تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815688068




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رفتن موسي (ع) به كوه طور و ماجراي سامري


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رفتن موسي (ع) به كوه طور و ماجراي سامري
رفتن موسي (ع) به كوه طور و ماجراي سامري رفتن موسي ـ عليه السلام ـ تا آن عصر، پيرو آيين ابراهيم ـ عليه السلام ـ بود، و همان را براي بني‎اسرائيل تبليغ مي‎كرد. قوم موسي ـ عليه السلام ـ در انتظار برنامه‎هاي جديد و كتاب آسماني جديد موسي ـ عليه السلام ـ بودند، تا به آن عمل كنند. موسي ـ عليه السلام ـ به آنها فرمود: «برادرم هارون را در ميان شما مي‎گذارم و براي سي‎روز از ميان شما غيبت مي‎كنم، و به كوه طور مي‎روم تا احكام شريعت (و الواح تورات) را براي شما بياورم.» از سوي ديگر جمعي از بني‎اسرائيل با اصرار و تأكيد از موسي ـ عليه السلام ـ خواستند كه خدا را مشاهده كننند، و اگر او را مشاهده نكنند هرگز ايمان نخواهند آورد، موسي ـ عليه السلام ـ هرچه آنها را نصيحت كرد، فايده نداشت، سرانجام موسي ـ عليه السلام ـ از ميان آنها هفتادنفر را برگزيد و همراه خود به ميعادگاه پروردگار (كوه طور) برد، موسي ـ عليه السلام ـ در كوه طور تقاضاي بني‎اسرائيل را چنين به خدا عرض كرد: «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ؛ پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببينم.» خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهي ديد، ولي به كوه بنگر اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد.» ناگاه موسي ـ عليه السلام ـ ديد تجلّي خداوند باعث شد كه كوه نابود شود، و همسان زمين گردد، موسي ـ عليه السلام ـ از مشاهدة اين صحنة هول‎انگيز، چنان وحشت‎زده شد كه مدهوش بر روي زمين افتاد. وقتي كه به هوش آمد، عرض كرد: پروردگارا! تو منزّه هستي، من به سوي تو باز مي‎گردم و توبه مي‎كنم، و من از نخستين مؤمنان هستم.[1] و در آية 155 سورة اعراف چنين آمده: «موسي از قوم خود هفتاد نفر از مردان را براي ميعادگاه ما برگزيد وقتي كه آنها را به كوه طور برد زمين لرزه آنها را فراگرفت و همة آنها هلاك شدند.» اين همان تجلّي قدرت خدا بر كوه بود، چرا كه قوم موسي ـ عليه السلام ـ از موسي ـ عليه السلام ـ خواسته بودند از خدا بخواهد كه خود را نشان دهد، با اينكه خداوند ديدني نيست، تجلّي خدا بر كوه طور و هلاكت هفتادنفر از قوم موسي ـ عليه السلام ـ و مدهوش شدن خود موسي ـ عليه السلام ـ، همه مجازات آنها بود كه چرا چنين تقاضايي كرده‎اند و هم نشان دادن قدرت الهي بود، تا آنجا با ديدن جلوه‎هاي قدرت الهي، با چشم باطن خدا را بنگرند. موسي ـ عليه السلام ـ وقتي كه به هوش آمد و هلاكت نمايندگان بني‎اسرائيل را ديد، عرض كرد: «پروردگارا! اگر تو مي‎خواستي مي‎توانستي آنها و مرا پيش از اين هلاك كني (يعني من چگونه پاسخ قوم را بگويم كه بر نمايندگان آنها چنين گذشت) آيا ما را به خاطر كار سفيهان از ما هلاك مي‎كني؟»[2] سپس با تضرّع و زاري گفت: پروردگارا مي‎دانيم كه اين آزمايش تو بود كه هر كه را بخواهي (و سزاوار بداني) با آن گمراه مي‎كني، و هركس را بخواهي (و شايسته ببيني) هدايت مي‎نمايي. بارالها! تنها تو ولي و سرپرست ما هستي، ما را ببخش و مشمول رحمت خود قرار ده، تو بهترين آمرزندگان هستي.[3] سرانجام هلاك‎شدگان زنده شدند و به همراه موسي ـ عليه السلام ـ به سوي بني‎اسرائيل بازگشتند و آنچه را ديده بودند براي آنها بازگو كردند. موسي ـ عليه السلام ـ در همين سفر الواح تورات را از خداوند گرفت.و خداوند در كوه طور به موسي ـ عليه السلام ـ فرمود: «اي موسي! من تو را با رسالتهاي خويش و سخن گفتنم (با تو) بر مردم برگزيدم، پس آنچه را به تو داده‎ام محكم بگير و از شكرگزاران باش. و براي مردم در الواح (تورات) از هر موضوعي اندرزي نوشتيم، و از هرچيز بياني كرديم، پس آن را با جديت بگير، و به قوم خود بگو به نيكوترين آنها عمل كنند و آنها كه به مخالفت برمي‎خيزند كيفرشان دوزخ است و به زودي خانة فاسقان را به شما نشان خواهيم داد.»[4] به اين ترتيب موسي ـ عليه السلام ـ در ميعادگاه طور، شرايع و قوانين آيين خود را به صورت صفحه‎هايي از تورات، از درگاه الهي گرفت و به سوي قوم بازگشت تا آنها را در پرتو اين كتاب آسماني و قانون اساسي، هدايت كند و به سوي تكامل برساند. پی نوشت: [1] . اعراف، 143. [2] . اعراف، 155. [3] . اعراف، 155 و 156. [4] . اعراف، 144 و 145.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3150]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن