تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830893289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ستاره فروغ گستر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ستاره فروغ گستر
ستاره فروغ گستر نويسنده: شهيد زين الدين (1) يادكردى از ‏شهيد مهدی زين الدين ديده‏ها هميشه در پى «نور» است.. در آسمان پرستاره «شهادت‏»، گاهى اخترانى درخشانتر از ديگرستاره‏ها، چشمها را به سوى خويش خيره مى‏سازند. اين اختران نورانى،آرايش آسمان شهادت و جلوه رواق جهادند. سردار شهيد اسلام، «زين الدين‏» عزيز، از اينگونه ستاره‏هاى‏فروغ‏گستر و چشمگير و دلنواز و گيتى‏افروز است. آنچه او را در صحنه جنگ و دفاع مقدس، قداست و كرامت‏بخشيد،روح بلند و شيداى او بود، كه دور از وسوسه‏هاى پشت جبهه و جاذبه‏هاى‏«زندگى‏»، به آرمانى بزرگتر و زندگى برترى مى‏انديشيد، به «حيات طيبه‏»در سايه ايمان و عمل صالح كه در دوران حياتش، خدمت در مسير اسلام وانقلاب اسلامى و دفاع از كيان اين نظام مقدس بود و در يك كلمه، «عمل‏به وظيفه‏»، هر جا كه باشد، به هر صورت كه تكليف، ايجاب كند. آرى... تابع تكليف بودن! و به «وظيفه‏» انديشيدن!.. در اين تاريخ، كه همه را از ياد مى‏برد و هر چيز را مشمول «مرور زمان‏»مى‏سازد، آنانكه همواره زنده و جاويدند و نام و يادشان الهام بخش وخاطره‏انگيز است، تنها در سايه همين رسالت «عمل به تكليف‏» است كه‏ماندگار شده‏اند و «خلوص‏» خويش را خرج هدايت نسلها و انديشه‏هاكرده‏اند، همچون حسين‏عليه السلام سالار شهيدان عاشورايى، و همچون امام‏امت‏قدس سره گشاينده راه جهاد و شهادت براى نسل معاصر. «زين الدين‏» نيز از اين سلسله و تبار بود. شناسنامه‏اش را از«جهادآباد» خالصان گرفته بود و با مهر خلوص و امضاى تعهد، آراسته بود. بزرگداشت اينگونه سرداران اسوه، نه تنها گراميداشت‏خاطره خود آنان،بلكه احياء و تكريم راهى مقدس و صراطى نورانى است كه امثال مهدى‏عزيز، در اين «راه‏»، درخشش يافتند و فرزندان شايسته اين صراط بودند. راه، با روندگانش گشوده و آباد مى‏ماند. «جهاد و شهادت‏» نيز، راهى‏گشوده به حقيقت و پيوسته به بهشت است كه شهيدان مخلص ما،همواركننده اين راه، پيش پاى بشريتند، آنانكه در پى پاسخ اين سؤالندكه: «چگونه؟»، «مانند چه كس؟» و «مثل كدام الگو؟».. چه كسى را مى‏شناسيد كه مدتى با شهيد زين‏الدين مانوس و دمخور ومعاشر بوده و او را به ايمان و وارستگى و تعهد و جديت و نستوهى نستوده‏است؟! دريادل بود و سلحشور و مدبر، صميمى بود و مصمم و مقاوم، خاكى بود و متواضع و دور از غرور، در دلها جا داشت و نيكيهايش بر زبانها جارى بود و جارى است. بياييد چراغ ياد اينگونه فرزانگان را هميشه مشتعل نگه داريم و هرچند وقت‏يك بار، پاى اين علمهاى افراشته و شامخ صبورى و جهاد ومقاومت، سينه بزنيم و شور بگيريم. حسينيه دلها، چندى است‏خاموش است. كجايند سينه‏زنان شورانگيز جبهه‏ها و نورافكنان سنگرهاى بيدارى وخاكريزهاى صلابت و يلان ميدانهاى «مبارزه با نفس‏»؟.. آنكه جز بهر حق فدا نشود. خونبهايش بجز خدا نشود. هر چه گفتند و هر چه مى‏گوييم. باز حق شهيد، ادا نشود. كسى كه كشته نشد، از قبيله ما نيست. شهيد مهدى زين الدين. «مهدى زين‏الدين‏» هم رفت. برادر مهدى، نامى آشنا براى همه برادران رزمنده‏اى كه تحت فرماندهى او در لشكر على بن ابى طالب‏عليه السلام جنگيدند. او رفت... تا در بهشت، با اولياء دين و شهيدان راه خدا، همپايه وهمسايه گردد. رفت و با خود، يك دنيا خلوص و تواضع برد. هنوز زمزمه شهادت طلبى او در گوش بچه‏هاى لشكر و گردانهاى‏رزمنده لشكر على بن ابى طالب‏عليه السلام طنين افكن است. ساده و بى ادعا، صادق و بى توقع، چند سال بود كه «جهاد» را برگزيده‏بود. با همه سختيهايى كه جنگ دارد، با همه مشكلاتى كه براى يك‏فرمانده لشكر وجود دارد، با همه گذشتها و تلاشها و تجربه اندوزيها ودويدنها، كه فرماندهى مى‏طلبد، با همه تعهدها، مسؤوليتها، دين باوريها،تقواها، دقت و مراقبتها، كه براى يك فرمانده لازم است،... وظيفه خود رادر «جنگ‏» به حق تشخيص داده بود و هستى خود را در اين راه نهاده بود. شهيد زين الدين مسلح به «ايمان‏» بود. همواره در تمام صحبتها و سخنرانيها و راهنماييهايش، مى‏كوشيد كه‏برادران رزمنده را به اين «سلاح‏» تجهيز كند. مى‏دانست كه مجاهد دودل و ناباور، همچون سلاح بى فشنگ و گلوله‏بى خرج است. نه يارى ماندن در جبهه را دارد و نه روحيه جنگيدن بادشمن را. او همواره نداى «هل من ناصر» حسين‏عليه السلام را به گوش بچه‏ها زمزمه‏مى‏كرد، از مظلوميت جبهه «حق‏» مى‏گفت، از ضرورت ادامه جنگ تا پيروزى،از نياز جبهه‏ها به نيروهاى رزمنده و با تجربه و اميدوار و مؤمن و ثابت، ازاستفاده بجا و بموقع از استعدادها و نيروهاى كيفى و بالا، از لزوم روحيه‏معنوى و حالت دعا و توسل، براى يك سرباز اسلام، از ضربه‏هايى كه از بى‏تقواييها خورده‏ايم، از آفتهايى كه از طريق غرور، در عملكرد رزمندگان‏رسوخ مى‏كند. بارهاو بارها گفته بود كه: پيروزى با ماست، چه با «ماندن‏» چه با «رفتن‏». مكرر در مكرر اظهار كرده بود كه: شهادت، «احدى الحسنيين‏» است. اينك خود به قله دست‏يافته و به اين اوج رسيده است. مهدى زين الدين، فاتح قله شهادت است. سالك راه سيدالشهداو مهمان سفره شهادت است. وارد بر اباعبدالله‏الحسين‏عليه السلام است. در محضر على بن ابى طالب‏عليه السلام است. شهادت، براى برادر زين الدين، مزد خدمت و صداقت است. مگر نه‏اينكه: «مزد جهاد، شهادت است‏»؟! خوشا به حالش كه مزد خويش راگرفت و به «حيات جاويدان‏» رسيد. برادر مهدى، دلسوز و سوخته جان بود. نسبت‏به جنگ و جبهه، سوزى داشت هميشگى. قهرمان رشيدى بود كه ديدن آن همه شهادتها، روحيه‏اش را متزلزل‏نمى‏كرد. حتى شهادت عزيزترن يارانش، بهترين فرماندهان گردانهايش،صديق ترين همرزمان و همسنگرانش، براى يك لحظه هم او را از«هدف‏» باز نمى‏داشت. علمدارى بود كه خود، شاهد شهادت عملدارها بود. ولى... وقتى جنگ در راه خدا و بخاطر اداى تكليف باشد، اين فقدانها وقلم شدن دستها و بازوها، نه تنها ياس آور نيست كه پاى اراده را استوارترمى‏كند. شهيد مهدى زين الدين، فرمانده لشگرى بود با اين خصوصيات:وارسته و پاك... از جان گذشته و به ايمان و يقين رسيده، خاكى و فروتن،بى ادعا و متواضع، صميمى و مهربان. اين را، وجدانهاى پاك و كسانى كه چهره معصوم و نگاه مؤمن و قلب‏اميدوار او را ديده و شناخته بودند، تاييد مى‏كنند. آينه‏دارى شهيد زين الدين. آينه برداريد، كه به ديدار جمال و كمال مى‏رويم و زيبايى روح را تماشا مى‏كنيم. آشنايى با فرمانده فداكار و مخلص لشكر 17 على بن ابى طالب‏عليه السلام،شهيد بزرگوار «مهدى زين الدين‏». و... برادرش مجيد، كه اين دو، خود، آينه‏دار خلوص و تقوا و ايثار بودند و زلالى عشق ومعرفت را، و لطافت روح را، با نستوهى اراده و صلابت تصميم و شكوه‏شجاعت، به هم آميخته بودند. و... معجون اشك و آهن بودند، و آميزه «سلاح‏» و «عرفان‏»! يارشان خدا بود و رهبرشان «خمينى‏»، كتابشان قرآن بود و عشقشان «كربلا»، اميدشان فتح بود و آرزويشان «شهادت‏». هر دو زينت دين بودند و فخر اسلام و پرورده قرآن و اسوه شهيدان. روزگار ما، تاريخى شگفت را مى‏گذارند. در عصرى زندگى مى‏كنيم كه‏سلاح پر توان «خون‏»، كه يادگار «عاشورا» ست و ميراث ارزشمند سالارشهيدان، حسين بن على‏عليه السلام كه از نهضت «كربلا» بر جاى مانده، بار ديگرنقش خود را بازيافته و به ميدان آمده است. شهيدان ما «سلاح خون‏» را بر كف گرفته‏اند. سلاحى كه بر شمشير هم‏پيروز است و برندگى و صلابتش بيش از تيغ تيز، آرى، «شهادت‏».شهادت، معجزه بزرگ قرن ماست كه رسالت دعوتگران «شهادت طلب‏»را تثبيت مى‏كند و اعجاز خون، كه آيه جان شهيدان است، رسواگر همه‏افسونها و افسانه‏هاى ساخته و پرداخته استكبار جهانى است. گرچه واژه‏ها گنجايش عظمت روح را ندارند، گرچه معنويت‏باطنى دركلمه نمى‏گنجد، و وارستگى و آزادگى را با نوشته نمى‏توان نشان داد، گرچه‏عشق، در دفتر و كتاب نيست و رمز و رازش، بيرون از حد و مرز كلام وسخن است، ليكن... چه بايد كرد؟ در برابر عظمت‏شهيدان راه خدا، تنظيم‏صفحاتى چند، به نام يادنامه يازندگينامه، كمترين و حداقل كارى است كه‏مى‏توان و بايد كرد. راه، همچنان ادامه دارد. رهبر، همچنان بر قله بلند هدايت، در جماران‏نشسته و امام گونه و پيامبروار، كشتى اسلام را در اقيانوس متلاطم دنيا به‏ساحل پيش مى‏برد. و... رزمندگان، - كه خدا يارشان باد - گوش به فرمان‏امام امت و پير جمارانند. لذت دنيا و شكوه زندگى، در داشتن ايمانى قوى،همتى والا، و عقيده‏اى خدايى و جهادى در راه اين هدف متعالى و مقدس‏است. و راه خدا شهيد مى‏طلبد، چرا كه دين خدا برتر و ارزشمندتر از جانهاى‏ماست. «كربلا» و «قدس‏» در پيش است و حمايت و حضور يك امت، پشتوانه‏اين جهاد عزيز. خوشا آنانكه با گذر از «پل شهادت‏»، به بهشت موعودرسيدند، نامشان جاويد و يادشان گرامى باد.. پی نوشت:1) فرمانده لشكر 17 على بن ابى طالب‏عليه السلام كه در سال 63 به شهادت رسيد. 2) حجة‏الاسلام سيد محسن روحانى، مسؤول آموزش عقيدتى لشكر 17 على بن ابى طالب‏عليه السلام‏قم، كه در بيست و پنج‏سالگى در جزيره مجنون در تاريخ 10/2/65 به شهادت رسيد. 3) شهيد اسماعيل صادقى، مسؤول ستاد لشكر على بن ابى طالب‏عليه السلام قم، كه در «عمليات بدر»در سال 1363 ش به شهادت رسيد. منبع: www.hawzah.net
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن