تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836437261




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأثيرهاي شگرف قرآن کريم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثيرهاي شگرف قرآن کريم
تأثيرهاي شگرف قرآن کريم   نويسنده: موسي کريمي نيا   «... اگر مقروض نبودم و ترس بي سرپرست شدن همسر و فرزندانم را نداشتم، همين امروز به مدينه مي رفتم و انتقام همه قريش را مي گرفتم...» اين سخنان «عميربن وهب»، يکي از دشمنان سرسخت رسول خدا (ص)، و مسلمانان بود. او پسري داشت که به نام «وهب» که در جنگ «بدر»، به دست مسلمانان اسير شد. «عمير» که از جنگ «بدر» به شهر مکه برگشت، روزي با «صفوان بن اميه»، در «حجر اسماعيل» نشسته و بر کشته شدگان بدر تأسف خورده و به ياد آنها آه سرد از دل برمي کشيدند. صفوان گفت: اي عمير! به خدا سوگند، پس از کشته شدن آن عزيزان، ديگر زندگي برا ي ما ارزش و لذتي ندارد. عمير گفت: آري به خدا راست گفتي. اگر من مقروض نبودم و ترس از بي سرپرستي همسر و فرزندانم نداشتم، همين امروز به مدينه مي رفتم و انتقام خود و همه قريش را از محمد مي گرفتم و او را مي کشتم. زيرا، پسر من در دست آن ها اسير است و براي رفتن به مدينه، بهانه خوبي دارم. صفوان گفت: قرض هايي که داري، من مي پردازم و همسر و فرزندان تو را همانند زن و بچه خود سرپرستي مي کنم، ديگر چه مي خواهي؟ عمير گفت: با اين وضع حاضرم و دنبال اين کار مي روم؛ ولي به شرط آن که غير از من و تو، کسي از اين جريان آگاه نشود. به دنبال اين قرار و گفتگو، عمير برخاست و به خانه آمد. شمشيرش را تيز کرده و لبه اش را زهرآگين ساخته و آن را با خود برداشته و به سوي مدينه راه افتاد. جمعي از مسلمانان، در مسجد مدينه نشسته بودند و از جريان جنگ بدر و نصرتي که خداي بزرگ نصيب مسلمانان کرده بود، صحبت مي کردند. ناگاه يکي از آن ها چشمش به «عميربن وهب» افتاد که با شمشيرش حمايل کرده، از شتر خود پياده شد. بي درنگ نزد رسول خدا (ص) رفت و حضرت را از آمدن او آگاه ساخت. رسول خدا(ص) امر کرد تا عمير را نزدش بردند. رسول خدا(ص) به عمير فرمود: جلوتر بيا. عمير نزديک آمده و به رسم دوران جاهليت گفت: صبح بخير. رسول خدا(ص) فرمود: اي عمير! خدا تعارفي بهتر از تعارف تو به ما آموخت و آن «سلام» است.«سلام درود اهل بهشت نيز هست.» عمير گفت: اي محمد! به خدا سوگند پيش از اين، «سلام و درود» را شنيده بودم. سپس رسول خدا(ص) به او فرمود: اي عمير! براي چه به مدينه آمده اي؟ عمير گفت: براي نجات اسيري که در دست شما گرفتار است. اميدوارم با من به نيکي رفتار کنيد. رسول خدا (ص) فرمود: پس چرا شمشير به گردن خود آويخته اي؟ عمير گفت: روي اين شمشيرها سياه باد! مگر اين شمشيرها چه کاري براي ما (در جنگ بدر) کردند؟ رسول خدا(ص) فرمود: راست بگو. براي چه آمده اي؟ عمير گفت: براي همين که گفتم. رسول خدا(ص) فرمود: اکنون من مي گويم براي چه آمده اي. تو و «صفوان بن اميه»، در حجر اسماعيل با هم نشستيد و راجع به کشته شدگان بدر سخن گفتيد.تو گفتي اگر مقروض نبودم و ترس بي سرپرست شدن همسر و فرزندان خود را نداشتم، هم اکنون مي رفتم و محمد را مي کشتم. صفوان متعهد شد که قرصت را ادا کند و همسر و فرزندان تو را سرپرستي کند، تا به مدينه بيايي و مرا بکشي. ولي بدان که خداوند ميان من و تو حائل است و مرا محافظت مي کند. آن گاه، حضرت آياتي از قرآن کريم را براي او تلاوت فرمود. عمير - که سراپا گوش شده بود- سخنان رسول خدا(ص) را کلمه به کلمه شنيد. ضمير مرده و خوابيده اش بيدار شد و بدون تأمل جلوتر رفته و گفت: «گواهي مي دهم که خدايي جز خداي تو نيست و تو رسول خداي يکتا هستي. و تاکنون خبرهايي را - که تو از غيب و آسمان مي دادي - تکذيب مي کرديم. و اين که اکنون خبر دادي، جرياني بود که جز من و «صفوان»، کس ديگري از آن خبر نداشت. به خدا سوگند، من به خوبي دانستم که اين جريان را فقط خدا به تو خبر داده است. اکنون، خداي را سپاسگزارم که مرا به دين اسلام هدايت کرد و به اين راه کشانيد. سپس، شهادتين را بر زبان جاري کرد و مسلمان شد.» رسول خدا (ص)، رو به اصحاب کرد و فرمود: احکام دين را به برادرتان بياموزيد و قرآن را به او ياد دهيد و نيز اسيرش را آزاد کنيد. منبع: نشريه بشارت- ش 77 /ن  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن