تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803181897




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خنديدن به چه قيمتي؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خنديدن به چه قيمتي؟ جامعه‌اي که تحت تأثير انواع شوخي‌ها و دلقک‌‌بازي‌ها و برنامه‌هاي سرگرم‌کننده قرار گرفت ديگر براي حرف‌هاي جدّي و سرنوشت‌ساز ارزشي قائل نيست. چنين جامعه‌اي، جامعه‌اي نيست که نسبت به سخن حکيمان گوش شنوايي برايش مانده باشد، چون زمينه تفکر از بين رفته است و در بي‌محتوايي، همه‌چيز به مسخره گرفته مي‌شود.
خنده
از جمله نکاتي که فوق‌العاده در اصلاح نفس مؤثر مي‌باشد تعادل و مديريت شادي‌هاست، تا از يک طرف روانِ انسان گرفتار افسردگي و غمزدگي نگردد و از طرف ديگر روحيه خوشگذراني و بذله‌گويي آنچنان در جانب افراط نيفتد که انسان از وقار و حکمت خارج گردد.مسلم انساني که نتواند غمزدگي خود را کنترل کند، غم‌هاي وَهميْ آرام‌آرام تمام روح و روان او را به تصرف خود در مي‌آورد. چنين انساني در زندگي خود از اراده‌هاي نقش‌آفرين محروم مي‌گردد و به انساني نااميد مبدل مي‌شود، زيرا ريشه غم‌هاي وَهمي را که عدم توکل به خدا و کبر و خودبزرگ‌بيني است، نشناخته و در نتيجه از نشاط طبيعي و متعادل که در قلب و روان هر انسانِ مؤمني جاري است محروم مي‌گردد، همان نشاطي که خداوند در وصف آن مي‌فرمايد:«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ »[1]  آگاه باشيد كه اولياءالهي را نه بيمى است و نه اندوهي.در آيه فوق خداوند مي‌فرمايد: آن‌هايي که دوستي خدا و سرپرستي او را پذيرفتند ، ديگر نه نگران حادثه‌هاي آينده‌اند و نه غصه گذشته را مي‌خورند، در مسير ارتباط با خدا، فوق غم‌هاي جانکاه و شادي‌هاي افراطي زندگي مي‌کنند. چنين افرادي متصف به حکمت‌اند و در استحکام شخصيت قرار دارند. انسان‌هاي حکيم همان‌طور که در مقابل غم‌ها به راحتي مقاومت مي‌کنند هرگز براي پرکردن خلأهاي زندگي محتاج شادي‌هاي افراطي و قهقهه‌هاي سخيف نيستند.اسلام عزيز به همان اندازه که از طريق عقايد عاليه مسلمانان را از غم‌هاي وَهمي آزاد مي‌کند، در راستاي نجات از خوشگذراني‌هاي افراطي نيز توصيه‌هايي دارد که اين نوشتار به موضوع اخير مي‌پردازد تا روشن شود وقتي وسوسه خنديدن و خنداندن در جامعه‌اي زبانه کشيد، ديگر بال‌هاي پرواز‌گرِ انديشيدن از کار مي‌افتد.حضرت صادق «عليه‌السلام»: مي‌فرمايند: «ضَحِكُ الْمُؤْمِنِ تَبَسُّم»‏.[2]خنده مؤمن تبسم است و نه قهقهه.در راستاي همين امر حضرت امام کاظم«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: چون قهقهه زدي، بعد که به خود آمدي بگو؛ خدايا مرا به خشم خود مگيرخنده زياد قلب را مي‌ميراند قهقهه انسان را از حکمت و وقار خارج مي‌کند و قواي وَهميه را رشد مي‌دهد و روان انسان را به لذت‌هاي پوچ مشغول مي‌نمايد و براي نجات از اين رذائل است که امام صادق«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: «أَقْلِلْ مِنَ الضَّحِكِ فَإِنَّ كَثْرَه الضَّحِكِ تُمِيتُ الْقَلْبَ». [3]خنده را کم کن، زيرا که زيادي خنده قلب را مي‌ميراند.وقتي قلب مي‌ميرد از درک معاني عاليه عالم وجود محروم مي‌شود و از سير خود به سوي عالم معنا عقب مي‌افتد. در همين راستا حضرت صادق«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: «كَثْرَه الضَّحِكِ تَمِيثُ الدِّينَ كَمَا يَمِيثُ الْمَاءُ الْمِلْح‏».[4] خنده زياد دين را محو مي‌کند، همچنان ‌که آبْ نمک را محو مي‌کند.در راستاي همين امر حضرت امام کاظم«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِذَا قَهْقَهْتَ فَقُلْ حِينَ تَفْرُغُ اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِي».[5]‏چون قهقهه زدي، بعد که به خود آمدي بگو؛ خدايا مرا به خشم خود مگير.اين سخن حضرت خبر از آن مي‌دهد که انسان وقتي در وادي قهقهه و بي‌خيالي افتاد و شيطان روح و روان او را در آن لحظه در اختيار گرفت، چون به خود آمد از آن حالت هرگز راضي و دلخوش نباشد، بلکه نگران باشد که امکان دارد خداوند بر او خشم کند و در اثر آن قهقهه او را عقوبت نمايد.مسلم؛ مطايبه و شادبودن و شادکردن؛ غير از بذله‌گويي‌ها و دلقک‌بازي‌ها است و نبايد به بهانه مطايبه و مداعبه زندگي مردم را بر سر خنداندن‌هاي افراطي نابود کرد. خطر بي‌ارزشي سخنان حکيمانهغربِ بعد از رنسانس ابتدا از اُنس با خدا جدا شد و بعد جهت جايگزيني خلأ پيش‌آمده انواع راه‌هاي سرگرمي‌ را به صحنه آورد. جامعه‌اي که تحت تأثير انواع شوخي‌ها و دلقک‌‌بازي‌ها و برنامه‌هاي سرگرم‌کننده قرار گرفت ديگر براي حرف‌هاي جدّي و سرنوشت‌ساز ارزشي قائل نيست. چنين جامعه‌اي، جامعه‌اي نيست که نسبت به سخن حکيمان گوش شنوايي برايش مانده باشد، چون زمينه تفکر از بين رفته است و در بي‌محتوايي، همه‌چيز به مسخره گرفته مي‌شود.
مسخره کردن جلب توجه
 در چنين جامعه‌اي سخن دين که جدّي‌ترين سخن است، مورد توجه قرار نمي‌گيرد و دست کم گرفته مي‌شود، و اگر هم براي جلب توجه چنين افرادي دين بخواهد سخن خود را در حدّ شوخي و خنده پايين بکشد، ديگر دين نيست و نمي‌تواند ابعاد اصيل انسان را مورد خطاب قرار دهد، نهايتاً دين در حد يک نصيحت اخلاقي خود را مي‌نماياند و ميداني براي ارائه حرف‌هاي عميق‌تر نمي‌يابد. زيرا وقتي حرفِ جدّي در لباس شوخي ارائه شد حتماً ذبح شده است.در فرهنگ مضحکه و شوخي انظباط ذهن از بين مي‌رود و انسان‌ها داراي شخصيت‌هاي سطحي و بي‌محتوي مي‌شوند و در آن شرايط رابطه بين سخن و تصميم‌گيري گسسته است و همه‌چيز در لباس سرگرمي معني پيدا مي‌کند که خود، کاري است بي معني. إدخال سرور در مؤمنين خوب است، ولي إدخال سُرور کجا و غفلت و سرگرم‌کردن مؤمنين کجا! مؤمن را خوشحال ‌کردن کجا و مؤمن را در هوس ‌انداختن و آلوده‌ کردن کجا!بشر نياز به نشاط دارد ولي نشاطي اصيل و عميق که در اثر اتصال جان به عالم معنا حاصل مي‌شود. نشاطي که به ‌کلي غم در آن مي‌ميرد. به گفته مولوي:خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام                    هر غمي‌کو گرد ما گرديد شد در خون خويشاز اميرالمؤمنين«عليه‌السلام» نقل است که فرموده‌اند: «اَلْمُؤمِنُ هشٌّ بَشٌّ بَسّام»[6] مؤمن مسرور و بشاش خنده‌روستاين نوع شادي عارفانه که براي انسانِ در مسير رسيدن به مقصد توحيدي حاصل مي‌شود چيزي نيست که بتوان آن را با بي‌غمي مقايسه کرد.«نيل‌پستمن» جامعه‌شناس آمريکايي در کتاب «زندگي در عيش، مردن در خوشي» مي‌گويد: «فرهنگ خنده و شوخي و قهقهه ملت آمريکا را نابود کرده است ... مردم آمريکا در هرکجا که هستند با يکديگر گفتگو نمي‌کنند، بلکه همديگر را سرگرم مي‌کنند». وقتي هدف از زندگي بي‌غمي شد، تلاش همه اين است که همديگر را بخندانند نه اين‌که به همديگر تذکر دهند. إدخال سرور در مؤمنين خوب است، ولي إدخال سُرور کجا و غفلت و سرگرم‌کردن مؤمنين کجا! مؤمن را خوشحال‌کردن کجا و مؤمن را در هوس‌انداختن و آلوده‌کردن کجا!وقتي تمام وجودِ يک فرهنگ از درون با خوره خنده و تفريح رو به نابودي است و زماني که عناصر اصلي فرهنگِ جامعه مثل تدبّر در دين، حضور در جلسات تفکر ديني، خلوت با خود و با خدا، ارتباط علمي و حکمي با همديگر، همه و همه در قالب لذّت و سرگرمي در آمده و بر سر سفره مصرف به يغما مي‌رود و فراموش مي‌شود، راستي چه تدبيري بايد انديشيد و به چه‌چيز بايد توسل پيدا کرد؟ آيا زيادکردن کانال‌هاي تلويزيون و بزرگ‌کردن دلقک‌ها و سطحي‌کردن تفکر ديني، و لوس و تفريح‌زده‌کردن مستمعينِ بحث‌هاي ديني، و آرايش‌دادن مساجد و باج‌دادن براي ديندارشدن، و اين‌همه روايات در رابطه با حذر از شوخي و خنده‌ي افراطي که از امامان معصوم«عليهم‌السلام» به ما رسيده را ناديده‌گرفتن و در اصلاح امور فرهنگي به غيرِ دين دل‌سپردن، چاره کار است؟! چرا وسايل ارتباط جمعي ما نبايد با زيربناي فرهنگيِ اهل‌بيت عصمت و طهارت «عليهم‌السلام» برنامه‌هايش را تنظيم کند تا حکيمان الهي بيشتر بدرخشند نه دلقکان؟ آيا ما حق داريم زندگي خود را در اختيار بَطَّالاَن و مضحکه‌گراني بگذاريم که ماوراء خنديدن و خنداندن، هيچ پيام معنوي و روحاني در اختيار ما نمي‌گذارند؟آري! «فَإنَّ کَثْرَه الضِّحْکِ تَتْرُکُ الْعَبْدَ حَقيراً يَوْمَ الْقِيامَه».[7] زيادي خنده انسان را در قيامت حقير رها مي‌کند. نه تنها در قيامت، در دنيا هم فرهنگ خنده، شخصيت فرد و جامعه را پوچ و بي‌محتوا مي‌‌گرداند.به اميد آن‌که با جديّت تمام و در فضاي سراسر نشاط، از معضل بذله و شوخيِ افراطي بگذريم و به سوي حکمت ومعنويت روي گردانيم.       پي نوشت ها : [1] - سوره يونس، آيه 62 .[2] - الكافي، ج‏2، ص 664    [3] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص 118    [4] - الكافي، ج ‏2، ص 664    [5] - الكافي، ج‏2، ص  664    [6] - مشارق الدّراري، ص 573 .[7] - بحار الانوار ج68ص277 بخش قرآن تبيانمنبع : لبّ الميزان (گروه فرهنگي الميزان)  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن