تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826553571




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عبادت بجز خدمت خلق نيست


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عبادت بجز خدمت خلق نيست
عبادت بجز خدمت خلق نيست نویسنده: سيّدمحمّد دلّال موسوى در اخبار شاهان پيشينه هستكه چون تُكله‏(1) بر تخت زنگى نشستبه دورانش از كس نيازرد كسسَبَق بُرد(2) اگر خود همين بود و بسچنين گفت يك ره‏(3) به صاحبدلىكه عمرم به سر رفت، بى‏حاصلىبخواهم به كُنج عبادت نشستكه دريابم اين پنج روزى كه هستچو مى‏بگذرد مُلك و جاه و سريرنبُرد از جهانْ دولت، الّا فقيرچو بشنيد داناى روشن نَفَسبه تندى برآشفت كاى تُكله، بس!عبادت‏(4) بجز خدمت خلق نيستبه تسبيح و سجّاده و دلق نيستتو بر تخت سلطانى خويش باشبه اخلاق پاكيزه، درويش باشبه صدق و ارادت، ميان بسته‏دار(5)ز طامات‏(6) و دعوى، زبان بسته‏دارقدم‏(7) بايد اندر طريقت، نه دَمكه اصلى ندارد دَمِ بى‏قدم(8)بزرگان كه نقد صفا داشتندچنين خرقه زير قبا داشتند.(9)خداوند در قرآن كريم، هدف از خلقت انسان را عبادت خود ذكر كرده است، آنجا كه مى‏فرمايد:ما خلقت الجن و النس إلا لیعبدون: و جِنّ و اِنس را نيافريدم، جز براى آنكه مرا بپرستند.(10)اسلام، دينى است كامل و همه جانبه‏نگر كه همه نيازهاى فردى و اجتماعى انسان را در نظر داشته است و اگر به دستورات آن عمل شود، سعادت دنيا و عقبی را در پى دارد. عبادت نيز همچون ديگر دستورات آيين اسلام، هم جنبه فردى دارد و هم جنبه اجتماعى. اسلام، زُهد صوفيانه به معناى از مردم بُريدن و كُنج عبادت گُزيدن را به شدّت رد كرده و مسلمانان را از آن باز داشته است.(11) لذا مى‏بينيم كه به جا آوردن نماز نيز - كه بهترين و نزديك‏ترين راه ارتباط با معبود است - به صورت دسته‏جمعى توصيه شده است و فرد در كنار جمع، با خداى خويش خلوت كرده، راز و نياز مى‏كند.بارزترين جنبه اجتماعى عبادت، خدمت به مردم و برآوردن نيازهاى آنان است. پيامبران الهى و امامان معصوم، دلسوزترين و خدمتگزارترين انسانها نسبت به جامعه بوده‏اند و براى هدايت مردم و در آسايش بودن آنها مشكلات طاقت‏فرسايى را به جان مى‏خريده‏اند. قرآن كريم، درباره پيامبر اسلام صلی الله علیه واله مى‏فرمايد:به درستى كه براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به (هدايت) شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است.(12)در روايات مختلف نيز بر اهتمام ورزيدن بر امور مسلمانان و رفع گرفتاريهاى آنها تأكيد فراوان شده است. پيامبر خدا در اين باره فرموده است: كسى كه هر روز به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نيست.(13)همچنين از ايشان درباره محبوب‏ترينِ بندگان نزد خداوند، سؤال شد. فرمود: «محبوب‏ترين بندگان نزد خداوند، آن كسى است كه سودش بيشتر به مردم برسد».(14)مولانا جلال‏الدين محمد بلخى در مثنوى اين چنين به اين روايت اشاره كرده است:از تَرَهُّب‏(15) نهى كرده‏ست آن رسولبدعتى چون درگرفتى اى فضول!جمعه شرط است و جماعت در نمازامر معروف و ز منكر احترازرنج بدخويان كشيدن زير صبرمنفعت دادن به خلقان همچو ابرخير ناس آن ينفعُ الناس اى پدرگرنه، سنگى، چه حريفى با مَدَر(16) . (17)همچنين از آن حضرت روايت شده است:هر مسلمانى كه گروهى از مسلمانان را خدمت كند، خداوند به تعداد آنها در بهشت به او خدمتكار مى‏دهد.(18)عبادتى نبُود در جهان از آن بيشىكه مرهمى نهى از لطف بر دل ريشىبه زير پاى تو جبريل، بالْ فرش كنداگر پياده شتابى به كار درويشى.در اسرار التوحيد، در احوال شيخ ابو سعيد ابوالخير آمده است:شيخ را گفتند: فلان كس بر روى آب، راه مى‏رود. گفت: «سهل است. بَزَغى‏(19) و صعوه‏اى‏(20) نير برود». گفتند: فلان كس در هواى پرّد. گفت: « مگسى و زغنه‏اى‏(21) (هم )مى‏پرد». گفتند: فلان كس در يك لحظه از شهرى به شهرى مى‏شود. شيخ گفت: « شيطان نيز در يك نَفَس از مشرق به مغرب مى‏شود. اين چنين چيزها را بس قيمتى نيست. مرد، آن بُود كه در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخُسبَد و بخورَد و در ميان بازار، در ميان خلق، داد و ستد كند و با خلق بياميزد و يك لحظه به دل از خداى غافل نباشد».(22)در روايتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است كه فرمود: «مؤمنان، خدمتكار يكديگرند». سؤال شد: چگونه خدمتكار يكديگرند؟ فرمود: « به يكديگر سود مى‏رسانند».(23)در روايت ديگرى مى‏خوانيم: مردم، خانواده خدايند. هر كس براى اين خانواده سودمندتر باشد، ادّعايش در دوستى خدا، صادق‏تر است.(24)مولانا در مثنوى، اين‏گونه به اين روايت، اشاره كرده است:ما عيال حضرتيم و شيرخواهگفت: الخلق عيالٌ للإله.(25)مولاى متّقيان على(علیه السلام)، كه خود نمونه والاى ايثار و گذشت و خدمتگزارى به مردم بود و بزرگواريها و احسان ايشان به ديگران باعث شد تا سوره «هل أتى» در شأن او نازل شود، در سفارش به يكى از فرزندانش مى‏گويد: براى دوستت، جان و مالت را ببخش.(26)عبادتى بى‏رقيباكنون، پس از توضيحاتى كه گذشت، به شعر آغازين بحث برمى‏گرديم و مصراع مورد نظرمان كه: «عبادت، بجز خدمت خلق نيست».هرچند بايد گفت كه سعدى در اينجا اغراق ادبى كرده است و حقيقت اين است كه خدمت كردن به خلق، يكى از مصاديق بارز عبادت است ، ولى روايات متعدّدى كه درباره حقوق برادران (انسانها) بر گردن يكديگر در متون دينى آمده و مراجعه به سنّت و سيره پيامبر خدا و ائمه اطهار، از شدّت اين اغراق، بسيار مى‏كاهند كه به برخى از آنها اشاره شد.وقتى مى‏بينيم كه در روايتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: « رفتن مسلمان در پىِ كار برادر مسلمان خويش، از هفتاد بار طوافِ خانه خدا بهتر است»(27) و يا در نقل ديگرى از ايشان مى‏خوانيم كه: «اگر كسى نسبت به حقوق برادران دينى خود، كوتاهى كند و آنان را در اموال خود، شريك نسازد و آشكار و نهان امر خود را با ايشان در ميان ننهد و در مال و منال دنيا، تنها خود بهره گيرد، به جُرم آنكه در احسان نسبت به برادران خود تقصير كرده، معرفت از او سلب مى‏شود»،(28) جاى ترديدى باقى نمى‏مانَد كه احسان و خدمت به خلق، در واقع عبادتِ خداست و هر كس به مردم و خصوصاً به مردم محروم، بيشتر خدمت كند، به خالق خود نزديك‏تر شده و به بساط اُنس و قرب و محبّت او بيشتر راه مى‏يابد.بر اين اساس است كه مى‏بينيم در آثار سعدى و خصوصاً در بوستان - كه سعدى در آن، مدينه فاضله خويش را ترسيم كرده است - ، احسان و نيكوكارى، بسيار شريف و ستودنى و والاست، چنان كه به پيرى كه در راه حجاز، در اثر زيادى عبادت، دچار عُجب شده، ندا مى‏رسد:مپندار اگر طاعتى كرده‏اىكه نُزْلى‏(29) بدين حضرت آورده‏اىبه احسانى آسوده كردن دلىبِه از اَلف ركعت‏(30) به هر منزلى.(31)از نگاه او ارزش و فضيلت انسان، به سود و خدمتى است كه از او به ديگران رسيده است. آنكه زر مى‏اندوزد و دلش بر احوال آدميان نمى‏سوزد، از انسانيت بى‏بهره است و به قول سعدى:اگر نفع كس در نهاد تو نيستچنين جوهر و سنگ خارا يكى است.(32)در عالم بوستان، همه افراد با يكديگر همدلى مى‏ورزند و همدردى. به همين سبب در قحطسال دمشق، مردى با آنكه خود نيازمند نيست، به خاطر رنج ديگران، از او استخوانى مانده و پوستى و غم بينوايان، رُخ او را زرد كرده است و در خشكسالى، عمر بن عبدالعزيز، نگين انگشترى‏اش را به سيم مى‏فروشد، بدان دليل:كه زشت است پيرايه بر شهرياردلِ شهرى از ناتوانى فگار(33)مرا شايد انگشترى بى‏نگيننشايد دل خلقى اندوهگين.(34)حقوق برادرانرعايت حقوق برادران دينى، از چنان اهمّيتى برخوردار است كه اگر كسى آنها را رعايت نكند، از دين خارج مى‏شود. براى روشن شدن مطلب، روايتى را كه از امام صادق(علیه السلام) در اين‏باره نقل شده، به اختصار از داستان راستان مى‏آوريم.حكايت بدين گونه است كه عبدالأعلى نامى، از كوفه عازم مدينه مى‏شود و سؤالاتى را به صورت مكتوب خدمت امام صادق(علیه السلام) عرضه مى‏دارد و پاسخ آنها را دريافت مى‏كند ؛ امّا حضرت، پاسخ سؤال شفاهى او را در مورد حقوق مسلمان بر مسلمان ديگر، بدون پاسخ مى‏گذارد. عبدالأعلى، هنگام برگشت به كوفه، مجدداً خدمت امام صادق(علیه السلام) مى‏رسد و سؤال را دوباره مطرح مى‏كند. حضرت مى‏فرمايد: «من عمداً به آن پاسخ ندادم!» و وقتى دليل آن را مى‏پرسد، مى‏فرمايد: «زيرا مى‏ترسم حقيقت را بگويم و شما بدان عمل نكنيد و از دين خدا خارج شويد».آن‏گاه ايشان چنين به سخنان خود ادامه مى‏دهد: «همانا از سخت‏ترين تكاليف الهى درباره بندگان، سه چيز است: يكى رعايت عدل و انصاف ميان خود و ديگران، آن اندازه كه با برادر خود چنان رفتار كند كه دوست دارد با خودش چنان رفتار شود ؛ دوم اينكه مال خود را از برادران مسلمان، مضايقه نكند... سوم، ياد خداست...».(35)مَرام اهل معرفتبه گواهى تاريخ، پس از انبيا و امامان معصوم، كوشاترينِ افراد در اهتمام ورزيدن به امور جامعه انسانى، علما و بزرگان عرصه دين و عرفان و معرفت بوده‏اند كه همواره در دلِ جامعه و با مردم زيسته‏اند و در رهانيدن آنها از قيد و بند مشكلات زندگى، بزرگ‏ترين رنجها و مصائب را به جان خريده‏اند و به ديگران نيز توصيه كرده‏اند.پير و مراد ما حضرت امام خمينى(ره) در وصيّتنامه اخلاقى خويش به فرزندشان فرموده‏اند:پسرم! از زير بار مسئوليت انسانى كه خدمت به حق و در صورتِ خدمت به خلق است، شانى خالى مكن.(36)يكى از دغدغه‏هاى هميشگى ايشان در زمان حياتشان، رفع گرفتارى مردم بود و همواره مسئولان را بدين امر، فرامى‏خواندند.كم نبوده‏اند عالمان عارفى كه تمام عمر را در نهايت قناعت‏پيشگى گذرانده‏اند تا همسايگان و اطرافيان آنها رنج و فقر كمترى تحمّل كنند. درباره حاج ميرزا على‏آقا قاضى، استاد عرفان علامه طباطبايى، نقل شده كه در نزديكى خانه ايشان، ميوه‏فروش بى‏بضاعتى بوده است و مرحوم قاضى، هميشه ميوه‏ها و سبزيجات پلاسيده وى را خريدارى و مصرف مى‏كرده است.روزى يكى از شاگردان وى كه شاهد جدا كردن كاهوهاى نامرغوب توسط ايشان بوده، از علّت آن مى‏پرسد. ايشان مى‏گويد: «آقاجان! اين مرد فروشنده، شخص بى‏بضاعت و فقيرى است. گاه گاهى به او كمك مى‏كنم و نمى‏خواهم به او چيزى بلاعوض داده شود تا عزّت و آبرويش از بين برود و در ضمن، خداى ناخواسته به مجّانى گرفتن هم عادت كند. براى ما هم فرقى نمى‏كند كه كاهوى لطيف و نازك بخوريم يا از اين كاهوها!».(37)در شرح زندگى شيخ جعفر كاشف الغطا نوشته‏اند كه آن قدر به مستمندان رسيدگى مى‏كرد و در رفع مشكلات آنان فعّال بود كه گاه ديده مى‏شد هرچه داشت، انفاق كرده و وقتى از همه جا دستش كوتاه مى‏شد، خانه مسكونى خويش را رهن مى‏گذاشت و پولش را به فقرا مى‏بخشيد.(38)در شرح حال شيخ انصارى آمده است كه دستگيرى از فقرا و بينوايان را جزء وظايف حتمى خود مى‏دانست و با لباس مبدّل به درِ خانه آنان مى‏رفت. از افراد مختلف نقل شده كه در يكى از محلاّت دزفول، مستمند عاجزى بود كه شيخ، هر شب شام خود را به آن فقير مى‏داد و با شكم گرسنه مى‏خوابيد.يكى از علما مى‏گويد نزد شيخ انصارى رفتم و براى سيّد فاضلى كه مستمند بود و همسرش بيمار شده بود، كمك خواستم. گفت: «چيزى ندارم، جز مبلغى براى نماز و روزه استيجارى. خوب است دو سال عبادت استيجارى به او بدهم». گفتم كه فلانى از خانواده شريفى است و تاكنون چنين كارهايى نكرده است. شيخ، تأمّلى كرد و گفت: «پس من خودم دو سال عبادت به جا مى‏آورم و اُجرتش را به شما مى‏دهم به آن سيّد بدهيد!»، و چنين كرد.(39)پی نوشت 1 . پسر اتابك زنگى، از سلسله اتابكان سلغُرى فارس. 2 . سَبَق بردن: سبقت جُستن و بر ديگران پيشى گرفتن. 3 . يك ره: يكبار . 4 . در بعضى نسخ به جاى عبادت، طريقت آمده است. 5 . ميان بسته‏دار: آماده باش . 6 . طامات: سخنان گزافه و بيهوده . 7 . قدم: اقدام، عمل . 8 . دَم: سخن، حرف . 9 . بوستان سعدى، تصحيح: غلامحسين يوسفى، تهران: خوارزمى، 1369، اوّل، ص 55 . 10 . ذاريات، آيه 56 . 11 . لا رَهبانية في الإسلام. (دعائم الاسلام، ج 1، ص 193) 12 . توبه، آيه 128 . 13 . أصول الكافى، ج 3، ص 238 . 14 . همان، ص 239 . 15 . ترهّب: زهدپيشگى، راهب شدن. 16 . مَدَر: كلوخ. چه حريفى با مَدَر: چرا كه با كلوخ برابرى . 17 . مثنوى، دفتر ششم، بيت 479 - 482 . 18 . ميزان الحكمة، محمّد محمدى رى‏شهرى، ح 4630 . 19 . بَزَغ: قورباغه، وَزَغ . 20 . صعوه: مرغى كوچك . 21 . زغنه: مرغى شكارى . 23 . ميزان الحكمة، ح 4632 . 22 . اسرار التوحيد، محمّد بن منوّر مِيهنى، تصحيح: محمّدرضا شفيعى كَدكَنى، تهران: آگاه، 1366، اوّل، ص 99 . 24 . الجامع الصغير، ج 2، ص 11؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 320 . 25 . مثنوى، دفتر اوّل، بيت 2295 . 26 . الخصال، ص 147 . 27 . مصادقة الأخوان، شيخ صدوق، ترجمه: سيّد محمّد مشكوة، ص 39 . 28 . قسمتى از حديثى طولانى درباره حقوق برادران دينى است. براى اطّلاع بيشتر، ر.ك: بحارالأنوار، ج 7، باب 85 .29 . نزل: غذا و جز آنكه براى ميهمان آورند. در اينجا يعنى: تحفه و توشه راه . 30 . اَلف ركعت: هزار ركعت نماز. 31 . بوستان، ص 83 - 84 . 32 . همان، ص 62 . 33 . فگار: آزرده . 34 . بوستان، ص 54 . 35 . ر.ك: داستان راستان، مرتضى مطهرى، ج 2، ص 207 - 209 . 36 . صحيفه نور، ج 22، ص 359 . 37 . ر.ك: سيماى فرزانگان، رضا مختارى، ص 349 . 38 . همان، ص 358 - 359 . 39 . همان، ص 260 . معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11836]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن