واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: «سینمای ما» باندبازی کار آدمهای قالتاق است! سینمای ما ـ امیر کاظمی ٬ مانی تهرانی : نام محمدرضا شریفی نیا و امین حیایی به تنهایی برای تضمین فروش بسیار بالای یک فیلم کافی است و استفاده از این فرمول و موفقیت آن در بد ترین فیلمنامه ها و کارگردانی ها نیز جمله بالا را تصدیق می کند . حیایی و شریفی نیا پیش از آن که تضمین گیشه سینما باشند دو دوست صمیمی هستند و در گفتگوی زیر به بسیاری از شیطنت هایشان اعتراف می کنند . فکر می کنم یکی از سخت ترین کارهای ژورنالیستی مصاحبه با این دو پدیده سینمایی باشد که پس از مدتها به بهانه حضور در پشت صحنه « پسر تهرانی » و اتمام اکران « زنها فرشته اند » برای نخستین بار در سایت سینمای ما رخ داد . اول کمی درباره نقش هایتان در « پسر تهرانی » توضیح بدید . شریفی نیا : من اینجا نقش آقای تهرانی ( پدر امین حیایی ) را بازی می کنم . پدری که بدون حضور همسرش پسرش را به تنهایی بزرگ کرده و به خاطر ادامه یافتن نسلش پسرش را وادار به ازدواج می کند . حیایی : نقش من هم در « پسر تهرانی » یک پسری است که تازه از امریکا آمده٬ زیاد با فرهنگ اینجا آشنایی ندارد٬ عشق را خیلی دم دستی می شناسد و خیلی زود بیان می کند و نمی داند این طوری ازش سوء استفاده می شود و خلاصه انقدر باهاش بد برخورد میکنند که از عشق زده می شود اما شریفی نیا مصر است که پسر باید ازدواج کند و بحث ها و در گیری های بین پدر و پسر . پدر٬ پسر را تحت فشار می گذارد که اگر ازدواج نکنی چک هایت را اجرا می گذارم و میاندازمت زندان . پسر هم مجبور می شود بگردد تا دختر مورد علاقه اش را پیدا کند. از این جاست که پسر تهرانی توی خیابان ها ٬ کافی شاپ ها ٬ پارتی های شبانه و ... دنبال دختر مورد علاقه اش می گردد و گیر می افتد و هزار تا بلا سرش می آید و این اتفاق نمی افتد تا اینکه با خانمی برخورد می کند که چشمش را می گیرد که نقشش را خانم طناز طباطبایی بازی می کند . این خانم هم دیدگاه فلسفی خودش را نسبت به عشق دارد و عشق را زمینی نمی بیند . چی شد که برای سومین بار با کاظم راست گفتار همکاری کردید ؟ شریفی نیا : من اینجا غیر از نقش آقای تهرانی ( پدر امین حیایی ) مسئول انتخاب بازیگران هم بودم . « پسر تهرانی » قصه خوبی داشت در مورد تقابل دو نسل ٬ نسل گذشته و نسل امروز که از یک طرف زبان هم را نمی فهمند و از طرفی اختلاف نگاه و جهان بینی بین پسر ها و دختر های نسل امروز . این تقابل در قالب یک موضوع عشقی که قرار است کمدی هم باشد خیلی جذاب بود . این فیلم هم مثل دو کار قبلی آقای راست گفتار که در آنها بازی کردم ( نقاب و عروس خوش قدم ) اگر نگوییم نا متعارف ٬ حداقل ویژه است . نوع نگاه ٬ نگاه ویژه ای است به همین علت مجدادا با راستگفتار کار کردیم . حیایی : حسنی که آقای راست گفتار دارد و باعث شد بعد از عروس خوش قدم و نقاب این سومین همکاری هم اتفاق بیفتد این است که بازیگر را آزاد می گذارد تا فکر کند و نظر بدهد و در نهایت از بین این نظرات بهترین ها را انتخاب می کند . فقط Level بازی ها را کنترل می کند . راست گفتار کار خودش را خیلی خوب بلد است مخصوصاً ارتباط با بازیگران را. مثلاً همین جا خیلی کمک کرد تا ذهنیت دوست داشتنی که از این کاراکتر ( پسر تهرانی ) داشتم را به نحو احسن پیاده و اجرا کنیم و به کمک هم به یک شخصیت پردازی درست برسیم . چقدر این امین حیایی خلاق ٬ محدود شده در کار با راست گفتار ؟ حیایی: محدودیت خلاقیت دست کارگردان است و در کار با راست گفتار هرگز چنین محدودیتی وجود نداشته مثلاً در بعضی کار های خاص مثل « دایره زنگی » کارگردان دوست داشت صدا صدای خودم باشد و تغییر صدا ندهم و کار شبیه کار های دیگرم نباشد ٬ در صورتی که من کاراکتر را جور دیگری می دیدم ولی خوب به احترام کارگردان در خواستش را اجرا کردیم که نتیجه هم این شد که به نظر خودم کار من در « دایره زنگی » چشمگیر نیست . البته بعضی ها هم دوست داشتند ٬ خودم هم فیلم را دوست دارم اما نقشم را زیاد نه . شاید کارگردان خواسته بود از مجموعه بازیگرانش بازی متفاوتی از آنچه تا کنون ارائه داده اند بگیرد . چه قدر این نوع نگاه کارگردان برای شریفی نیا مهم است ؟ شریفی نیا : در سینما باید یک تقسیم بندی از حیث مخاطب به وجود بیاید مثل درس و مدرسه می ماند . کلاس اولی نمی تواند در مورد جبر و مثلثات حرف بزند . کلاس اولی درباره یک به علاوه یک حرف می زند ٬ در باره رادیکال در کلاس نهم و دهم حرف می زنند . توی سینما هم باید این مخاطب شناسی به وجود بیاید که مثلا ً این فیلم مخصوص کودکان است ممکن است همین فیلم برای بزرگتر ها لوس و آزار دهنده باشد اما برای کودک این طور نیست . برای بچه تکرار هم خنده دار است . نگاه و ساختار ویژه ای دارد و یک فیلم غیر واقعی است . یک عده آدم به موقعیتی می رسند و در این موقعیت طمع می کنند و کشته می شوند . یک شیطان هم آن جا هست که در تمام این مقاطع حضور دارد . شما در نقش های مختلفی که بازی کرده اید به نوعی به سمت تیپ شدن پیش می روید ٬ این تا یک جایی خوب است و مردم دوست دارند اما از یک جایی به بعد باعث تکرار و دافعه مخاطب می شود . شریفی نیا : منظور از تیپ شدن چیه ؟ وجود عناصر مشترکی که در نقش های مختلف یک بازیگر تکرار می شود . شریفی نیا : خب چارلی چاپلین هم این طوری بود مردم ازش خسته شدند ؟ نه اما همه چارلی چاپلین نمی شوند و خیلی به تکرار می افتند و مردم خسته می شوند . شریفی نیا : مثلاً الان از من خسته شده اند ؟ نه شریفی نیا : پس می شود این وجوه مشترکی که مردم دوست دارند را حفظ کرد و به تکرار هم نیفتاد . ببینید مثلاً در سکانس مرکز خرید گاندی شما داشتید به نحوی شیطنت آمیز به مادر و دختری که با پسرتان آشنا شده پیشنهاد قهوه و شام میدادید ٬ این تضاد نوع گریم با رفتار های شخصی شما در نقش های شما تکراری شده . شریفی نیا : خب آدم با هر زنی می خواهد ازدواج کند پیشنهاد کافی شاپ و رستوران می دهد . ضمناً همه ی بازیگر ها توی همه ی فیلم ها این پیشنهاد را می دهند . نگران نباش ! ولی موقعیت مشابه نیست . اینجا آدمی هستم که زن ندارد و بچه اش را خودش بزرگ کرده و سر اینکه می خواهد نسلش ادامه پیدا کند با پسرش تضاد پیدا می کند و تمام این موقعیت ها در مجموع می شود نقش من که نقش خیلی جذابی هم هست . دیالوگ بامزه هم خیلی دارم که چون در موقعیت معنا پیدا می کند الان گفتنش لطفی ندارد . نظر امین حیایی در باره تکرار یک کاراکتر چیه ؟ حیایی : با وجود اینکه کمدی زیاد بازی می کنم اما موقع انتخاب ٬ فیلمنامه را که می خوانم و نقشم دستم می آید سعی می کنم کاراکتر را طوری بسازم که متفاوت از نقش های قبلی ام شود البته چون سر فیلمبرداری هم به نتایج جدیدی می رسیم و کلا ً فضای هر کار با دیگری متفاوت است ٬ گاهی این اتفاق نمی افتد . بیشتر این کمدی ها هم کار مشترک با شریفی نیا بوده . حیایی : محمدرضا شریفی نیا یک پارتنر فئق العاده است و خوب با هم پاس کاری می کنیم . بازی مثل پینگ پونگ است وقتی بازیکن مقابل قدر باشد و بتواند خوب بازی کند آن بازی لذت بخش است اما وقتی که همش بزند توی اوت و ... خسته کننده می شود . پس شریفی نیا خوب این روال پینگ پونگی را رعایت می کند شاید همینه که باعث موفقیت کار های مشترکتان شده . حیایی : من و شریفی نیا کار هم را رنگ آمیزی می کنیم یعنی به هم کنسه می دهیم و کمک می کنیم . رفاقت ما قوی تر از رقابت ماست و این باعث موفقیت کار های مشترکمان شده است . از کی این رفاقت شکل گرفت ؟ حیایی : سر فیلم « مونس » کار زنده یاد حمید درخشانی با هم آشنا شدیم از همان موقع در هم حل شدیم چون راحتی ٬ رفاقت و یکرنگی را توی کارش و شخصیت خودش دیدم . ما Gang نیستیم ٬ Gang مال آدمهای قالتاق است . ما باند خوبی هستیم که فقط رفاقت توی کارمان است . الان که حیایی چند سالی است که تبدیل به یک ستاره شده است برای آینده و گریز از تکرار چه فکری کرده ؟ حیایی : با اینکه ستاره ماندن تکرار وجوه خاصی از بازیگر را می طلبد که مردم دوست دارند ٬ اما من سعی می کنم در همان وجوه تکراری هم خلاقیت هایی را به نمایش بگذارم و از این طریق بالانس را حفظ کنم که نه به تکرار بیفتم و نه از چشم مردم . بعضی جا ها هم شاید مخاطب فکر کند خودمم ولی خودم نیستم . مثلاً در « زنها فرشته اند » نقشی که بازی کردم تعادل ندارد . هر زنی را میبیند خوشش می آید و دلش مثل گاراژ است . در صورتی که این هیچ ربطی به درونیات من ندارد . هر کس که من را می شناسد می داند که متاهل هستم و اصلاً دنبال این برنامه ها نیستم . الان متعهدم اول به خدا ٬ بعد به خودم و بعد به همسرم . ممکن است تیپ ظاهری این کاراکتر شبیه خودم بوده باشد اما روحیاتش هیچ ربطی به من نداشت و من فقط آن را ساختم و سعی کردم طبیعی بازی اش کنم . یک جایی هم مثل « عروس خوش قدم » وقتی می بینم کار فانتزی است و جا دارد من هم سعی می کنم تا حد ممکن فانتزی بازی کنم . از کجا این حد و حدود نقش در ذهنات شکل میگیرد؟ حیایی : من چون خودم فیلم بین هستم موقع بازی هم همیشه یکبار کارم را از زاویه دید تماشاچی میبینم و ری اکشن تماشا چی را تصور می کنم و بعد آن صحنه را اجرا می کنم . خواندن فکر تماشاچی ایرانی کار سختی نیست ؟ حیایی : نه ٬ خواندن فکر تماشاچی ایرانی کار سختی نیست فقط قلق دارد . مردم ما به موقعیت بیشتر می خندند تا ادا و اطوار و فکر می کنم ادا اطوار مال یک کارهای خاصی است مثل ساعت خوش که آیتم های کوتاه کوتاه بود ٬ نه توی سینما که تماشا چی می خواهد دو ساعت روی صندلی بشیند . پسند تماشاچی سینما هم الان این است که یک موقعیت رئال وجود داشته باشد بعد در دل آن موقعیت طنز هم به وجود بیاید و مخاطب را بخنداند ٬ این جوری مردم می خندند . بعد ما توی جامعه می گردیم و مردم را می بینیم ٬ بین خودمان هم گاهی سوژه های طنز به وجود می آید که همان را استفاده می کنیم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 883]