تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815579611




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: بعثت امين ايمانيان «بعثت امين ايمانيان» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ رسالت به قلم سيد مسعود علوي است كه در آن مي‌خوانيد؛ امانت آسماني بعثت را به وارثان زمين سپردند. دستان مهربان يار به سوي ما گشوده شد. خورشيد بر پرنياني از هزاران هزار ستاره نشست. سبزه به شوق قدوم سرو، رقص كنان در آغوش نسيم وصل آرميد. عكس رخ يار در جام “حرا” درخشيد. عصاره تابناك تاريخ بر صحيفه سپيد بعثت چكيد. عرش رحمان را به زمينيان هديه كردند. آفتاب ناب بر ياسمن هاي بي تاب، تابيد و اشراق اشتياق پديد آمد. احساس ياس، شكوفه داد و شمايل شقايق برافروخت و لئالي لاله، افشان شد. در سرا پرده گل طربناكي پروانه، تبسم شمع مشتاقان را بشارت داد. هستي به تماشاي هستي نشست و به كهكشان بعثت رسولان، مهر منير “محمد” رسيد. چه مبارك ايامي‌كه بهشت به جانب ايمانيان آمد. طومار هجران هدايت پيچيد و رواق ديده با چراغ رسالت آذين شد. تابش آفتاب “علم بالقلم” بر گلبرگ دل ها به عندليبان خوش الحان عشق، نويد صبح اميد بخشيد. با بعثت خاتم رسولان، يگانگي در مسند رفعت و رافت نشست و منتظران نور نجات به اوج آبي كرامت رسيدند. محمد (ص) بر سرير سپيد رسالت نشست؛ هم او كه هلال ابروانش محراب اهل حقيقت است و چشمانش چشمه لطف و لبانش شكوفه شيدايي. تصوير سيماي زيبايش در هيچ قابي نمي‌گنجد الا قاب قلب. بريده از غير، ياراي تماشاي سيمايش دارد و بس. مهتاب، فروغي از خزانه نور جبين اوست و خورشيد تابان، شكوفه‌اي است از بوستان اخلاق عظيم او. “حرا” بي “محمد” قطعه‌اي از زمين بود و با “محمد” تمامت بهشت. “حرا” سرچشمه نهر “غدير” است و سر منشا شط “عاشورا”. سراي وصال و منزلگه عطاست. بعثت يعني لوح لقاء، رقيمه رهايي و صحيفه تاريخ عشق. سلام سپيده دلان بر روشناي طلوع طلعت بعثت. چه دل افروز، روزي كه نويد توحيد از ناي امين وحي به گستره ارض رسيد. ياس ها از شميم نور، شكوفا شدند و سوره سبز “علق” روييد و فلق از افق دلدادگان سر زد. بهار از مكه به گيتي گسترده شد و حرا دارالسرور گرديد و پيچك پارسايي بر دامنه “جبل النور” پيچيد. صهباي صفا و تبسم شمع و طربناكي گل در بزم ياران پديدار شد. قطره هاي نصر و نور از سيماي ماه تراويد و انبوه ستاره هاي سعادت از سپهر رسالت برآمدند. خجسته باد مبعث محمد مصطفي (ص) بر ايمانيان و عاشقان. آفتاب يزد: از مردم كمك بگيريد! «از مردم كمك بگيريد!» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ واكنش غلامحسين الهام به مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام، غيرمترقبه نبود زيرا او يكي ازمخاطبان - و شايد از اهداف اصلي - مصوبه اخير است. همچنين او سخنگويي دولتي را به عهده دارد كه تاكنون از فرصت عضويت همزمان دو نفر در شوراي نگهبان و كابينه، بهره‌برداري حداكثري كرده است. اما اظهارنظر اخير او بايستي از زواياي گوناگون مورد توجه قرار گيرد. الهام ادعا كرده است: «ظاهراً الان مصلحت اين است كه به قانون اساسي عمل نشود و مصوبات مجمع خلاف قانون اساسي ابلاغ مي‌شود كه البته در مواردي اين اختيارات در اختيار مجمع است. ما هرآنچه قانون شود به آن عمل مي‌كنيم.» قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، شوراي نگهبان را در فصل مربوط به قوه مقننه تعريف نموده و لذا به نظر مي‌رسد كه بسياري از حقوقدانان مستقل و غيرحكومتي، عضويت همزمان در دولت و شوراي نگهبان -به عنوان بخشي از قوه مقننه- را ناقض اصل تفكيك قوا مي‌دانند . ضمن آنكه بر اساس همان قانون اساسي كه قرار است آقاي الهام و يازده همكار او از آن نگهباني كنند نهادي به عنوان مجمع تشخيص مصلحت نظام وجود دارد كه مي‌تواند -و بايد- در موضوعات اختلافي ميان مجلس و شوراي نگهبان اظهار نظر و تعيين تكليف نمايد. لذا مشخص نيست كه الهام بر چه مبنايي مصوبه اخير مجمع را برخلاف قانون اساسي مي‌داند؟ البته شايد بتوان از ديدگاه ويژه‌اي كه در سه چهار سال اخير بر بعضي عرصه‌هاي كشور حاكم شده است حق را به الهام داد. بر اساس اين ديدگاه ظاهراً مصوباتي كه برخلاف مطالبات، تمايلات و مصوبات دولت نهم باشد خلاف قانون اساسي است و حتي رئيس دولت حق دارد اجراي آنها را متوقف نمايد!‌ اظهارات الهام از اين زاويه نيز قابل بررسي است كه عضويت او در شوراي نگهبان سابقه‌اي طولاني دارد و در بخشي از اين مدت سمت سخنگويي شورا به عهده الهام بوده است. در همين مدت، مجمع تشخيص مصلحت نظام مصوباتي داشته كه همه آنها در روال مشابه با مصوبه اخير به تصويب رسيده است. اما تا قبل از اضافه شدن مسئوليت دولتي به مسئوليت قبلي الهام، هيچگاه شنيده نشد كه او در مقام » نگهبان قانون اساسي« از نقض اين قانون توسط مجمع تشخيص مصلحت سخن بگويد. نكته مهمتر كه همزماني آن با اظهارنظر اخير الهام، موجب جلب توجه بيشتر مي‌شود ايستادگي دولت در برابر كساني است كه به موجب اصل 27 قانون اساسي، خواهان برگزاري تجمع قانوني در اعتراض به عملكرد دولت هستند. آقاي الهام به خاطر محروم شدن دولت از دو كرسي شوراي نگهبان، اتهام نقض قانون اساسي را به مجمع تشخيص مصلحت وارد مي‌كند اما تاكنون در مورد نقض آشكار اصل 27 قانون اساسي توسط همكاران محبوب خود در وزارت كشور و محروم ساختن ميليون‌ها ايراني از يك حق مسلم، سكوت پيشه كرده و وظيفه خود را در پاسداري از قانون اساسي- به عنوان عضو ‌‌شوراي نگهبان- را انجام نداده است! آيا به نظر او احقاق حق قطعي ميليون‌ها معترض كه قرار بود ولي نعمت مسئولان باشند بر پيگيري »تضييع احتمالي حق دو عضو دولت« ترجيح و اولويت ندارد؟ چرا الهام به عنوان يك عضو شوراي نگهبان، با پافشاري بر اين حق عمومي به مردم كمك نمي‌كند و از آنها كمك نمي‌گيرد تا در برابر تخلفات قطعي كارگزاران حكومتي ايستادگي شود؟ امروز مردم شاهد ادعاهاي عجيبي هستند كه از طريق رسانه‌هاي عمومي نيز منتشر شده و مي‌شود. براساس همين ادعاها، نهادهايي كه بايستي در برابر مفاسد بايستند يا منافذ فساد را ببندند،‌ خود از وجود نوعي فساد يا ناتواني در مقابله با فساد رنج مي برند و طبق ادعاي رئيس دولت، اين ضايعه حتي بخش بازرسي عالي‌ترين نهاد كشور را نيز تحت تأثير قرار داده است. پس چه راهي بهتر از اين، كه عضو شوراي نگهبان در كنار حمايت‌هاي جانانه از مبسوط اليد بودن دولتمتبوع خويش، قدري به بسط يد مردم براي ايستادگي در برابر فسادهاي خانمان برانداز و آينده سوز نيز بينديشد: ‌الهام مدعي است كه مجمع تشخيص مصلحت نظام، قانون اساسي را نقض كرده است ‌مقام مافوق الهام تاكنون بارها ادعا كرده است كه عده‌اي با نفوذ، سال‌هاي طولاني ويژه‌خواري كرده‌اند و هنوز براي ادامه ويژه‌خواري‌هاي خويش دست و پا مي‌زنند. ‌ ‌بعضي همكاران الهام مدعي هستند كه مافيا در مراكز قانونگذاري و نظارت كشور نفوذ كرده است ‌ادعاهاي مقام دولت نهم نشان مي‌دهد كه مفسدان با نفوذ اقتصادي، مي‌برند و مي‌خورند و از طريق دوستان شفيق، مانع افشاگري عليه خويش مي‌شوند ‌عده‌اي در نقطه مقابل دولت، مدعي هستند كه افشاگري‌هاي نيم بند ماه‌هاي اخير، تنها نوعي ويژه‌خواري انتخاباتي بوده و فاقد هرگونه اصالتي مي‌باشد ‌‌به ادعاي رئيس دولت اصولگرا، مجلس اصولگرا قانوني وضع مي‌كند كه هدف آن »زمين زدن دولت « است ‌بر اساس اظهارات رئيس دولت، مجلس اصولگرا يك » وزير مظلوم« را تنها به جرم »استفاده از مدرك مجعول« از كرسي مي‌اندازد ‌فضاي رسانه‌اي و تبليغاتي كشور به گونه‌اي است كه طبق ادعاي رئيس دولت، يك شخص مومن و خودساخته - مشايي- تنها به جرم بازگويي مواضع دولت، مورد حمله علما، مراجع و رسانه‌ها قرار مي‌گيرد و »مظلوم « واقع مي‌شود ‌‌به ادعاي منتقدان اصولگرا و اصلاح‌طلب، دولت اقداماتي انجام داده كه تاوان آن در خالي شدن سفره ضعيف‌ترين اقشار جامعه قابل مشاهده است ‌‌و نهايتاً دست‌اندركاران انتخابات به گونه‌اي ‌عمل كرده‌اند كه حاصل آن عدم پذيرش نتيجه انتخابات توسط ميليون‌ها ايراني است و به تعبير علي لاريجاني موجب شده است كه »احساس گروه عمده‌اي از مردم نسبت به نتيجه انتخابات با آمارهاي رسمي اعلام شده، تفاوت دارد« و راستي به نظر آقاي الهام، بهترين راه براي بيمه كردن كشور در برابر همه مفاسد واقعي يا ادعايي فوق، چيست؟ آيا تمكين دولت به حق مصرح در اصل 27 قانون اساسي بهترين راهي نيست كه مي‌تواند احساس امنيت آهنين برخي افراد بـراي ويـژه‌خـواري‌هـاي سـيـاسي و اقتصادي يا احساس خودبزرگ‌بيني و خود منجي بيني عده‌اي ديگر را تعديل نمايد؟ چرا آقاي الهام كه همكاران او تا اين حد نگران تضييع »حق اعتراض مردم فرانسه« هستند براي مقابله با مفاسد در ايران، احياي حق تعطيل شده مندرج در قانون اساسي را تعقيب نمي‌كنند؟ ممكن است آقاي الهام بگويد امكان سوءاستفاده از تجمعات قانوني وجود دارد. در برابر اين احتمال نيز دو پاسخ قابل عرضه است. نخست آنكه در عرصه‌هاي ديگر نيز امكان سـوءاسـتفاده وجود دارد مثلاً‌ممكن است چهل سال يا چهارصد سال يا چهار هزار سال بعد كه كشور از وجود آقاي الهام و همكاران او محروم شده است كساني پيدا شوند كه حضور همزمان آنها در دولت و شوراي نگهبان، موجب چشم بستن بر نقض قانون اساسي توسط دولت شود و در برابر بي‌اعتنايي بعضي ماموران دولت به اصل 27 قانون اساسي سكوت نمايند. پاسخ دوم به فرض »سوء استفاده از تجمعات« آن است كه كسي نمي تواند بـه خـاطر ناتواني دستگاه‌هاي امنيتي در ايجاد امنيت بـراي تـجـمـع‌كـنـنـدگـان و جلوگيري از ايجاد آشوب توسط سوء استفاده گران، مردم را از حق تجمع و اعتراض خويش محروم نمايد.در يك كلام، بهتر است دولت قبل از نگراني براي اعضاي خود به فكر حقوق مردم باشد كه يك روز به بهانه حساس بودن شرايط، تضييع مي‌شود و روز ديگر به خاطر عدم توانايي دولت در جلوگيري از نفوذ آشوب طلبان احتمالي و لباس شخصي‌ها! البته اگر نيروهاي حافظ امنيت، فاقد امكانات انساني و تجهيزات پيشرفته براي ايجاد بستر تجمعات قانوني هستند دولت مي‌تواند به ياري آنها بشتابد. مثلاً به جاي اعطاي وام چهل ساله به عراق كه بازپرداخت آن از ده سال ديگر شروع مي‌شود، مي‌توان اين مبلغ را در اختيار نيروهاي انتظامي و وزارت اطلاعات قرار داد تـا بـه ابـزارها و روش‌هاي نوين و احترام آميز مجهز شوندو بـهانه‌اي براي جلوگيري از اجراي اصل 27 قانون اساسي باقي نماند. اگر اين كار انجام شود مردم بهترين مرجع براي ايــسـتـادگـي در نخستين گام‌ها از هرگونه انحراف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي خواهند بود؛ مگر آنكه مشكل اصلي برخي افراد، با اصل تجمع معترضان باشد!‌ كيهان: بعثت دوباره «بعثت دوباره» يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي خوانيد؛«او را به رسالت مبعوث گردانيد، در حالي كه مردم گمراه و سرگشته بودند و صواب از خطا نشناخته، راه فتنه مي پيمودند، هوا و هوس آنان را بسوي خود خوانده بود، از راهشان برده بود و كبر و نخوت از طريق صوابشان منحرف ساخته، از وفور ناداني سبكسر و خوار شده بودند و در عين سرگشتگي و تزلزل در كارها به بلاي ناداني گرفتار آمده بودند.» اين عبارات نغز، بيان امير سخن علي(ع) است كه به وصف جهان در عصر بعثت مي پردازد و خط جهالت و غفلت مردمان را به نيكي و با ظرافت به تصوير مي كشد. و در چنين شرايطي كه چرخه روزگار بر نقطه جهالت مي چرخيد و مردم پشت به قبله حقيقت سر بر سجده خدايگان دروغين و چوبين مي ساييدند و روشنايي از جهان رخت بربسته و ظلمت و سياهي عيان گرديده بود، با بعثت پيامبر اعظم(ص) و طنين انداز شدن نداي توحيدي «قولوا لااله الا الله تفلحوا»، «اسلام» در دل مبعث ولادت يافت تا سبيل سعادت را به بشريت و جماعت منحرف از حقيقت آدرس دهد و همگان را از آبشخور دانايي و عقلانيت سيراب نمايد و ننگ تعصب و جهالت را از آنها بزدايد؛ چرا كه بعثت رسول اسلام خط بطلاني بر نظام جاهلي با شاخص هايي چون قبيله گري، تعصب، جنگ و خونريزي بود. دعوت به اسلام از سوي نبي رحمت و مهرباني ها، پيام روشني براي تزويرپيشه گان، زراندوزان و زورگويان داشت كه بساط فريب، اشرافيت و خودكامگي شان را در صورت حدوث و بقاي آيين محمدي(ص) رو به پايان مي ديدند و در همين جا بود كه كارشكني ها به منظور عملياتي كردن طرح «براندازي اسلام» كليد خورد. دشمنان تابلودار اسلام به همراهي منافقين امت اسلامي كه به ظاهر به اسلام گرويده بودند اما كينه اسلام و محمد(ص) را به دل داشتند با ترفندها و دسيسه هاي متعدد و گوناگون عزم خود را جزم كردند تا نهال «اسلام» را از ريشه قطع كنند. در ابتدا جريان هاي معطوف به قدرت و آلوده به چرب و شيرين دنيا چاره كار را در آن يافتند كه «محمد(ص)» را با خود همراه نمايند و با پيشنهادات كلان مالي و اقتصادي و يا انتصاب او به پست هاي سياسي و ورود به حلقه قدرت، پيامبر(ص) را از ادامه دعوت به اسلام باز دارند چون مي پنداشتند هدف او رسيدن به رفاه مادي يا سهم خواهي از قدرت است؛ وقتي «محمد(ص)» را استوار ديدند كه به درشتي مي گويد: «اگر خورشيد را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذاريد من كوتاه نمي آيم» و مكر آنان كارگر نيفتاد به ترور شخصيت نبي اكرم(ص) كه پيام او بر كرامت انسان ها تكيه داشت دست يازيدند و ابلهانه پيام آور خرد و دانايي را مجنون، شاعر و ساحر - العياذ بالله - لقب دادند اما چنين نشد ... در شعب ابي طالب تحريم اقتصادي پيامبر(ص) و اصحاب او را در دستور كار قرار دادند باز هم نشد كه نشد ... يكي پس از ديگري دسيسه مي بافتند اما تمام همتشان و سعي و تلاششان حكايت از آن مي كرد كه در شوره زار تخم افكنده اند و ناگفته پيدا بود كه هيچ ثمره اي برداشت نكردند. كار كه بدانجا كشيد و سرخوردگي و نااميدي سراپايشان را فرا گرفت، توطئه دارالندوه را طراحي كردند تا به گمان خود اين بار با ترور و قتل رسول اسلام(ص) كه حامل رسالتي ماندني و ابدي بود به اصطلاح كار را يكسره كنند و بلكه پرتو حرارت بخش آيين محمدي(ص) به سردي بگرايد اما تشعشعات اسلام كه در واقع تضمين كننده اخلاق و فضيلت و پاسدار حرمت و حقوق انسان هاست از مرزهاي شبه جزيره عربستان هم عبور كرد و مقارن با حاكميت استبداد كليسايي در قرون وسطي (كه از قرن پنجم ميلادي آغاز گرديده بود و تا قرن پانزدهم بطول كشيد) لرزه بر اندام حاكمان زورگو و زياده طلب در محيط بين الملل آن روزگاران انداخت و از آن زمان تاكنون زورگويان و حاكمان سرمايه در داخل و بيرون از جغرافياي جهان اسلام، منطق و پيام اسلام را كه همانا مبارزه با زور و زياده خواهي ها و دعوت به حق، برابري و عدالت بود برنتافتند. سرفصل اصلي در طرح «براندازي اسلام» منزوي كردن احكام و آيين اين دين رحماني از صحنه اجتماع و سياست بود. با مدد از الهيات سكولار بر تز «جدايي دين از سياست» اصرار نمودند و القاء كردند كه دين اسلام و پيام مبعث چيزي جز غرقه شدن در فضاي عبادت و آنهم صرفاً، رعايت پاره اي از امور فردي و شخصي نيست. از سوي ديگر؛ تقريباً در تمامي دوره هاي بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) غير از دوران حاكميت حضرت امير(ع)، اسلام ناب از ميدان مديريت كلان جامعه به دور بود و با بدعت و تزريق خرافه به آموزه هاي اصيل اسلامي به دنبال آن بودند كه سيماي حقيقي اسلام «محمدص» را مات نمايند. قرن ها يكي بعد از ديگري مي آمد و چرخه روزگار چرخيد و چرخيد تا بار ديگر در ميان جاهليت مدرن كه به نام «حكومت مردم» و «دموكراسي»، بشريت را در غل و زنجير نفسانيت به اسيري گرفته بودند و طمع كرده بودند تا هويت روحاني و چيستي الهي انسان را با انگاره هاي فناپذير ماترياليستي و سكولاريستي به حاشيه برند، بعثتي ديگر در دل تاريخ رقم خورد و اين بار «انقلاب اسلامي» ولادت يافت تا مردي از تبار «نبي اكرم»(ص) پيام «اسلام ناب» را به جهانيان مخابره نمايد. الگوي حكومتي «جمهوري اسلامي» سقف ظلمت دنياي مدرن را شكافت، «طرحي نو» در انداخت و مولود مبعث- اسلام عزيز- را از حاشيه به متن آورد. طبيعي بود كه بار ديگر دشمنان اسلام كه از برچيده شدن بساط افزون طلبي هاي خود احساس خطر مي كردند و دوران باج خواهي و زورگويي خويش را پايان يافته مي ديدند، در جنگي تمام عيار به رويارويي با «جمهوري اسلامي» برخيزند. چرا كه با انقلاب اسلامي، بيداري اسلامي در جغرافياي جهان اسلام متبلور گشت و هژموني نظام سلطه و استكبار جهاني را به چالش كشيد. از آنجايي كه تز نخ نماشده «جدايي دين از سياست» با وقوع انقلاب اسلامي منسوخ شد دشمنان اسلام، به ايده كهنه قرائت هاي مختلف از دين روي آوردند و اسلام هاي آمريكايي، طالباني و... را به صحنه آوردند تا پيام اسلام ناب محمدي(ص) به گوش دل هاي آماده و فطرت هاي مستعد و تشنه نرسد. اما آنچه اكنون در قرن 21 به وضوح مشاهده مي شود، شكوفايي غنچه هاي بيداري اسلامي در قلمرو جهان اسلام و حتي فراتر از مرزهاي جغرافيايي كشورهاي اسلامي است. دشمنان اسلام از روزگاران مبعث و ولادت اسلام محمدي(ص) قوي تر گشته اند و با بهره گيري از قابليت هاي تكنولوژيك در عرصه هاي اقتصادي، سياسي، علمي و نظامي جولان مي دهند و با استفاده از رسانه ها و شبكه هاي بزرگ راديويي، تلويزيوني و همچنين حجم انبوهي از نشريات و مطبوعات تمام همت خود را به جلوگيري از پيام انقلاب اسلامي در عصر جديد متمركز نموده اند و از طرف ديگر بر گفتمان هاي «حقوق بشر»، «دموكراسي غربي» «جهاني شدن»، «صلح فراگير»،«مبارزه با تروريسم وخشونت» به گونه اي وارونه مي دمند و مانور مي دهند و در اين ميان به اذعان و اعتراف مقامات امنيتي و پژوهشگران نهادهاي اطلاعاتي غرب، صدها ميليارد دلار براي حمايت از پروژه براندازي انقلاب اسلامي هزينه شده است اما «ناكامي» ترجيع بند تمامي اقدامات و لطايف الحيل آنها در رويارويي با انقلاب اسلامي و به حاشيه راندن پيام اسلام ناب است. امروز جمهوري اسلامي، پرچمدار بيداري اسلامي در جهان اسلام است و نقاب از چهره دشمنان تابلودار اسلام به زير كشيده شده است و افكارعمومي دنيا از «دموكراسي» به ياد گوانتانامو و ابوغريب مي افتند، از «حقوق بشر» خاطره تلخ كشتار مردم غزه و فلسطين، عراق و افغانستان، به قتل رساندن «مروه الشربيني» محجبه مصري و دهها و صدها نمونه ديگر برايشان زنده مي شود؛ و مي دانند كه «جهاني شدن» اسم مستعار «غربي شدن» و به خواسته هاي زياده خواهانه آنها تن دادن است. امروز افكارعمومي دنيا با ملاحظه جنگ و كشتار و خونريزي، سياست هاي دوگانه مدعيان حقوق بشر و دموكراسي، تبعيض نژادي گسترده از سوي آنهايي كه داعيه حقوق شهروندي شان گوش فلك را كر كرده است، عدالتي كه به مقياس جهاني ذبح گرديده است، آزادي و برابري كه به يغما رفته است و... تشنه عدل و رستگاري اند. با انقلاب اسلامي و امروز پس از گذشت سه دهه از آن نداي پيامبر رحمت رساتر از هميشه به گوش مي رسد و دعوت اسلام كه دعوت به عقلانيت، عدالت و معنويت و خدايي شدن است با طنين بيشتري شنيده مي شود. ناكامي دشمنان اسلام انباشته گرديده و پرچم عزت و اقتدار اسلامي به اهتزاز درآمده است. اعتماد: غلبه حاشيه بر متن نماز جمعه «غلبه حاشيه بر متن نماز جمعه» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ اعتماد به قلم فرزانه روستايي است كه در آن مي‌خوانيد؛ ظاهراً از همان ابتدايي که اولين نهادهاي مدني براي اداره امور مردم يک سرزمين شکل گرفته، بحثي خودنمايي مي کند که شايد بتوان آن را زيربناي بسياري از چالش هاي سياسي دانست. بحث بر سر اينکه مردم اصل هستند يا حکومت، و نيز بحث بر سر اينکه مردم حکومت و سازمان آن به معناي اعم را به وجود آورده اند پس سرنوشت حکومت در دست آنان است يا اينکه حکومت مردم را به وجود آورده، پس مردم بايد تابع و مطيع آراي حاکمان و اداره کنندگان ملک باشند. توضيح جملات فوق اين است که اگر مردم و مسائل و مشکلات ادواري و بعضاً تکراري آنان نمي بود هيچ گاه واحدهاي حکومتي شکل نمي گرفت و به عبارتي، درصورتي که اراده انسان ها به عنوان صاحبان و مالکان و مدعيان روابط اجتماعي و اقتصادي بروز نمي يافت و پديده يي به نام مردم يا جمهور را شکل نمي داد، نه تنها مقوله هاي «حاکميت» و «حکومت» و «حاکم» شکل نمي گرفت، حتي ممکن بود جوامع هنوز دوران پارينه سنگي را مي آزمودند. بر اين مبنا، حضور فيزيکي و بيان اراده يي که جمهور مردم به آن اعتقاد دارند يا بر بي اعتقادي خود بر آن اصرار مي ورزند همان شالوده يي است که جنس حکومت از آن استواري مي گيرد.نمازهاي جمعه نيز به عنوان نهادي که به دليل صبغه غيرحکومتي داشتن، بيشتر طرف مومنان يا به تعبير جديد شهروندان است و مسائل و مشکلات آنان را در آخر هفته مورد بحث قرار مي دهد، ظاهراً بر اين مبنا استوار يافته که حکومت ها بيشتر در حاشيه قرار گيرند. به همين دليل است که خطيب جمعه مسائل و مشکلات مبتلابه مردم را مورد بحث قرار مي دهد يا حداقل مرور مي کند و با کلام خود به گونه يي سمت گيري مي کند که اصل بودن مردم و فرع بودن حکومت از آن منتج شود نه اصل بودن حاکميت و حکومت و فرع و تابع بودن مردم.اگر فلسفه شکل گيري نمازهاي جمعه به نوعي بيانگر ساده شده و تاييد همان اصول حقوق اساسي تقرير شده از سوي بشر است که توضيح مي دهد حکومت ها آمده اند تا مسائل مردم را حل کنند و مردم نيافريده شده اند تا حکومت چيزي براي گفتن و کاري براي کردن داشته باشد بنابراين بايد گفت نماز جمعه گذشته به دليل غلبه حاشيه هاي پررنگ بر متن آن يکي از ذاتي ترين نمازهاي جمعه يي بوده که تاکنون برپا شده و در صورتي که چنين تجربه يي تکرار شود چون نمايانگر برداشت خاصي از حق الناس بود يکي از پرثواب ترين نمازهايي است که تاکنون برپا شده است. حتي اگر جمعيت متحدالشکل و سازماندهي شده يي که مقابل تريبون را پر کرده بودند جايشان را با جمعيت ملتهب بيرون عوض مي کردند باز هم اين فضاي فرضي به آن فلسفه شکل گيري که نماز جمعه بر آن استوار شده نزديک تر مي شد. جمعيتي که بيرون از دانشگاه تهران حضور داشتند نه مخلوقات خالقي غير از سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن