تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805529189




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از چه راهی می‌توان وجود روح را اثبات کرد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: چگونه می‌توان به وجود روح یقین حاصل کرد؟ استاد مصباح در این‌باره پاسخ داده‌اند: اثبات وجود روح حال اگر کسی بپرسد که از چه راهی می‌توان وجود روح را اثبات کرد، جواب این است که صرف نظر از تعبد، اثبات وجود روح از سه راه است: 1) راه عقلی که همان راه فلسفی برای اثبات وجود و تجرد روح است. می‌دانید که فیلسوفان الهی در این زمینه بحثهای بسیار گسترده‌ای را مطرح کرده اند بیش از ده برهان فلسفی برای اثبات روح و تجرد آن اقامه شده است که به عنوان نمونه می‌توان از برهان درک کلیات، امتناع انطباع کبیر در صغیر، رؤیاهای صادقه، انحصار ارواح و خوابهای مغناطیسی نام برد. اینکه آیا این مباحث و براهین آن بسیار متقن و قابل استنادند. اگر بخواهیم مباحث فلسفی وجود و تجرد روح را بیان کنیم، خود به گفتاری مستقل و گسترده نیازمند است لذا از توضیح آن صرف نظر می‌کنیم و علاقمندان را به کتب فلسفی مربوط ارجاع می‌دهیم.(1) 2) راه دیگری برای اثبات وجود روح، تجربة درونی یا شهودی است؛ یعنی اینکه اگر انسان تلاش کند،"خود" را "می‌یابد". فرق است بین اینکه مثلاً ما بدانیم پدیده‌ای به نام ترس، محب یا عشق در روان انسان وجود دارد با اینکه عشق، محبت، ترس و... را تجربه کنیم و آن را "بیابیم". "دانستن" اینکه اینها وجود دارند، علم حصولی است اما "یافتن" آنها علم حضوری است. ما به وسیله علم حصولی هم اثبات می‌کنیم که پدیدههای از قبیل عشق و ترس و ... وجود دارد اما با این تفاوت که اولاً، اغلب از راه آثار به آنها پی می‌بریم؛ مثلاً از کیفیت رفتار مجنون با لیلی یا خسرو با شیرین می‌توان فهمیدکه "عشق" وجود دارد ثانیاً، پس از اثبات، تنها صورت آن پدیده در ما وجود دارد، نه واقعیت آن، اما در علم حضوری واقعیت آن در پیش ما حاضر است؛ به تعبیر دیگر،وجود عشق را "می‌یابیم"، نه اینکه فقط از وجود آن آگاه باشیم . کسی که تجربه درونی را یکی از راههای شناخت می‌داند، مدعی است که روح و خواص روح را می‌شود "یافت"، نه تنها از راه استدلال می‌توان پی برد، بلکه از آنجا که همه ما این شهود را داریم، می‌توان آن را بیابیم. بلکه این "شهود" در همه قوی نیست، اما با تلاش و جدیت می‌توان این "شهوت" را قوی کرد و خود را به مرحله آگاهی رساند، ولی آگاهی کامل به روح، فقط از طریق سیر و سلوک عرفانی ممکن است. کسانی که با همت و جدیت و تلاش، مراحل سیر و سلوک را طی کرده اند، توانسته‌اند به مرحله "شهود" حقیقت روح برسند و این شهود خود آثاری داشته است که جای اشاره به آنها نیست، ولی همین قدر بدانید که درک آن مرحله، بسیار مسرت انگیز و زمینه ای برای ایجاد معرفت به مراحل عالی توحید است، زیرا "من عرف نفسه فقد عرفه ربه"(1) (خودشناسی مقدمه خداشناسی است.) شهود حقیقت نفس، موجب شهود خداوند است. بهرحال، رسیدن به آن مرحله بسیار ارزشمند است و جا دارد که انسان سالها زحمت بکشند و مراحل سیر و سلوک عرفانی را طی کند تا اینکه حقیقت برای او کشف شود و آن را دریابد، ولی مرتبه ضعیف شهود در همه آدمیان وجود دارد که با دقت، همت و تمرکز می‌توان آن را درک کرد. برهان هوای طلق یکی از استدلالهای ابو علی سینا در کتاب "شفا" برای اثبات روح و تجرد آن برهان "هوای طلق" است. حاصل گفتة او چنین است: اگر انسان در محیطی باشد که اشیاء خارجی توجه او را جلب نکند و موقعیت بدن وی هم به گونه‌ای نباشد که موجب توجه به بدن شود؛ یعنی گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما و درد او را رنج ندهد و هوا نیز کاملاً آرام باشد به گونه‌ای که وزش باد هم توجه او را جلب نکند، در چنین موقعیتی که به هیچ امر خارجی توجه ندارد، نفس خود را می‌یابد در حالی که هیچ یک از اندامهای بدن را نمی‌یابد و این دلیل بر آن است که نفس، غیر از بدن مادی است زیرا اگر یکی بودند با هم درک می‌شدند یا هیچ یک درک نمی‌شدند. درک شدن یکی و درک نشدن دیگری، نشانة تغایر این دو است. فرض این است که نوری نیست که بتابد و چشم آن را ببیند، اصلاً چشم بسته است. گوش هم صدایی را درک نمی‌کند و سایر حواس هم درک ندارند، هوا نیز آنقدر متعادل است که انسان احساس سرما و گرما نمی‌کند، در چنین حالتی که هیچ حسی کار نمی‌کند، آدمی خودش را درک می‌کند و "می‌یابد" که "خودش" هست. درک می‌کند که امیدی دارد، عشقی دارد، ترسی دارد، نگرانی دارد، آرامشی دارد و ... اینها را در خود می‌یابد و می‌بیند که هست پس معلوم می‌شود که "خود انسان" غیر از چیزی است که حواس آن را درک می‌کند. اگر "خود انسان" همین بدن بود، درک آن فقط با دیدن یا لمس کردن ممکن بود، اما در شرایطی که هیچ حسی کار نمی‌کند، نه چشم می‌بیند، نه گوش می‌شنود و نه ... در عین حال "خود" را می‌یابد، این نشان می‌دهد که حقیقت انسان که همان "روح" است، چیزی است که با حس درک نمی‌شود. حس، فقط بدن را درک می‌کند و بدن غیر از آن حقیقت است. حال ممکن است کسی از این استدلال به عنوان برهانی استفاده کند بر اینکه آنچه را "می‌یابیم" با چیزی که آن را نمی‌یابیم متفاوت است، زیرا چیزی را که "می‌یابیم" غیر مادی است و شناخت ما به مادیات فقط از طریق علم حصولی صورت می‌گیرد نه علم حضوری. ولی عمدة سخن این است که آدمی در چنین وضعیتی حالت ادراک شهودی را (هر چند به صورت ضعیف) تجربه می‌کند و به وجود روح خویش پی می‌برد و می‌یابد که روح غیر از بدن است . بالاتر از این، کسانی که مراتب سیر و سلوک عرفانی را طی کنند، بدن برای آنها حکم لباسی را پیدا می‌کند که می‌توانند آن را خلع کنند؛ یعنی "خود" را از بدن خارج کنند و جدایی "بدن" ار "خود" را مشاهده کنند، در حالی که "خود" اراده و فعالیت دارند، بدن را که جدای از "خود" است نظاره می‌کنند. این حالت را "مرگ اختیاری" می‌نامند. اگر وجود چنین حالتی را ولو برای یک نفر(که طبق نقلهای مطمئن اتفاق افتاده است) ممکن دانستیم جای هیچ گونه شک و شبه‌ای باقی نخواهد گذارد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1210]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن