تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836423147
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) نویسنده: بهروز محمدی منفرد مقدمه اندیشمندان مسلمان با بهرهگیری از آموزههای فرهنگ اسلامی میتوانند نظریههای مناسبی درباره انسانشناسی مطرح کنند و مکتبهای فکری ناهمآهنگ با فطرت بشر را به همآوردی بطلبند. در این نوشتار، یکی از آموزههای مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهمترین مکتبهای[1] انسانشناسی معاصر؛ یعنی اگزیستانسیالیسم، ارزیابی و تقابل آنها با یکدیگر بررسی شده است. با وجود این، گستردگی قلمرو فلسفهها و تعدد فیلسوفان اگزیستانسیالیست به حدی است که بررسی دیدگاههای اساسی همه آنها فراتر از یک مقاله و کتاب است. بنابراین، در این نوشتار بر آن هستیم مفاهیم اساسی مورد اتفاق برخی از مهمترین تأثیرگذاران فیلسوفان وجودی همانند کی یرکگارد، مارسل، ساتر و یاسپرس را بررسی و در موارد ممکن با اندیشه مهدویت مقایسه کنیم. مسئله ظهور منجی مصلح، اندیشهای فرا اسلامی است که در تمامی ادیان الهی و حتی غیر آسمانی ریشه دارد؛ یعنی به باور پیروان تمامی ادیان، روزی منجی مصلحی ظهور خواهد کرد و با قیام در برابر ستمگران، تمام دنیا را از عدل و قسط پر میکند و آسایش و رفاه را برای همگان به ارمغان میآورد. مفهومشناسی اگزیستانسیالیسم (فلسفه وجودی) اگزیستانسیالیسم و فلسفههای اگزیستانس از مهمترین اندیشههای فلسفی جدید به شمار میآیند. بیان تعریفی جامع از اگزیستانسیالیسم در عمل، محال است؛[2] زیرا با توجه به گستره فلسفههای اگزیستانس ممکن نیست آنها را به گونه جامع، تعریف یا به راحتی وجوه مشترکی را برای همه آنها بیان کرد. با وجود این، برخی تعریفهایی را که درباره اگزیستانسیالیسم وجود دارد، درپی میآوریم: پیتون میگوید: « اگزیستانسیالیسم در بهترین حالت، تلاشی برای دفاع نظری و عملی از آزادی و منزلت و خلاقیت فرد انسانی است.»[3] بی. ام. جی ریردان نیز میگوید: « اگزیستانسیالیسم، نظریهای درباره انسانهاست که نظریهای منفرد، متفاوت و غیر جانشین به شمار میآید و نظریهای درباره روابطشان با یکدیگر است.»[4] آنچه در این فلسفه اهمیت دارد، «وجود شخصی و متفرد انسان» است که با عبارت existence از آن یاد میشود و از وجودهای کمارزش دیگر یعنی being متمایز میگردد. در این فلسفه، وجود شخصی جزئی انسان، محل توجه است و به گونه کلی، وجود،[5] در هستی خاص انسانی منحصر است و برای اشاره به وجود مطلق، being بهکار میرود. در اگزیستانسیالیسم، وجود انسان و هستی عالم با یکدیگر متلازمند؛ یعنی هیچ عالمی، بیانسان وجود ندارد و انسان جز در عالم تحقق نخواهد داشت. پس میتوان گفت تأکید اصلی فلسفه وجودی بر آدمی است. البته نه به آن معنا که انسانمدار باشد، بلکه آدمی را کلید فهم عالم میداند؛ یعنی نخستین پرسشی که فلسفه باید پاسخ دهد، این است که «آدمی چیست؟»[6] و نیز به این امر علاقهمند است که ما باید «انسان» زندگی کنیم.[7] از نظر تاریخی، ریشههای اگزیستانسیالیسم را در افکار سقراط میتوان یافت؛ زیرا وی محور تأملات و تفکرات فلسفیاش را وجود انسان قرار داد و روش پرداختن به خود «درون نگری» را مطرح کرد. «خودت» که محور شعارهای چهارگانه سقراط بود، بعدها رکن اگزیستانسیالیسم شد. از اینرو، هایدگر نیز در قرن بیستم گفت پرسش از هستی، از «خود پرسشگر» آغاز میشود. در دوران جدید نیز فلسفه وجودی را در تأملات اساساً دینی کی یرکگارد میتوان یافت، هر چند امروزه مقصود از فلسفه وجودی، بیشتر فلسفه ژان پل سارتر است که فیلسوفی غیر دینی و گاهی ضد دینی است.[8] اگزیستانسیالیستها دو گروهند: 1. دسته نخست مانند فویر باخ،[9] نیچه،[10] کامو[11] و سارتر، ملحدند. به باور آنان، ذات و گوهر آدمی فقط به روح زمان تعلق دارد و هر گونه تصوری از خدا، یا از مشارکت آدمی در یک نظام فراتر از جریان زمان، توهمی است که باید نابود شود تا آزادی حقیقی پدید آید. 2. دسته دوم مانند کی یرکگارد،[12] داستایوسکی،[13] بردیایف[14] و مارسل، الهیاند. به عقید اینان، محدوده تجارب آدمی که همه به شرایط تاریخی مشروطند، گواهی، نشانه یا اشارتی است که بر وجود نظامی سرمدی، متعالی و بیرون از چنبره زمان و مکان دلالت میکند که روح انسان به آن تعلق دارد.[15] اندیشه مهدویت مسئله ظهور منجی مصلح، اندیشهای فرا اسلامی است که در تمامی ادیان الهی و حتی غیر آسمانی ریشه دارد؛ یعنی به باور پیروان تمامی ادیان، روزی منجی مصلحی ظهور خواهد کرد و با قیام خود علیه ستمگران، تمام دنیا را از عدل و قسط پر میکند و آسایش و رفاه را برای همگان به ارمغان میآورد. به باور شیعه امامیه، منجی موعود، دوازدهمین امام، جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و خلیفه خدا در زمین به شمار میآید. او در این زمان زنده است و میان مردم زندگی میکند و عامل اتصال بین عالم ربوبی و زمینیان است و واسطه فیض الهی به شمار میآید. این تفکر، رکن اساسی اندیشه مهدویت را در مذهب تشیع تشکیل میدهد و میتواند برای رسیدن به اندیشههای درست در زمینه انسانشناسی و جامعهشناسی، راهکارهای اساسی تبیین کند. در این نوشتار، آموزههایی از برخی مهمترین فلسفههای اگزیستانس، بررسی و مفاهیم مشترک آنها با اندیشه مهدویت مقایسه شده است. تفرد انسانی در اگزیستانسیالیسم بیشتر اگزیستانسیالیسمها ، تودهای شدن[16] یا میانمایگی[17] فرد انسانی و ذوب شدن او در جماعت و اثرپذیری از دیگران را نفی کردهاند. به باور آنان، انسان فقط باید به صرافت طبع خود عمل کند و نه تنها با جماعت همرنگ نشود، بلکه از دیگران نیز اثر نپذیرد؛ زیرا در این صورت، آرای جامعه و دیگران بر او تحمیل میشود و وجود اصیل او زایل میشود. بنابراین، تنها راه رسیدن به تعالی، فردگرایی است و فرد، نقشی[18] اساسی در وضع خود ایفا میکند[19] و به عبارت دیگر، او، خود، سازنده شخصیت فردی، سرنوشت و ماهیت خویش است. برای نمونه، به باور کییرکگارد،[20] فرد، خود، نفس خود را اظهار میکند یا باز مییابد، ولی نه از راه ربوده شدن یا سوق یافتن خود به یک وضع جامع برتر، بلکه از راه هر چه بیشتر فرد شدن»؛[21] پس «تنها هستی معتبر، هستی فردی است، هستی داشتن؛ یعنی فرد بودن او. اجتماع مستقل، با کشیده شدن به سوی آداب و رسوم یک اجتماع جمعی، فردیت خود را از دست میدهد.»[22] تودهای شدن فرد انسانی در همهجا ممکن است مصداق بیابد، حتی در مقام بیاعتمادی به قول دیگران در شناخت عالم واقع اگر شیمیدان بگوید: فلان ماده، فلان طور است و ما هم سخن او را بپذیریم، این هم نوعی تودهای شدن و همرنگ شدن با جماعت است.[23] بر اساس اگزیستانسیالیسم، انسان به عکس همة موجودات دیگر، سرشت و طبیعت مخصوصی ندارد. برای نمونه، سنگ، سنگ آفریده شده است. از این رو، نمیتواند چیز دیگری مثلاً کلوخ باشد. انسان هیچ گونه طبیعت خاصی ندارد مگر آن طبیعتی که خودش به خودش بدهد. او ذاتاً آزاد آفریده شده است و تعلقات و وابستگیها، او را از مسیر انسانیت خارج میکند. لوازم وابستگی انسان به باور اگزیستانسیالیستها، لازمة تعلقات انسان به اشیای دیگر چند چیز است: یکی، غفلت انسان از خود و توجه به دیگران. برای نمونه، وابستگی به ثروت و مقام، انسان را از خود غافل میکند و به اسارت آنها میکشاند. دیگر اینکه بشر، ارزشهای خود را از یاد میبرد و به ارزشهای شیء مورد علاقهاش توجه میکند. سوم اینکه در اسارت وابستگیهای خود قرار میگیرد؛ زیرا وقتی انسان، خودش را به یک چیز بست، از حرکت و تکامل باز میایستد و به عبارت فارسی امروز، از حالت «شدن» به حالت «بودن» درمیآید و به عبارت دیگر، حالت «صیرورت» که حالت اصلی اوست، به حالت «نه صیرورت»، بلکه «کینونت» مبدل میشود.[24] چند نکته دیگر نیز دربارة تفرد انسانی قابل ذکر است: 1. در این فلسفه، «هستی با دیگران»[25] همراه با «هستیِ در عالم» ،[26] وجود انسانی را به شکل «هستی با دیگران در عالم»، عیان میکند. پس انسان از رابطه با دیگران (اشخاص ـ اشیا) ناگزیر است؛ زیرا نسبت به آنچه پیرامونش وجود دارد، دلبستگی[27] مییابد و روابطی به شکل « من ـ تو»[28] و «من ـ آن»[29] آشکار میشود. 2. در تفرد انسانی، دو چیز نفی میشود: الف) الگوی نظامهای فلسفی پیشین در شناخت انسان؛ ب) تودهای شدن وجود فریدانانی که ناظر به مقام عمل است. نفی تفرد انسانی (به صورت بالجمله) در اندیشه مهدویت براساس اندیشه مهدویت، آراستگی به عدالت و تقوای الهی،[30] بردباری،[31] اصلاحطلبی، ظلمستیزی و تلاش برای استقرار عدالت ناب در جامعه بشری از شاخصهای اساسی منتظر واقعیِ منجی مصلح است. بر این اساس، او با آرمانهای بلند خود، برای احیای پروسة اصلاح و عدالتگستری در جستوجوی راهکارهای مناسب است و از جوامع هواپرست و نظامهای سیاسیِ استکباری، اثر نمیپذیرد. وی با جوامعی که منحرف، کجاندیش و فاسدند، همرنگ نمیشود، بلکه با تکیه بر ارزندهترین وظایف خود عمل میکند. بنابراین، در اندیشه مهدویت بدین لحاظ که منتظر واقعی نباید با جوامع فاسد همرنگ شود، تفرد انسانی حاکم است، ولی تفرد انسانی در اندیشة مهدویت به دو لحاظ دیگر منتفی است: 1. نظام امامت و ولایت، رکن اساسی اندیشه مهدویت است ، به گونهای که انتصاب امام از گزینش آدمی فراتر است؛ یعنی فقط از جانب خدای بزرگ پدید میآید. در مذهب شیعه ، امامان ، جانشینان پیامبر در تبلیغ احکام ، برپا داشتن حدود الهی، پاسداری از دین خداوند و تربیت نفوس بشرند.[32] بنابراین، هدایت و رهبری معنوی انسانها و راهنمایی آنان به مسیر تکامل و نیز تأثیر معنوی امامان معصوم: در قلب انسانهای آماده، از ویژگیهای اساسی آن بزرگواران است. از این رو، امام، مرجع دینی و الگوی همگان در مسیر تکامل به شمار میآید و همرنگ شدن با امام معصوم(علیه السّلام) از مقدمات ایمان راستین و مقدمات رسیدن به کمال الهی است. میتوان پرسید: در زمان حاضر، امام غایب چگونه میتواند الگوی دیگران در مسیر کمال باشد؟ در پاسخ میتوان گفت اول اینکه امام زنده، واسطه فیض الهی است و مؤمنان را هدایت باطنی میکند؛ یعنی با برقراری ارتباط معنوی، آنان را به حقایق دینی نزدیک میکند. دوم اینکه درک حضور فعلی امام زنده، در هر عصری ضرورت ندارد، بلکه واجب است به خواستههای الهی او عمل شود. این مسئله به منزله تأثیرپذیری از وجود فعلی امام است که برای حصول آن میتوان علاوه بر عمل به معارف اسلامی به صورت عام، به سیره امام مهدی(علیه السّلام) که به گونة خاص در برخی احادیث بیان شده است، عمل کرد. سوم اینکه در غیبت امام، رسالتهای ایشان، توسط نایبان و وکلای او انجام میشود. پس در این عصر، پیروی از مراجع دینی، پیروی و تأثیرپذیری از امام معصوم(علیه السّلام) است. 2. ظهور منجی مصلح به مقدماتی نیاز دارد که مهمترین آن، پذیرش همگانی و وجود یارانی توانا برای امام است، بر این اساس، برای آنکه در ظهور حضرتش، تسریع حاصل شود، بایسته است تکتک افراد بشری در جامعهای که در تلاش برای ظهور هستند، یکدل و یکرنگ در جهت تحقق بخشیدن به حکومت جهانی امام مهدی(علیه السّلام) گام بردارند. امام مهدی(علیه السّلام) در توقیعی به شیخ مفید مینویسد: و لو أن أشیاعنات وفّقهم الله لطاعته ـ علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لم تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عهنم إلّا ما یتّصل بنا ممّا نکرهه و لا نؤثره منهم؛ اگر شیعیان همگی به پیمان خود با ما وفا میکردند، هیچگاه سعادت و توفیق دیدار ما از آنان گرفته نمیشد و به تأخیر نمیافتاد و همانا سعادتمند میشدند تا دیداری از روی معرفت و صدق با ما داشته باشند. آنچه موجب جدا شدن و محرومیت آنان از دیدار ما است، اعمال ناپسندشان است که خبر آن به ما میرسد؛ اعمالی که از آنها راضی نیستیم.[33] نتیجه اصلی ظهور حضرت مهدی(علیه السّلام)، همرنگ شدن تودههای انسانی با جامعه ایمانی آن حضرت است. ظهور مهدی موعود، یعنی عقیده به اینکه کاروان انسانیت به سوی آن نقطه میرود و بشر باید خواهان آن جامعه باشد[34] و هر کسی باید بکوشد جزئی از جامعه مهدوی شود و فردیت را کنار بگذارد. نفی عقلگرایی محض (راسیونالیسم) اگزیستانسیالیسم را میتوان مکتبی عقلگریز و حتی عقلستیز دانست؛ زیرا بیشتر فیلسوفان وجودی، به عقلگرائی محض و انتزاعی معترضند[35] و ضد عقلگرایی نظری، موضع مشترکی دارند و به هر کوششی که بخواهد به نحو پیشینی، فلسفه بسازد، بدگمانند. آنان به ساختن نظامهای جامع ، علاقه چندانی ندارند و میکوشند به دانش محدودی دست یابند که با تکیه بر دادههای ممکن الحصول، اطمینانبخش باشد و در عین حال برای به چنگ آوردن دادههایش به درون روی آورد.[36] کی یرکگارد میگوید: کسانی که به حکم عقل عمل میکنند، دستخوش خطا میشوند و کسانی نیز که به حکم دل و احساسات عمل میکنند، گاهی خطا میکنند، ولی این کجا و آن کجا و به قول داستایوسکی ، منطق و استدلال بشری برای دریافت حقیقت ، ناکافی است.[37] بنابراین، به باور آنان، انسان علاوه بر خود زیست عاطفی نیز دارد و روش اساسی علم ، حضوری و شهودی است. «و برای فهم آدمی که محور اصلی اگزیستانسیالیسم است، عواطف و اراده نیز درست مانند عقل در کار پژوهش فلسفی، دخالت دارد».[38] از اینرو، فویر باخ به فیلسوفان سفارش میکند که شهودی ، غریزی یا عاطفی بیندیشند.[39] جایگاه عقلگرایی در اندیشه مهدویت در فرهنگ اسلامی، عقل، راهنمای بشر به سوی کمال و خوشبختی است. عقل معاداندیش، انسان را به خداشناسی، خداپرستی و جلب نعمتهای او میکشاند.[40] با وجود این، همه ناشناختههای انسان با عقل شناخته نمیشود. بنابراین، اسلام و به پیروی از آن، اندیشه مهدویت، در مخالفت با عقلگرایی محض، با اگزیستانسیالیسم مشترکند؛ یعنی علاوه بر عقل، منابع معرفتی دیگری را در حل مشکلات فکری و عملی بشر، لازم میدانند؛ تنها تفاوت این است که اگزیستانسیالیسم، احساس و شهود را مهمترین ابزار معرفت میداند، ولی در اندیشه اسلامی، وحی، اساسیترین منبع شناخت است که به باور شیعه امامیه، معارف وحیانی، پس از نبی اکرم6 توسط جانشینان بزرگوار آن حضرت و از جمله امام عصر(علیه السّلام) میتواند در اختیار انسانها قرار گیرد. بنابراین، افزون بر حس، عقل و کشف و شهود در اندیشه مهدویت امام، منبع مهم معرفتی به شمار میآید. هر چند امام معصوم(علیه السّلام) در عصر غیبت، بین مردم زندگی میکند و ارتباط با آن بزرگوار برای همگان آسان نیست، از چند راه میتوان از دانش فراوان او بهره برد که عبارتند از: نخست، از طریق توقیعات حضرت ولیعصر(علیه السّلام) که توسط نایبان خاص او به ما منتقل شده است. دوم، استفاده از روایات بسیاری که پیامبر اکرم6 و دیگر امامان معصوم: در آنها، سیره رفتاری امام زمان(علیه السّلام) را در عصر غیبت و ظهور بیان کردهاند. سوم، با تقلید از مراجع دینی که در عصر غیبت، ریاست امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده دارند. آنان هر چند ممکن است در استنباطهایشان اشتباه کنند، ولی چون امام زمان(علیه السّلام)، آنان را نایبان عام خود برگزیده است، احکام و فتاوایشان در چارچوب شریعت، بر همگان حجت ظنّی است. پس اندیشه مهدویت نیز مانند مکتب اگزیستانسیالیسم، با عقلگرایی محض مخالف است با این تفاوت که فیلسوفان وجودی دچار افراط و جمود گردیده و از مسیر اعتدال خارج شدهاند. همچنین اگزیستانسیالیستها پس از عقل، فقط کشف و شهود و دریافتهای درونی را از منابع معرفتی میدانند، ولی در اندیشه مهدویت افزون بر عقل، حس و کشف و شهود، امام معصوم(علیه السّلام)، منبع معرفتی بسیار مهمی به شمار میآید. در عصر ظهور نیز شاهد تکامل خود و بهرهوری بسیار از آن هستیم و بر خلاف ایده اگزیستانسیالیستها نه تنها کنار نمیرود، بلکه رشد آن فزونی مییابد. امام باقر(علیه السّلام) میفرماید: إذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛[41] هنگامی که قائم ما قیام میکند دستش را بر سرهای مردم میکشد تا عقلهای آنان کامل گردد. این عقل کامل شده بشری، بسیاری خواستههای مؤمنان را در عرصههای سیاسی، اقتصادی، جامعهشناسی و... برآورده میسازد. مهمتر از عقل، امام حیّ و حاضر در میان جامعه است که با توجه به مقام علم و عصمت او مهمترین منبع معرفتی به شمار میآید و میتواند مشکلات جوامع بشری را حل کند و به بیان دقیقتر، خود آن عقل نیز در پناه ارتباط با وحی امکان کسب معرفت را خواهد یافت.[42] گزاف بودن[43] و بیمعنایی جهان[44] در اندیشه اگزیستانسیالیستها گزاف بودن جهان، چیزی غیر از بیمعنایی آن است. گزاف بودن جهان یعنی اینکه نمیتوان به دو سؤال پاسخ گفت: چرا جهان هست شده است؟ و چرا اینگونه است؟[45] بیمعنا بودن جهان یعنی اینکه در جهان، هیچ گونه ارزشی وجود ندارد و اگر میخواهی جهان برایت ارزنده شود، خودت به جهان معنا ببخش. بنابراین، چیزی در جهان وجود ندارد ارزشها به شمار آید و هر کسی باید خودش سلسلهای از ارزشها را پدید آورد. آنچه بر بیهودگی جهان میافزاید، فرجام انسان است، چرا که موضع متداولتر فیلسوف وجودی این است که مرگ را پایان [جهان] بشمارد.[46] گزاف بودن جهان را بیشتر اگزیستانسیالیستها حتی خداباوران پذیرفتهاند، ولی بیمعنا بودن آن فقط در اندیشة بیشتر ملحدان وجود دارد. گزاف بودن جهان موجب دلهره وجودی است؛ یعنی انسان هر لحظه در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظه جهان هستی به سر میبرد و هیچگاه به بقای آن یقین ندارد؛ زیرا نمیداند چه چیزی آن را از نابودی نگه میدارد. بیمعنایی جهان نیز انحطاط و پوچی را پدید میآورد و افرادی مانند نیچه توانستهاند با نامگذاری عصر به دوران انحطاط توجیه اخلاقی، به نتیجه خطرناک «پوچگرایی»[47] برسند.[48] اندیشه مهدویت و معناداری جهان اشاره شد که پیآمد گزافی جهان، دلهره وجودی است. به این معنا که هر لحظه احتمال میدهیم فرجام جهان باشد. اندیشه مهدویت میتواند پاسخگوی این دلهره و پیآمد باشد. اندیشه مهدویت، نگرش خوشبینانهای به فرجام جهان دارد؛ زیرا با ظهور منجی مصلح، تمام دنیا از عدالت، رفاه و آسایش پر میشود. او دستورهای دینی را اجرا و دانش و علوم بشری را کامل میکند. البته این مسائل به صورت تدریجی و نه دفعی، محقق میشود و مردم با پذیرفتن منجی مصلح، او را یاری میکنند. بنابراین، در اندیشه مهدویت، احتمال اینکه عمر جهان هر لحظه به پایان برسد، منتفی است، بلکه بر اساس این اندیشه، پایان تاریخ با فراهم آمدن مقدماتی، به تدریج فرا میرسد. در اندیشه مهدویت، ارزشها، واقعی و در نتیجه، جهان، معنادار است و انسان نمیتواند، خود، تنها معنابخش و ارزشآفرین به جهان باشد، بلکه مهمترین ارزشها، پیروی از امام معصوم(علیه السّلام) و نمایندگان او به شمار میآید. افزون بر آن، میدانیم که یکی از بایستههای تفکر مهدویت، انتظار ظهور منجی است که تکالیفی را برای انسانها در عصر غیبت مقرر میکند. پس انسان از این طریق میتواند به ارزشهای الهی و اهداف متعالی برسد. ارزشهای اخلاقی و اگزیستانسیالیسم به باور بسیاری از اگزیستانسیالیستها، زندگی این جهانی و حتی حیات آن جهانی، رضایتبخش نیست و انسان باید خود به دنبال ارزشهای والا باشد و به عبارت دیگر، خود باید ارزشهای اخلاقی را بسازد. در این فلسفه، قوانین و قواعد، تحمیلهای بیرونیاند که انسان را به زور در قالبی از پیش تعیین شده جا میدهند و از تحقق بخشیدن به خود اصیل و فریدش، باز میدارند. بنابراین، فلسفه وجودی، به تشویق چیزی متمایل است که معمولاً آن را اخلاق موقعیت مینامند. به هر تقدیر، اخلاق وجودی، عنصر موقعیت را از عنصر قاعده بالاتر قرار میدهد و شاید عنصر قاعده رو به نابودی رود و انسان به نوعی اباحیگری[49] نزدیک شود.[50] کی یرکگارد در توضیح این مسئله، با بیان مثال مذهبی کتاب مقدس میگوید: کار ابراهیم که طالب قربانی کردن فرزندش بود، با قانون کلی و قانون اخلاق مخالفت داشت، اگرچه از طریق ایمان دریافته بود که ارتباط مطلق فرد با خدا، قانون کلی را تعالی میبخشد.[51] به باور سارتر، انسان به خودش واگذاشته شده است تا در جهانش، آن ارزشهایی را که میتواند، تحقق بخشد.[52] او میگوید: هیچ یک از مکتبهای اخلاقی که به کلیات میپردازند، نمیتوانند به ما بگویند که چه باید کرد و در راههای جهان، نشانه و علامتی نیست.[53] کی یرکگارد در سخن دیگر میگوید: من هیچگاه نشانهای برای قانع کردن خود نخواهم یافت و باید خود، خویشتن را قانع کنم و هیچ نشانهای از خارج، مرا یاری نخواهد کرد. اگر من تشخیص دهم فلان کار خوب است، این من هستم که میان اعلام خوبی و بدی آن کار، اولی را انتخاب میکنم و میگویم این کار خوب است.[54] بوبر نیز با جملاتی چون «جامعه انسانی مشخصکننده مصلحت و انصاف است... خیر، منحصر به فرد و ثابت نیست، بلکه گوناگون و متنوع است... و انسان معیار همه چیز است»، بر انسان محوری و موقعیتی بودن اخلاق تأکید میکند. بنابراین، اگزیستالیسم، اخلاق مطلق را نفی میکند و هر کاری را که ممکن است مانعی برای انتخاب و آزادی او باشد، نمیپذیرد و نهایتاً انسان را سازنده معیارهای اخلاقی و ارزشها میداند. ارزشهای اخلاقی در اندیشه مهدویت مهمترین هدف بعثت پیامبر اکرم6، اتمام و اکمال فضیلتهای اخلاقی است.[55] از اینرو، اندیشه مهدویت که تجلی کامل اسلام ناب به شمار میآید، تربیت نفوس انسانی و رساندن آنان به کمال و خوشبختی را سرلوحه برنامههای خود میداند. برای نمونه، یکی از مؤلفههای اساسی اندیشه مهدویت، استراتژی انتظار است که تحقق آن در منتظران واقعی به معیارهای متعددی بستگی دارد، مانند: صیانت نفس از هواهای نفسانی، شناخت امام حیّ و پیمودن مسیر تکامل و فضیلتهای اخلاقی. این گونه معیارها، تکالیفی را مقابل منتظران راستین قرار میدهد تا بی آنکه از معانی اخلاقی غایتگرایانه و سودگرایانه پیروی کنند و آنچه را به نفعشان است، اخلاقی بپندارند، در چارچوب اصول اخلاقی به سوی کمال مادی و معنوی عصر ظهور گام بردارند. افزون بر آن اشاره شد که اساسیترین رکن اندیشه مهدویت، امامت و ولایت به شمار میآید که سلسله آن با وجود فعلی دوازدهمین امام تداوم یافته است. بر این اساس، امامت، مرجعیت دینی به شمار میآید که تربیت نفوس انسانی و هدایت همه جانبه آنها در امور اخلاقی و معنوی را بر عهده دارد. از اینرو، امام معصوم که از جانب ذات باری تعالی به این امر مهم و خطیر منسوب شده است، وظیفه دارد برای بالندگی فضائل اخلاقی انسانها قدم بردارد. در نتیجه، سخن و عمل امام معصوم(علیه السّلام) برای انسانها درسآموز است و همه میتوانند با پیروی از آنان به شایستگی تربیت شوند و به کمال و خوشبختی برسند. پس امام، رابطه است بین قاعده و رأس هرم هستی یعنی انسان و خداوند. البته امام مهدی(علیه السّلام) در عصر غیبت میان مردم آشکار نیست ولی با استفاده از روایات میتوان سیره او را در عصر ظهور و غیبت دریافت و او را الگوی اخلاقی خود قرار داد. عصر ظهور نیز عصر تکامل بشری در عرصه تعقل و اخلاق به شمار میآید.[56] در این عصر، دینداری و ارزشهای اخلاقی حاکم است و اباحیگری و بیتوجهی به اخلاق و آداب دینی، بسیار کم میشود. به طور کلی، دولت امام مهدی(علیه السّلام)، دولتی اخلاقمحور است که با تکیه بر ارزشهای دینی به اصلاح انسانها میپردازد[57] و خداوند تمام چیزهایی را که پیشتر فاسد شدهاند، به دست او اصلاح میکند.[58] عصر ظهور، عصر حاکمیت اخلاق اسلامی است که با تمامی اخلاقهای غایتانگارانه و سودگرایانه که تنها هدفشان، ارضای خواستههای مطلق انسانی است، تفاوت دارد؛ زیرا اخلاق بر آمده از دین و نه تشخیص مَنِ انسانی، مطمئنترین راه برای تشکیل یک نظام اخلاقی مناسب است. پی نوشت ها : [1]. شاید جریان نامیدن اگزیستانسیالیسم از دقت بیشتری برخوردار باشد. [2]. سم کین، گابریل مارسل، ترجمه مصطفی ملکیان، ص13، انتشارات گروس، تهران 1375. [3]. روکو پی. اف. سل آلن، تاریخ فلسفه دین، ترجمه حمید رضا آیتاللهی، ص282، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران 1382. [4]. همان، ص283. [5]. existence . [6]. گابریل مارسل، ص13. [7]. کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طاطه وس میکائیلیان، ص185، چاپ اول: انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1375 [8] . روژه ورنو، ژان وال و دیگران، نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفههای هست بودن، ترجمه یحیی مهدوی، ص76، چاپ دوم: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، تهران1372 (با اندکی تغییر). [9]. Feuer bach . [10]. Nietzche . [11]. Albert cumus . [12]. Kier Kegoard . [13]. Dostoyersjy . [14]. Berdyaey . [15] . ژان پل سارتر، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، ترجمه مصطفی رحیمی، ص25، چاپ نهم: انتشارات نیلوفر، تهران 1376؛ گابریل مارسل، ص 15 ـ 16. [16] . Massive . [17] . Mediority . [18] . Contribution . [19] . تاریخ فلسفه دین، ص195. [20] . Kier Kegoard . [21] . فردریک کاپلستن، فلسفه معاصر، ترجمه علیاصغر حلبی، ص208، چاپ اول: انتشارات زوار، تهران 1384. [22] . جیمز کرن فیبرمَن، آشنایی با فلسفه غرب، ترجمه محمد بقایی، ص294 ـ 295، انتشارات حکمت، تهران 1375. [23] . مصطفی ملکیان، تاریخ فلسفه غرب، ص39، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم 1379. [24] . علی دژاکام، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مرتضی مطهری، ج2، ص 295 ـ 297، چاپ اول، انتشارات فرهنگی اندیشه، تهران 1375. [25] . Being with others . [26] . Being in world . [27] . concern . [28] . رابطه شخص با شخص که رابطهای دیالوگی و فعال است. [29] . رابطه شخص با شیء که رابطهای مونولوگ و غیر فعال است. [30]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص124، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ.ق. [31]. همان، ص131. [32]. شیخ مفید، مصنفات، ج4، ص65. [33]. طبرسی، الاحتجاج، تحقیق و تصحیح ابراهیم بهادری و محمد هادی به، ج2، ص602، انتشارات اسوه، قم 1413 هـ.ق. [34]. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج2 (عقیده نجاتبخش)، ص24. [35]. جان مک کواری، فلسفه وجودی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، ص23، انتشارات هرمس، تهران 1377. [36]. همان، ص19. [37] . ویلیان هابن، چهار سوار سرنوشت، ترجمه عبدالعلی دستغیب، ص115، انتشارات پرسش، تهران 1376. [38] . گابریل مارسل، ص13. [39] . همان، ص13. [40] . «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» (اصول کافی، ج1، ص1). [41] . کلینی، اصول کافی، ج اول، ص25، ح21. [42] . نک: سید حسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی، ص 300، چاپ سوم: سهروردی، تهران 1385 (با اندکی تغییر). [43] . Absurdity . [44] . Meaningless . [45]. تاریخ فلسفه غرب، ج4، ص96. [46]. فلسفه وجودی، ص257. [47] . Nihilism . [48] . مارتین بوبر، کسوف خداوند، ص137. [49] . Antinmanism . [50] . فلسفه وجودی، ص273. [51] . فلسفه معاصر، ص211. [52] . فلسفه وجودی، ص 21 ـ 22. [53] . اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، همان، ص46. [54]. همان، ص36. [55]. قال رسول الله6: «إنّما بعثتُ لأتمّم مکارم الأخلاق» (بحارالأنوار، ج68، ص273). [56] . «إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به أحلامهم» (کافی، ج1، ص25، ح1). [57] . «... أن یصلح ُامّة بعد فسادها» (علی بن یحیی اربلی، کشف الغمه، ج2، ص473). [58] . «یصلح الله تعالی به کلّ ما أفسد قبله» (علاءالدین متقی هندی، البرهان فی علامات آخرالزمان، ص132). * ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : saeedmoradi2179 ادامه دارد .....
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]
صفحات پیشنهادی
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1)
در این نوشتار، یکی از آموزههای مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهمترین مکتبهای[1] انسانشناسی معاصر؛ یعنی اگزیستانسیالیسم، ارزیابی و تقابل آنها با ...
در این نوشتار، یکی از آموزههای مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهمترین مکتبهای[1] انسانشناسی معاصر؛ یعنی اگزیستانسیالیسم، ارزیابی و تقابل آنها با ...
رييس جمهور: انديشه مهدويت تنها راه نجات بشريت است
رييس جمهور: انديشه مهدويت تنها راه نجات بشريت است-به گزارش پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري، دکتر محمود احمدي نژاد در ... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) .
رييس جمهور: انديشه مهدويت تنها راه نجات بشريت است-به گزارش پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري، دکتر محمود احمدي نژاد در ... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) .
آماده پاسخگويي به سئوالات مهدويت هستيم
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) - اضافه به علاقمنديها بنابراین، در این نوشتار بر آن هستیم مفاهیم اساسی مورد اتفاق برخی از مهمترین .... آنان به مسیر تکامل و ...
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) - اضافه به علاقمنديها بنابراین، در این نوشتار بر آن هستیم مفاهیم اساسی مورد اتفاق برخی از مهمترین .... آنان به مسیر تکامل و ...
مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری
مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری نويسنده: حسین سوزنچی مقدّمه بحث انتظار و ظهور ... الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله: 1. ... یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار ...
مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری نويسنده: حسین سوزنچی مقدّمه بحث انتظار و ظهور ... الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله: 1. ... یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار ...
امامت و مهدویت جان تشیع است
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) این تفکر، رکن اساسی اندیشه مهدویت را در مذهب تشیع تشکیل میدهد و میتواند برای رسیدن ... نظام امامت و ولایت، رکن اساسی ...
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) این تفکر، رکن اساسی اندیشه مهدویت را در مذهب تشیع تشکیل میدهد و میتواند برای رسیدن ... نظام امامت و ولایت، رکن اساسی ...
مهدویت در اندیشه شهید مطهری
مهدویت در اندیشه شهید مطهری همة گروههاي اسلامي بر اين قول متفقاند كه در آخرالزمان, مردي ظهور ميكند كه دنيا را پر از عدل و داد ميكند ... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) ...
مهدویت در اندیشه شهید مطهری همة گروههاي اسلامي بر اين قول متفقاند كه در آخرالزمان, مردي ظهور ميكند كه دنيا را پر از عدل و داد ميكند ... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) ...
مهدويت مايه اميد مستضعفان
مهدويت مايه اميد مستضعفان نويسنده: سيد جواد حسينى اى دل بشارت مىدهم خوش روزگارى مىرسدبا درد و غم طى ... اين كشتى طوفان زده هم در كنارى مىرسد انديشه از سرما مكن سر مىشود دوران دى شب را سحر باشد ز پى آخر بهارى مىرسد. ... 1- برقرارى عدالت جهانى عدل از آشكارترين صفات نيك آن امام است . .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (2) ...
مهدويت مايه اميد مستضعفان نويسنده: سيد جواد حسينى اى دل بشارت مىدهم خوش روزگارى مىرسدبا درد و غم طى ... اين كشتى طوفان زده هم در كنارى مىرسد انديشه از سرما مكن سر مىشود دوران دى شب را سحر باشد ز پى آخر بهارى مىرسد. ... 1- برقرارى عدالت جهانى عدل از آشكارترين صفات نيك آن امام است . .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (2) ...
باور مهدویت ؛ آسیب ها،تکلیف ها
باور مهدویت ؛ آسیب ها،تکلیف ها بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در نيمة ... vazeh.com 03:15:11 04:59:28 12:10:48 19:20:14 19:41:24 1:46 مانده تا غروب خورشید .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت نويسنده: بهروز محمدیمنفرد مقدمه اندیشمندان مسلمان ...
باور مهدویت ؛ آسیب ها،تکلیف ها بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در نيمة ... vazeh.com 03:15:11 04:59:28 12:10:48 19:20:14 19:41:24 1:46 مانده تا غروب خورشید .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت نويسنده: بهروز محمدیمنفرد مقدمه اندیشمندان مسلمان ...
اخلاق مهدوی
مهدویت الگویی است که انسان می تواند با انتخاب آن به عنوان راهنمای زندگی و عمل در عرصه های گوناگون به موفقیت برسد و .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) ...
مهدویت الگویی است که انسان می تواند با انتخاب آن به عنوان راهنمای زندگی و عمل در عرصه های گوناگون به موفقیت برسد و .... اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) ...
کتاب پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان برتر را کسب کرد
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) در این نوشتار، یکی از آموزههای مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهمترین ... به حدی است که بررسی دیدگاههای اساسی همه آنها ...
اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1) در این نوشتار، یکی از آموزههای مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهمترین ... به حدی است که بررسی دیدگاههای اساسی همه آنها ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها