تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835056126
تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت) نويسنده:عز الدين رضانژاد گزارشى از علم كلام و عقايد در عصر رسالت و زمينههاى پيدايش علم كلام به اجمال در مقال پيشين، آمده است. وعده داده بوديم در ادامهى آن به ذكر طوايف كلامى و مبادى خلاف و اختلاف اصحاب آرا به ويژه آنچه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تا شهادت امام على عليه السلام رخ داده است، پرداخته شود. اينك گزارشى از زمينههاى ظهور فرقههاى كلامى و گزيدههايى از مباحث اعتقادى كه از سوى امير كلام و بيان تا زمان شهادتش به يادگار مانده، ارايه مىشود. نخستين اختلافات كلامى پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در واپسين لحظات عمر مبارك پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، اختلافاتى چند روى داد كه برخى از آنها، زمينهساز اختلافات گسترده ميان مسلمانان گشت و همچنان ادامه دارد. هنگام بيمارى آن حضرت، عدهاى از آوردن قلم و كاغذ براى نوشتن سفارش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم امتناع ورزيدند و بدين سبب به قول ابن عباس همهى «رزيه» از همين جا آغاز گشت. چنان كه در همين ايام، عدهاى از صحابه از فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مبنى بر تجهيز لشكر اسامة بن زيد، سرپيچى كردند. پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، بعضى (با انگيزهى ويژه) مرگ آن حضرت را انكار نموده، و گروههاى مختلف ديگر هم در محل دفن آن حضرت، به گفتگو پرداختهاند وبالاخره، بزرگترين درگيرى ميان امت، مساله امامت و جانشينى آن حضرت بوده است. (1) گذرى بر جريانات كلامى عصر خلافت و ولايت«صرف نظر از «پيامبران دروغين» ، كه الهام بخش طغيانهايى معروف به «رده» بودند، تقريبا از 632م. (11ه) تا 634م (13ه)، درست تا قبل از شروع عصر امويان، در منازعات سياسى درون دولت اسلامى، تاثير مسايل كلامى را در اين گونه منازعات مىتوان پيدا نمود. اين امر، معلول آن نبود كه ستيزه يا ناآرامى در كار نبود. رقابتبين دو قبيلهى عمدهى مدينه تقريبا تا زمان حلتحضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم ادامه داشت; در تعيين خليفه، رشك وحسد اهل مدينه نسبتبه اهل مكه آشكار شد; در جنگهاى «اهل رده» بعضى از قبايل بدوى با اهل مدينه و اهل مكه و بعضى قبايل ديگر مخالفت مىكردند; و خلافت على عليه السلام بر خورد منافع گروههايى مختلف از مكيان را آشكار ساخت. (2) نخستين بار، عاملى كلامى در جدالهايى كه بين پيروان امام على عليه السلام روى داد با سياست تماس يافت. (3) جدالهاى كلامى در عصر خلافت امام على عليه السلام آن گاه گسترش يافت كه با قتل عثمان عدهاى به طور قاطع و صريح خواستار حمايت از مسئولان قتل شدند و قتل خليفه را به خاطر عدم كيفر جنايتيكى از اعضاى برجستهى دستگاه وى نه تنها گناه ندانسته بلكه بر مسلمانان واجب شمردهاند. چنان كه عدهاى آن را گناهى بزرگ پنداشته بودند. به نظر مىرسد، مبدا پيدايش اين بحث، تطبيق حادثهها با حكم قرآنى و عقلى بود كه از سال سى و پنج هجرى و پس از قتل عثمان چنين مباحث عقلى آغاز شد. خليفه كشى آن هم به دست مسلمانان مسالهاى كوچك نبود كه بتوان از آن آسان گذشت. اگر خليفه به حق كشته شده، دربارهى اعمال نيك او چه بايد گفت؟ به دوزخ مىرود يا نه؟ اگر مىرود، مخلد خواهد بود يا نه؟ و اگر به ناحق كشته شده، كشندگان او چه حالى خواهند داشت. (4) ماجراى سياسى و كلامى به هم آميخته شده از سويى (پس از قتل عثمان و فرونشينى خشم شورشيان) مردم مدينه متوجه شدند كه حوزهى مسلمانى بى سرپرست مانده است و بايد خليفهاى براى مردم تعيين شود. نظر قريب به اتفاق شورشيان و بسيارى از مردم مدينه (از مهاجر و انصار) به على عليه السلام بود. از اين رو، مردم با على عليه السلام به خلافتبيعت كردند و امام مسلمانان معين شد. و از سوى ديگر، معاويه كه از ديرباز در شام پايهى زمامدارى خود را استوار ساخته بود و با آن كه عثمان را در روزهاى سخت تنها گذاشت و كمكى براى او نفرستاد، همين كه به قتل رسيد او را خليفهى مظلوم خواند كه بايد به خونخواهى وى برخاست; و چون تقواى امام على عليه السلام به حدى بود كه نمىتوانست وى را مسؤول قتل عثمان بداند و نيز نمىتوانستبيعت مهاجر و انصار را با او ناديده بگيرد بدو نامه نوشت كه كشندگان عثمان نزد تو به سر مىبرند، آنان را نزد من بفرست تا قصاص كنم، آنگاه من در فرمان تو هستم. عايشه، زن پيغمبر، كه خود از مخالفان سرسخت عثمان بود، چون شنيد مردم با على به خلافتبيعت كردهاند ناخشنودى نشان داد و عثمان را مظلوم خواند وى به همدستى طلحه و زبير و چندين تن ديگر از امويان كه از عدالت على عليه السلام آزرده شده بودند جنگى را به راه انداختند كه هر چند به سود خليفه و امام مسلمانان تمام شد اما نخستين جنگى بود كه درحوزهى مسلمانى رخ داده بود. چه، پس از جنگهاى رده تا اين تاريخ، عرب در سرزمينهاى غير عرب نشين با غير مسلمانان جنگ مىكرد. پس از آن، به جاى آن كه آرامش سراسر مناطق مسلمان نشين را فرا گيرد، به بهانهى خونخواهى عثمان، لشكرى بزرگ از شام روانهى عراق گرديد كه با بروز نشانههاى پيروزى سپاه امام على عليه السلام نيرنگى كه از سوى مشاور معاويه ، عمرو بن عاص به كار گرفته شده بود، سرنوشت جنگ را به حكميت كشاندند وبا فريبى ديگر، لشگريان معاويه به شام باز گشتند. عراقيان به خود آمدند و از على عليه السلام خواستند آمادهى جنگ با معاويه شود و چون على عليه السلام گفت: ما با شاميان پيمان متاركهاى به مدت يك سال بستهايم; همان منافقان كه در نهان با معاويه سر و سرى داشتند، گروهى از مسلمانان پارسا، ولى ساده لوح را برانگيختند كه على و معاويه حق نداشتند در دين خدا داور برگزينند. حكومت از آن خداست و على و جز على را در آن حقى نيست. ديرى نگذشت كه اين سخن، كه در آغاز چندان مهم به نظر نمىآمد، منشا فتنهاى بزرگ شد. گروهى از اطاعت على خارج شدند و گفتند: با پذيرفتن داور در دين خدا، كافر شدهاى، بايد توبه كنى تا از تو اطاعت كنيم! نتيجهى اين مخالفتها، سر از سومين جنگ داخلى در حوزهى مسلمانان در آورد. وجههى كلامى و اعتقادى اين رويدادها بر كسى پوشيده نيست. چنان كه مثلا همين گروه (خوارج) كار گستاخى را بدانجا كشاندند، كه چون امام على عليه السلام بر منبر خطبه مىخواند، از گوشه و كنار بر مىخاستند و آيهاى از قرآن مىخواندند كه: تو با گماردن حكم در دين خدا مشرك شدى و چون شرك آوردى پيشينهى درخشان تو از ميان رفت! ! در آن روزگار، دستههاى سياسى و مذهبى براى تثبيت مدعاى خود و مغلوب ساختن خصم از ظاهر آيات قرآن سود مىجستند: هنگامى كه على عليه السلام عبدالله، پسر عباس ، را براى گفتگو نزد خوارج فرستاد، بدو فرمود: براى آنان از قرآن حجت مياور، چه ظاهر قرآن تاب تحمل معنىهاى گوناگون دارد، از حديث پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم استفاده كن! خوارج از جمله گروههاى سياسى عقيدتى هستند كه در تاريخ اسلام اهميت فراوان يافتند و نيز فصلى مفصل از تاريخ، كلام و بخشى از فقه مسلمانى را به خود اختصاص دادهاند. (5) كار خوارج آن چنان اهميت دارد كه در حديثهاى هر دو فرقه (شيعه و سنى) گويند: پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از آنان و نيز از مردى كه در نبرد نهروان رياست اين فرقه را به عهده داشتياد فرموده است. (6) مساله ارتداد پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گروهى ادعاى نبوت كرده، جماعتى مرتد شده تاج شاهى بر سر گذاشتند و كسانى هم از پرداخت زكات خوددارى كردند. اين جريانات هر كدام انگيزهى ويژهى خود را داشت، اما دستگاه خلافت همه را از ديد ارتداد نگريست و با همين ابزار با آن برخورد كرد. اين در حالى است كه با توجه به آنچه نقل شده مىتوان مرتدان را به چند دسته تقسيم كرد. نخستين گروه كسانى بودند. كسان ديگرى دين اسلام را رها كرده به آيين جاهلى خود بازگشتند، گروه سومى حكومت مدينه را منكر شده اما خود را پايبند به اسلام شناساندند، اينان به دليل عدم اعتقاد به حكومت، حاضر به پرداخت زكات نبودند. در ميان اين گروه كسانى بودند كه به دليل عدم به رسميتشناختن حكومت ابوبكر و اعتقاد به امامت اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حاضر به پرداخت زكات نبودند. (7) برخى از مدعيان نبوت عبارت بودند از: الف) مسيلمة بن حبيب از طايفهى بنى حنيفه; او به تقليد از قرآن، كلماتى با نثر مسجع مىساخت و برمردم عرضه مىكرد. (8) به علاوه، به مردم گفته بود كه نماز صبح و عشا را وى بر آنان بخشوده است. (9) ب) سجاح دختر حارث تميمى; وى پس از برخورد با مسيلمه با وى ازدواج كرده بود! زمانى كه مسلمانان با سپاهى به فرماندهى خالد بن وليد به سوى يمامه رفتند به دستهاى از ياران مسيلمه برخورد كردند; از آنها پرسيدند: عقيدهى شما چيست؟ آنان گفتند: «منا نبى و منكم نبى» ، پس از آن بود كه درگيرى آغاز شد، نبرد يمامه يكى از سختترين جنگهاى مسلمانان با مدعيان نبوت و ارتداد بوده است. (10) ج) طليحة بن خويلد اسدى; وى نيز طوايفى از قبيله غطفان و بنى فزاره را فراهم آورده و با ساختن كلماتى سجع گونه كوشيد تا با ادعاى نبوت در برابر حكومت مدينه بايستد. (11) علاوه بر افراد مذكور، از ارتداد گروههاى مختلف هم گزارش شده است. مثلا خليفة بن خياط، فهرست مرتدان (علاوه بر طليحة بن خويلد) را چنين نقل كرده است: ردة بنى سليم، ردة بنى تميم، ردة اليمامة، ردة البحرين، ردة عمان و النجير وحضرموت واليمن. (12) جداى از مدعيان نبوت، ادعا شده است كه برخى از قبايل ديگر از اساس مرتد شدند. البته، در ميان قبايلى كه مرتد شناخته شدند كسانى بودند كه ابوبكر را قبول نداشتند و طالب حكومت «اهل بيت» پيغمبر بودند. آنها مىگفتند: ابوبكر هيچ «عهدى» با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان واجب نيست. باور آنان اين بود كه مهاجران و انصار به دليل حسادت مانع از روى كار آمدن اهل البيتشدهاند. (13) (14) كفر يا ايمان مرتكب كبيره از جمله مباحث كلامى كه در زمان امام على عليه السلام آغاز گرديد و تقريبا بيشتر اذهان اهل فكر اواخر نيمه اول قرن اول هجرى و سپس تمام نيمهى دوم اين قرن را به خود مشغول داشت، بحث ايمان يا كفر مرتكب كبيره بود. طرح اين بحث از نتايج مستقيم ماجراى حكميت در جنگ صفين بود. خوارج در مخالفتبا حكميت، به صورت دستهجمعى و به حالت اعتراض به دهكدهاى در نزديكى كوفه به نام «حرورا» رفتند. (15) در حرورا، دو شوراى رهبرى تشكيل دادند: شورايى جهت ادارهى امور سياسى، و شورايى به جهت هدايت عقيدتى هواداران خود. (16) آنان معتقد بودند: مرتكب كبيره، كافر، مرتد و خارج از دين است و بايد كشته شود. بر همين اساس بود كه اين گروه در جامعه اسلامى، تحت رهبرى امام على عليه السلام به ايجاد بلوا و آشوب پرداخته، دستبه جنايات متعددى زدند. تاريخ مواردى از آنها را ضبط كرد كه نمونههايى از آن عبارت است از: كشتن عبدالله بن خباب (در سال 38هجرى) حاكم على عليه السلام در مداين، و دريدن شكم زنش كه آبستن بود (17) و نيز كشتن فرستادهى على عليه السلام به سوى آنان (18) و كشتن زنان ديگر. (19) طرح چنين بحث اعتقادى به انگيزهى مخالفتبا امام على عليه السلام بود. اتهام كفر به آن حضرت به خاطر پذيرش حكميت و سپس حكم به قتل وى، نتايج چنان اعتقادى بوده است. نظريه خوارج در باب مرتكب كبيره، صرف نظر از ابعاد سياسى موضوع، باعث تحولات عمدهاى در زمينهى مباحث كلامى شد. چرا كه اولا باعثشد عكس العملها و واكنشهايى نسبتبه اين موضوع از جانب ساير مسلمانان نشان داده شود كه طبعا تحرك فكرى را به دنبال داشت، ثانيا به وجود آمدن فرقهى بزرگ كلامى معتزله، محصول و معلول همين بحث و ناشى از همين اختلاف است. سپس هر يك از فرق كلامى در اطراف آن به بحث پرداخته، و نظرات مختلفى را عرضه نمودند: جمعى چون مرجئه بر آن شدند كه ارتكاب كبيره، لطمهاى به ايمان شخص نمىزند و ايمان (و اقرار قلبى) مقدم بر عمل است و بايد حكم درباره كسى كه كبيرهاى را مرتكب مىشود به تاخير انداخت تا خداوند دربارهى او حكم فرمايد. (20) معتزله و پيشواى ايشان (واصل بن عطا) معتقد بودند كه مرتكب كبيره فاسق استيعنى نه كافر است نه مؤمن، مرتبتى ميان اين دو رتبه و منزلتى ميان اين دو منزلت را داراست. شيعه و برخى مذاهب اهل سنتبر آن رفتهاند كه اگر مسلمانى مرتكب گناه (اعم از صغيره و كبيره) شده، امكان توبه وجود دارد و با توبه، مغفرت و رحمت الهى شامل وى خواهد شد. جبر و اختيارگرچه قدمت مباحث جبر و تفويض به پيش از اسلام بر مىگردد و در صدر اسلام، مشركان هم در مقابله با دعوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم انديشهى جبر را مطرح مىكردند و مىگفتند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه شيء» ... (21) و يا «...انطعم من لو يشاءالله اطعمه...» . (22) ولى سابقهى تاريخى آن در ميان مسلمانان به زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و غزوهى احد گزارش شده است و گفتهاند كه منافقان و سست ايمانان، براى نخستين بار اين موضوع را مطرح كردند. (23) به نظر مىرسد، مباحث جدى و سياسى كلامى جبر و تفويض در دورهى به قدرت رسيدن خاندان بنى اميه و روى كار آمدن معاويه پسر ابوسفيان مطرح گشت و از سوى نظريه پردازان و توجيه گران دربارهاى اموى به آن دامن زده مىشد; ولى نقطهى آغازين طرح آن، به ماجراى حكميتبرمىگردد به اين جهت كه در جريان مباحثاتى، عمرو عاص از ابوموسى مىپرسد: چرا خدا پيمودن راهى را براى من مهيا مىكند و قدرت را از من سلب مىكند، سپس مرا شكنجه مىدهد؟ ابوموسى در پاسخ گفت: خداوند شكنجه مىكند، براى اين كه ستم نمىكند. (24) مباحث و مناظرات كلامى امام على عليه السلام گرچه جمع آورى همهى مباحث و مناظرات كلامى امام على عليه السلام در عصر خلافت و ولايت، رسالت اين مقاله نيست; اما اشارهاى كوتاه و گزارشى به اجمال در اين باب، لازم به نظر مىآيد. واضح است كه بيشترين مسايل كلامى در اين عصر، از سوى امير بيان و كلام ارايه گرديد. تنها نهج البلاغه كه خود حاوى كلام بليغ امام است نه جميع كلام داراى بسيارى از موضوعات اعتقادى به ويژه اصول دين است. (25) اينك فقط به بعضى از سخنان آن حضرت در باب موضوعات كلامى و نيز مناظرات آن امام همام اشاره مىكنيم: 1. دلايل توحيد. (26) 2. مراتب توحيد. (27) 3. حقيقت توحيد. (28) 4. معرفت قلبى خداوند. (29) 5. فطرى بودن خداجويى. (30) 6. برهان حدوث براى اثبات وجود بارى. (31) 7.برهان نيازمندى خلق براى اثبات خالق. (32) 8. برهان هدفمندى نظام خلقتبراى اثبات خداوند. (33) 9. تبيين گسترهى وجود الاهى و چگونگى ارتباط خدا با مخلوقات. (34) 10. پاسخ به پرسش: چگونگى رؤيت پروردگار. (35) 11. ارجاع مردم به اهل بيت عليهم السلام در راهيابى به حقايق دينى و مباحث كلامى. (36) 12. مناظره با يكى از طرفداران نظريه «قدر» در باب مشيئت. (37) 13. مناظره با مردى از شام در باب قضا و قدر. (38) 14. مناظره با زبير در باب حديث جعلى «العشرة المبشرة بالجنة» . (39) 15. مناظره با ابوبكر دربارهى فدك. (40) 16. مناظره با عباية بن ربعى اسدى در باب استطاعت و قدرت بندگان. (41) 17. موضعگيرى تند امام عليه السلام در برابر غلو كنندگان. (42) 18. ديدگاه امام عليه السلام دربارهى «امر بين الامرين» . (43) و... پي نوشت ها: 1. ر.ك: الملل والنحل، شهرستانى: 1/29 30. 2. فلسفه و كلام اسلامى، ص 20و 21، مونتگمرى وات، ترجمه ابوالفضل عزتى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى. 3. اين نوع از جدالهاى كلامى، از جانب موالى (نو مسلمانان) خارج از جزيره (بيشتر ايرانيان) كه در كوفه يا بصره فراهم آمده بودند، آغاز شد; چه اين كه قبايل ساكن عراق نه فرهنگ پيشرفتهاى داشتند و نه اين بحثها در ميان آنها مطرح شده بود. شرح و توضيحات دكتر جعفر شهيدى بر كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» مونتگمرى وات، ص 210. 4. دقت در سندهاى قديم كه مىتوان بدانها اعتماد داشت، نشان مىدهد كه طرح اين مباحث و شكافهايى كه به دنبال آن درحوزهى اسلامى پديد آمد، بر اثر مبانى اعتقادى بود نه مسايل اجتماعى كه برخى مانند مونتگمرى براى نشان دادن منشا بروز عقايد خوارج و اهل سنت و... سراغ تحليل جامعه شناسى رفتهاند. همان، ص 209 210. 5. تاريخ تحليلى اسلام (تا پايان امويان) دكتر سيد جعفر شهيدى، مركز نشر دانشگاهى، چاپ دوم، تهران 1363، نقل مطالب به صورت تلخيص و تغيير، صص 124 127. 6. ر.ك: معجم المفهرس، ذيل كلمهى «خرج» و «ثدى» و «مرق» ; و نيز: سفينة البحار، ذيل «خوارج» . 7. اخبار ارتداد در كتابهاى چندى آمده است. طبرى در اين زمينه متن اصلى را كتاب سيف بن عمر قرار داده است. نام كتاب وى «الفتوح الكبير و الردة» بوده است، سيف از ناحيهى تمامى شرح حال نويسان مورد تكذيب قرار گرفته است. اثر مستقل ديگر، كتاب الفتوح از ابن اعثم كوفى است كه خوشبختانه بر جاى مانده است. واقدى و مدائنى نيز كتابهايى دربارهى اخبار ارتداد داشتهاند. اخيرا كتابى تحت عنوان «الردة» از واقدى چاپ شده كه با متن فتوح ابن اعثم مشتركات زيادى دارد. منابع ديگر نيز جسته و گريخته در اين باره مطالبى آوردهاند. تاريخ سياسى اسلام2، تاريخ خلفا، رسول جعفريان، دفتر نشر الهادى، ج2، صص 28 29، چاپ دوم، تابستان 78. 8. ر.ك: همان، ص 30، به نقل از : البدء والتاريخ: 5/161، 162و 164. 9. همان: البداية والنهاية: 6/326. 10. در اين جنگ عدهى زيادى از مسلمانان به شهادت رسيدند كه تعداد پنجاه و هشت نفر از مهاجر و انصار در ميان آنها بودند، و از اين شمار، سيزده نفر آنان، كسانى بودند كه در جنگ بدر حضور داشتند. ر.ك: تاريخ خليفة بن خياط: 1/111 115. جمع شهداى مسلمان به روايت ابن اعثم، يك هزار و دويست نفر بوده كه تعداد هفتصد نفر حافظ قرآن بودهاند. ر.ك: الفتوح: 1/40; نقل از: تاريخ سياسى اسلام 2، تاريخ خلفا، ص 30 31. 11. همان، ص 31. 12. همان، ص 39; به نقل از : تاريخ خليفة بن خياط، صص102 117. 13. ر.ك: كتاب الفتوح: 1/58، 60و 61; كتاب الردة، صص 171، 176و 177، (والله ما اذلتموها عن اهلها الاحسدا منكم لهم) . 14. براى توضيحات بيشتر، ر.ك: تاريخ سياسى اسلام 2، تاريخ خلفا، ص 33 39. 15.به همين سبب به آنها «حروريه» نيز گفته مىشود. 16. ر.ك: تاريخ طبرى: 6/2596. 17. همان، ص 2604; تاريخ يعقوبى: 2/94; اسد الغابة: 3/150. 18. اخبار الطوال، ص 252. 19. همان; مروج الذهب: 1/763. 20. ر.ك: مقالات الاسلاميين، ابوالحسن اشعرى، ص 69 74; الفرق بين الفرق، ص 145; الملل والنحل (شهرستانى) : 1/179 و نيز ر. ك: تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى: 1/41 43، على محمد ولوى ، انتشارات بعثت. 21. نحل/35. 22. يس/47. 23. ملل و نحل شهرستانى: 1/34. 24. همان، 85 86. 25. فهرست موضوعى مباحث اعتقادى نهج البلاغه كه از سوى نگارنده آماده شد، در پايان اين شمارهى مجله، تبزرگداشتسال اميرالمؤمنين عليه السلام كه به خاطر تكرار عيد غدير در سال 1379 (6/1/1379 و 24/12/1379) از سوى مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنهاى مد ظله العالى به سال امام على عليه السلام نام گرفت، تقديم خوانندگان مىشود. 26. نهج البلاغه، نامه 31. 27. نهج البلاغه، نامه 163و 183. 28. توحيد صدوق، باب 3، حديث 3; نهج البلاغه، خ1. 29. توحيد صدوق، باب 43، ص 308; نهج البلاغه، خ152، 159و 185. 30. نهج البلاغه، خ1. 31. نهج البلاغه، خ152و 185. توحيد صدوق، باب 42، ص 293. 32. نهج البلاغه، خ91. 33. نهج البلاغه، خ185، 155و 163. 34. توحيد صدوق، باب 28، ص 184. 35. بحار الانوار: 3/274 275. 36. نهج البلاغه، خ87، 97، 158و 239. 37. تاريخ مدينه دمشق، ابن عساكر: 3/285 286; العقد الفريد: 10/218 219. 38. الفصول المختارة، مفيد، ص 42 43. 39. بحار: 32/189، ح14و ص 197، ح147، و ص 216، ح171; الاحتجاج طبرسى: 1/162. 40. الاحتجاج: 1/90 93; علل الشرايع: 1/191، باب 151، ح1. 41. بحار: 5/24و 75; ج6/130. 42. بحار: 25/266. 43. بحار: 5/56 57. منبع:كلام اسلامي-ش36
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 419]
صفحات پیشنهادی
تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت)
تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت) نويسنده:عز الدين رضانژاد گزارشى از علم كلام و عقايد در عصر رسالت و زمينههاى پيدايش علم كلام به اجمال در مقال پيشين، آمده است.
تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت) نويسنده:عز الدين رضانژاد گزارشى از علم كلام و عقايد در عصر رسالت و زمينههاى پيدايش علم كلام به اجمال در مقال پيشين، آمده است.
مناجات با خدا از شهید چمران
ازدواج أم کلثوم مظلومیتی دیگر تاریخ اسلام · تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت). . مطالب پیشین. سخنراني منتشر نشده از شهيد باكري · ولايت مطلقه در سيره عملى و ...
ازدواج أم کلثوم مظلومیتی دیگر تاریخ اسلام · تاريخ كلام (3) (عصر خلافت و ولايت). . مطالب پیشین. سخنراني منتشر نشده از شهيد باكري · ولايت مطلقه در سيره عملى و ...
نويسنده: رحيم لطيفي ولايت، مهمترين مبناي انديشه مهدويت ...
خبرگزاري فارس: سخن گفتن از مهدويت، بدون توجه به جايگاه و تاريخ امامت، ناتمام است و ... بنابراين چون امام، از نظر درجة وجودي، نزديكترين وجود عصر خود به حق تعالي است و در ... الهي رسيده و داراي خلافت كلي الهياند كه خلافتي است تكويني و به سبب آن،جميع ... جايگاه اين بحث، در علم كلام و بخش امامت خاصه است كه از رسالت اين مقاله خارج ...
خبرگزاري فارس: سخن گفتن از مهدويت، بدون توجه به جايگاه و تاريخ امامت، ناتمام است و ... بنابراين چون امام، از نظر درجة وجودي، نزديكترين وجود عصر خود به حق تعالي است و در ... الهي رسيده و داراي خلافت كلي الهياند كه خلافتي است تكويني و به سبب آن،جميع ... جايگاه اين بحث، در علم كلام و بخش امامت خاصه است كه از رسالت اين مقاله خارج ...
سکوت علی علیه السلام و غصب خلافت چرا؟
پیام آسمانى غدیر و مصلحت سنجى ها چهره درخشان حضرت على(ع) در تاریخ اسلام ... پیامبر(ص) پرورش یافت و على(ع) عطیه اى بود از خاندان ابوطالب(ع) در عصر فقر و ... (2)پیامبر(ص) در احادیث فوق ـ از جمله در واقعه غدیرخم ـ على(ع) را در ولایت خود ... متإسفانه در طول تاریخ, دستگاه حكومتى بنى امیه, بنى عباس و غیره سعى كردند كلام پیامبر(ص) ...
پیام آسمانى غدیر و مصلحت سنجى ها چهره درخشان حضرت على(ع) در تاریخ اسلام ... پیامبر(ص) پرورش یافت و على(ع) عطیه اى بود از خاندان ابوطالب(ع) در عصر فقر و ... (2)پیامبر(ص) در احادیث فوق ـ از جمله در واقعه غدیرخم ـ على(ع) را در ولایت خود ... متإسفانه در طول تاریخ, دستگاه حكومتى بنى امیه, بنى عباس و غیره سعى كردند كلام پیامبر(ص) ...
پاسخ به چند شبهه پيرامون موقعيت و اختيارات ولايت فقيه
پاسخ به چند شبهه پيرامون موقعيت و اختيارات ولايت فقيه مؤلف : اداره سیاسی ستاد ... تاريخ اسلام دو جريان را در سينه خود ثبت كرده است يكي «جريان خلافت» و ديگري ... مي توان گفت از بعد سياسي و حكومتي عصر حكومت جريان خلافت به سرآمده است. .... (3)فرمايش حضرت امام مبني بر اينكه او داراي ولايتي از ناحيه خداست ، موضوع ساده اي ...
پاسخ به چند شبهه پيرامون موقعيت و اختيارات ولايت فقيه مؤلف : اداره سیاسی ستاد ... تاريخ اسلام دو جريان را در سينه خود ثبت كرده است يكي «جريان خلافت» و ديگري ... مي توان گفت از بعد سياسي و حكومتي عصر حكومت جريان خلافت به سرآمده است. .... (3)فرمايش حضرت امام مبني بر اينكه او داراي ولايتي از ناحيه خداست ، موضوع ساده اي ...
ولايتمدارى ، معيار سنجش و قبولى اعمال
ولايت كليه الهيه: [6] ولايت و خلافت الهى كه والاترين مقام و شأن الهى و باب ابواب ظهورو كليد ... 3. ولايت ظاهرى و باطنى: ولايت باطنى از نهايت قرب به حق حاصل مىشود و .... در عصر غيبتِمعصوم، ولى فقيه سكان هدايت و رهبرى جامعه اسلامى را به دست مىگيرد. .... حكومت علوى را منشور حكومتى و مديريتى براى مديران تاريخ و آيندگانمىداند و به ...
ولايت كليه الهيه: [6] ولايت و خلافت الهى كه والاترين مقام و شأن الهى و باب ابواب ظهورو كليد ... 3. ولايت ظاهرى و باطنى: ولايت باطنى از نهايت قرب به حق حاصل مىشود و .... در عصر غيبتِمعصوم، ولى فقيه سكان هدايت و رهبرى جامعه اسلامى را به دست مىگيرد. .... حكومت علوى را منشور حكومتى و مديريتى براى مديران تاريخ و آيندگانمىداند و به ...
پاسداران ولايت در عصر امام كاظم(علیه السلام)
پاسداران ولايت در عصر امام كاظم(علیه السلام)-پاسداران ولايت در عصر امام ... را در تاريخ تشيع پديد آوردند كه مسيرى انحرافى از صراط مستقيم عترت پيامبر بود. ... (3) فيض بنمختار مىگويد: وقتى ابوالحسن اول (امام هفتم) آمد، در محضر امام صادق(ع) بودم. ... مجموعههاى بسيار از احكام اسلامى كه در موضوع فقه و حديث و كلام اسلامى تدوين شده به آن ...
پاسداران ولايت در عصر امام كاظم(علیه السلام)-پاسداران ولايت در عصر امام ... را در تاريخ تشيع پديد آوردند كه مسيرى انحرافى از صراط مستقيم عترت پيامبر بود. ... (3) فيض بنمختار مىگويد: وقتى ابوالحسن اول (امام هفتم) آمد، در محضر امام صادق(ع) بودم. ... مجموعههاى بسيار از احكام اسلامى كه در موضوع فقه و حديث و كلام اسلامى تدوين شده به آن ...
احتجاج امام علي(علیه السلام) به آية ولايت
يكي از آن مقدمات كه نقشي اساسي در استفادة خلافت بلافصل حضرت امير(ع) از اين آيه دارد نزول اين آيه دربارة آن حضرت است. ... بنابر اين ذكر نكردن حادثهاي از حوادث تاريخ اسلام در منابع اهل سنت نميتواند به اين معني .... به نظر ما علت اين كار در مقدمة كلام اميرالمؤمنين(ع) و ذهنيت اهل سنت نسبت به صحابه به .... ابوبكر گفت: بلكه ولايت تو.3.
يكي از آن مقدمات كه نقشي اساسي در استفادة خلافت بلافصل حضرت امير(ع) از اين آيه دارد نزول اين آيه دربارة آن حضرت است. ... بنابر اين ذكر نكردن حادثهاي از حوادث تاريخ اسلام در منابع اهل سنت نميتواند به اين معني .... به نظر ما علت اين كار در مقدمة كلام اميرالمؤمنين(ع) و ذهنيت اهل سنت نسبت به صحابه به .... ابوبكر گفت: بلكه ولايت تو.3.
امام علي عليهالسلام و احتجاج به حديث غدير
واژگان كليدي: غدير، خلافت، امام علي عليهالسلام، حديث غدير و احتجاج به غدير. ... مسلم در تاريخ اسلام، و حديث غدير از جمله مهمترين ادله اثبات ولايت و خلافت اميرالمؤمنين علي ..... همه [جمعيت حاظر در مسجد با شنيدن كلام امام علي عليهالسلامحضرت را تصديق كرده] .... [32]3. مسجد كوفهامام علي عليهالسلام از هر فرصتي استفاده ميكرد تا اهميت اين ...
واژگان كليدي: غدير، خلافت، امام علي عليهالسلام، حديث غدير و احتجاج به غدير. ... مسلم در تاريخ اسلام، و حديث غدير از جمله مهمترين ادله اثبات ولايت و خلافت اميرالمؤمنين علي ..... همه [جمعيت حاظر در مسجد با شنيدن كلام امام علي عليهالسلامحضرت را تصديق كرده] .... [32]3. مسجد كوفهامام علي عليهالسلام از هر فرصتي استفاده ميكرد تا اهميت اين ...
تاريخ انديشه سياسي اسلام
تاريخ انديشه سياسي اسلام نويسنده:محسن مهاجرنيامنبع:روزنامه قدس اشاره: اگر دانش سياسي ... و جلوه هاي آن در قالب "فلسفه سياسي"، "فقه سياسي" و "كلام سياسي" سامان يافته است. .... 3. دوره شامگاه انديشه سياسي، عصر شريعت نامه نويسي.ب) گفتمان سنت "محمد .... خاندان بويهي و حمداني توانستند خلافت را در چنگ خود اسير كنند و اين روند به ...
تاريخ انديشه سياسي اسلام نويسنده:محسن مهاجرنيامنبع:روزنامه قدس اشاره: اگر دانش سياسي ... و جلوه هاي آن در قالب "فلسفه سياسي"، "فقه سياسي" و "كلام سياسي" سامان يافته است. .... 3. دوره شامگاه انديشه سياسي، عصر شريعت نامه نويسي.ب) گفتمان سنت "محمد .... خاندان بويهي و حمداني توانستند خلافت را در چنگ خود اسير كنند و اين روند به ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها