبر(ص) او را رد کرد. سپس عمر آمد و پیامبر(ص) او را هم رد کرد و سرانجام علی آمد و پیامبر او را به خوردن دعوت کرد. (48) از میان آیات قرآنی که پیامبر آنها را درباره علی شمرده است یکی این آیه است: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ »،« جز این نیست که تو بیم دهندهای و هر قومی را راهنمایی است» (رعد 7:13) پیامبر بعد از نزول این آیه فرمود:«من آن بیم دهندهام، و تو ای علی بعد از من هدایت یافتگان را راهنمایی.» (49) درباره شأن نزول آیه 55 سوره مائده که میفرماید«جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانیاند که نماز میگزارند و در حال رکوع زکات میدهند»،«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»، مفسران گفتهاند که این آیه درباره علی است که هنگامی که در حال رکوع بود گدایی از او صدقه خواست و علی(ع) انگشترش را به او داد. وقتی این واقعه را برای رسول اکرم نقل کردند آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود و معروفترین کلمات را درباره علی بر زبان راند:« هر که من مولای او هستم علی مولای اوست»، «من کنت مولاه فعلی مولاة»(50) سخن اخیر در چند مورد بر زبان پیامبر جاری شده است که مهمترین آن پس از آخرین سفر زیارتی پیامبر به مکه (حجةالوداع) در سال 10 / 632 است. رسول خدا در محل غدیر هم زائران را جمع کرد و فرمان داد منبری بر پا کنند و برای هزاران مسلمانی که گرد آمده بودند خطبهای ایراد کرد. این خطبه در اوج خود ب این گفته رسید که «من کنت مولاة فعلی مولاه»،«هر آنکه من مولی و پیشوای اویم علی مولای اوست». این سخن برای شیعیان نص صریح شخص پیامبر مبنی بر جانشینی علی پس از وی است؛ برای اهل سنت این گفته دلالت بر قرب و نزدیکی علی با پیامبر میکند، اما بر نامزدکردن وی به عنوان جانشین خود در صحنه سیاست دلالت ندارد. اما اشاره به علی به عنوان مولی ( دربعضی روایات ولی) از اهمیت روحانی و معنوی بسیار برخوردار است، و این نکته از سوی هیچ کس مورد چون و چرا قرار نگرفته است. روایت کردهاند که عمر پس از شنیدن خطبه پیامبر به نزد علی آمد و گفت:«مبارک باد تو مولای من و مولای همه مسلمانان شدی.» (51) بحث و مناقشهای که فکر هزاران نفر را در گذشته به خود مشغول داشته و هنوز هم مشغول میدارد، برگرد لوازم و تبعات مرجعیت روحانی علی(ع) یعنی ولایت او، میچرخد.(52) با آنکه قصد آن ندارم که وارد بحث مقام علی(ع) در آیین تشیع بشوم، باید بگویم که جاذبه امام علی (ع) چنان بود که حتی در زمان حیات خود پیامبر گروهی به نام شیعه علی (پیروان علی) شهرت داشتند. طبری(وفات: 310 / )، مولف نخستین تفسیر پرحجم قرآن، به این خبر اشارت دارد که پیامبر آیه 7 از سوره البینه را که میفرماید:«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»،«کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیک میکنند بهترین آفریدگاناند»، راجع به امام علی(ع) و سبعه او (پیروان او) تفسیر میکرده است. () چهار تن از صحابه پیامبر به طور اخص به خاطر سرسپردگی و ارادتشان نسبت به امام علی (ع) در زمان حیات رسول خدا شهره بودهاند و به آنها به عنوان نمونههای کامل تشیع نخستین اشاره شده است که عبارتاند از: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر و مقداد بن عمر و (54) با آنکه این تجلیات آغازین محبت به امام علی(ع) را نباید با اعتقادات کلامی که بعدها تنظیم شد و به شاخه شیعی اسلام در نسلهای بعد مشهور گردید یکی دانست باید توجه داشت که هسته و اساس تشیع در همه وجوه و صور گوناگون آن همان محبت علی(ع) و وفاداری به اوست.(55) این وفاداری یا عشق به علی یکی از جنبههای ولایت است؛ جنبه مکمل دیگر پیشوایی معنوی یا قداست مقام امام علی (ع) است.(56) نکته مهمی که باید بر آن تاکید کنم این است که وفاداری و سرپسردگی به امام علی(ع) و گرایش به ولایتی که وی مظهر تام آن است تنها منحصر و منوط به تشیع و شیعیان نیست بلکه در کل دین اسلام بسط یافته است. زیرا وفاداری و پیروی از علی به عنوان رئیس و پیشوای خاندان پیامبر در تمام اقطار جهان اسلام عمیق است و در آنجا که تصوف رونقی دارد عمیقتر از هر جای دیگر است. امام علی(ع)، چنانکه در فصل سوم این کتاب خواهیم دید، نخستین «قطب» عارفان بعد از خود حضرت ختمی مرتبت محسوب میشود، و در راس تمام سلسلههایی قرار گرفته است که طرایق عرفانی از راه آنها مشایخ خود را به پیامبر مرتبط میسازند(57) سخن گفتن از امام علی(ع) به حصار فرقه خاصی محدود نیست؛ از علی باید در عالم معنویت و روحانیت جهانی سخن گفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-