واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دین - سيدعلي هاشمي: ويليام مونتگمري وات، اسلامشناس معاصر و استاد بازنشسته مطالعات عربي و اسلامي دانشگاه ادينبورگ، در سال 1909 ميلادي در اسكاتلند متولد شد . او تحصيلات خود را تا دوره دكتراي فلسفه پي گرفت و رساله دكترايش را درباره «جبر و اختيار در آغاز اسلام» گذراند. وي مدت 4 سال به تدريس فلسفه در دانشگاه اشتغال داشت. وي سپس به مطالعات بيشتري درباره اسلام گراييد و به عنوان يكي از دستياران اسقف آنگليكن (وابسته به كليساي پروتستان انگليس) در بيتالمقدس به پژوهش پرداخت. مونتگمري وات در سال 1947 به سمت «رئيس بخش مطالعات عربي و اسلامي» در دانشگاه ادينبورگ برگزيده شد و سالها اين سمت را حفظ كرد و در اوايل دهه 1980 به بازنشستگي نايل آمد. نظرها به اعتقاد مونتگمري وات، اسلام ديني است توحيدي كه بر پايه وحي الهي به پيامبر واحد استوار است و به نظر ميرسد كه قرآن نيز ميپذيرد ديگر اديان [خصوصا يهوديت و مسيحيت] هم بر پايه وحي الهي و بر پيامبر واحد بودند. به عقيده وات، هر چند قرآن بصراحت از اديان يهودي و مسيحي سخن ميگويد و پيامبرانشان را پيامبران الهي ميخواند، در ميان مسلمانان سنتي، اين عقيده وجود دارد كه كتب مقدس (تورات و انجيل) تحريف شدهاند و اين عقيده بدون شك به اين نظر كمك كرده است كه غرب از نظر اخلاقي فاسد است و اينكه تنها اسلام دين حقيقي است و هيچ دين و مذهبي، خارج از اسلام، راستين نيست. مونتگمري وات معتقد است بازگشت به اسلام از ويژگيهاي مهم دو دهه اخير است. اين احيا داراي خصلت بنيادگرايي و يا سنتگرايي است. بنيادگرايي اسلامي با سنتگرايي مسيحيت كه اساسا پديدهاي پروتستاني است، شباهت ندارد: «انتگريسم» (نوعي اصطلاح خاص كاتوليكهاست كه هرگونه تحول و تكامل را رد ميكند، نيز ميتواند نظريه كساني به شمار آيد كه دولت را به اطاعت از مذهب فرا ميخوانند.) يا تماميتطلبي نزديكترين اصطلاح زبان فرانسه و كاتوليك رومي به احياي اسلامي است، اما مفهوم آنها باز هم اندكي با هم متفاوت است. به نظر ميرسد يكي از عوامل مهم و نهفته در شالوده احياي اسلامي، رواج اين احساس در ميان مسلمانان عادي بوده كه فكر ميكردند هويت اسلاميشان به مخاطره افتاده است. جهت يا بعد مذهبي هم در اين احيا سهمي ايفا كرده است. احتمالا بسياري از مسلمانان عادي از تفصيلات انتقاد ديني مسيحيان بر اسلام آگاهي نداشتند، اما بسياري از آنان ميدانستند كه مسيحيان غربي اكثر عقايد اسلامي را رد ميكنند. گذشته از انتقاد مسيحيان نسبت به اسلام، ميدانيم بعد از «عصر روشنگري»، رگههاي ضدمذهبي در تفكر اروپايي پيدا شد و اسلام را قرون وسطايي، كهنه و فاقد ارزش تلقي كرد. به اعتقاد وات، يكي از جنبههاي احياي اسلامي، طرد رسوم معين و پذيرفتهشده از غرب است ؛ نه ربا، نه مشروب و نه لباس غربي براي زنان. به هر حال، نبايد چنين مواردي را اساسا ضدغربي يا ضدمسيحي تلقي كرد، بلكه بايد آن را هواخواهي از مسلمانان دانست. مسلمانان در احياي اسلامي، احتمالا از ضمير ناخودآگاه، اصرار دارند با آنان، از نظر انساني و مذهبي، چنان رفتار شود كه با غربيان و مسيحيان رفتار ميشود. وصول به اين خواسته، دشوار است، زيرا مسيحيان فكر ميكنند مذهبشان از مذاهب ديگر برتر است (البته مسلمانان نيز به برتري مذهب خود اعتقاد دارند). وي معتقد است، اگر مسلمانان خواهان آنند كه نقش فعالي در آينده جهان ايفا كنند - كه البته آنها قادر به اين كار هستند - بايد ديدگاه جديدي نسبت به ديگر اديان اتخاذ كنند. اين ديدگاه در خصوص ديگر اديان، بايد همچنين به ديگر جنبههاي فرهنگ بشري كه مرتبط با دين است نيز گسترش يابد. به نظر وات، بهرغم قوت بنيادگرايي در چارچوب احياي اسلامي، در ميان برخي از گروههاي مسلمان، علائمي از حركت به سوي گفتوشنود با ساير اديان و بالاخص با مسيحيت ديده ميشود. به اعتقاد وي، شايد برخي از مسيحيان احساس كنند، شركت در گفتگو به معناي سرپيچي از حكم مسيح است كه گفته جميع خلايق را به انجيل موعظه كنيد. اي بسا بعضي از مسلمانان نيز چنين احساسي داشته باشند كه مبناي درستي ندارد. در تبادلنظر، هر طرف، مذهب ديگري را تصديق ميكند و شركت در گفتوگو، در واقع اعلام اين تصديق است. منبع: iid.org.ir en.wikipedia.org
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]