واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (31) قرآن و تهيدستان باتقوا هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به مدينه هجرت كرد، جمعى از مسلمانان نيز به مدينه هجرت كردند، اين مسلمانان در مدينه، نه خانه داشتند و نه مال و ثروتى كه بتوانند با آن، زندگى خود را تأمين كنند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آنها را در كنار مسجد، پناه ديوار مسجد جا داده بود، و به آنها -اصحاب صفّه- مىگفتند، زيرا آنها در صُفهها يعنى در زير سايبانهاى ساده كنار مسجد زندگى مىكردند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با آنها گرم مىگرفت و مانند رفيق صميمى با آنها رفتار مىكرد و گاهى براى آنها غذا مىبرد، و كنار آنها مىنشست و هم صحبت مىشد، و گاهى آنها نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مىآمدند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مقدم آنها را گرامى ميداشت و مونس و همدم آنها گرديد. در اين ميان، گاهى بعضى از ثروتمندان مسلمان مدينه، نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مىآمدند، وقتى كه آن حضرت را همدم آن مسلمانان فقير مىديدند، اين كار را ناپسند مىدانستند، و دوست داشتند كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شأن و مقام خود را حفظ كند و با آنها همدم نشود. روزى يكى از اصحاب صُفّه، نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود، و به قدرى به آن حضرت نزديك شده بود كه (مانند فرزندى كنار پدرش) به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چسبيده بود و با آن حضرت سخن مىگفت، در اين وقت يك نفر از مسلمانان مدينه آمد، ولى نزديك نيامد بلكه در فاصله دور نشست، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود: -پيش بيا-. او پيش نيامد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود: -گويا مىترسى از فقر اين شخص چيزى به تو بچسبد كه جلو نمىآيى؟- او عرض كرد: -اين افراد (تهيدست و هيچ ندار) را از حضور خود دور كن- از آنجا كه اعتراض كنندگان، شخصيّت را در مال و ثروت و مقام، مىدانستند، و عظمت روحى آن مردان مهاجر را نمىديدند كه همه زندگى خود را به خاطر پيروزى اسلام، فدا نمودهاند، و از آنجا كه آنها فكر طبقاتى در سر مىپروراندند، و همنشينى با فقرا را عار مىدانستند، آيه 52 و 53 سوره انعام در ردّ پيشنهاد آنها نازل گرديد. در آيه 52 مىخوانيم: وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظّالِمينَ (6أنعام/52) و كسانى را كه پروردگارشان را بامدادان و شامگاهان [به نيايش] مىخوانند [و] خشنودى او را مىجويند [از خود] مران، چيزى از حساب آنان بر تو و چيزى از حساب تو بر آنان نيست كه برانيشان و از ستمكاران شوى. آنان را كه صبح و شام خدا را مىخوانند و جز ذات پاك او نظر ديگرى ندارند (يعنى اصحاب صُفه را) از خود دور مكن، نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها (پس دليلى ندارد كه آنها را از خود دور كنى.) اگر آنها را از خود برانى از ستمگران خواهى بود. به اين ترتيب، اسلام بر فكر امتياز طبقاتى، خطّ بطلان كشيد، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عملاً با افرادى كه روح و فكر اسلامى داشتند گرچه تهيدست و نادار بودند همدم و رفيق مىگرديد و زبان حال و قالش اين بود كه: ما درون را بنگريم و حال را نى برون را بنگريم و قال را
حسن و حسين عليهما السّلام واسطه در توبهعصر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود، حسن و حسين عليهما السّلام كودك (حدود دو سه ساله بودند) يكى از مسلمين گناهى را مرتكب شد، از شدّت شرمندگى خود را پنهان كرد و به حضور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمىآمد، تا اين كه او روزى حسن و حسين عليهما السّلام را در كوچهاى ديد، بى درنگ نزد آنان آمد و آن دو را بر روى شانههايش سوار كرد و با همان حال به حضور رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: -اى رسول خدا! من به وسيله اين دو نور ديده، به تو پناه آوردهام و توبه كردم-. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله وقتى اين منظره را ديد، آن چنان خنديد كه ناچار دستش را بر دهانش گرفت، سپس به آن مرد گناهكار فرمود: برو جانم تو آزاد هستى -اذهب فانت طليق-. سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به حسن و حسين عليهما السّلام فرمود: او شما را شفيع و واسطه آمرزش قرار داد. در اين هنگام اين آيه (64نساء) نازل شد: وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إلاّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّاباً رَحيماً (4نساء/64) و هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر براى آنكه به توفيق الهى از او فرمانبردارى شود، و اگر هنگامى كه به خويشتن ستم كردند نزد تو مىآمدند و از خداوند آمرزش مىخواستند و پيامبر هم بر ايشان آمرزش مىخواست، خداوند را توبهپذير مهربان مىيافتند. و اگر اين گنهكاران هنگامى كه به خود ستم كردند (و گناه نمودند) به نزد تو آمدند واز خداوند طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير مهربان مىيافتند.1به اين ترتيب مىيابيم كه توسّل و واسطه قرار دادن اولياء خدا در درگاه الهى، كارساز و نتيجه بخش است.پی نوشت :1 - معالى السبطين، جلد 2، صفحه 286، حكايتهاى شنيدنى، جلد 3، صفحه 43.منبع:www.payambarazam.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]