واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نكته ي پنجم ( نمد پوشي كه صاحب كرامت بود ) خدمتگزاران با اخلاص نكته ي ديگري كه از قضيه ي نمد پوش صاحب كرامت استفاده مي شود اين است كه طي الارض و انجام اموري از اين قبيل ، مقام نوكران حضرت بقيه الله عليه السلام ، اما عظمت خود آن بزرگوار و مقام والاي امام زمان ارواحنا فداه فوق تصور بشر و فراتر از عقل انسان است . يكي از داستان هاي شنيدني درباره ي مقام چاكران و ياوران با اخلاص امام عصر عليه السلام اين حكايت است :مقام نوكري كه به مولايش خيانت نكند آقاي صدرالحفاظ يكي از قماش فروشان مشهد بود كه به مرحوم آيه الله آقاي حاج شيخ حسن علي تهراني ارادتي تام داشت. اين بازرگان نيكوكار كه خود اهل تقوي و ديانت بود، بيمار شد و در منزل بستري گرديد .چندي به معالجه گذشت اما بهبود نيافت . روز به روز حالش بدتر شد و مرضش سخت تر گرديد تا آنجا كه از درمان نا اميد گشت و دست از حيات شست . روزي كه حالش خيلي وخيم بود و خود را مشرف به مرگ مي ديد شخصي را در پي حاج شيخ فرستاد و از ايشان خواست به عيادتش بيايند .وقتي مرحوم حاج شيخ به ديدارش آمدند و بر بالينش نشستند ابتدا از زندگي اظهار يأس كرد و گفت: بيماري من علاج پذير نيست و هر چه درمان نموده ام مؤثر واقع نشده ، الان هم چنان دردمند و بد حالم كه مي دانم چند ساعتي بيش زنده نمي مانم و رو به احتضار و مرگ خواهم رفت .سپس افزود : براي آنكه در آخرت از جهت ديون شرعي گرفتار نباشم تقاضا دارم به خاطر رعايت احتياط ، اموال مرا بابت وجوه محتمله و آنچه از سهم امام و سهم سادات و ساير امور احتمالي بر ذمه ام هست بپذيريد و چون با رفتن همه ي ثروتم ، اهل و عيال و فرزندانم فقير مي شوند دوباره اموال را برگردانيد .مرحوم حاج شيخ تبسمي نموده و فرمودند: عجب ، مي خواهي پول ها را از اين جيبت درآوري و به جيب ديگرت بريزي ؟ ! آن گاه دستور دادند قلياني آماده نماييد و با آهنگ آرام بخش و لحن مطمئني گفتند : نگران نباش تا اين قليان را بكشم تو شفا خواهي يافت .طولي نكشيد كه قليان را آوردند و حاج شيخ مشغول قليان كشيدن شدند. در ضمن قدري از تربت حضرت سيدالشهداء عليه السلام را كه همراه داشتند به آقاي صدرالحفاظ خورانيدند.دقايقي بعد بيمار علاج ناپذير و نااميد از زندگي احساس بهبود كرد. وقتي قليان حاج شيخ تمام شد مريضي كه رو به احتضار و در آستانه ي مرگ بود معجزه آسا شفا يافت .كرامتي عجيب بود ، حادثه اي حيرت انگيز اتفاق افتاد ، شخصي كه از درد مي ناليد و هيچ دارويي در كاهش مرضش تأثير نكرده و روز به روز حالش بدتر و رنجش بيشتر شده بود يك باره خوب شد و بدون درد و ناراحتي نشست . آقاي صدر الحفاظ كه ابتدا سخن آن مرد بزرگ را با ناباوري تلقي كرده و هيچ فكر نمي كرد در ظرف چند دقيقه سلامتش را باز يابد وقتي اين كرامت را ديد از آن همه اطمينان خاطر كه در حاج شيخ بود متعجب شد و گفت : اين روح مطمئن شما بهت انگيز است كه با خاطر جمعي و اطمينان كامل گفتيد : تا پايان قليان كشيدن من شفا پيدا مي كني .ايشان فرمودند: اين امور از نوكري كه به آقاي خود خيانت نكند چيزي نيست .يكي از بزرگان كه اين قضيه را شنيد گفت : سخن اخير ايشان كه فرمودند : ( اين كارها از نوكري که به مولايش خيانت نكند چيزي نيست ) از آن اطمينان قلبي و آرامش خاطرشان مهم تر است .اين حكايت را حضرت آيه الله آقاي مرواريد در ماه رمضان 1414 هجري قمري در مشهد مقدس نقل نمودند.به نظر ما از اين هر دو مهم تر آن است كه ايشان هيچ ادعاي باطل ننمود، هرگز دعوت به نفس نداشت ، در پي جاه طلبي و شهرت نبود، با آنكه كرامات بزرگي داشت و اگر دنبال نام و عنوان و مقام مي رفت و بساط قطبيت و مرشديت پهن مي كرد به ثروت و رياست مي رسيد و عده ي زيادي را متوجه خود مي ساخت از آن پرهيز كرد و جز نوكري و خدمت به امام عصر عليه السلام هدفي نداشت . خلاصه اگر انسان به حقيقت ، اهل عبادت شود و از صفاي دل به خدا توجه كند و به اهلبيت عليهم السلام توسل جويد و نوكر واقعي و ياور با اخلاص امام زمان عليه السلام گردد نه تنها طي الارض كند و شفاي بيماران را از خدا بگيرد بلكه مردگان را نيز مدد نمايد و دامنه ي كرامت و قدرت روحش تا آنجا گسترش يابد كه حتي گرفتاران جهان برزخ را مشمول عفو و رحمت الهي گرداند و از عذاب و شكنجه ي اخروي برهاند.نمونه اش حكايت زير است :قطعه اي از سرگذشت يك روح مرحوم حاج حسين علي تهراني ، برادر آيه الله آقاي حاج شيخ حسن علي تهراني يكي از تجار سرشناس پايتخت در زمان ناصر الدين شاه قاجار بود.وقتي از دنيا رفت بدنش را به قم انتقال دادند تا در جوار مرقد پاك و پر قداست حضرت معصومه سلام الله عليها به خاك بسپارند .پس ازورود به قم جنازه را تشييع كردند. آنگاه در حرم مطهر دخت موسي بن جعفر عليهماالسلام طواف داده سپس در يكي از غرفه هاي صحن دفن نمودند .مدتي بعد كه وي را در خواب ديدند قسمتي از حالات برزخ و سرگذشت روحش را چنين شرح داد: ( هنگامي كه روح از بدنم جدا شد دو مأمور از ملائكه ي عذاب بر من مسلط گرديدند . آنها در طول مسافت تهران تا قم زجر و شكنجه ام دادند و پيوسته مرا توبيخ و كيفر نمودند تا وقتي كه پيكرم را به صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها بردند.همين كه وارد صحن شدم آن دو ملك بيرون درب ماندند . زماني كه جنازه را به حرم مطهر نزديك نمودند ديدم بانوي مجلله و با عظمتي تشريف آوردند و به ملائكه ي عذاب فرمودند : برادر اين شخص نزد برادرم رفته و توسل جسته كه مورد رحمت و غفران قرار گيرد ، او را رها كنيد كه مشمول عفو گرديده است .پس از اين دستور ، مأموران عذاب ديگر به سراغ من نيامدند و مورد لطف خدا و شفاعت معصومين عليهم السلام واقع شدم ) .بعد معلوم شد همان موقع برادر آن مرحوم ، حضرت آيه الله آقاي شيخ حسن علي تهراني كه از علماي رباني و صاحب كرامات بود، در مشهد به زيارت امام هشتم عليه السلام مشرف گرديده و با توسل به حضرت رضا سلام الله عليه از آن بزرگوار براي برادرش درخواست شفاعت نموده و متوسل شده كه آن فقيد را مورد منت و احسان خويش قرار دهند .اين قضيه را مرحوم شيخ عبدالعظيم سوادكوهي از قول پدرش نقل نمود و حضرت آيه الله آقاي مرواريد در شب نهم ماه رمضان 1414 هجري قمري براي من گفتند.اكنون كه معلوم شد نوكران حضرت بقيه الله عليه السلام چه منصب و جايگاهي دارند و چگونه در دنيا و آخرت صاحب كرامت و شفاعت مي گردند بايد فكر كرد كه مقام خود امام زمان عليه السلام چيست ؟ و ايشان در چه حدي از قدرت و عظمت قرار دارند !!اينجا است كه بشر از ادراك ، ناتوان مي ماند و از شناخت ، عاجز مي شود. زيرا عظمت آن بزرگوار فوق تعقل و تفكر ما است و انديشه ي آدمي هرگز نمي تواند به عمق عظمت آن حضرت احاطه پيدا كند. منبع: كتاب پيرامون مقام امام زمان عليه السلام
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]