تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833146595




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حضرت مهدى (عج) روح حج (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضرت مهدى «عجل الله تعالی فرجه الشریف‏» روح حج(2)
حضرت مهدى (عج) روح حج (2) نويسنده:محمدرضا فؤاديان 10 –حج، وصال يار حضور سبز حضرت بقية‏الله، حجة‏بن الحسن (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در مراسم حج و بويژه در عرفات و منى، سبب شده كه برخى از عاشقان حضرت‏اش، در ايام حج، گل روى او را مشاهده كنند و به آرزوى خود برسند . رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند على بن مهزيار اهوازى مى‏گويد: «من، بيست مرتبه به زيارت خانه خدا مشرف شدم، در حالى كه در تمام اين سفرها، قصدم، ديدن امام زمان (عليه‏السلام) بود; چون، شنيده بودم، هر سال، در ايام حج، آن حضرت، براى زيارت خانه‏ى خدا به مكه مى‏رود، ولى در اين بيست‏سفر، راه به جايى نبردم و موفق نشدم تا اين كه . . .» . (78) ادامه را از زبان اين قلم بشنويد: تا اين كه آخرين بار، حج‏اش، حج‏شد و به منتهاى آرزويش رسيد، و جان تشنه‏اش را سيراب، و رخسار خسته‏اش را طراوت بخشيد . نصيب من، عرفات و مقام و مشعر كن به شوق ديدن خود، راهى منايم كن تمام حج، به لقاى جناب حضرت تستعطا، در اين سفر، از نعمت لقايم كن (79) آية‏الله سيد محسن امين عاملى (رحمة الله عليه) صاحب كتاب ارزش‏مند اعيان الشيعة مى‏گويد: «. . . اين جانب، به مكه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، منى و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) داشتم; چرا كه با الهام از روايات و استفاده از اخبار، يقين داشتم كه آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشريف دارند و مناسك را به جاى مى‏آورد . از خدا خواستم كه مرا به فيض ديدار نائل آورد، اما ايام حج‏سپرى شد وموفق نشدم . در اين انديشه بودم كه "چه كنم؟ آيا به لبنان برگردم و سال بعد براى زيارت و در پى مقصود بازگردم و يا اين كه همان جا رحل اقامت افكنده و از خدا، حجت او را طلب كنم؟ " . پس از محاسبه‏ى بسيار، تصميم بر ماندن گرفتم تا شايد خداوند مدد كند و توفيق يار گردد و به منظور برسم . تا مراسم سال بعد، ماندم، اما با همه‏ى تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفيق ديدار نيافتم . باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و يا هفتم، اين توقف ادامه يافت . در آخرين سال توقف‏ام در مكه كه موسم حج فرا رسيد، پس از انجام دادن مناسك حج، روزى پرده‏ى خانه كعبه را گرفتم و بسيار اشك ريختم و به بارگاه خداوند گله بردم كه "چرا توفيق ديدار حاصل نيامده است؟ "، تا اين كه پس از راز و نياز . . .» (80) او هم موفق مى‏شود و جان خسته‏اش را رونق و رمق مى‏بخشد . گر بنده بود بنده، كسى جانب او نيستبى پرده سراپرده‏ى آن شاه، توان يافتجز پرده‏ى عصيان، نبود حايل ديدار گر ابر گناهان رود آن ماه توان يافتما را چه لياقت‏به شرف يابى دائم اين بس كه گهى فرصت كوتاه، توان يافت (81) ابن قولويه به سند خود از ابى عبدالله بن صالح روايت كرده است كه آن حضرت را در برابر حجرالاسود ديده است . زمانى كه مردم براى بوسيدن آن كشمكش مى‏كردند، آن حضرت (عليه‏السلام) فرمودند: «به اين نحو، مامور نشده‏اند .» . (82) روزى كه آخرين خورشيد آسمان تاب‏ناك امامت و ولايت، از بام كعبه طلوع كند، براى ما رابطه و پيوند حج و ولايت‏بيش‏تر واضح خواهد شد . 11 - ظهور از كعبه يكى ديگر از جلوه‏هاى پيوند كعبه و حج‏با ولايت، ظهور آن حضرت (عج) در كنار خانه‏ى خدا است . در برخى از روايات، «يوم الحج الاكبر» در آيه‏ى شريف «واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر (83) » تاويل به روز ظهور شده است . (84) امام صادق (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: ان القائم اذا خرج، دخل المسجد الحرام فيستقبل الكعبة ويجعل ظهره الى المقام ثم يصلى ركعتين ثم يقوم، فيقول: «يا ايها الناس! انا اولى الناس بآدم . . . يا ايها الناس! انا اولى الناس بمحمد (85) ; چون مهدى ظهور كند، به مسجد الحرام رود . رو به كعبه و شت‏به مقام ابراهيم بايستد و دو ركعت نمازگزارد . آن گاه صلا دهد: «اى مردمان! من‏ام يادگار آدم، يادگار ابراهيم، يادگار اسماعيل، يادگار محمد .» در روايت ديگرى، امام محمد باقر (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: «والقائم يومئذ بمكة عندالكعبه مستجيرا بها يقول: . . . «فمن حاجنى في آدم فانا اولى الناس بابراهيم، ومن حاجني في نوح، فانا اولى الناس بنوح، و من حاجنى في ابراهيم فانا اولى الناس بابراهيم، و من حاجني في محمد فانا اولى الناس بمحمد (86) . . . قائم، در آن روز، در مكه است و در خانه‏ى كعبه به مردم مى‏گويد: «آن كس كه از آدم سخن گويد، من وارث آدم هستم، و آن كس كه از نوح سخن گويد، من وارث نوح هستم، و آن كس كه از ابراهيم سخن گويد من وارث ابراهيم هستم، و آن كس كه از محمد سخن گويد، من وارث محمدم .» سپس ياران‏اش را فرا مى‏خواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع مى‏شوند . امام صادق (عليه‏السلام) در اين خصوص مى‏فرمايد: يقف بين الركن والمقام فيصرخ صرخة فيقول: «يا معاشر نقبائي واهل خاصتي ومن ادخرهم الله لنصرتي قبل ظهوري على وجه الارض! ائتونى طائعين . . .» (87) ; در ميان ركن و مقام مى‏ايستد . آن گاه بانگ بر مى‏آورد: «اى فرماندهان من! اى نزديكان من! اى كسانى‏كه خداوند پيش از ظهور من، آنان را براى يارى من در روى زمين ذخيره كرده است! به سوى من بشتابيد و به فرمان من گردن نهيد . . .» . در اين لحظه، آنان، بانگ امام را مى‏شنوند و به سوى او مى‏شتابند . آن گاه نوبت‏بيعت فرا مى‏رسد (88) و حجر الاسود شاهد اين ماجرا است و شهادت مى‏دهد . امام صادق (عليه‏السلام) در اين رابطه مى‏فرمايد: . والى ذالك المقام يسند القائم ظهره، و هو الحجة و الدليل على القائم، وهو الشاهد لمن وافا في ذالك المكان والشاهد على من ادى اليه الميثاق والعهد الذي اخذ الله عز وجل على العبد (89) ; حجرالاسود، تكيه‏گاه و دليل و حجت‏براى حضرت مهدى (عج) است . به هنگام بيعت مردم با حضرت، شاهد بر وفاى به عهد و ميثاقى است كه خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است . از «مكان ظهور» ، «سخنان حضرت به هنگام ظهور» ، «جمع‏شدن ياران‏» ، «شهادت حجر الاسود» ، . . . پيوند عميق حج و ولايت رخ مى‏گشايد، اما سوال مهم اين است كه «به راستى چرا كعبه؟» . از اين كه پيامبر در اين سرزمين مبعوث شد و وارث‏اش امام حسين (عليه‏السلام) براى زنده ماندن دين جدش، از مكه شروع كرد و فرزندش، سالار ساجدان، پيام‏رسان كربلا، در معرفى خود، «انا ابن مكة ومنى; انا ابن زمزم والصفا، . . . (90) » فرمود، نقش و جايگاه استراتژى آن روش مى‏شود . امروز، جهان غير اسلام، كعبه را به عنوان مركز اسلامى مى‏شناسد و حتى براى مسلمانان نيز نقش محورى دارد . اين نقطه، تنها جايگاهى است كه همه‏ى فرقه‏هاى‏و نحله‏هاى اسلامى، گرد آن جمع مى‏شوند . به حقيقت‏بايد گفت، تنها عامل قوام و قيام مردم و زنده ماندن دين و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر كفر، «كعبه‏» است . خداوند تبارك و تعالى مى‏فرمايند: «جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس‏» (91) ; خداوند كعبه - بيت الحرام - را وسيله‏اى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده است . امام صادق (عليه‏السلام) در اين باره مى‏فرمايند: «ولايزال الدين قائما ماقامت الكعبة (92) ; تا زمانى كه كعبه پا بر جا است، دين اسلام نيز پا بر جا است .» . مولود كعبه و شهيد محراب، امام على (عليه‏السلام) از اين كانون نور، «علم و پرچم اسلام‏» ياد مى‏نمايد (93) كه بر فراز ستيغ سراسر عظمت و افتخار تاريخ اسلام تعبيه و نصب گرديده است . اين پرچم سرافراز و هميشه پيروز «بيت الله‏» ، همواره نشانه‏ى «حاكميت الله‏» خواهد ماند كه هم قبله‏ى مقبلان عالم است و هم مقصد سالكان پاى در راه و مطاف زائران دل آگاه . از اين رو، امام زمان قائم آل محمد (عليهم‏السلام) نيز در آغاز قيام جهانى خود، بر محور قيام و قوام جوامع انسانى، تكيه مى‏فرمايد و تمام جهان را از عدل و داد پر مى‏كند . 12 - مطاف در دولت‏يار منحرف شدن اسلام از مسير اصلى‏اش بعد از پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم)، و شدت فتنه‏هايى كه در عصر غيبت‏حاصل مى‏شود، تا جايى است كه برخى، حج را براى تجارت و تفريح و نام و نان (94) و برخى از كشورهاى اسلامى، از حج منع شده (95) و به سبب نا امنى راه‏ها، برخى حجاج، غارت (96) مى‏شوند، منتها روزى كه حضرت بقية الله (عليه‏السلام) ظهور كنند، به جهت رشد تربيتى و اخلاقى (97) تمام اين مشكلات حل مى‏شود و همه‏ى زمان‏ها و مكان‏ها و افرادها، طعم شيرين عدالت را مى‏چشند . بهره‏ى «مطاف‏» از اين عدالت‏شنيدنى و ديدنى است! امام صادق (عليه‏السلام) در اين خصوص مى‏فرمايند: «اول ما يظهر القائم العدل ان ينادي مناديه: ان يسلم صاحب النافلة لصاحب الفريضة الحجر الاسود و الطواف (98) » ; نخستين چيزى كه از عدالت قائم ظاهر مى‏شود، اين است كه منادى، اعلام مى‏كند: آنان كه طواف مستحبى مى‏كنند، «مطاف‏» (محل طواف) و «حجر الاسود» را براى كسانى‏كه طواف واجب مى‏كنند، خالى كنند .» . يكى ديگر از جلوه‏هاى بهره‏ى اين سرزمين مقدس از دولت كريمه‏ى امام زمان (عج) اصلاحاتى است كه حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، اين سرزمين، انجام مى‏دهد . 13 - حرمين و اصلاحات خاتم الاولياء (عج) اين اصلاحات، مربوط به باز گرداندن مسجدالحرام، مسجدالنبى و مقام ابراهيم به اندازه‏ى اصلى خودشان است . امام صادق (عليه‏السلام) در اين رابطه مى‏فرمايد: «القائم يهدم المسجد الحرام حتى يرده الى اساسه ومسجد الرسول (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) الى اساسه ويرد البيت الى موضعه واقامه على اساسه; (99) حضرت قائم (عج) ساختمان مسجد الحرام را ويران مى‏كند و آن را به ساختمان نخستين و اندازه‏ى اصلى‏اش باز مى‏گرداند . مسجد پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) را نيز پس از ويران كردن به اندازه‏ى اصلى‏اش باز مى‏گرداند و كعبه را در جايگاه اصلى‏اش مى‏سازد .» . نيز در روايت ديگرى امام صادق (عليه‏السلام) مى‏فرمايند: «هنگامى كه حضرت قائم قيام كند، خانه‏ى خدا را به اندازه‏ى نخستين آن باز مى‏گرداند .» . (100) مى‏دانيم كه مسجدالحرام پس از رحلت پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) تا كنون بارها گسترش داده شده و از هر سو، بر آن افزوده شده است، اما با همه‏ى اينها باز هم به وضعيت اصلى خويش و نقطه‏اى كه ابراهيم (عليه‏السلام) براى آن خط كشى كرد، نرسيده است، چرا كه پايه‏ها و حدود اصلى آن از «حزوره‏» (101) يا نقطه‏اى مى‏باشد كه ميان «صفا» و «مروه‏» است . اين مطلب را از امام صادق (عليه‏السلام) آورده‏اند كه: در پاسخ فردى كه از حدود مسجدالحرام مى‏پرسيد و مى‏گفت: «آيا آنچه را به مسجدالحرام افزوده‏اند، جزو آن است‏يا نه؟» فرمود: «آرى! همه جزو مسجدالحرام است و با همه‏ى اين افزودنها به مساحت آن، هنوز به آن نقشه خطى كه ابراهيم و اسماعيل براى مسجد ترسيم كردند، نرسيده است .» (102) و فرمود: «خط ابراهيم بمكة ما بين الحزورة الى المسعى، فذلك الذى خط ابراهيم .» (103) يعنى: ابراهيم (عليه‏السلام) در مكه ميان «حزوره‏» تا نقطه‏اى كه محل وسيعى است‏خط كشى كرد و اين خط كشى و نقشه، حدود مسجد است . و نيز «حسين بن نعيم‏» از امام صادق (عليه‏السلام) در مورد نماز خواندن در قسمتهاى جديدى از مسجدالحرام را ميان صفا و مروه، تعيين كردند و مردم پيش از اين تا صفا طواف مى‏كردند . . . . (104) مرحوم فيض كاشانى در مورد جمله‏ى امام صادق (عليه‏السلام) كه مى‏فرمايد: «فكان الناس يحجون الى الصفا .» يا بنا بر نسخه‏ى ديگرى «يحجون من مسجد الصفاء .» دو احتمال مى‏دهد: نخست اينكه: ممكن است منظور اين باشد كه مردم تا صفا طواف مى‏كردند . دوم اينكه: از مسجد الحرام مى‏بستند . (105) به هر حال خلاصه‏ى اين روايات، بيانگر اين نكته است كه مسجدالحرام در اصل، بسيار بزرگتر از مسجدالحرامى است كه اكنون مى‏نگريم و هنگامى كه امام مهدى (عليه‏السلام) ظهور نمايد، ديوار احاطه كننده‏ى مسجد را عقب مى‏كشد و ديوارى بر جايگاه اصلى آن، همان نقطه‏اى كه ابراهيم و اسماعيل آن را براى مسجدالحرام خط كشى كردند بنياد مى‏كند و اين كار، طواف بر گرد خانه دوست را براى عاشقان آسان مى‏سازد بويژه كه شمار زائران بيت الله نيز در عصر درخشان آن گرامى، به دهها ميليون نفر مى‏رسد . (106) در ادامه روايت گذشته آمده كه امام صادق (عليه‏السلام) فرمود: «هنگامى كه قائم بپا خيزد . . . مقام ابراهيم را به جايگاه اصلى آن باز مى‏گرداند .» مى‏دانيم كه مقام ابراهيم، صخره‏اى است كه آن پيامبر بزرگ به هنگام ساختن كعبه روى آن ايستاده است و آن صخره، در زمان پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) در جوار كعبه بوده است . از اين رو از جمله كارهاى امام مهدى (عليه‏السلام) پس از ظهور در مكه مكرمه، بازگردانيدن «مقام ابراهيم‏» به جوار كعبه و جايگاه اصلى آن است و اين از كارهايى است كه طواف بر گرد خانه خدا را آسان مى‏سازد چرا كه در آن صورت ديگر لازم نيست كه طواف تنها ميان ركن و مقام باشد، بلكه تنها طواف بر گرد كعبه كافى است، گرچه اكنون به فتواى برخى فقها، طواف ميان ركن و مقام واجب است كه اين، با بازگشت دادن مقام به جاى اصلى خود برداشته مى‏شود و طواف بر گرد كعبه، كفايد مى‏كند . يكى ديگر از بهره‏مندى‏هاى كعبه كه در خاتمه‏ى اين روايات آمده، تسويه حساب با سارقان كعبه است . در حقيقت، امام زمان (عج) به هنگام ظهور، كعبه را از لوث آنان پاك مى‏فرمايد . 14 - توليت كعبه و اقدامات خاتم الاولياء (عج) قيام براى تطهير كعبه و نجات آن از دست اشرار، آيين ابراهيمى است; زيرا، خداوند مى‏فرمايد: «وعهدنا الى ابراهيم و اسماعيل ان طهرا بيتى (107) » ; و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه‏ام را پاك و پاكيزه كنيد . گفتنى است، توليت اين بناى توحيد تا زمان خليل خزاعى، به دست قبيله‏ى خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت توليت «قصى بن كلاب‏» در آمد . او، كليددارى كعبه را به مردى از قبيله‏ى خزاعه به نام «ابو غبشان‏» واگذاشت و «ابوغبشان‏» اين افتخار را در برابر يك شتر و يك مشك شراب به «قصى بن كلاب‏» فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقة ابى غبشان‏» از اين قضيه برگرفته شده است . (108) و اين توليت، درگذر زمان، به دست افراد نالايقى سپرده شد كه نمونه‏ى بارز آن را نعمانى در الغيبه‏ى خود چنين نقل مى‏كند: سدير صيرفى از مردى از اهل جزيره، نقل مى‏كند كه او، كنيزى را به نذر، بر خويشتن واجب كرده بود كه به خانه‏ى خدا دهد (يعنى نذر خانه‏ى خدا كرده بود). او را به مكه آورد . آن شخص گويد: من، پرده‏داران خانه را ملاقات كردم و ايشان را از آن كنيز آگاه ساختم و براى هر كسى از ايشان موضوع را بيان مى‏كردم، مى‏گفت: «او را نزد من بياور كه خدا نذرت را خواهد پذيرفت .» . پس وحشت‏شديدى از اين موضوع به من راه يافت . لذا ماجرا را به يكى از ياران كه اهل مكه بود گفتم . او به من گفت: «آيا از من مى‏پذيرى؟» . گفتم: «آرى .» . گفت: «بنگر به مردى كه رو به روى حجر الاسود نشسته است و مردانى گرد اويند . او، ابوجعفر محمد بن على بن الحسين (امام باقر) (عليه‏السلام) است . نزد او برو و او را از اين امر آگاه كن . ببين به توجه مى‏گويد .» . نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت كند! من مردى از اهل جزيره‏ام و همراه من كنيزى است كه در سوگندى كه بر عهده‏ى من بود، او را نذر خانه‏ى خدا كرده‏ام و اكنون او را آورده‏ام و اين جريان را به پرده‏داران نيز گفته‏ام و همه مى‏گويند، كنيز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول مى‏كند، و من ناراحت هستم .» . حضرت فرمود: «اى بنده‏ى خدا! همانا، خانه، نه چيزى مى‏خورد و نه مى‏آشامد . كنيز خود را بفروش و جست و جو كن و به همشهريان‏ات كه به زيارت اين خانه آمده‏اند، نگاه كن . هر كه از ايشان، خرجى‏اش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» . من نيز همان كار را كردم . بعد از آن، هر كدام از پرده‏داران را ملاقات مى‏كردم، مى‏گفت: «كنيز را چه كردى؟» . آنان را به فرمايش امام (ع) مطلع كردم . آنان به من گفتند: «او، مردى دروغ گو و ناآگاه است كه نمى‏داند چه مى‏گويد . . .» ! من حرف آنان را به امام باقر (عليه‏السلام) عرض كردم . آن حضرت (عليه‏السلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتى . آيا سخن مرا نيز به ايشان خواهى گفت؟» . عرض كردم: «آرى .» . فرمود: «به ايشان بگو: ابوجعفر به شما پيغام داد، چه گونه خواهيد بود اگر دست‏ها و پاهايتان بريده شود و در كعبه آويخته گردد، سپس به شما گفته شود: "فرياد كنيد كه ما دزدان كعبه‏ايم؟ "» . پس هنگامى كه خواستم برخيزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن كار را نمى‏كنم، بلكه آن را مردى از خاندان من انجام خواهد داد .» (109) امام صادق (عليه‏السلام) در اين خصوص مى‏فرمايند: اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ايديهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (110) » ; وقتى قائم ما قيام كند، ايشان را بگيرد و دستان‏شان را قطع كند و به خوارى، در كوى و برزن بگرداند و بگويد: «اينان، دزدانى هستند كه از خدا مى‏دزدند .» . در روايت ديگرى مى‏فرمايند: «. . . وقطع ايدى بنى شيبة السراق وعلقها على الكعبه; (111) دستان طايفه بنى شيبة را كه از دزدان كعبه هستند، قطع مى‏كند و بر كعبه مى‏آويزد .» . گفتنى است كه در عصر ظهور، سارقان كعبه كه در زمان امام صادق (عليه‏السلام) مى‏زيستند، زنده نيستند، لذا شايد اينان، از افراد خطاكارى باشند كه در زمان رجعت، به دنيا باز گردند . بنا بر احتمال قوى‏تر كسانى كه در عصر ظهور به كردار ناشايست آنان راضى و خشنود باشند، مشمول اين حكم قرار گيرند; زيرا، اين قضيه در روايت امام رضا (عليه‏السلام) بعد از پرسش و پاسخ هروى از امام (عليه‏السلام) درباره‏ى علت‏به كيفر رسيدن بازماندگان قاتلان امام حسين (عليه‏السلام) مطرح شده است كه به فرموده‏ى امام هشتم، گوياى اين حقيقت است كه هر كس از چيزى خشنود باشد، مانند آن است كه آن كار را انجام داده باشد . اگر مردى در مشرق كشته شود و مرد ديگرى در مغرب به كشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شريك گناه قاتل است .» . هروى در ادامه مى‏پرسد: «باي شى‏ء يبدا القائم منكم اذا قام؟» . قال: «يبدا ببنى شيبة فيقطع ايديهم لانهم سراق بيت الله عزوجل (112) . » ; قائم شما از چه طايفه‏اى شروع مى‏كند؟ فرمود: «از بنى شيبه شروع مى‏كند . دست‏هاى آنان را قطع مى‏كند; زيرا آنان دزدان خانه‏ى خدا در مكه‏ى معظمه هستند .» . بنابراين، همه جاى جهان امن مى‏شود، خصوصا اين اماكن مقدس و راه‏هايى كه به آن ختم مى‏شود . 15 - امام زمان (عج) و امنيت‏حرم يكى ديگر از بهره‏هاى حرم، امنيتى است كه در دولت كريمه‏ى امام زمان (عج) بر آن سايه مى‏افكند . امام صادق (عليه‏السلام) پس از توبيخ و مؤاخذه‏ى ابوحنيفه به خاطر انحراف علمى و برداشت‏هاى ناقص‏اش، از او مى‏پرسد: «منظور از «سيروا فيها ليالى واياما آمنين‏» چيست؟» . ابوحنيفه گفت: «گويا، مراد، پيمودن فاصله‏ى ميان مكه و مدينه باشد .» . امام (عليه‏السلام) پاسخ نقضى به او داد و فرمود: «پس رهزنى‏هايى كه ميان مكه و مدينه صورت مى‏گيرد، چيست؟» . ابوحنيفه، عاجزانه ساكت‏شد . آن گاه امام (عليه‏السلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله كان آمنا» كدام نقطه از زمين است؟» . ابوحنيفه گفت: «مراد، كعبه است‏» . امام (عليه‏السلام) فرمود: «پس چه‏گونه براى ابن زبير كه در كعبه متحصن شده بود، آن گاه كه حجاج كعبه را به منجنيق بست و ويران كرد و او را گرفت و كشت، امن نبود؟» . او، ساكت مانده بود . آن‏گاه ابوبكر حضرمى به امام صادق (عليه‏السلام) عرض كرده: «جواب اين دو سوال چيست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامى كه قائم آل محمد (عج) ظهور كند، همه‏ى اين راه‏ها امن خواهد شد و هر كس با او بيعت كند و در جمع سپاهيان او در آيد، در امان خواهد بود .» . (113) بنابراين، بر زائران محترم، بايسته است كه در اين نكات دقت كنند و مهم‏ترين وظيفه‏اى كه در اين سفر بر عهده دارند، انجام دهند . حرف آخر مرحوم آية الله سيد محمدتقى موسوى اصفهانى، در بيان وظايف انسان‏ها نسبت‏به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در اين خصوص مى‏نويسد: «حج رفتن به نيابت از آن حضرت و فرستادن نائب كه از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بيت الله الحرام به نيابت از او و نائب ساختن ديگرى تا از طرف آن حضرت طواف كند . اين كار، ميان شيعيان، در روزگار قديم، متداول و مرسوم بود، و چندين روايت در استحباب اين امر وارد شده است . نيز زيارت مشاهد رسول خدا و ائمه‏ى معصوم (عليهم‏السلام) به نيابت از مولايمان صاحب الزمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) و گرفتن نائب به اين جهت، علاوه بر استحباب، از وظايف منتظران است . (114) پی نوشت ها 78) دلائل الامامة، ص 296; بحارالانوار، ج 52، ص 9; منتهى الآمال، ج 2، ص 439 . 79) نغمه‏ى انس، على‏اصغر يونسيان (ملتجى)، ص 100 . 80) كرامات صالحين، شريف رازى، ص 91 (به نقل از ديدار با امام زمان در مكه و مدينه، ص 98). 81) خلوت‏گاه راز، حبيب الله چايچيان (حسان)، ص 278 . 82) ارشاد، شيخ مفيد، ص 680 ; بحارالانوار، ج 52، ص 60 . 83) توبه: 3 . 84) تفسير عياشى، ج 2، ص 76، ح 15 . 85) بحارالانوار، ج 51، ص 59 . 86) همان، ج 52، ص 305 . در روايت ديگرى امام صادق (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: «اذا اذن الله عزوجل للقائم في الخروج صعد المنبر و دعا الناس الى نفسه وناشد هم بالله ودعاهم الى حقه . . .» .(بحارالانوار، ج 52، ص 337). 87) بحارالانوار، ج 52، ص 333 ; الغيبة، طوسى، ص 284; (به نقل از روزگار رهايى، ج 1، ص 425). 88) امام باقر (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: (كاني بالقائم . . . بين الركن والمقام بين يديه جبرئيل (عليه‏السلام) ينادى البيعة لله‏» . بحارالانوار، ج 52، ص 290 . 89) كافى، ج 4، ص 185 . 90) بحارالانوار، ج 45، ص 138 . 91) مائده: 97 . 92) وسائل الشيعه، ج 8، ص 14 . 93) نهج البلاغه، خ 1، ص 45: «. . . جعله سبحانه و تعالى للاسلام علما وللعائذين حرما . . .» . 94) پيامبر اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) : «يحج اغنياء امتي للنزهة ويحج اوسطها للتجارة ويحج فقراؤها للرياء و سمعة‏» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 794). 95) امام باقر (عليه‏السلام) : «فاذا فعلوا ذالك منعوا من الحج ثلاث سنين . . .» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 917). نيز در اين زمينه به صفحات 804 ، 810 ، 811 ، 913 ، 918 ، 1128 مراجعه كنيد . 96) پيامبر اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) : «. . . وعلامته ان ينهب الحاج . . .» .(روزگار رهايى، ج 2، ص 865). نيز مراجعه شود به ص 904 و 921 . 97) ر . ك: پيداى پنهان، پورسيد آقايى، ص 35 . 98) كافى، ج 4، ص 427; كتاب من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 161; بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 . 99) ارشاد، ص 705; الغيبة، طوسى ص 297; الغبية، نعمانى، ص 171; اعلام الورى، ص 431; كشف الغمة، ج 3، ص 255; اثبات الهداة، ج 3، ص 516; بحارالانوار، ج 52، ص 332 . 100) بحارالانوار، ج 52، ص 338 . 101) واژه «حزوره‏» بر وزن «قسوره‏» نام مكانى ميان صفا و مروه است، كافى، ج 4، ص 539 . 102) كافى، ج 4، ص 210، باب فضل الصلاة فى المسجد الحرام . 103) كافى، ج 4، ص 210، ح 12 . 104) تهذيب، ج 5، ص 453، ح 1584 . 105) وافى، چاپ قديم، ج 2، جزء 8، ص 28، باب حج ابراهيم . 106) امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 666 . 107) بقره: 125 . 108) تفسير الميزان، ج 3، ص 363 ; صهباى حج، ص 127 . 109) الغيبة، نعمانى، باب 13، ص 332، ح 25 . 110) وسائل الشيعه، ج 9، ص 355 . 111) ارشاد، ص 705; بحارالانوار، ج 52 ، ص 332 . 112) علل الشرايع، ج 1، ص 219; عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 273; بحارالانوار، ج 52، ص 313; اثبات الهداة، ج 3، ص 455 . 113) بحارالانوار، ج 2، ص 292 - 294: «سيروا فيها ليالى واياما آمنين‏» مع قائمنا اهل البيت . واما قوله تعالى «من دخله كان آمنا» فمن بايعه ودخل معه و مسح على يده ودخل فى عقد اصحابه كان آمنا .» . 114) مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم (عج)، ج 2، ص 310 - 318 (با تلخيص). منبع: فصلنامه انتظار  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 454]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن