محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842319705
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع : راسخون
نویسنده : مهدی کامران مقدمه وقتی دانستیم که حمد خدا حمد زبانی نیست بلکه حمد عقیده و اخلاق و عملی است که اگر کسی به آن آراسته شد به اعلی علیین میرسد. وقتی دانستیم که عظمت حمد به حدی است که انسان را از سایر حیوانات جدا میکند زیرا که تعریف انسان به این که حیوان ناطق است یک تعریف منطقی است وگرنه آیات و روایات انسانیت انسان را به ناطقیت نمیدانند بلکه انسان را این گونه تعریف میکنند که انسان، حیوان ناطقِ حامدِ است.(1) وقتی به این مطلب رسیدیم که ((الحمد الله)) برتر از دنیا و آن چه در دنیاست ((چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند ((لو أن الدنیا کلها لقیمة واحدة فَأکلها العبد المسلم ، ثم قال الحمدالله)) لکان قوله ذلک خیراً من الدنیا و ما فیها))(2) وقتی فهمیدیم که ادب شروع کلام و سیرهی پیامبر صلی الله علیه و آله در تحمید بوده، قال النبی صلی الله علیه و آله ((کلُ کلام یُبدأ فیه بالحمد فهو أقطع))(3) وقتی متوجه شدیم که پایان سخن بهشتیان حمد الهی است ((و آخر دعواهم أن الحمدالله رب العالمین))(4) آن گاه به عظمت تحقیق دربارهی واژه شناسی حمد و کاربردهای حمد در قرآن پی میبریم. علت این که بنده این موضوع را برای تحقیق انتخاب کردهام، علاقهی خود به موضوعات قرآنی و دیگری عظمت حمد الهی میباشد. امید است که این اثر ناچیز بتواند مقدمهای برای فهم حمد الهی و به دنبال آن عقیده و اخلاق و اعمالها، عقیده و اخلاق و اعمال حامدان شود. چکیده مطالب این مقاله به چهار فصل تقسیم میشود. فصل اول: در این فصل سعی شده که در معانی حمد از چند کتب بررسی شود و طبق جمع بندی این نتیجه به دست آمد که حمد در مقابل قدح و ذم و به معنای ستایش در برابر کمال و کار اختیاری زیباست. خواه اثر آن کمال به غیر نیز برسد یا نه و در وصرت وصول به غیر، خواه دریافت کننده همان شخص حامد باشد یا غیر او و چه از صاحبان اندیشه باشد یا از غیر ذوی العقول. فصل دوم: راجع به فروق حمد با مدح و حمد با شکر میباشد که میتوان راجع به فرق حمد با مدح این را گفت که این دو واژه که دو ریشهی متفاوت دارند، دارای دو مضای مختلف هستند. حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل و اندیشه باشد، ولی مدح که در مقابل ذم است دربارهی غیر عاقل نیز به کار میرود، تفاوت دیگر این که حمد تنها در برابر کارهای اختیاری است بر خلاف مدح. در مورد فرق حمد و شکر گفته شده که شکر که در مقابل کفران است به معنای سپاس در برابر کاری است که اثر آن به غیر برسد و دریافت کننده اثر نیز همان شخص شاکر باشد، بنابراین در شکر هم وصول اثر به غیر نقش دارد و هم اتحاد متنعم و شاکر، در صورتی که هیچ یک از این دو قید در حمد مطرح نیست. فصل سوم: در این فصل به پیرامون کاربردهای حمد در قرآن و مشتقات آن در قرآن بحث میشود. به عنوان مثال بحث میشود که ((احمد)) به چه معنائی است و پس از جمع بندی به این نتیجه میرسیم که اگر به معنای حامد باشد یعنی حامدتر. یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله حامدترین افراد است و اگر به معنای محمود باشد به این معنا نیست که پیامبر صلی الله علیه و آله محمود همه حتی خداوند میباشد بلکه محمود ما سوی الله است. قسمت دیگر این فصل راجع به ((مقام محمود)) بحث میشود. مقام محمود مقامیاست که اگر انسان بدان مقام برسد نه تنها بالعرض مبدأ فیض میشود و خیر او به دیگران میرسد بلکه بالعرض از نقص نیز میدهد و در نزاهت از عیب نیز مظهر ((هوالحمید)) میشود. در قسمتی دیگر راجع به همراهی حمد با تسبیح بحث شده که علت این همراهی این است که انسانی که خدا را حمد میکند به اندازهی شناخت خود او را حمد میکند لذا ابتدا باید خدا را منزه از حمد خود بداند و بعد خداوند را حمد کند. فصل چهارم: نکاتی پیرامون حمد: که شامل چهار بخش میباشد: بخش اول: راجع به انحصار محمودیت در خدای سبحان بحث میشود و براهینی چند ارائه میگردد . به عنوان نمونه یک برهان ذکر میشود: حمد در برابر نعمت است و چون منعم حقیقی و بالذات خداوند متعال میباشد و همهی نعمتها با واسطه از آن اوست پس محمود حقیقی تنها اوست. بخش دوم: در مورد انحصار حامدیت در خداوند متعال بحث میشود و دو برهان اقامه میشود که بر یک نمونه اشاره میشود: براساس توحید افعالی، هر کس خدا را حمد میکند آیتی از آیات و مظهری از مظاهر او به شمار میرود. از این رو حمد حامدان مظهر حمد خداست. یعنی اولاً و بالذات خداوند حامد است و ثانیاً و بالعرض مظاهر او. بخش سوم: پیرامون اهمیت حمد الهی بحث میشود و این که حمد الهی آن قدر اهمیت دارد که انسان اگر حامد نباشد، انسان نیست زیرا بنابر دعای اول صحیفه سجادیه فصل مقوم انسانیت انسان به حامد بودن اوست. بخش چهارم: در این بخش اقسام حمد الهی تعریف شده که حمد الهی یا تکوینی است ، یعنی همهی هستی بدون استثناء حمد کنندهی خدای سبحان هستند یا حمد الهی تشریعی است. مقصود از حمد تشریعی حمدی است که از ناحیهی شرع تکلیف میشود و قهراً در آن اختیار شرط است. یعنی صاحبان اراده به حمد الهی دعوت شده اند؛ عده ای خدا را ستایش میکنند و عده ای تمرّد میورزند. فصل اول : معنای حمد حمد: ستایش گوئی و ستودن است ((یحبون أن یحمد وا بمالم یفعلوا)) (آل عمران / 88) دوست دارند برای کاری که نکرده اند ستوده و مدح شوند. در نهج البلاغه آمده ((اطلع الله علیهم فیه فَرضی سعیهم و حمد مقامهم)) (خطبه 220) خدا به آنها توجه کرد، از سعیشان خشنود و مقامشان را ستود و در حکمت 31 نهج البلاغه آمده ((فَذَمَّها رجالٌ غداة النّدامة و حمدها آخرون یومَ القیامة )) دنیا را مردانی در صباح پشیمانی ذم کردند و مردان دیگری روز قیامت آن را ستودند. تدبر در استعمال واژهی حمد نشان میدهد که حمد به معنای ستودن، ستایش، ثناگوئی، مدح و تعریف کردن است.(5) در کتاب التحقیق آمده که حمد در مقابل ذم است و حمد ملازم تسبیح است . همانطور که نسبت دادن ثبوتیه به خداوند متعال ملازم نفی صفات سلبیه میباشد و به همین لحاظ مقارن هم ذکر میشوند(6) ((فسبح بحمد ربک)) (بقره / 30) الحمدالله: در این جا باید بگوئیم که ما لغتی در فارسی نداریم که ترجمان کلمهی حمد باشد البته دو کلمه است که نزدیک به معنای حمد است و آنها در فارسی معادل دارند و معمولاً برای ترجمهی حمد از معادل آنها استفاده میشود. یکی مدح که معادل ستایش است و دیگری شکر که به سپاس ترجمه میشود. ولی هیچ کدام به تنهایی رسانندهی معنای حمد نیست. کلمهی مدح نزدیک به حمد است. مدح به معنای ستایش است، ستایش از احساسهای مخصوص انسانی است، یعنی این انسان است که دارای این درجه از ادراک و احساس است که وقتی در مقابل جمال و جلال، زیبائی و بها، قرار میگیرد، این احساس به صورت عکسالعمل در او پیدا میشود که او را ستایش کند. این احساس در حیوان نیست. حیوان نه آن کمال و جلال و عظمت را درک میکند و نه قدرت دارد که ستایشگر این اوصاف باشد. احساس پاک دیگری در انسان وجود دارد که باز از امتیازات انسان است که آن را ((سپاس گذاری)) میگویند و ترجمهی کلمهی شکر است و آن در وقتی است که از ناحیهی کسی به انسان خیری برسد. انسانیت اقتضا میکند که نسبت به او اظهار امتنان نماید. حمد نه مدح خالص است و نه سپاسگذاری خالص. میتوان گفت اگر هر دو را با هم ترکیب کنیم حمد است. یعنی مقامیکه هم لایق ستایش است و هم لایق سپاسگذاری است. به دلیل احسانها و نیکیها که از ناحیهی او رسیده است. آنجاست که کلمهی حمد به کار میرود. حمد در مقابل قدح و ذم و به معنای ستایش در برابر کمال و کار اختیاری زیباست. خواه اثر آن کمال به غیر نیز برسد و در صورت وصول به غیر خواه دریافت کننده همان شخص حامد باشد یا غیر او و چه از صاحبان اندیشه باشد یا از غیر ذوی العقول. حمد خدای سبحان نیز در برابر اسمای حسنای جمالی یا جلالی اوست خواه این اسماء کمالاتی باشد که اثر آن به غیر نیز میرسد، همانند خالقیت و راقیّت یا به غیر نمیرسد. مانند تجرد از ماده و ماهیت و چه به لحاظ کلمات تکوینیاش: ((الحمد لله الذی خلق السموات والأرض)) (انعام / 1) و چه به لحاظ کلمات تدوینیاش: ((الحمدالله الذی أنزل علی عبده الکتاب)) (کهف / 1 ) در کتاب مفردات راغب هم حمد به همین معنائی که گفته شد تعریف شده است. فصل دوم : فرق حمد با مدح و شکر 1- فرق حمد با مدح مدح: ثناء کردن بر کار جمیل، یکسان است که این کار جمیل اختیاری باشد یا غیر اختیاری. پس مدح اعم از حمد است.(7) چرا که حمد ثناء بر کار جمیل اختیاری میباشد.(8) گاهی انسان مدح میشود به طول قامتش، همانطور که مدح میشود به بذل مال و سخاءش و علمش و حمد در مورد دومیاست نه اولی. پس هر حمدی مدح است ولی هر مدحی حمد نیست. (9) مشهور است که حمد و مدح همتا و همانند است. همان گونه که دو واژهی مقابل اینها، قدح و هجو نیز همتا و همانند هستند. ولی این دو واژه که دو ریشهی متفاوت دارند دارای دو معنای مختلف است و از این رو از نظر کاربرد و مورد استعمال نیز یکسان نیستند. حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل و اندیشه باشد ولی مدح که در مقابل ذم است درباره غیر عاقل نیز به کار میرود. مثلاً دربارهی گوهری زیبا و ارزشمند میتوان گفت ممدوح است ولی نمیتوان گفت محمود است. تفاوت دیگر حمد و مدح آن است که حمد تنها در برابر کارهای اختیاری است، مثلاً بلندی قامت و زیبائی چهره در انسان با این که اختیاری نیست قابل مدح است ولی قابل حمد نیست. برخلاف انفاق و علم آموزی او که هم ممدوح است و هم محمود. پس هر حمدی مدح است. اما چنین نیست که هر مدحی حمد باشد. (10) با توجه به نظرات گفته شده میتوان به این نتیجه رسید که حمد یعنی همین که به کسی آفرین یا درود میگوئیم. منتها با دو قید: 1- تا زیبایی نباشد حمد گفتن غیر منصفانه است. 2- بر هر زیبایی نمیتوان کسی را حمد کرد. اگر کسی چشم زیبایی دارد نمیتوان او را حمد کرد. حمد بر پدیدهی زیبایی است که شخص ایجاد کنندهی آن باشد. گاه ما کسی را ستایش میکنیم با این که کار زیبایی انجام نداده این همان تملق گفتن است. تملق را حمد نمیگویند میتوان مدح گفت اما حمد نیست. حمد و مدح ریشهی آنها یکی است ولی مضا تفاوت دارد. اگر زیبایی را که از خود شخص نیست توصیف کنید این مدح است. مثلاً چشم زیبایی دارد. کسی که چنین کاری میکند را مداح میگویند. مداحی در اسلام پسندیده نیست. یعنی کسی که صفتی را ندارد یا کاری نکرده یا صفتی دارد ولی از خودش نیست و ما او را مدح میکنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند (( احثوا التراب فی وجوه المداحین)). اگر کسی یک صفتی دارد مثلاً استعدادی دارد و به جامعه خدمت کرده این جا باید ستایش شود و نام آن مدح نیست بلکه حمد است. اسلام از ما خواسته که دیگران را حمد کنیم ((من لم یحمد الناس لم یحمد الله)) کسی که ثنای مردم را نگوید ثنای خدا را نکرده. 2- فرق شکر و حمد: شکر یعنی اظهار تقدیر و تجلیل در قبال نعمت ظاهریه یا معنویه که از منعم به شاکر میرسد و در مقابل آن کفران است که به معنای پوشاندن نعمت و تقدیر نکردن در مقابل انعام منعم است. (11) با توجه به این معنا میتوان گفت: شکر که در مقابل کفران است به معنای سپاس در برابر کاری است که اثر آن به غیر برسد و دریافت کننده اثر نیز همان شخص شاکر باشد، بنابراین در شکر هم وصول اثر به غیر نقش دارد و هم اتحاد متنعم و شاکر در صورتی که هیچ یک از این دو قید در حمد مطرح نیست و از این رو شکر از دو جهت اخص از حمد است و هر شکری حمد است ولی چنین نیست که هر حمدی شکر باشد. آن چه در فرق بین شکر و حمد گفته شد سخنان اهل لغت بود اما با عنایت به کاربردهای قرآنی واژهی شکر باید گفت : وصول اثر نعمت و کمال به غیر مقوم شکر نیست وگرنه اطلاق شاکر بر خدای سبحان مجاز است. توضیح این که شاکر بودن گاهی به برخی از اسمای حق اسناد داده میشود و مراد از آن تأثیر اسمای الهی در یکدیگر است در این صورت قید وصول اثر به غیر میتواند در قوام شکر نقش داشته باشد. اما اگر شاکر بودن به ذات خداوند که کامل محض و غنی صرف است اسناد داده شد، وصول اثر نقشی در گوهر شکر ندارد. زیرا ذات خدای سبحان نه تنها به غیر خود نیازمند و از او متأثر نیست که به خود نیز نیازمند نیست و از خود نیز اثر نمیپذیرد. (12) ((الهی أنت الغنی بذاتک أن یصل الیک النفع منک فکیف لا تکون غنیّاً عنّی)) (13) فصل سوم: کاربردهای حمد در قرآن الحمد: و قالوا الحمدالله الذی هدانا لهذا ( 43/ اعراف ) و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمین ( 10 / یونس ) الحمدلله الذی وهب لی علی الکبر اسماعیل و اسحاق ( 39 / ابراهیم ) فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ( 98 حجر ) یحمدوا : و یحبون أن یُحمَدوا بما لَم یفعلوا ( 88 / آل عمران ) الحامدون : التائبون العابدون الحامدون ( 112 / توبه ) محموداً : و من الیل فتهجد به نافلة لک عَسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً ( 79 / اسراء ) حمید : و لستم بآخذیه الاّ أن تغضموا فیه واعلموا أن انه غنّیٌ حمید. ( بقره / 2 7 ) حمیداً : فان لله ما فی السموات و ما فی الارض و کان انه غنیاً حمیداً ( 131 / نساء ) أحمد : و مبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه أحمد ( 6 / صف ) محمد صلی الله علیه و آله : و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل ( 144 / آل عمران )(14) حمید : ممکن است به معنای فاعل باشد یعنی ستاینده و ممکن است به معنای مفعول باشد و آن از اسماء حسنی است و هفده بار در قرآن آمده است (( و اعلموا أنّ غنی حمید )) (بقره / 2 7 ). بدانید خدا بی نیاز و ستوده است یا بدانید خدا بی نیاز و ستاینده است و اعمال بنده را میستاید ولی معنای اول بهتر است. محمد صلی الله علیه و آله : جوهری گوید ((المحمد الذی کثرت خصاله المحموده)). اقرب الموارد نیز عین این جمله را دارد. در مجمع زیر آیهی 144 آل عمران گوید : محمد یعنی جامع تمام محامد. زیرا تحمید دربارهی کمال محامد به کار میرود. علی هذا کلمهی محمد به عنوان وصف به کسی اطلاق میشود که دارای محامد بوده باشد و تفعیل در آن به معنی کثرت است و این کلمهی مبارک چهار بار در قرآن به کار رفته است. به عنوان مثال: ((و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل)) (آل عمران / 144). محمد هرچند اسم و علم آن حضرت است ولی بنابر صفاتی که حق تعالی برای آن حضرت در قرآن میشمارد و از جمله ((و انک لعلی خلق عظیم)) روشن میشود که در ذکر نام مبارک آن حضرت صفات محمودهاش ملحوظ است گرچه این نام به وسیلهی خانوادهاش در کودکی به وی نام گذاری شده است. احمد: (و اذ قال عیسی ابن مریم .... و مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد )) (صف / 6 ) . آیهی شریفه صریح است در این که حضرت عیسی آمدن حضرت رسول صلی الله علیه و آله را خبر داده . ناگفته نماند ممکن است مراد از حمد در آیهی مذکور معنای وصفی باشد یعنی کسی که در ستودن خدا از دیگران برتر است و یا کسی که در ستوده بودن از دیگران بالاتر است . در این صورت حضرت عیسی علیه السلام از صفت آن حضرت نیز خبر داده است . و ممکن است مراد فقط اسم آن حضرت باشد ، چنانچه ((اسمه احمد)) قرینه آن است. در این صورت باید دانست که محمد و احمد هر دو از نامهای مشهور آن حضرت است.(15) مرحوم فیض در صافی نقل کرده که از حضرت پرسیدند چرا شما احمد نام گرفتید فرمودند ((لِاَنّی فی السماء أحمد منی فی الارض)) چون من در آسمان احمد از خودم هستم در زمین. از این حدیث فهمیده میشود که معنای تفضیلی مراد است . این که حضرت فرمود من در آسمان احمدم در زمین. یعنی در آسمان حامدترم از زمین. و اگر به معنای محمود باشد یعنی در آسمان محمودترم از زمین (اهل آسمان بهتر من را میشناسند لذا بهتر حمد مرا میگویند) . به هر حال اگر به معنای حامد باشد که معنا واضح است. و اگر به معنای محمود باشد به این معنا نیست که محمود خدا باشم بلکه محمود پیش فرشتگان و دیگر مؤمنین هستم. زیرا فیضی که به دیگر موجودات میرسد از مجرای من میگذرد وگرنه من و مردمیکه به وسیلهی من هدایت میشوند و خود هدایت نعمت الهی هستند و حمد در مقابل نعمت است، لذا هم رسول و هم مردم و هم هدایت حامد خدا هستند. پس اگر خداوند فرمود حضرت رسول صلی الله علیه و آله احمد است نه به این معنا که خدا او را حمد میکند. و من الیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاماً محموداً: این مقام محمود به تعبیر علامه طباطبایی; مقامیاست که حمدش مطلق است نه مقید چون نفرمود محموداً للملائکه یا للنّاس و همچنین نفرمود محموداً فی الدنیا یا فی الاخرة . محمود مطلق مقامیاست که هر نعمتی از خدا بخواهد به دیگری برسد از این مقام باید بگذرد که خود این مقام هم نعمتی است ازنعمتهای خداوند ، چه راجع به فرشتگان و چه راجع به انسانها ، چه راجع به دنیا و چه راجع به آخرت این مقام محمود غیر منی نه محمود من. چون پیامبر صلی الله علیه و آله و این مقام و این راهی که آن حضرت را به این مقام میرساند همه زیر پوشش فیض الهی است پس دیگر معنا ندارد که پیامبر صلی الله علیه و آله محمود خداوند باشد، زیرا اگر نماز شب انسان را به این مقام برساند ، هستی انسان ، دستور نماز شب و طی این طریق همه نعمتی هستند که خداوند آفریده و دیگر فرض ندارد که انسان محمود خداوند باشد . پس پیامبر محمود خداوند نیست بلکه محمود ماسوی الله است و مؤید این مطلب روایتی است که حضرت فرمودند لوای حمد دست من است. آدم و غیر او تحت لوای حمد من است واین لوای حمد در قیامت به نحو شفاعت ظهور پیدا میکند که همهی اولین و آخرین به شفاعت رسول خدا محتاجند حتی آنهائی که در بهشتند یا در جهنمند از شفاعت برخوردارند. اگر موجودی اولین خلق بود، قهراً دیگر موجودات از فیض او برخوردارند آن گاه این مقام میشود مقام محمود که همه این مقام را حمد را میکنند . مشکور و محمود حقیقی در فرهنگ دینی هم از شکر خدای سبحان در برابر بندگان سخن رفته ((فان الله شاکر علیم))(16) و هم از حمد او نسبت به مقام صالحان ((فَرَضی سعیهم و حمد مقامهم)) نکتهی مهمیکه دربارهی شاکر و حامد بودن خداوند سبحان باید مورد توجه قرار گیرد آن است که شاکر و شکور بودن خداوند در برابر سعی بندگان و حمید و حامد بودن او نسبت به مقام بندگان صالح، به دید ابتدایی است وگرنه در تحلیل و جمع بندی نهایی، غیر خداوند نه سهمیاز شکر دارد و نه بهره و نصیبی از حمد، بلکه خدای سبحان شاکر کار خود و حامد کمال خویش است. او با فعلی از افعال خود شاکر و حامد فعلی دیگر است و بنابراین شاکر و مشکور و حامد و محمود حقیقی جز خداوند کسی نیست. علت مطلب این است که بر اساس توحید افعالی و ربوبیت مطلق خدای سبحان اعمال صالح و سعی مشکور بندگان صالح خداوند، چیزی جز ظهور و تجلی فعل خداوند نیست و شکر و حمد نسبت به آن در حقیقت حمد و شکر در برابر فعل خداست. از سوی دیگر شکر خدا از سعی بندگان و حمدا و از مقام آنان، خود نعمتی از نعمتهای الهی است که در برابر که در برابر آن نیز، حمد و شکر لازم است. پس کسی که به دید ابتدایی مشکور و محمود خداست به دید نهایی باید به خاطر مشکور و محمود خدا بودن، خدا را ستایش کند و سپاس گوید. از این رو بهشتیان در برابر نعمتهای بهشتی ( که شکر عملی خدای سبحان از سعی آنان است) خدا را حمد میکنند (.. و قالوا الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا أن هدانا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق و نودا أن تکلم الجنة أورثتموها بما کنتم تعملون)(17) توفیق یاری دین خدا (در دینا) و پاداش اخروی آن (در آخرت) هر دو، رحمت و نعمتی از جانب خدای سبحان است و عبد شاکر، خدا را به هر دو نعمت سپاس میگذارد(18) ( له الحمد فی الاولی والاخره) (19) همراهی حمد با تسبیح حمد توصیف است و خدای سبحان خود را از توصیف و اصفان از بنده گانش منزه دانسته و فرموده: (سبحان الله عما یصفون، الاّ عبادالله المخلصین)(20) و در کلام مجیدش هیچ جا اطلاق را مقید نکرده و هیچ جا عبارتی نیاورده که حکایت کند حمد خدا را از غیر خدا، به جز عده ای از انبیاء مخلصش، که از آنان حکایت کرده که حمد خدا گفته اند. در خطابش به نوح7 گفته ((فقل الحمدلله الذی نجّانا من القوم الظالمین))(21) و از ابراهیم حکایت کرده که گفت (( الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر اسماعیل و اسحاق))(22) و در چند جا از کلامش به رسول گرامیش فرموده که ((قل الحمدلله)) و از اهل بهشت یعنی پاک دلانیکه از کینه درونی و کلام بیهوده و فسادانگیز پاکند، نقل کرده که آخرین کلامشان حمد خداست و فرموده ((و آخر دعواهم أن الحمدلله رب العالمین))(23) اما غیر از این موارد هر چند خدای تعالی حمد را از بسیاری از مخلوقات خود حکایت کرده و بلکه آن را به همه مخلوقاتش نسبت داده و فرموده: ((والملائکة یسبحون بحمد ربهم))(24) و نیز فرموده ((و یسبح الرعد بحمده))(25) و نیز در یک تعبیر جامع فرموده (( و ان شیء الاّ من شیء الاّ یسبح بحمده))(26) مگر این که همه جا خود را از حمد حامدان مگر آن عده که گفتیم، منزه میدارد، هر جا سخن از حمد حامدان کرده، حمد ایشان را با تسبیح جفت کرده، و بلکه تسبیح را اصل در حکایت قرار داده، و حمد را با آن ذکر کرده. اگر سؤال شود چرا خدا منزه از حمد حامدان است؟ و چرا نخست تسبیح را از ایشان حکایت کرده؟ میگوییم برای این که غیر خدای تعالی هیچ موجودی به افعال جمیل او، و به جمال و کمال افعالش احاطه ندارد، همچنانچه به جمیل صفاتش و اسماءش که جمال افعالش ناشی از جمال آن صفات و اسماء است ، احاطه ندارد همچنانچه خودش فرموده((و لا یحیطون به علماً))(27) بنابراین مخلوق خدا به هر وصفی که او را بستاید، به همان مقدار به او و صفاتش احاطه یافته است و او را محدود به حدود دانسته و به آن تقدیر اندازه گیری کرده، و حال آن که خدای تعالی محدود به هیچ حدی نیست، نه خودش و نه صفاتش و اسماءش و نه جمال و کمال افعالش، پس اگر بخواهیم او را ستایش صحیح و بی اشکال کرده باشیم، باید قبلاً او را منزه از تحدید و تقدیر خود کنیم و اعلام بداریم که پروردگارا تو منزه از آنی که به تحدید و تقدیر فهم ما محدود شوی، همچنانچه خودش در این باره فرموده ((انّ الله یعلم و أنتم لا تعلمون))(28) اما مخلصین از بندگان او ، آنان حمد خود را حمد خدا و وصف خود را وصف او قرار داده اند، برای این که خداوند ایشان را خالص برای خود کرده. پس روشن شد آن چه که ادب بندگی اقتضا دارد ، این است که بنده خدا پروردگار خود را به همان ثنائی ، ثنا گوید که خود خدا خود را بدان ستوده، و از آن تجاوز نکند. همچنانچه در حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده که در ثنای خود میگفت(29) ((لا احصی ثناء علیک، أنت کما أثنیت علی نفسک)) تغایر و وحدت حمد و تسبیح حمد تنها در برابر منعم بودن خدا نیست بلکه همهی اسماء و صفات و کلمات تکوینی و تدوینی او را نیز شامل میشود. خواه اثر و مقتضای آن اوصاف به غیر برسد یا نرسد و بازگشت این مطلب به آن است که حمد تنها در برابر جمال خدا نیست بلکه شامل جلال او نیز میشود. از این رو در قرآن کریم میفرماید: ستایش از آن خدائی است که از فرزند، شریک ، و مددکار منزه و مبراست. ((و قل الحمدلله الذی لم یتخذ ولداً و لم بکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبّره تکبیرا))(30) به بیان دیگر افزون بر آن که کمال و جمال خدای سبحان قابل ستایش است، مقدس و منزه بودن او نیز جای حمد دارد. تحمید نه تنها از چنین گستره ای برخوردار است بلکه همهی مصادیق تسبیح و تهلیل و تکبیر را نیز شامل میشود. پس تسبیح ، تهلیل و تکبیر خدای سبحان همه از مصادیق تحمید و ستایش اوست. چنانچه در مقابل تحمید، تهلیل و تکبیر همه از مصادیق تسبیح خداوند است. بیان مطلب این که؛ تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر گرچه با هم اختلاف مفهمومیدارند ولی از وحدت مصداقی برخوردارند. یکی از شواهد این وحدت مصداقی آن است که به مجموع اینها در اذکار نماز به ((تسبیحات اربعه)) موسوم است. شاهد دیگر اقتران حمد و تسبیح در قرآن کریم است. ((و إن من شیء الاّ یسبح بحمده)) سومین شاهد روایاتی است که در تبیین ((الله اکبر)) آن را به تسبیح بازگردانده اند. نکتهی دیگر این که، چون محمود حقیقی هم مبدأ کمال و فیض است و هم منزه از نقص و عیب، پس اگر در موردی عنوان محممود به طور مطلق ذکر شد و قید خاصی نداشت، میتوان آن را بر معنای جامعی حمل کرد. از این رو ممکن است از آیهی ((و من الیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاماً محموداً))(31) استفاده شود که انسان با تهجد و نماز شب نه تنها بالعرض مبدأ فیض میشود و خیر او به دیگران میرسد بلکه بالعرض از نقص نیز میرهد و در نزاهت از عیب نیز مظهر ((هوالحمید)) میشود. البته وصول انسان به کمال و رهائی او از نقص و عیب بالعرض است نه بالذات و محمود است نه مطلق و به عنوان آیت کمال و نزاهت الهی است ، نه جزء آن.(32) فصل چهارم: نکاتی پیرامون حمد بخش اول: انحصار محمودیّت در خدای سبحان اختصاص محمودیت به خدای سبحان با براهینی چند قابل اثبات است که در زیر به چند نمونه اشاره میشود: برهان اول: حمد در برابر نعمت است و چون منعم حقیقی و بالذات خداوند متعال میباشد و همهی نعمتها با واسطه یا بی واسطه از آن اوست ((و ما بکم من نعمة فَمن الله))(33) پس محمود حقیقی تنها اوست. بر همین اساس در قرآن کریم هر جا سخن از حمد خدا ((الحمدالله)) مطرح است نعمتی از نعم الهی و فیضی از فیوضات او به عنوان دلیل و حد وسط برهان بیان میشود مانند اینکه در سورهی مبارکه حمد از ربوبیت مطلقه ((رب العالمین)) رحمت مطلقه ((الرحمان)) رحمت خاصه ((الرحیم)) و مالمیت مطلقه ((مالک یوم الدین)) مطرح شده و هر یک حد وسط برهانی برای اختصاص حمد برای خدا قرار گرفته است. برهان دوم: با توجه به این که سراسر عوالم هستی امکانی از آن جهت که آفریدهی خداست ، زیبا و نیکوست، ((الذی أحسن کلّ شیء خَلقه))(34) پس همهی جمالها از آن خدای سبحان است و چون حمد همان ثنا و ستایش در برابر کار زیباست، از این رو همهی حمدها از آن خداوند جمیل جمال آفرین است. لازم است به این نکته نیز توجه شود که زیبایی کارهای خدا ، مطلق است، نه نسبی تا تنها نسبت به خداوند یا برخی اشیاء خوب و زیبا باشد. فعل خدا سراسر جمال و جمال او جمیل مطلق و کمال او کامل صرف است: ((و کل جمالک جمیل)) ((و کل کمالک کامل))(35) برخلاف کارهای نیک دیگران که نسبت به خود آنان خوب است، گرچه ممکن است برخی از آنها برای دیگران خوب نباشد. برهان سوم: که حد وسط آن ربوبیت مطلقهی خداوند بر سراسر عوالم هستی است، این است که بر اساس تحلیل دقیق، بر پایهی ربوبیت مطلقهی خدای سبحان و توحید افعالی ، در اسناد فعل به فاعل ، سهمیبرای غیر خدا نمیماند ؛ زیرا تنها فیض الهی است که همهی عوالم هستی را اداره میکمند و کارهایی که به دیگران اسناد داده میشود ، جز ظهور و تجلی فیض و فعل خدا نیست، ))فلم تقتلوهم و لکن الله قَتَلهم))(36) پس نتیجه میگیریم که خداوند ربّ سراسر عوالم هستی امکاننی است و هیچ شریکی در بوبیت ندارد ( به خاطر همین میگوییم الحمد الله رب العالمین)) و چون حمد در برابر نعمت ربوبیت (سوق دادن هر موجود به کمال لایق آن) است، پس حمد مخصوص خداست و هیچ شریکی در حمد ندارد. از این رو (الف و لام) در کلمهی ((الحمد)) برای استغراق و یا جنس است و معنایش این است که هرحمدی از هر حامدی برای هر محمودی در واقع حمد خداست. برهان چهارم: که از نام مقدس ((الله)) در عبارت ((الحمدلله)) استفاده میشود . این است که الله جامع همهی کمالات وجودی است و چون حمد در برابر کمال بوده و هر کاملی محمود است ، پس خدای سبحان محمود است.(37) بخش دوم : انحصار حامدیّت اختصاص حامدیت به خدا با دو برهان اثبات میشود: برهان اول: حمد حقیقی متوقف بر معرفت حقیقی نعمت و نیز پی بردن به همهی نعمتها میباشد و هیچ یک از این دو امر برای غیر خداوند حاصل نیست ((فإن الله سبحانه قد امتنَّ علی جماعة هذه الأمة ... بنعمة لا یصرف أحد من المخلوقین لها قیمة ))(38) پس او تنها حامد حقیقی همهی نعمتها است. برهان دوم: بر اساس توحید افعالی هر کس خدا را حمد میکند آیتی از آیات و مظهری از مظاهر او به مشار میرودذ. از این رو حمد حامدان مظهر حمد خداست؛ یعنی اولاً و بالذات خداوندد حامد است و ثانیاً و بالعرض مظاهر او.(39) بخش سوم: اهمیّت حمد الهی حمد خدای سبحان در آغاز پنج سوره از سورههای قرآن کریم آمده است: سورههای حمد، انعام، کهف، سبأ و فاطر. آنچه در آغاز سورهی ((حمد)) آمده جامعترین آنهاست، زیرا کلمهی ((العالمین)) شامل عالم تکوین و تشریع میشود ولی در مجموع قرآن کریم، آیهی سورهی ((جاثیه)) راجع به حمد الهی از همه جامع تر است که در آن چنین آمده است: ((فلله الحمد ربّ السموات و ربّ الأرض رب العالمین))(40) پس ستایش از آن خداست پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار همهی جهانها و جهانیان است. علت جامع تر بودن این آیه دو چیز است: 1- تقدیم اسم جلاله ((الله)) بر حمد که ظاهر در حصر ستایش برای خداونداست، در حالی که دلالت جملهی ((الحمدالله)) بر حصر نیازمند به تقریب خاصی است. 2- تکرار علت ستایش . کلمهی ((رب العالمین)) در سورهی حمد علت اختصاص حمد به خداست. در آیهی سورهی ((جاثیه)) این علت تکرار شده، ابتدا به صورت مشروح ((رب السموات و الارض)) یاد شده، سپس به شکل جمع بندی ((رب العالمین)) آمده است؛ زیرا از اینکه ((رب الارض)) با واو عطف شده ((رب العالمین)) بدون واو آمده استفده میشود که منظور از سماوات و ارض همان عالمین ، یعنی مجموع ما سوی الله است. امام سجاد علیه السلام فصل مقوّم انسان و ممیز آن از حیوان را حمد الهی معرفی کرده و میفرماید: ((لو حبس عن عباده معرفة حمده علی ما أبلاهم مِن مننه المتتابعة، و أسبغ علیهم من نعمه المتظاهرة، لتصرفوا فی مننه فلم یحمدوه و توَسَّعوا فی رزقه فلم یشکروه و لو کانوا کذلک لخرجوا من حدود الانسانیه إلی حد البهیمه))(41) اگر شناخت حمد خود را از بندگان خویش دریغ دارد و راه معرفت را بر آنان بندد چون آنان را برای امتحان، به احسانهای پی در پی و اعطای نعمتهای گوناگون مبتلا کرده ، به صرف نعمتهای الهی مشغول میشوند [و از منعم غافل میگردند] و او را ستایش نمیکنند و به تکثیرمان میپردازند و شکر رازق را به جا نمیآورند و اگر چنین شوند از حدود انسانیت خارج و به سر حد حیوانیت داخل شده اند. بنابراین اگر کسی حامد نبوده یا تنها در حد زبان ، اهل حمد الهی بود، نه در عمل و قلب، از حدود انسانیت خارج شده و به مرز بهمیت رسیده است و همچون چهارپایان از نعمتها بهره میبرد ولی معرفت حمد الهی را ندارد. پس حمد الهی ملاک تمایز انسان از حیوان است و فصل اخیر انسان حامد بودن اوست. حمد الهی در غالب ادعیه معصومان: در آغاز ذکر اسمای حسنای خدا و صفات جمال و جلال او و سرآغاز بیان نعمتهای مادی و معنوی خدا قرار گرفته است. این نکته نشان اهمیت حمد است که یک وجود سراسر فقر در مقابل آن کمال مطلق هر لحظه باید حامد او باشد هر چند نمیتوان آن گونه که باید و شاید حمد او را انجام داد. (42) بخش چهارم: اقسام حمد حمد به حمد تکوینی و تشریعی تقسیم میشود؛ حمد تکوینی یعنی همهی هستی بدون استثناء حمد کنندهی خدای سبحان هستند ((ان من شیء الاّ یسبح بحمده)) (اسراء / 44) هر چه بر او عنوان شیء صادق باشد حامد خداست و کسی از این قاعده تخلف نمیکند. مقصود از حمد تشریعی حمدی است که از ناحیهی شرع تکلیف میشود و قهراًَ در آن اختیار شرط است یعین همهی صاحبان اراده به حمد الهی دعوت شده اند؛ عده ای خدا را ستایش میکنند و عده ای تمرد میورزند. نمونه دستور به حمد تشریعی این آیه دانست: ((و توکل علی الحیّ الذی لا یموت و سبح بحمده و کفی به بذنوب عباده خبیراً)) (فرقان / 58 ) و بر آن زنده که نمیمیرد توکل کن و به ستایش او تسبیح گوی؛ و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است. امر به توکل و تحمید خدای سبحان که در این آیه آمده، ممکن است از سوی بعضی تخلف شود، زیرا در مدار تشریع است و دستور شتشریعی تخلف پذیر است.(43) پی نوشت ها : 1- صحیفهی سجادیه دعای 1 2- بحار ج 90، ص 216 3- همان ، ج 90، ص 216 4- یونس ، آیه 10 5- قرشی، قاموس قرآن، ج 1، ص 172 6- مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج دوم ، ص 327 7- جوادی آملی، تسنیم ، ج 1، ص 327 8- طریحی، مجمع البحرین، ج 2، ص 543 9 - راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص 256 10 - جوادی آملی، تسنیم ، ج 1 ، ص 326 -11 مصطفوی، التحقیق، ج 6، ص 120 12 - جوادی آملی، تسنیم ، ج 1 ، ص 326 13- مفاتیح الجنان، دعای عرفه 14- عبدالباقی ، المعجم الفهرس ، ص 217 و 218 15- قرشی، قاموس قرآن، ج 1 ، ص 172 16- بقره 158 17- اعراف، 43 18- جوادی آملی، تسنیم، ج 1 ، ص 326 19- قصص ، 70 20- صافات ، 160 21- مؤمنون 28 22- ابراهیم ، 39 23- یونس، 10 24- شوری، 5 25- رعد، 13 26- السراَء، 44 27- طه، 110 28- نحل ، 74 29- طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج 1، ص 19 30- سورهی اسراء: 111 31- اسراء:79 32- جوادی آملی، تسنیم، ج 1، ص 338 33- نحل:53 34- سجده:7 35- مفاتیح الجنان، دعای سحر ماه رمضان 36- انفال، 17 37- جوادی آملی، تسنیم، ج 1، ص 340 38- نهج ابلاغه، خطبه 192، بند 104 39- تسنیم، ج 1، ص 347 40- جاثیه، آیه 36 41- صحیفه سجادیه، دعای 1 42- جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 536 43- همان، ص 538 فهرست منابع : قرآن کریم نهج البلاغه صحیفه سجادیه آشنائی با قرآن – مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ اول، قم، 1359 المعجم المفهرس، فؤاد عبدالباقی، انتشارات اسماعیلیان، چاپ اول، دی ماه 1369 التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، مرکز نشرآثار علامه مصطفوی، چاپ اول،تهران 1385 المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبائی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، قم، 1379 تسنیم ، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ هفتم ، قم، 1387 توحید در قرآن، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، قم، 1386 مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، مؤسسه تاریخ عربی، چاپ اول، بیروت، 1386 مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی /ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]
صفحات پیشنهادی
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع : راسخون نویسنده : مهدی کامران مقدمه وقتی دانستیم که حمد خدا حمد زبانی نیست بلکه حمد عقیده و اخلاق و عملی است که اگر کسی ...
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع : راسخون نویسنده : مهدی کامران مقدمه وقتی دانستیم که حمد خدا حمد زبانی نیست بلکه حمد عقیده و اخلاق و عملی است که اگر کسی ...
واژه شناسی قرآن کریم 2
واژه شناسی قرآن کریم 2-واژه شناسی قرآن کریم2 الابدر عربی به معنای پدر است و هر ... آن گاه به عظمت تحقیق دربارهی واژه شناسی حمد و کاربردهای حمد در قرآن پی میبریم.
واژه شناسی قرآن کریم 2-واژه شناسی قرآن کریم2 الابدر عربی به معنای پدر است و هر ... آن گاه به عظمت تحقیق دربارهی واژه شناسی حمد و کاربردهای حمد در قرآن پی میبریم.
چند اسم در قرآن وجود دارد؟ - واژه شناسی قرآن کریم 3
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن-کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع : راسخون ... آن گاه به عظمت تحقیق دربارهی واژه شناسی حمد و کاربردهای حمد در قرآن پی ...
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن-کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع : راسخون ... آن گاه به عظمت تحقیق دربارهی واژه شناسی حمد و کاربردهای حمد در قرآن پی ...
کلمات قرآن - واژه شناسی قرآن کریم 1
کلمات قرآن - واژه شناسی قرآن کریم 1-کلمات قرآنواژه شناسی قرآن کریم 1 الف: الفهایی که در کلمات برای رساندن معنایی وارد می ... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن ...
کلمات قرآن - واژه شناسی قرآن کریم 1-کلمات قرآنواژه شناسی قرآن کریم 1 الف: الفهایی که در کلمات برای رساندن معنایی وارد می ... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن ...
بنده شناس خداست ؟
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن-کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع ... بدانید خدا بی نیاز و ستوده است یا بدانید خدا بی نیاز و ستاینده است و اعمال بنده را .
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن-کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن منبع ... بدانید خدا بی نیاز و ستوده است یا بدانید خدا بی نیاز و ستاینده است و اعمال بنده را .
حمد وحامد و محمود
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن و اگر به معنای محمود باشد یعنی در آسمان محمودترم از زمین (اهل آسمان بهتر من را میشناسند لذا بهتر حمد مرا میگویند) . به هر حال اگر به ...
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن و اگر به معنای محمود باشد یعنی در آسمان محمودترم از زمین (اهل آسمان بهتر من را میشناسند لذا بهتر حمد مرا میگویند) . به هر حال اگر به ...
مدح سید الساجدین
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن تفاوت دیگر حمد و مدح آن است که حمد تنها در برابر کارهای اختیاری است، مثلاً ... ( 39 / ابراهیم ) فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ...
کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن تفاوت دیگر حمد و مدح آن است که حمد تنها در برابر کارهای اختیاری است، مثلاً ... ( 39 / ابراهیم ) فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ...
خود شناسی
خود شناسی نویسنده : داود یزدخواستی منبع : راسخون پيش گفتار به نام او که بود، بدون آغاز... و هست بدون قيد. ... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن · خوب خوابیدن ...
خود شناسی نویسنده : داود یزدخواستی منبع : راسخون پيش گفتار به نام او که بود، بدون آغاز... و هست بدون قيد. ... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن · خوب خوابیدن ...
داروهای محرک و مقوی معده
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع... [کلیک] .... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع... [کلیک] .... کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن ...
نقد دوبله «سرزمين آزادي»
جوانان و علل بی میلی به نماز · ریشه های اعتقادی سه نظام دموکراسی، دیکتاتوری و ولایت فقیه · در مسیر نویسندگی · کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن · خوب خوابیدن ...
جوانان و علل بی میلی به نماز · ریشه های اعتقادی سه نظام دموکراسی، دیکتاتوری و ولایت فقیه · در مسیر نویسندگی · کاربردهای حمد و معنا شناسی آن در قرآن · خوب خوابیدن ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها