تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816893151
حذف دين از زندگى دنيوى بشر(قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حذف دين از زندگى دنيوى بشر(قسمت دوم) اشاره نوشتار حاضر پساز تعريف لغوى واژه سكولاريزم و نفى استناد نظريه سكولاريزم به فلسفه سياسى ارسطو، از ديدگاه تاريخى به بررسى وقايع و عللى مىپردازد كه منجر به پيدايش سكولاريزم در غرب شد. براى درك سرگذشت نوسانات حكومت و كليسا و پديده سياسى تئوكراسى و سكولاريسم بايد مرورى بر تاريخ مختصر اين نوسانات داشته باشيم. نگاهى بر نوسانات كليسا و حكومت موضوع مورد منازعه اين است كه دو نهاد قانونى حكومت و كليسا، در جامعه واحد و در ميان افراد واحدى، هر دو مدّعى وفادارى و تبعيت مردم بودند. از لحاظ تئورى مطابق آيه 21، باب 22، انجيل متى، بايد قاعده «مال قيصر را به قيصر ادا كنيد و مال خدا را به خدا» اجرا مىشد، امّا در عمل قلمروى ادّعاى حاكميت قدرت دنيوى و روحانى تصادم پيدا مىكرد. در جوامع اوّليه، اين تفكيك بين وجوه دينى و دنيوى حيات اجتماعى، به نحوى كه امروزه رايج است، عملاً غيرممكن بوده است. در تمدّن¬هاى اوّليه همه جا، پادشاه و يا حاكم نماينده خدا[1] محسوب مىشد. تا زمان قبول دين مسيحيت توسّط امپراطور روم، شخص امپراطور، نه تنها عنوان بالاترين مرجع دينى را هم داشت و دين ولايات را كنترل مىكرد، بلكه خود، موضوع پرستش و چون «خدايى در روى زمين» بود. به هر حال، مفهوم «حكومت» و «كليسا» به عنوان دو هويّت جداگانه، از وقتى مطرح مىشود كه خطّ تمايزى بين جامعه سكولار بشرى از يك طرف و جامعه يا جوامع دينى در داخل يك هسته سياسى، از طرف ديگر كشيده مىشود. درست نيست كه بگوييم تمايز بين حكومت و دين توسّط مسيحيت به وجود آمده است، هر چند كه مسؤوليت عمده بر دوش مسيحيت است. جريان با دين يهود آغاز شده است؛ چرا كه با سقوط اورشليم در سال 586 ميلادى، ديگر يهوديان هرگز از يك جامعه سياسى مستقلّ برخوردار نبودهاند؛ يعنى از آن به بعد، اينها يك اقلّيت دينى يهودى در دل يك حكومت غيريهودى بودند، و لذا مجبور بودند راجع به عضويت در جامعه دينى خود و شهروندى سكولار خويش به عنوان دو امر جداگانه بينديشند. وقتى هم دين مسيحيت به وجود آمد، تا مدّت¬ها مسيحيان در شرايط و محيط¬هايى بودند كه بايد تحت حكومت¬هاى غير مسيحى به سر مىبردند. پس از پايان تعقيب و شكنجه و آزار مسيحيان و آغاز دوره تساهل، توسّط امپراطور كنستانتين كبير در قرن چهارم ميلادى، مسيحيان با اين سؤال اساسى مواجه شدند كه اكنون رابطه آنها و كليسا با حكومت سياسى امپراطورى كه فرمانروايان آن خودشان مسيحى بودند چه بايد باشد؟ شكّى نيست¬ كه¬ امپراطوران مسيحى خود را صاحب همان منزلت مىدانستند ـ يعنى منزلتى كه امپراطور در تفكّر قديم شركآميز رومى داشت ـ يعنى اين كه آنان نه تنها حافظين كليسا و بلكه به يك معنى فرمانروايان آن بودند... از زمان تئودوسيوس اوّل كبير در پايان قرن چهارم، مسيحيت به تنها دين امپراطورى روم تبديل شد، و شرك و يا بدعت¬هاى¬درون مسيحيت طرد شدند. از اينجا مرحلهاى شروع شد كه كليسا و حكومت به صورت دو جنبه (وجه) يك جامعه واحد مسيحى تلقّى مىشدند. در اين دوران كليسا نوعى نظارت معنوى و قدرت سياسى روى كلّيه شهروندان و از جمله رهبران و فرمانروايان سياسى جامعه داشت.[2] كليساى ارتودوكس شرقى نظام بيزانس يا شرقى را مىتوان به صورت حكومت مطلقه علماى روحانى[3] و يا «پاپيست سزارى» تعريف كرد. امپراطوران¬شرقى¬خود را به عنوان حافظين و¬نگهبانان¬كليسا¬كه¬از¬طرف¬خدا¬منصوب شده بودند،¬ مىدانستند¬كه مىتوانستند درباره امور و ضوابط كشيشى حكم وضع كنند و اين احكام، توسّط كليسا به عنوان بخشى از قانون شريعت قلمداد مىشد، البته اين طور هم نبود كه كليسا همواره تسليم باشد؛ و در واقع اين جنگ و گريز، با ميزان قدرت رهبران كليسا و يا حكومت در زمان¬هاى مختلف تغيير مىكرد. امّا با توجّه به اين¬كه بعضى از امپراطوران، حدود و ثغور اخلاقى كليسا را رعايت نمىكردند، به¬تدريج كليسا خود را از آنان كنار كشيد. يكى از بيزانس شناسان سرشناس، لويى برهيه[4] نظام حكومت بيزانس[5] را نه به صورت Caesaropapisبلكه به عنوان يك تئوكراسى كه در آن، امپراطور از يك موقعيت سنگينتر و يا برترى برخوردار است، امّا نه يك موقعيت انحصارى يا استثنايى تعريف مىكند.[6] كليساى كاتوليك روم در غرب[7] تا قرن يازدهم، اوضاع چندان متفاوت نبود، هر چند كه پاپ ـ مدّعى اقتدار معنوى بر روى همه قلمروى مسيحيت بود ـ از احساس قدرتى برخوردار بود كه هرگز اسقف¬هاى اعظم قسطنطنيه آن¬را به¬دست نياورده بودند. تضادّ و منازعه ميان پادشاهان و پاپها در فاصله ميان قرون يازدهم تا سيزدهم ميلادى، اين تئورى ـ به صورت علنى و يا ضمنى ـ كه قدرت كشيشى (كليسايى) طبيعتا مافوق قدرت سكولار است و در آخرين مرحله مىتواند آن¬را كنترل كند، هرگز حتّى توسّط خود روحانيون مسيحى جنبه يك اعتقاد عمومى نداشت، بلكه تنها از تأثير عظيمى برخوردار بود و در منازعات ميان پاپ و امپراطورى مقدّس رم ـ كه در آن¬زمان اين منازعات بسيار رواج داشت ـ ريشه داشت. دفاع از تئورى مزبور معمولاً بر اين پايه استوار بود كه هنگامى كه يك حاكم به هنگام اعمال قدرت خويش، قوانين اخلاقى مسيحى را زيرپا مىگذاشت، او نيز مانند هر فرد مسيحى ديگرى بايد تحت سانسورهاى كليسا[8] قرار مىگرفت و مىتوانست از ناحيه عوامالناس وفادار به كليسا، مورد اعمال اجبار و اكراه بگيرد.[9] يك تز افراطىتر كه توسّط پاپ بونتيفاس هشتم ارائه شد، اين¬است¬كه قدرت¬هايى كه توسّط عيسى مسيح(ع) به سن پيتر، حواريون و از ناحيه آنان به جانشينانشان[10] تفويض شد، شامل برترى دنيوى غايى مىباشد، صرفا به اين دليل كه قدرت معنوى به خاطر ماهيت و ذات خود، مافوق قدرت دنيوى قرار داشت. به اعتقاد وى، حضرت عيسى مسيح(ع) به پطر مقدّس و جانشينان او دو شمشير عطا كرده بود[11] كه اين دو شمشير سمبل (نماد) قدرت¬هاى معنوى و مادّى (دنيوى) بودند؛ قدرت معنوى را خود پاپها به¬كار مىبردند، در حالى¬كه شمشير دنيوى¬را به افراد غيرروحانى¬تفويض مىكردند؛ امّا اين گروه اخير بايد آن¬را مطابق رهنمودهاى مقام پاپ به كار بردند. جدايى دين از حكومت (كليسا و حكومت) شايد بتوان گفت كه از لحاظ نظرى، راديكالترين نظريات در زمينه جدايى قلمروى دين از سياست، نظريه[12] "دو پادشاهى"[13] مارتين لوتر است. تعليم وى در اين زمينه را مىشود عملاً به يك سخن موجز تلخيص نمود: «انجيل خدا بايد در قلمرو كليسا و قانون شريعت وى در قلمرو جامعه حكومت كند». اگر بخواهيم كليسا را توسّط قانون مذهبى[14] و يا جامعه را توسّط انجيل [15] اداره كنيم، مردم مجبور خواهند بود تا قانون و مقرّرات را به قلمرو لطف و فيضالهى، و احساسات و عواطف را به قلمرو عدالت بياورند؛ در نتيجه خداوند را از تخت سلطنت خويش محروم سازند و شيطان را به جاى او بنشانند. گرچه عقايد اصلاحى لوتر در عمل، حفظ روابط و پيوندهاى خويش با نظم اجتماعى[16] حاكم شد و در مناطقى مثل آلمان و كشورهاى اسكانديناوى كه اكثريت را داشتند، به صورت دين رسمى درآمد؛ امّا در بسيارى از مناطق، پرنسها نظارت و سرپرستى راكه قبلاً بر عهده اسقف¬هاى كاتوليك بود عملاً بر عهده گرفتند. جان¬كالون، كوشش¬هاى نظرى[17] كمترى در جهت جدا ساختن دو قلمرو دينى و غيردينى به عمل آورد. در نظر وى، ژنو بايد به صورت يك تئوكراسى كه در آن قدّيسين حكومت مىكردند درمىآمد. جامعه موعود الهى بايد بر مبناى شريعت خداوند[18] بنا مىشد. هيچ يك از اجزاى حيات اجتماعى يا شهرى آن قدر دور[19] يا آن قدر سكولار و يا آن قدر بىاهميّت نبود كه از قلمرو نظارت و يا مقرّرات كالونيسيت¬ها فرار كند.[20] ما در تاريخ گذشته سياسى و مذهبى شرق غيراسلامى و غرب، معناى سكولاريسم را تا حدودى واضحتر و مشخّصتر از معناى تئوكراسى مىبينيم. زيرا مفهوم حذف مذهب از زندگى دنيوى و سياست و علم، خيلى روشنتر از تئوكراسى در جامعه مىباشد. چون عدم دخالت مذهب در زندگى سياسى و اجتماعى دنيوى و استناد مديريت و توجيه زندگى فردى و جمعى به خود انسان، يك مفهوم واضحى است كه درك آن با مشكلى مواجه نمىشود. در صورتى¬كه مفهوم حاكميت خداوندى در جامعه[21]، به جهت احتمال معانى متنوّع در آن، ابهامانگيز است. ما پيرامون مفهوم ياد شده، به دو احتمال اشاره مىكنيم: احتمال نخست: همه گردانندگان سياسى و علمى و فرهنگى و اقتصادى و حقوقى جامعه، واقعيت امور را به طور مستقيم از خداوند متعال و به طريق وحى يا الهام دريافت مىكنند. اين احتمال به هيچ وجه صحيح نيست. زيرا؛ اوّلاً: ثابت نشده است كه گردانندگان جامعه،[22] ادّعاى نزول وحى داشته باشند. ثانيا: اگر براى آنان در مديريت جامعه وحى نازل مىشد، هرگز اختلاف و رويارويى در ميان آنان به وقوع نمىپيوست، در صورتى¬كه در ميان گردانندگان جامعه اختلاف و مشاجرات فراوانى ديده مىشود. احتمال دوم: گردانندگان سياسى ... جامعه در اثر تهذّب و صفاى درونى، با يك حالت شهودى، واقعيات را از خداوند سبحان دريافت مىكردند و آنها را در زندگى مردم به كار مىانداختند. بديهى است كه گردانندگان جامعه به اضافه اختلافاتى كه با يكديگر داشتند، دچار خطاهايى مىشدند كه اسناد آنها به خداوند امكان پذير نيست. بنابراين همان¬گونه كه در ابتدا نيز اشاره كرديم، سكولاريسم در شيوه حيات اجتماعى، معلول تعارض شديد مقامات كليسايى و سياسى و اجتماعى با يكديگر بود. در توضيح ريشه اصلى اين تعارض چنين گفته شده است: كلّيه تضادّها و تجزيه افكار و تحوّلات فكرى در قرن 14 و 15 آشكار شد و به تدريج شكل گرفت. اين جريان تحول افكار، در طى سه واقعه معروف انجام يافت كه در اين فصل پيرامون واقعه نخست، و در فصل آتى از دو واقعه ديگر بحث خواهيم كرد. پىنوشتها Secularism -1 2- فرهنگ كامل انگليسى؛ آريان پور كاشانى؛ ص 4953؛ مادّه ATH…و دائرةالمعارف بريتانيكا؛ مادّه . Seccul… Atheism -3 4-همان، مادّه ATH 5- دانته و توماداكن 6- تاريخ فلسفه سياسى؛ بهاءالدين پاسارگاد، ج 1، ص 360 و همانگونه كه خواهيم ديد عبارت ارسطو چنين است: «طبيعت انسان را به وسيله غرايز آنها به اجتماع سياسى مىكشاند. كتاب سياست، تأليف ارسطو، مترجم از يونانى به فرانسه بارتلمى سنت هيلر و از فرانسه به عربى احمد لطفى سيّد، ك 1 ب 1 اف 13 7- سياست؛ ارسطو؛ كتاب چهارم؛ ب 1، فصل 3، صص 237 ـ 239. 8- همان، ص 96 9- در اينجا تعبير ارسطو «خدايان» است و با تتبّع لازم در امثال اين موارد، معلوم مىشود كه منظور ارسطو و امثال او از «خدايان» موجوداتى هستند كه جنبه قداست الهى دارند، مانند فرشتگان، انبيا و حتّى حكماى راستين. ژان ژاك روسو نيز در كتاب قرارداد اجتماعى، ص 81 همين تعبير را به كار مىبرد و مىگويد: «... بنابر آنچه گفته شد، تنها خدايان مىتوانند چنان كه شايد و بايد براى مردم قانون بياورند» 10- اخلاق نيكو ماخوس، ك 1، ب 7، 204. 11- كتاب 1 ب 1 ف 13 12- فرهنگ انگليسى ـ فارسى؛ عبّاس آريانپور كاشانى؛ ج 5، ص 5723. پىنوشت¬ها (قسمت دوم) [1] - قدرتهاى الهى ـ آسمانى [2] .Church and state - دائرةالمعارف بريتانيكا، ج 4، ص 590 كليسا و حكومت [Caesaropapism- [3 [Louis Brehier -[4 [5] - روم شرقى، قسطنطنيه، استانبول [6] - همان مأخذ، ص 591 [7] - بخش غربى مسيحيت [8] - سانسور به معناى عيبجويى، انتقاد، سرزنش و غيره [9] - اين استدلالى است كه در مورد قدرت غير مستقيم پاپ در امور دنيوى مورد استفاده قرار مىگيرد [10] - كشيشان و پاپها [11] - انجيل لوقا، باب 22، آيه 38 24- وقتى كه مردم مغرب زمين به بهانه حذف مزاحمان «حيات معقول» خود، دين را كنار گذاشتند، در حقيقت آن دينى را كه ساخته شده متصديان دين بود و ضدّ علم و پيشرفت و آزادى معقول و عدالت و كرامت ذاتى انسانى بود را، كنار گذاشتند [Two Kingdoms- [13 [Law- [14 [Gospel- [15 [Civil- [16 [Theoritical -[17 [18] -آن گونه كه در كتاب مقدس وحى شده بود. [Remote- [19 [20] دائرةالمعارف بريتانيكا، ج 4، ص 590 كليسا و حكومت Church and state 32- ترجمه اين بخش توسط دكتر عبدالرحيم گواهى انجام شده است. [21] - تئوكراسى [22]-به غير از انبياى معروف كه واقعيات مذهبى را به طريق وحى از خدا گرفته و به مردم تبليغ مىكردند.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]
صفحات پیشنهادی
حذف دين از زندگى دنيوى بشر(قسمت دوم)
حذف دين از زندگى دنيوى بشر(قسمت دوم) اشاره نوشتار حاضر پساز تعريف لغوى واژه سكولاريزم و نفى استناد نظريه سكولاريزم به فلسفه سياسى ارسطو، از ديدگاه ...
حذف دين از زندگى دنيوى بشر(قسمت دوم) اشاره نوشتار حاضر پساز تعريف لغوى واژه سكولاريزم و نفى استناد نظريه سكولاريزم به فلسفه سياسى ارسطو، از ديدگاه ...
حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول)
حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول)-حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول) نويسنده: محمدتقى جعفرى نوشتار حاضر پساز تعريف لغوى واژه سكولاريزم و نفى ...
حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول)-حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول) نويسنده: محمدتقى جعفرى نوشتار حاضر پساز تعريف لغوى واژه سكولاريزم و نفى ...
جهانی شدن، هویت ملی، تهدید معنوی
... وفق می دهد . با توجه به شرایط جهانی که درآن زندگی می کنیم وویژگیهای این جهان ، می بینیم محیطی است که هموا. ... دوم خردادي · حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول) ...
... وفق می دهد . با توجه به شرایط جهانی که درآن زندگی می کنیم وویژگیهای این جهان ، می بینیم محیطی است که هموا. ... دوم خردادي · حذف دين از زندگى دنيوى بشر (قسمت اول) ...
نويسنده: على مير موسوى مبانى دينى و فرهنگ سياسى مشاركتى ...
نويسنده: على مير موسوى مبانى دينى و فرهنگ سياسى مشاركتى (قسمت دوم) .... بيان حداقل مطلوب است، بدين معنا كه اسلام براى بازگذاردن راه تكامل عقلى بشر به بيان هر آنچه مورد نياز زندگى فردى و جمعى اوست ..... سازگار با اين امر، پذيرش شخصيت دنيوى انسان به عنوان عنصرى مهم و اصلى در حيات جمعى است. .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
نويسنده: على مير موسوى مبانى دينى و فرهنگ سياسى مشاركتى (قسمت دوم) .... بيان حداقل مطلوب است، بدين معنا كه اسلام براى بازگذاردن راه تكامل عقلى بشر به بيان هر آنچه مورد نياز زندگى فردى و جمعى اوست ..... سازگار با اين امر، پذيرش شخصيت دنيوى انسان به عنوان عنصرى مهم و اصلى در حيات جمعى است. .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
دعا درماني قسمت دوم
دعا درماني قسمت دوم نيايش، گفتگوى لطيفى است با حضرت دوست و خواندن اوست به ... دهان غير برخوان كاى اله اما به تعبيرى ديگر « نيايش » پاك كردن دل است از غبار آلودگىها و ... از ديدگاه بشرى اين موانع بازدارنده هستند اما در بينش الهى آگاهانه و آموزندهاند! ... لحظههاى حيات دنيوى خويش، روى به آسمان عطشناك دنيا كرده مىسرايد:يا عدتى عند ...
دعا درماني قسمت دوم نيايش، گفتگوى لطيفى است با حضرت دوست و خواندن اوست به ... دهان غير برخوان كاى اله اما به تعبيرى ديگر « نيايش » پاك كردن دل است از غبار آلودگىها و ... از ديدگاه بشرى اين موانع بازدارنده هستند اما در بينش الهى آگاهانه و آموزندهاند! ... لحظههاى حيات دنيوى خويش، روى به آسمان عطشناك دنيا كرده مىسرايد:يا عدتى عند ...
فمينيسم، فراز يا فرود-قسمت اول
فمينيسم، فراز يا فرود-قسمت اول-فمينيسم، فراز يا فرود-قسمت اول ... و برداشتهابىگمان ستم به زنان يكى از سياهترين نقطههاى تمدن بشرى است؛ چه آن زمان ... بر حذف نمادهاى جنسى از كتب درسى اصرار مىورزد.17بنيانهاى فكرى فمينيسم و ... عقل به طور قطعى حكم مىكند تدبير زندگى اجتماعى و دنيوى را بر وحى مبتنى كنيم؛ زيرا انسان:1.
فمينيسم، فراز يا فرود-قسمت اول-فمينيسم، فراز يا فرود-قسمت اول ... و برداشتهابىگمان ستم به زنان يكى از سياهترين نقطههاى تمدن بشرى است؛ چه آن زمان ... بر حذف نمادهاى جنسى از كتب درسى اصرار مىورزد.17بنيانهاى فكرى فمينيسم و ... عقل به طور قطعى حكم مىكند تدبير زندگى اجتماعى و دنيوى را بر وحى مبتنى كنيم؛ زيرا انسان:1.
نويسنده: على اكبر ذاكرى اسلام در برخورد با ثروتهاى بادآورده ...
نويسنده: على اكبر ذاكرى اسلام در برخورد با ثروتهاى بادآورده (قسمت دوم) ... طلحه و زبير در شمار مسلمانان فداكار و استوار در دين و علاقه مند به سرنوشت جامعه بودند; ... در اسلام كسى كه براى برآوردن نيازهاى زندگى خود تلاش مى ورزد بسان مجاهد راه خداست. ... كه ساده بزيند و ذخيره اخروى داشته باشند نه ذخيره دنيوى كه ثروت و مال است.52 در نامه خود به ...
نويسنده: على اكبر ذاكرى اسلام در برخورد با ثروتهاى بادآورده (قسمت دوم) ... طلحه و زبير در شمار مسلمانان فداكار و استوار در دين و علاقه مند به سرنوشت جامعه بودند; ... در اسلام كسى كه براى برآوردن نيازهاى زندگى خود تلاش مى ورزد بسان مجاهد راه خداست. ... كه ساده بزيند و ذخيره اخروى داشته باشند نه ذخيره دنيوى كه ثروت و مال است.52 در نامه خود به ...
نجات و رستگارى در اديان
در تجربه دينى بشر، پويه «نقطه ساكن» و طرح هستى اى كه نشان مى دهد را مى توان در جست .... و در ميزان نهاده مى شود، در پيشگاه خداوند مى ايستند و زندگى دنيوى خود را به ياد مى آورند. .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ... تحليل و نقد پلوراليسم دينى(قسمت دوم) ...
در تجربه دينى بشر، پويه «نقطه ساكن» و طرح هستى اى كه نشان مى دهد را مى توان در جست .... و در ميزان نهاده مى شود، در پيشگاه خداوند مى ايستند و زندگى دنيوى خود را به ياد مى آورند. .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ... تحليل و نقد پلوراليسم دينى(قسمت دوم) ...
دوستی و دوست یابی (قسمت اول )
چكيده دوستى در زندگى انسان لازم است و هدف از آن بايد رسيدن به حق باشد يعنى بايد ... دنيوى براى يك نفر باشد ولى از اين فضيلت بهره اى نداشته باشد زندگى بر او ... دوستى به خاطر خداوند : همانند علاقه به اولياى دين و برادران ايمانى كه منشأ آن منش ..... نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات قدس، چاپ دوم، 1383ش . 3. ... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
چكيده دوستى در زندگى انسان لازم است و هدف از آن بايد رسيدن به حق باشد يعنى بايد ... دنيوى براى يك نفر باشد ولى از اين فضيلت بهره اى نداشته باشد زندگى بر او ... دوستى به خاطر خداوند : همانند علاقه به اولياى دين و برادران ايمانى كه منشأ آن منش ..... نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات قدس، چاپ دوم، 1383ش . 3. ... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
متمهد يان و مدعيان مهدويت- قسمت اول
متمهد يان و مدعيان مهدويت- قسمت اول نویسنده: محمدرضا نصورى (نگاهى تاريخى به دعاوى ... مردم نسبت به معبود واقعى، رهبران الهى، شؤون دينى و حقايق آسمانى سوء استفاده كرده و ... برداشتن گامى مؤثر در راستاى آن هدف، چهره منجى واقعى، كه بشر از روزگاران كهن در ... و بىبصيرت، براى جاهطلبى و دنياپرستى خود و رسيدن به هدف عادى و دنيوى خود، ...
متمهد يان و مدعيان مهدويت- قسمت اول نویسنده: محمدرضا نصورى (نگاهى تاريخى به دعاوى ... مردم نسبت به معبود واقعى، رهبران الهى، شؤون دينى و حقايق آسمانى سوء استفاده كرده و ... برداشتن گامى مؤثر در راستاى آن هدف، چهره منجى واقعى، كه بشر از روزگاران كهن در ... و بىبصيرت، براى جاهطلبى و دنياپرستى خود و رسيدن به هدف عادى و دنيوى خود، ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها