محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826736965
پاي صحبتهاي يكي از نزديكان بنيانگذار جمهوري اسلامي رحيميان: ريزش ياران امام (ره) مخصوص بعد از رحلت ايشان نيست
واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: پاي صحبتهاي يكي از نزديكان بنيانگذار جمهوري اسلامي رحيميان: ريزش ياران امام (ره) مخصوص بعد از رحلت ايشان نيست
يكي از نزديكان و ياران امام خميني (ره) با بيان اينكه ياران حضرت امام را نبايد فقط در افرادي كه از جهت مكان و زمان به آن حضرت نزديك بودند، منحصر كنيم، گفت: ريزشهاي نزديكان امام (ره) مخصوص بعد از رحلت ايشان نيست.
در خيابان آيت الله طالقاني شايد تنها ساختماني كه هنوز سبك و سياقش را به شكل سال هاي ابتدايي انقلاب حفظ ظاهر كرده، ساختمان 11 طبقه اي است كه بر بلنداي آن به بزرگي دل هاي شهدا، عبارت «السلام عليك يا ابا عبدالله» نقش بسته است.
طبقه دهم ساختمان بنياد شهيد انقلاب اسلامي، جايي است كه به ملاقات حجه الاسلام محمد حسن رحيميان، از مسئولان دفتر امام (ره) و نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد و امور ايثار گران مي رويم.
«رحيميان» اما نامي آشنا براي اهل فرهنگ است.
از تاسيس و اداره اولين نشريه انقلاب با نام «پاسدار اسلام» و طراحي آثار هنري انقلاب در زمان رژيم سفاك پهلوي تا تدوين و تاليف كتب «اخلاق و تربيت اسلامي» مورد استفاده در دانشگاه ها، ايشان را از زمره شخصيت هاي موثر در عرصه فرهنگ كشور قرار داده است.
ملاقات و هم صحبت شدن با حاج آقا رحيميان، در اتاق ساده و خودماني دفتر نمايندگي ولي فقيه در بنياد شهيد، فرصت مغتنمي است كه ضمن آشنايي بيشتر با ديدگاه هاي ايشان، سوالاتمان را نيز از اين همراه امام (ره) بپرسيم.
شبكه خبر دانشجو - باتوجه به اينكه شما از نزديكترين اشخاص به حضرت امام بوده ايد، مي خواهيم نظر شما را درباره توصيف ياران و نزديكان حضرت امام(ره) و دلايل ريزش هايي كه در اين مجموعه اتفاق افتاده است، بدانيم.
ياران حضرت امام را نبايد فقط در افرادي كه از جهت مكان و زمان به آن حضرت نزديك بودند، منحصر كنيم.؛ در زمان حيات حضرت امام ميليون ها زن و مرد در ايران و خارج ايران، ياران پاكباخته امام بودند كه چه بسا حتي براي يك بار هم امام را از نزديك نديده بودند و هزاران نفر از همين افراد در راه آرمان هاي امام به شهادت رسيدند و با خون خود طومار بلند عشق به امام را امضا كردند و اينان يقيناً خالص ترين ياران و نزديكترين افراد به حضرت امام بودند و اينان بودند كه نقش اصلي را در پيشبرد اهداف امام ايفا كردند و بيشترين علاقه و عشق متقابل را حضرت امام به همين افراد داشت.
اگر حقير و امثال من به بوسيدن دست امام افتخار مي كنيم، ولي حضرت امام به بوسه زدن بر دست و بازوي كساني افتخار مي كرد كه بسياري از آنها از نظر مكاني صدها فرسنگ با امام فاصله داشتند.
سند مكتوب اين مطلب موجود است؛ امام اهل مجامله و تعارف غيرواقعي نبود، به مناسبت يكي از اعياد به درخواست يكي از برادران جبهه تصويري از امام را براي امضا به محضر امام بردم و عرض كردم مي خواهند اين عكس را تكثير و به رزمندگان هديه كنند و در حالي كه چيزي بيشتر از امضا مورد انتظار نبود، حضرت امام عكس را گرفتند و در كنار آن نوشتند: ...اينجانب دست و بازوي شما را مي بوسم.
نكته مهم ديگر اينكه ياران پاكباخته حضرت امام فراتر از زمان و بعد از حيات ايشان هم رويش داشته و ميليون ها جوان و نوجوان از نسل بعد از امام و ميليون ها مردمي كه در سراسر جهان همچون مردم لبنان و فلسطين و ... در طول 20 سال گذشته در زمره عاشقان امام درآمدند نشان رويش مداوم ياران و پيروان راه امام است.
وقتي كه اين واقعيت را مدنظر قرار دهيم و آن را با صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) كه عموم جامعه دچار انحراف شده و در راهي كه آن حضرت طي 23 سال ترسيم كرده بود، عقبگرد كردند و فقط تعدادي كمتر از انگشتان دست در راه حق پايدار ماندند، مقايسه كنيم به اين فرموده امام كه مردم عصر حاضر را از مردم صدر اسلام برتر دانستند، پي مي بريم و متوجه مي شويم كه درست در عصر حاضر بر عكس صدر اسلام آنهايي كه دچار انحراف و ارتداد شدند به نسبت جمعيت امروز بسيار اندك هستند؛ امروز شاهد هستيم كه جامعه اسلامي به راه امام و ميراث اصلي آن حضرت يعني ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي وفادار و استوار مانده اند.
شبكه خبر دانشجو - آنچه را بيان كرديد كاملاً واقعيت دارد و مورد قبول است، اما به هرحال هر چند اندك همانطور كه شما هم اذعان كرديد ريزش هايي را هم بعد از رحلت امام شاهد بوديم؛ دليل اين ريزش ها به نظر شما چيست؟
اولاً ريزش ها مخصوص بعد از رحلت امام نيست و بعد از پيروزي انقلاب و در زمان خود امام هم ريزش هايي داشتيم؛ نمونه اش شيخ علي تهراني كه از نزديك ترين و شيفته ترين ياران و شاگردان امام بود؛ وي كارش به آنجا كشيد كه در راديوي بغداد زشت ترين و فجيع ترين دشنام ها و هتاكي ها را نسبت به حضرت امام مرتكب شد كه هرگز بعد از رحلت امام چنين نمونه اي را با اين خصوصيات نداشتيم.
ثانياً با ملاحظه ويژگي هاي بشر، گويي درصدي از ريزش يك واقعيت غيرقابل انكار است؛ تكرار داستان انحراف همسر حضرت لوط و همسر و فرزند حضرت نوح كه پيامبر معصوم و اولوالعزم بود و بازگو كردن فرجام سياه و ننگين بلعم باعورا، سامري و قارون كه از قوم حضرت موسي(ع) بودند، در قرآن و داستان ارتداد غم انگيز طلحه و زبير كه از چهر ه هاي درخشــان در ميان اصحــاب رسول الله(ص) محســوب مي شدند و ماجراي عبرت آموز شمر بن ذي الجوشن كه از سربازي در ركاب اميرالمومنين(ع) به بريدن سر امام حسين(ع) در كربلا سقوط كرد و هزاران نمونه ديگر در تاريخ اسلام مي تواند روند ريزش ها را در عصر ما هم ترسيم كند.
شبكه خبر دانشجو - به هرحال دليل يا دلايل اين ريزش ها به نظر شما چيست؟
بنده ترجيح مي دهم دليل اين ريزش ها را در قرآن و سخن خدا كه آفريدگار انسان است و آگاه به اعماق و لايه هاي دروني و پشت پرده وجود انسان است، جستجو كنم.
قرآن مجيد در قالب داستان بلعم باعورا، سامري و قارون كه هركدام نماد يكي از طيف هاي نخبه جامعه بودند، ريشه انحطاط و سقوط آنها را بيان فرموده است.
بلعم باعورا نماد عالمان بلندپايه ديني است كه در پايان راه تمام شئون معنوي را از دست مي دهد و لباس روحانيت از او كنده مي شود و سرانجام چهره باطني او را قرآن به سگ تشبيه مي كند!
سامري نيز هنرمندي تيزهوش است كه هم با چشمان تيزبين خود در قرابت با رسول حق به پاره اي از اسرار پي مي برد و هم با ابزار هنر راه تزوير را پيش گرفته و با استفاده از رسوبات جاهليت جامعه و در مدتي كوتاه افكار عمومي را به خود جلب مي كند و به كودتاي فرهنگي ـ اعتقادي دست مي يازد و بنابراين حضرت موسي (ع) سخت ترين برخورد را با سامري به كار مي گيرد و گوساله زرين او را آتش مي زند و خاكستر آن را به دريا مي ريزد و داستان ثروت اندوزي و سرمايه داري قارون نيز با فرو رفتن قارون و ثروتش در زمين به فرمان خداوند پايان مي پذيرد.
به هر حال در اينجا درصدد بازگو كردن فرجام اين سه نماد نيستيم؛ آنچه در اين مناسبت بايد مورد توجه قرار دهيم اين است كه اولاً داستان بلعم باعورا و سامري و قارون داستاني تكرار پذير براي انسان ها، بخصوص در امت پيامبر آخرالزمان است؛ چرا كه منظور قرآن از ذكر اين داستان ها صرفاً بيان يك داستان تاريخ گذشته نيست، بلكه داستان قابل تكرار در زندگي بشر است، ثانياً مهم آن است كه بايد در آيات قرآن تدبر كنيم تا ريشه اين انحراف ها و سقوطها را بشناسيم تا خود را از گرفتار شدن در اين راه هاي بدفرجام صيانت كنيم.
اگر در آيات 175 و 176 سوره اعراف تأمل كنيم، مي بينيم كه بلعم باعورا به مقامي بسيار بلند صعود كرده بود ـ در تفاسير آمده است كه به اسم اعظم دست يافتــه و مستجاب الدعــوه بود ـ و همچنــان مي توانست به مقامي رفيع تر برسد، اما دو عامل باعث مي شود تا به عمق دره هلاكت سقوط كند؛ اول چسبيدن به دنيا و فرو رفتن در ماديات و دوم پيروي از هواي نفس!
تأثير ريشه اي اين دو عامل در ايجاد انواع گناهان و انحرافات و اينكه براي انسان ها حتي در بالاترين مراتب مجاهدت و روحانيت امكان گرفتار شدن در دام دنيا طلبي و هواي نفس وجود دارد، مطلب مهمي است كه همه ما بايد با تأمل و تدبر در آيات و روايات معصومين (ع) به طور عميق آگــاه شويــم و با بهره گيري از شيوه هايي كه معصومين(ع) بيان كرده اند خود را از اين دو دام مهلك مصون داريم.
ضمناً بايد توجه داشت كه چسبيدن به دنيا فقط مال دنيا نيست، بلكه جاه طلبي، مقام پرستي، خودبيني و هر نوع دلبستگي و وابستگي كه در عرض و معارض با خداپرستي باشد را شامل مي شود.
در اينجا براي اينكه مطلب روشن تر شود، لازم است آيات 25 تا 31 سوره محمد(ص) را مورد دقت قرار دهيم.
در اين آيات سخن از ارتداد و عقبگرد است آن هم بعد از روشن شدن هدايت الهي؛ ارتــداد و عقبگــرد مي تواند مراتبي داشته باشد؛ ارتداد از اعتقاد به خدا، ارتداد از نبوت حضرت رسول(ص)، ارتداد از امامت و ولايت ائمه اطهار(ع).
در شرايط حاضر نيز ممكن است كسي در دوره اي از زندگي خود به امام و درستي راه و خط امام رسيده باشد و روزگاري ديگر عقبگرد كند و دچار ارتداد از خط امام و انقلاب شود؛ يك روز در خط مقدم جبهه جنگيده باشد و روز ديگر ضد جبهه و دفاع مقدس و رزمندگان شود، يك روزي از ديوار سفارت آمريكا بالا رود و روزگاري ديگر، كار آن روز را تخطئه كند و خواستار معذرت از آمريكا گردد و قس عليهذا...
به هرحال در آيه 25 علت اين عقبگرد را تسويلات و فريب هاي شيطان معرفي مي كند؛ توضيح آن كه تسويلات و فريب هاي شيطان، دامي است كه شيطان براي همه مي گستراند، حال بايد ديد كه چه كساني در اين دام مي افتند و چه كساني مي رهند؟! اگر تسويلات و فريب هاي شيطان را به چنگكي تشبيه كنيم وقتي كه اين چنگك به جان انسان مي افتد، آن كساني كه دل آنها با ايمان به خدا و پيوند با ولايت حق و عبادت خدا صيقل يافته باشد، شيطان نمي تواند بر دل صاف و صيقلي گير بدهد و آن را به چنگ آورد، ولي آن كس كه بر صفحه دل او صخره هايي از هواي نفس نشسته باشد و گرفتار گره هايي از دنياطلبي و ماديگرايي باشد، آن چنگك به راحتي بر آن دل گير مي كند و آن را به چنگ تسويلات شيطان مي اندازد.
بنابراين در آيه بعد يعني آيه 26 از لايه دوم ماجراي ارتداد پرده برمي دارد و مي فرمايد ماجرا از اين قرار است كه اينان ـ با عبور از مرز تولي حق و تبري از اهل باطل ـ با كساني ارتباط برقرار مي كنند كه دين و احكام الهي براي آنان ناخوشايند است: «ذلك بانَّهم قالوا للّذين كرهوُا ما انزلَ اللهُ»
ـ اين همنشيني و گفتمان كم كم به همدلي و تمايل به آنان مي انجامد تا جائي كه براي جلب نظر و عنايت آنان به طرف خود ـ اعلام مي دارند در پاره اي از امور از شما اطاعت خواهيم كرد: «سَنُطيعُكم في بعض الأمرِ»
ـ و روشن است كه سرسپردگي در پاره اي از امور نقطه آغاز عبور از مرز حق و باطل است كه تدريجاً به سرسپردگي كامل به آن سوي مرزها مي انجامد ـ در آيات بعد خداوندي كه بر اسرار همگان آگاه است از مجازات سخت آنان و حبط و نابودي اعمال صالح گذشته شان و رسوائيي آنان در همين دنيا سخن مي گويد.
البته بايد توجه داشت كه شيطان منحصر در ابليس و شياطين جن نيست، شياطين انس و انسان نماهائي كه نقش ابليس را ايفاء مي كنند كم نيستند.
خدا رحمت كند شهيد محمد منتظري را كه شياطين را به ميكرب تشبيه مي كرد و مي گفت: ميكرب ها با چغندر و شلغم كمتر كار دارند، اما با تجمع و تمركز روي گوشت لخم، آن را خيلي زود فاسد و گنديده مي كنند.
وي مي گفت: دستگاه هاي جاسوسي دشمن به جاي اين كه روي تك تك افراد عادي جامعه كار كنند كه هزينه بالا و بازدهي كم دارد، كانون ها، پايگاه ها و اشخاصي كه شعاع تأثيرگذاري گسترده اي در جامعه دارند، نظير احزاب، بيوت و دفاتر شخصيت هاي ديني، اجتماعي و سياسي را مــورد هدف قــرار مي دهنــد و سعي مي كننـد در لايه هاي پيراموني آنها نفوذ كنند.
حضرت امام هم درباره بيوت و اطرافيان، سفارش هاي حساسي داشتند و نسبت به بعضي از شخصيت هاي مطرح هم راه نجات او را در تصفيه بيت و دفتر او و قطع رابطه با ليبرال ها مورد تاكيد قرار دادند و امروز هم شاهد هستيم عمده كساني كه 180درجه تغيير جهت داده اند و از تندترين مواضع و شعارهاي دهه اول انقلاب در جهت معكوس قرار گرفته اند و از بالا رفتن ديوار لانه جاسوسي آمريكا به معذرتخواهي از آمريكا سقوط كرده اند، يكي از مشخصه هاي آنان همين رابطه با ليبرال ها و پيوند تدريجي با غرب زده ها است.
از ميان آيات فراوان قرآن در ريشه يابي همين موضوع، بخصوص نقش هم نشين آيات 27 و 28 و 29 سوره فرقان را بايد با دقت تدبر كرد و در اين مجال فقط ترجمه آن را مرور مي كنيم: «روزي كه ظالم دو دست خويش را ـ از شدت حسرت و پشيماني ـ گاز مي گيرد و مي گويد اي كاش با پيامبر راهي پيــش مي گرفتم، اي واي بر من كاش فلاني! را دوست خود گرفتم، حقيقتاً كه مرا از ياد خدا، ـ قرآن ـ پس از آن كه برايم آمده بود، دور ساخت و شيطان همواره خواركننده انسان است.»
سخن درباره كسي نيست كه از پشت كوه آمده و از همه چيز بي خبر است، بلكه درباره كسي است كه حجت بر او تمام شده و اسلام ناب در دسترس او قرار گرفته، اما همنشين او را گمراه كرده و به بيراهه كشانده است و اين همنشين در نقش شيطان او را به درّه خذلان ساقط كرده است و اين يعني معادله همنشين شيطان صفت كه نتيجه آن دوري از ذكر و پيامد اين، گمراهي است.
حال دو آيه ديگر را در كنار اين آيات مورد تامل قرار مي دهيم: آيات 36 و 37 سوره زخرف: «و هركس از ياد ـ خداوند ـ رحمان، رويگردان شود شيطاني را بر او مي گماريم كه همدم او شود و قطعاً آن ـ شيطان ـ ها، ايشان را از راه ـ خدا ـ باز مي دارند، ولي آنها مي پندارند كه هدايت يافتگانند!»
خلاصه آن كه مهمترين عوامل ارتداد و عقبگرد عبارتند از دلبستگي به دنيا با همه مظاهرش كه: «حبُّ الدنيا رأس كلّ خطيئ»، پيروي از هواي نفس و همنشين شيطان صفتي كه با القائات و تسويلات خود انسان را از ياد خدا و اسلام ناب دور مي كند و...
هر يك از اين سه عامل مي تواند انسان را از راه خدا منحرف كند تا چه رسد به افرادي كه هم دلبستگي به دنيا از قبيل مال، منال، شهرت، مقام، جاه و ... دارند و هم اسير هواهاي نفساني هستند و هم همنشين با اهل ضلالت از قبيل يهود و نصاري و دلبستگان و وابستگان به آنها.
بررسي مطلوب اين مبحث از منظر قرآن مجيد و روايات معصومين(ع) در يك مصاحبه و يك مقال نمي گنجد، اميد كه اهل فضل اين موضوع را به تفصيل به جامعه اسلامي ارائه دهند. انشاءالله.
/انتهاي پيام/
يکشنبه 19 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]
-
گوناگون
پربازدیدترینها