تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خداوند عزيز و جليل نقل كرده است كه فرمود: هر كار ارزشمندى كه در آن بسم ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813593107




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اکرام به زوار حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اکرام به زوار حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)
اکرام به زوار حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) نويسنده: احمد قاضی زاهدی-آیت الله علی اکبر نهاوندیمترجم: سيد جواد معلم حاج محمد علی گلستانه اصفهانی(ره) می فرمودند: عموی من، آقا سید محمد علی برای من نقل کردند: « در زمان ما در اصفهان شخصی به نام جعفر که شغلش نعلبندی بود، بعضی حرفها را می زد که موجب طعن و رد مردم شده بود؛ مثل آن که می گفت: با طی الارض به کربلا رفته ام. یا می گفت: مردم را به صورتهای مختلف دیده ام. و یا خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام رسیده ام. او هم به خاطر حرفهای مردم، آن صحبتها را ترک نمود. تا آن که روزی برای زیارت مقبره متبرکه تخت فولاد می رفتیم. در بین راه دیدم جعفر نعلبند هم به آن طرف می رود. نزدیک او رفتم و گفتم: میل داری در راه با هم باشیم؟ گفت: اشکالی ندارد؛ با هم گفتگو می کنیم و خستگی راه را هم نمی فهمیم. قدری با هم گفتگو کردیم؛ تا آن که پرسیدم: این صحبتهایی که مردم از تو نقل می کنند، چیست؟ آیا صحت دارد یا نه؟ گفت: آقا از این مطلب بگذرید. اصرار کردم و گفتم: من که بی غرضم، مانعی ندارد بگویی. گفت: آقا من بیست و پنج بار از پول کسب خود به کربلا مشرف شدم و در همه سفرها، برای زیارتی عرفه می رفتم. در سفر بیست و پنجم بین راه، شخصی یزدی با من رفیق شد. چند منزل که با هم رفتیم، مریض شد و کم کم مرض او شدت کرد؛ تا به منزلی که ترسناک بود، رسیدیم و به خاطر ترسناک بودن آن قسمت، قافله را دو روز در کاروانسرا نگه داشته، تا آن که قافله های دیگر برسند و جمعیت زیادتر شود. از طرفی حال زائر یزدی هم خیلی سخت شد و مشرف به موت گردید. روز سوم که قافله خواست حرکت کند، من راجع به او متحیر ماندم که چطور او را با این حال تنها بگذارم و نزد خدای تعالی مسئول شوم؟ از طرفی چطور این جا بمانم و از زیارت عرفه که بیست و چهار سال برای درک آن، جدیت داشته ام، محروم شوم؟بالاخره بعد از فکر بسیار، بنایم بر رفتن شد؛ لذا هنگام حرکت قافله، پیش او رفتم و گفتم: من می روم و دعا می کنم که خداوند تو را هم شفا مرحمت فرماید. این مطلب را که شنید، اشکش سرازیر شد و گفت: من یک ساعت دیگر می میرم؛ صبر کن؛ وقتی از دنیا رفتم، خورجین و اسباب و الاغ من مال تو باشد؛ فقط مرا با این الاغ به کرمانشاه و از آن جا هم هر طوری که راحت باشد به کربلا برسان. وقتی این حرف را زد و گریه او را دیدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانی که گذشت، آن زائر یزدی از دنیا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حرکت کردم. وقتی از کاروانسرا بیرون آمدم، دیدم از قافله هیچ اثری نیست؛ جز آن که گرد و غبار آنها از دور دیده می شد. تا یک فرسخ راه رفتم؛ اما جنازه را هر طور بر الاغ می بستم، همین که مقداری راه می رفتم، می افتاد و هیچ قرار نمی گرفت. با همه اینها به خاطر تنهایی، ترس بر من غلبه کرد. بالاخره دیدم، نمی توانم او را ببرم؛ حالم خیلی پریشان شد. همان جا ایستادم و به جانب حضرت سیدالشهداء علیه السلام توجه نمودم و با چشمان گریان عرض کردم: آقا من با این زائر شما چه کنم؟ اگر او را در این بیابان رها کنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بیاورم، توانایی ندارم. ناگهان دیدم، چهار نفر سوار پیدا شدند و آن سواری که بزرگ آنها بود، فرمود: « جعفر با زائر ما چه می کنی؟ »عرض کردم: آقا چه کنم، در کار او مانده ام! آن سه نفر دیگر پیاده شدند. یک نفر آنها نیزه ای در دست داشت که آن را در گودال آبی که خشک شده بود فرو برد؛ آب جوشش کرد و گودال پر شد. آن میت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ایستاد و با هم نماز میت را خواندیم و بعد هم او را محکم بر الاغ بستند و ناپدید شدند. من هم به راه افتادم. ناگهان دیدم، از قافله ای که پیش از ما حرکت کرده بود، گذشتم و جلو افتادم. کمی گذشت؛ دیدم به قافله ای که پیش از آن قافله حرکت کرده بود، رسیدم. و بعد هم طولی نکشید که دیدم به پل نزدیک کربلا رسیده ام. در تعجب و حیرت بودم که این چه جریان و حکایتی است! میت را بردم و در وادی ایمن دفن کردم. قافله ما تقریباً بعد از بیست روز رسید. هر کدام از اهل قافله می پرسید: تو کی و چگونه آمدی! من قضیه را برای بعضی به اجمال و برای بعضی مشروحاً می گفتم و آنها هم تعجب می کردند. تا آن که روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم؛ ولی با کمال تعجب دیدم که مردم را به صورت حیوانات مختلف می بینم؛ از قبیل: گرگ، خوک، میمون و غیره و جمعی را هم به صورت انسان می دیدم! از شدت وحشت برگشتم و مجدداً قبل از ظهر مشرف شدم. باز هم مردم را به همان حالت می دیدم. برگشتم و بعد از ظهر رفتم؛ ولی مردم را همان طور مشاهده کردم! روز بعد که رفتم، دیدم همه به صورت انسان می باشند. تا آن که بعد از این سفر، چند سفر دیگر مشرف شدم؛ باز روز عرفه مردم را به صورت حیوانات مختلف می دیدم و در غیر آن روز، به همان صورت انسان می دیدم. به همین جهت، تصمیم گرفتم که دیگر برای زیارتی عرفه مشرف نشوم. چون این وقایع را برای مردم نقل می کردم، بدگویی می کردند و می گفتند: برای یک سفر زیارت، چه ادعاهایی می کند. لذا من، نقل این قضایا را به کلی ترک کردم؛ تا آن که شبی با خانواده مشغول غذا خوردن بودیم. صدای در بلند شد؛ وقتی در را باز کردم، دیدم شخصی می فرماید: حضرت صاحب الامر علیه السلام تو را خواسته اند. به همراه ایشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسیدم. دیدم آن حضرت علیه السلام در محلی که منبر بسیار بلندی در آن بود، بالای منبر تشریف دارند و آن جا هم مملو از جمعیت است. آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشتری ها بود. به فکر افتادم که در بین این جمعیت، چطور می توانم خدمت ایشان برسم؛ اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: جعفر بیا. من رفتم و تا مقابل منبر رسیدم. فرمودند: چرا برای مردم آنچه را که در راه کربلا دیده ای نقل نمی کنی؟ عرض کردم: آقا من نقل می کردم؛ از بس مردم بدگویی کردند، دیگر ترک نمودم. حضرت فرمودند: « تو کاری به حرف مردم نداشته باش؛ آنچه را که دیده ای نقل کن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفی با زائر جدمان حضرت سیدالشهداء علیه السلام داریم.»منبع: شيفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف-برکات حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف ( حکایات کتاب عبقری الحسان ) )
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن