تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845020878




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زيارت امام حسين (ع) والاترين عبادات (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زيارت امام حسين عليه السلام والاترين عبادات (1)
زيارت امام حسين (ع) والاترين عبادات (1) اول: در فضايل خاصه آن حضرتجامعيت آن است نسبت به ساير اعمال، بدانکه خداوند حکيم عليم از روی حکمت و مصلحت تکلیف نموده است [بندگان] را به اعمال مخصوصه از واجبات و مندوبات، که هر يک را در حصول قرب آثاری است مخصوصه، مانند غذای ابدان از حيثيت طعم و خواص، و هر يک ثمره ديگری را ندارد، و از اين جهت بعضی از فضلا گفته اند که: شخص نبايد اقتصار کند بر افضل عبادات مستحبی، زيرا که خصوصيات ديگر از او فوت می شود.ولی اين عمل زيارت، جامع خواص جميع عبادات است از واجبه و مندوبه، قوليه است و فعليه، بدنيه و قلبيه، هر چند مسقط واجبات نمی شود به جهت مصالحی که محل ذکر نيست، و بيان مطالب آن است که افضل اعمال نماز است که عمود دين است، و به زيارت حاصل می شود از دو جهت:اول اينکه مشتمل است بر نماز در نزد قبر آن سرور، که ثواب آن مضاعف است به غير نهايت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 83)دوم اينکه هفتاد هزار ملک در نزد آن قبر شريف مشغول نمازند که ثواب نماز هر يک معادل است با نماز هزار هزار نفر بنی آدم، چنانکه در اختيار است، و ثواب آن همه به جهت زوار است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 56)و اما زکات، پس در هر زيارتی ثواب هزار زکات قبول شده است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)و اما حج، که افضل اعمال است حتی نماز، زيرا که در آن نماز هم هست، پس هر زيارت معادل عمره است با يک حج، يا دو، يا ده، يا بيست، يا بيست و دو، يا هشتاد، يا صد، يا صد هزار، يا وضع هر قدمی حجی و رفعش عمره، چنانکه در روايات است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 28، حديث 45)و در خبر بشير دهان است در فضل زيارت عرفه، که چون شخص غسل کند در کنار فرات، و روانه شود به سوی قبر شريف و عارف به حق آن جناب باشد، پس به هر قدمی که برمی دارد و می گذارد صد حج قبول و صد عمره مقبول خواهد داشت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 87)و در بعضی از روايات است يک حج با پيغمبر خدا، يا دو، يا ده، يا سی، يا پنجاه، يا صد، و در بعضی ثواب حج خود رسول خدا، چنانکه در روايت سابقه از عايشه، هر آخرش مذکور است که ثواب نود حج از حجهای پيغمبر خدا با عمره اش بر او می دهند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 35)و اين اختلافات به حسب مراتب زوّار است، از جهت قوت ايمانشان، و درجات معرفتشان به حق ائمه هدی، خصوصاً سيدالشهداء عليه السلام، و مقدار به قينشان به فضيلت آن حضرت، و خصايص او، که از آن است خصوصيت قول جدش: «و أنا من حسين» : [من نيز از حسينم]. و از فروع آن است اينکه زيارت او معادل با حج پيغمبرصلی الله عليه و آله و سلم است، و شايد جهتش آن باشد که چون زاير از روی شوق و محبت آن سرور، و محبت حضرت پيغمبر (صلی الله عليه و آله و سلم) به سوی زيارت رود، پس بيت الله حقيقی را زيارت نموده است، به قلبی که مناسب است با قلب پيغمبر خدا در محبت و ارتباط، پس چون حاضر شود نزد قبر او، یا از دور قلب خود را متوجه آن حضرت نمايد، و زيارت کند با دل شکسته، پس گويا به قلب پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم توجه نموده است به آن حضرت، و چون شنيدی که پيغمبر خدا بر آن حضرت رقت نمود در وقتی که به پشت آن سرور سوار شد در حال سجود، که او را از پشت به زير نياورد، بلکه صبر کرد تا خود به زير آيد. (بحارالانوار جلد 43، صفحه 283)پس اگر تصور نمائی در وقت زيارتش که آن حضرت از ضربت نيزه صالح بن وهب به زمين افتاد، (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 55)و جبران قلب او را نمائی به سلام، پس آن مانند آن است که پيغمبر خدا، قصد او را نموده باشد و چون آن سرور افضل است از بيت الله، نود مقابل به جهت سری که بر ما معلوم نيست، از اين جهت ثواب نود حج پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خواهد داشت.و اما صدقه، پس زيارت آن حضرت ثواب هزار صدقه مقبول دارد به مقتضای روايت صحيحه. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)و اما روزه پس در زيارت ثواب هزار روزه داراست. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)و اما اعانت در سبيل الله، پس در زيارت، ثواب هزار شهيد است از شهدای بدر (بحارالانوار، جلد 98،صفحه های 37 و 104)بلکه در خودش شهيد محشور خواهد شد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه های 37 و 104)و اما عتق، پس در زيارت، ثواب آزاد کردن هزار بنده است در راه خدا. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 43)اگر پياده باشد به هر قدمی که بردارد یا بگذارد، ثواب آزاد کردن یک بنده از اولاد اسماعيل خواهد داشت به مقتضای اخبار. (بحارالانوار جلد 98، صفحه 36)و اما ذکر و تسبيح، پس خداوند خلق می کند از عرق زوار هفتاد هزار ملک که تسبيح و تقديس خدا کنند، (مستدرک الوسائل ، جلد 2، صفحه 204)و در آن است ثواب ذاکران خدا از ملائکه مقربين.و اما صله رحم و احسان به مؤمنين، پس در زيارت صله رسول خدا است که والد حقيقی است و احسان است به آن حضرت و به حضرت علی عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام و حضرت حسن عليه السلام و حضرت حسين عليه السلام. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 207)و اما اطعام ايتام و مساکين، پس زيارت او به منزله آب دادن است به تشنگان اهل بيتش، و اطعام است به ايشان، و اما زيارت مؤمنين و اکرام ايشان، پس زيارت آن حضرت زيارت سيد مؤمنين است، و موجب اکرام و تعظيم است.و اما قرض الحسنه، پس قرض دادن به مؤمن مضطر قرض دادن به خدا است، پس چگونه است قرض دادن به امام مؤمنين که مضطر و غريب وطن بوده، و همه خلق از او گرفتند، حتی اينکه جسد شريفش را در بيابان انداختند، و کسی نزد او نمی رفت، پس هرگاه تو قصد او نمائی و به زيارتش روی، البته قرض بزرگی است برخدا، که نمی دانم ثوابش را چند برابر خواهد داد، کريمی که وعده کرده است به کسانی که به او قرض الحسنه بدهند.و اما عيادت مريض که اگر کسی آن را ترک کند خداوند در محشر او را عتاب نمايد که ای چرا به عيادت بنده من نيامد ی در وقتی که مريض شدم؟ (بحارالانوار، جلد 78، صفحه 219)پس زيارت آن حضرت چون تأمل کنی عيادت است نه از برای بيمار به تب، یا دردسر، بلکه آن عيادت مجروح عطشان، و مکروب لهفان، بلکه عيادت مقطع الاعضاء، و مرضض الاعضاء است، چنانکه منقول است که حضرت زهرا عليها السلام را در خواب ديدند که به اين مضمون نوحه می نمود: ای دو چشم اشک بريزيد و جاری باشيد و خشک نشويد از برای ميتی که در زمين کربلا سينه اش را خرد نمودند، (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 227)پس چون به قصد زيارتش روی، قصد عيادتش نما که به ثواب پرستاری مريض و عبادت فائز شوی.و اما تجهيز مؤمن به خصوص مؤمن غريب، که تجهيز او فضيلتش بی منتها است، پس زيارت آن حضرت در حکم تشييع جنازه آن سرور، و تغسيل و تکفين آن بدن مطهر است، و دفن آن جسد انور در قلب خود به اعتبار توجه قلبی به آن قبر شريف .و اما ادخال سرور در قلب مؤمنين که از افضل اعمال است و سبب نجات از اهوال است، (بحارالانوار، جلد 71، صفحه 290)پس در فضل زيارت وارد است که اگر می دانست زائر، که چه سروری داخل می شود بر رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم و امير المؤمنين عليه السلام و فاطمه زهرا سلام الله عليها و ائمه هدی عليهم السلام و جميع شهداء و چه قدر در حق او دعا خواهند کرد، و چه ثوابها در دنيا و آخرت به جهت او مقرر می شود، هر آينه دوست می داشت که هميشه خانه خود را در آن جا قرار دهد، یا اينکه هرگز در خانه خود نماند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 14، حديث 15)دوم : در فضائل زائرين آن حضرتدر فضائلی که از برای زائر است به حسب حالات، و آن شانزده فضيلت است:یکی: در حالت نيت رفتن به زيارت، چنانکه از حضرت صادق عليه السلام مروی است که خداوند را ملائکه ای است که موکلند به قبر امام حسين عليه السلام پس چون کسی قصد زيارت آن مظلوم نمايد خداوند گناهان او را به ايشان می دهد، پس چون یک گام برداشت همه آن گناهان را محو کنند، پس به گام دوم حسنات او را مضاعف نمايند، و همچنين در گام سوم و چهارم، و هکذا تا اينکه بهشت او را واجب شود، و چون بعد از نيت غسل کند ندا دهد او را خاتم انبياء که: ای مهمان خدا بشارت باد تو را که رفيق من خواهی بود در بهشت، و ندا کند او را حضرت علی عليه السلام که: من ضامنم که حاجات شما روا شود، و از راست و چپ او باشند تا مراجعت نمايد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 64)سوم: هر گاه چيزی صرف نمايد در مهيا کردن اسباب زيارت، پس به هر درهمی به قدر کوه احد حسنات به او دهند، و اضعاف او را به او رد کنند، و بلاها از او دفع شود، و در روايت ابن سنان است که به هر درهم به او دهند هزار، هزار و هزار تا ده مرتبه، و رضای خدا و دعای پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم و امير المؤمنين و ائمه هدی عليهم السلام از برای او بهتر است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 50، حديث های 1و 2)چهارم: چون از منزلش بيرون آمد ششصد ملک از شش جهت به مشايعت او آيند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 68)پنجم: چون به راه افتد بر هر چه قدم گذارد در حقش دعا کند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15) و به هر گامی هزار حسنه برايش نوشته شود (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 142) و اگر در کشتی شود و کشتی مضطرب گردد ندا رسد خوش به حال شما که بهشت از برای شما است (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 36) و اگر سوار باشد پس به هر گامی که مرکوبش بردارد هزار حسنه از برايش نوشته می شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 25)ششم: هرگاه آفتاب بر او تابد گناهانش را تمام کند چنانکه آتش هيزم می خورد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15)هفتم: هر گاه از شدت گرما یا حرکت عرق کند، پس در مزار کبير مروی است که به هر عرقی هفتاد هزار ملک خلق می شود که از برای زوار آن حضرت استغفار می نمايند تا روز قيامت.هشتم: چون از فرات غسل کند به جهت زيارت بريزد گناهان ايشان، و ندا کند ايشان را خاتم انبياء که: بشارت باد شما را که رفيق من خواهيد بود در بهشت، و اميرالمؤمنين عليه السلام گويد که: من ضامن قضاء حوائج و رفع بلا از شما هستم در دنيا و آخرت چنانکه گذشت.نهم: چون به راه افتد بعد از غسل بنويسد خدا از برايش به هر قدمی که بردارد یا بگذارد صد حج مقبول، و صد عمره مقبوله، و صد عمره مقبوله، و صد جهاد که در پيش روی پيغمبر خدا کرده باشد با بدترين دشمنان او. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 78)دهم: چون نزديک کربلا رسد جند صنف از ملائکه به استقبال او آيند، که از آن جمله چهار هزار ملکند که به یاری آن حضرت آمدند در روز عاشوراء، و مأمور شدند که در همان زمين بمانند، و از آن جمله هفتاد هزار ملک، و غير آن که در عنوان ملائکه مذکور شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه های 61 ـ 62)یازدهم: چون زيارت کند حضرت را نظر کند به او آن جناب، پس دعا کند در حقش، و خواهش نمايد از پدر و جدش که از برای او طلب مغفرت نمايند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 64) پس ملائکه از برايش دعا کنند و همه انبياء و مرسلين، و نوشته شود از برايش ثواب جميع عبادات، چنانکه گذشت، و مصافحه کنند با او ملائکه، و مهری بر صورتش زنند از نور عرش که اين است زائر قبر حسين عليه السلام فزند خاتم انبياء و سيد شهداء عليه السلام. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 179)دوازدهم: چون خواهد مراجعت نمايد به وطنش متابعت کنند او را چند صنف از ملائکه خصوصاً جبرئيل، و ميکائيل و اسرافيل، و همان چهار هزار ملک، و هفتاد هزار که گذشت، و بالخصوص دو ملک به نزد او آيند، و به او گويند: ای ولی خدا آمرزيده شدی و تو از حزب خدا و رسول صلی الله عليه و آله وسلم و اهل بيت رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم هستی، والله که آتش را به چشم نخواهی ديد و تو را نخواهند خورد، و منادی ندا کند که: خوشا به حال تو که بهشت از برای تو است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 24)سيزدهم: هر گاه وفات نمايد بعد از زيارت الی یک سال یا دو سال، آن ملائکه بر جنازه اش حاضر شوند، و از برايش طلب مغفرت نمايند، (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15) و حضرت امام حسين عليه السلام او را زيارت کند در حال موت یا در شب اول قبر. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 16).پس ای کسانی که در قبر غريب و تنها خواهيد بود، و به وحشت آن مبتلا خواهيد شد، و کسی به زيارت شما نخواهد آمد، که با شما مواجهه نمايد، بلکه اگر کسی به زيارت شما بيايد، نزديک قبر شما خواهد ايستاد به فاصله دو زراع خاک و گل، پس هر گاه زيارت کنی امام حسين عليه السلام را، البته آن حضرت در آن حال به زيارت تو آيد به طريق مواجهه، و بر تو سلام خواهد کرد، پس آيا ديگر وحشتی و خوفی از برای تو باقی خواهند ماند؟ و هر چند بيشتر زيارت کرده باشی، و شوقت به او زياده باشد او هم مکرر به زيارت تو خواهد آمد، و تو را انس خواهد داد.چهاردهم: هر گاه زائر در بين راه بميرد، پس در خبر است از حضرت صادق عليه السلام که ملائکه در تشييع جنازه او حاضر می شوند، و کفن و هنوط از بهشت از برای او می آورند، و بر او نماز می گذارند، و از ريحان بهشت در زير او فرش می کنند، و زمين از اطراف او در قبر گشاده می شود از هر سمت به قدر سه ميل، و دری از بهشت به سوی قبرش می گشايند که از روح و ريحان آن بر او داخل می شود تا روز قيامت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 78)پانزدهم: هر گاه در بين راه به او اذيتی رسد از حبس یا ضرب، پس در خبر است از حضرت صادق عليه السلام که به عوض هر روزی که حبس شود، یا غمی به او رسد، فرحی در قيامت به او خواهد رسيد، راوی عرض کرد که اگر بعد از حبس او را بزنند به جهت قصد زيارت؟ فرمود: به عوض هر زدنی یک حوری به او دهند، و به عوض هر دردی هزار هزار حسنه به او داده شود و هزار هزار گناه از او محو گردد، و هزار هزار درجه از برايش بلند شود، و از کسانی باشد که در قيامت هم هم صحبت با پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خدا باشند تا مردم از حساب فارغ شوند، و حمله عرش با او مصافحه نمايند، و به او گويند: هر حاجت که می خواهی بخواه، و ضارب او را بياورند به مقام حساب، و بدون سؤال و جواب بازوی او را بگيرند و ببرند به نزد ملکی، پس شربتی از حميم جهنم و شربتی از غسلين به او دهند، و او را بر کوههای آتش مقام دهند، به او گويند بچش آنچه را از برای خود مهيا کردی به دست خود، که مهمان خدا و رسول را زدی، و اذيت نمودی، پس آن مضروب را نزد جهنم آورند، و بگويند نظر نما و ببين زنده خود را، و آن چه به او رسيده است از عذاب الهی، آيا سينه ات شفا یافت، و به قصاص خود رسيدی؟ می گويد: حمد خدا را. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 79)شانزدهم: هرگاه در راه زيارت کشته شود، پس در حديث حضرت صادق عليه السلام مروی است، که فرمود به اول قطره ای که از خونش ريخته شود جميع گناهانش آمرزيده شود، و ملائکه طينت اصليه [او را می شويند] تا اينکه پاک شود مانند طينت انبياء، از آن چه با او مخلوط بوده است از طينت کفار، و قلب او را بشويند تا اينکه منشرح گردد، و مملو شود از ايمان، و ملاقات نمايد خدا را پاک و پاکيزه، از جميع معاصی و صفات رذيله، و شفاعت او را قبول نمايند در حق اهل بيتش، و هزار نفر از برادرانش، و ملائکه با جبرئيل و ملک الموت بر او نماز کنند، و کفن و حنوط او را از بهشت بياورند، و قبر او را وسيع نمايند، و چراغها در قبرش روشن کنند، و دری از بهشت به سوی او گشايند، و ملائکه تحفه ها از بهشت به جهت او بياورند، و بعد از هيجده روز او را به حظيره قدس بالا برند، پس با اولياء خدا باشد تا نفخه صور او را دريابد، و بعد از نفخه دوم از قبر بيرون آيد، پس اول کسی که با او مصافحه کند پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خدا باشد و امير المؤمنين عليه السلام و اوصياء و بشارتش دهند، و بگويند: با ما باش، پس او را بر حوض بدارند، پس آب بياشامد، و به هر که بخواهد بدهد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 79)سوم: زيارت آن حضرت، موجب آمرزش گناهانجهت سوم: آن که زيارت آن حضرت خالص می کند شخص را از گناه، خالص کردن مخصوصی، که از آن تعبير شده است در قريب به چهل حديث صحيح، به اين مضمون که خداوند می آمرزد گناهان گذشته و آينده او را (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 21ـ 28)، و در احاديث ديگر است که می شود مانند روزی که از مادر متولد شده (بحارالانوار، جلد98 صفحه 20)، یا مثل جامه چرکی که آن را بشويند و پاک کنند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 19)، و عجب آن است که در خبر است که اين مطلب به همان گام اول حاصل می شود، و بعد به گامهای ديگر مقدس و مصفا می شود تا اينکه به مرتبه لياقت مناجات الهی می رسد، که خداوند به او می گويد، ای بنده من سؤال نما تا عطا کنم (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 24)، و در روايتی ملکی به نزد او می آيد بعد از نماز زيارت، و می گويد: خاتم انبياء به تو سلام رسانيد و می فرمايد: گناهان گذشته تو آمرزيده شد، پس عملت را از سر گير. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27).چهارم: شفاعت زوّار در حق ديگرانجهت چهارم: اينکه سبب خلاص ديگران هم می شود، چنانکه سيف تمار از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که شفاعت زائر قبول می شود در حق صد نفر که همه مستحق جهنم شده باشند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 77)، و در اخبار ديگر است که به ايشان می گويند: هر کس را بخواهيد دست او را بگيريد و داخل بهشت نمائيد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)پنجم : ثواب دائمی جهت پنجم: هر عملی منقطع می شود هر چند ثوابش بماند مگر زيارت امام حسين عليه السلام که خودش منقطع نخواهد شد تا روز قيامت، چنانکه صفوان از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده است که چون شخص به زيارت امام حسين عليه السلام بيرون رود، هفتاد هزار ملک از اطرافش به مشايعت آيند و همراه او باشند، پس چون زيارت نمود آن حضرت را، منادی ندا کند که آمرزيده شدی پس عملت را از سر گير، و چون مراجعت نمايد مشايعت کنند او را تا منزل، پس او را وداع کنند، و بعد هميشه به زيارت او آيند، تا وفات کند، آن گاه هر روز به زيارت امام حسين عليه السلام روند، ثوابش از برای آن شخص باشد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 68)ششم : رسيدن به محالات جهت ششم: اينکه شخص از آن می رسد به چيزی که مستحيل است وقوع آن از شخص، که حج با پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خداست، چنانکه در روايات بسيار است، که از آن جمله است روايت موسی بن قاسم حضرمی که گفت: چون حضرت صادق عليه السلام در اول خلافت منصور لعنة الله علیه به نجف آمد، فرمود: ای موسی برو به نزد شاهراه پس نظر کن شخصی از جانب قادسيه می آيد، به او بگو که در اينجا یکی از اولاد رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم تو را می طلبد، و او را همراه خود به نزد من آور، گفت: پس رفتم و ايستادم بر سر راه در گرمای سختی، و منتظر شدم تا اينکه خسته شدم، و نزديک بود که مخالفت آن حضرت نمايم، و برگردم. ناگاه ديدم کسی از دور پيدا شد، گويا مردی است که بر شتری سوار باشد، پس چون نزديک آمد، ابلاغ پيغام نمودم، اطاعت نمود همراه من روان شد، چون نزديک رسيدم، شترش را خوابانيد و به نزد حضرت آمد، من هم در خيمه ايستادم می شنيدم کلام ايشان را، پس حضرت فرمود: از کجا می آیی؟ عرض کرد: از اقصی بلاد یمن، فرمود: از فلان بلد؟ عرض کرد: بلی، فرمود: از برای چه کار آمده ای به اینجا؟ عرض کرد: از برای زيارت امام حسين عليه السلام، فرمود: هيچ حاجتی نداشتی مگر زيارت آن حضرت؟ عرض کرد: بلی آمدم که زيارت کنم او را، و نماز کنم نزد او، و سلام کنم بر او، و برگردم به نزد اهل خودم فرمود: چه می بينيد در آن؟ عرض کرد: می بينم در آن برکت را در جان، و مال، و اهل و اولاد، و معاش، و قضاء حوائج خود، فرمود: آيا از فضيلت زيارت آن حضرت از برای تو بگويم؟ عرض کرد: بفرما، ای فرزند رسول، فرمود: به درستی که زيارت امام حسين عليه السلام مساوی است با یک حج مقبول با پيغمبر خدا، آن مرد تعجب کرد، فرمودند: بلی به خدا، بلکه دو حج قبول شده با رسو ل صلی الله عليه و آله و سلم خدا، باز تعجب نمود حضرت زياد فرمود تا اينکه رسيد به سی حج قبول شده با حضرت خاتم انبياء. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 39 حديث 40)هفتم: ثواب حج پيغمبرجهت هفتم: اينکه شخص می رسد به چيزی که محال است که واقع شود فی نفسه، و آن اين است که حج شخص، خود حج پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم شود، و اين معنی در زيارت وارد است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 35)هشتم: خداوند، زائرين را نااميد نمی کندجهت هشتم: آن که خداوند قسم یاد نموده است که زائر را نااميد نکند، چنانکه از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مروی است، که فرمود: چون حسين عليه السلام در کربلا کشته شد در حالتی که تشنه و مکروب و محزون بود، پس خداوند قسم یاد نمود که هر مکروبی یا مغمومی یا گناه کاری یا تشنه ای یا صاحب دردی و مرضی نزد قبر او رود، و دعا کند، و توسل جويد به آن بزرگوار، البته غمش و کربش را زايل نمايد، و حاجتش را روا کند و گناهانش را بيامرزد، و روزيش را زياد نمايد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 46)نهم: نظر کردن خدا به زائر اوجهت نهم: خصوصيت مخصوصه ای است، که در روايتی وارد شده ، که هر گاه زائر در آنجا شب را بيدار باشد و روز را در زحمت باشد، خداوند به او نظر نمايد، که به آن نظر بهشت اعلی از برايش واجب شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 12)دهم : زيادتی عمر و رزقجهت دهم: تأثيرات مخصوصه ای است در زيارت، از آن جمله زيادتی عمر و رزق است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 47)و در زيارت عرفه وارد است که آن سبب اطمينان قلب است در عقائد حقه (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 86)، و اين اثر بالاتر از همه آثار است، زيرا که همه بر اين توقف دارند و از آن جمله آن که جميع بديها و مرگهای بد را دفع می نمايد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 48)و در ضمان پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خدا داخل می نمايد چنانکه در پانزده حديث مذکور است که پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم ضامن است که هر کس زيارت کند حسين عليه السلام را یا پدرش، یا مادرش یا برادرش را، اينکه روز قيامت او را زيارت کند از هولها و شدائد آن، خلاص نمايد او را. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه 142)يازدهم: در فضائل عجيبه زيارت آن حضرتجهت یازدهم: در فضايل عجيبه آن است، از آن جمله اينکه زيارت آن حضرت الآن افضل است از زيارت ائمه در حياتشان، مثلاً هر گاه حضرت صادق عليه السلام در حيات بود و تو به زيارت او می رفتی، و با او سخن می گفتی، و او با تو سخن می گفت به فضيلت زيارت حسين عليه السلام الان نمی رسيد چنانکه ابن ابی یعفور روايت نموده که عرض کردم به حضرت صادق عليه السلام، چون به زيارتش رفتم که شوق زيارت تو مرا به اين زحمت و مشقت انداخت، که به خدمت آمدم، فرمود: شکايت از خدا نکن، چرا نرفتی به زيارت کسی که حق او بر تو عظيم تر است از حق من؟ راوی می گويد: اين کلام بر من سخت تر آمد از آنکه فرمود: حسين عليه السلام ابن علی عليه السلام، هرگاه به زيارت او رفته بودی، و دعا می کردی و شکايت حال خود می کردی بهتر بود. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه های 140 ـ 142)و از آن جمله: آن که حضرت باقر عليه السلام به زيارت زوار آن حضرت می رفتند، چنانکه حمران روايت کرده که زيارت نمودم قبر امام حسين عليه السلام را، و چون برگشتم به منزل، حضرت باقر عليه السلام نزد من تشريف آوردند با عمر بن علی بن عبدالله بن علی، و فرمودند: ای حمران هر کس زيارت کند قبور شهيدان آل محمد صلی الله عليه و آله و سلم را به جهت تقرب به خدا، بيرون رود از گناهان مثل روزی که از مادر متولد شده. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 20)و از جمله: عجائب فضائلش آن است که نظرهای رحمت الهی نسبت به زوار خصوصيتی دارد، چنانکه در خبر می فرمايد بعد از ذکر نظرهای رحمت الهی در هر روز و خداوند به آن نظر می آمرزد زوار حسين عليه السلام را به خصوص با اهل بيتش، و هر که را شفاعت کند هر چند مستحق جهنم باشد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)و از لطايف آن فضايل: آن است که زوار را در دخول بهشت خصوصيتی است، که بايد پيش از ديگران به بهشت روند چهل سال (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 26) و هر چيزی تبرک می جويد به زوار آن حضرت و نظر به او می کند، و اميد خير دارد در آن نظر به جهت برکت نظری که به قبر آن سرور نموده است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 74)و از غرائب فضائلش آن است که از اخبار بسيار ظاهر می شود که هنوز تمام فضائل زيارت بيان نشده است از برای مردم، چنانکه در خبر صحيح است که اگر مردم بدانند فضل زيارت امام حسين عليه السلام را بالتمام، هر آينه خواهند مُرد از شوق. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)و در خبر ديگر است، که اگر بدانند فضل آن را، هر آينه بيايند به نزدش از بلاد بعيده به چهار دست و پا، مانند راه رفتن اطفال. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه های 390 ـ 399)باب دوم: در فضائل خاصه زيارت آن حضرتباب دوم در فضيلت خاصی است از برای زيارت که سزاوار است که تنها ذکر شود به جهت خصوصيتی که در آن است، و بيانش محتاج است به تقديم مقدمه، پس بدانکه آن چه در ثواب اعمال حسنه مذکور می شود، و خواص آنها، همه بيان مقتضی است، مثل خواص ادويه، و از برای هر يک موانعی هم هست که مانعند از ترتب اثر، و آن منافات با ثبوت مقتضی ندارد، مثلاً سرکه انگبين بالخاصيه قاطع صفراء است، لکن گاهی مانعی در بدن هست، از مرضی، یا غذائی که پيش خورده، یا بعد می خورد، پس قطع صفراء نمی کند، هر چند باز آن را قاطع صفراء می گويند، و همچنين است، خواص اعمال حسنه، زيرا که در مقابل هر خاصيتی، مانعی هست، که آن خاصيت را گاهی بالکليه زایل می کند، و گاهی آن را کم می کند، و به اين جهت حالات مردم در حشر مختلف می شود پس بعضی اشخاص هستند، که از برای ايشان، مقداری از ايمان و اعمال هست، که در اول احتضار از عذاب آسوده هستند، و بعضی بعد از عذاب احتضار، خلاص می شوند، و بعضی در برزخ قدری معذب شده، بعد نجات می يابند، و بعضی در اول محشر، و بعضی در اثنای آن، و بعضی بعد از آن، و بعضی بعد از دخول در جهنم و بعضی مخلد می مانند در آن به جهت زوال ايمان، نعوذ بالله منه و اين حرف در جميع اعمال حسنات جاری است.چون اين مقدمه معلوم شد، پس بدانکه از برای زيارت حسين عليه السلام فضيلت مخصوصی است، که از همه فضايل بالاتر است، زيرا که اگر مانع از تأثير آن در شخص باشد، پس ممکن نيست که جميع آثار آن را رفع نمايد، بلکه لااقل به قدر نجات باقی خواهد ماند، زيرا که طرق آن بسيار، و محال آن بی شمار است، پس اگر مانعی از یکی پيدا شود مقتضی ديگر ظاهر گردد، و همچنين.توضيح مطلب: آن است، که هر يک از اعمال حسنه، ظهور اثر آن در مقام خاصی است، از نشأت برزخ، یا آخرت پس هر گاه مانعی منع نمايد از اثرش در آن محل مقرر، ديگر بالمره اثرش تمام می شود، و در مقام ديگر ظاهر نمی شود، اما زيارت حسين عليه السلام پس باطل نمی شود اثر آن بالمره بلکه در محل ديگر ظاهر می شود، چنانکه از مجموع روايات معلوم می گردد، بلکه در روايتی تصريح به آن شده است، و اين مطلب را جابر انصاری در وقتی که به زيارت اربعين آمد، بيان نمود. (بشارةالمصطفی صفحه 75)کجايند زوار حسين بن علی عليهما السلام؟و تفصيل کيفيت آن چنين است، که اگر از برای زائر، آن ثمرات و فوائد حاصل شود پس از دنيا بيرون رود، مانند روزی که از مادر متولد شده است و یا اينکه رسيده باشد به اعلا عليين و کروبین، پس هنيئا له، که نعمتی از آن بالاتر نمی شود.و اگر موانعی از گناهان در او باشد، که به اين مراتب نرسد، و با گناه از دنيا رود، پس اميد هست، که امور او در وقت مرگ، یا اول برزخ اصلاح شود به برکت زيارت آن حضرت، و اگر از آن هم تأخير افتد به جهت بزرگی گناهانش، پس اميد است که آن حضرت به زيارت او آيند در ايام برزخ، به حسب استعداد و قابليتش (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 16)، و اگر از آن هم محروم شود، به جهت شدت موانع، پس چون محشر کبری شود، و پيغمبر خدا با جبرئيل به تفتيش زوار آيند، اميد است، که او را به علامت مهر پيشانی شناخته، خلاصش نمايند. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه های 182 ـ 183)و اگر اين قابليت هم رفته، و آن علامت از ظلمت ذنوب محو شده است، پس باز اميد نجات او [هست به طريق ديگر] چون ندا رسد: کجايند شيعه آل محمد صلی الله عليه و آله؟ پس جماعتی برخيزند که عدد ايشان را کسی نمی داند، مگر خدا، باز ندا رسد: که کجايند زوار حسين بن علی عليه السلام؟ پس جمعی برخيزند، پس خطاب شود، که بگيريد دست هر کس را که بخواهيد، و داخل بهشت نمائيد، پس هر نفری دست هر کس را بخواهد می گيرد، حتی اينکه شخصی به او می گويد: که من یک روز پيش پای تو برخاستم به جهت تعظيم تو، پس دست او را می گيرد و کسی مانع او نمی شود (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)، و اگر اين قابليت در او نباشد، و قابل هم نباشد، که کسی دست او را بگيرد، پس باز اميد خلاص او هست، به نداء ديگر، که در حديثی از حضرت صادق عليه السلام وارد است، که چون روز قيامت شود، منادی ندا [کند] که کجايند زوار حسين بن علی عليه السلام؟ پس جماعت بسياری برخيزند، که عدد ايشان را کسی نداند، مگر خدا، پس خطاب به ايشان رسد که: مقصود شما از زيارت قبر حسين عليه السلام چه بود؟ عرض کنند که: به جهت محبت رسول خدا، و علی مرتضی، و فاطمه زهرا و ترحم بر آن حضرت، که آن همه زحمت به او رسيد، خطاب رسد که: اينک محمد صلی الله عليه و آله و سلم و علی و فاطمه و حسن و حسين حاضرند، پس به آنها ملحق شويد، و داخل در زير علم رسول صلی الله عليه و آله و سلم خدا شويد، که در دست علی است، پس می روند و در اطراف علم می باشند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 21)کيفيت وارد شدن حضرت زهرا سلام الله عليها به محشرو بيانش آن است که: در آن روز حضرت فاطمه سلام الله عليها به کيفيت مخصوصی وارد محشر می شود، که در برش حله کرامت است، که از آب حيات به عمل آمده (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 221)، و به روی آن هزار حله بهشتی است، که بر آنها به خط سبز نوشته، و بالای سرش قبه ای است از نور الهی، که ظاهرش از باطنش پيدا، و باطنش از ظاهرش هويدا است، و بر سرش تاجی است از نور که هفتاد رکن دارد، هر رکنی مرصع است به در، و یاقوت، و نور می دهد مانند ستاره درخشان، و بر ناقه ای سوار است از ناقه های بهشت، که پاهای آن از زمرد سبز است، و دمش از مشک اذفر، و چشمانش از یاقوت احمر (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 219)، و مهارش از مرواريد تر، که طول آن به یک فرسخ است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 223) و آن مهارش به دست جبرئيل است، و فرياد می کند: بپوشيد چشمهای خود را که اينک دختر خاتم انبياء عبور می نمايد، و بر آن ناقه هودجی است از طلا، که آن مکرمه در آن است، و به استقبالش می آيند از جانب بهشت دوازده هزار حورالعين، که از برای احدی استقبال ننموده اند و نخواهند نمود، و همه بر مرکوب های بهشتی سوارند، که بالهاشان از یاقوت، و زمام از مرواريد تر، و زين آنها از درّ، و زين پوش از سندس، و رکاب از زبرجد باشد، و در دست هر حوريه مجمره ای است از نور، و بر فرق آنها تاجهای جواهر است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 224)، پس به استقبال او آيد مريم دختر عمران، با هفتاد هزار حوريه، و خديجه با هفتاد هزار ملک، که در دستشان علمهای تکبير است، و حوا، و آسيه با هفتاد هزار حوريه، پس منبری از نور برايش نصب نمايند، که هفت پله دارد، و ما بين پله تا پله ديگر، صفوفی از ملائکه است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 226) و با آن مکرمه است رختهای خون آلود، و پيراهن غرقه به خون امام حسين عليه السلام (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 224) پس عرض کند: خدايا، می خواهم ببينم حسن و حسين را، پس مصور شود از برای او حسين عليه السلام، به حالتی که سر در بدن ندارد، و خون از رگهای او جاری است (بحارالانوار، جلد 42، صفحه 226)، پس چون آن حالت را ببيند نعره ای زند (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 222) و خود را از ناقه به زير اندازد (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 219) و پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم و ملائکه همه نعره زنند. (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 222)کيفيت وارد شدن امام حسين عليه السلام به محشرو در خبر است که امام حسين عليه السلام خود بيايد، در حالتی که سرش را در کف گرفته، و چون حضرت فاطمه عليها السلام او را ببيند، نعره زند که تمام اهل محشر گريه در آيند (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 221)، پس پيراهن امام حسين عليه السلام را بر سر دست گيرد، و عرض کند، خدايا، اين پيراهن فرزند من است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 224)، یعنی ببين که چگونه از ضرب شمشير، و نيزه، و تير سوراخ سوراخ است، یا اينکه خدايا، اين پيراهن را هم بر بدنش نگذارند، و او را عاری، و بر روی زمين انداختند، پس خداوند عادل منتقم انتقام کشد از کشندگان آن حضرت و اولاد ايشان و اولاد ايشان، که راضی به فعل پدران خود بودند، به اقسام عذاب، پس چندين مرتبه ايشان را بکشند، بعد زبانيه سياهی از جهنم بيرون آيد، و ايشان را برچيند، مانند مرغی که دانه را برمی چيند، و ببرد ايشان را به سوی جهنم. (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 226)و بعد از اين مقامات خصوصيتی از برای آن مکرمه است در مقام شفاعت، که محل حاجت ما است، که ندا می رسد: ای فاطمه هر حاجت که داری بطلب، عرض می کند که: شيعيان خود را می خواهم، خطاب می رسد: که بخشيدم همه را، عرض می کند: شيعيان اولادم را می خواهم، خطاب می رسد: که بخشيدم ايشان را، عرض می کند، شيعه شيعيان خود را می خواهم خطاب می رسد که: روانه شو، پس هر که به تو پناه برده با تو خواهد بود پس روانه شود به سوی بهشت، و همه ايشان به همراه او بروند. (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 227)پس ای گروهی که زيارت کرده ايد فرزند آن مکرمه را، و یاری نموده ايد او را در گريه، اگر پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم از اول دست تو را نگيرد، و در وقت ندای اول بر نخواستی، پس در اين شفاعت عظمی، یا شيعه، تو را شامل است، و اگر نه، شيعه شيعه خواهی بود، و اگر آن هم نيستی، پس پناه به او خواهی برد، و کدام پناه بهتر از زيارت فرزند او، و گريه بر آن حضرت است، پس گمان ندارم که از اين مقام محروم شوی، و به همراه آن مکرمه روانه نشوی، و اگر از اين حرمان هم ترسانی به جهت کثرت معاصی، و مأيوس باشی از نجات در اين حالت، و احتمال بدهی که لابد تو را به جهنم خواهند برد، پس باز مأيوس مباش ای زائر، که لابد آن حضرت خواهد آمد و تو را از آتش نجات خواهم داد، چنانکه در خبری فرموده است که: هر کس مرا زيارت کند البته او را زيارت خواهم کرد بعد از موت و اگر او را در آتش بيابم از آن بيرونش می آورم (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 16)،و اين آخر درجات خلاص است از برای ادنی زوار، که گناه ايشان بسيار عظيم است.باب سوم: صفات خاصه از برای زوارباب سوم در بيان صفات خاصه که از برای زوار حاصل می شود و آن بسيار است:یکی آنکه: خداوند به ايشان مباهات می کند بر حمله ی عرش و بر ملائکه مقربين، و می فرمايد: ببينيد زوار قبر حسين عليه السلام را که به جانب او می روند با شوق. (بحارالانوار ،جلد 98، صفحه 75)ديگر اينکه: خداوند نظر رحمت به سوی ايشان می نمايد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 85)ديگر دليل محبت حسين عليه السلام است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 4)ديگر از جمله محدثين خداوند است در عرش. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 73)ديگر آنکه در عليين نوشته می شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 70)ديگر در بهشت در جوار پيغمبر خدا و ائمه هدی عليهم السلام خواهد بود و در یک سفره با ايشان طعام می خورد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 66)ديگر اگر شقی باشد مبدل می شود به سعيد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 20)ديگر از کروبين شمرده می شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 88)ديگر آنکه از ياوران حضرت فاطمه سلام الله عليها است زيرا که آن حضرت هر روز حضرت حسين عليه السلام را زيارت می نمايد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 75)ديگر آنکه اعضای او، از صورت و چشم و قلب، محل دعای حضرت صادق عليه السلام می شود زيرا که آن حضرت در سجده دعا می فرمايد که: خدايا رحم کن بر ان صورت ها که ماليده بر قبر حسين عليه السلام و رحم نما بر آن چشم ها که اشک از آنها می ريزد، و رحم کن آن دل ها را که بر ما می سوزد، و رحم کن بر آن نعره که به جهت ما بلند می شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 8)ديگر آنکه زائر امانت حضرت صادق عليه السلام است که می فرمود: خدايا من آن بدنها را به تو امانت سپردم تا اينکه به من رد نمائی در نزد حوض. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 8)ديگر زائر آن حضرت، زائر خدا و رسول است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 76)ديگر آنکه هر کس در بهشت درجه ای دارد آرزو می کند که کاش از زوار حسين عليه السلام بودم، از بس کرامتهای مخصوصه مشاهده می نمايد در حق زوار. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 72)باب چهارم: اجرهای مخصوص برای زوارباب چهارم: در اجر مخصوصی است و صفت خاصی که بر زيارت آن حضرت مترتبند و شايسته است که عليحده ذکر شود. اما اجر خاص عجيب، پس آن است که صدوق و سيد ابن طاووس و کفعمی و مؤلف مزار کبير به طرق معتبر روايت کرده اند که نويسندگان اعمال حسنه مشغول نوشتن حسنات می شوند به جهت زوار از وقتی که عزم می کند بر زيارت تا روز قيامت. (بحار جلد 98 صفحه 164)پس آن از جمله اعمال صالحه مستمر است، نه اينکه درحکم مستمر باشد مانند باقی صالحات جاريه، و از آن بالاترين باقيات صالحات است. و آنها همه علاوه است بر آن صفات خاصه، که حاصل می شود از برای زائر، حتی نظر به خصوصيت متولی قبض روحش، و از عجائبی که عقل را حيران می نمايد [ آن است ]، که در آن: شانزده فضيلت [ است ]، که هر يک بالاتر از صد فضيلت است، و یکی از آنها آن است که به هر کلمه ای از کلمات زيارت، عطا می شود به او نصيبی از رحمت خدا، (بحار جلد 98 صفحه 163) و عجيب تر آن که اينها همه بعض اجر و ثواب اوست و آن زيارت شريفه ای است، که حضرت صادق عليه السلام سؤال نمودند از شخصی که چقدر است فاصله فيما بين مقام تو و قبر امام حسين عليه السلام؟ عرض کرد: فدايت شوم یک روز و بعض روز، فرمود: آيا به زيارتش می روی؟ عرض کرد: فدايت شوم یک روز و بعض روز، فرمود: آيا به زيارتش می روی؟ عرض کرد: بلی، فرمود: آيا بشارت دهم تو را؟ آيا خوشحال کنم تو را به بعض ثواب آن؟ عرض کرد: بلی فدايت گردم، فرمود: بدان که هر گاه شخص مشغول مهيا کردن اسباب سفر زيارت می شود اهل آسمانها اظهار خوشحالی می نمايند، پس چون از منزلش بيرون آيد، سواره یا پياده، موکل می کند خدا به او چهار هزار ملک را، از ملائکه، که صلوات می فرستند بر او، تا وقتی که برسد به آن محل شريف.پس چون رسيدی به آن مقام کريم پس بايست بر در، و بگو اين کلمات را که از برای تو است به هر کلمه سهمی از رحمت خدا، عرض کرد: چيست آن کلمات؟ فرمود: بگو: « السلام عليک یا وارث آدم صفوة الله السلام عليک یا وارث نوح نبی الله السلام عليک یا وارث ابراهيم خليل الله السلام عليک یا وارث موسی کليم الله السلام عليک یا وارث عيسی روح الله، السلام عليک یا وارث محمد حبيب الله صلی الله عليه و آله، السلام عليک یا وارث وصي رسول الله السلام عليک یا وارث الحسن الرضي، السلام عليک یا وارث فاطمة بنت رسول الله السلام عليک أيها الشهيد الصديق السلام عليک أيها الوصي البار التقي السلام عليک و علی الارواح التي حلت بفنائک و أناخت برحلک السلام علی ملائکة الله المحدقين بک اشهد أنک قد اقمت الصلوة و اتيت الزکوة و أمرت بالمعروف و نهيت عن المنکر و عبدت الله مخلصا حتی أتاک اليقين و السلام عليک و رحمة الله و برکاته». پس روانه شو، که از برای تو است، به هر قدمی که برداری، یا بگذاری، مثل ثواب شهيدی که در راه خدا به خون خود آغشته شده باشد، چون به قبر رسيدی دست خود را بر قبر گذار، و بگو «السلام عليک یا حجة الله في سمائه و أرضه» پس مشغول نماز می شوی، که از برای تو است به هر رکعتی که در نزد او بکنی ثواب هزار حج، و هزار عمره، و عتق هزار بنده و هزار جهاد در راه خدا با پيغمبر مرسل، پس چون خواهی مراجعت نمائی، منادی تو را ندا کند، که اگر کلام او را بشنوی هرگز مفارقت نخواهی نمود، می گويد: خوشا به حال تو ای بنده خدا که غنيمت بردی، و به سلامت شدی، و گناهان تو آمرزيده شد، پس عمل را از سر گير، و اگر در آن شب، یا آن روز، یا آن سال وفات نمايد، خداوند قبض روح او نمايد، و اگر بماند ملائکه فرود آيند نزد او، و به همراه او باشند، و از برايش استغفار نمايند، و بر او صلوات فرستند تا به منزلش رسد، آن گاه عرض کنند، خداوند اين بنده تو به زيارت فرزند دختر پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم رفته و مراجعت نموده پس، تکليف ما چيست؟ خطاب رسد که بايستيد در خانه او، و تسبيح و تقديس کنيد مرا، و ثواب آن را از برای او بنويسيد تا روز وفاتش، پس به تجهيز او حاضر شوند، و نماز بر او کنند، پس عرض کنند: خداوندا، ديگر تکليف ما چيست؟ خطاب رسد که در نزد قبر او بمانيد، و تسبيح و تقديس کنيد، و ثواب آن را از برای او بنويسيد تا روز قيامت. (بحار جلد 98 جلد 163ـ164)و اما صفت مخصوصی که از برای زائر حاصل می شود، که شايسته است آن را مستقل ذکر [ کنيم ]، آن است که کسی که به زيارت حسين عليه السلام رود هر آينه خدا را در عرش زيارت کرده است. (بحار جلد 98 صفحه 76)و اين کنايت از نهايت قرب است به خدا، و ترقی به درجات کمال.و از اين بالاتر، آن است که به آن دريافته می شود خدا، مر زائر را، به جهت اينکه در خبر وارد است: «که خداوند متعال آن حضرت را در هر شب جمعه زيارت می کند». (بحار جلد 98 صفحه 60)پس اگر کسی به زيارت رفته باشد[ او به زيارت خداوند ] رفته است، معلوم است که زيارت خداوند کنايه است از افاضه رحمت مخصوصه به آن حضرت، پس اگر کسی آن را ادراک نمايد محروم از آن رحمت نخواهد شد، و لا محاله نصيبی از ان خواهد یافت، و زيارت او خداوند را کنايه است از کمال قرب، و چون اين دو امر جمع شودحاصل می شود، خصوصيتی از مراتب شمول رحمت، که مافوق آن متصور نيست، و در روايت ديگر است، که هر کس بخواهد که در قيامت نظر نمايد به سوی خدا پس بسيار به زيارت امام حسين عليه السلام برود. (بحار جلد 98 صفحه 77)پس اينها سه عبارت شدند، یعنی زيارت خدا، و زيارت با خدا، و نظر به سوی خدا، و آن کنايه است از نهايت آنچه از برای مخلوق تصور می شود از ترقی به سوی درجات قرب، و از اين جهت برای اين صفت باب مستقلی قرار دادم.باب پنجم: احکام خاص برای زيارت آن حضرتباب پنجم: در احکام خاصی که از برای زيارت آن حضرت است، و آن بسيار است، از آن جمله اينکه هر عملی واجب یا مسحب در وقت خوف ساقط می شود، و لکن در اين عمل چند روايت است بر اينکه ساقط نمی شود، چنانکه در بحار و غير آن به اسانيد معتبر از معاوية بن وهب روايت نموده است، که حضرت صادق عليه السلام فرمودند: به من که: ای معاويه وا مگذار زيارت حسين عليه السلام را به جهت خوف، زيرا که اگر کسی ترک نمايد آن را، حسرت ها بيند، که آرزو کند کاش در آنجا باشد. (بحار جلد 98 صفحه 9)و در خبر ديگر از محمد بن مسلم مروی است، که حضرت باقر عليه السلام فرمود که: آيا نزد قبر حسين عليه السلام می روی؟ عرض کرد: بلی با خوف و ترس، فرمود: هر چند خوف آن بيشتر باشد ثوابش بيشتر است، و هر کس با ترس به زيارت رود در روز قيامت ايمن گردد، و آمرزيده شود، و پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خدا به زيارت او آيد، و از برايش دعا نمايد، و برگردد با نعمت و فضل خدا، و به او بدی نرسد. (بحار جلد 98 صفحه 11)و در روايت ديگر از ابن بکير منقول است، که گفت: عرض کردم به حضرت صادق عليه السلام که: من ميل بسيار دارم به زيارت قبر حسين عليه السلام، پس چون بيرون می روم به سوی زيارت، قلبم ترسان است تا بر می گردم از ترس سلطان و عمالش، فرمود: ای پسر بکير آيا دوست نمی داری که خدا ببيند تو را ترسناک در راه ما؟ آيا نمی دانی که [ هر کسی ] ترسناک شود در راه ما، خداوند او را در سايه عرش خود جای دهد؟ و با حسين عليه السلام هم صحبت شود در زير عرش، و از فزع روز قيامت ايمن گردد، در وقتی که همه در فزع باشند، و ملائکه، او را قوت دهند، و تسکين قلب او نمايند به بشارت. (بحار جلد 98 صفحه 11).باب ششم: در شروط و آداب شرعيه زيارتاما شروط: پس به موجب روايات بسيار، عمده اش خلوص نيت است، که به جهت تقرب الی الله باشد، نه به جهت افتخار، و ريا، و سمعه، یا به جهت صله پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم خدا باشد، یا به جهت ترحم بر سيد الشهداء عليه السلام باشد، که مقصودش جبر قلب آن حضرت باشد، و همه راجع به قصد تقرب است، و تأثيرات مختلف می شود به تفاوت مراتب معرفت به حق آن حضرت، پس اصل معرفت به حق او لازم است. (بحار جلد 98 صفحه های 18 ـ 21)و اما آداب: پس در جمله کتب معتبره به اسناد بسيار منقول است از حضرت صادق عليه السلام که جون به زيارت حضرت حسين عليه السلام روی، بايد محزون، و افسرده، و غبار آلود، و گرسنه، و تشنه باشی، زيرا که آن جناب را کشتند در حالتی که محزون و افسرده و گرد آلود، و گرسنه، و تشنه بود، (بحار جلد 98 صفحه 142) و فرمودند که: شنيده ام که جمعی چون به زيارت آن حضرت می روند سفره بر می دارند، و در آن حلوا و طعامهای لذيذ می گذارند، و اگر به زيارت قبور دوستان خود روند، چنين نمی کنند. (بحار جلد 98 صفحه 141)و در روايت ديگر است که به شخصی فرمودند: آيا سفره همراه بر می داری؟ عرض کرد بلی، فرمود: اگر به زيارت قبر پدر و مادر خود رويد چنين نخواهيد کرد، عرض کرد: پس چه چيز بايد بخوريم؟ فرمود: نان با شير یا دوغ. (بحار جلد 98 صفحه 141)و در کامل به �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن