واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
درسهاي عاشورا براي منتظران نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين محمد مهدی حائري پور ترديدي نيست كه قیام امام حسین (عليهالسلام) در حصار زمان و مكان نمیگنجد؛ بلکه زمانها و مكانها را در نوردیده و بر همة تاریخ، نورافکنی میکند. عاشورا يك مكتب و فرهنگ است که بايد از آن درس گرفت و در زندگی به كار بست. آري! بايد با عاشورا زندگی کرد و در هوای کربلا بال و پر گرفت تا بتوان به مفهوم واقعی اسلام و تشیع، دست یافت.عاشورا آغاز راهی است كه به جادة انتظار حضرت مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) منتهي ميگردد. در حقیقت، عاشورائيان، همان منتظرانند و اهل انتظار، تربيت شده و درس گرفتة عاشورا. پس شایسته است که بر درسهای عاشورا که مشق امروز منتظران است مروری داشته باشیم.1. معرفت نسبت به امامآنچه در واقعة عاشورا، اصل و ريشة همة فضيلتهاست، گوهر معرفت و شناخت امام حق است. ياران حسين (عليهالسلام)، عاشورايي شدند و جاودانه گرديدند؛ چون امام خود را شناختند و با همين شناخت، تا پاي جان با امام خويش ماندند و در نتیجه به فوز عظيم113 رسيدند. در مقابل، يزيديان كه از شناخت امام حق، بازماندند، به پيشواي باطل گرويدند و براي ابد، سعادت را باختند.در تاریخ آمده است زمانی که رویارویی دو لشگر قطعی شد، امام حسین (عليهالسلام) آیة استرجاع را تلاوت نمود و چون علیاکبر (عليهالسلام)، جوان رشیدش، علت را جویا شد، در جواب فرمود: «گويا به گوشم شنيدم كه اين كاروان به سوي مرگ ميرود!» علي كه سرشار از عرفان و شناخت است، پرسید: «آيا ما بر حق نيستيم؟!» و هنگامی که پدر، صحبتش را تأیید نمود، با افتخار فرياد زد: «اذاً لانبالي بالموت»؛ «در اين صورت، ما را از مردن باكي نيست؛ بلكه براي آن، آغوش گشودهايم!»آري! اين گونه است كه شناخت امام و راه و هدف او، آدمي را استوار و پايدار ميكند. امروز نیز، منتظران عاشورايي بايد با همة توان، مهدي آل پيامبر (عليهمالسلام) را به عنوان مظهر حق و تنها راه منتهي به خدا114 بشناسند و حق و باطل و معروف و منكر را با او محك بزنند115؛ چرا که اگر جز اين باشد قطعاً از مسير حقيقت، گمراه شده و به دامن يزيديان زمان، خواهند افتاد.اگرچه امروز، امام منتظران، غايب است؛ ولي کسب معرفت امام خواهد توانست كه بين منتظران و امامشان، پيوند برقرار كند و منتظران را در همین عصر، در خدمت امام و اهداف او قرار دهد.2. حمايت كامل و خالص از امامیکی از درسهاي مهم عاشورا، حمايت كامل از امام حق است. امروز نیز منتظران بايد پيوسته در انديشة حمايت از امام عصر (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) باشند. اگر حمايت از حسين بن علي (عليهالسلام) به حضور در جبهة جنگ نظامي بود، حمايت از مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) به حضور در جبهههاي گوناگون فكري و فرهنگي است. منتظران، بايد در مقابل هجوم فرهنگ بيگانه به فرهنگ ديني و قرآني، هوشيار باشند تا بتوانند خود ديگران را در مقابل خطرات آن، حفظ كنند. آري! حمايت از مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، حمايت از اهداف الهي اوست و همانطور كه عاشورائيانِ سال 61 هجري، با اخلاص تمام، از امام خود حمايت كردند، منتظران هم بايد مخلصانه در اين ميدان پاي گذارند و بدون هيچ چشمداشتي، تلاش كنند تا كارها به بار نشيند و ثمراتش ماندگار گردد.3. وفاداري به امامدرس بزرگ عاشورا، وفاداري كامل، نسبت به امام حسين (عليهالسلام) بود؛ به گونهاي كه هيچ تشويق و تهديدي نتوانست حسينيان را از مولایشان جدا كند؛ تا آنجا كه امام حسين (عليهالسلام) به وفاداري ايشان گواهي داد و آنان را بي نظير و بي مانند خواند. در شب عاشورا، امام حسين (عليهالسلام)، ياران خود را فراخواند و بيعت خويش را از آنان برداشت تا هر كه تمایلی به ماندن نداشت، از معركة كربلا بگريزد؛ اما هريك از آن شيرمردان و نمونههاي بینظیر مردانگي، به بياني و كلامي، اعلام وفاداري نمودند و آرزو كردند كه كاش، هزار جان داشتند تا در پاي حسين (عليهالسلام) نثار كنند. سرسلسلة آن اسطورههاي عشق و ايثار، حضرت اباالفضل (عليهالسلام)، اسوة بزرگ وفا و برادري بود كه امان نامة دشمن را با خشم و قهر رد كرد و همة هستي خود را فداي مولاي خويش نمود و جاودانه شد. منتظران مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) نيز شایسته است که هر روز با امام خود، تجديد عهد كنند و وفاداری خود را اینگونه به امام، اثبات نمایند: «فابذل نفسي و مالي و ولدي و اهلي و جميع ما خوّلني ربّي بين يديك»116؛ «جان و مال و فرزندان و خاندانم و همة آنچه پروردگارم به من عطا فرموده را در پيشگاهت نثار میكنم». نشانة صداقت در اين عهد و پيمان، آن است كه هر لحظه، در خدمت امام و اهداف او باشند و جز به رضاي او فكر نكنند.4. صبر و پايدارياز دیگر درسهاي مهم عاشورا، صبر و پايداري در حمايت از دين خدا و امام زمان است. كم نبودهاند كساني كه ادعاي دينداري داشته اند؛ اما سختيهاي راه را تاب نياوده اند و از ميانة راه برگشته اند. ولي عاشورائيان تا پای جان ايستادند و در حمايت و وفاداري، سنگ تمام گذاشتند. منتظران مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) هم بايد براي تحقق زمينههاي ظهور، در جبهة انتظار، استوار و مقاوم بمانند و از زخمها و نيشهايي كه بر دل و جانشان مينشيند، خسته نشوند؛ بلكه از آن استقبال كنند؛ همانطور كه حسينيانِ عاشورائي از زخمِ شمشيرها و نيزهها نهراسيدند، بلكه در راه خدا از آن استقبال كرده و به روي شهادت، لبخند زدند117 و همانگونه كه بانوان عاشورایی، سختي طاقتفرساي اسارت را به جان خريدند و به زيبايي، پيام كربلا را به شهرها و نسلهاي آينده رساندند. در اين ميدان، الگوي صبر و استقامت، حضرت زينب كبري عليها السلام است كه با اقتدا به مقتداي بزرگ خود، حضرت زينالعابدين (عليهالسلام)، به نيكوترين شيوه، رسالت خويش را انجام داد و كربلاي حسين (عليهالسلام) را در تاريخ، جاودانه ساخت. آن حضرت، با وجود آن همه مصيبت و سختي، در جواب یزید ملعون فرمود: «ما رأيت منه الاّ جميلاً»؛ «من از خداي خود، جز زيبايي نديدم» و به این ترتیب، درس بزرگي به همة تاريخ داد و آن، این که در راه حق و حقيقت، استواري و پايداري، مهمترين وسيله براي رسيدن به پيروزي است.آري! همانگونه که عاشورائيان براي نجات اسلام عزيز و حمايت از ولي خدا، هر گونه سختي را بر جسم و جان خريدند؛ اهل انتظار هم براي ترويج فضيلتها و حفظ راه و رسم دينداري و تحقق ارزشها در جامعه، بايد صبور باشند؛ از كمي نفرات نلرزند و به خود نااميدي راه ندهند كه طليعة ظهور، نزديك است و صبح ظفر، قريب.5. فرياد عليه ظلم و ظالمانحسينيان با اقتدا به امام خود، در برابر ظلم و ظالمين قیام کردند و این، خود، درس دیگری برای منتظران مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) است؛ تا در طول زمان غيبت، هر كجا فرصتي دست داد، در برابر ستمگران موضع بگيرند و بر سر ظالم، فرياد عدالتخواهی بزنند. همانگونه که در زیارت عاشورا میخوانیم: «فلعن الله امّة اسّست اساس الظّلم و الجور عليكم اهل البيت... برئت الي الله و اليكم منهم و من اشياعهم و اتباعهم و اوليائهم»؛ «خدا لعنت كند امتي را كه مبناي ظلم و ستم را بر شما، اهلبيت (عليهمالسلام) بنا نهادند... من به سوي خدا و به سوي شما از ايشان و نيز از پيروان و دنباله روان و دوستان ايشان بيزاري ميجويم». 118تبرّي که از فروع دين است، جهت حركت ما را مشخص میکند و پيوسته هشدار ميدهد كه نبايد با ظالمان هم كاسه شد و دست در دست آنها گذاشت و يا حتي در برابر ظلم و تباهي آنها، ساكت نشست.6. اعلام دوستي و اظهار نسبت به امام آدمي با عشق و محبت شناخته ميشود و دلبستگیها و دوستيهايش، جهت زندگي و مرگش را ترسيم ميكند. در جبهة عاشورا، ياران حسين (عليهالسلام) بيشترين عشق و ارادت را به حسينبنعلي (عليهالسلام) داشتند و آن را به خوبي به نمايش گذاردند. علاقة به فرزند، مهر مادري، محبت پدري، ارتباط و علقة همسري و نه هيچ دوستي ديگري، مانع از آن نشد كه یاران امام، قلب خود را به امام خويش بسپارند و همة هستي خود را فدايش كنند.منتظران عاشورايي هم به امام خود، عشق ميورزند؛ در عشق او ميسوزند و بي صبرانه ظهور او را چشم به راهند: «مَتي تَرَانا و نَريكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النّصرِ تُري اترانَا نَحُفُّ بِكَ وَ انتَ تامُّ الملأ»؛119«كي ميشود كه تو ما را ببيني و ما تو را ببينيم؛ در حالی که پرچم پيروزي را بر افراشته اي؟! آيا [مي شود كه] ما را ببيني در آن حال كه گرد وجودت حلقه زده ايم [و آمادة جانبازي هستيم] و تو مردمان را رهبري ميكني؟!»
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]