واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سخنرانيهاي پرشور مؤثر شهید مفتح نويسنده:آيت الله سيد حسن طاهري خرم آبادي شهيد عزيز، حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي دكتر مفتح، از دوستان خيلي پرسابقه و صميمي اينجانب بودند. ايشان از نظر سني بزرگ تر بودند. آن وقت كه ما قم آمديم و مشغول تحصيل شديم، ايشان جزو فضلاي بزرگ قم محسوب مي شدند. كم كم ارتباط و آشنايي نزديك پيدا كرديم تا اينكه در سال 42 در مسائل انقلاب، ارتباط ما بيشتر شد. از جمله مواقعي كه به هم نزديك شديم، يك سال قبل از سال 42 بود كه مرحوم آيت الله كمالوند براي خرم آباد يك منبري و سخنران خواستند. ما واسطه شديم و جناب آقاي مفتح را دعوت كرديم و ايشان راهي خرم آباد شدند. من هم دعوت داشتم نزديك اراك و با اتوبوسي كه ايشان مي رفتند به خرم آباد، تا اراك رفتم. در آن سفر، ايشان در خرم آباد منبرهاي خوبي رفتند. منبرهاي ايشان در خرم آباد كه مركز ارتش و در واقع مركز مهمي براي دولت بود، گرفت و ايشان در منبرها حملاتي به بي حجابها و مفاسد مي كنند و ارتشيها هم در جلسه بوده اند و مي خواستند ايشان را تهديد كنند كه مرحوم آقاي كمالوند واسطه مي شوند، زيرا نفوذ داشتند و اقدام وجلوگيري كردند تا آنها نتوانند كاري بكنند، همين كارها باعث شدند كه منبر ايشان براي مردم مفيد و جالب باشد. ايشان آن عاشورا در خرم آباد بودند. به همين مناسبت وقتي آقاي كمالوند به قم تشريف مي آوردند، منزل ما وارد مي شدند و پس از اين جريان آقاي مفتح هم با آقاي كمالوند ارتباط داشتند و هر وقت مي آمدند قم، يك شام و ناهار يا يكي دو روزي منزل ما بودند و ارتباط نزديكي داشتيم. ارتباط ديگر ما وقتي بود كه براي منبر به آبادان مي رفتند. سال 43 بود. پس از مراجعت امام از زندان تهران به قم، آن سال من براي عاشورا به آبادان رفتم و آقاي مفتح هم با آقاي مكارم و سبحاني در آبادان بودند. آقاي مفتح در آبادان خيلي منبرهاي انقلابي و داغي داشتند و جوري بود كه به قول معروف همه جا سخن از آقاي مفتح بود. خيلي سالها باهم بوديم،ولي آن سال، يك سال استثنايي بود. جريانات نهضت بود. روز عاشورا در مسجد نو آبادان كه آقاي قائمي در آن نماز مي گزاردند، خيلي صحبتهاي داغ و پرشوري كردند. روزي جايي مهمان بوديم كه رئيس شهرباني وقت آبادان آمد و به آقاي مفتح التماس كرد كه اينجا يك شهر مرزي است. مواظب باشيد در بين آقايان، ايشان منبرهايشان انقلابي تر از همه بود. در آن ايام در روزهاي جمعه، به نوبت تمامي ائمه جماعت نماز را برگزار مي كردند و يادم مي آيد آقاي مفتح در اين مجالس صحبت مي كردند. اواخر هم رژيم مانع شد. بعد از پيروزي انقلاب، مكرر ايشان را مي ديدم و تا شهادت ايشان با هم ارتباط خانوادگي هم داشتيم. خانه ما و ايشان در قم نزديك هم و در صفاييه بود. ارتباطهاي زيادي با هم داشتيم. ايشان يك وقتي در قم درس و بحث فلسفه را شروع كردند. ابتد از تهران مي آمدند. فضلاي خوبي جمع مي شدند. قبلا منظومه مي گفتند. من جلسات درسي ايشان نبودم، ولي مي دانستم كه بحثهاي خوبي دارند. در جلسات اگر يك صحبت فلسفي پيش مي آمد، خيلي خوب صحبت مي كردند و خوب به مطالب فلسفي وارد بودند. من يادم مي آيد يك وقتي توي راه مي رفتيم مدرسة خان. ايشان خوب و شيرين صحبت مي كردند و بيان خوبي هم داشتند. از ماهيت وجود صحبت به ميان آمد و ايشان مطالب را خيلي قشنگ بيان كردند. منبرهايشان هم خيلي خوب بودند. شعرهاي خوبي هم مي خواندند. در همان آبادان بعد از پايان منبر دو سه تا شعر مي خواندند كه خيلي زيبا بودند. صداي خوبي هم داشتند. به دانشگاه هم مي رفتند و تدريس مي كردند. در دانشگاه منشأ اثر و در قم از شاگردان برجسته امام و مرحوم آقاي محقق داماد بودند. قبل از اينكه ما قم بياييم، اين جمعي كه در قم بودن، از قبيل آقاي مكارم، آقاي حائري تهراني، آقاي رباني شيرازي، آقاي مشكيني، مرحوم سعيدي، آقاي آذري اينها يك جمع بودند كه در زمان آقاي بروجردي به عنوان يك جمعيت برنامه ريزي داشتند و با هم بودند. آقاي اردبيلي و ديگران هم جلساتي داشتند، بعد هم جامعه مدرسين تشكيل شد و مدرسين همفكر بودند كه جلساتي چه قبل و چه بعد از آيت الله بروجردي داشتند. من و شهيد مفتح در اين جلسات شركت مي كرديم. در يك جمله مي توانم بگويم ايشان مردي بودند عالم، فاضل، با تقوي، انقلابي و روشنفكر واقعي و مقيد به دين و اسلام، خوش بيان، خوش قريحه و خوشرو. خيلي برخورد خوبي داشتند. خوش منبر بودند و خوش بيان و با تدريس خيلي عالي، انسان را جذب مي كردند. برگرفته از گفت و گوي منتشر نشده توسط حجت الاسلام دكتر حميد صبري منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]