تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802683277




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کجایند مردان بی ادعا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کجایند مردان بی ادعا
کجایند مردان بی ادعا گردان غواص لشکر 41 ثارالله کرمان از جمله گردان های خط شکن بود که با موفقیت های خود پیروزی عملیات ها را رقم می زد. اولین فرمانده این گردان سردار شهید « حاج احمد امینی » بود که برای آموزش گردان زحمات فراوانی را به جان خرید. در خصوص نحوه شکل گیری گردان غواص لشکر 41ثارالله کرمان و به بهانه و یادی از سردار شهید حاج احمد امینی خاطراتی از برادر این شهید بزرگوار سردار حاج محمود امینی را از نظر شما می گذرانیم .تولد گردان غواصبعد از عملیات خیبر که طرح فوندانسیون عملیات والفجر 8 ریخته شد حاج احمد بعنوان فرمانده گردان غواص کار آموزش غواصی بچه ها را در بندرعباس و در کنار دریای پر امواج و پر جزر و مد آب سرشار از نمک شروع کرد و از برادران نیروی دریایی ارتش برای آموزش کمک گرفت . از آنجا که ما فرصت چندانی برای آموزش نداشتیم و برادران ارتشی فرصت زیادی را برای آموزش مشخص کرده بودند لذا حاج احمد تصمیم گرفت خارج از آموزشهای کلاسیک کار را دنبال کند. لذا بچه ها را به دو گروه تقسیم و کار را شبانه روز دنبال کردیم و در کنار آموزش مسائل معنوی هم دنبال می شد. آب شور دریا بدن ها را اذیت می کرد و بدن بچه ها تاول می زد , اما توکل و اخلاصشان بیشتر می شد وقتی از تمرین غواصی برمی گشتند با آن حال به نافله شب می پرداختند تا اینکه بالاخره با تمرینات مدام بچه ها آموزش دیده و عزم بازگشت به منطقه را نمودند.روز آخر آموزش در بندرعباس , سوار بر قایق بودیم که حاج احمد از قایق به داخل آب پرت شد و پره قایق پشت سر او را چاک داد. آب پر از خون شد. او را بالا آوردیم و به بیمارستان رساندیم . چندتا بخیه زدند. بعدها همان محل آسیب دیدگی , محل اصابت ترکش نهایی بود که حاج احمد را به شهادت نائل کرد.فرمانده بی ادعایکی از افراد مسن گردان 410غواص آقای باقری اهل کشکوئیه رفسنجان بود . او تعریف می کرد یک بار ساعت 2 نیمه شب برای انجام نافله شب بلند شدم , دیدم در دستشویی بسته است ولی از داخل صدای شیر آب و شستشو می آید. هر چه در زدم کسی باز نکرد بالاخره فریاد زدم تا در را باز کند. در باز شد و دیدم حاج احمد پاچه های شلوار را تا زانو بالا زده و در حال تمیز کردن دستشویی های پادگان است . من شرمنده این حرکت ارزشمند فرمانده گردان شدم قبل از اینکه من باب سخن را باز کنم حاج احمد گفت : مبادا تا من زنده ام جایی این مطلب را عنوان کنی که من در روز قیامت دامن تو را می گیرم .در آن فضای جنگ مبارزه با نفس و بالابردن اخلاص این حداقل کاری بود که رزمندگان انجام می دادند.خط شکنان پراشتیاقکار غواصی و کار در آب نسبت به کار خشکی بسیار مشکل تر بود. رزمنده باید جسم و جانش توان مبارزه با جزر و مد آب رودخانه را داشته باشد. به همین جهت حاج احمد تلاش می کرد در آموزشها سخت گیری کند و نیروها را زبده تربیت نماید. سپس از آنها امتحان می گرفت و هرکس آمادگی لازم را نداشت باید به گردان های دیگر می رفت . روز آزمایش برای نوجوانها , مسن ترها و همه , روز التماس و گریه زاری بود. همه می خواستند بمانند و اولین گردانی باشند که وارد خاکریز دشمن می شوند , ولی حاج احمد بسیار سختگیر بود. با این وجود همیشه بین بچه های گردان از پیر و جوان تا نوجوان مجادله و بحث بود و همه می خواستند نوک پیکان گردان خط شکن باشند.اصرار پیرمرد عشایرشهید قباد شمس الدینی از عشایر منطقه بافت خیلی اصرار و گریه می کرد که در گردان غواص 410 حضور داشته باشد ولی حاج احمد می گفت شما نمی توانید در عملیات شرکت کنید. او که مسن هم بود می گفت شما می خواهید مرا از شهادت محروم کنید. واسطه های بسیاری آورد , ولی حاج احمد نپذیرفت و گفت می تواند در گردانی که پشت سر گردان غواص حرکت می کند حضور داشته باشد. او هم پذیرفت و در آن عملیات وقتی گردان غواص خط را شکست او در همان لحظات اولیه به شهادت رسید.وصال با سیم خاردارشب عملیات کربلای 5 وقتی وارد آب شدیم ماه کاملا بالا بود . به سمت خاکریز عراقیها حرکت کردیم . حاج قاسم (سردار سلیمانی ) با دوربین دید در شب بچه ها را نگاه می کرد می گفت : « دلهره عجیبی پیدا کردم , چون آسمان مهتابی بود و من از شروع کار تا نزدیک دشمن شما را می دیدم و مرتب متوسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) می شدم که عملیات لو نرود. »ما وسطهای آب بودیم که دشمن دو تا خمپاره ایذایی شلیک کرد. بچه ها مشغول ذکر و پیشروی بودند . به پشت موانع که رسیدیم با 100متر سیم خاردار فرشی مواجه شدیم . به تخریب چی گفتم سیم ها را بچین , با اولین چیدن , منور هشدار دهنده را شلیک کردند. وقت بسیار تنگ بود در این میان شهید « حسین عالی » نوجوان شجاع زابلی بر روی سیم خاردارها خوابید و بچه ها از روی او عبور کردند و خط دشمن را شکستند. حسین عالی در همانجا به شهادت رسید.علمدار لشکروقتی حاج احمد از سفر حج بازگشت گفت در مکه با خدا عهد کرده ام در عملیات بعدی شهادت را نصیبم کند. و این اتفاق افتاد. ما سه برادر بودیم که با هم در جبهه حضور داشتیم و هر از گاهی یکی از ما مجروح می شد , لذا مادرمان آمادگی پذیرش شهادت را داشت .حاج حسین اخوی بزرگمان در والفجر یک در سال 61 , به شهادت رسید و حاج احمد در سال 64 در والفجر 8به شهادت رسید . حاج قاسم (سردار سلیمانی ) او را علمدار لشکر خطاب می کرد. مادر ما نه تنها بعد از شهادت حاج احمد بی تابی نکرد , بلکه به سراغ دیگر خانواده شهدا می رفت و به آنها دلداری می داد. او باغبان خوبی برای باغی بود که دو لاله شهید تقدیم انقلاب نمود.گلچین حاج احمد بچه های گردان 410 غواص را از بین بسیجی های قدیمی که در گردان های مختلف بودند تشکیل داد.امتیاز گردان های خط شکن این بود که فرماندهان آنها خودشان نیرو برای خود جدا می کردند و از طرفی همه علاقمند بودند وارد گردان ها خط شکن شوند ولی ظرفیت محدود بود . اکثر بچه هایی که در والفجر 8 به حاج احمد ملحق شدند , شهید شدند. اصلا آنها برای همین آمده بودند , فقط زمان برایشان متغیر بود.شب پر خاطرههنگامی که بچه ها در زمستان در بهمن شیر تمرین غواصی می کردند , شرایط بسیار سخت بود. آب سرد بود و کلیه بچه ها عفونت می کرد. سر را زیر آب می کردی سردی آب به پیشانی فشار می آورد. وقتی بچه ها سرشب به آب می زدند بچه های تدارکات کنار رودخانه منتظر می نشستند و آتش روشن می کردند تا غواصها هنگام خروج از آب خود را گرم کنند. به قدری سخت بود که وقتی بچه ها از آب خارج می شدند انگشتهایشان قادر به باز کردن زیپ لباس غواصی نبود و بچه های تدارکات این کار را برایشان انجام می دادند. بالاخره ایام عملیات فرا رسید. دو روز قبل از عملیات بچه ها شب وداع برگزار کردند , حاج احمد بلندگو را برداشت و روضه حضرت زهرا (س ) خواند , بچه ها یکدیگر را در آغوش گرفته حلالیت می طلبیدند. آن شب یکی از پرخاطره ترین شبهای وداع در طول تاریخ لشکر 41 ثارالله بود .نور شهادتمعمولا یک شب قبل از عملیات , فرمانده گردان و مسئول محور شناسایی , محور عملیات را چک می کردند. آن شب نیز حاج احمد و مسئول محور برای آخرین چک رفتند. من نگران بودم .تلاطم عجیبی وجودم را ناآرام می کرد و به سنگر رفته و سعی کردم بخوابم . خوابم نمی برد. منتظر بازگشت حاج احمد بودم . تا اینکه ساعت 5/3 نیمه شب او آمد . سنگر تاریک بود , با ورود او فضای سنگر روشن شد. خود را به خواب زدم . حاج احمد لباسهای غواصی را بیرون آورد و بادگیر پوشید و پتویی دور خود پیچید و شروع به خواندن نماز کرد. آرام آرام گریه می کرد. نوری که بواسطه حضور حاج احمد سنگر را روشن کرده بود به دلم گواهی داد که حاج احمد شهید می شود و چنین شد.عجز کارشناسان8 سال دفاع مقدس سکوی پرش انسان های با ارزش برای رسیدن به لقاالله بود . 8سال دفاع مقدس جز با امدادهای غیبی و الطاف الهی پیش نرفت . اگر مرحله به مرحله عملیات مختلف را برای بهترین کارشناسان نظامی تشریح کنیم , مطمئنا در مقابل امکانات کم و موفقیتهای بزرگ رزمندگان اسلام دچار عجز و سردرگمی می شوند. بچه ها از تیوپ ماشین برای آب بندی بیسیم ها استفاده می کردند. روشهایی که بچه ها بکار می بردند برای هیچ تحلیل گری پذیرفته نیست ولی لطف خدا و رهبری امام راحل (ره ) باعث پیروزی رزمندگان اسلام شد.هشت سال دفاع مقدس جز با امدادهای غیبی و الطاف الهی پیش نرفت . اگر مرحله به مرحله عملیات های مختلف را برای بهترین کارشناسان نظامی تشریح کنم , مطمئنا در مقابل امکانات کم و موفقیت های بزرگ رزمندگان اسلام دچار عجز و سردرگمی می شوند. حاج قاسم با دوربین دید در شب بچه ها را نگاه می کرد و می گفت :« دلهره عجیبی پیدا کردم , چون آسمان مهتابی بود و من از شروع کار تا نزدیک دشمن , شما را می دیدم و مرتب متوسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) می شدم که عملیات لو نرود.منبع: سایت امتداد
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن