واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قرآن و ظهور حضرت مهدي عليه السلام، آيه ي اول با مراجعه به قرآن کريم پي به وجود آيات بسياري مي بريم که به موضوع مهدويت و ظهور منجي در آخرالزمان اشاره کرده است. اينک به بررسي برخي از آن ها مي پردازيم:آيه ي اول:خداوند متعال مي فرمايد: (وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون)؛(1)«خداوند به کساني که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده مي دهد که قطعاً آن ها را خليفه ي در روي زمين قرار مي دهد، همان گونه که پيشينيان را خلافت بر روي زمين بخشيد، و دين پسنديده را برپا خواهد کرد، و خوف آن ها را به امنيت مبدل مي کند، آن چنان که تنها مرا مي پرستند و چيزي را بر من شريک نخواهند ساخت، و کساني که بعد از آن کافر شوند فاسقند».در اين آيه وعده به سه چيز داده شده است: 1- استخلاف در زمين.2- تمکين در زمين،3- تبديل خوف به امن.معناي «استخلاف»راغب در «مفردات» مي گويد: «خلافت نيابت از غير است به جهت غيبت کسي که از طرف او نايب شده و يا به جهت مرگ و يا عجزش، و يا به جهت شرف او، و به همين معناي اخير است که گفته مي شود: خداوند اوليايي در زمين به عنوان خليفه ي خود قرار داده است.»(2)در مقصود و مراد به «استخلاف» چند احتمال داده شده است:1- خداوند به مؤمنين و کساني که عمل صالح به جاي آورده اند وعده داده که آن ها را به خلافت الهيه برساند همان گونه که درباره ي حضرت آدم و داوود و سليمان عليهم السلام اين معنا در قرآن وارد شده است.در مورد حضرت آدم عليه السلام مي فرمايد: «إني جاعل في الأرض خليفه»؛ (3) «من در روي زمين خليفه قرار مي دهم.» و در مورد حضرت داوود عليه السلام مي فرمايد: (يا داود إنا جعلناک خليفه الأرض)؛ (4) «اي داود! ما تو را در زمين خليفه قرار داديم.»(5)با اين احتمال مقصود به «الذين من قبلهم» انبيا خواهد بود.اين احتمال بعيد است؛ زيرا اين جمله يا شبيه آن در قرآن بيش از پنجاه بار به کار رفته ولي در هيچ مورد از آن ها مقصود، انبياي گذشته نبوده است.2- برخي ديگر مي گويند: مراد به «استخلاف» آن است که آن ها را بر زمين مسلط سازد و زمين را بر ايشان به ارث گذارد.(6) همان گونه که در آيه ي ديگر مي فرمايد: (ان الأرض لله يورثها من يشاء من عباده)؛(7) «زمين از آن خداست به هر کسي از بندگانش که بخواهد آن را ارث مي دهد».در اين صورت مراد به (الذين من قبلهم) مؤمنين از امت هاي گذشته خواهند بود که خداوند، کفار و منافقين آن ها را نابود کرده و مؤمنين خالص را نجات داد، مثل قوم نوح و حضرت داوود، و قوم بني اسرائيل وقوم هود و صالح و شعيب.خداوند متعال مي فرمايد: (و قال الذين کفروا لرسلهم لنخرجنکم من أرضنا أو لتعودن في ملتنا فأوحي اليهم ربهم لنهلکن الظلمين و لنسکننکم الأرض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامي و خاف وعيد)(8)؛«کافران به پيامبران خود گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم کرد مگر اين که به آيين ما باز گرديد. در اين حال پروردگارشان به آن ها وحي فرستاد که ما ظالمان را هلاک مي کنيم. و شما را بعد از آنان در زمين سکونت خواهيم داد و اين [موفقيت] براي کسي است که از مقام [عدالت] من بترسد و از عذاب [من] بيمناک باشد».معناي تمکينتمکين نسبت به هر چيز به معناي برقرار کردن آن در مکان است، و اين کنايه است از ثبات و اضطراب ناپذيري آن چيز به طوري که اگر اثري داشته باشد هيچ مانعي جلوگير آن نباشد.مقصود به «تمکين دين» آن است که خداوند دين را در جامعه مورد عمل مردم قرار دهد: (يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً) و اسلام را بر همه ي اديان غالب سازد. و مراد به «دين مورد رضايت» همان دين اسلام است.مقصود از کلمه ي «ارض» در مقصود به کلمه ي «الارض» در آيه ي شريفه بين مفسرين اهل سنت اختلاف است، برخي مقصود به آن را زمين مکه و برخي زمين مدينه و برخي جزيره العرب دانسته اند. ولي نزد برخي ديگر مقصود کل روي زمين است. اين معنا با روايات متواتر فراوان در موضوع حکومت عدل جهاني سازگاري دارد، و برخي از مفسرين نيز همانند آلوسي و قرطبي آن را انتخاب کرده اند، خصوصاً آن که کلمه ي «الارض» با الف و لام آمده که ظهور در استغراق دارد، در نتيجه شامل کل کره ي زمين مي شود.تبديل خوف به امنيت کاملجمله ي (وليبدلنهم من بعد خوفهم) نيز دلالت بر حکومت عدل جهاني در عصر ظهور دارد؛ زيرا مي دانيم که مؤمنين در طول تاريخ گرفتار مشکلات و مورد ظلم و جور سلاطين و دشمنان بوده و در خوف به سر مي بردند. اين خوف تبديل به امن و امنيت کامل که ظهور آيه در آن است نمي شود مگر در صورتي که سلطه ي مؤمنين تمام روي زمين را فرا گيرد، که تاکنون چنين امري اتفاق نيفتاده است. در نتيجه: آيه به آينده اي درخشان و داراي نويد و امنيت اشاره دارد که مؤمنين به آن خواهند رسيد.اقوال در مصداق آيه:1- برخي معتقدند آيه در مورد اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شده که در زمان خلفا به امنيت کامل رسيدند. (9)2- برخي ديگر آيه را شامل عموم امت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله دانسته اند که زمين را به ارث خواهند برد.(10)3- مطابق برخي ديگر از تفاسير، آيه مربوط به زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام و عصر حکومت جهاني توحيدي اوست. اين قول از جهاتي بر دو قول ديگر ترجيح دارد:الف- با آيات ديگرکه ظهور در غلبه ي دين اسلام در آخر الزمان بر ساير اديان دارد سازگاري و مناسبت دارد.ب- کلمه ي «الارض» که با الف و لام جنس آمده، با نبود قرينه اي بر انصراف آن بر سرزمين معيني، حمل بر تمام روي زمين مي شود.(11)ج- همان گونه که اشاره شد تبديل خوف به امنيت کامل تاکنون انجام نگرفته و اين تنها با حکومت گسترده ي مؤمنين بر روي زمين انجام مي گيرد.د- با مراجعه به رواياتي که در ذيل آيه ي فوق آمده اين معنا نيز تأييد مي گردد.قرطبي در ذيل اين آيه از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل کرده که فرمود: «در آن روز بر روي زمين خانه اي نيست جز آن که خداوند کلمه ي اسلام را در آن وارد خواهد کرد.»(12)سدي از ابن عباس نقل کرده که آيه در مورد آل محمد عليهم السلام نازل شده است.(13)از امام سجاد عليه السلام نيز نقل شده که فرمود: «آيه، در شأن حضرت قائم عليه السلام است».(14)امام صادق عليه السلام نيز فرمود: « آيه در مورد قائم عليه السلام و اصحاب او است».(15)ر- در زمان خلافت چهار خليفه نيز امنيت کامل در سرتاسر دنيا پديد نيامد، خصوصاً آن که دو دشمن قدرتمند ايران و روم، اسلام را تهديد مي کردند و لذا در طول سي سال، جنگ هاي زيادي به وقوع پيوست.فضل مي گويد: «... به امام صادق عليه السلام عرض کردم: اين نواصب گمان مي کنند که اين آيه در شأن ابوبکر و عمر و عثمان و علي عليه السلام نازل شده است. حضرت فرمود: خداوند قلوب نواصب را هدايت نمي کند، چه زماني دين مرضيّ خدا و رسول تثبيت شده و امر آن انتشار يافته، و خوف و شک از قلوب و سينه هاي مردم در عهد يکي از آن سه خليفه و در عهد امام علي عليه السلام با ارتداد مردم بيرون رفته است. چه فتنه هايي که در ايام آن ها برانگيخته شد، و چه جنگهايي به آن ها منسوب است که بين آن ها و کفار واقع شد.(16)پي نوشت : 1- نور/ 55.2- راغب اصفهاني، مفردات قرآن، ص174، ماده ي «خلف».3- بقره/ 30.4- ص/ 26.5- فخر رازي، تفسير کبير، ج24، ذيل آيه، تفسير ماوردي، ج4، ص118، تفسير بغوي، ج3، ص300.6- الميزان، ذيل آيه.7- اعراف/ 128.8- ابراهيم 14/13.9- تفسير فخر رازي، ج24، ص25، کشاف، ج3، ص251، تفسير قرطبي، ج7، ص429.10- تفسير ابن کثير، ج2، ص614.11- همان. جامع البيان، ذيل آيه.12- تفسير قرطبي، ج7، ص 429، درّ المنثور، ذيل آيه.13- شواهد التنزيل، ج1، ص413.14- تفسير صافي، ج3، ص444.15- غيبت نعماني، ص126.16- تفسير کنزالدقائق، ج9، ص335.منبع: کتاب قرآن و ظهور حضرت مهدي عجل الله فرجهمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]