واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: قرآن - زهرا هاشمي: با اينكه كلمات نهجالبلاغه دون كلام خالق و مافوق سخن مخلوق شمرده شده است، رجال فصيح و بليغي مانند ابننباته، صالبي و ابنابي الشجا و العسقلاني خواستهاند بهمانند امام علي(ع) سخني از خويش بهيادگار بگذارند ولي وقتي سخنان آنها را مثلاً با كوچكترين سخن پديدآورنده نهجالبلاغه ميسنجيم، ميبينيم كه اثر رنج و تكلف در آنها پيدا و نسبت ميان آنها، نسبت تيغ چوبين با شمشير پولادين است. دانشمندان با همه كنجكاويهايي كه كردهاند تنها واژهاي كه براي اين كتاب شريف پيدا كرده و نامي كه برايش توانستهاند بگذارند اين است كه گفتهاند: (نهجالبلاغه برادر قرآن است). ابن ابيالحديد در طي شرح خودش درباره كلمات حضرت اميرالمؤمنين(ع) سخنان پرارزشي دارد از جمله در جلد دوم شرحش درباره خطبه 90 كه معروف به خطبه اشباح است ميگويد: اذا جاء نهرالله بطل نهر معقل، هنگامي كه نهر خدا جاري شد نهر معقل (كه جويي است در كناره بصره) نابود است، هنگامي كه اين كلمات فصيح رباني پيدا شد فصاحت عرب بر باد رفت. در طي ده قرن، نهجالبلاغه مانند هزاران كتاب ديني ديگر موردنظر، بحث و مطالعه دانشمندان نكتهسنج و باريكبين بوده است.آنها علاوه بر مداحي استطرادي كه از نهجالبلاغه در ضمن آثار غيرمرتبط با آن كردهاند، متجاوز از سيصد جلد كتاب در اطراف نهجالبلاغه پديد آوردهاند. برخي از پژوهشگران به اين كتاب شريف، لقب «اخالقرآن» داده اند و كلمه «اخ» كه در اصل به معني برادر است، در مواردي بهمعاني مصاحب و همزاد و مانند بهكار ميرود و پيداست كه اخوت نهجالبلاغه با قرآن به ملاحظه همين معاني مجازي است؛ يعني كساني كه ميگويند نهجالبلاغه «اخالقرآن» است مقصودشان اين است كه نهجالبلاغه راهي را پيموده است كه قرآن آن را طي كرده است. خود امام در خطبه 158 نهجالبلاغه بعد از آن كه حالات، زهد و تقواي پيغمبر اكرم(ص) را بيان ميكند و اصحابش را به پيروي از آن حضرت امر مينمايد، در آخر ميفرمايد: «خدا چه منت بزرگي بر ما نهاد كه چنين رهبر پيشروي به ما ارزاني داشت تا ما از او پيروي كرده و قدم جاي قدمش گذاريم.» همه ميدانند كه عرب جاهلي منتهي درجه هنرش اين بود كه در فصاحت بتواند از شتر و يا از كوهها و دشتها سخن بگويد. برخي اصحاب رسول(ص) سخنان فصيحشان با تمام آب و تاب از دو صفحه تجاوز نميكرد آن هم در موضوع مرگ و نكوهش از دنيا يا ترغيب به جنگ، اما دل آسمانها را شكافتن و سخن راندن در موضوع اصناف فرشتگان و صفات الهي و انواع عبادتها و تسبيحات و شناسايي ذات اقدس الهي و... اموري نبوده كه عرب با آنها آشنايي داشته باشد. در ميان عرب هم گاهي اشخاصي مانند: عبداللهبن سلام و اميهبن ابيالصلت پيدا ميشدند كه كم و بيش آشنا با بعضي از اين الفاظ بودند، ولي هرگز قادر به برآوردن چنين معاني دلپذيري با فصاحت و شيريني نهجالبلاغه نبودند. ابن نباته در اين باره گفته است: در فن خطابه و سخن گنجي يافتم كه هرچه از آن انفاق ميكنم افزونتر ميگردد، و آن گنج عبارت است از هفتاد خطبه از خطبههاي حضرت علي كه آن را حفظ كردهام. امين نخله كه يكي از دانشمندان مسيحي است به دوستش چنين نوشته است: از من خواستي صد كلمه از ميان كلمات فصيحترين عنصر عربي ابيالحسن(ع) انتخاب كرده براي تو بفرستم. من رفتم كتاب شريف نهجالبلاغه را همي ورق زدم، به خداي لايزال سوگند كه مدتها حيران و سرگردان ماندم كه چگونه صد كلمه از ميان صدها كلمه بلكه يك كلمه از ميان كلماتي انتخاب كنم، مگر اينكه دانه ياقوتي را از كنار ياقوت ديگري چون خودش جداسازم. باري به ناچار همين كار را كردم، در حالي كه دستم در ميانه دانههاي ياقوت ميگشت، چشمم به عمق درخشش آنها خيره شده بود. از بسياري حيرتي كه در اين انتخاب به من دست داده بود، هرگز گمان نميكردم بتوانم خود را از اين كانون بلاغت بيرون بكشم. در هر حال اين صد كلمه را دريافت كن و بدان كه اينها پرتويي چند از كانون نور و غنچهاي چند از شاخ پر از شكوفه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]