واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اهل بيت (ع) در آيات الهي ائمه، صاحبان علم کتاب ويقول الذين کفروا لست مرسلا قل کفي بالله شهيدا بيني و بينکم و من عنده علم الکتاب . (رعد: 43) و کساني که کافر شدند، مي گويند: «تو فرستاده نيستي»، بگو: «کافي است خدا، و آن کس که نزد او علم کتاب است، ميان من و شما گواه باشد». پيام الف) بنابر روايات، مراد از کسي که علم همه کتاب را دارد، حضرت علي و اهل بيت (ع) هستند. ب) وقتي يکي از اطرافيان حضرت سليمان که مقداري از علم کتاب را دارد، مي تواند در کمتر از يک چشم به هم زدن تخت ملکه ي سبا را پيش روي آن حضرت حاضر کند، پس اگر کسي تمام علم کتاب نزد او باشد، قدرت و اختيار او تا کجاست! ج) آگاهي بر کتاب الهي، مقام انسان را تا آنجا بالا مي برد که گواهي او، در کنار گواهي خداوند قرار مي گيرد. (1) ائمه (ع)، سرپرستان امت پس از پيامبر (ص) انما وليکم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزکاة و هم راکعون. (مائده: 55) ولي شما تنها خدا وپ يامبر اوست و کساني که ايمان آورده اند؛ همان کساني که نماز برپا مي دارند و در حال رکوع زکات مي دهند. پيام الف) ولايت بر مسلمين؛ اول از آن خداست، سپس پيامبر، بعد امام، سپس ولي فقيه. ب) پس از رسول خدا (ص) تنها علي (ع) رهبر مسلمانان جهان است. ج) کساني که اهل نماز و زکات نيستند، حق ولايت و رهبري بر مردم ندارند. د) روح ولايت خدا و رسول و حضرت علي (ع) يکي است. هـ) کسي که نسبت به آه فقرا بي تفاوت باشد، نبايد رهبر و ولي شما باشد. (2) ائمه (ع)، وارثان انبيا و اذا ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماماً قال و من ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين. (بقره: 124) و چون ابراهيم را پروردگارش با کلماتي بياموزد و وي آن همه را به انجام رساندي، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواي مردم قرار دادم». [ابراهيم] پرسيد: «و از دودمان من [چطور]؟» فرمود: «پيمان من به بيدادگران نمي رسد». پيام الف) امامت مقام رفيع و از منصب هاي الهي است. امام بايد تنها از سوي خداوند منصوب شود. ب) منشأ و علت امامت وراثت نيست، شايستگي است. شايستگي ها نيز با شعار اثبات نمي شود، بلکه با پيروزي در آزمون هاي الهي ثابت مي گردد. ج) امامت عهد الهي است و هميشه بايد اين عهد ميان خدا و مردم باشد و در جايي از قرآن نيز خداوند فرموده است: زمين هيچ گاه از حجت خالي نمي شود. پس، امام و عهد امامت پايبندي هميشگي مي خواهد. د) از مهم ترين شرايط رهبري، عدالت ورزي و پيشينه ي نيکو است. هر کس سابقه ي شرک داشته باشد، سزاوار امامت نيست. هـ) اين آيه يکي از پشتوانه هاي فکري و اعتقادي شيعه است، که امام بايد معصوم باشد و کسي که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسيد. (3) مودت ائمه (ع)، مزد رسالت ذلک الذي يبشرالله عباده الذين امنوا و عملوا الصالحات قل لا اسالکم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنه نزد له فيها حسنا ان الله غفورشکور. (شورا: 23) اين همان پاداشي است که خدا بندگان خود را که ايمان آورده و کار هاي شايسته کرده اند، [بدان] مژده داده است. بگو: «به ازاي آن [رسالت]، پاداشي از شما خواستار نيستم، مگر دوستي با خويشاوندان». و هر کس نيکي به جاي آورد [و طاعتي اندوزد]، براي او در ثواب آن خواهيم افزود. به يقين، خدا آمرزنده و قدر شناس است. پيام الف) مودت بدون اطاعت، ريا و ظاهرکاري است. پس مودت قربي، يعني اطاعت از آنان. ب) قربي (خويشاندان پيامبر) معصومند؛ زيرا مودت گناهکار نمي تواند مزد رسالت قرار گيرد. ج) دوستي اهل بيت پيامبر (ع) مزد رسالت زمينه دريافت مغفرت الهي است. د) خداوتد قدردان کساني است که به وظيفه ي خود در مودت اهل بيت (ع) عمل مي کنند. (4) دوري ائمه (ع) ازهر نوع پليدي و گناه انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا. (احزاب: 33) خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خاندان پيامبر بزدايد و شما را پاک و پاکيزه گرداند. پيام الف) گناه، پليدي روح است و خاندان نبوت از اين پليدي دورند. (5) ب) خاندان پيامبر، از هر گونه آلودگي خود را پاک نگه مي داشتند نه اينکه خود را از آلودگي قبلي پاک کنند. امامت در رسالت و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلاة و ايتا الزکاة وکانوا لنا عابدين. (انبيا: 73) و آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کردند و به ايشان انجام دادن کار هاي نيک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحي کرديم و آنان پرستنده ما بودند. پيام الف) امامت همچون نبوت، مقامي است که بايد با انتخاب خداوند به لايق آن سپرده شود. ب) پيامبران بزرگ در کنار مقام رسالت، رهبري جامعه را نيز برعهده داشتند. ح) هدايت کردن انبياء، امري سليقه اي و شخصي نيست بلکه با فرمان خداوند است. د) رهبران الهي، بندگان مخلص خدا هستند. هـ) رهبر بايد به آنچه هدايت مي کند، عامل باشد. (6) پی نوشت ها : 1-محسن قرائتي، تفسير نور، ج 6، ص 211. 2-همان، ج 3، ص 119. 3-همان، ج 1، ص 253. 4-همان، ج 10، ص 398. 5-همان، ج 9، ص 363. 6. همان، ج 7، صص 476 و 477. منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 114.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]