واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تأثير گناه بر رزق و روزي بزرگان دين و عرفا بزرگ در بيان چگونگي رهايي از غصههاي دنيا که گريبانگير عدهاي بسيار است، دستوراتي دارند که منجر به نجات انسان از بسياري از مشکلات روحي ميشود. اگر با دقت به اين دستورات نظر بيفکنيم، راه رهايي در واقع در همين دستورات است.
شخصي از آيةالله بهجت (ره) پرسيد: چه بايد کرد تا روحيه غنا و بينيازي داشته باشيم و غصه دنيا را نخوريم؟بهجت عارفان در پاسخ فرمودند: " هر کس به پايينتر از خودش نگاه کند و بگويد "الحمدلله". اصلا خود همين شکرگزاري، سبب غنا ميشود... خود اين شکر، موضوعيت و سببيت براي غني شدن فقير دارد. عدهاي توکل را براي خودشان روزي ميدانند و اينها در واقع غني هستند. احراز کردهاند که اگر بر خدا توکل کنند، روزيشان به آنها ميرسد و اگر نرسيد، کشف ميکنند که لازم نبوده است. به عبارتي مي توان بيان کرد که از نشانههاي ايمان و تقواي راستين، توکّل و اعتماد بر خداست و از آثار تقوا و توکّل، روزيهاي نشان دار و کفالت خاصّ خداوند است:«…وَ مَن يتَّقِ اللّه يجعَل لَهُ مَخرَجَاً. وَ يرزُقُه مِن حَيثُ لا يحتَسِبُ وَ مَن يتَوکَّل عَلَي اللّه فَهُوَ حَسبه…؛ و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند (در هر امري) راه گشايش و نجاتي براي او فراهم ميکند و او را از جايي که گمان ندارد، روزي ميدهد و هر کس بر خدا توکّل نمايد، همانا خداوند او را کفايت ميکند». (سوره طلاق، آيه 2 و 3) هر که تقوا گزيده در ره دوست «حيث لا يحتسب» خزينه اوست (شبستري)توکل حقيقي چيست؟توکّل حقيقي آن است که انسان، خدا را عطا کننده نعمتها و روزيها داند؛ عطا و منع او را همه از رأفت و حکمت داند، نه از سهو و غفلت. در پي اين اعتقاد، فرجام کار را به او واگذارد تا چنان که تقدير اوست آن کار انجام گيرد و به تقدير الهي راضي و خرسند باشد.توکّل، بدين معناست که در همه امور، کوشش و جدّيت لازم را بنماييم و کمال بهره را از استعداد خدا دادي بگيريم و با اين وجود، اعتمادمان تنها به خدا باشد و نه به کار و اراده خويش.راه جستن ز تو هدايت از اوجهد کردن ز تو عنايت از او (سنايي)توکّل، بدين معناست که در همه امور، کوشش و جدّيت لازم را بنماييم و کمال بهره را از استعداد خدا دادي بگيريم و با اين وجود، اعتمادمان تنها به خدا باشد و نه به کار و اراده خويشنعمت هاي خدا را کم مشمار!به پايينتر از خودت نگاه کن ، نه به بالاتر از خويش ، چرا که اين سبب ميشود نعمتهاي خدا را درباره خودت ، کم مشماري . در امور دنيايي و برخورداريها و مال و معيشت و زندگي ، بايد به پايينتر از خود نگريست نه بالاتر. چون نظر به پايينتر، سبب ميشود انسان آنچه را هم که دارد قدر بشناسد و شکرگزار باشد. اما اگر به بالاتر از خود بنگرد و تمتعات و امکانات و رفاه و خانه و حقوق و... ديگران را ببيند، هميشه احساس کمبود ميکند و به دنياطلبي و “تکاثر ميگرايد.
در امور معنوي و اخروي به بالاتر از خود بنگر! اما در امور اخروي و معنوي ، انسان بايد به بالاتر از خود بنگرد (اين در احاديث آمده است ). به آنکه علم بيشتر، تقواي افزونتر، خلوص و صداقت برتر دارد، و معرفتش بيشتر، اخلاقش نيکوتر و روحياتش والاتر است . اينها قلههاي کمالند. توجه به اين گونه افراد بالاتر از خود، سبب ميشود که انسان به ضعفهاي اخلاقي و معنوي خود واقف گردد و تلاش بيشتر کند تا به آن قله برسد و به آنچه دارد، قانع نگردد. چرا که مراتب کمال و معنويت انسان ، تا بي نهايت قابل رشد و فزايندگي است .در روايات از لسان معصومين نيز اين نکته به وضوح قابل لمس مي باشد به طوري که امام صادق(عليه السلام) فرمود: "همواره به پايينتر از خود نگاه کن تا قدر نعمتهاي الهي را بداني و شکر گزار او باشي".(1)ودرجايي پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمودند: "کسي که درباره دين خود به بالاتر از خويش بنگرد و به وي اقتدا کند و درباره دنياي خويش به پايينتر از خود نظر کند و خداي را سپاس گويد، او را در صف شکر گزاران و بردباران ثبت مي نمايد".(2)در امور اخروي و معنوي، انسان بايد به بالاتر از خود بنگرددر کسب روزي از عوامل معنوي غافل نباشيم !بيشتر آدميان براي کسب روزي چشم به اسباب مادّي و طبيعي دوختهاند. در حالي که از اسباب معنوي به شدّت غافلند. همواره نگران نابسامانيهاي وضع اقتصادي فردي و اجتماعي خود هستند. براي رفع آن به دنبال علل توسعه فردي و اجتماعي ميگرديد. در حالي که با غفلت از تنها مؤثّر در عالم وجود، مصداق بارز اين آيه گشتهاند که: «و مَن أَعرَض عَن ذِکري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضنکاً…؛ و هر که از ياد من روي گردان و غافل شود، زندگانياش سخت و تنگ شود». (سوره طه، آيه 124) با اعمالمان، برکات را بر خود فرود آوريم !از افق برتر وحي که مينگريم: جامعه، آن گاه به توسعهاي همه جانبه دست خواهد يافت که افراد آن، جملگي در سايه سار ذکر و ياد خدا از گناه، طغيان و کفران چشم پوشند و به سوي وادي ايمان پويند. «وَلَو أَنّ اَهلَ القُري آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرکاتً منَ السَّماءِ وَ الاَرض…؛ و چنانچه مردم شهرها و آباديها ايمان آورده و پرهيزگاري پيشه کرده بودند، همانا برکات آسمان و زمين را به روي آنها ميگشوديم…». (سوره اعراف،آيه 96) آيات نوراني و راهگشا، بهره وري مردمان از وسعت روزي و برکتهاي آسماني و زميني را، نه در گرو تلاشي غافلانه و کور کورانه، که مرهون تکاپويي زيرکانه در راستاي ايمان، تقوا و تحصيل رضاي خدا معرفي ميکند. تقوا ،عاملي براي راحتي در زندگيقرآن، ضمن ارج نهادن به ميل فطري انسان به رفاه و آسايش دنيوي، مهمترين و اصلي ترين راهکار نايل آمدن به اين مهمّ را، پاي گذاري انسان در وادي ايمان و تقوا معرّفي ميفرمايد: «… وَ مَن يتَّقِ اللّه يجعَل لَه مِن أَمره يسراً؛ … و هر که تقواي الهي پيشه کند، خداوند [مشکلات] کار او را [در دو عالم] آسان ميگرداند». (سوره طلاق، آيه 4) تأثير گناه بر رزق و روزي از ديدگاه وحياني، هيچ سختي و نقمتي به انسان روي نميآورد و هيچ روزي و نعمتي از وي روي گردان نميشود، مگر به خاطر گناه و معصيتي که به دست خويش مرتکب مي شود:«و ما اَصابَکُم مِن مُصيبَةً فَبما کَسَبَت اَيديکُم وَ يعفُوا عَن کَثيرٍ؛ هيچ مصيبتي به شما نميرسد، مگر آن که دستاورد خود شماست و (اين در حالي است که خداوند) بسياري (از گناهان) را عفو ميکند». (سوره شوري، آيه 30)مولاي تقوا پيشگان عالم، امام علي(عليه السلام)، با اشاره به آيه فوق ميفرمايند: خود را از گناهان محافظت کنيد؛ چرا که براي شما هيچ نقصاني در روزي و هيچ بلا و معصيتي ـحتي خراش و کبودي پوستـ رُخ نميدهد، مگر به خاطر گناه.و نيز ميفرمايد: به خداوند سوگند! هرگز مردمي زندگاني خرّم و نعمتهاي فراهم را از کف ندادند، مگر به کيفر گناهاني که انجام دادند؛ چرا که خداوند بر بندگان ستم نميکند (و ليکن بندگان نميدانند که سبب زوال نعمتهايشان چيست)… خدا، بندگان خود را به کيفر کارهاي زشتشان با کاهش ميوه درختان، دريغ داشتن باران و بستن گنجينههاي خير عذاب کند تا توبه خواه، توبه کند و معصيت کار، دست از معصيت بشويد و پند گيرنده، پند پذيرد و دوري کننده از نافرماني، سرتسليم فرود آورد.هيچ سختي و نقمتي به انسان روي نميآورد و هيچ روزي و نعمتي از وي روي گردان نميشود، مگر به خاطر گناه و معصيتي که به دست خويش مرتکب مي شودغرق شدن در ماديات ،نشانه ي فضيلت وکمال نيست !اگر ميبينيم که افراد يا جوامع طغيانگر، غرق درياي ثروت و امکانات مادّي گشتهاند، نه به خاطر فضيلتشان بر ديگران است، بلکه از آن رو که سنّت امهال و استدراج در حقّ ايشان جاري گشته است؛ بدين معنا که خداوند، آنان را غرق مادّيات و دلبسته مظاهر دنيوي ساخته است تا به تدريج بر طغيان و عصيان ايشان افزوده گردد و بيش از پيش لايق عذاب سهمگين اخروي گردند.«…فَنَذَرُ الَّذينَ لا يرجُونَ لِقاءنا في طُغيانِهِم يعمَهُونَ؛ و آنان را که باوري به لقاي ما ندارند، به حال خود رها ميکنيم تا در طغيانشان واله و سرگردان شوند». (سورهيونس، آيه 11) پي نوشت ها :1- همان، ص 250، به نقل از مستدرک، ج 2، ص 64.2- همان، ص 250، به نقل از تاريخ يعقوبي، ص 59.فرآوري : زهرا اجلالبخش قرآن تبيانمنابع :مقاله ؛ محمّدباقر حيدريپرسشهاي شما و پاسخهاي آيةالله بهجت، جلد دوم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 735]