واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخچه ترجمه قرآن و انگيزه نخستين نويسنده: پروين بهار زاده شواهد تاريخى حاكى از اين است كه ترجمهء قرآن مجيد در زمان حيات رسول اكرم (صلی الله علیه واله ) آغاز شد. هنگامى كه بعضى از ايرانيان از <سلمان فارسى > خواستند تا سورهء <فاتحة الكتاب > را به زبان فارسى ترجمه كند و پيامبربا اين امر موافقت فرمود. 7همچنين نامه هاى پيامبر به پادشاهان كشورهاى ديگر از جمله <نجاشى > پادشاه حبشه , و <مقوقس > حاكم مصر و <هرقل > امپراطور روم و <كسرى > شاه ايران كه شامل آياتى از قرآن مجيد نيز بوده است , توسط سفيران پيامبر به زبان هاى آن بلاد ترجمه مى شده است .8شايد قديمى ترين اثر فارسى ترجمهء قرآن , ترجمهء تفسيرى است منسوب به طبرى كه به فرمان <منصور بن نوح سامانى > پس از استفتا از علما دربارهء مشروعيت ترجمهء قرآن نگاشته شده است .(9)و نيز احتمالاً نخستين ترجمهء قرآن به زبان لاتين , به استناد اظهارات شيخ ابو عبدالله زنجانى در كتاب <تاريخ القرآن > در سال 1143م , توسط <رابرت > كتونى (10) دانشمند انگليسى انجام شد. اين امر به دستور و هزينهء يك كشيش عالى رتبهء فرانسوى مشهور به <پطروس جليل > مسؤول دير clogny و يك راهب مانى مذهب به نام Hermann عملى شد.اين مطلب مورد تأييد مؤلف <الذريعة> نيز مى باشد. وى چنين بيان مى دارد: <اولين بار قرآن در سال 1143م به لاتين ترجمه شد. اين مطلب را <فرهاد ميرزا> در <زنبيل > و نيز <ابوالقاسم سحاب > در <ترجمهء تاريخ القرآن >(ص 113 ذكر كرده اند. و مترجم لاتينى اين قرآن , <رابت كنت > بوده كه ترجمه را به منظور ايراد اعتراض برقرآن نگاشته است و بار ديگر در سال 1509م , توسط <بيب لياندر> به لاتين ترجمه شده .>11مؤلف كتاب <المستشرقون و ترجمه القرآن > معتقد است ; ترجمهء <رابرت > سال ها جزو محفوظات دير باقى مانده و سرانجام در سال 1543 , در شهر بئك (Bak) توسط <تئودور بيبلياندر> به چاپ رسيد و پس از چاپ مدت ها اساس ديگر ترجمه هاى قرآن به زبان اروپايى بود.(12)انگيزهء مترجمان اروپايى از ترجمهء قرآنمى توان به طور قطع مدعى شد كه اين گونه مترجمان قصد نداشتند, سهمى در نشر معارف قرآنى در ملل اروپايى دارا باشند بلكه غالب اين ترجمه ها با نظارت مستقيم و دستور پاپ ها و كشيش ها صورت مى گرفت وعمدتاً براى مقابله و مبارزه با قرآن و انديشهء توحيدى آن بوده است به عنوان نمونه مى توان ترجمهء كشيش ايتاليايى Ladovico Narraccio را نام برد كه همراه با رديهء محتواى آن (اعتراض و انتقاد نسبت به متن قرآن ) انجام پذيرفت . 13در حقيقت قرآن از راه اندلس وارد اروپا شد و هدف از اين ترجمه ها, عرضه آن به پدران روحانى براى رد آن بود.شايد سلطهء ترك هاى عثمانى بر مجارستان و ترس سياستمداران از توسعه سلطهء ترك ها بر تمامى اروپا,پدران روحانى را واداشت تا با چاپ و نشر كتاب هايى در رد قرآن و معارضه با پيامبر اسلام , مسيحيان را براى مبارزه با دشمن نيرو بخشند.حتى در سال 1542م دو فرد آلمانى و سوييسى كه مجموعه اى از كتب و رسايل ترجمه شده از زبان هاى عربى به لاتين را مخفيانه و بدون رديه چاپ كرده بودند و دادگاه شوراى شهر بئل (يا بازل ) محكوم شدند و نيزدر سال 1536م , ناشر ديگرى كه ترجمهء قرآن مجيد به زبان لاتين را در اين شهر چاپ كرد در دادگاه محكوم وكتاب هاى وى ممنوع اعلام شد. 14اما زمانى كه دولت ترك عثمانى , زبان تركى را به جاى زبان عربى به عنوان زبان رسمى دولتى اعلام كرد,تعارض و تضاد ميان مسلمان بودن و به زبان تركى سخن گفتن آغاز شد. على رغم , اسلام به عنوان مذهب حكومتى و رسمى اعلام شد, ليكن بسيارى از محرمات شرعى آرام آرام , رنگ حليت به خود گرفت . و بدين ترتيب تلاشى پيگير براى قطع درخت تنومند اسلام و قرآن از اين سرزمين آغاز شد. براى اولين بار قرآن به زبان تركى ترجمه شد نه به منظور اينكه مردم ترك زبان با مفاهيم قرآن آشنا شوند چرا كه تفاسير قرآن به زبان تركى كم نبود, بلكه ; هدف محو عبارات و الفاظ عربى از زبان تركى بود. كليهء مدارس دينى تعطيل شد حتى از آموزش كتب فقه , حديث و غيره اجتناب مى شد.برخى از مدعيان برترى نژادى و ملحدان ترك , اين تفكر را كه با ترجمهء قرآن به زبان عربى مى توان از قرآن عربى بى نياز بود, چندين سال پيش از دوران آزادى عقيده رواج دادند. اولين ندا از شخصى شنيده شد به نام <محمد عبيدالله افندى > كه در شهر آستانه روزنامه اى را به زبان عربى و به منظور فريب مردم عرب زبان و گمراه ساختن آنان , تاسيس كرد. از جمله دعاوى <افندى > و آراى بى سابقه وى اين بود كه : 1 اسلام بالاجبار تنها باشمشير پيش رفته است . 2 رسالت و نبوت حضرت محمد (ص ) به اتمام نرسيده و به اتمام نيز نخواهد رسيدمگر با ترجمهء قرآن به همهء زبان ها. 3 مسلمانان غير عرب مى توانند در عين ديندارى از زبان عربى بى نياز باشندو نيز مى توانند با داشتن ترجمهء قرآن به زبان هاى تركى , فارسى و ديگر زبان ها از قرآن عربى بى نياز باشند. 15محمد رشيد رضا> طى مقالهء نسبتاً طولانى تحت عنوان <مفاسد المتفرنجين فى امر الاجتماع والدين > نخستين انگيزهء ترجمهء قرآن به زبان هاى غير عربى را اين چنين تبيين كرده است : بيگانگان و كارگزاران ايشان در راه رسيدن به اهداف خويش تنها با يك مانع بزرگ برخورد كردند كه سرعت عمل ايشان را زايل مى ساخت و آن نياز مردم ترك به زبان عربى بود. به اين دليل كه عربى , زبان دين ايشان بود.و دريافتند كه اين دين و اين زبان مانع ايجاد يك امت صرفاً ترك با قالب فرنگى و فرانسوى مى باشد. لذا براى ازميان بردن اين مانع كوشش فراوان داشته و از دو روش بهره جستند.روش اول , ترجمهء قرآن به زبان تركى و سردادن اين ندا كه قرآن تركى , ما را از قرآن عربى , بى نياز مى سازد.روش دوم : انتشار كتب و مقالاتى به منظور شايع ساختن اين تفكر كه حفظ نژاد تركى بر حفظ رابطهء دينى رجحان دارد. از جمله اين كتاب ها, كتابى است با عنوان , قوم جديد, به معنى : مردم ترك زبان غير مسلمان . 16با جمع بندى مطالب ياد شده مى توان نخستين انگيزه هاى غالب ترجمهء قرآن را به شرح زير بيان داشت :1- رد مفاهيم قرآنى و نشر و رواج جوابيه ها و رديه هاى گوناگون بر قرآن كريم و به عبارت خلاصه تر, معارضه با قرآن .2- محو زبان عربى و الفاظ عربى و جلوگيرى از رسميت يافتن جهانى اين زبان .3- حذف قرآن معجز به زبان عربى از ميان مسلمانان به عنوان عامل قدرتمند وحدت بخش .منبع: مجله بينات
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]