تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815584150




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تشرفِ سید بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در مسجد سهله


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشرفِ سید بحرالعلوم(رحمت الله علیه) در مسجد سهله
تشرفِ سید بحرالعلوم(رحمت الله علیه) در مسجد سهله نويسنده: احمد قاضی زاهدی-آیت الله علی اکبر نهاوندیمترجم: سيد جواد معلم مرحوم ملا زین العابدین سلماسی فرمود: « روزی در مجلس درس فخر الشیعه، آیت الله علامه بحرالعلوم(ره) در نجف اشرف نشسته بودیم، که عالم محقق جناب میرزا ابوالقاسم قمی ـ صاحب کتاب قوانین ـ برای زیارت علامه وارد شدند. آن سال، سالی بود که میرزا از ایران برای زیارت ائمه عراق علیهم السلام و حج بیت الله الحرام آمده بودند. کسانی که در مجلس درس حضور داشتند که بیشتر از صد نفر بودند متفرق شدند. فقط من با سه نفر از خواص اصحاب علامه، که درجات عالی صلاح و ورع و اجتهاد بودند، ماندیم. محقق قمی رو به سید کرد و گفت: شما به مقامات جسمانی (به خاطر سیادت) و روحانی و قرب ظاهری (مجاورت حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام) و باطنی رسیده اید. پس از آن نعمتهای نامتناهی، چیزی به ما تصدق فرمایید. سید بدون تأمل فرمود: شب گذشته یا دو شب قبل {تردید از ناقل است} برای خواندن نماز شب به مسجد کوفه رفته بودم. با این قصد، که صبح اول وقت به نجف اشرف برگردم، تا درسها تعطیل نشود. { سالهای زیادی عادت علامه همین بود.} وقتی از مسجد بیرون آمدم، در دلم برای رفتن به مسجد سهله شوقی افتاد؛ اما خود را از آن منصرف کردم، از ترس این که به نجف اشرف نرسم؛ ولی لحظه به لحظه شوقم زیادتر می شد و قلبم به آن جا تمایل پیدا می کرد. در همان حالت تردید بودم که ناگاه بادی وزید و غباری برخاست و مرا به طرف مسجد سهله حرکت داد. خیلی نگذشت که خود را کنار در مسجد سهله دیدم. داخل مسجد شدم؛ دیدم خالی از زوار و مترددین است جز آن که شخصی جلیل القدر مشغول مناجات با خدای قاضی الحاجات است آن هم با جملاتی که قلب را منقلب و چشم را گریان می کرد. حالم دگرگون و دلم از جا کنده شد و زانوهایم مرتعش و اشکم از شنیدن آن جملات جاری شد. جملاتی بود، که هرگز به گوشم نخورده و چشمم ندیده بود؛ لذا فهمیدم که مناجات کننده، آن کلمات را نه آن که از محفوظات خود بخواند؛ بلکه آنها را انشاء می کند. در مکان خود ایستادم و گوش می دادم و از آنها لذت می بردم، تا از مناجات فارغ شد. آنگاه رو به من کرد و به فارسی فرمود: مهدی بیا. پیش او رفتم و ایستادم. دوباره فرمود که پیش روم. باز اندکی رفتم و توقف نمودم. برای بار سوم دستور به جلو رفتن داد و فرمود: ادب در امتثال است. { یعنی تا هر جا که گفتم بیا نه آن که به خاطر رعایت ادب توقف کنی. }من هم پیش رفتم تا جایی رسیدم که دست ایشان به من و دست من به آن جناب می رسید. ایشان مطلبی را فرمود. آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: وقتی صحبت علامه(ره) به این جا رسید، یکباره از سخن گفتن دست کشید و ادامه نداد و شروع به جواب دادن محقق قمی راجع به سؤالاتی که قبلاً ایشان پرسیده بود کرد. آن سؤال این بود که چرا علامه با آن همه علم و استعداد زیادی که دارند، تألیفاتشان کم است. ایشان هم برای این مسأله دلایلی را بیان کردند؛ اما میرزای قمی دوباره آن صحبت حضرت با علامه را سؤال نمود. سید بحرالعلوم(ره) با دست خود اشاره کرد که از اسرار مکتومه است.منبع: شيفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف-برکات حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف ( حکایات کتاب عبقری الحسان ) )
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن