تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سزاوار است هر يك از شما در دهان و بينى زياد آب بچرخاند، چرا كه اين كار، مايه آمرزش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837437110




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي فقهي شبيه سازى(7)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: بررسي فقهي شبيه سازى(7)     بخش دوم: پرسش ها و پاسخ ها درباره شبيه سازى پس از بحث و بررسى انواع شبيه سازى و بيان موارد جايز و غير جايز آن و شرايط جواز، گاهى در ذهن پرسش هاى گوناگونى مربوط به يك يا چند نوع شبيه سازى به وجود مى آيد كه خالى از لطف نيست تا براى تكميل و توضيح بحث، به پاسخ آنها بپردازيم:   نخستين پرسش: مسئوليت افراد و جوامع انسانى در برابر عملى شدن مسئله شبيه سازى چيست؟ پاسخ: اگر منظور از اين پرسش، اين است كه هرگاه با شبيه سازى به نسخه دوّمى از انسان دست يافتيم كه در فرايند شبيه سازى، مسائل شرعى رعايت نشده باشد، در برابر آنها وظيفه چيست؟ پر واضح است كه انجام كارى حرام در عمل شبيه سازى ، موجب تفاوت در احكام فرد به وجود آمده از اين روش نخواهد شد؛ زيرا اين فرد به هر حال يك انسان است كه به شيوه شبيه سازى بدان دست يافته شده است و همان گونه كه پى برديد، انجام دادن انواع كارهاى حرامِ قابل تصور، موجب نمى شود كه شخص شبيه سازى شده، فرزند زنا تلقى گردد. پس قطعاً آثار فرزندان تولد يافته با ازدواج شرعى بر آنها بار مى شود و اين كودك، ملحق به پدر و مادر خويش است و فرزند آنان محسوب مى شود و احكام فرزند، بر او ترتب مى يابد و بين او و ديگر فرزندان پدر و مادرش، نسبت خواهر و برادرى و ساير نَسَب هاى گوناگون، نظير پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و دايى و متفرعات آنها، برقرار است. آرى، شخص اقدام كننده بر آن كار حرام، گناهى را مرتكب شده كه چه بسا برايش موجب تعزير يا حدّ يا ديگر احكام گردد. اگر مقصود پرسش كننده اين است كه كدام يك از احكام، بر مصداق شبيه سازى ، بار مى شود؟ آيا او فرزند اين زن و مرد يا آن زن و مرد است و او با برادران و خواهران و ديگر بستگانش چه نسبتى دارد؟ آيا او را فرزند، برادر يا فرزند برادر و فرزند خواهر مى خوانند؟ همچنين نسبت او با ساير افراد چگونه است؟ وظيفه افراد جوامع در قبال اين فرد شبيه سازى شده چيست؟ مشخص است كه وظيفه آنان در اين امور مانند وظيفه آنها در مورد متولدان به ازدواج معمولى است. از اين رو، بر آنان لازم است درباره كسى كه فرد شبيه سازى شده از اسپرم يا تخمك او تحقق يافته، به جست وجو و تحقيق بپردازند تا براى آن فرد، پدر يا مادر به شمار آيد يا در مورد كسى كه سلول بدنش گرفته شده و جايگزين هسته تخمك زن گشته، پرس وجو شود تا پدر وى به شمار آيد و در برخى موارد به حسب تفاوتشان، مادر آن شخص محسوب گردد. خلاصه، همان گونه كه اين امور در توليد مثل به شيوه ازدواج معمولى، با راه هايى مشخص و گوناگون، تحقيق و بررسى صورت مى گيرد و افراد و جوامع بايد آن راه ها را مشخص نمايند تا واقعيت موضوع در مورد هر فرزند تولد يافته از ازدواج، برايشان روشن گردد، در اين جا نيز همين گونه بر آنان لازم است تا ويژگى شيوه اى را كه در به وجود آمدن فردى شبيه سازى شده، از آن بهره گرفته شده، دريابند يا اين نَسبَ هاى گوناگون، متفرع بر او و برايشان روشن گردد. دومين پرسش: اگر سلولى از بدن شوهر گرفته شود و در تخمك همسرش كه هسته آن تخليه شده، قرار گيرد و روى آن كارهايى انجام پذيرد و به قصد اين كه نسخه دومى كاملاً شبيه اصل شوهر، پديد آيد، ولى اين سلول لقاح يافته در انتظار وقت مناسبى براى نهادنش در رحم زن، در انجماد بسيار بالا نگاهدارى شود و سپس شوهر از دنيا برود، آيا مى توان آن را در رحم همسرش قرار داد؟ وانگهى، اگر در رحم نهاده شد و زن، فرزندى به دنيا آورد، آيا اين فرزند از پدرش ارث مى برد؟ گذشته از اين، آيا مى توان آن را در رحم زنى نامحرم و يا يكى از زنان محارم نَسَبى شوهر قرار داد؟ آن گاه اگر فرض شود، شوهر و زن هر دو از دنيا بروند، آيا مى توان سلول لقاح يافته را در رحم زنى ديگر قرار داد؟ پاسخ: واقعيت اين است كه اين پرسش به پرسش هاى متعددى مى انجامد كه بايد به هركدام آنها جداگانه پاسخ داد. نخست اين كه: جايز بودنِ قرار دادن سلول لقاح يافته در رحم زن، پس از فرض فوت شوهرش، بعيد به نظر نمى رسد؛ زيرا سلول لقاح يافته، هرچند ارتباطش به شوهر نظير همان ارتباطى است كه به زن دارد، ولى مِلك شوهر نيست تا از شوهر به ورثه اش انتقال يابد و لازم باشد براى قرار دادنِ آن در رحم، از ورثه او اجازه بگيرند. نهايت امر اين است كه سلول مزبور به سان جزء كوچكى است كه در زمان حيات شوهر از بدن او جدا شده و در اين زمان (قبل از فوت) نوعى تعلق به او دارد و چه بسا در هر كارى كه بخواهند روى آن انجام دهند، لازم باشد از او اجازه بگيرند، ولى پس از فوت او، در عدم بقاى آن حق نبايد ترديد نمود. از سويى ديگر، دليلى بر عدم جواز قرار دادن آن در رحم زن وجود ندارد و بدين ترتيب، قاعده برائت عقلى و نقلى، اقتضاى جواز دارد. از اين مطلب پى برديد كه به فرض فوت زن و شوهر هر دو، جايز است اين سلول لقاح يافته را با بيانى كه گذشت، در رحم زنى ديگر قرار داد؛ چنان كه دانستيد مى توان آن را در رحم زن نامحرمى ديگر و يا زنى از محارم هر يك از زن و شوهر جاى داد، اگر فرض شود كه شوهر مرده، ولى زن زنده است؛ نهايت امر اين است. شايد به جهت ارتباط سلول لقاح يافته به زن و براى رعايت حقش ـ همان گونه كه اشاره كرديم ـ اجازه گرفتن از او لازم باشد؛ ولى در مورد قرار دادن آن در رحم آن زنان، بايد گفت: بعد از آن كه سلول لقاح يافته، به روش مشروعى از سلول شوهر و زن به دست آمده باشد، قرار دادن آن در رحم اين زنان، به هيچ وجه زنا به شمار نمى آيد. نهايت اين است كه اين رحم ها نظير رحم هاى اجاره اى هستند و دليلى بر منع شرعى از اجاره و استفاده از آنها براى رسيدن به اين هدف، وجود ندارد و اقتضاى اصل عملى نيز جوازاين كار است؛ چنان كه به اقتضاى اصل عملى، هرگاه زن و شوهر هر دو از دنيا بروند، مى توان سلول لقاح يافته را در رحم زنى قرار داد و براى كسى كه با تدبّر بنگرد، موضوع روشن است. پس از آن كه سلول لقاح يافته در رحم هر زنى نهاده شد و ـ در اين جا فرض بر فوت پدر است ـ چون سلول لقاح يافته نتيجه سلول شوهر و تخمك زن است، ترديدى نيست كه شوهر، پدر نوزادى است كه اين زن آن را به دنيا مى آوَرَد و نيز جاى شك نيست كه اين نوزاد از پدرش ارث مى برد؛ زيرا مقتضاى قواعد اين است: جز كسى كه از مصاديق عنوان هاى نَسَبى اى كه به هنگام مرگِ مورّث، موجب ارث مى گردد، محسوب نشود، از ميّت ارث نمى برد و ادله ظاهر روايات، تنها بر ارث خصوص كسى دلالت دارد كه به هنگام مرگ مورّث، در رحم زن است و شامل موضوع مورد بحث ما ـ كه فرض بر اين است سلول لقاح يافته به هنگام مرگ پدر از همه رحم ها جدا گشته ـ نخواهد شد و روايات خاص دلالت بر ارث وى ندارد و پى برديد كه مقتضاى قواعد، چنين چيزى نيست. بنابراين لزوماً قائل به ارث اين نوزاد از پدرش نخواهيم بود. بيان مطلب: آيات مربوط به ارث، ارث بردن فرزندان را از پدر و مادر با اين فرموده خداى متعال، اعلان داشته است كه: (خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش مى كند)،۳۲ و در مورد ارث بردن پدر و مادر از فرزندشان فرموده: (اگر ميّت فرزندى داشته باشد، پدر و مادر هركدام يك ششمِ ميراث را مى برند).۳۳ روشن است كسى فرزند به شمار مى آيد كه از مادر متولد و پا به دنيا مى نهد. صدر آيه مباركه بر بيش از ارث كسى كه مادرش او را به دنيا آورده، دلالت نمى كند و شامل كسى كه مادرش به آن باردار است و هنوز متولد نشده، نمى گردد؛ چنان كه بخش دوم آيه شريفه دلالت دارد كه پدر و مادر، از فرزندشان يك سوم ارث مى برند؛ در صورتى كه ميّت فرزند نداشته باشد. پس اقتضا دارد اگر همسرش براى او فرزندى به دنيا نياورد، جز پدر و مادر، كسى از او ارث نمى برد. بنابراين فرزندى كه مادر بدان باردار است، از پدر ارث نخواهد برد؛ چنان كه در ارث بردن پدر و مادر ميّت، شرط است كه ميّت به هنگام مرگ داراى فرزند نباشد و فرزند بر كسى جز نوزادى كه از شكم مادرش خارج شده و او را به دنيا آورده، بر كسى انطباق ندارد. همچنين آيات شريفه، وراثت هر يك از برادر و خواهر را از يكديگر در سوره مباركه نساء با اين فرموده اش اعلان داشته است كه: و اگر (ميّت) مردى باشد، كلاله (خواهر يا برادر) از او ارث مى برد يا زنى كه برادر و خواهرى دارد، سهم هركدام يك ششم خواهد بود.۳۴ و در پايان آن سوره مى فرمايد: اگر مردى از دنيا برود و فرزند نداشته باشد ولى داراى خواهر باشد، نصف اموالى را كه ميّت به جاى نهاده، از آنِ خواهر است و اگر خواهرى از دنيا برود و فرزندى نداشته باشد و وارث او يك برادر باشد، او همه اموال را از خواهرش به ارث مى برد.۳۵ بدين ترتيب، اين دو آيه به بيان ارث بردن از برادر يا خواهر ميّت ـ اگر خواهر و برادر داشته باشد ـ پرداخته اند و مشخص است تا زمانى كه از مادر، فرزندى متولد نشود كه براى ميّت برادر يا خواهر شمرده شود، صدق نمى كند وى داراى خواهر يا برادر است و شامل فرزندى كه در شكم مادر است و هنوز تولد نيافته، نخواهد شد. دو آيه شريفه تنها دلالت بر ارث كسى دارند كه از مادر متولد شده و به هنگام مرگ ميّت، خواهر يا برادر او شمرده شود و بر ارث فرزندى كه مادر بدان باردار است و هنوز متولد نشده، دلالت ندارند. آيات مربوط به ارث، افزون بر آنچه يادآور شديم، به بيان ارث پدر و مادر از فرزندانشان و ارث هركدام از زن و شوهر از يكديگر پرداخته اند و روشن است، جز فرزندى كه از مادر متولد شده باشد، انطباق هيچ يك از اين عناوين براى او قابل تصور نيست. آنچه يادآورى شد، همه عناوينى بود كه در قرآن كريم براى وارث بيان شده است و هيچ كس از آنها غير فرد تولد يافته را شامل نمى شود. بدين ترتيب، اين آيات دلالت ندارند كودكى كه در شكم مادرش وجود دارد، ارث مى برد، خواه آن كودك، فرزند ميّت محسوب شود يا برادر و يا خواهر وى به شمار آيد.۳۶ چنان كه فرموده خداوند: (و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مومنان و مهاجران در آنچه خداوند مقرر داشته، سزاوارترند)، تنها بر اولويت خويشاوندان و پيشى داشتن آنان در سزاوار بودن به ارث از بيگانگان، دلالت دارد و اصلاً در صدد بيان معيار ارث نيست كه فرزند، از مادر متولد شده و يا هنوز مادر بدان باردار است. بنابراين در آيات شريفه فوق، بر اين كه كودكِ به دنيا آمده، وارث است، دلالتى وجود ندارد. گستره مفهوم رواياتى كه در مورد اين عناوين يا ديگر عناوين نَسَبى وارد شده، بيشتر و فراتر از اين آيات نيست. ما اين موضوع را يادآور شديم چون مقتضاى خود قواعد اين است و جز كسى كه به هنگام مرگ مورّث، مصداق خارجى آن عناوين شمرده نشود، از مورّث خود، ارث نخواهد برد و در اين روايات بر ارث بردن كودكِ به دنيا نيامده، اصلاً دلالتى وجود ندارد؛ ولى در بيشتر روايات خاصى كه در مورد ارث بردنِ حمل، وارد شده مانند صحيحه ربعى از امام صادق(ع)، آمده است: (نوزاد هرگاه تكان بخورد [حيات داشته باشد]، ارث مى برد؛ زيرا [اگر صدا ندهد] ممكن است لال باشد)۳۷ و در برخى از آنها مانند صحيحه ديگرى از ربعى وارد شده كه گفت: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم در مورد سِقط فرمودند: (هرگاه نوزاد از شكم مادر ساقط گشت و حركت بارزى نمود، ارث مى برد و از او ارث مى برند: زيرا ممكن است لال باشد [و صدا ندهد]).۳۸ و در معتبر ابوبصير از امام صادق(علیه السلام) آمده است كه فرمودند: (پدرم به من فرمودند: هر گاه نوزاد حركت مشخصى نمود، ارث مى برد و از او ارث مى برند؛ زيرا ممكن است او لال باشد [و از او صدا ظاهر نشود])۳۹ و در روايت ابوالبخترى وارد شده كه: (... تا مشخص شود آيا زن، باردار است يا خير).۴۰ بدين ترتيب، موضوع ارث در اين روايات، نوزاد يا فرزند سقط شده و يا كودكِ به دنيا نيامده است. با توجه به آنچه در آن زمان رايج بوده، هر يك از عناوين ياد شده، در مواردى بوده است كه زن به شيوه ازدواج معمولى باردار مى شده و قطعاً به هنگام مرگ مورّث باردار بوده است. بنابراين شامل موضوع سخن ما در اين پرسش، يعنى موردى نمى شود كه مادر، باردار به كودك نباشد؛ بلكه پس از مرگ شوهر باردار شود. بدين سان، احاديثِ مربوط به ارثِ كودكِ به دنيا نيامده، شامل موضوع سخن ما نمى شود و ناگزير بايد به مقتضاى قواعد رجوع كنيم و شما به خوبى پى برديد كه قواعد، بر ارث بردن كودك متولد نشده، بلكه حتى بر وراثتِ فرزندى كه از مادرش متولد مى شود، دلالت ندارند. پي‌نوشت‌ها:   ۳۲. سوره نساء، آيه۱۱. ۳۳. سوره نساء، آيه۱۱. ۳۴.سوره نساء، آيه۱۲. ۳۵.سوره نساء، آيه۱۷۶. ۳۶. سوره احزاب، آيه۶. ۳۷. وسائل، باب۷ از ميراث خنثى و نظير او،حديث۳، حديث۱و۲و۵و۶ نيز همين گونه اند. ۳۸. همان، حديث۴ و نظير آن حديث۸. ۳۹. همان، و نظيرش روايت ابن سنان، در باب ۱۲ از ابواب ميراث پدر و مادر و فرزندان. ۴۰. همان.   منبع: www.lawnet.ir ادامه دارد... /ج   مقالات مرتبط بررسي فقهي شبيه سازى(6)

بررسي فقهي شبيه سازى(6) ۲. همسان طلبى نوع دوم شبيه سازى، همسان طلبى است. نبايد ترديد نمود كه چندقلوها از اين شيوه به وجود آمده اند؛ زيرا فرض اين است كه همه آنها از يك نطفه... ادامه... بررسي فقهي شبيه سازى(8)

بررسي فقهي شبيه سازى(8) سومين پرسش: اگر فرض شود كه هسته تخمك زنِ شوهردارى ـ به دليل بيمارى سيتوپلاسم وى ـ گرفته شود و اين هسته، جايگزين هسته تخمك زن ديگرى گردد. هسته اين تخمك،... ادامه...
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن