محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830749372
آويني، متفکر دوران گذار
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آويني، متفکر دوران گذار در مورد ويژگىهاى شخصيتى شهيد آوينى و توانايىهاى هنرى ايشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفيتهاى ايشان در کارگرداني، در مستندسازى و در حوزههاى “پرداخت تئوريک به مسائل ادبي” توجه شده است.اما يک وجه از شخصيت ايشان که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ظرفيتهاى انديشمندانه ايشان است که وى را بهعنوان فرزند آرمانهاى انقلاب اسلامى و متفکر دوران گذار قرار مىدهد. متفکر دوران گذار يعنى چه؟ دوران گذار از چه چيزى به چه چيزي؟ عصر ما و زمانه ما، زمانهاى که شايد بتوان گفت با ظهور پست مدرنيسم، در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 آغاز مىشود را مىتوان عصر گذار ناميد. پست مدرنيسم اساسا دوران بحران تفکر مدرن است. دورانى است که مدرنيته به انکار خودش برمىخيزد و ارزشها و مفروضات اساسى آن و باورهاى مبنايى آن مورد انکار و سوال قرار مىگيرد. وقتى اين انکارصورت مىگيرد به چه معناست؟ اين انکار به اين معناست که يک تمدنى که برپايه مفروضات مدرن بنا شده است، حالا به تماميت و روزگار پايان خود رسيده و در حال نفى کردن خودش است. دورهاى که با اين نفى شروع مىشود دوران گذار است. گذار از يک صورت تمدنى به صورت ديگر، متفکرانى هم که در اين دوره ظهور مىکنند بهعنوان مثال مارتين هايدگر يا ميشل فوکو و يا دريدا به همه اينها که نگاه کنيد اين خصيصه گذارمندى را در آنها مىبينيد، يعنى اين ويژگى که در حال سخن گفتن از پايان يک دورهاى هستند و به گونهاى مبهم از يک چشماندازى در آينده هم حرف مىزنند. البته متفکرين پست مدرن عمدتا در وجه سلبى و نفى قدرت صحبت مىکنند و خيلى توجهى به جنبه ايجابى قضيه ندارند. اگر ما به شهيد آوينى و انديشههاى او از منظر رويکردى که نسبت به انقلاب اسلامى داشت نگاه کنيم، مىبينيم که ايشان هم يک متفکر دوران گذار است با اين تفاوت که آنچه که ايشان مىبيند و يا تصوير مىکند بهطور ايجابى بسيار بسيار پررنگ است و در واقع ايشان مىداند که در حال سخن گفتن از چه چيزى است. من مىخواهم به شهيد آوينى بهعنوان يک متفکر دوران گذار توجه کنم يعنى وجهى که خيلى براى او در نظر گرفته نشده است. دوران گذار دورانى است که مقتضيات و شرايط خاص خود را دارد. خصيصه انديشه آوينى اين بود که در واقع به پرسشهاى دوران گذار که انقلاب اسلامى با آن روبرو است توجه مىکرد و بعضا پاسخهايى را هم مطرح مىکرد. يک پاسخ بسيار مهم آوينى به يک معضل بسيار جدى که شايد بتوان گفت اصلىترين معضلى است که انقلاب با آن روبرو شده است، معضل نسبت ما با تکنولوژى و تکنيک مدرن است، اين معضل تئوريک شايد کانون توجه بخشى از انديشههاى شهيد آوينى است. آن زمان که ايشان سردبير مجله سوره بود، من مسئول بخش مباحث نظرى مجله سوره بودم. خيلى با هم صحبت مىکرديم. مرکز توجهات ايشان هميشه اين بود که انقلاب در نسبتش با مدرنيته با چه مقولاتى روبرو است و در اين رويارويى با مقولات، چه معضلات تئوريک خودنمايى مىکنند. ايشان سعى مىکرد که اين معضلات تئوريکى را بازکاوى و بازخوانى کند و براى آنها راهحلهايى پيدا کند. يکى از جالبترين دريافتهاى حضورى ايشان در خصوص معضلات تئوريک همين مسئله نسبت ما و تکنولوژى است. در غرب مدرنيسم از قرن 18 به بعد، بعد از ظهور فيلسوفان عصر روشنگرى و بعد از پروسه انقلاب صنعتى و بويژه در قرن 19 تقريبا در همه کشورهاى اروپايى محقق مىشود و اين تحول تاثير و دگرگونى خويش را ايجاد مىکند. تکنيک و تکنولوژى مدرن که دستاورد انقلاب صنعتى است اگر چه به لحاظ زمانى امرى است که نسبت به تفکر مدرن و انديشه اومانيستى متاخر است، اما به لحاظ ذاتى و وجوبى نسبت به آن متقدم است. يعنى از روزى که بنيانهاى انديشه مدرن در فلسفه دکارت و روششناسى پوزيتويستى و آمپريستى فرانسيس بيکن پايهگذارى شدند، اين امر آغاز شد. اين افراد را معمولا سرآغاز فلسفه غرب مىدانند قبل از اينها هم حتى در متفکران رنسانس رويکرد و نگاه تکنيکى وجود دارد اما هنوز تکنيک عينيت پيدا نکرده است و تبديل به يک امر عينى نشده است. تحقق عينى اين رويکرد با انقلاب صنعتى است که از حدود سالهاى 1750 در انگلستان آغاز مىشود و به تدريج امواجش فراگير مىشود و تمام اروپا و آمريکا را در بر مىگيرد و بدينترتيب جامعه غربى تبديل به يک جامعه تکنولوژيک مىشود. بايد متذکر شد که تکنولوژى فراتر از ابزار است. تکنولوژى بيانگر يک تفکر و يک روح است وقتى روح بشر يک روح تکنيکى مىشود و در واقع گرفتار از خودبيگانگى مىشود، به اين دليل که تکنولوژى نوعى نسبت ميان ما و طبيعت برقرار و تعريف مىکند که در آن فطرت قدسى انسان ناديده گرفته مىشود و وجه ابزارى آدمى و روح استيلاجوى تصرف جويى او اصالت پيدا مىکند. در غرب مدرن با ظهور نيچه اين نسبت انگارى تکنيکى موردانکار قرار مىگيرد و نيهيليسم پسامدرن يا خودويرانگر ظهور مىکند، شاکله و اساس تفکر اومانيستى و تمام مفروضات تفکر تکنيکى مورد سوال و نقادى قرار مىگيرد و در قرن 20 ما شاهد اين هستيم که حلقهها، گرايشها و رويکردهاى مختلفى در زمينه انديشه نقادان نسبت به غرب مدرن ظهور مىکند و کاملا مىتوان حس کرد که پروسه گذار شروع شده است. گذار از غرب اومانيستى به ساحت يک نوع رويکرد معنوى و ديني. در مقابل تفکر نسبتانگارانه تکنيک زده، صورتى از تفکر که وجود دارد تفکر ايمانى (ديني) است. مشکل با شيئيت تکنولوژى و يا در کسب توانايىهاى تکنيکى نيست، چون ما در زمانه و شرايطى زندگى مىکنيم، مخصوصا در شرايط خاص ايران که نمىتوانيم برخى ازوجوه توانايىهاى تکنيکى را نداشته باشيم و در عمل به آن مسلح نباشيم- مسئله بر سر اين است که ما در حوزه نظر تکليف خودمان را با تکنولوژى مشخص کنيم. يعنى در حوزه نظر با يک خودآگاهى به سراغ تکنولوژى برويم، به صورتى که تکنولوژى ما را تسخير نکند بلکه ما او را تسخير کنيم و اين تسخير جوهر همان سخنى است که شهيد آوينى در مورد تسخير روح تکنولوژى مىگفت. خيلىها فکر مىکنند که اين سخن يک روياست، ولى آيا اينگونه است؟پس ما در زمانه گذار به سر مىبريم. گذار از غرب مدرن به يک رويکرد معنوى و دينى در جهان، که شروع شده و هنوز هم پايان نيافته است. در ايران ما هم از اواسط سلطنت فتحعلى شاه با پديده غرب مدرن روبرو شديم و به ناگزير اين نسيم و يا به عبارت ديگر توفان مدرنيته بر ما وزيدن گرفت و آن اندک باقيمانده ساختارهاى سنتى و کلاسيک ما را در هم شکست. جهان امروز يا جهان غربى است يا جهان غربزده و غربزدهها. يا غربزدههاى مدرن هستند يا شبهمدرن. غرب زدگى مدرن اين است که شما تقليد موفقى از آثار و مظاهر و صفات غربى بکنيد. البته آفات غربزدگى بيشتر از خود غربى بودن است. از همه بدتر غربزدگى شبه مدرن است يعنى تقليد و اقتباس ناموفق از صفات و عوارض و آثار تمدن غربي. رويکردى که جريان غربگرا در ايران از مشروطه به بعد انتخاب کرد. حال مىخواهيم اين دوران گذار [را در مورد ايران] توضيح بدهيم. دوران گذار از غربزدگى شبه مدرن به احياى فکر دينى يا رويکردى که مىخواهد يک نوع تمدن دينى را بازسازى کند. آوينى متفکر اين دوران است و بدون شناخت اين وجه از انديشه او نمىتوان او را شناخت. آوينى را بايد در بستر و چشمانداز تاريخى که در آن ظهور کرده است قرار داد و فهميد.در اين چشمانداز تاريخى آوينى متفکر دوران گذار است. دوران گذار از غربزدگى شبه مدرن به دوران بيدارى اسلامى و به دوران ظهور انديشهها، رستاخيز و احياى تفکر اسلامي، دورانى که مىخواهد يک نوع تمدن سازى را براى خود پيش رو کند و مبنا قراردهد. با انقلاب اسلامى ايران تلاشى براى عبور از اين ساحت [غربزدگى شبه مدرن] و به تعبير دقيقتر از اين منجلاب غربزدگى شبهمدرن صورت گرفت. يک وجه اين عبور سياسى اين است که شما بياييد اراده سياسى رژيمى را که مظهر غربزدگى شبهمدرن است، هم بشکنيد. اما وجوه درونىتر و باطنىتر وعميقترى وجود دارد که با صرف حرکت سياسى حل نمىشود. آن وجوه، وجوه انديشهاى است. شما آن ساختار سياسى را شکستيد و حالا يک دولتي، يک سازمانى و يک ساختارى را بايد تاسيس کنيد. براى اينکه اين ساختار را تاسيس کنيد به يک مدل تئوريک نيازمنديد، به يک بستر تفکرى نيازمنديد. ما اينجا بايد با محاسبه اين شرايط يک مدل و بنيان تئوريکى را تدوين بکنيم که در واقع سنت ما را با اين غربزدگى شبه مدرن به گونهاى تنظيم کند که ما اين پروسه عبور از غربزدگى شبه مدرن را بتوانيم انجام دهيم. بتوانيم دوره گذار را طى کنيم. آوينى متفکر و پاسخگوى اين نياز است يعنى دغدغه اصلى آوينى اين است. شما دقت کنيد در تمامى حوزهها، آوينى به اين مسئله فکر مىکند که در نسبت بين انقلاب اسلامى و زمانه، روح مدرنى که ما را احاطه کرده و غربزدگى شبه مدرن که تا به حال بر ما سيطره داشته است، در مقابل اين جريان چه بايد کرد. آوينى متفکر پاسخگويى به اين پرسش است. مقالات ايشان در حيطه ادبيات نشان مىدهد. ايشان دنبال اين است که جواب دهد ما با اين ادبيات داستانى مدرن چه بايد بکنيم. چگونه بايد اين ادبيات مدرن را به مادهاى تبديل کنيم که صورت انديشه خودمان را بتوانيم بر آن حمل کنيم؟ چون ما در شرايطى قرار داريم که نمىتوانيم مثلا نظام تکنيک اسلامى بسازيم، در شرايطى قرار داريم که نمىتوانيم يک سرى علوم اسلامى بسازيم. در چنين وضعيتى ما بايد از يک طرف خودمان را حفظ کنيم و از يک طرف دست به خلاقيتى بزنيم و ماده وضع کنونى را به گونهاى تغيير دهيم که صورت انديشهاى ما را بپذيرد. در مورد هنر هم همين امر حاکم است. ايشان يک مقاله معروفى دارد که به نظر من از آن بهتر تاکنون مقالهاى نوشته نشده است.“رمان و انقلاب اسلامي”؛ در آنجا ايشان بحث تئوريکى در مورد ماهيت رمان مىکند و اينکه نسبت ما با رمان چگونه است. آيا رمان اسلامى داريم؟رمان يک مدل ساختار از يک ظرف نيست که هر مظروفى را در آن بريزيم. يک ساختار است، اقتضائاتى دارد، البته انعطافى هم دارد. شهيد آوينى متفکرى است که به اين مسئله مىپردازد و يکى از دغدغههايى که آوينى دارد نسبت ما با تکنولوژى است. بهعنوان متفکر دوران گذار به اين فکر مىکند که ما در شرايط يک جامعه ايدهآل دينى که زندگى نمىکنيم، دنياى ما هم که مدينه فاضله نيست. دنيايى است که سيطره مدرنيته در آن اصالت دارد. اگرچه مدرنيته، به بحران افتاده اما همچنان اوست که منطق حاکم است... تازه اگر ميراثى هم براى ما باقيمانده است، ميراث غربزدگى شبهمدرن است. اگرچه ما ماموريت معنوى هم داريم،اما کارى که بايد با اين مواريث معنوى کنيم اين است که از آنها بهره بگيريم، هسته دينى واسلامى آن را برجسته بکنيم، وجه اصيل تفکر اسلامىاش را احيا کنيم تا بتوانيم در مقابل اين نيروها و مقتضيات شبهمدرن که ما را محاصره کردهاند به گونهاى زمينههاى شکلگيرى يک نظام دينى و دينگرا را فراهم کنيم و بايد توجه کنيم که ما در دوران گذار هستيم. اين دوران گذار دوران سيطره و حاکميت دين نيست،دورانى است که مدرنيته به بحران افتاده،هنوز هم انديشه تمدن دينى ظهور نکرده و اين از نظر تاريخى بدترين شرايط است. هميشه در طول تاريخ، دورانهاى گذار سختترين دورانها براى مردمان است. به اين دليل که هويت پيشين به پايان رسيده و در حال نابودى است و هويت جديد هنوز به صورت تفصيلى ظهور نکرده است. ما الان در دوران گذار قرار داريم بايد به گونهاى به يک راهحل تئوريک برسيم، نه مىتوانيم اين ظرفيتهاى تمدن مدرن را کاملا نابود کنيم و نه مىتوانيم بهطور کامل تسليم آنها شويم و از آنها استفاده کنيم. بايد يک نسبت تعريف کنيم که در اين نسبت استقلال خود را حفظ کنيم و در عين حال که تسليم و مقهور تقدير اين ظرفيتهاى اومانيستى نمىشويم، به گونهاى باورهاى دينى خودمان را بر اينها سوار کنيم. اين پارادوکس تئوريک دوران گذار است و شهيد آوينى با اين مسئله دست و پنجه نرم مىکرد و اين کار بزرگى است و به جرات مىتوانم بگويم که بعد از انقلاب کمتر متفکرى به اين مسئله پرداخته است. آوينى جزء نخستين چهرههاست، البته کسانى در حيطه فلسفه اجمالى بودهاند ولى آوينى دل به دريا زد و در دل اين مسئله رفت. همانطور که گفتيم يکى از معضلات ما مسئله نسبت ما با تکنولوژى است. تکنولوژى تجسم تفکر اومانيستى است. روح تکنيک با روح ما نمىخواند، چون روح تکنيک مدرن روح اومانيستى است. روح تکنيک موجود استيلاجوست، روحش اومانيسم است... ما از يک طرف نمىتوانيم به اين بىاعتنا باشيم، بلکه بايد از آن استفاده کنيم. بايد به آن مسلح شويم تا خودمان را حفظ کنيم و از طرف ديگر نيز نمىتوانيم مقهور و تسليم آن شويم، بلکه بايد با يک خودآگاهى با آن روبرو شويم... آوينى اين را به گونهاى حل کرد و تلاش بخصوصى در اين زمينه انجام داد. راهحلى که او پيدا کرد اين بود مسئله اين است که ما در حيطه نظر بايد مستقلانه، خودآگاهانه و نقادانه با تکنولوژى مدرن روبرو شويم. خب اين مسئلهاى است که قبل از آوينى هم فيلسوفان ديگرى مطرح کرده بودند مثل دکتر داورى و... ولى آن چيزى که آوينى مورد توجه ويژه خودش قرار داد و قبل از آوينى مطرح نشده بود، اين بود که آوينى مىگفت که سيطره تکنولوژى بر انسان باعث از خودبيگانگى او مىشود، اگر انسان بتواند برتکنولوژى ولايت داشته باشد، اينگونه نمىشود. خب انسان چگونه مىتواند ولايت بر تکنيک پيدا کند؟ اين دو پيشزمينه مىخواهد. يکى وجه نظرى آن است که همان استقلال نقادانه تئوريک است که قبلا هم مطرح شده بود اما وجه دوم که وجه مهمى است که آوينى در حيطه کار سينمايى هم به آن توجه خاصى مىکرد اين است که وقتى ما با تفکر و سلوک دينى به سراغ چيزى برويم، در حقيقت در پناه ولايت الهى به سراغ آن رفتهايم و اينجا نسبت ما با اين پديده با زمانى که ولايت ديگرى بر ما حاکم باشد تفاوت مىکند. سينماى اشرافى که آوينى طرح مىکند، چه مىگويد؟ مىگويد که تو موقعى که در حال انجام کار هستى و فيلم برمىدارى بايد طورى کار کنى که خودت از ميان برخيزد. آن فطرت و طبع سرشتى و درونى تو را هدايت کند، مثل همين تعبير زيبايى که مىگويد:تو پاى در راه نه و هيچ مپرسخود راه بگويدت که چون بايد رفتالبته وقتى ما در ولايت تکنيک قرار نگيريم، تکنيک هم، همه ظرفيتهايش را در ما مکشوف نمىکند، همه ويژگىها و توانايىهايش را بر ما مکشوف نمىکند و ما يک قدرت تکنيکمدار امپرياليستى نمىشويم ولى مىتوانيم به هرحال به گونهاى از تکنيک بهره ببريم. آوينى عقيده داشت تکنيک ذاتا ابزار نيست اما اگر با ولايت دينى به سراغ تکنيک برويم مىتوانيم در موقعيتى قرار بگيريم که تکنيک براى ما ابزار شود. مىگفت اگر ما با ولايت دينى به سراغ آن برويم مىتوانيم در نسبتى قراربگيريم که تکنيک تغيير ماهيت دهد و تبديل به ابزار شود و در يک کلام جوهر تکنيک مدرن را بايد تصرف کرد. اين فرمول شهيد آوينى براى تصرف در ذات تکنولوژى است. همين کار را ايشان بهطور ساده در حيطه سينما انجام داد و مىگفت که بايد ذات و جوهر تکنيک سينما را تصرف کنيم. اين تصرف ابتدائا در حيطه حضور رخ مىدهد، وقتى تصرف در حيطه حضور رخ داد، صورت حصولى آن را هر کارگرداني، هر هنرمندى خودش پيدا مىکند. به نظرم مىآيد که نسبت به سالهاى پيش که آن زمان اين حرفها خيلى غريبه بود،يعنى گوش شنوا براى اين حرفها کم بود و زمينه پذيرش کم بود، الان فضا خيلى آمادهتر شده است... اين جنبش نرمافزارى دينى وعلمى اگر در معناى واقعى خودش بتواند محقق شود بايد با خودش يک حضور بياورد. يک حضور خلاق منتقد نسبت به ماهيت مدرنيته که بعضا وجوه ايجابى هم دارد. ما چون در دوران گذار هستيم، نمىتوانيم يک تمدن دينى بسازيم، يک علم دينى هم نمىتوانيم بسازيم. اما در دوران گذار به گونهاى نسبت خودمان را با اين غرب مدرن تعريف مىکنيم که بتوانيم ؟ پيام خودمان را بر اينها سوار کنيم. اين شدنى است و فقط حضور پررنگ دينى را مىخواهد و آن نشاط علمى را. به نظر مىرسد وقتى ما به اين نقطه مىرسيم که اين پرسش را مطرح کنيم،پس اين ظرفيتها پديد آمده است و پاسخ هم موجود است. مارکس يک عبارت جالبى دارد که مىگويد: بشر هميشه پرسشهايى را مطرح مىکند که بتواند به آنها پاسخ دهد. به عبارت ديگر وقتى ما به اينجا مىرسيم که ضرورت جنبش نرمافزارى علمى را طرح کنيم و اين پرسشها را مقابل خودمان قرار مىدهيم پس زمان پاسخ دادن به آن هم دير يا زود فرا مىرسد. چنانچه 10 سال پيش اين پرسشها را هم کسى طرح نمىکرد، جز تعداد معدودى از خواص که شهيد آوينى از پيشگامان بود.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]
صفحات پیشنهادی
آويني، متفکر دوران گذار
آويني، متفکر دوران گذار در مورد ويژگىهاى شخصيتى شهيد آوينى و توانايىهاى هنرى ايشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفيتهاى ايشان در کارگرداني، در ...
آويني، متفکر دوران گذار در مورد ويژگىهاى شخصيتى شهيد آوينى و توانايىهاى هنرى ايشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفيتهاى ايشان در کارگرداني، در ...
اخراجیها از آواز گنجشکها هم بهتر است
مسعود فراستی در انتقاد از مجید مجیدی و دفاع از نقدهایش گقت - مسعود فراستی منتقد سینما در نشست "آوینی متفکر دوران گذار " اظهارات عجیبی در حمایت از فیلم ...
مسعود فراستی در انتقاد از مجید مجیدی و دفاع از نقدهایش گقت - مسعود فراستی منتقد سینما در نشست "آوینی متفکر دوران گذار " اظهارات عجیبی در حمایت از فیلم ...
اخراجیها از آواز گنجشکها هم بهتر است
... از مجید مجیدی و دفاع از نقدهایش گقت اخراجیها از آواز گنجشکها هم بهتر است سینمای ما- مسعود فراستی منتقد سینما در نشست آوینی متفکر دوران گذار اظهارات عجیبی در ...
... از مجید مجیدی و دفاع از نقدهایش گقت اخراجیها از آواز گنجشکها هم بهتر است سینمای ما- مسعود فراستی منتقد سینما در نشست آوینی متفکر دوران گذار اظهارات عجیبی در ...
سید شهیدان اهل قلم - ویژه نامه شهادت سید مرتضی آوینی
آويني، متفکر دوران گذار در مورد ويژگىهاى شخصيتى شهيد آوينى و توانايىهاى هنرى ايشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفيتهاى ايشان در کارگرداني، در ...
آويني، متفکر دوران گذار در مورد ويژگىهاى شخصيتى شهيد آوينى و توانايىهاى هنرى ايشان از وجوه مختلف صحبت شده است و بعضا به ظرفيتهاى ايشان در کارگرداني، در ...
دانشگاه آزاد در حال تبديل به حزب سياسي
در بخش دوم و پاياني اين گفتگو به بررسي ديدگاههاي آويني درخصوص هنر، سينما، آموزش، ولايت. ... ما در مرحله گذار هستيم و شهيد آويني متفكر مرحله گذار و فرزند انقلاب است. .... چون مبدأ نظام آموزش عالي ما استعماري است و روشنفكران دوران مشروطه واقعاً باور ...
در بخش دوم و پاياني اين گفتگو به بررسي ديدگاههاي آويني درخصوص هنر، سينما، آموزش، ولايت. ... ما در مرحله گذار هستيم و شهيد آويني متفكر مرحله گذار و فرزند انقلاب است. .... چون مبدأ نظام آموزش عالي ما استعماري است و روشنفكران دوران مشروطه واقعاً باور ...
هنرمندان از سید مرتضی آوینی می گویند
هنرمندان از سید مرتضی آوینی می گویند شهید مرتضی آوینی،شهید هنر، روایتی از حقیقت و ... طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسیـ اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ ... آوینی نگاهی است که متفاوت است ازدیدگاه متفکران و روشنفکران معاصر و اساساً بن .... وی پایه گذار جریان مستندسازی شد كه بعد از شهادت ایشان تحت عنوان مستند ...
هنرمندان از سید مرتضی آوینی می گویند شهید مرتضی آوینی،شهید هنر، روایتی از حقیقت و ... طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسیـ اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ ... آوینی نگاهی است که متفاوت است ازدیدگاه متفکران و روشنفکران معاصر و اساساً بن .... وی پایه گذار جریان مستندسازی شد كه بعد از شهادت ایشان تحت عنوان مستند ...
آگاهي زيباييشناسانه
آگاهي زيباييشناسانه مترجم : سيدمحمد آويني اگرچه ادموند هوسرل، مؤسس ... در يک جمله تصادفي نيست زيرا اين دو متفکر مبناي نظري قطعيِ معناي استمرار و تداوم در نظر ... آزمودن) است متمرکز ميشود.26 گادامر معتقد است که هگل و هيدگر در تحقق اين گذار به ... هگل از ما نميخواهد که بپذيريم هنر پايان خواهد گرفت بلکه مراد او اين است که دوران اوج ...
آگاهي زيباييشناسانه مترجم : سيدمحمد آويني اگرچه ادموند هوسرل، مؤسس ... در يک جمله تصادفي نيست زيرا اين دو متفکر مبناي نظري قطعيِ معناي استمرار و تداوم در نظر ... آزمودن) است متمرکز ميشود.26 گادامر معتقد است که هگل و هيدگر در تحقق اين گذار به ... هگل از ما نميخواهد که بپذيريم هنر پايان خواهد گرفت بلکه مراد او اين است که دوران اوج ...
انقلاب اسلامي و نقش مهدويت و انتظار در اميد و بيداري ملتها
هر يک از اين متفکران براساس نظام ارزشي مورد نظرشان به توصيف آرمان شهر و وضعيت ..... به تعبير شهيد آويني: همة اين اوتوپياها، بلا استثنا در جستجوي لا مکان و لا زماني ... عصر هر پيامبري بستر و مرحلهاي براي گذار تاريخ به مراحل بالاتر و کاملتر است. ... به طور کامل تحقق خواهد يافت و جهان شاهد بهترين دوران از زندگي بشري خواهد بود.
هر يک از اين متفکران براساس نظام ارزشي مورد نظرشان به توصيف آرمان شهر و وضعيت ..... به تعبير شهيد آويني: همة اين اوتوپياها، بلا استثنا در جستجوي لا مکان و لا زماني ... عصر هر پيامبري بستر و مرحلهاي براي گذار تاريخ به مراحل بالاتر و کاملتر است. ... به طور کامل تحقق خواهد يافت و جهان شاهد بهترين دوران از زندگي بشري خواهد بود.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها