واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پست مدرنیسم چیست؟ نويسنده:دکتر رضا داوری مختصری درباره مدرنیسم قبل از بررسی پست مدرنیسم لازم است مختصری دربارهی مدرنیسم به مثابه یک واقعیت تاریخی - فرهنگی و نیز خصوصیات آن اشاره کنیم، سپس وارد مبحث پست مدرنیسم و مناظره بین مدرنیسم و فرامدرنیسم بشویم. کلمه مدرن از ریشه لاتین (modernus) گرفته شده است و مدرنیته بعد از عصر روشنگری (Enlightenment) در اروپا گسترش یافت. در همین دوران بود که انسان غربی به عقل خود بیشتر اعتماد پیدا کرد؛ البته باید توجه داشت که این اعتماد بیشتر متوجه نوعی عقلانیت صورتگرا (Formalist rationality) بود. شاید بتوان ویژگیهای اصلی ایدئولوژیهای مدرن را که همان ویژگیهای روشنگری است، به طور اجمال به شرح زیر برشمرد: ۱) اعتقاد به توانایی عقل انسان و علم برای معالجه بیماریهای اجتماعی؛ ۲) تأکید بر مفاهیمی از قبیل پیشرفت (Progress) ، طبیعت (nature) و تجربههای مستقیم (Direct experience) ؛ ۳) مخالفت آشکار با مذهب؛ ۴) تجلیل طبیعت و پرستش خدای طبیعی؛ ۵) در قلمرو سیاست، دفاع از حقوق طبیعی انسانها؛ به وسیله حکومت قانون و سیستم جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت؛ ۶) اومانیسم و تبیین جامعه و طبیعت به شکل انسانی یا انسانانگاری طبیعت (Antropomorphism) ؛ ۷) تکیه عمده بر روششناسی تجربی و حسی در مقابل روششناسی قیاسی و فلسفی؛ ۸) پوزیتیویسم به عنوان متدلوژی مدرنیسم. علاوه بر شاخصها و ویژگیهای فوقالذکر مدرنیسم به عنوان یک رویکرد تاریخی دارای ویژگیهای مختلفی در زمینه فلسفه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی و... میباشد؛ برای مثال یکی از ویژگیهای مدرنیسم در زمینه اقتصاد فوردگرایی (fordism) در جامعهشناسی، گذار از سنت به تجدد و ایجاد جامعه صنعتی، در فرهنگ، نوعی نخبهگرایی (elitism) در فلسفه، نوعی ماتریالیسم (materialism) یا مادیگرایی و طبیعتگرایی (naturalism) و دنیاگرایی (Secularism) و در علم نوعی رویکرد مکانیکی (mechanistic) نسبت به علم میباشد. حال به بررسی اجمالی مهمترین ویژگیها و پایههای اساسی مدرنیسم یعنی اومانیسم، سکولاریسم، پوزیتیویسم و راسیونالیسم میپردازیم که بیشترین نقش را در تکوین و تکامل ایدئولوژی مدرنیسم داشتهاند. ۱) اومانیسم و ارتباط آن با مدرنیسم (Humanism) مدرنیسم به لحاظ تاریخی محصول رنسانس است و اومانیسم یا انسان محوری نیز با رنسانس آغاز میشود و اومانیسم اندیشه انسان محوری را مستقل از خدا و وحی الهی مطرح میکند و میتوان اومانیسم را به عنوان جوهر، روح و باطن رویکرد مدرنیستی تلقی نمود. رنهگنون درخصوص جوهر خود بنیادانه اومانیسم مینویسد: «اومانیسم نخستین صورت امری بود که به شکل نفی روح دینی در عصر جدید درآمده بود، و چون میخواستند همه چیز را به میزان بشری محدود سازنده بشری که خود غایت و نهایت خود قلمداد شده بود، سرانجام مرحله به مرحله به پستترین درجات وجود بشری سقوط کرد». ۲) سکولاریسم به عنوان ویژگی و پیامد اصلی مدرنیسم در قلمرو مدرنیسم، دین، مرکزیت خود را نسبت به زندگی اجتماعی و سیاسی از دست میدهد و به صورت مجموعهای از دستورات و تعالیمی اخلاقی و شخصی درمیآید. نگرش مدرنیستی به دین نگرشی صرفاً پراگماتیستی و بهرهجویانه است و باید یکی از ویژگیهای مدرنیسم و تفکر لیبرالیستی را، اعتقاد به سکولاریزه کردن حیات اجتماعی و سیاسی دانست؛ یعنی این اعتقاد که دین یا نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد باید به امری شخصی و فردی تبدیل شود و در محدوده عبادات و احکام فردی باقی بماند، و دین نباید مرکز ثقل حیات سیاسی و اجتماعی باشد بلکه باید در جهت مشهورات و باورهای اومانیستی قرار داشته باشد. شاید بتوان به طور خلاصه شاخصهای سکولاریسم را این طور بیان کرد: ۱) دنیایی دیدن و این جهانی کردن حیات بشری؛ ۲) افول و کاهش نقش متافیزیک و مابعدالطبیعه؛ ۳) نگرش مادی نسبت به اخلاق؛ ۴) هدایت عقل. از مکاتبی که در پیدایش و تکوین سکولاریسم مؤثر بودهاند، میتوان به اومانیسم (Humanism) و ناسیونالیسم (nationalism) و تاحدی سیانتیسم (scientism) که اوج آن در پوزیتیویسم (Positivism) تبلور یافته، اشاره کرد. همچنین یکی از ستونهایی که سکولاریسم بر آن استوار است لیبرالیسم (liberalism) است. ریشههای فلسفی سکولاریسم مربوط به مکتب تداعیگرایی جیمز میل (James Mill) و مکتب اصالت فایده (utilitarianism) جرمی بنتام (Jermy Bentham) میشود. ۳- پوزیتیویسم به عنوان متدلوژی مدرنیسم باید توجه داشت که یک تداخل مهم و اساسی بین پوزیتیویسم و مدرنیسم وجود دارد؛ مدرنیسم به عنوان ایدئولوژی پوزیتیویسم تلقی میشود و پوزیتیویسم را میتوان به عنوان متدلوژی مدرنیسم تلقی نمود و نیز میتوان بدنه اصلی علوم معاصر علیالخصوص نظریات جدید علوم اجتماعی و سیاسی را پوزیتیویسم دانست و پوزیتیویسم در واقع شورشی بود برعلیه فلسفه و متافیزیک و برعلیه گرایشهای دینی و احکام اخلاقی و مذهبی. از دیدگاه پوزیتیویسم مذهب جزء تاریخ ذهن انسان است و خارجیتی ندارد، خداوند مفهومی است که جزء تاریخ ذهن انسان قرار میگیرد. از مهمترین ابزار پوزیتیویسم در حملهی به دین، تشکیک در معناداری گزارههای دینی است که توضیح آن در این مختصر نمیگنجد. پس میتوان نظریات جدیدی را که در قرن ۲۰ مطرح شدهاند، از نظر معرفتشناسی و متدلوژی تحت عنوان پوزیتیویسم و از لحاظ محتوی تحت عنوان مدرنیسم بررسی نمود.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3041]