تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن از اندك خدا خشنود مى شود و بسيارش او را ناراحت نمى كند و منافق از اندك خدا نا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805598849




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ايوب(ع)، پيامبر صبر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ايوب(ع)، پيامبر صبر
ايوب(ع)، پيامبر صبر     ساليان پيش، مردي ثروتمند و نيکوکار بود که تا ده نفر گرسنه را سير نمي‌کرد، خودش نان نمي‌خورد و تا ده مستمند را جامه نمي‌پوشانيد هرگز جامه نمي‌پوشيد و هميشه شکر خدا ورد زبانش بود. اما ورق برگشت و زندگي بر اين نيک مرد، روي ديگري را نشان داد که او را اسوه صبر عالم کرد. آن نيک‌مرد، ‌ايوب پيامبر (ع) بود که در تفسير «قمى» آمده است كه بسيار شکرگزار بود؛ تا آن اندازه که حسد شيطان بر او رفت و شيطان به خدا گفت: «پروردگارا! ايوب شكر اين نعمتي كه تو به وى ارزانى داشته‌اى به جاى نياورده، زيرا هر گونه كه بخواهد شكر گزارد، باز با نعمت تو بوده و از دنيايى كه تو به وى داده‌اى انفاق كرده و شاهدش هم اين است كه اگر دنيا را از او بگيرى خواهى ديد كه ديگر شكر آن نعمت را نخواهد گزارد. پس مرا بر دنياى او مسلط بفرما تا همه را از دستش بگيرم و آن‌وقت خواهى ديد چگونه لب از شكر فرو مى‌بندد و ديگر عملى از باب شكر انجام نمى‌دهد.» از عرش به وى خطاب شد كه: «من تو را بر مال و اولاد او مسلط كردم؛ هر چه مى‌خواهى بكن.» و سرانجام ابليس از آسمان سرازير شد، چيزى نگذشت كه تمام اموال و بچه‌هاي ايوب را بگرفت، اما ايوب از شكر بازنايستاد، شكر بيشتر كرد و حمد خدا زياد بگفت. ابليس به خداى تعالى عرضه داشت: «حال مرا بر زراعتش مسلط گردان.» خداى تعالى فرمود: «مسلطت كردم.» و ابليس با همه شيطان‌هاى تحت فرمانش بيامد و به زراعت ايوب بدميد و همه طعمه حريق گشت و باز ديدند كه شكر و حمد ايوب زيادت يافت. شيطان گفت: «پروردگارا! مرا بر گوسفندانش مسلط كن تا همه را هلاك سازم» و خداى تعالى مسلطش كرد. گوسفندان هم كه از بين رفتند و باز شكر و حمد ايوب بيشتر شد. ابليس عرضه داشت: «خدايا مرا بر بدنش ‍ مسلط كن» و مسلط شد تا در بدن او به جز عقل و دو ديدگانش، هر تصرفى خواهد بكند. ابليس بر بدن ايوب بدميد و سراپايش زخم و جراحت شد. مدتى طولانى بدين حال بماند و در همه مدت گرم شكر خدا و حمد او بود و حتى از طول مدت جراحات، كرم در زخم‌هايش افتاد و او از شكر و حمد خدا باز نمى‌ايستاد و اين بار بوى تعفن به بدنش افتاد و مردم قريه از بوى او فراري شدند و او را به خارج قريه بردند و در مزبله‌اى افكندند. چون مدت بلا بر ايوب به درازا كشيد و ابليس صبر او را بديد، نزد عده‌اى از اصحاب ايوب كه راهبان بودند و در كوه‌ها زندگى مى‌كردند برفت و به ايشان گفت: «بياييد مرا به نزد اين بنده مبتلا ببريد، احوالى از او بپرسيم و عيادتى از او بكنيم.» اصحاب بر قاطرانى سفيد سوار شده، نزد ايوب شدند، همين كه به نزديكى وى رسيدند، قاطران از بوى تعفن نفرت كرده، رميدند. بعضى از آنان به يكديگر نگريسته، آنگاه پياده به نزدش شدند و در ميان آنان جوانى نورس بود. همگى نزد آن جناب نشسته، عرضه داشتند: «خوب است به ما بگويى چه گناهى مرتكب شدى؟ شايد ما از خدا آمرزش آن را مسالت كنيم و ما گمان مى‌كنيم اين بلايى كه تو بدان مبتلا شده‌اى و احدى به چنين بلايى مبتلا نشده، به خاطر امرى است كه تو تاكنون از ما پوشيده مى‌دارى.» ايوب (عليه السلام) گفت: «به مقربان پروردگارم سوگند كه خود او مى‌داند تاكنون هيچ طعامى نخورده ام مگر آنكه يتيم يا ضعيفى با من بوده و از آن طعام خورده است و بر سر هيچ دو راهى كه هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته‌ام، مگر آنكه آن راهى را انتخاب كرده‌ام كه طاعت خدا در آن سخت‌تر و بر بدنم گرانبارتر بوده است.» از بين اصحاب، آن جوان رو به سايرين كرد و گفت: «واى بر شما؛ آيا مردى را كه پيغمبر خداست، سرزنش كرديد تا مجبور شود از عبادت‌هايش كه تاكنون پوشيده مى‌داشته، پرده بردارد و نزد شما اظهار كند؟» در اين لحظه ايوب عرضه داشت: «پروردگارا! اگر روزى در محكمه عدل تو راه يابم و قرار شود كه نسبت به خودم اقامه حجت كنم، آن وقت همه حرف‌ها و درد دل‌هايم را فاش مى‌گويم.» ناگهان متوجه ابرى شد كه تا بالاى سرش آمد و از آن ابر صدايى برخاست: «‌اى ايوب! تو هم اكنون در محكمه من هستى؛ حجت‌هاى خود بياور كه من هميشه نزديك تو بوده‌ام.» ايوب (عليه السلام) عرضه داشت: «پروردگارا! تو مى‌دانى كه هيچگاه دو امر برايم پيش نيامد كه هر دو اطاعت تو باشد و يكى از ديگرى دشوارتر، مگر آنكه من آن اطاعت دشوارتر را انتخاب كرده‌ام. پروردگارا! آيا تو را حمد و شكر نگفتم و يا تسبيحت نكردم كه اين چنين مبتلا شدم؟» بار ديگر از ابر صدا برخاست؛ صدايى كه با ده هزار زبان سخن مى‌گفت: «ايوب ! چه كسى تو را به اين پايه از بندگى خدا رسانيد؟ در حالى كه ساير مردم از آن غافل و محرومند؟ چه كسى زبان تو را به حمد و تسبيح و تكبير خدا جارى ساخت، در حالى كه ساير مردم از آن غافلند. ‌اى ايوب! آيا بر خدا منت مى‌نهى، به چيزى كه خود منت خداست بر تو؟» ايوب مشتى خاك برداشت و در دهان خود ريخت و عرضه داشت: «پروردگارا! منت همگى از توست و تو بودى كه مرا توفيق بندگى دادى.» پس خداى عزوجل فرشته‌اى بر او نازل كرد و آن فرشته با پاى خود، زمين را خراشى داد و چشمه آبى جارى شد و ايوب را با آن آب بشست و تمامى زخم‌هايش بهبود يافت و داراى بدنى شاداب‌تر و زيباتر از حد تصور شد و خدا پيرامونش باغى سبز و خرم برويانيد و اهل و مال و فرزندان و زراعتش را به وى برگردانيد. منبع: http://www.salamat.com  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 802]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن