محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830553809
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى نويسنده:حسين روحانىنژاد مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى 1- كتاب «اخلاق ناصرى» اثر خامه علامه يگانه ، خواجه نصير الدين طوسى كه به اشارت ناصر الدين ، عبد الرحيم ابن ابى منصور ، حاكم اسماعيلى مذهب قهستان ، به رشته تحرير درآمده ، شامل 3 مقاله است: مقاله اول: تهذيب اخلاقى; مقاله دوم: تدبير منزل; مقاله سوم: سياست مدن. مقاله اول كه مجموعا در 17 فصل تنظيم شده و بزرگترين مقاله كتاب به شمار مىرود به اعتراف خود مصنف، خلاصهاى از كتاب «تهذيب الاخلاق» ابن مسكويه است: او مىگويد: «... مضموم قسمى كه بر حكمتخلقى مشتمل خواهد بود، خلاصه معانى كتاب استاد ابو على مسكويه را شامل بود.... و در دو قسم ديگر از اقوال و آراى ديگر حكما، مناسب فن اول، نمطى تقرير داده شود» . (1) 2- كتاب «اخلاق ناصرى» با همه مزايايى كه دارد، يك اثر تحقيقى نيست و غث و ثمين در آن گرد آمده و مؤلف عظيم القدر آن به تميز حق از باطل نپرداخته و نسبتبه صحت آرا و عقايد مطروحه، از خود سلب مسئوليت كرده است: «و پيش از خوض در مطلوب مىگوييم آن چه در اين كتاب تحرير مىافتد از جوامع حكمت عملى، بر سبيل نقل و حكايت و طريق اخبار و روايت از حكماى متقدم و متاخر باز گفته مىآيد، بى آن كه در تحقيق حق و ابطال باطل شروعى رود، يا به اعتبار معتقد، ترجيح راى و تزييف مذهبى خوض كرده شود. سپس اگر متامل را در نكتهاى، اشتباهى افتد يا مسئلهاى را محل اعتراض شمرد بايد كه داند محرر آن، صاحب عهده جواب و ضامن استكشاف از وجه صواب نيست» . (2) اما مرحوم نراقى با سبك اجتهادىاى كه در دروس خارج فقه و اصول حوزههاى علميه شيعه متداول است، پس از نقل اقوال متخصصان و كارشناسان برجسته آن فن و ذكر ادله آنان، به نقادى نظرات مىپردازد و از آن ميان، بهترين نظر را بر مىگزيند و با دلايل متقن به تحكيم و تثبيت پايهها و پشتوانههاى آن مىپردازد; به عنوان مثال، نراقى پس از ذكر اقوال مختلف انديشمندان و صاحب نظران برجسته اخلاق - از قديم و جديد - در مورد خير و سعادت، نظر حكماى متاخر اسلامى را كه نظرى جامع و متين است را به عنوان نظر حق و برگزيده انتخاب كرده و دليل مىآورد: «وهذا القول ترجيح لطريقة المعلم الاول من حيث اثبات سعادة للبدن، ولطريقة الاقدمين من حيث نفى حصول السعادة العظمى للنفس، ما دامت متعلقة بالبدن. وهو «الحق المختار» عندنا، اذ لا ريب فى كون ما هو وصلة الى السعادة المطلقة، سعادة اضافية. ومعلوم ان غرض القائل يكون متعلقات الابدان كالصحة والمال والاعوان سعادة، انها اذا جعلت الة لتحصيل السعادة الحقيقية لا مطلقا; اذ لا يقول عاقل ان الصحة الجسمية والحطام الدنيوى سعادة، ولو جعلت وسيلة الى اكتساب سخط الله وعقابه وحاجبة عن الوصول الى دار كرامية وثوابه. وكذا لا ريب فى ان النفس ما دامت متعلقة بالبدن، مقيدة فى سجن الطبيعة، لا يحصل لها العقل الفعلى ولا تنكشف لها الحقائق كما هى عليه انكشافا تاما، ولا تصل الى حقيقة ما يترتب على العلم والعمل من الابتهاجات العقليه واللذات الحقيقية. ولو حصلت لبعض المتجردين عن جلباب البدن يكون فى ان واحد ويمر كالبرق الخاطف» . (3) 3- با آن كه قالب اخلاق خواجه و نراقى، هر دو يونانى است، اما اخلاق خواجه بيشتر جنبه فلسفى و فنى دارد و تطبيق مسائل اخلاقى بر جنبههاى دينى، در آن كمتر مشاهده مىشود، ولى اخلاق نراقى، بيشتر صبغه دينى دارد و مسائل دينى و عرفانى در آن به خوبى طرح و تبيين گرديده است. مثلا در بحث «تجرد نفس و قواى آن و كمال قوه نظرى و قوه عملى» نراقى لذت و الم دائمى نفس را مطرح مىكند و مىگويد: «نفس به طور دائم يا برخوردار از لذت و متنعم به نعمت استيا در عذاب و رنج. لذت نفس از طريق تحقق كمال مخصوص آن حاصل مىشود» . (4) آن گاه به دو قوه نظرى و عملى و كمال هر يك اشاره مىكند و در مورد كمال قوه نظرى و عملى مىگويد: «كمال قوه نظرى، عبارت است از احاطه به حقايق مراتب موجودات و اطلاع از جزئيات غير متناهى، از طريق ادراك كليات، و از آن، گام فراتر نهادن و به معرفت مطلوب حقيقى و غايت كل [يعنى خداى متعال] و وصول به مقام توحيد و رهايى از وسوسههاى شيطان و اطمينان قلب، به نور عرفان، نائل گرديدن و اين، همان حكمت نظرى است. كمال قوه عملى، تخليه از صفات پست و تحليه به اخلاق پسنديده و از آن فراتر رفتن و به تطهير سر و تخليه آن، از ما سوى الله پرداختن است و اين، همان حكمت عملى است كه اين كتاب، بيان آن را بر عهده دارد» . (5) نراقى در پايان اين بحث، كسى را كه واجد كمال هر دو قوه باشد، يعنى هم حكيم نظرى و هم حكيم عملى باشد، همان انسان كاملى مىداند كه قلبش به انوار شهود، درخشش گرفته و دايره وجود، به وجود او تمام است. او مىگويد: «ومن حصل له الكمالان... هو الانسان التام الكامل الذي تلالا قلبه بانوار الشهود، وبه تتم دائرة الوجود» . (6) 4- نكته ديگرى كه در اخلاق نراقى چشمگير و قابل توجه است، ولى مرحوم خواجه طوسى كمتر به آن پرداخته يا به كلى از آن سخن به ميان نياورده، تقدم تخليه بر تحليه و نقش فضاى اخلاقى در رساندن انسان به سعادت ابدى است. نراقى با مثالهاى متعدد، لزوم تخليه و بى اثر بودن طاعات ظاهرى را روشن و مبرهن كرده است. از نظر او تا تخليه صورت نگيرد، نفس آدمى مستعد فيوضات قدسى نشده و تحليه حاصل نمىگردد. (7) 5- نراقى با بهرهگيرى از آيات و روايات فراوان، اين نكته را كه اخلاق نكوهيده، حجاب و مانع نيل به معارف الهى و نسيمهاى قدسى است، روشن و مدلل ساخته است (8) در حالى كه در اخلاق خواجه اين مبحثبه روشنى مطرح نشده است. 6- مبحث ديگرى كه در اخلاق نراقى، تازگى دارد، تطبيق نظريه تجسم اعمال، بر ظهور ملكات نفسانى در عالم ديگر است. اين مبحث تحت عنوان «ان العمل نفس الجزاء» مطرح و با استفاده از اقوال حكما و آيات قرانى و روايات، به طرز جالبى بيان گرديده است. در اين جا قسمتى از اين مبحث را مىآوريم: «ان كل قول او فعل ما دام وجوده في الاكوان الحسية لا حظ له من الثبات، لان الدنيا دار التجدد والزوال، ولكنه يحصل منه اثر في النفس، فاذا تكرر استحكم الاثر فصار ملكة راسخة... وصوراباطنة تكون مبادئ للآثار المختصة بها... ومن قال: ان العمل نفس الجزاء، قال: ان الهيئات النفسانية اشتدت وصارت ملكة تصير متمثلة و متصورة في عالم الباطن والملكوت بصورة يناسبها، اذ كل شىء يظهر في كل عالم بصورة خاصة... وقد ورد بذلك اخبار كثيرة... صريحة في ان مواد الاشخاص الاخروية هي التصورات الباطنية، والنيات القلبية، والملكات النفسية المتصورة بصور روحانية وجودها وجود ادراكى، والانسان اذا انقطع تعلقه عن هذه الدار، وحان وقت مسافرته الى دار القرا، وخلص عن شواغل الدنيا الدنية، وكشف عن بصره غشاوة الطبيعة، فوقع بصره على وجه ذاته، والتفت الى صفحة باطنة، وصحيفة نفسه، ولوح قلبه، وهو المراد بقوله سبحانه: «و اذا الصحفنشرت» (9) وقوله تعالى: «فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد» (10) صار ادراكه فعلا، و علمه عينا، وسره عيانا، فيشاهد ثمرات افكاره واعماله، ويرى نتائج انظاره وافعاله، ويطلع على جزاء حسناته وسيئاته، ويحضر عنده جميع حركاته وسكناته...» . (11) 7- خواجه نصير الدين طوسى در بيان كمال نفس و ظرف آن، به قواى سه گانه نفس، اشاره كرده، مىگويد: «و بر جمله در مردم سه قوت مركب است... ادون، نفس بهيمى و اوسط، نفس سبعى واشرف، نفس ملكى... و عبارت از اين سه نفس در قرآن مجيد به نفس اماره و نفس لوامه و نفس مطمئنه آمده است» . (12) نراقى در بحث نفس و اسماء و قواى چهار گانه آن، اين نظر را - بدون آن كه از خواجه نام ببرد - با عبارت «قيل» كه دال بر تمريض و تضعيف قول است، مردود شمرده، خود به اظهار نظر پرداخته، آن را نظر حق، قلمداد مىكند: «... هذا و قيل: ما ورد في القرآن من النفس المطمئنة، و اللوامة، والامارة بالسوء، اشارة الى القوى الثلاث، اعنى العاقلة والسبعية والبهيمية والحق انها اوصاف ثلاثة للنفس بحسب اختلاف احوالها، فاذا غلبت قوته العاقلة على الثلاث الاخر، وصارت منقادة لها مقهورة منها، و زال اضطرابها الحاصل من مدافعتها سميت «مطمئنة» لسكونها حينئذ تحت الاوامر والنواهى، وميلها الى ملائماتها التي تقتضى جبلتها، واذا لم تتم غلبتها وكان بينهما تنازع وتدافع، وكلما صارت مغلوبة عنها بارتكاب المعاصى حصلت للنفس لوم وندامة سميت «لوامة» ، و اذا صارت مغلوبة منها مذعنة لها من دون دفاع سميت «امارة بالسوء» لانه اضمحلت قوتها العاقلة واذعنت للقوى الشيطانية من دون مدافعة، فكانما هي الآمرة بالسوء» . (13) از نظر محقق نراقى، نفس، يكى بيش نيست و مطمئنه، لوامه و اماره از صفات آن است. اگر در كشمكش و نزاعى كه ميان قوه عاقله و ساير قوا صورت مىگيرد، غلبه و پيروزى از آن قوه عاقله باشد و تنشها از ميان برخيزد و آرامش و اطمينان، جايگزين آن گردد، نفس به صفت اطمينان متصف مىگردد و «نفس مطمئنة» خوانده مىشود. اگر قوه عاقله غالب نشود و نزاع هم چنان برقرار باشد، هرگاه عقل مغلوب شود و معصيتى صورت گيرد، ندامت و ملامت، دامن نفس بگيرد و در اين حال به صفت «لوامة» متصف گردد، اما اگر معصيتى از شخص سر زند و قوه عاقله به كلى مغلوب باشد، در اين حال نفس او «اماره» خوانده مىشود. 8- اخلاق خواجه - عليه الرحمة - صرفا صبغه فلسفى دارد، ولى اخلاق محقق نراقى مشتمل بر مباحث فلسفى، دينى و عرفانى است و به مناسبت از آيات، روايات و مباحث عرفانى سخن به ميان آورده است. محقق نراقى مىكوشد تا ضمن بهرهگيرى از لب لباب مطالب فلسفى و عرفانى، از خط شريعتخارج نشود و به عبارت صحيحتر در تعارض ميان شريعت و اقوال حكما، جانب شريعت را مىگيرد، مثلا در بحث «غاية السعادة التشبه بالمبدا» (14) سخن خواجه نصير الدين طوسى را مبنى بر اين كه «انسان در صفات خود بايد به مبدا، تشبه پيدا كند و جميل از آن جهت كه جميل است از او سرزند و..» . (15) نقل و نقد مىكند و آن را از آن جهت كه با ظواهر شرع مخالف است، محل تامل مىداند. از ديدگاه محقق نراقى: «با آمدن شريعت نبوى و ترغيب آن به تهذيب اخلاق و بيان دقايق و لطايف اخلاق اسلامى، آن چه اساطين حكمت و عرفان و اهل ملل و اديان براى اصلاح اخلاق مقرر داشته بودند، از رواج افتاد و در مقابل تعاليم اخلاقى اسلام رنگ باخت، اما چون تعاليم اخلاقى اسلام در موارد و مواضع مختلف و متعدد، پراكنده بود، وى به جمع آن همت گماشت و براى سهولت در كتاب «جامع السعادات» گردآورد و خلاصه و زبده معارف اهل عرفان و رحمت را بر آن افزود» . (16) 9- يكى از ابتكارات محقق نراقى اين است كه مانند پيشينيان علم اخلاق كه اول، همه رذايل را ذكر كرده، سپس به ذكر فضايل پرداختهاند، عمل نكرده است، بلكه فضايل و رذايل مربوط به هر قوه را به ترتيبى فنى آورده است. خود وى نيز در مقدمه كتاب خود به اين نكته اشاره كرده و آن را در ضبط اخلاق و معرفت اضداد و علم به مبادى و اجناس، سودمندتر معرفى كرده است: «ولا نتابع القوم من تقديم الرذائل باسرها على الفضائل، بل نذكر اولا ما يتعلق بالقوة العقليه من الفضائل والرذائل على النحو المذكور، ما يتعلق بالغضبية، ثم ما يتعلق بالشهوية، ثم ما يتعلق باثنتين منها او ثلاث، لان ذلك ادخل في ضبط الاخلاق، ومعرفة اضدادها، والعلم بمبادئها و اجناسها، وهو من اهم الامور لطالبى هذا الفن» (17) ، اما در اخلاق خواجه ميان انواع فضايل و انواع رذايل جدايى افتاده است. (18) 10- محقق نراقى بر خلاف خواجه، انواع خاصى را تحت عدالت داخل نمىداند، بلكه بعضى از انواع را زير پوشش قوه عاقله، بعضى را زير پوشش قوه غضبيه، برخى را زير پوشش قوه شهويه و بعضى را زير پوشش دو يا سه قوه قرار مىدهد. (19) 11- نراقى درباره طرف عدالت، نظر خاصى دارد كه مخالف نظر خواجه است. خواجه در آن جا كه اجناس رذايل را بر مىشمرد، مىگويد: «... پس اجناس رذايل، هشتباشد. دو از آن به ازاى حكمت; و آن سفه (20) بود و بله، و دو به ازاى شجاعت و آن تهور بود و جبن، و دو به ازاى عفت و آن شره بود و خمود شهوت، و دو به ازاى عدالت، و آن ظلم بود و انظلام» . (21) نراقى پس از نقل مضمون عبارت فوق، آن را مورد انتقاد قرار داده و گفته است: «هكذا قيل، والحق ان العدالة مع ملاحظة ما لا ينفك عنها من لازمها، لها طرف واحد يسمى جورا و ظلما، و هو يشمل جميع ذمائم الصفات، ولا يختص بالتصرف في حقوق الناس و اموالهم بدون جهة شرعية، لان العدالة بهذا المعنى - كما عرفت - عبارة عن ضبط العقل العملى جميع القوى تحت اشارة العقل النظرى، فهو جامع للكمالات باسرها، فالظلم الذي هو مقابله جامع للنقائص باسرها، اذ حقيقة الظلم وضع الشىء في غير موضعه، وهو يتناول جميع ذمائم الصفات والافعال فتمكين الظالم من ظلمه لما كان صفة ذميمة يكون ظلما، على ان من مكن الظالم من الظلم عليه وانقاد له ذلة، فقد ظلم نفسه، والظلم على النفس ايضا من اقسام الظلم» . (22) 12- نكته ديگرى كه در اخلاق نراقى تازگى دارد و نقطه قوت اخلاق او به شمار مىرود دقت او در تعريف و تفسير و فرق و تمييز فضايل و رذايل از يكديگر و قرار دادن هر فضيلت و رذيلتى در تحت نوع خاص آن است. (23) 13- احصاى فضايل و رذايل و ضبط آنها و اشاره به قوهاى كه موجب آنهاست، از مباحث ابتكارى محقق نراقى است و خواجه و ديگر علماى اخلاق با چنان تفصيلى از آن سخن نگفتهاند و در مورد داخل كردن بعضى از فضايل يا رذايل در تحت نوعى خاص، مخالفت ورزيدهاند. به نظر نراقى، سر اين مطلب در اين است كه بسيارى از صفات داراى جهات مختلفى هستند كه هر جهتبا قوهاى مناسبت دارد. پس اين اختلاف، ناشى از جهات گوناگون بعضى از صفات است. نراقى در چنين مواردى معتقد است كه قواى متعددى خاستگاه اين گونه صفات است و نمىتوان آنها را به يك قوه نسبت داد. هم چنين به نظر نراقى بعضى از صفات چه بسا به اعتبارى، پسنديدهاند و از فضايل به شمار مىآيند و به اعتبار ديگر از رذايل محسوب مىشوند. براى مثال، محبت و خوف و رجا به لحاظ متعلق، دگرگون مىشوند، يعنى در ارتباط با يك متعلق، در حوزه فضايل و به لحاظ متعلق ديگر در حوزه رذايل قرار مىگيرند. اگر محبتبه دنيا و زخارف آن تعلق گيرد، مذموم و در شمار رذايل است و اگر به خداى متعال و اوليا تعلق گيرد، پسنديده و در قلمرو فضايل، بلكه از برترين فضايل است. خوف از آن چه كه به فتواى عقل نبايد از آن بيم داشت، از رذايل قوه غضبيه محسوب مىشود، ولى خوف از گناهان و خوف از عظمتخداى قهار، در شمار فضايل قرار دارد. اميد نيز اگر بىمورد باشد، در شمار رذايل و اگر به جا باشد از فضايل است. (24) اين تفصيل و تبيين از ابتكارات نراقى است. پي نوشت ها : 1) خواجه نصير الدين طوسى ، اخلاق ناصرى ، (به تصحيح و تنقيح مجتبى مينوى و عليرضا حيدرى ، چاپ دوم، تهران، ركتسهامى انتشارات خوارزمى)، ص 36. 2) همان، ص 43. 3) همان، ج1، ص 38- 39. 4) جامع السعادات، ج1، ص 8 . 5) همان، ص 8- 9. 6) همان، ص 9. 7) همانص 9- 11. 8) همان، ص 11- 15. 9) تكوير (81) آيه 10. 10) ق (50) آيه 22. 11) جامع السعادات، ج 1، ص 17- 18. 12) اخلاق ناصرى، ص 76- 77. 13) جامع السعادات، ج 1، ص 30. 14) همان، ص 40- 41. 15) ر.ك: اخلاق ناصرى، ص 90- 93. 16) جامع السعادات، ج 1، ص 2. 17) همان، ص 3. 18) اخلاق ناصرى، ص 117- 122. 19) جامع السعادات، ج1، ص 66. 20) نراقى آن را سفسطه; يعنى حكمت مموهه قلمداد كرده است. 21) اخلاق ناصرى، ص 120. 22) جامع السعادات، ج 1، ص 65. 23) همان، ص 66 به بعد. 24) ر.ك: همان، ص 72. منبع:www.naraqi.com
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]
صفحات پیشنهادی
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى نويسنده:حسين روحانىنژاد مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى 1- كتاب «اخلاق ناصرى» اثر خامه علامه يگانه ...
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى نويسنده:حسين روحانىنژاد مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى 1- كتاب «اخلاق ناصرى» اثر خامه علامه يگانه ...
دريا و سبو يا اخلاق توحيدى و معيار حد وسط
اخلاق ارسطو و اخلاقيون مسلمان مىدانيم كه به عقيده ارسطو، خدا آفريننده جهان و انسان نيست و با آنها هم كارى ندارد، بلكه ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
اخلاق ارسطو و اخلاقيون مسلمان مىدانيم كه به عقيده ارسطو، خدا آفريننده جهان و انسان نيست و با آنها هم كارى ندارد، بلكه ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
درآمدى بر فلسفه اخلاق نراقى (2)
درآمدى بر فلسفه اخلاق نراقى (2) نويسنده:حسين روحانىنژاد انسان به جميع مراتب مختلف احاطه دارد ... احوالها ماند مجنون در تردد سالها گفت اى ناقه چو هر دو عاشقيم ما دو ضد بس همره نالايقيم نيستت بر ... مقايسه اخلاقنگارى خواجه نصير الدين طوسى با ملا احمد نراقى بدون ترديد بين اخلاقنگارى ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
درآمدى بر فلسفه اخلاق نراقى (2) نويسنده:حسين روحانىنژاد انسان به جميع مراتب مختلف احاطه دارد ... احوالها ماند مجنون در تردد سالها گفت اى ناقه چو هر دو عاشقيم ما دو ضد بس همره نالايقيم نيستت بر ... مقايسه اخلاقنگارى خواجه نصير الدين طوسى با ملا احمد نراقى بدون ترديد بين اخلاقنگارى ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
مقايسه نظر فاضلين نراقى درباره عجب با روايات
ملامحمدمهدى و ملااحمد نراقى پدر و پسرى بودند كه با به ارث بردن ميراث گرانبهاى علمى مسلمانان و افزودن برآن، يادگا. ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى .
ملامحمدمهدى و ملااحمد نراقى پدر و پسرى بودند كه با به ارث بردن ميراث گرانبهاى علمى مسلمانان و افزودن برآن، يادگا. ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى .
اى خواجه عالم
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى نويسنده:حسين روحانىنژاد مقايسهاى .... تازگى دارد، تطبيق نظريه تجسم ...
مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى نويسنده:حسين روحانىنژاد مقايسهاى .... تازگى دارد، تطبيق نظريه تجسم ...
نقد اخلاقى و عملى عقلانيت(1)
البته رهيافت چهارمى هم مىتوان فرض كرد و آن عبارت است از جمع بين اين سه رهيافت كه شايد شيوه اخير به دلايل مختلف ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
البته رهيافت چهارمى هم مىتوان فرض كرد و آن عبارت است از جمع بين اين سه رهيافت كه شايد شيوه اخير به دلايل مختلف ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
روش استنباطى ملااحمد نراقى در مستندالشيعه (2)
فقه الحديث و مسئله جمع بين روايات از امور مهمى كه در روش استنباطى فقها به چشم مىخورد، دقت در مدلول روايات و فهميدن ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
فقه الحديث و مسئله جمع بين روايات از امور مهمى كه در روش استنباطى فقها به چشم مىخورد، دقت در مدلول روايات و فهميدن ..... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
نگاهى به تاريخچه علم اخلاق
نگاهى به تاريخچه علم اخلاق نويسنده: جعفر فكرى موضوع اخلاق از ديرباز مورد بررسى و توجه دانشمندان و فيلسوفان بوده ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
نگاهى به تاريخچه علم اخلاق نويسنده: جعفر فكرى موضوع اخلاق از ديرباز مورد بررسى و توجه دانشمندان و فيلسوفان بوده ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
راه و چاه موفقيت در دانشگاه
وقت بين کلاسهايتان بهترين زمان براي دوره کردن مطالب درسي آن ساعت است. برنامه داشته ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى middot; اجتهاد در فهم نصوص ...
وقت بين کلاسهايتان بهترين زمان براي دوره کردن مطالب درسي آن ساعت است. برنامه داشته ... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى middot; اجتهاد در فهم نصوص ...
حداکثر خريد با حداقل پلاستيک
يکي از اين جايگزينها،کيسه پارچهاي است که درصورت آلوده و کثيف شدن، قابل شستشو است و ميتوان آن را به مدت .... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
يکي از اين جايگزينها،کيسه پارچهاي است که درصورت آلوده و کثيف شدن، قابل شستشو است و ميتوان آن را به مدت .... مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها