تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835069271
كرامت اعظم ميلاد رحمت و عقلانيت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
كرامت اعظم ميلاد رحمت و عقلانيت نويسنده:آیت الله جوادی آملی منبع:روزنامه کیهان مگر نه اينكه تمام سال ها و ايام متعلق به وجود كهكشان وار حضرت رسول(ص) است و مگر نه اينكه محور و مدار انسجام اسلامي وجود نازنين خاتم پيامبران، محمدبن عبداله صلوات الله عليه و آله است؟! پس شايد تحليلي بر تولد با بركت آن موجود بي بديل آن هم از زبان و بيان فرزانه اي همچون علامه بزرگوار آيت الله جوادي آملي در اين روزهاي سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي، بهترين سوغات و هديه روزنامه كيهان به خوانندگان خود باشد. آن هم در شرايطي كه ياد پيامبر اعظم(ص) چشمه اي است جوشان و گوارا كه جان بشر تشنه امروز را از زلال رحمت و رافت و معرفت خويش سيراب مي كند، بويژه در شرايطي كه امت اسلام تمسك به وجود يگانه اعظم پيامبران را در كنار جرعه نوشي از كلام هميشه زنده وحي، به عنوان تنها راه رستگاري و ايستادگي در برابر هجمه دشمنان اسلام مي داند .همه ما مي توانيمآنچه كه به مناسبت ميلاد حضرت رسول عليه و علي آله الاف التحيه و الثناء و ميلاد امام صادق سلام الله عليه به عرضتان مي رسد، اين است كه شما هم مي توانيد اين راه را طي كنيد. رابط بين ما و وجود مبارك پيغمبر، ائمه ما مانند امام صادق (ع) هستند، شما هم مي توانيد داعي الي الله باشيد. قهراً مي توانيد چراغ مبين و نورافكني باشيد.ذات اقدس اله به رسول گرامي اش فرمود: به مردم بگو؛ ادعوا الي الله علي بصيره انا و من اتبعني . يعني نه تنها من مردم را به الله دعوت مي كنم، علماء، دانشمندان، انديشوران الهي كه پيروي مرا از نظر عقيده و خلق و عمل پذيرفته اند، آنها هم مردم را به الله دعوت مي كنند. آنها هم به جائي مي رسند كه در روي كره زمين نسبت به علماء و انديشوران ديگر، مكتب آنها برجسته ترين مكتب مي شود. يك وقت ما پيغمبر را با انبياء مي سنجيم، او مي شود افضل انبياء. يك وقت خلفاء و اوصياي پيغمبر را با خلفاء و اوصياي انبياي سلف مي سنجيم، اينها مي شوند افضل اوصياء. يك وقت علماء و دانشمندان را با علماء و دانشمندان ديگر ملل مي سنجيم، اينها مي شوند افضل العلماء. آنچه الآن به عهده ماست، و ما به انتظار آنيم، و براي ما مقدور است، و ما را به آن دعوت كرده اند، همين است؛ كه ما داراي سخني باشيم، احسن الكلام.اينكه ذات اقدس اله به رسول گرامي در بخش چهارم از اين آيات فرمود: به مردم ابلاغ كن ادعوا الي الله علي بصيره انا و من اتبعني. يعني نه تنها من مردم را به الله دعوت مي كنم، بلكه صاحب نظران و صاحب بصراني كه پيروي مرا پذيرفته اند، آنها هم مردم را به الله دعوت مي كنند. اگر آنها مردم رابه الله دعوت كردند، حرف آنها بالاترين حرف ها خواهد بود؛ اين فصل اول از سخن. اما فصل دوم از بحث اين است؛ ما اگر خواستيم ببينيم قلمرو رسالت رسول گرامي(ص) تا كجاست، منطقه مأموريت دين او تا كجاست، بهترين راه بعد از ارزيابي برهان عام نبوت كه فتواي عقل را تشريح مي كند، بررسي متون ديني است. يعني بررسي آيات قرآن كريم و همچنين روايات و احاديث، مخصوصاً نهج البلاغه.ميلاد فطرت و حقيقتدر قرآن، قلمرو دين پيغمبر اسلام و ره آورد او، حيات و ممات بشر عنوان شده است. يعني بشر در همه امور دنيائي اش به رهبري وحي نيازمند است، چه اينكه در همه امور اخروي اش به رهبري وحي نيازمند است. و اگر بخشي از آن امور را عقل بازگو مي كند، عقل وقتي هماهنگ با نقل شد، پيام وحي را به ما مي رساند. اين «عقل» پيامبر خداست. منتها در نهان و نهاد ما! همانطوري كه در جبهه جهاد اصغر (جنگ بيرون)، عده اي پيغمبرها را شهيد مي كنند، عده اي پيامبران را اسير مي كنند، عده اي انبياء را منزوي مي كنند، عده اي انبياء را مصدوم مي كنند، در جريان جهاد اكبر هم عده اي فتواي عقل و فطرت را شهيد مي كنند، مسموم مي كنند، يا مصدوم مي كنند، يا مجروح مي كنند. در جهاد اكبر اگر كسي فتواي عقل و فطرت را دسيسه كرد و براساس قدخاب من دساها به فتواي فطرت و عقل گوش نداد، اين در حقيقت پيامبر دروني خود را منزوي كرده است.به هر تقدير اگر چنانچه انسان متون ديني را ارزيابي كند، قلمرو رسالت رسول گرامي(ص) روشن خواهد شد. در نهج البلاغه، وجود مبارك اميرالمؤمنين سلام الله عليه هم ميلاد رسول گرامي را ستود، و هم وضع مردم را از نظر عقيده در جاهليت تشريح كرد و هم وضع جامعه را از نظر مسائل مادي بازگو كرد و هم بازسازي و نوسازي فكري، اخلاقي، اعمال و رفتار و مسائل مادي را تشريح كرد.ميلاد كرامت و دعوتدر اوائل نهج البلاغه، اينچنين آمده است كه ذات اقدس اله، وجود مبارك رسول گرامي عليه و علي آله آلاف التحيه و الثناء را به ساير انبياء معرفي كرد. به زبان انبياي گذشته وعده مبعوث شدن خاتم آنها را داده است. لذا فرمود: وقتي نوبت رسالت رسول گرامي رسيد، به منظور انجاز وعده، پيامبر را مبعوث كرد. بعثه لانجاز عدته. يعني وعده اي كه خداوند به زبان انبياء به امم گذشته داده است، آن وعده را با مبعوث كردن خاتم انبياء(ص) عمل كرده است. ماخوذا علي النبيين ميثاقه . نسبت به انبياي گذشته هشدار داد و از آنها پيمان گرفت؛ به مردم ابلاغ كند، اعلام كند كه آخرين انبياء كسي است كه با شرائط خاص خواهد آمد و مبعوث خواهد شد. كريما ميلاده. ميلاد او با كرامت است. كرامت در فرهنگ قرآن جزء اوصافي است كه فرشتگان به آن اوصاف متصف اند. در سوره مباركه انبياء وقتي فرشتگان را مي ستايد، مي فرمايد: بل عباد مكرمون. لا يسيفونه يالقول و هم يامره يعملون. آنكه منزه از لوث گناه و مانند آن است در فرهنگ قرآن از كرامت برخوردار است. فطرت انساني اينچنين است كه لقد كرمنا بني آدم. اگر در زيارت جامعه به پيشگاه ائمه عليهم السلام عرض مي كنيم كه اين بزرگواران؛ عباد مكرمون، لا يسيقونه بالقول و هم بامره يعملون. يعني آنچه كه خدا در سوره انبياء در وصف فرشته ها بيان كرده است، در وصف اهل بيت عصمت و طهارت هم هست. كرامت در فرهنگ قرآن يك مقام برين و والاست. وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) ميلاد رسول گرامي را كريم مي داند. قهرا ميلاد امام صادق هم كريم است. كريماً ميلاده. آن كسي كه از اصلاب و ارحام طاهر و مطهر حركت كرده است و به اين نشئه آمده است، اين داراي ميلاد كريم است. اين كريم الميلاد است. آنكه از غذاي پاك متكون شده است، كريم الميلاد است. آنكه از پدران و مادران موحد نشأت گرفته است. كريم الميلاد است. فرمود: كريما ميلاده. امشب، شب ميلاد انسان كاملي است كه ولادت او با كرامت آميخته است. آنگاه وجود مبارك رسول گرامي(ص) وقتي وارد شد، به همراه خود احسن الآراء و مكاتب و أقوال را آورد. دنيا از نظر مكتب در سه ضلع آلوده و مسموم زندگي مي كرد. عده اي اصلا خدا را قبول نداشتند، عده اي خدا را قبول داشتند، ولي تفكر تجسيمي و تشبيهي داشتند. عده اي خدا را قبول داشتند، اسم خدا را مي بردند، اما فكر وثنيت و ثنويت در آنها بود، به غير خدا تكيه مي كردند. اين آراءسه گانه، آراء رسمي جهان آن روز بود.امروز هم بيش از اين سه رأي از نظر فكر در جوامع غير ديني وجود ندارد. براي اينكه يك عده اصلا ملحداند، ماركسيست اند، معاذالله اصل ماوراء طبيعت را نمي پذيرند. يا عده اي بت پرست اند، يا عده اي اهل تجسيم و تشبيه و مانند آن.وجود مبارك اميرالمؤمنين عقايد مردم جاهلي را چنين وصف مي كند: كه ملل متفرق و متشتتي است؛ آراء اين طوائف در اين سه ضلع مسموم خلاصه مي شود؛ يين مشبه لله يخلقه، أو ملحد في اسمه، أو مشيريه الي غيره.وجود مبارك رسول گرامي با نشر توحيد و دعوت توحيد و اينكه ذات أقدس اله صفاتش عين ذات است، سبوح است، قدوس است، منزه از آن است كه شبيه داشته باشد، ليس كمثله شيء است، لا شريك له است، صمد است و مانند آن؛ احسن الأقوال را آورد. أحسن الآراء را آورد. احسن المكاتب را آورد.ميلاد رحمت و عزتدر بخش هاي ديگر نهج البلاغه فرمود به اينكه: وجود مبارك رسول گرامي كه ظهور كرد، مشكلات اخلاقي مردم را هم حل كرد. مردم گرفتار اختلاف داخلي بودند، اختلاف خانوادگي بودند، صله رحم نداشتند، رحامت را قطع مي كردند، خونريزي داشتند؛ تسفكون دمائكم، تقطعون أرحامكم(9). وجود مبارك رسول گرامي آمد؛ خون مردم را محترم كرد، اصول خانوادگي را تحكيم كرد، و عمودين را گرامي داشت و اساس خانواده را با دو محور اصيل استوار كرد. آن تفكرات جاهلي جاهليت را زدود، غبارروبي كرد. فرمود: اساس خانواده را دو چيز تشكيل مي دهد؛ يكي مودت عاقلانه نسبت به هم، يكي هم گذشت از اشتباهات يكديگر. دو چيز است كه خانواده را تشكيل مي دهد؛ جعل بينكم موده و رحمه(10). فرمود: آن خدائي كه بين يك دختر و يك پسر، بين دو تا نامحرم مودت عقلي و قلبي استوار مي كند، آن خدا اساس خانواده را بر همين دو محور استوار مي داند، نه بيش از آن. نه جهيزيه، نه تداركات زياد، نه داشتن امكانات بيشتر و مانند آن.فرمود: و جعل بينكم موده و رحمه. دوستي عاقلانه نسبت به هم؛ چون اگر دوستي بر محور غريزه و جواني باشد، نظير تشكيل خانواده در غرب، همين كه سن يك مقداري بالا آمد و آن غرائز جواني افت كرد، اساس خانواده متلاشي مي شود. ولي اگر علاقه زن و شوهر بر محور عقل باشد، هرچه سن بالاتر مي آيد، اين خانواده مستحكم تر مي شود، علاقه بيشتر مي شود. چون مودت عاقلانه است كه محور خانواده است، نه مودت غريزه و جواني. و چون غير از انبياء و اولياي الهي، افراد عادي بدون غفلت و اشتباه نيستند، عنصر ديگري كه مي تواند اساس خانواده را مستحكم كند، گذشت از اشتباهات و لغزش هاي يكديگر است، به نام «رحمت». و جعل بينكم موده و رحمه. اين دو چيز است كه اساس خانواده را حفظ مي كند. اينها نه تنها در جاهليت ديروز نبود، در جاهليت امروز هم نيست! اين حرف ها، حرف هاي نوي انبياي الهي است. به انسان ها فهماند نه مال فراوان، نه جهيزيه، نه ارتباط هاي ديگر، هيچ كدام از اينها عامل تشكيل خانواده نيست. به هر تقدير اين حرف هاي نو را وجود مبارك رسول اكرم آورده است.ميلاد وحدت و جماعتسپس امام فرمود: مسائل خانوادگي را براي شما حل كرد. بعد از اينكه مسائل خانوادگي حل شد، صله رحم را واجب كرده است. بعد از اينكه جريان رحامت حل شد، برقراري وحدت را واجب كرده است. الآن ما در «هفته وحدت» ايم. معناي (وحدت) آن است كه اينها افرادي كه ارحام شان را رعايت كردند، اصول خانوادگي شان را رعايت كردند، به ديگران مي پردازند. و هيچ ممكن نيست كسي عضو جامعه متحد باشد، مگر اينكه اهل صله رحم باشد. و هيچ ممكن نيست كسي اهل صله رحم باشد، مگر اينكه در داخل خانواده خود براساس مودت و رحمت حركت كند. و كسي در داخل خانواده خود اهل مودت و رحمت نيست، مگر اينكه در عنصر هستي خود، در نهان و نهاد خود يك انسان واحدي باشد.گاهي مي بينيد انسان با خودش اختلاف دارد. يعني مشكل خود را نمي تواند حل كند. غريزه او چيزي را طلب مي كند، غضب او چيزي را طلب مي كند، عقل او چيزي را فتوا مي دهد، فطرت او چيزي را فتوا مي دهد؛ اين توان آن را ندارد كه فتواي عقل را، فتواي فطرت را حاكم بر خواسته هاي غريزه كند! كسي كه گرفتار جنگ داخلي است، مشكل شخص خود راحل نكرد، او توان حل مشكل خانوادگي را ندارد. چه رسد به حل مشكل جامعه. لذا دين مشكل داخلي انسان را حل كرد، انسان را به جهاد اكبر وادار كرد. فرمود: امير خواسته هاي درون، فتواي عقل است و فطرت. انسان شهوتي دارد، غضبي دارد، بسياري از خواسته هاي غريزه اي دارد، بسياري از خواسته هاي فطري دارد؛ بايد در نهان و نهاد خود مستحضر باشد كه اين كشور داخلي را يك فقيه جامع الشرايطي به نام فطرت بايد اداره كند. آن كسي كه مشكل خودش را حل كرد، او توان آن را دارد كه امير خانواده باشد، امير ارحام باشد، امير جامعه.آنگاه ذات أقدس به رسول گرامي دستور داد كه فرمود: به مردم بگوئيد واعتصموا بحبل الله جميعا. دين حبل خداست، ولايت حبل خداست، قرآن و عترت حبل خدايند. شما با هم به اين حبل معتصم و مستمسك باشيد. با هم معتصم باشيد، غير از آن است كه بي هم معتصم باشيد! يعني اگر چنانچه يك طنابي از آسمان به زمين آمده به نام قرآن، اگر همه مسلمان هاي بيش از يك ميليارد عالم اين طناب را بگيرند، اما هر كدام يك گوشه طناب را بگيرند، جداي از ديگري، هيچ كدام به اين آيه عمل نكرده اند. معناي اين آيه اين نيست كه شما مسلمان باشيد! آيات ديگر ما را به اسلام دعوت مي كند. معناي آيه اين است كه با هم مسلمان باشيد. با هم اهل قرآن باشيد. با هم اهل قرآن بودن، غير از بي هم اهل قرآن بودن است. مثلا اگر هزار نفر در اين فضا الان همه نماز بخوانند (نماز فرادي)، ولي نمازشان به جماعت نباشد، هيچ كدامشان به حبل الله معتصم نشدند. همه نماز خواندند، ولي هيچ كدام به اين آيه عمل نكردند! آيه پيامش اين نيست، شما مسلمان باشيد، آدم خوبي باشيد. پيام آيه اين است كه: با هم آدم خوبي باشيد. وقتي با هم آدم خوبي شديد، مشكل يكديگر را درك مي كنيد. واعتصموا بحبل الله جميعا. گرچه امر به شيء مقتضي نهي از جد نيست، گرچه نهي از شيء مقتضي امر به خلاف نيست؛ يكي عقلي است و ديگري نقلي. ولي براي تأكيد در اينجا هر دو كنار هم آمدند. فرمود: با هم باشيد، بي هم نباشيد. به با هم بودن امر كرد، از بي هم بودن نهي كرد.ميلاد عقلانيت و مسئوليتآنگاه در بخش ديگر از سخنان اميرالمؤمنين سلام الله عليه مي خوانيم كه فرمود: شما اهل خونريزي بوديد، تسفكون دمائكم و تقطعون ارحامكم و ساير مسائل اخلاقي را بازگو مي كند. الاصنام فيكم منصوبه و الاثام بكم معصوبه. هم دين آمده آن صنم و وثن را برداشت، مشكل اعتقادي تان را حل كرد، هم مشكل اجتماعي و اخلاقي تان را حل كرد كه شما را از اثم و گناه نجات داد. آنگاه بخش ديگر از رسالت رسول گرامي را بازگو مي كند كه دين آمده به شما سازندگي بدهد؛ به شما بهداشت، درمان، آموزش پزشكي بدهد. به شما طرز خانه ساختن ياد بدهد. شما آب آشاميدني سالم نداشتيد. و اين دين آمده، به شما دستور داده، به شما راه نشان داده، به شما گفته كه بايد آبتان، آب سالم باشد. شما خانه مسكوني خوبي نداشتيد، اين دين آمده، به شما دستور داده كه خانه تان بايد تميز و مستحكم باشد. بين مار و عقرب زندگي مي كرديد. تشربون الكدر و تأكلون الجشب. نه غذاي خوبي داشتيد، نه آب آشاميدني خوبي داشتيد؛ دين آمده، همه اين مسائل را براي شما حل كرده است.بنابراين اگر مي بينيد امروز نظام اسلامي نه تنها جهاد سازندگي دارد، بلكه سرداران سازندگي هم دارد، براي آن است كه پيام دين را دارند اجراء مي كنند. اين اجراي سخن بلند امير بيان است در نهج البلاغه. نظام اسلامي هم موظف است و هم ما موظف ايم. هم در تعديل تقاضا، و آنها هم در تعديل توزيع؛ هر دو موظف ايم. فرمود: همه اين كارها را دين براي شما انجام داده است.مي بينيد قلمرو دين تا كجاست! منتها بخشي از اين امور را دين از راه عقل و فطرت به ما داد. اگر مطلبي را عقل به او رسيده است، اگر مطلبي را فطرت به او رسيده است؛ در اصول ثابت شده است كه عقل جزء منابع دين است. اگر كسي برخلاف فتواي عقل رفتار كرد، نه تنها در دنيا ضرر مي بيند و صاحبنظران او را نكوهش مي كنند، بلكه در قيامت به جهنم مي رود. پس آنها كه فكر مي كردند دين خيلي از امور را نگفته است، دين فقط مسئله آخرت را، قيامت را، اعتقاد و اخلاق را گفته است؛ بقيه را به عقل مردم واگذار كرده است، غافل از آنند كه عقل فتواي دين را مي گويد. عقل جزء منابع دين است. منتها همان عقلي كه خدا را مي شناسد، پيغمبر را مي شناسد، قيامت را مي شناسد. همان عقلي كه در اصول جزء حجج و منابع غني و قوي دين است. اگر آن عقل فتوا داد كه ما چگونه حكومت كنيم، چگونه كشور را اداره كنيم، اين فتواي دين است. بر هر كسي واجب است كه عائله خود را، تأمين كند. آيا ممكن است كسي در قيامت بگويد: چون خدا در قرآن نگفت من چگونه كشاورزي كنم، چگونه آبياري كنم، چگونه سد سازي كنم، نتوانستم عائله خود را اداره كنم و نكردم، معذور نيستم، آيا چنين كسي در قيامت مؤاخذه نمي شود؟ به جهنم نمي رود؟ يا خدا در قيامت به او مي گويد: بر تو از نظر نقل واجب شد عائله را اداره كني. آن عقلي كه به تو دادم؛ چراغ من است، سراج منير من است، فتواي من است. تو با عقل مي فهمي كه چگونه كشاورزي كني. خوب، چرا نكردي، عائله را تأمين نكردي؟به جهنم مي رود تا معلوم شود (عقل) منبع دين است. و اگر جهنم مي رود، معلوم مي شود (فطرت) منبع دين است. خيلي از امور را نقل گفته، خيلي از امور را عقل گفته؛ اين آقايان عقل را در مقابل دين قرار دادند، در حالي كه عقل در مقابل نقل است، نه در مقابل دين! در علم اصول مي گويد: دين را از چهار منبع مي گيرند؛ «عقل»، «قرآن»، «سنت» و «اجماع». عقل هرگز در مقابل دين نيست. عقل در مقابل نقل است. بنابراين اگر كسي آمده، گفته: كه دين كاري با اين مسائل ندارد، اين در حقيقت گوشه اي از دين را نپذيرفته! امام راحل رضوان الله عليه مكرر در مكرر در پاسخ اين تفكر، مي فرمود به اينكه: چرا انبياء حكومت تشكيل دادند؟ چرا انبياء جهادها را اداره كردند؟ چرا انبياء شربت شهادت نوشيدند؟ چرا انبياء عده زيادي را در جبهه ها به همراه خود دعوت كردند؟ و كاين من نبي قاتل معه ربيون كثير(15). چرا يقتلون النبيين بغير الحق؟ چرا و قتلهم الانبياء بغير الحق؟ آنها بعد از رحلت امام رضوان الله عليه آمدند، اين حرفها را منتشر كردند كه آري، انبياء حكومت تشكيل دادند، جهاد كردند، مردم را آزاد كردند، اما نه از آن جهت كه وحي آمده، شما اين كارها را بكنيد. چون اينها فرزانگاني بودند، آزادانديش، آزاديخواه، اين كارها را كردند. وگرنه دين دستور رسمي نداد.خوب غافل از اينكه اگر شما به خدمت قرآن كريم مراجعه كنيد، به خدمت متون نقلي مراجعه كنيد، مي بينيد قسمت مهم اين برنامه ها را خدا در قرآن كريم بازگو كرده است. اين چنين نبود كه مسئله ولايت را، رهبري را، حكومت را انبياء از آن جهت كه آزادانديش بودند و بشر آزاديخواه بودند، انجام دادند! بلكه از آن جهت كه انبياء بودند، وحي گرفتند، انجام دادند. مسئله قضا و داوري را ذات اقدس اله در قرآن صريحا تشكيل كرد كه ما كان لمومن و لامؤمنه اذا قضي الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيره. اجراي حدود را خدا در قرآن به اينها مشخص كرده است. قوانين جزائي، كيفري و مانند آن را خدا در قرآن بيان كرده. انبياء را مأمور اجراي اين حدود كرده. جهاد را خدا در قرآن معين كرده. مقاتله با سران استكبار را وحي بررسي كرده. قاتلوا ائمه الكفر را قاتلوهم حتي لاتكون الفتنه(20) را و يكون الدين كله لله را وحي گفته است. اينچنين نيست كه وجود مبارك رسول گرامي از آن جهت كه يك انسان آزادانديش باشد و آزادانديش بود، اين كارها را كرده! البته انساني بود، آزاديخواه. و اين آزادي را عقل مي گويد، كه پيام دين را دارد و نقل مي گويد كه متن دين است.ميلاد تعالي و رهبانيتبرادران و خواهران قبل از هرچيزي، بهترين راه تكريم كسي كه كريماً ميلاده به دنيا آمده است، انس شديد با قرآن كريم است. حفظ قرآن در درجه دوم از اهميت است. اول آشنايي به متن قرآن. ما اينجا ننشستيم كه پيغمبر را بستائيم! او كسي است كه فرشته ها در ستايش او عاجزند. ما آمديم كه تكليف خودمان را روشن كنيم. ما نيامديم كه كباده كش كرنش ديگران باشيم! آمديم كه بفهميم ما وظيفه مان چيست! پيغمبر وظيفه ما را مشخص كرد. فرمود: من أحسن الأقوال را آوردم. شما هم أحسن الأقوال را بياوريد به دنبال من. أدعوا الي الله علي بصيره أنا و من اتبعني. پس اگر خدا فرمود: فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه، و بعد فرمود : من أحسن قولاً ممن دعا الي الله و عمل صالحاً و قال انني من المسلمين، بعد در بخش سوم، در سوره احزاب فرمود: يا ايها النبي انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله باذنه و سراجاً منيرا، در بخش چهارم مي بينيم پيغمبر فرمود: من مردم را به أحسن الأقوال دعوت مي كنم. پيروان من هم مردم را به أحسن الأقوال دعوت مي كنند.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها